ماتریدیه: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (ایجاد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | یک مکتب کلامی است که به پیروی از ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتریدی سمرقندی تاسیس شده است. | |
− | یک مکتب کلامی است که به پیروی از ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتریدی سمرقندی تاسیس شده است | + | |
__Toc__ | __Toc__ | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | با دقت در تاريخ مكتب ماتريدى، به روشنى ثابت میشود كه او انديشه هاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته زيرا ابوحنيفه پيش از آن كه به فقه بپردازد، داراى حلقه كلامى بوده است. از روزى كه مسائل كلامى در محيط اسلامى به صورت ساده مطرح گرديد، در ميان مسلمانان دو گروه پديد آمد. | ||
− | + | * گروه اهل حديث كه آنان را «حشويه» و «سلفيه» و «حنابله» مىنامند. اين گروه كليه عقايد خود را از ظواهر آيات و قسمت اعظم آن را از [[حديث]] مىگيرند و براى عقل و خرد ارزشى قائل نمىباشند و اگر در ميان اين گروه عقايدى مانند تشبيه و تجسيم و جبر و حكومت قضا و قدر بر افعال اختيارى انسان پديد آمد و يا بر رؤيت خدا در روز رستاخيز اصرار مىورزند، در اثر احاديثى است كه در ميان آنان منتشر شد و غالباً اثر انگشت احبار يهود و راهبان نصارى در آنها ديده مىشود تا آنجا كه به قديم بودن كلام خدا (قرآن) قائل شدند، بسان يهوديان كه [[تورات]] را قديم و يا مسيحيان كه مسيح را ازلى مىدانند و آنان نيز قرآن را قديم و ازلى دانستند. | |
+ | * گروه معتزله كه به عقل و خرد بها و ارزش داده، حديث و روايتى را كه با حكم خرد مخالف باشد، طرد مىنمايند و عقايد خود را از نصوص قطعى كتاب و سنت و حكم خرد مىگيرند. | ||
− | + | چيزى كه بر آنها خرده مىگيرند اين است كه به عقل بيش از حد، بها بخشيدهاند و چه بسا نصوص فراوانى كه در شريعت مقدس آمده به خاطر انديشه مخالفت آن با عقل به كنار مىگذارند. | |
+ | سالها جنگ و نبرد فكرى ميان اين دو گروه پيوسته برقرار و پيروزى هر گروه بر گروه ديگر در گرو كمك هاى فرمانروايان وقت بود كه جانب يكى را مىگرفتند و در تضعيف ديگرى مىكوشيدند و اين نزاع تا آغاز سال 300 هجرى به صورتى چشمگير ادامه داشت ولى در آغاز قرن چهارم دو شخصيت در دو قطر و منطقه سربلند كردند و مكتبى را كه در حقيقت مكتب معتدلى ميان اهل حديث و مكتب معتزله بود، پديد آوردند. | ||
− | + | يكى از اين دو نفر ابوالحسن اشعرى (260 - 324) است كه در عراق از مذهب اعتزال توبه كرد و خود را يار و ياور احمد بن حنبل معرفى نمود و در عين حال در مذهب ابن حنبل تصرفاتى پديد آورد و به تدريج مذهب رسمى اهل سنت شد. همان طور كه مذاهب چهارگانه فقهى به تدريج مذهب اهل سنت گرديدند. | |
+ | ديگرى ابومنصور ماتريدى سمرقندى (250 - 333) كه در مشرق جهان اسلام به جانبدارى از اهل حديث برخاست و درست همان كارى را انجام داد كه همتاى او «اشعرى» انجام داد و عجيب اين كه اين دو بنيانگذار در حالى كه در يك عصر مىزيستند و در يك مسير گام برمىداشتند، از كار يكديگر آگاه نبودند. | ||
− | + | منطقه شرق اسلامى در آن روز مركز بحث هاى كلامى بود، همان طور كه بصره زادگاه اشعرى نقطه برخورد آراى عقايد مختلف به شمار مىرفت و افكار بيگانگان به هنگام فتوحات اسلامى، از كشورهاى مختلف به صورت افكار وارداتى به جهان اسلام منتقل شده بود. | |
