شکر: تفاوت بین نسخهها
(←بازگو کردن نعمت) |
(←جلوه های شکرگزاری) |
||
سطر ۳۶: | سطر ۳۶: | ||
یکی دیگر از مصادیق شکرگزاری بازگو کردن نعمت ها است. خداوند در قرآن کریم چنین امر می فرماید: {{متن قرآن| «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث»}} ؛ و نعمت هاى پروردگارت را بازگو كن. همچنین امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث| «اَلتَّحدُّثُ بِالنِّعَمِ شُكرٌ»}} نعمتهای خدا را بازگو كردن، خود شكر و سپاسگزاری است. <ref> وسائل الشيعة، ج7، ص: 41 </ref> از همین گونه شکرگزاری است اینکه انسان چشم به داشته های خود بدوزد و ببیند که غرق در نعمتهای الهی است و خود را با وجود آن همه نعمت توانگر ببیند نه اینکه تمام توجه او به کاستی ها باشد و اظهار فقر کند. امام علی علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|«إظهار الغنى من الشّكر»}} ؛ بیان توانگری نوعی شکر است. <ref>غرر الحكم و درر الكلم، ص: 62</ref> | یکی دیگر از مصادیق شکرگزاری بازگو کردن نعمت ها است. خداوند در قرآن کریم چنین امر می فرماید: {{متن قرآن| «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث»}} ؛ و نعمت هاى پروردگارت را بازگو كن. همچنین امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث| «اَلتَّحدُّثُ بِالنِّعَمِ شُكرٌ»}} نعمتهای خدا را بازگو كردن، خود شكر و سپاسگزاری است. <ref> وسائل الشيعة، ج7، ص: 41 </ref> از همین گونه شکرگزاری است اینکه انسان چشم به داشته های خود بدوزد و ببیند که غرق در نعمتهای الهی است و خود را با وجود آن همه نعمت توانگر ببیند نه اینکه تمام توجه او به کاستی ها باشد و اظهار فقر کند. امام علی علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|«إظهار الغنى من الشّكر»}} ؛ بیان توانگری نوعی شکر است. <ref>غرر الحكم و درر الكلم، ص: 62</ref> | ||
− | === شاکرانه زیستن === | + | ===شاکرانه زیستن=== |
رفتارهای انسان حکایت از نگاه او به زندگی، افکار و دلبستگی های او دارد. تشکر زبانی از خداوند اگرچه در جای خود اهمیت فراوان دارد؛ اما زمانی حقیقت و خلوص آن آشکار می شود که در اعمال و رفتار انسان بروز یابد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|«شُكْرُ الْمُؤْمِنِ يَظْهَرُ فِي عَمَلِهِ.و شُكْرُ الْمُنَافِقِ لَا يَتَجَاوَزُ لِسَانَهُ»}}؛ سپاسگزارى مؤمن در كردارش آشكار مى شود، [امّا] سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود. <ref>غرر الحكم و درر الكلم، ص: 407</ref> | رفتارهای انسان حکایت از نگاه او به زندگی، افکار و دلبستگی های او دارد. تشکر زبانی از خداوند اگرچه در جای خود اهمیت فراوان دارد؛ اما زمانی حقیقت و خلوص آن آشکار می شود که در اعمال و رفتار انسان بروز یابد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: {{متن حدیث|«شُكْرُ الْمُؤْمِنِ يَظْهَرُ فِي عَمَلِهِ.و شُكْرُ الْمُنَافِقِ لَا يَتَجَاوَزُ لِسَانَهُ»}}؛ سپاسگزارى مؤمن در كردارش آشكار مى شود، [امّا] سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود. <ref>غرر الحكم و درر الكلم، ص: 407</ref> | ||
سطر ۶۱: | سطر ۶۱: | ||
===برگزیده شدن و هدایت ویژه=== | ===برگزیده شدن و هدایت ویژه=== | ||
قرآن در وصف حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید:{{متن قرآن| «شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيم»}}<ref> سوره نحل آیه 121</ref> ؛ این آیه دلالت بر این حقیقت دارد که چون ابراهیم علیهالسلام شاکر نعمتهاى پروردگار بود، خدا او را برگزید و به راه راست هدایت کرد. | قرآن در وصف حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید:{{متن قرآن| «شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيم»}}<ref> سوره نحل آیه 121</ref> ؛ این آیه دلالت بر این حقیقت دارد که چون ابراهیم علیهالسلام شاکر نعمتهاى پروردگار بود، خدا او را برگزید و به راه راست هدایت کرد. | ||
