شرح صدر: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
==شرح صدر در قرآن== | ==شرح صدر در قرآن== | ||
− | خداي متعال از "شرح صدر" در [[قرآن]] به عنوان موهبت عظيم به پيامبر خود، يادآوري ميكند: «ألَمْ نَشْرَحْ لَكَ | + | خداي متعال از "شرح صدر" در [[قرآن]] به عنوان موهبت عظيم به پيامبر خود، يادآوري ميكند: {{متن قرآن|«ألَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدرَك»}}؛ آيا سينه تو را وسيع و گشاده نساختيم؟!([[سوره انشراح]]/ 1) |
مراد از "شرح صدر" [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گستردگي و وسعت نظر وي است به طوري كه ظرفيت تلقي [[وحی]] و نيز نيروي تبليغ آن و تحمل ناملايماتي را كه در اين راه ميبيند، داشته باشد و به عبارتي ديگر نفس شريف آن بزرگوار را طوري نيرومند كند كه نهايت درجه استعداد را براي قبول افاضات الهي پيدا كند.<ref>طباطبايي، محمدحسين؛ الميزان، ترجمه سيد محمدباقر موسوي همداني، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين 1374، ج 7، ص 471.</ref> | مراد از "شرح صدر" [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گستردگي و وسعت نظر وي است به طوري كه ظرفيت تلقي [[وحی]] و نيز نيروي تبليغ آن و تحمل ناملايماتي را كه در اين راه ميبيند، داشته باشد و به عبارتي ديگر نفس شريف آن بزرگوار را طوري نيرومند كند كه نهايت درجه استعداد را براي قبول افاضات الهي پيدا كند.<ref>طباطبايي، محمدحسين؛ الميزان، ترجمه سيد محمدباقر موسوي همداني، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين 1374، ج 7، ص 471.</ref> | ||
− | حضرت موسي علیه السلام در وادي مقدس "شرح صدر" را از خداي سبحان درخواست ميكند و دعايش به اجابت ميرسد؛ «قال رَبِّ اشْرَح لي | + | حضرت موسي علیه السلام در وادي مقدس "شرح صدر" را از خداي سبحان درخواست ميكند و دعايش به اجابت ميرسد؛ {{متن قرآن|«قال رَبِّ اشْرَح لي صَدْري»}}؛ موسي گفت: پروردگارا! سينهام را گشاده كن.([[سوره طه]]/ 25) |
این جمله، استعاره به كنايه است، چون "شرح" به معناي گشاده كردن و بازكردن است، گويا سينه انسان را كه [[قلب]] در آن جاي دارد ظرفي فرض كرده كه آنچه از طريق مشاهده و [[ادراك]] در آن وارد ميشود، جاي ميگيرد و در آن انباشته ميشود.<ref> همان، ج 20، ص 540.</ref> | این جمله، استعاره به كنايه است، چون "شرح" به معناي گشاده كردن و بازكردن است، گويا سينه انسان را كه [[قلب]] در آن جاي دارد ظرفي فرض كرده كه آنچه از طريق مشاهده و [[ادراك]] در آن وارد ميشود، جاي ميگيرد و در آن انباشته ميشود.<ref> همان، ج 20، ص 540.</ref> | ||
سطر ۲۳: | سطر ۲۳: | ||
كسي كه خداوند سينهاش را براي قبول [[اسلام]] – كه همان تسليم بودن است - گشاده كرده باشد در حقيقت سينهاش را براي تسليم در برابر اعتقادات صحيح و عمل صالح وسعت داده به طوري كه هيچ مطلب حق و صحيحي به او پيشنهاد نميشود مگر آن كه آن را ميپذيرد و اين نيست مگر بخاطر اين كه چشم بصيرتش، نوري دارد كه هميشه به اعتقاد و عمل صحيح ميتابد. | كسي كه خداوند سينهاش را براي قبول [[اسلام]] – كه همان تسليم بودن است - گشاده كرده باشد در حقيقت سينهاش را براي تسليم در برابر اعتقادات صحيح و عمل صالح وسعت داده به طوري كه هيچ مطلب حق و صحيحي به او پيشنهاد نميشود مگر آن كه آن را ميپذيرد و اين نيست مگر بخاطر اين كه چشم بصيرتش، نوري دارد كه هميشه به اعتقاد و عمل صحيح ميتابد. | ||
