باقی (اسم الله): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف قرآن کریم}} پاينده، پايدار، جاويدان، از اس...' ایجاد کرد)
 
سطر ۳: سطر ۳:
 
پاينده، پايدار، جاويدان، از اسما و صفات‌الهى.
 
پاينده، پايدار، جاويدان، از اسما و صفات‌الهى.
  
باقى از اسماى خداست و گرچه در [[قرآن]] بدان تصريح نشده؛ ولى از آياتى استفاده مى‌شود؛ مانند: «واللّهُ خَيرٌ واَبقى» ([[سوره طه]]/20،73)، «و يَبقى وجهُ رَبِّـكَ ذوالجَللِ والاِكرام» ([[سوره الرحمن]]/55‌،27) و «كُلُّ‌ شَىء هالِكٌ اِلاّ وجهَه».([[سوره قصص]]/28،88) البته در‌ صورتى مى‌توان اسم باقى را از دو آيه اخير استفاده كرد كه مقصود از «وجه» ذات پروردگار باشد.<ref>الميزان، ج19، ص102؛ پيام قرآن، ج‌4، ص‌192.</ref> در روايات به اسم باقى تصريح شده است.<ref>الكافى، ج‌2، ص‌560‌؛ سنن ابن‌ماجه، ج‌2، ص‌1270؛ بحارالانوار، ج‌4، ص‌186.</ref>
+
باقى از اسماى خداست و گرچه در [[قرآن]] بدان تصريح نشده؛ ولى از آياتى استفاده مى‌شود؛ مانند: {{متن قرآن|«واللّهُ خَيرٌ واَبقى»}} ([[سوره طه]]/20،73)، {{متن قرآن|«و يَبقى وجهُ رَبِّكَ ذوالجَللِ والاِكرام»}} ([[سوره الرحمن]]/55‌،27) و {{متن قرآن|«كُلُّ‌ شَىء هالِكٌ اِلاّ وجهَه»}}.([[سوره قصص]]/28،88) البته در‌ صورتى مى‌توان اسم باقى را از دو آيه اخير استفاده كرد كه مقصود از «وجه» ذات پروردگار باشد.<ref>الميزان، ج19، ص102؛ پيام قرآن، ج‌4، ص‌192.</ref> در روايات به اسم باقى تصريح شده است.<ref>الكافى، ج‌2، ص‌560‌؛ سنن ابن‌ماجه، ج‌2، ص‌1270؛ بحارالانوار، ج‌4، ص‌186.</ref>
  