− | |||
− | |||
==شکرگزارى مردم از یکدیگر== | ==شکرگزارى مردم از یکدیگر== | ||
سطر ۶۸: | سطر ۶۶: | ||
از جمله والدین که تشکر از آنان بسیار مورد سفارش قرار گرفته است. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصير»}} <ref>سوره لقمان آیه 14</ref> ؛ و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم؛ مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد و دوران شيرخوارگى او در دو سال پايان مى يابد؛ (آرى به او توصيه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر بجا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است. | از جمله والدین که تشکر از آنان بسیار مورد سفارش قرار گرفته است. قرآن کریم می فرماید: {{متن قرآن|«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصير»}} <ref>سوره لقمان آیه 14</ref> ؛ و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم؛ مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد و دوران شيرخوارگى او در دو سال پايان مى يابد؛ (آرى به او توصيه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر بجا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است. | ||
+ | |||
+ | <br /> | ||
+ | |||
+ | == فلسفه شكرگزارى == | ||
+ | ممكن است انسانها در برابر نعمتهايى كه به ديگرى مىبخشند انتظار شكرگزارى داشته باشند، و يا حتّى در بعضى از شرايط به آن نيازمند باشند، خواه نياز روحى باشد، و يا نياز به خاطر موقعيتهاى اجتماعى. ولى بى شك خداوندى كه از همگان بى نياز است و اگر تمام جهانيان كفران كنند، يا كافر شوند گردى بر دامان كبريائيش نمى نشيند، نيازى به شكرگزارى بندگان ندارد، بنابراين اينهمه تأكيد در مسئله شكرگزارى كرده است- همانند ساير عبادات- نتيجه اش به خود انسانها بازگشت مى كند، و اگر كمى دقّت كنيم فلسفه آن روشن مى شود. | ||
+ | |||
+ | كسى كه از نعمتهاى پروردگار قدردانى مى كند، خواه در دل باشد يا با زبان يا عمل، نشان مى دهد كه لايق نعمت است، خداوند حكيم نيز كارش همه جا از روى حكمت است، نه بدون دليل نعمتى را از كسى مى گيرد نه بى دليل نعمتى را به كسى مى بخشد، بنابراين هنگامى كه انسان در برابر نعمتهاى او شكرگزارى مى كند به زبان حال مى گويد من لايق شكر بيشترم و حكمت پروردگار ايجاب مى كند نه تنها آن نعمت را بر او پايدار كند بلكه افزون نمايد.ولى فرد ناسپاس با زبان حال بى لياقتى خود را عرضه مى دارد و حكمت پروردگار ايجاب مى كند كه نعمت را از او بگيرد. <ref>اخلاق در قرآن، ج3، ص:84</ref> | ||
+ | |||
+ | اضافه بر اين هنگامى كه روح شكرگزارى در انسان پرورش يابد، از شكر خالق به شكر مخلوق مى رسد، و تشكر و سپاسگزارى در برابر خدمات و زحمات مخلوق انگيزه مؤثّرى مى شود براى حركت بيشتر در جامعه انسانى و شكوفا شدن استعدادهاى خلّاق و ظرفيتهاى وجودى اشخاص، و در نتيجه جامعه به پيش حركت مى كند.شكرگزارى از خالق راهى به سوى معرفت او مى گشايد و پيوند انسان را با آفريدگار محكمتر مى كند. | ||
+ | |||
+ | شكرگزارى علاوه بر اين كه معرفت بخشنده نعمتها را به دنبال دارد، معرفت نعمت را نيز همراه خواهد داشت، چرا كه هر قدر نعمت از نظر كيفيّت و كميّت بالاتر و بيشتر باشد، شكرى افزونتر مى طلبد، و براى اداى حق شكر منعم، معرفت نعمت ضرورى است، و همين معرفت نعمت روز به روز پيوند بندگان را با خدا محكمتر مى سازد و آتش عشقش را در دلها شعله ورتر مى كند، و اى بسا اين مواهب مادّى آنچنان مواهب معنوى به دنبال داشته باشد كه از آن به مراتب برتر و والاتر باشد.<ref>اخلاق در قرآن، ج3، ص: 85</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۲
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
شکر به معنای قدردانی از نعمتهای خداوند با قلب و زبان و عمل است. و در مقابل آن کفران نعمت قرار دارد.