− | «فَمَنْ يُرِدِاللهُ اَنْ يَهْديَهُ یَشَرحْ صَدرَهُ لِلإسلامِ ومَن يُرِدْ اَنْ يُضلَّه يَجْعَل صَدْرَهُ ضَيّقاً...؛ آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براي (پذيرش) اسلام گشاده ميسازد و آن كس را كه (بخاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه شازد، سينهاش را آنچنان تنگ ميكند كه گويا ميخواهد به آسمان بالا رود.. | + | {{متن قرآن|«فَمَنْ يُرِدِاللهُ اَنْ يَهْديَهُ یَشَرحْ صَدرَهُ لِلإسلامِ ومَن يُرِدْ اَنْ يُضلَّه يَجْعَل صَدْرَهُ ضَيّقاً...»}}؛ آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براي (پذيرش) اسلام گشاده ميسازد و آن كس را كه (بخاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه شازد، سينهاش را آنچنان تنگ ميكند كه گويا ميخواهد به آسمان بالا رود... ([[سوره انعام]]/ 125) |
==نشانه شرح صدر در كلام پيامبر صلی الله علیه و آله== | ==نشانه شرح صدر در كلام پيامبر صلی الله علیه و آله== | ||
− | صاحب مجمع البيان مينويسد،<ref>طبرسي، مجمع البيان، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372، ج 4، ص 561.</ref> در روايت صحيح وارد شده است كه وقتي آيه؛ «فَمَنْ يُرِداللهُ اَن يَهديهُ يَشرَح صَدرَهُ لِلإسلامِ...». ([[سوره انعام]]/ 125) | + | صاحب مجمع البيان مينويسد،<ref>طبرسي، مجمع البيان، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372، ج 4، ص 561.</ref> در روايت صحيح وارد شده است كه وقتي آيه؛ {{متن قرآن|«فَمَنْ يُرِداللهُ اَن يَهديهُ يَشرَح صَدرَهُ لِلإسلامِ...»}}. ([[سوره انعام]]/ 125) |
نازل شد از پيامبر گرامي اسلام پرسيدند: منظور از شرح صدر چيست؟ فرمود: «نورٌ يَقْذِفَهُ اللهُ في قَلبِ مَنْ يَشاء فَينشَرِحُ له صَدرَهُ و يَنفَضح»<ref>التحرير والتقرير، ابن عاشور، ج 7، ص 45، البرهان في تفسير القرآن، سيد هاشم بحراني، تهران، 1416 ق، مقدمه ص 9.</ref> | نازل شد از پيامبر گرامي اسلام پرسيدند: منظور از شرح صدر چيست؟ فرمود: «نورٌ يَقْذِفَهُ اللهُ في قَلبِ مَنْ يَشاء فَينشَرِحُ له صَدرَهُ و يَنفَضح»<ref>التحرير والتقرير، ابن عاشور، ج 7، ص 45، البرهان في تفسير القرآن، سيد هاشم بحراني، تهران، 1416 ق، مقدمه ص 9.</ref> | ||
سطر ۳۹: | سطر ۳۹: | ||
===الف) آساني:=== | ===الف) آساني:=== | ||
− | شرح صدر رهبران الهي، مايه آساني امور سخت و تكاليف بر آنان: «إذهَبْ إلي فِرعُونَ إنَّهُ طَغي، قالَ رَبّ اشرَح لي | + | شرح صدر رهبران الهي، مايه آساني امور سخت و تكاليف بر آنان: {{متن قرآن|«إذهَبْ إلي فِرعُونَ إنَّهُ طَغي، قالَ رَبّ اشرَح لي صَدري»}}؛ اينك به سوي فرعون برو، كه او طغيان كرده است (موسي گفت:) پروردگارا: سينهام را گشاده كن. ([[سوره طه]]/ 24 و 25) |
در حديثي از اميرمؤمنان علي علیه السلام ميخوانيم: «آلَةُ الرِياسَةِ الصدر؛ وسيله رهبري و رياست، سينه گشاده است».<ref>نهج البلاغه؛ حكمة 176، صبحي صالح.</ref> | در حديثي از اميرمؤمنان علي علیه السلام ميخوانيم: «آلَةُ الرِياسَةِ الصدر؛ وسيله رهبري و رياست، سينه گشاده است».<ref>نهج البلاغه؛ حكمة 176، صبحي صالح.</ref> | ||
سطر ۴۵: | سطر ۴۵: | ||
===ب) تسليم خدا:=== | ===ب) تسليم خدا:=== | ||