باقى اسم فاعل از ريشه بقا و بقا در برابر فناست. فنا يعنى زايل شدن و از بين رفتن و بقا به معناى ثابت ماندن و دائم بودن است، بنابراين باقى در لغت چيز يا كسى است كه ثابت و دائم بوده، فناپذير نباشد<ref>مفردات، ص138، «بقى»؛ لسان‌العرب، ج1، ص467.</ref> و در اصطلاح بر ذات پروردگارى كه به رغم فنا و نابودى همه موجودات همچنان موجود است و به هيچ وجه فنا و فساد بدان راه نمى‌يابد اطلاق مى‌گردد،<ref>جامع‌البيان، مج‌13، ج‌25، ص‌47؛ كشف الاسرار، ج‌9، ص‌413؛ التفسير الكبير، ج‌29، ص‌105.</ref> از اين‌رو باقى مطلق، حقيقى و بالذات خداست:<ref>مجمع‌البيان، ج‌6‌، ص‌591‌ـ‌592‌؛ اصول الدين، ص‌90، 109.</ref> «كُلُّ مَن عَلَيها فَان × و يَبقى وجهُ رَبِّكَ‌...». ([[سوره الرحمن]]/55‌، 26‌ـ‌27) و چنانچه برخى از موجودات ـ مانند مجردات‌ ـ از بقا برخوردار باشند به نحو نسبى، مجاز و بالغير خواهد بود<ref>الاشتقاق، ص347؛ اصول‌الدين، ص90، 108ـ109.</ref> و شايد وجه اطلاق بقاء با صيغه افعل تفضيلى بر خداوند در همين نكته نهفته باشد. ([[سوره طه]]/20،73) در دعاى صباح نيز خداوند به كسى كه در عزّ و بقا يگانه است و بندگان خويش را با مرگ و فنا مقهور ساخته خوانده شده‌ است.<ref>ر.ك: شرح دعاى صباح.</ref>
+
باقى اسم فاعل از ريشه بقا و بقا در برابر فناست. فنا يعنى زايل شدن و از بين رفتن و بقا به معناى ثابت ماندن و دائم بودن است، بنابراين باقى در لغت چيز يا كسى است كه ثابت و دائم بوده، فناپذير نباشد<ref>مفردات، ص138، «بقى»؛ لسان‌العرب، ج1، ص467.</ref> و در اصطلاح بر ذات پروردگارى كه به رغم فنا و نابودى همه موجودات همچنان موجود است و به هيچ وجه فنا و فساد بدان راه نمى‌يابد اطلاق مى‌گردد،<ref>جامع‌البيان، مج‌13، ج‌25، ص‌47؛ كشف الاسرار، ج‌9، ص‌413؛ التفسير الكبير، ج‌29، ص‌105.</ref> از اين‌ رو باقى مطلق، حقيقى و بالذات خداست:<ref>مجمع‌البيان، ج‌6‌، ص‌591‌ـ‌592‌؛ اصول الدين، ص‌90، 109.</ref> {{متن قرآن|«كُلُّ مَن عَلَيها فَان × و يَبقى وجهُ رَبِّكَ‌...»}}. ([[سوره الرحمن]]/55‌، 26‌ـ‌27) و چنانچه برخى از موجودات ـ مانند مجردات‌ ـ از بقا برخوردار باشند به نحو نسبى، مجاز و بالغير خواهد بود<ref>الاشتقاق، ص347؛ اصول‌الدين، ص90، 108ـ109.</ref> و شايد وجه اطلاق بقاء با صيغه افعل تفضيلى بر خداوند در همين نكته نهفته باشد. ([[سوره طه]]/20،73) در دعاى صباح نيز خداوند به كسى كه در عزّ و بقا يگانه است و بندگان خويش را با مرگ و فنا مقهور ساخته خوانده شده‌ است.<ref>ر.ك: شرح دعاى صباح.</ref>
  
 
شايان ذكر است كه باقى بودن خداوند از آن‌ روست كه او واجب الوجود بالذات است<ref>شرح اسماء اللّه الحسنى، ص‌336.</ref> و به هيچ وجه انقضا و عدم بر او روا نيست.<ref>دقايق الاشارات، ص‌66‌.</ref>
 
شايان ذكر است كه باقى بودن خداوند از آن‌ روست كه او واجب الوجود بالذات است<ref>شرح اسماء اللّه الحسنى، ص‌336.</ref> و به هيچ وجه انقضا و عدم بر او روا نيست.<ref>دقايق الاشارات، ص‌66‌.</ref>
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
 
برخى گفته‌اند: تفاوت باقى و ابدى آن است كه باقى در برابر فانى است و بر خداوند از آن جهت اطلاق مى‌شود كه پس از فناى همه موجودات، بقا دارد بلكه هم‌اكنون همه فانى‌اند و او باقى است؛<ref>روح البيان، ج‌9، ص‌346.</ref> ولى ابدى بودن حق از آن جهت است كه ذات متعالى او با قطع نظر از همه موجودات ابدى است.<ref>اسماء الحسنى، ص‌38.</ref> گفته شده: موجود واجب الوجود بذاته نسبت به گذشته قديم و نسبت به آينده باقى ناميده‌ مى‌شود.<ref>علم اليقين، ج‌1، ص‌148.</ref>
 
برخى گفته‌اند: تفاوت باقى و ابدى آن است كه باقى در برابر فانى است و بر خداوند از آن جهت اطلاق مى‌شود كه پس از فناى همه موجودات، بقا دارد بلكه هم‌اكنون همه فانى‌اند و او باقى است؛<ref>روح البيان، ج‌9، ص‌346.</ref> ولى ابدى بودن حق از آن جهت است كه ذات متعالى او با قطع نظر از همه موجودات ابدى است.<ref>اسماء الحسنى، ص‌38.</ref> گفته شده: موجود واجب الوجود بذاته نسبت به گذشته قديم و نسبت به آينده باقى ناميده‌ مى‌شود.<ref>علم اليقين، ج‌1، ص‌148.</ref>
  