محتویات
معنای شکر
شُکر در لغت به معناى شناختن احسان و نشر آن و ستایش کردن صاحب آن است. [۱] . راغب اصفهانی لفظ شکر را مقلوب «کشر» به معنای «کشف» دانسته است. [۲] با توجه به این تعریف می توان گفت شکر نعمت آشکار کردن و نمایان کردن آن در زبان و قلب و عمل است و ضدّ آن کفر، به معناى فراموش کردن نعمت و پوشاندن آن است.
شکر در اصطلاح به معنای قدردانی از نعمتهای خداوند با قلب و زبان و عمل است. [۳] به بیان دقیق تر ، شکر ، یک حالت نفسانی در وجود انسان است که آثار این حالت نفسانی به سه صورت در انسان جلوه گر می شود. ظهور آن در قلب به صورت خضوع، خشوع، محبت، خشیت و مانند آن است و در زبان به شکل ثنا، مدح و حمد و در افعال و اعمال ظاهرى به شکل اطاعت و به کارگیرى جوارح در راه رضاى خدا [۴]
اهمیت شکرگزاری
خداوند در جای جای قرآن کریم عموم بندگان[۵] و به طور خاص پیامبران الهی[۶] و مقربان درگاهش[۷] را به ادای شکر الهی امر فرموده است. بلکه آن را لازمه ی ایمان و توحید بندگان دانسته و می فرماید: «... وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ»؛ و خدا را سپاس گزاريد، اگر فقط او را مىپرستيد. [۸]
همچنین خداوند شکرگزاری را از ویژگی های بارز بندگان شایسته خود دانسته و نام آنان را قرین اوصافی چون «شکور» و «شاکر» گردانیده است. [۹]
در حدیثی از امام زین العابدین علیه السلام آمده است: «إنَّ اللهَ یُحبُّ كُلَّ عَبدٍ شَكور» خداوند بندگان شكور و سپاسگزار خود را دوست میدارد. که نشان دهنده تاثیر شکرگزاری در جلب رضایت و محبت پروردگار است.