− | تسليم خدا بودن در برابر خدا، نتيجه شرح صدر و باز بودن سينه: «فَمَنْ يُرِدِاللهُ اَنْ يَهديَهُ يَشرَح صَدْرَهُ لِلإسلامِ...؛ آن كس را که خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براي اسلام گشاده | + | تسليم خدا بودن در برابر خدا، نتيجه شرح صدر و باز بودن سينه: {{متن قرآن|«فَمَنْ يُرِدِاللهُ اَنْ يَهديَهُ يَشرَح صَدْرَهُ لِلإسلامِ...»}}؛ آن كس را که خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براي اسلام گشاده ميسازد. ([[سوره انعام]]/125) |
اسلام در آيه به معناي لغوي «تسليم»<ref>ترجمه الميزان، ج 7، ص 342، همان.</ref> است. | اسلام در آيه به معناي لغوي «تسليم»<ref>ترجمه الميزان، ج 7، ص 342، همان.</ref> است. | ||
سطر ۵۱: | سطر ۵۱: | ||
===ج) قبولي اسلام:=== | ===ج) قبولي اسلام:=== | ||
− | برخورداري از شرح صدر، زمينه پذيرش اسلام: «أفَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ علي نورٍ مِنْ رَبّه...؛ آيا كسي كه خدا سينهاش را براي اسلام گشوده است و بر فراز مركبي از نور الهي قرار گرفته (همچون كوردلان گمراه است؟!) | + | برخورداري از شرح صدر، زمينه پذيرش اسلام: {{متن قرآن|«أفَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ علي نورٍ مِنْ رَبّه...»}}؛ آيا كسي كه خدا سينهاش را براي اسلام گشوده است و بر فراز مركبي از نور الهي قرار گرفته. (همچون كوردلان گمراه است؟!) ([[سوره زمر]]/22) |
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۵۰
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
محتویات
"شرح" در لغت به معناي بسط و گسترش دادن [۱] و "صدر" به معناي سينه میباشد و مقصود از "شرح صدر" گشادگي سينه [روح] با نور، آرامش و رحمت الهي است. شرح صدر معنايي كنايي دارد و بيشتر به نوعي تحمل و مداراي بالا و قوي در مسئوليت هاي سنگين و دشوار بكار ميرود.
شرح صدر در قرآن
خداي متعال از "شرح صدر" در قرآن به عنوان موهبت عظيم به پيامبر خود، يادآوري ميكند: «ألَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدرَك»؛ آيا سينه تو را وسيع و گشاده نساختيم؟!(سوره انشراح/ 1)
مراد از "شرح صدر" رسول خدا صلی الله علیه و آله گستردگي و وسعت نظر وي است به طوري كه ظرفيت تلقي وحی و نيز نيروي تبليغ آن و تحمل ناملايماتي را كه در اين راه ميبيند، داشته باشد و به عبارتي ديگر نفس شريف آن بزرگوار را طوري نيرومند كند كه نهايت درجه استعداد را براي قبول افاضات الهي پيدا كند.[۲]
حضرت موسي علیه السلام در وادي مقدس "شرح صدر" را از خداي سبحان درخواست ميكند و دعايش به اجابت ميرسد؛ «قال رَبِّ اشْرَح لي صَدْري»؛ موسي گفت: پروردگارا! سينهام را گشاده كن.(سوره طه/ 25)
این جمله، استعاره به كنايه است، چون "شرح" به معناي گشاده كردن و بازكردن است، گويا سينه انسان را كه قلب در آن جاي دارد ظرفي فرض كرده كه آنچه از طريق مشاهده و ادراك در آن وارد ميشود، جاي ميگيرد و در آن انباشته ميشود.[۳]
شرح صدر، زمينه هدايت پذيري
كسي كه خداوند سينهاش را براي قبول اسلام – كه همان تسليم بودن است - گشاده كرده باشد در حقيقت سينهاش را براي تسليم در برابر اعتقادات صحيح و عمل صالح وسعت داده به طوري كه هيچ مطلب حق و صحيحي به او پيشنهاد نميشود مگر آن كه آن را ميپذيرد و اين نيست مگر بخاطر اين كه چشم بصيرتش، نوري دارد كه هميشه به اعتقاد و عمل صحيح ميتابد.