گفتنى است افزون بر اين كه خداوند باقى است آن چيزى كه نزد او يعنى از ناحيه اوست از قبيل انواع جزا و ثواب و قرب به او نيز مى‌ماند:<ref>الميزان، ج‌12، ص‌339.</ref> «ما‌ عِندَكُم يَنفَدُ و ما عِندَاللّهِ باق» ([[سوره نحل]]/16،96) از‌ اين رو آنچه نزد خداست براى اهل طاعت و [[ايمان]] در [[آخرت]]، بهتر است از آنچه در دنيا به آنها عطا شده و باقى‌تر است:<ref>مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌592‌.</ref> «و ما‌ عِندَاللّهِ خَيرٌ واَبقى». ([[سوره شورى]]/42،36)
+
گفتنى است افزون بر اين كه خداوند باقى است آن چيزى كه نزد او يعنى از ناحيه اوست از قبيل انواع جزا و ثواب و قرب به او نيز مى‌ماند:<ref>الميزان، ج‌12، ص‌339.</ref> {{متن قرآن|«ما‌ عِندَكُم يَنفَدُ و ما عِندَاللّهِ باق»}} ([[سوره نحل]]/16،96) از‌ اين رو آنچه نزد خداست براى اهل طاعت و [[ايمان]] در [[آخرت]]، بهتر است از آنچه در دنيا به آنها عطا شده و باقى‌تر است:<ref>مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌592‌.</ref> {{متن قرآن|«و ما‌ عِندَاللّهِ خَيرٌ واَبقى»}}. ([[سوره شورى]]/42،36)
  
 
بر اساس آيات 26 [[سوره الرحمن]]/55 و 96 [[سوره نحل]]/16 عالم ماده در همه مراتب و طبقات و انواعش و آن‌ چيزى كه متعلق به عالم ماده است همه آنها فانى‌و در معرض زوال است.<ref>التحقيق، ج‌1، ص‌318‌ـ‌319، «بقى».</ref>
 
بر اساس آيات 26 [[سوره الرحمن]]/55 و 96 [[سوره نحل]]/16 عالم ماده در همه مراتب و طبقات و انواعش و آن‌ چيزى كه متعلق به عالم ماده است همه آنها فانى‌و در معرض زوال است.<ref>التحقيق، ج‌1، ص‌318‌ـ‌319، «بقى».</ref>

نسخهٔ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۰

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


پاينده، پايدار، جاويدان، از اسما و صفات‌الهى.

باقى از اسماى خداست و گرچه در قرآن بدان تصريح نشده؛ ولى از آياتى استفاده مى‌شود؛ مانند: «واللّهُ خَيرٌ واَبقى» (سوره طه/20،73)، «و يَبقى وجهُ رَبِّكَ ذوالجَللِ والاِكرام» (سوره الرحمن/55‌،27) و «كُلُّ‌ شَىء هالِكٌ اِلاّ وجهَه».(سوره قصص/28،88) البته در‌ صورتى مى‌توان اسم باقى را از دو آيه اخير استفاده كرد كه مقصود از «وجه» ذات پروردگار باشد.[۱] در روايات به اسم باقى تصريح شده است.[۲]

باقى اسم فاعل از ريشه بقا و بقا در برابر فناست. فنا يعنى زايل شدن و از بين رفتن و بقا به معناى ثابت ماندن و دائم بودن است، بنابراين باقى در لغت چيز يا كسى است كه ثابت و دائم بوده، فناپذير نباشد[۳] و در اصطلاح بر ذات پروردگارى كه به رغم فنا و نابودى همه موجودات همچنان موجود است و به هيچ وجه فنا و فساد بدان راه نمى‌يابد اطلاق مى‌گردد،[۴] از اين‌ رو باقى مطلق، حقيقى و بالذات خداست:[۵] «كُلُّ مَن عَلَيها فَان × و يَبقى وجهُ رَبِّكَ‌...». (سوره الرحمن/55‌، 26‌ـ‌27) و چنانچه برخى از موجودات ـ مانند مجردات‌ ـ از بقا برخوردار باشند به نحو نسبى، مجاز و بالغير خواهد بود[۶] و شايد وجه اطلاق بقاء با صيغه افعل تفضيلى بر خداوند در همين نكته نهفته باشد. (سوره طه/20،73) در دعاى صباح نيز خداوند به كسى كه در عزّ و بقا يگانه است و بندگان خويش را با مرگ و فنا مقهور ساخته خوانده شده‌ است.[۷]

شايان ذكر است كه باقى بودن خداوند از آن‌ روست كه او واجب الوجود بالذات است[۸] و به هيچ وجه انقضا و عدم بر او روا نيست.[۹]

اسم باقى با برخى از اسما مانند دائم،[۱۰] وارث،[۱۱] ابدى[۱۲] و آخر[۱۳] پيوند دارد.

اميرمؤمنان، على عليه السلام در ضمن بيانى مى‌فرمايد: «هوالأول و‌لم‌يزل والباقى بلا أجل».[۱۴]

برخى گفته‌اند: تفاوت باقى و ابدى آن است كه باقى در برابر فانى است و بر خداوند از آن جهت اطلاق مى‌شود كه پس از فناى همه موجودات، بقا دارد بلكه هم‌اكنون همه فانى‌اند و او باقى است؛[۱۵] ولى ابدى بودن حق از آن جهت است كه ذات متعالى او با قطع نظر از همه موجودات ابدى است.[۱۶] گفته شده: موجود واجب الوجود بذاته نسبت به گذشته قديم و نسبت به آينده باقى ناميده‌ مى‌شود.[۱۷]

گفتنى است افزون بر اين كه خداوند باقى است آن چيزى كه نزد او يعنى از ناحيه اوست از قبيل انواع جزا و ثواب و قرب به او نيز مى‌ماند:[۱۸] «ما‌ عِندَكُم يَنفَدُ و ما عِندَاللّهِ باق» (سوره نحل/16،96) از‌ اين رو آنچه نزد خداست براى اهل طاعت و ايمان در آخرت، بهتر است از آنچه در دنيا به آنها عطا شده و باقى‌تر است:[۱۹] «و ما‌ عِندَاللّهِ خَيرٌ واَبقى». (سوره شورى/42،36)

بر اساس آيات 26 سوره الرحمن/55 و 96 سوره نحل/16 عالم ماده در همه مراتب و طبقات و انواعش و آن‌ چيزى كه متعلق به عالم ماده است همه آنها فانى‌و در معرض زوال است.[۲۰]

پانویس

  1. الميزان، ج19، ص102؛ پيام قرآن، ج‌4، ص‌192.
  2. الكافى، ج‌2، ص‌560‌؛ سنن ابن‌ماجه، ج‌2، ص‌1270؛ بحارالانوار، ج‌4، ص‌186.
  3. مفردات، ص138، «بقى»؛ لسان‌العرب، ج1، ص467.
  4. جامع‌البيان، مج‌13، ج‌25، ص‌47؛ كشف الاسرار، ج‌9، ص‌413؛ التفسير الكبير، ج‌29، ص‌105.
  5. مجمع‌البيان، ج‌6‌، ص‌591‌ـ‌592‌؛ اصول الدين، ص‌90، 109.
  6. الاشتقاق، ص347؛ اصول‌الدين، ص90، 108ـ109.
  7. ر.ك: شرح دعاى صباح.
  8. شرح اسماء اللّه الحسنى، ص‌336.
  9. دقايق الاشارات، ص‌66‌.
  10. دقايق الاشارات، ص‌66‌؛ بحارالانوار، ج‌4، ص‌190.
  11. المقام الاسنى، ص‌64‌.
  12. الهيات، ج‌1، ص‌183؛ المقام الاسنى، ص‌64‌.
  13. اسماء الحسنى، ص‌351؛ اصول الدين، ص‌124.
  14. نهج‌البلاغه، خطبه‌163.
  15. روح البيان، ج‌9، ص‌346.
  16. اسماء الحسنى، ص‌38.
  17. علم اليقين، ج‌1، ص‌148.
  18. الميزان، ج‌12، ص‌339.
  19. مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌592‌.
  20. التحقيق، ج‌1، ص‌318‌ـ‌319، «بقى».

منابع

باقی، رجب اكبرزاده و بخش فلسفه و كلام دائرة المعارف قرآن کریم، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص297-299.