در بیان عظمت شکرگزاری همین بس که به بیان قرآن کریم حق شکر پروردگار را جز اندکی از بندگان نمی توانند به جا آورند:«قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ» در تبیین این آیه ی شریفه امام صادق علیه السلام می فرمایند: «اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلَصش با آن عبادتش كنند ، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى برد ، اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از ميان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ويژه گردانيد و فرمود : «واندكى از بندگان من سپاسگزارند» [۱۰]
جلوه های شکرگزاری
در آیات قرآن و روایات به مصادیق مختلف شکر گزاری قلبی زبانی و عملی اشاره شده است. از جمله:
شناخت نعمت
از جلوه های شکرگزاری آن است که بنده به نعمت را بشناسد و آن از سوی پروردگار بداند. امام صادق علیه اسلام می فرمایند: مَن أنعَمَ اللّه علَيهِ بنِعمَةٍ فَعَرَفَها بقَلبِهِ ، فقد أدّى شُكرَها؛كسى كه خداوند نعمتى به وى ارزانى دارد و در دل آن را [به عنوان نعمت خدادادى ]بشناسد ، هر آينه شكر آن نعمت را گزارده است. [۱۱]. همچنین می فرمایند: «ما مِن عَبدٍ أنعَمَ اللّه عَلَيهِ نِعمَةً فَعَرَفَ أنَّها مِن عِندِ اللّه إلاّ غَفَرَ اللّه لَهُ قَبلَ أن يَحمَدَهُ»؛ هيچ بنده اى نيست كه خداوند به او نعمتى دهد و او آن را از جانب خدا بداند مگر آن كه، پيش از سپاسگويى او، خداوند بيامرزدش[۱۲]
اطاعت از خداوند و دوری از گناه
از جلوه های شکر عملی نسبت به نعمتهای خداوند آن است که آن را در مسیر اطاعت از خداوند به کار گیرد. از این رو اجتناب از معاصی و دل سپردن به اطاعت از خداوند مصداقی از شکر گزاری دانسته شده است. امیرالمؤمنین علی علیسه السلام می فرمایند: شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّه؛ شكر هر نعمتی در این است كه انسان آنچه خدا بر او حرام كرده از آن دوری نماید[۱۳]
حمد و ثنای خداوند
حمد و ثنای خداوند به قلب و زبان نشان دهنده شناخت و تواضع انسان نسبت به منعم حقیقی است و جلوه ی دیگری از شکرگزاری به درگاه خداست. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «ما اَنعَمَ اللهُ علی عَبدٍ بِنعمَةٍ صَغُرَتْ اَو كَبُرَتْ فَقالَ «الحمدُّلله» اِلاّ اَدّی شُكرَها». هرگاه خدا نعمتی به بندهاش عطا كند، خُرد باشد یا كلان، و به پاس آن بگوید «الحمدُلله» شكر آن نعمت را به جا آورده است. [۱۴] بلکه این حمد و ثنا گویی خود عبادتی بزرگ است که توفیق یافتن بر آن خود نعمتی بزرگ از سوی خداوند است و ثمراتش در زندگی انسان برتر از آن نعمت است. [۱۵]
امام رضا علیه السلام می فرمایند: مَن حَمِداللهَ عَلی النِّعمةِ فَقد شَكَرهُ وَ كانَ الحمدُ اَفضَل مِن تِلكَ النِعمةِ؛ كسی كه بر نعمتی حمد خدا را كند و الحمدلله بگوید او را شكرگزاری كرده است و این حمد او از آن نعمتی كه به او داده أفضل و بالاتر است [۱۶]
و امام هادی علیه السلام می فرمایند: «الشاكِرُ أسعَدُ بالشُّكرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ التي أوجَبَتِ الشُّكرَ ؛ لأنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ ، و الشُّكرَ نِعَمٌ و عُقبى» سعادتی که شكرگزارى براى شاكر به همراه دارد، بيشتر از خوشبختى او به نعمتى است كه موجب شكر شده است ؛ زيرا نعمت متاعى [فانى] است اما شكر ، نعمت و عاقبت است.[۱۷]
بازگو کردن نعمت