− | + | از نظر فقهى مذهب حنفى در خراسان رواج كامل داشت، در حالى كه مردم بصره بيشتر شافعى بودند از اين جهت، حنفي ها گرايش فراوانى به ماتريدى پيدا كردند در حالى كه شافعي ها بيش از همه به اشعرى گرويدند، ماتريدى قسمتى از انديشههاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته و از كتاب «فقه اكبر» او كه مربوط به عقايد است متاثر مىباشد، از اين جهت پيروان بيشتر ماتريدى در خراسان مىزيستند و در فقه، حنفى بودند. مانند: | |
− | + | # فخرالاسلام محمد بن عبدالكريم بزودى.(493) | |
+ | # ابوحفص عمر بن محمد نسفى.(573) | ||
+ | # سعد الدين تفتازانى.(791) | ||
+ | # كمال الدين احمد بياضى.(قرن 11) | ||
+ | # كمال الدين محمد بن همام الدين.(861) | ||
− | + | با دقت در تاريخ مكتب ماتريدى به روشنى ثابت مىشود كه او انديشههاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته زيرا ابوحنيفه پيش از آن كه به فقه بپردازد، داراى حلقه كلامى بوده. آنگاه كه با «حماد بن ابى سليمان» رابطه برقرار كرد، بحث كلامى را ترك كرد و به فقه پرداخت. | |
− | + | اين تنها ماتريدى نيست كه عقايد كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته بلكه معاصر او ابوجعفر طحاوى (321) مؤلف عقايد طحاوية، انديشههاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته، حتى در آغاز رساله خود مىگويد: اين رساله عقيده فقهاى امت اسلامى است، آنگاه از ابوحنيفه و دو نفر ديگر از تلاميذ معروف او به نامهاى: ابويوسف و محمد بن حسن شيبانى نام مىبرد.<ref>رح العقيدة الطحاوية، ص 25، نگارش شيخ عبدالغنى ميدانى دمشقى، متوفى 1298.</ref> | |
+ | عبدالقاهر بغدادى مؤلف كتاب «الفرق بين الفرق» در كتاب ديگر خود به نام «اصول دين» يادآور مىشود كه ابوحنيفه كتابى به نام «الفقه الاكبر» دارد كه در آنجا ردى بر قدريه نگاشته است و در رساله ديگر، قول اهل سنت در مسالهاى<ref>مقصود «تقارن قدرت با فعل يا تقدم آن بر فعل» است و ابوحنيفه بسان ديگر اهل سنت گفته است كه مقارن با فعل مىباشد.</ref> را تاييد كرده است البته رسائل موروث از ابى حنيفه بيش از اين دو رساله است كه او يادآور شده است. | ||
− | + | از آنجا كه مسائل كلامى در رسالههاى ابوحنيفه فاقد نظم و انسجام بود، كمال الدين بياضى در قرن يازدهم اسلامى به تنظيم اين مسائل پرداخت و كتابى به نام «اشارات المرام من عبارات الامام» نوشت و در آن كتاب مىگويد: من اين مسائل را از كتاب هاى: | |
+ | # الفقه الاكبر | ||
+ | # الرسالة | ||
+ | # الفقه الابسط | ||
+ | # كتاب العالم والمتعلم | ||
+ | # الوصية كه همگى از ابوحنيفه به وسيله مشايخ نقل شده است، تنظيم نمودم.<ref>اشارات المرام، ص 21-22، اين كتاب از مصادر مكتب كلامى ماتريدى است و قبل از اين ها كتاب هاى خود ماتريدى است به نامهاى التوحيد والتفسير و پس از اين دو، اصول الدين بزدوى است.</ref> | ||
− | + | از مجموع آنچه كه يادآور شديم، روشن مىشود كه ريشههاى «مكتب ماتريدى» با سند خاصى به ماتريدى و به گونهاى به ابوحنيفه مىرسد و همان طور كه خواهيم ديد اين مكتب، يك منهج معتدل ميان اهل [[حديث]] و اعتزال مىباشد. حتى خواهيم ديد كه اين مكتب به شيوه تعقل و اعتزال نزديكتر است تا به مكتب اهل حديث. | |
− | + | ==زندگانى ماتريدى== | |
− | + | بررسى كتاب هاى تراجم، اين مطلب را قطعى مىسازد كه بنيانگذار اين مكتب در عصر خود معروفيت كامل پيدا نكرد و بعدها نيز ترجمه نگاران به ضبط زندگى او كمتر پرداختند در حالى كه همه تذكره نگاران به بيان زندگى اشعرى پرداخته و از او به گونهاى ياد كردهاند و شايد نكته آن اين باشد كه «ماتريدى» دور از عاصمه آن روز اسلام يعنى «عراق» زندگى مىكرد، در حالى كه «اشعرى» در عاصمه اسلام به دنيا آمد و در همان جا درگذشت و دوستان و دشمنان او هر يك به گونهاى از او ياد كردهاند. | |
− | + | ابن نديم (م 388) در فهرست خود، از «ماتريدى» ياد ننموده در حالى كه ترجمه مختصرى از اشعرى انجام داده است، كتاب شيخ طحاوى پيشواى حنفي ها در مصر مورد عنايت قرار گرفته و شروح زيادى بر آن نوشته شده است، در حالى كه اين كار درباره كتاب هاى «ماتريدى» صورت نپذيرفته است از اين جهت مىبينيم ترجمه نگاران مانند: | |
− | + | # ابن خلكان (681) مؤلف «وفيات الاعيان» | |
+ | # صلاح الدين صفدى (764) مؤلف «الوافي بالوفيات» | ||
+ | # ابن شاكر كتبى، (764) مؤلف «فوات الوفيات» | ||
+ | # تقى الدين اسلامى (774)، مؤلف «الوفيات». | ||
+ | # ابن خلدون (808) مؤلف«مقدمه و تاريخ» | ||
+ | # جلال الدين سيوطى (911) مؤلف «طبقات المفسرين» و همچنين ديگر نويسندگان از «ماتريدى» نامى نبردهاند، در حالى كه از افرادى كه از نظر علمى كمتر بودهاند، نام بردهاند حتى كسانى كه به ترجمه او پرداختهاند، چيز مفصلى ياد نكردهاند و آنچه نگارنده توانسته از لابلاى كتاب ها درباره زندگانى او بدست آورد، همين است كه اينجا مىنگارد. | ||
+ | ===تاريخ تولد=== | ||
− | + | مترجمان زندگانى «ماتريدى» مىگويند وى در سال 333 چشم از جهان بست، در حالى كه از سال تولد او چيزى گزارش نمىكنند ولى به گونهاى مىتوان گفت كه او در حدود 248 يا 250 متولد شده است زيرا وى از «نصير بن يحيى بلخى» اخذ حديث نموده و او در سال 268 درگذشته است. اگر او در آن روز 20 سال داشت، طبعا تولد او همان خواهد بود كه يادآور شديم. | |
+ | ===زادگاه او=== | ||
− | + | او در منطقهاى به نام «ماتريد» كه يكى از بخش هاى سمرقند در «ماوراءالنهر» است ديده به جهان گشود و سپس به نام هاى «ماتريدى» سمرقندى و يا علم الهدى معروف شده است و گويا از نظر نسب به «ابوايوب انصارى» مىرسد كه ميزبان پيامبر گرامى بود.<ref>بياضى: اشارات المرام، ص 23.</ref> | |
− | + | ===تحصيلات او=== | |
− | + | او در عقايد و كلام و فقه از امام مذهب خود، ابوحنيفه پيروى نموده و از اين افراد نيز درس آموخته است: | |
− | + | # ابوبكر احمد بن اسحاق جوزجانى | |
+ | # ابونصر احمد بن العياض | ||
+ | # نصير بن يحيى تلميذ حفص بن سالم پدر مقاتل | ||
+ | # محمد بن مقاتل.<ref>اشارات المرام، ص 23.</ref> | ||
− | + | كلام اهل سنت ساخته و پرداخته دو نفر است كه يكى حنفى و ديگرى شافعى است، حنفى ابومنصور ماتريدى و شافعى ابوالحسن اشعرى است.<ref>مفتاح السعادة و مصباح السيادة، ج 2، ص 22-23.</ref> | |
− | + | مصلح الدين قسطلانى مىگويد: معروفترين فرد در علم كلام در سرزمين [[خراسان]] و [[عراق]] و شام و بيشتر مناطق ابوالحسن اشعرى است و در ماوراءالنهر ابومنصور ماتريدى است.<ref>حاشيه كستلى بر شرح العقائد النسفية كه همراه با شرح چاپ شده است، ص 17.</ref> | |
− | + | زبيدى مىگويد: هرگاه اهل سنت گفته شود، مقصود اشاعره و ماتريديه است.<ref>اتحاف السادة المتقين بشرح اسرار احياء علوم الدين: 2/8 طبع قاهره.</ref> | |
− | + | ===شاگردان او=== | |
− | + | گروهى از شخصيت هاى كلامى از او بهره گرفتهاند كه اسامى برخى را مىآوريم: | |
− | + | # ابوالقاسم: اسحاق بن محمد معروف به حكيم سمرقندى.(340) | |
+ | # امام ابوالليث بخارى. | ||
+ | # ابومحمد عبدالكريم بن موسى بزدوى. | ||
− | + | وى جد پدر محمد بن محمد بن الحسين بن عبدالكريم بزدوى مؤلف كتاب «اصول الدين» وى در اين كتاب مىگويد: من كتاب توحيد ابومنصور ماتريدى سمرقندى را ديدم كه مطابق مذهب اهل سنت بود. | |
− | + | پدرم از جدش عبدالكريم بن موسى كراماتى از ابومنصور ماتريدى نقل مىكرد و جد ما مقاصد كتاب هاى مشايخ و كتاب توحيد و تاويلات <ref>كتاب «توحيد» و «تاويلات اهل السنة» از آثار ابومنصور است كه جد پدر بزدوى، آن دو را نزد او خوانده است. به كتاب اصول الدين بزدوى: مراجعه شود.</ref> را از ابومنصور ماتريدى فراگرفت. چيزى كه هست كتاب «توحيد» ماتريدى خالى از اغلاق نيست و اگر دور از اغلاق بود، ما به همان كتاب اكتفا مىكرديم. | |
− | + | ===آثار ماتريدى=== | |
− | + | ابومنصور آثار فراوانى از خود به يادگار نهاده و آنچه الان موجود است، سه كتاب بيش نيست. دو تاى از آنها چاپ و منتشر شده و ديگرى به حالت مخطوط باقى مانده است. | |
− | + | # كتاب التوحيد، اين كتاب بزرگترين منبع براى عقايد فرقه ماتريدى است. او در اين كتاب در اثبات آراى خود، از كتاب و سنت و خرد بهره مىگيرد و گاهى به عقل، برترى بيشترى مىبخشد. اين كتاب در سال 1390 در بيروت در 412 صفحه منتشر شده و دكتر فتح الله خليف به تحقيق نص آن پرداخته است و همان طورى كه بزدوى مؤلف اصول الدين يادآور شده، در تعبير خالى از اغلاق نيست. | |
+ | # تاويلات اهل السنة، اين كتاب در تفسير [[قرآن كريم]] نگاشته شده و در آن، عقايد اهل سنت و آراى فقهى امام خود ابوحنيفه را مطرح مىكند و در حقيقت كتاب عقيدتى و فقهى است و يك دوره تفسير قرآن است و جزء اخير آن از [[سوره منافقين]] تا آخر قرآن را دربرمىگيرد. و آن را دكتر «ابراهيم عوضين» به كمك شخصى ديگر در قاهره منتشر نموده است، به هنگام مقايسه روشن مىشود كه اين دو كتاب در مسائل عقيدتى از نظر مطلب و لفظ كاملا به هم نزديكند. | ||
+ | # المقالات، محقق كتاب التوحيد مىگويد: نسخهاى از آن در كتابخانههاى اروپا موجود است و اما ديگر آثار او كه نام آنها در كتاب هاى ترجمه آمده، عبارتند از: | ||
+ | ## اخذ الشرايع | ||
+ | ## الجدل في اصول الفقه | ||
+ | ## بيان و هم المعتزلة | ||
+ | ## رد كتاب الاصول الخمسة للباهلي | ||
+ | ## رد الامامة لبعض الروافض | ||
+ | ## الرد على اصول القرامطة | ||
+ | ## رد تهذيب الجدل للكعبي | ||
+ | ## رد وعيد الفساق للكعبي | ||
+ | ## رد اوائل الادلة للكعبي. | ||
− | + | از اين كتاب ها تاكنون اثرى بدست نيامده است. | |
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
− | == | + | ==منابع== |
− | [http://www.taqrib.info/persian/index.php?option=com_content&view=article&id=361:1389-03-23-07-21-57&catid=36:feraghekalami&Itemid=84 سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]، به نقل از جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، | + | [http://www.taqrib.info/persian/index.php?option=com_content&view=article&id=361:1389-03-23-07-21-57&catid=36:feraghekalami&Itemid=84 سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]، به نقل از جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج4. |
[[رده:فرقه های کلامی]] | [[رده:فرقه های کلامی]] |
نسخهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۹
یک مکتب کلامی است که به پیروی از ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتریدی سمرقندی تاسیس شده است.
محتویات
با دقت در تاريخ مكتب ماتريدى، به روشنى ثابت میشود كه او انديشه هاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته زيرا ابوحنيفه پيش از آن كه به فقه بپردازد، داراى حلقه كلامى بوده است. از روزى كه مسائل كلامى در محيط اسلامى به صورت ساده مطرح گرديد، در ميان مسلمانان دو گروه پديد آمد.
- گروه اهل حديث كه آنان را «حشويه» و «سلفيه» و «حنابله» مىنامند. اين گروه كليه عقايد خود را از ظواهر آيات و قسمت اعظم آن را از حديث مىگيرند و براى عقل و خرد ارزشى قائل نمىباشند و اگر در ميان اين گروه عقايدى مانند تشبيه و تجسيم و جبر و حكومت قضا و قدر بر افعال اختيارى انسان پديد آمد و يا بر رؤيت خدا در روز رستاخيز اصرار مىورزند، در اثر احاديثى است كه در ميان آنان منتشر شد و غالباً اثر انگشت احبار يهود و راهبان نصارى در آنها ديده مىشود تا آنجا كه به قديم بودن كلام خدا (قرآن) قائل شدند، بسان يهوديان كه تورات را قديم و يا مسيحيان كه مسيح را ازلى مىدانند و آنان نيز قرآن را قديم و ازلى دانستند.
- گروه معتزله كه به عقل و خرد بها و ارزش داده، حديث و روايتى را كه با حكم خرد مخالف باشد، طرد مىنمايند و عقايد خود را از نصوص قطعى كتاب و سنت و حكم خرد مىگيرند.
چيزى كه بر آنها خرده مىگيرند اين است كه به عقل بيش از حد، بها بخشيدهاند و چه بسا نصوص فراوانى كه در شريعت مقدس آمده به خاطر انديشه مخالفت آن با عقل به كنار مىگذارند.
سالها جنگ و نبرد فكرى ميان اين دو گروه پيوسته برقرار و پيروزى هر گروه بر گروه ديگر در گرو كمك هاى فرمانروايان وقت بود كه جانب يكى را مىگرفتند و در تضعيف ديگرى مىكوشيدند و اين نزاع تا آغاز سال 300 هجرى به صورتى چشمگير ادامه داشت ولى در آغاز قرن چهارم دو شخصيت در دو قطر و منطقه سربلند كردند و مكتبى را كه در حقيقت مكتب معتدلى ميان اهل حديث و مكتب معتزله بود، پديد آوردند.
يكى از اين دو نفر ابوالحسن اشعرى (260 - 324) است كه در عراق از مذهب اعتزال توبه كرد و خود را يار و ياور احمد بن حنبل معرفى نمود و در عين حال در مذهب ابن حنبل تصرفاتى پديد آورد و به تدريج مذهب رسمى اهل سنت شد. همان طور كه مذاهب چهارگانه فقهى به تدريج مذهب اهل سنت گرديدند.
ديگرى ابومنصور ماتريدى سمرقندى (250 - 333) كه در مشرق جهان اسلام به جانبدارى از اهل حديث برخاست و درست همان كارى را انجام داد كه همتاى او «اشعرى» انجام داد و عجيب اين كه اين دو بنيانگذار در حالى كه در يك عصر مىزيستند و در يك مسير گام برمىداشتند، از كار يكديگر آگاه نبودند.
منطقه شرق اسلامى در آن روز مركز بحث هاى كلامى بود، همان طور كه بصره زادگاه اشعرى نقطه برخورد آراى عقايد مختلف به شمار مىرفت و افكار بيگانگان به هنگام فتوحات اسلامى، از كشورهاى مختلف به صورت افكار وارداتى به جهان اسلام منتقل شده بود.
از نظر فقهى مذهب حنفى در خراسان رواج كامل داشت، در حالى كه مردم بصره بيشتر شافعى بودند از اين جهت، حنفي ها گرايش فراوانى به ماتريدى پيدا كردند در حالى كه شافعي ها بيش از همه به اشعرى گرويدند، ماتريدى قسمتى از انديشههاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته و از كتاب «فقه اكبر» او كه مربوط به عقايد است متاثر مىباشد، از اين جهت پيروان بيشتر ماتريدى در خراسان مىزيستند و در فقه، حنفى بودند. مانند:
- فخرالاسلام محمد بن عبدالكريم بزودى.(493)
- ابوحفص عمر بن محمد نسفى.(573)
- سعد الدين تفتازانى.(791)
- كمال الدين احمد بياضى.(قرن 11)
- كمال الدين محمد بن همام الدين.(861)
با دقت در تاريخ مكتب ماتريدى به روشنى ثابت مىشود كه او انديشههاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته زيرا ابوحنيفه پيش از آن كه به فقه بپردازد، داراى حلقه كلامى بوده. آنگاه كه با «حماد بن ابى سليمان» رابطه برقرار كرد، بحث كلامى را ترك كرد و به فقه پرداخت.
اين تنها ماتريدى نيست كه عقايد كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته بلكه معاصر او ابوجعفر طحاوى (321) مؤلف عقايد طحاوية، انديشههاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته، حتى در آغاز رساله خود مىگويد: اين رساله عقيده فقهاى امت اسلامى است، آنگاه از ابوحنيفه و دو نفر ديگر از تلاميذ معروف او به نامهاى: ابويوسف و محمد بن حسن شيبانى نام مىبرد.[۱]
عبدالقاهر بغدادى مؤلف كتاب «الفرق بين الفرق» در كتاب ديگر خود به نام «اصول دين» يادآور مىشود كه ابوحنيفه كتابى به نام «الفقه الاكبر» دارد كه در آنجا ردى بر قدريه نگاشته است و در رساله ديگر، قول اهل سنت در مسالهاى[۲] را تاييد كرده است البته رسائل موروث از ابى حنيفه بيش از اين دو رساله است كه او يادآور شده است.
از آنجا كه مسائل كلامى در رسالههاى ابوحنيفه فاقد نظم و انسجام بود، كمال الدين بياضى در قرن يازدهم اسلامى به تنظيم اين مسائل پرداخت و كتابى به نام «اشارات المرام من عبارات الامام» نوشت و در آن كتاب مىگويد: من اين مسائل را از كتاب هاى:
- الفقه الاكبر
- الرسالة
- الفقه الابسط
- كتاب العالم والمتعلم
- الوصية كه همگى از ابوحنيفه به وسيله مشايخ نقل شده است، تنظيم نمودم.[۳]
از مجموع آنچه كه يادآور شديم، روشن مىشود كه ريشههاى «مكتب ماتريدى» با سند خاصى به ماتريدى و به گونهاى به ابوحنيفه مىرسد و همان طور كه خواهيم ديد اين مكتب، يك منهج معتدل ميان اهل حديث و اعتزال مىباشد. حتى خواهيم ديد كه اين مكتب به شيوه تعقل و اعتزال نزديكتر است تا به مكتب اهل حديث.
زندگانى ماتريدى
بررسى كتاب هاى تراجم، اين مطلب را قطعى مىسازد كه بنيانگذار اين مكتب در عصر خود معروفيت كامل پيدا نكرد و بعدها نيز ترجمه نگاران به ضبط زندگى او كمتر پرداختند در حالى كه همه تذكره نگاران به بيان زندگى اشعرى پرداخته و از او به گونهاى ياد كردهاند و شايد نكته آن اين باشد كه «ماتريدى» دور از عاصمه آن روز اسلام يعنى «عراق» زندگى مىكرد، در حالى كه «اشعرى» در عاصمه اسلام به دنيا آمد و در همان جا درگذشت و دوستان و دشمنان او هر يك به گونهاى از او ياد كردهاند.
ابن نديم (م 388) در فهرست خود، از «ماتريدى» ياد ننموده در حالى كه ترجمه مختصرى از اشعرى انجام داده است، كتاب شيخ طحاوى پيشواى حنفي ها در مصر مورد عنايت قرار گرفته و شروح زيادى بر آن نوشته شده است، در حالى كه اين كار درباره كتاب هاى «ماتريدى» صورت نپذيرفته است از اين جهت مىبينيم ترجمه نگاران مانند:
- ابن خلكان (681) مؤلف «وفيات الاعيان»
- صلاح الدين صفدى (764) مؤلف «الوافي بالوفيات»
- ابن شاكر كتبى، (764) مؤلف «فوات الوفيات»
- تقى الدين اسلامى (774)، مؤلف «الوفيات».
- ابن خلدون (808) مؤلف«مقدمه و تاريخ»
- جلال الدين سيوطى (911) مؤلف «طبقات المفسرين» و همچنين ديگر نويسندگان از «ماتريدى» نامى نبردهاند، در حالى كه از افرادى كه از نظر علمى كمتر بودهاند، نام بردهاند حتى كسانى كه به ترجمه او پرداختهاند، چيز مفصلى ياد نكردهاند و آنچه نگارنده توانسته از لابلاى كتاب ها درباره زندگانى او بدست آورد، همين است كه اينجا مىنگارد.
تاريخ تولد
مترجمان زندگانى «ماتريدى» مىگويند وى در سال 333 چشم از جهان بست، در حالى كه از سال تولد او چيزى گزارش نمىكنند ولى به گونهاى مىتوان گفت كه او در حدود 248 يا 250 متولد شده است زيرا وى از «نصير بن يحيى بلخى» اخذ حديث نموده و او در سال 268 درگذشته است. اگر او در آن روز 20 سال داشت، طبعا تولد او همان خواهد بود كه يادآور شديم.
زادگاه او
او در منطقهاى به نام «ماتريد» كه يكى از بخش هاى سمرقند در «ماوراءالنهر» است ديده به جهان گشود و سپس به نام هاى «ماتريدى» سمرقندى و يا علم الهدى معروف شده است و گويا از نظر نسب به «ابوايوب انصارى» مىرسد كه ميزبان پيامبر گرامى بود.[۴]
تحصيلات او
او در عقايد و كلام و فقه از امام مذهب خود، ابوحنيفه پيروى نموده و از اين افراد نيز درس آموخته است:
- ابوبكر احمد بن اسحاق جوزجانى
- ابونصر احمد بن العياض
- نصير بن يحيى تلميذ حفص بن سالم پدر مقاتل
- محمد بن مقاتل.[۵]
كلام اهل سنت ساخته و پرداخته دو نفر است كه يكى حنفى و ديگرى شافعى است، حنفى ابومنصور ماتريدى و شافعى ابوالحسن اشعرى است.[۶]
مصلح الدين قسطلانى مىگويد: معروفترين فرد در علم كلام در سرزمين خراسان و عراق و شام و بيشتر مناطق ابوالحسن اشعرى است و در ماوراءالنهر ابومنصور ماتريدى است.[۷]
زبيدى مىگويد: هرگاه اهل سنت گفته شود، مقصود اشاعره و ماتريديه است.[۸]
شاگردان او
گروهى از شخصيت هاى كلامى از او بهره گرفتهاند كه اسامى برخى را مىآوريم:
- ابوالقاسم: اسحاق بن محمد معروف به حكيم سمرقندى.(340)
- امام ابوالليث بخارى.
- ابومحمد عبدالكريم بن موسى بزدوى.
