ناسخ و منسوخ: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۳: سطر ۳:
 
در ميان آيات [[احكام]] كه در [[قرآن]] است، آياتى هست كه پس از نزول جاى حكم آياتى را كه قبلاً نازل شده و مورد عمل بوده‌اند، گرفته به زمان اعتبار حكم قبلى خاتمه مي‌دهد، آيات قبلى منسوخ و آيات بعدى كه در حكم خود حكومت بر آن‌ها دارند، ناسخ ناميده مي‌شوند.
 
در ميان آيات [[احكام]] كه در [[قرآن]] است، آياتى هست كه پس از نزول جاى حكم آياتى را كه قبلاً نازل شده و مورد عمل بوده‌اند، گرفته به زمان اعتبار حكم قبلى خاتمه مي‌دهد، آيات قبلى منسوخ و آيات بعدى كه در حكم خود حكومت بر آن‌ها دارند، ناسخ ناميده مي‌شوند.
  
چنان كه در اول بعثت مسلمانان دستور داشتند كه با اهل كتاب با مسالمت بسر برند چنانكه مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«فاعفوا واصفحوا حتى ياتى الله بامره»}}؛ پس عفو و صفح كنيد، ببخشيد و روى گردانيده ناديده بگيريد تا امر خدا بيايد. ([[سوره بقره]]، آيه 109)
+
چنان كه در اول بعثت مسلمانان دستور داشتند كه با [[اهل كتاب]] با مسالمت بسر برند چنانكه مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«فاعفوا واصفحوا حتى ياتى الله بامره»}}؛ پس عفو و صفح كنيد، ببخشيد و روى گردانيده ناديده بگيريد تا امر خدا بيايد. ([[سوره بقره]]، آيه 109)
  
 
و پس از چندى آيه قتال آمد و به حكم مسالمت خاتمه داد، چنان كه مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«قاتلوا الذين لايؤمنون بالله ولاباليوم الآخر ولايحرمون ما حرم الله و رسوله ولايدينون دين الحق من الذين اوتواالكتاب»}}؛ جنگ و قتال كنيد با كسانى كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و آنچه را خدا و پيغمبر [[حرام]] مى‌كند، حرام نمي‌كنند و دين حق را براى خود دين نمى‌گيرند كه همان اهل كتاب باشند. ([[سوره توبه]]، آيه 29)
 
و پس از چندى آيه قتال آمد و به حكم مسالمت خاتمه داد، چنان كه مى‌فرمايد: {{متن قرآن|«قاتلوا الذين لايؤمنون بالله ولاباليوم الآخر ولايحرمون ما حرم الله و رسوله ولايدينون دين الحق من الذين اوتواالكتاب»}}؛ جنگ و قتال كنيد با كسانى كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و آنچه را خدا و پيغمبر [[حرام]] مى‌كند، حرام نمي‌كنند و دين حق را براى خود دين نمى‌گيرند كه همان اهل كتاب باشند. ([[سوره توبه]]، آيه 29)
سطر ۹: سطر ۹:
 
البته حقيقت نسخى كه در ميان ما دائر است اين است كه نظر به مصلحتى حكمى را وضع كرده مورد عمل قرار دهند و پس از چندى به خطا و اشتباه خود پى برده و حكم اولى را الغاء و حكم ديگرى را جايگزين آن سازند و نسخ به اين معنى را كه ملازم جهل و خطا است به خداي ‌متعال كه جهل و خطا به ساحت پاكش راه ندارد، نمی‌شود نسبت داد و چنين حكمى در [[قرآن]] مجيد كه در ميان آياتش هيچ گونه اختلافى نيست وجود ندارد.
 
البته حقيقت نسخى كه در ميان ما دائر است اين است كه نظر به مصلحتى حكمى را وضع كرده مورد عمل قرار دهند و پس از چندى به خطا و اشتباه خود پى برده و حكم اولى را الغاء و حكم ديگرى را جايگزين آن سازند و نسخ به اين معنى را كه ملازم جهل و خطا است به خداي ‌متعال كه جهل و خطا به ساحت پاكش راه ندارد، نمی‌شود نسبت داد و چنين حكمى در [[قرآن]] مجيد كه در ميان آياتش هيچ گونه اختلافى نيست وجود ندارد.
  
بلكه نسخ در قرآن مجيد بيان انتهاء زمان اعتبار حكم منسوخ است به اين معنى كه مصلحت جعل و وضع حكم اولى مصلحتى محدود و موقت باشد و طبعاً اثرش نيز كه حكم است، محدود و موقت درمي‌آيد و پس از چندى حكم دومى پيدا شده و خاتمه يافتن مدت اعتبار حكم اولى را اعلام كند و نظر به این که قرآن مجيد در مدت بيست و سه سال تدريجاً نازل شده اشتمالش به چنین احكامى كاملاً قابل تصور است.
+
بلكه [[نسخ]] در قرآن مجيد بيان انتهاء زمان اعتبار حكم منسوخ است به اين معنى كه مصلحت جعل و وضع حكم اولى مصلحتى محدود و موقت باشد و طبعاً اثرش نيز كه حكم است، محدود و موقت درمي‌آيد و پس از چندى حكم دومى پيدا شده و خاتمه يافتن مدت اعتبار حكم اولى را اعلام كند و نظر به این که قرآن مجيد در مدت بيست و سه سال تدريجاً نازل شده اشتمالش به چنین احكامى كاملاً قابل تصور است.
  
 
و البته وضع حكم موقت در جائى است كه هنوز مقتضى حكم ثابت تام نيست و پس از تماميت مقتضى تبديل نمودن آن به حكم ثابت اشكالى نخواهد داشت، چنان كه از قرآن مجيد نيز در حكمت نسخ همان معنى استفاده مي‌شود.
 
و البته وضع حكم موقت در جائى است كه هنوز مقتضى حكم ثابت تام نيست و پس از تماميت مقتضى تبديل نمودن آن به حكم ثابت اشكالى نخواهد داشت، چنان كه از قرآن مجيد نيز در حكمت نسخ همان معنى استفاده مي‌شود.

نسخهٔ ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۰۰

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


در ميان آيات احكام كه در قرآن است، آياتى هست كه پس از نزول جاى حكم آياتى را كه قبلاً نازل شده و مورد عمل بوده‌اند، گرفته به زمان اعتبار حكم قبلى خاتمه مي‌دهد، آيات قبلى منسوخ و آيات بعدى كه در حكم خود حكومت بر آن‌ها دارند، ناسخ ناميده مي‌شوند.

چنان كه در اول بعثت مسلمانان دستور داشتند كه با اهل كتاب با مسالمت بسر برند چنانكه مى‌فرمايد: «فاعفوا واصفحوا حتى ياتى الله بامره»؛ پس عفو و صفح كنيد، ببخشيد و روى گردانيده ناديده بگيريد تا امر خدا بيايد. (سوره بقره، آيه 109)

و پس از چندى آيه قتال آمد و به حكم مسالمت خاتمه داد، چنان كه مى‌فرمايد: «قاتلوا الذين لايؤمنون بالله ولاباليوم الآخر ولايحرمون ما حرم الله و رسوله ولايدينون دين الحق من الذين اوتواالكتاب»؛ جنگ و قتال كنيد با كسانى كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و آنچه را خدا و پيغمبر حرام مى‌كند، حرام نمي‌كنند و دين حق را براى خود دين نمى‌گيرند كه همان اهل كتاب باشند. (سوره توبه، آيه 29)

البته حقيقت نسخى كه در ميان ما دائر است اين است كه نظر به مصلحتى حكمى را وضع كرده مورد عمل قرار دهند و پس از چندى به خطا و اشتباه خود پى برده و حكم اولى را الغاء و حكم ديگرى را جايگزين آن سازند و نسخ به اين معنى را كه ملازم جهل و خطا است به خداي ‌متعال كه جهل و خطا به ساحت پاكش راه ندارد، نمی‌شود نسبت داد و چنين حكمى در قرآن مجيد كه در ميان آياتش هيچ گونه اختلافى نيست وجود ندارد.

بلكه نسخ در قرآن مجيد بيان انتهاء زمان اعتبار حكم منسوخ است به اين معنى كه مصلحت جعل و وضع حكم اولى مصلحتى محدود و موقت باشد و طبعاً اثرش نيز كه حكم است، محدود و موقت درمي‌آيد و پس از چندى حكم دومى پيدا شده و خاتمه يافتن مدت اعتبار حكم اولى را اعلام كند و نظر به این که قرآن مجيد در مدت بيست و سه سال تدريجاً نازل شده اشتمالش به چنین احكامى كاملاً قابل تصور است.

و البته وضع حكم موقت در جائى است كه هنوز مقتضى حكم ثابت تام نيست و پس از تماميت مقتضى تبديل نمودن آن به حكم ثابت اشكالى نخواهد داشت، چنان كه از قرآن مجيد نيز در حكمت نسخ همان معنى استفاده مي‌شود.

خداي ‌متعال مي‌فرمايد: «و اذا بدلنا آية مكان آية والله اعلم بما ينزل قالوا انما انت مفتر بل اكثرهم لايعلمون قل نزله روح القدس من ربك بالحق ليثبت الذين آمنو و هدى و بشراً للمسلمين»؛ و وقتي كه آيه‌اى را به جاى آيه‌اى گذاشته تبديل كرديم در حالي كه خدا به آنچه نازل مى‌كند، داناتر است. مي‌گويند افترا بسته‌اى بلكه بيشترشان نمى‌فهمند. بگو آن را روح‌القدس به حق از خداى تو نازل كرده است براى اين كه كسانى را كه ايمان آورده‌اند ثابت‌تر بكند و هدايت و بشارت باشد براى آنان كه تسليم امر خدا هستند. (سوره نحل، آيه 102)

منابع

علامه طباطبائی رحمه‌الله، قرآن در اسلام.