یکی دیگر از مصادیق شکرگزاری بازگو کردن نعمت ها است. خداوند در قرآن کریم چنین امر می فرماید: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث» ؛ و نعمت هاى پروردگارت را بازگو كن. همچنین امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: «اَلتَّحدُّثُ بِالنِّعَمِ شُكرٌ» نعمتهای خدا را بازگو كردن، خود شكر و سپاسگزاری است. [۱۸] از همین گونه شکرگزاری است اینکه انسان چشم به داشته های خود بدوزد و ببیند که غرق در نعمتهای الهی است و خود را با وجود آن همه نعمت توانگر ببیند نه اینکه تمام توجه او به کاستی ها باشد و اظهار فقر کند. امام علی علیه السلام می فرمایند: «إظهار الغنى من الشّكر» ؛ بیان توانگری نوعی شکر است. [۱۹]
شاکرانه زیستن
رفتارهای انسان حکایت از نگاه او به زندگی، افکار و دلبستگی های او دارد. تشکر زبانی از خداوند اگرچه در جای خود اهمیت فراوان دارد؛ اما زمانی حقیقت و خلوص آن آشکار می شود که در اعمال و رفتار انسان بروز یابد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «شُكْرُ الْمُؤْمِنِ يَظْهَرُ فِي عَمَلِهِ.و شُكْرُ الْمُنَافِقِ لَا يَتَجَاوَزُ لِسَانَهُ»؛ سپاسگزارى مؤمن در كردارش آشكار مى شود، [امّا] سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود. [۲۰]
از جمله این رفتارهای شاکرانه این است که انسان به رزق روزی اندک خود از سوی خداوند راضی باشد و آن را فراوان بداند و طاعات فراوان خود را اندک شمارد. در حدیثی آمده است: «تَخَلَّصْ اِلی عظیمِ الشُّكرِ بِاستِكثارِ قَلیلِ الرِّزقِ و اسْتقلالِ كَبْرِ الطّاعةِ»؛ شكر بسیار و خالصانه در آن است كه روزی كم را زیاد بدانی و اطاعت بسیار را كم شماری[۲۱]
دیگر اینکه از توان خود در یاری رساندن به بندگان خدا استفاده نماید. امام رضا علیه السلام می فرمایند: «اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَا تَشْكُرُونَ اللَّهَ تَعَالَى بِشَيْءٍ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ بَعْدَ الِاعْتِرَافِ بِحُقُوقِ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ مُعَاوَنَتِكُمْ لِإِخْوَانِكُمُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى دُنْيَاهُمُ»؛ بدانيد كه بعد از ايمان به خدا و بعد از اعتراف به حقوق اولياء اللّه از آل محمد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هيچ شكرى نزد خدا خوشايندتر از اين نيست كه برادران مؤمن خود را در امور دنيايشان يارى رسانيد. [۲۲]
یا اینکه اگر عالمان باشد شکر این توفیق را با عمل له آن علم و نشر آن به جا آورد. چنانکه از امام علی علیه السلام نقل شده است: «شُكرُ العالِمِ على عِلمِهِ : عَمَلُهُ بهِ ، و بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ»؛ شكرگزارىِ عالِم بر علمش عبارت است از: عمل كردنش به آن علم، و گذاشتن آن در اختيار سزامندانش.[۲۳]
آثار شکرگزاری
شکرگزاری آثار فراوان مادی و معنوی در پی دارد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است از جمله:
ادراک آیات الهى
گرچه قرآن براى همه مايهى هدايت است؛ امّا تنها شاكران بهره مى گيرند [۲۴] زیرا آیات هدایت بخش الهی زمانی برای انسان مفید است که قدرشناس آن باشد و در بهره مندی و عمل به آن کوشا باشد. از این رو قرآن کریم می فرماید:«كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُون»[۲۵]؛ اين گونه نشانه ها را براى گروهى كه سپاس گزارند [به صورتهاى گوناگون] بيان مى كنيم
افزایش نعمت و پاداش اخروی
از آثار شکر گزاری فزونى نعمت است قرآن کریم می فرماید: «و اِذ تَاَذَّنَ رَبُّکُم لَئِن شَکَرتُم لاَزیدَنَّکُم...» [۲۶]؛ و پروردگارتان اعلام كرد كه اگر مرا سپاس گوييد، بر نعمت شما مى افزايم. روایات در این باره فراوان است. از جمله امام علی علیه اسلام می فرمایند: «شكر الإله يدرّ النّعم» ؛[۲۷]شكر خداوند نعمت ها را سرازير كند. و نیز درباره دوام نعمت با شکر می فرمایند: «ألنّعم تدوم بالشّكر»؛ [۲۸]نعمت ها با شكر پايدار شوند.