وى جد پدر محمد بن محمد بن الحسين بن عبدالكريم بزدوى مؤلف كتاب «اصول الدين» وى در اين كتاب مىگويد: من كتاب توحيد ابومنصور ماتريدى سمرقندى را ديدم كه مطابق مذهب اهل سنت بود.
پدرم از جدش عبدالكريم بن موسى كراماتى از ابومنصور ماتريدى نقل مىكرد و جد ما مقاصد كتاب هاى مشايخ و كتاب توحيد و تاويلات [۹] را از ابومنصور ماتريدى فراگرفت. چيزى كه هست كتاب «توحيد» ماتريدى خالى از اغلاق نيست و اگر دور از اغلاق بود، ما به همان كتاب اكتفا مىكرديم.
آثار ماتريدى
ابومنصور آثار فراوانى از خود به يادگار نهاده و آنچه الان موجود است، سه كتاب بيش نيست. دو تاى از آنها چاپ و منتشر شده و ديگرى به حالت مخطوط باقى مانده است.
- كتاب التوحيد، اين كتاب بزرگترين منبع براى عقايد فرقه ماتريدى است. او در اين كتاب در اثبات آراى خود، از كتاب و سنت و خرد بهره مىگيرد و گاهى به عقل، برترى بيشترى مىبخشد. اين كتاب در سال 1390 در بيروت در 412 صفحه منتشر شده و دكتر فتح الله خليف به تحقيق نص آن پرداخته است و همان طورى كه بزدوى مؤلف اصول الدين يادآور شده، در تعبير خالى از اغلاق نيست.
- تاويلات اهل السنة، اين كتاب در تفسير قرآن كريم نگاشته شده و در آن، عقايد اهل سنت و آراى فقهى امام خود ابوحنيفه را مطرح مىكند و در حقيقت كتاب عقيدتى و فقهى است و يك دوره تفسير قرآن است و جزء اخير آن از سوره منافقين تا آخر قرآن را دربرمىگيرد. و آن را دكتر «ابراهيم عوضين» به كمك شخصى ديگر در قاهره منتشر نموده است، به هنگام مقايسه روشن مىشود كه اين دو كتاب در مسائل عقيدتى از نظر مطلب و لفظ كاملا به هم نزديكند.
- المقالات، محقق كتاب التوحيد مىگويد: نسخهاى از آن در كتابخانههاى اروپا موجود است و اما ديگر آثار او كه نام آنها در كتاب هاى ترجمه آمده، عبارتند از:
- اخذ الشرايع
- الجدل في اصول الفقه
- بيان و هم المعتزلة
- رد كتاب الاصول الخمسة للباهلي
- رد الامامة لبعض الروافض
- الرد على اصول القرامطة
- رد تهذيب الجدل للكعبي
- رد وعيد الفساق للكعبي
- رد اوائل الادلة للكعبي.
از اين كتاب ها تاكنون اثرى بدست نيامده است.
پانویس
- ↑ رح العقيدة الطحاوية، ص 25، نگارش شيخ عبدالغنى ميدانى دمشقى، متوفى 1298.
- ↑ مقصود «تقارن قدرت با فعل يا تقدم آن بر فعل» است و ابوحنيفه بسان ديگر اهل سنت گفته است كه مقارن با فعل مىباشد.
- ↑ اشارات المرام، ص 21-22، اين كتاب از مصادر مكتب كلامى ماتريدى است و قبل از اين ها كتاب هاى خود ماتريدى است به نامهاى التوحيد والتفسير و پس از اين دو، اصول الدين بزدوى است.
- ↑ بياضى: اشارات المرام، ص 23.
- ↑ اشارات المرام، ص 23.
- ↑ مفتاح السعادة و مصباح السيادة، ج 2، ص 22-23.
- ↑ حاشيه كستلى بر شرح العقائد النسفية كه همراه با شرح چاپ شده است، ص 17.
- ↑ اتحاف السادة المتقين بشرح اسرار احياء علوم الدين: 2/8 طبع قاهره.
- ↑ كتاب «توحيد» و «تاويلات اهل السنة» از آثار ابومنصور است كه جد پدر بزدوى، آن دو را نزد او خوانده است. به كتاب اصول الدين بزدوى: مراجعه شود.
منابع
سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، به نقل از جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج4.