«فَمَنْ يُرِدِاللهُ اَنْ يَهْديَهُ یَشَرحْ صَدرَهُ لِلإسلامِ ومَن يُرِدْ اَنْ يُضلَّه يَجْعَل صَدْرَهُ ضَيّقاً...»؛ آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براي (پذيرش) اسلام گشاده ميسازد و آن كس را كه (بخاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه شازد، سينهاش را آنچنان تنگ ميكند كه گويا ميخواهد به آسمان بالا رود... (سوره انعام/ 125)
نشانه شرح صدر در كلام پيامبر صلی الله علیه و آله
صاحب مجمع البيان مينويسد،[۴] در روايت صحيح وارد شده است كه وقتي آيه؛ «فَمَنْ يُرِداللهُ اَن يَهديهُ يَشرَح صَدرَهُ لِلإسلامِ...». (سوره انعام/ 125)
نازل شد از پيامبر گرامي اسلام پرسيدند: منظور از شرح صدر چيست؟ فرمود: «نورٌ يَقْذِفَهُ اللهُ في قَلبِ مَنْ يَشاء فَينشَرِحُ له صَدرَهُ و يَنفَضح»[۵]
«نوري است كه خدا در دل مؤمن ميافكند و سينهاش را بوسيله آن گشايش و روشني ميبخشد».
پرسيدند: آيا اين نور نشانهاي دارد؟ فرمود: «نَعَمْ، الإنابَةُ إلي دارِ الخُلُودِ والتّجافي عَنْ دارِالغُرُور والإستعدادِ لِلْمَوتِ قَبْلَ نُزُولِ الموت؛ آري، (نشانه آن) توجه بسراي جاويدان و دامن برچيدن از زرق و برق دنيا و آماده شدن براي مرگ است پيش از آن كه فرارسد.
آثار و نتايج شرح صدر در قرآن[۶]
الف) آساني:
شرح صدر رهبران الهي، مايه آساني امور سخت و تكاليف بر آنان: «إذهَبْ إلي فِرعُونَ إنَّهُ طَغي، قالَ رَبّ اشرَح لي صَدري»؛ اينك به سوي فرعون برو، كه او طغيان كرده است (موسي گفت:) پروردگارا: سينهام را گشاده كن. (سوره طه/ 24 و 25)
در حديثي از اميرمؤمنان علي علیه السلام ميخوانيم: «آلَةُ الرِياسَةِ الصدر؛ وسيله رهبري و رياست، سينه گشاده است».[۷]
ب) تسليم خدا:
تسليم خدا بودن در برابر خدا، نتيجه شرح صدر و باز بودن سينه: «فَمَنْ يُرِدِاللهُ اَنْ يَهديَهُ يَشرَح صَدْرَهُ لِلإسلامِ...»؛ آن كس را که خدا بخواهد هدايت كند، سينهاش را براي اسلام گشاده ميسازد. (سوره انعام/125)
اسلام در آيه به معناي لغوي «تسليم»[۸] است.
ج) قبولي اسلام:
برخورداري از شرح صدر، زمينه پذيرش اسلام: «أفَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ علي نورٍ مِنْ رَبّه...»؛ آيا كسي كه خدا سينهاش را براي اسلام گشوده است و بر فراز مركبي از نور الهي قرار گرفته. (همچون كوردلان گمراه است؟!) (سوره زمر/22)
پانویس
- ↑ مفردات، راغب اصفهاني، مادة «شرح» و ماده «صدر»
- ↑ طباطبايي، محمدحسين؛ الميزان، ترجمه سيد محمدباقر موسوي همداني، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين 1374، ج 7، ص 471.
- ↑ همان، ج 20، ص 540.
- ↑ طبرسي، مجمع البيان، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372، ج 4، ص 561.
- ↑ التحرير والتقرير، ابن عاشور، ج 7، ص 45، البرهان في تفسير القرآن، سيد هاشم بحراني، تهران، 1416 ق، مقدمه ص 9.
- ↑ فرهنگ قرآن، اكبر هاشمي رفسنجاني و محققان مركز فرهنگ قرآن و معارف قرآن بوستان كتاب، قم، ج 16، ص 640.
- ↑ نهج البلاغه؛ حكمة 176، صبحي صالح.
- ↑ ترجمه الميزان، ج 7، ص 342، همان.
منابع
شرح صدر، کاظم احمدزاده، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی: 1 خرداد 1391.