نجات از فتنه و بلا
شکرگزاری در برابر نعمتهای الهی موجب جلب رضای پروردگار و دورشدن بلایا و نجات انسان از گرفتاری هاست. قرآن کریم نجات آل لوط از عذاب الهی را پاداش شکرگزاری آنان دانسته است:«إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ . نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزي مَنْ شَكَر»[۲۹]؛ ما بر آنها بادى ريگبار فرستاديم، مگر بر خاندان لوط كه آنها را سحرگاه رهانيديم. نعمتى بود از جانب ما و آنان را كه سپاس گويند چنين پاداش دهيم
امام علی علیه السلام می فرمایند: «الشُّكرُ عِصمَةٌ مِن الفِتنَةِ»؛ شکرگزارى ، مايه مصون ماندن از فتنه است. [۳۰] در روایاتی دیگر شکرگزاری مایه مصون ماندن انسان از فقر دانسته شده است. [۳۱]
برگزیده شدن و هدایت ویژه
قرآن در وصف حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید: «شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيم»[۳۲] ؛ این آیه دلالت بر این حقیقت دارد که چون ابراهیم علیهالسلام شاکر نعمتهاى پروردگار بود، خدا او را برگزید و به راه راست هدایت کرد.
شکرگزارى مردم از یکدیگر
در آموزه های دین اسلام در کنار تشکر از نعمتهای خداوند به تشکر و قدردانی از دیگر انسانها نیز سفارش شده است؛ تا آنجا که در روایات آمده است که هر کس مخلوق نعمت دهنده را شکر نکند، خداى عزوجل را شکرگزارى نکرده است. امام رضا علیه السلام می فرمایند: «مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقينَ لَم يَشكُرِ اللّهَ عَزَّ و جلَّ»[۳۳]؛ هركه در قبال خوبى مردم تشكر نكند ، از خداوند عزّ و جلّ هم تشكّر نكرده است.
از جمله والدین که تشکر از آنان بسیار مورد سفارش قرار گرفته است. قرآن کریم می فرماید: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصير» [۳۴] ؛ و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم؛ مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد و دوران شيرخوارگى او در دو سال پايان مى يابد؛ (آرى به او توصيه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر بجا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است.
فلسفه شكرگزارى
ممكن است انسانها در برابر نعمتهايى كه به ديگرى مىبخشند انتظار شكرگزارى داشته باشند، و يا حتّى در بعضى از شرايط به آن نيازمند باشند، خواه نياز روحى باشد، و يا نياز به خاطر موقعيتهاى اجتماعى. ولى بى شك خداوندى كه از همگان بى نياز است و اگر تمام جهانيان كفران كنند، يا كافر شوند گردى بر دامان كبريائيش نمى نشيند، نيازى به شكرگزارى بندگان ندارد، بنابراين اينهمه تأكيد در مسئله شكرگزارى كرده است- همانند ساير عبادات- نتيجه اش به خود انسانها بازگشت مى كند، و اگر كمى دقّت كنيم فلسفه آن روشن مى شود.
كسى كه از نعمتهاى پروردگار قدردانى مى كند، خواه در دل باشد يا با زبان يا عمل، نشان مى دهد كه لايق نعمت است، خداوند حكيم نيز كارش همه جا از روى حكمت است، نه بدون دليل نعمتى را از كسى مى گيرد نه بى دليل نعمتى را به كسى مى بخشد، بنابراين هنگامى كه انسان در برابر نعمتهاى او شكرگزارى مى كند به زبان حال مى گويد من لايق شكر بيشترم و حكمت پروردگار ايجاب مى كند نه تنها آن نعمت را بر او پايدار كند بلكه افزون نمايد.ولى فرد ناسپاس با زبان حال بى لياقتى خود را عرضه مى دارد و حكمت پروردگار ايجاب مى كند كه نعمت را از او بگيرد. [۳۵]
اضافه بر اين هنگامى كه روح شكرگزارى در انسان پرورش يابد، از شكر خالق به شكر مخلوق مى رسد، و تشكر و سپاسگزارى در برابر خدمات و زحمات مخلوق انگيزه مؤثّرى مى شود براى حركت بيشتر در جامعه انسانى و شكوفا شدن استعدادهاى خلّاق و ظرفيتهاى وجودى اشخاص، و در نتيجه جامعه به پيش حركت مى كند.شكرگزارى از خالق راهى به سوى معرفت او مى گشايد و پيوند انسان را با آفريدگار محكمتر مى كند.
شكرگزارى علاوه بر اين كه معرفت بخشنده نعمتها را به دنبال دارد، معرفت نعمت را نيز همراه خواهد داشت، چرا كه هر قدر نعمت از نظر كيفيّت و كميّت بالاتر و بيشتر باشد، شكرى افزونتر مى طلبد، و براى اداى حق شكر منعم، معرفت نعمت ضرورى است، و همين معرفت نعمت روز به روز پيوند بندگان را با خدا محكمتر مى سازد و آتش عشقش را در دلها شعله ورتر مى كند، و اى بسا اين مواهب مادّى آنچنان مواهب معنوى به دنبال داشته باشد كه از آن به مراتب برتر و والاتر باشد.[۳۶]
پانویس
- ↑ كتاب العين، ج5، ص: 293
- ↑ نك: مفردات، ص461.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر ، اخلاق در قرآن ، ج3، ص:79
- ↑ رک چهل حديث، ص343
- ↑ سوره بقره آیه 152
- ↑ سوره زمر آیه 66
- ↑ سوره لقمان آیه 12
- ↑ سوره بقره آیه 172
- ↑ سوره نحل آیه 121؛ سوره سبأ آیه 13؛ سوره اسراء آیه 3 و...
- ↑ مصباح الشریعه ص24
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 97
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 428
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج67، ص: 308
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 97
- ↑ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج8، ص: 157
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 97
- ↑ تحف العقول، النص، ص: 484
- ↑ وسائل الشيعة، ج7، ص: 41
- ↑ غرر الحكم و درر الكلم، ص: 62
- ↑ غرر الحكم و درر الكلم، ص: 407
- ↑ تحف العقول، النص، ص: 287
- ↑ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 170
- ↑ غرر الحكم و درر الكلم، ص: 408
- ↑ تفسير نور، ج3، ص: 87
- ↑ سوره اعراف، آیه 58
- ↑ سوره ابراهیم آیه 7
- ↑ غرر الحكم و درر الكلم، ص: 407
- ↑ غرر الحكم و درر الكلم، ص: 59
- ↑ سوره قمر آیه 34 و 35
- ↑ تحف العقول، النص، ص: 215
- ↑ «اَلشُّكرُ زیادةٌ فیالنِّعمِ و اَمانٌ مِنَ الفَقرِ». تحف العقول، النص، ص: 360
- ↑ سوره نحل آیه 121
- ↑ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 25
- ↑ سوره لقمان آیه 14
- ↑ اخلاق در قرآن، ج3، ص:84
- ↑ اخلاق در قرآن، ج3، ص: 85
منابع
- اخلاق در قرآن موضوع: فضائل - رذائل پدیدآور اصلی: نويسنده: مکارم شیرازی، ناصر قرن: 15 سایر پدید آورندگان: پدیدآور: جمعی از نویسندگان ناشر: مدرسة الإمام علي بن أبي طالب (علیه السلام) محل نشر: قم - ایران سال نشر: 1385 ه.ش. تعدادجلد: ۳ زبان: فارسی
- منسوب به جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم عليه السلام، مصباح الشريعة، 1جلد، اعلمى - بيروت، چاپ: اول، 1400ق.
- كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
- شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق
- ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، 1جلد، جامعه مدرسين - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
- تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم (مجموعة من كلمات و حكم الإمام علي عليه السلام)، 1جلد، دار الكتاب الإسلامي - قم، چاپ: دوم، 1410 ق.
- ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق.