|
|
سطر ۱: |
سطر ۱: |
− | {{متوسط}} | + | {{خوب}} |
| | | |
− | مجتهد و فقیه و روحانی مبارز آيت الله سید محمود شاهرودی از مراجع تقلید جهان اسلام و علمای معاصر بودند.
| + | '''آیت الله سید محمود حسینی شاهرودی''' (۱۳۹۴-۱۳۰۱ ق)، از مراجع تقلید و فقهای مجاهد [[شیعه]] در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نائینی]] بود. ایشان مؤسس اولین بعثه [[حج]] در [[مکه]] و [[مدینه]] و همچنین احیاگر سنت پیاده روی به [[کربلا]] بود. |
| + | {{شناسنامه عالم |
| + | ||نام کامل = میرزا محمدحسین نائینی |
| + | ||تصویر= [[پرونده:حسینی شاهرودی.jpg|۲۳۰px]] |
| + | ||زادروز = ۱۳۰۱ قمری |
| + | |زادگاه = شاهرود |
| + | |وفات = ۱۳۹۴ قمری |
| + | |مدفن = [[نجف]]، [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم امام علی]] |
| + | |اساتید = [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]]، [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نائینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]]،... |
| + | |شاگردان = |
| + | |آثار = حاشیه بر وسیلة النجاة، حاشیه بر [[العروة الوثقی (کتاب)|العروة الوثقی]]، ذخیرة المؤمنین،... |
| + | }} |
| + | == تحصیل و استادان == |
| + | سید محمود حسینی شاهرودى فرزند سید على، در سال ۱۳۰۱ قمری، در یکى از روستاهاى شاهرود دیده به جهان گشود. وى، پس از طى تحصیلات اولیه و دورهى مقدمات در شهر بسطام، عازم حوزه علمیه [[مشهد]] مقدس شد و در دروس سطح و خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] اساتید و فقهاى آن زمان حاضر گردید، سپس در سال ۱۳۲۸ق، عازم حوزهى علمیهى [[نجف]] اشرف شد. |
| | | |
− | ==ولادت و دوران کودکی==
| + | سید محمود شاهرودى، از محضر درس مرحوم آقاى [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] صاحب «[[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]» به مدت یک سال و نیم استفاده نمود. پس از فوت استاد، به مجلس درس [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نائینی]] و [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]] حاضر شد و از آن دو بهرهى وافى برد. |
| | | |
− | 1301 ق. برای قلعه آقا عبدالله سالی فراموش ناشدنی بود. ستاره بخت این قلعه از یاد رفته، از خانه گلین سید علی، كشاورز پاك نهاد آبادی، برآمد<ref> الامام الشاهرودی، سید احمد خمینی، ص 20ـ24.</ref> و آرام آرام سمت مركز آسمان دانش و پرهیزكاری روان شد. مردمی كه به یاد آقا عبدالله، پیر پارسا و دانشور دهكده، به خانه فرزندش سید علی میشتافتند<ref> الامام الشاهرودی، سید احمد خمینی، ص 20ـ24.</ref> آثار بزرگی را در سیمای پور پاك سرشت آبادی مشاهده میكردند. پدر كه هوای كامیابی فرزند در سر میپروراند سید محمد را به آموختن [[قرآن]] فراخواند و اندكی بعد وی را روانه بسطام ساخت تا در خدمت استاد كهنسال آن منطقه اندوختههایش را فزون بخشد.
| + | پس از فوت مرحوم نایینى، تدریس خارج آیتالله شاهرودى شروع گشت و مورد توجه فضلا و طلاب قرار گرفت. ایشان، حیات خود را همواره در تربیت فضلا و علما و رسیدگى به امور حوزه و تدریس و تألیف سپرى کرد. |
| | | |
− | استاد بسطامی مهربان و نیكاندیش بود و شاگردانش را به سفره قناعت خویش فرامیخواند. هر چند این كار وی [[روح]] صمیمیت در فضای دل كودكان میپراكند ولی دشواریهایی نیز در پی داشت؛ او به سبب كهولت پس از صرف غذایی اندك، خدای را سپاس میگفت و دست از خوردن میكشید، سید محمود و دوستش نیز به احترام استاد گرسنه خوان را ترك میگفتند. ادامه این روند زندگی در بسطام را دشوار ساخت و شاگردان را به چاره جویی فراخواند.
| + | == آثار و تألیفات == |
| + | آیتالله شاهرودى بسیار اندک می نگاشت. بحثهای علمی، عبارتهای پیوسته و رسیدگی به امور مؤمنان وی را از پرداختن قلم بازمی داشت، ولی اندک کتابهای بازمانده از آن [[فقیه]] فرزانه نیز می تواند نشانه روشن توان علمی اش باشد. برخی از آثار ایشان عبارت است از: |
| | | |
− | آری سرانجام گرسنگی توان ایستادگی در بسطام را از نوباوگان قلعه آقا عبدالله ستاند و آن ها به شوق غذا فاصله دو فرسنگی بسطام تا آبادی را یك نفس دویدند و یك سره به ظرف نان یورش بردند.<ref> مصاحبه با حضرت آیت الله سید محمد شاهرودی، فرزند معظم له.</ref>
| + | # تقریرات [[اصول فقه|اصول فقه]] آیتالله [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا محمدحسین نایینى]]؛ |
| + | # تقریرات بحثهاى آیتالله [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]]؛ |
| + | # حاشیه بر کتاب شریف «وسیلة النجاة» اثر آیتالله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]]؛ |
| + | # حاشیه بر کتاب گرانقدر «[[العروة الوثقی (کتاب)|العروة الوثقی]]»؛ |
| + | # ذخیرة المؤمنین؛ |
| + | # کتاب الاجارة؛ |
| + | # کتاب الحج؛ |
| + | # نتائج الافکار فى الاصول. |
| | | |
− | سالهای آغازین دانش اندوزی با همین دشواریها شتابان گذشت و فرزند پاك دل سید علی در این مدت با الفبای جاودانگی و كمال آشنا شد. پای بندی نوباوه آسمان تبار قلعه آقا عبدالله به آیین [[وحی]] در این سالها روستاییان سخت كوش را شگفت زده ساخت.
| + | == فعالیتهای اجتماعی و سیاسی == |
| + | با رحلت آیتالله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]]، رسالهى عملیهى سید محمود شاهرودى در دسترس مقلدین در کشورهاى [[عراق]] و [[ایران]] و [[لبنان]] و هند و [[پاکستان]] قرار گرفت و با درگذشت [[آیت الله بروجردی|آیتالله بروجردى]]، [[مرجعیت|مرجعیت]] وى در اماکن یادشده، بهخصوص ایران و عراق و خلیج، شهرت و توسعهى بیشترى حاصل نمود و حوزهى بحث [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] ایشان در نجف، فضلا و علماى بىشمارى را در بر داشت. |
| | | |
− | نگاهی گذرا به دو رخداد آن روزگار میتواند ما را با اندیشه آسمانی كودك فرزانه شاهرود آشنا سازد:
| + | هر چند مرجعیت، سیل وجوه شرعی و هدایای مردمی را سمت خانه آیتالله شاهرودى سرازیر کرد، ولی شدت پارسایی آن مرجع پاک دل به اندازه ای بود که حتی گاه از تصرف در هدایا نیز چشم می پوشید و بسی دشوارتر از طبقات پایین جامعه روزگار می گذرانید. |
| | | |
− | * 1. روزی سید محمود گوسفندان را به چرا برد. در دشت مردی از وی پرسید: این دامها از كیست؟ كودك پاسخ داد: سید علی. مرد پرسید: میدانی در چه مكانی میچرند؟ سید محمود گفت: آری، دشت خداست. مرد گفت: نه، این مرتعِ ماست و راضی نیستیم دیگران در آن گوسفند بچرانند. كودك شتابان دامها را سمت خانه حركت داد، یكسره نزد برادر بزرگترش رفت و گفت: این شما و این گوسفندان، دیگر هرگز آنها را به چرا نخواهم برد، برخی از مراتع مالك دارند و ما ندانسته در مال مردم تصرف میكنیم، این كار [[حرام]] است و آثاری زیانبار در پی دارد.<ref> مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای اشرفی شاهرودی.</ref>
| + | نماز جماعت [[مسجد هندی|مسجد هندى]] که او در آن اقامه [[نماز]] مىکرد، بیشترین نمازگزار را داشت. تأمین هزینههاى درمانى طلاب در [[نجف]] و همچنین شهریه و تأمین نان طلاب حوزههاى علمیه نجف و [[کربلا|کربلا]] و [[سامرا]] و [[مشهد]] مقدس به عهده وى بود. |
| | | |
− | * 2. كشاورزان منطقه دو سال پیاپی در بند ملخها گرفتار بودند. آشكارشدن آثار این آفت در ماههای آغازین سال سوم آنها را در نگرانی فروبرد. سران آبادی در سرای سید علی گرد آمدند تا راههای مبارزه با ملخ را بررسی كنند. هر یك از آنها به فراخور تجربه خویش راهی پیشنهاد كرده، درباره كارآیی آن سخن میگفت. چون گفتگوها به بنبست رسید، سید محمود یكباره برخاست و گفت: همه به خداوند روی آورید و بر پرداخت [[زكات]] مالتان پیمان ببندید تا پروردگار آفت از كشتگاهتان دور سازد و باران رحمت خویش را بر شما فروریزد.
| + | اولین بار در تاریخ مرجعیت و حوزه، از طرف آیتالله شاهرودى، گروهى بهعنوان بعثه دینیه [[حج]] در سال ۱۳۸۷ قمری (برابر با ۱۳۴۶ ش)، به امر وى و به سرپرستى آقازادهى بزرگش اعزام شدند که بسیار مورد استقبال حجاج قرار گرفتند. همچنین وى، نخستین شهرک مسکونى طلاب به نام «حى الامام الشاهرودى» را در نجف اشرف تأسیس نمود. |
| | | |
− | این سخن بزرگ، كه از كودكی خردسال بعید مینمود، كشاورزان نگران را به خود آورد؛ بنابراین همه پیمان بستند كه اگر آفت از كشتزارشان دور شد، كشتههایشان به بار نشست و انبارهاشان از گندم آكنده شد. نیكبختان بر پیمان خویش استوار ماندند و زكات پرداختند ولی برخی از خیره سران زكات را زیان پنداشته، گفتند: هر چیزی پایانی دارد. چگونه ممكن است پایان آفت به گفتار خردسالی وابسته باشد، نادانسته پیمانی بستیم و نیازی به انجام دادن عهد روزهای ناكامی نیست. آنها با این اندیشه انبوه گندمهایشان را در انبار جای دادند ولی بزودی در بند كردار خویش گرفتار آمدند و انبارشان هدف آفتها قرار گرفت.<ref> الامام الشاهرودی، ص 26ـ27.</ref> | + | سال ۱۳۴۲ شمسی، سال آشکارشدن چهره واقعی دستگاه ستم پیشه پهلوی بود. عوامل شاه در این سال [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] را آماج یورشهای سنگین خود قرار داده، امت را در سوگ فروبردند. آیتالله شاهرودى جنایت خونبار درباریان را محکوم ساخت و با فرستادن تلگرافهای متعدد به [[ایران]] رهنمودهای لازم را به مردم و دانشوران ارائه کرد. |
| | | |
− | ==تحصیل با مشكلات==
| + | آیت الله شاهرودی پس از آغاز نهضت اسلامی به رهبری [[امام خمینی]]، به جانبداری از این حرکت پرداخت و در دوران اقامت رهبر کبیر انقلاب در نجف، با ایشان روابطی صمیمانه داشت. |
| | | |
− | هر چند دانشجوی كوشای شاهرود بزودی در شمار دانشوران جای گرفت و نزد مراجع روزگار از اعتباری بایسته برخوردار شد ولی چرخ بخت به مراد وی نمیگذشت و ناداری او را رها نمیساخت. بنابراین ناگزیر بارها هوای بازگشت به وطن در سر پروراند. شاید گشایشی در زندگیاش پدید آید و خانوادهاش از رنج تهیدستی نجات یابد ولی استاد گوهر شناس نایینی وی را از این كار بازداشت.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| + | == وفات == |
− | | + | مرحوم آیتالله شاهرودى، سرانجام در ۱۷ [[ماه شعبان|شعبان]] المعظم سال ۱۳۹۴ قمری (شهریور ۱۳۵۳ ش)، دار فانى را وداع گفت و پیکر پاکش در [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم مطهر امیرمؤمنان على]] (علیه السلام) به خاک سپرده شد. |
− | البته مرجع [[شیعه]] در این گفتار تنها نبوده بلكه همسر فداكار فقیه شاهرودی نیز در شمار بازدارندگان سید از سفر به ایران جای داشت. او، كه ارج دانش میدانست، چون از هدف همسر گرانقدرش آگاه شد، گفت: ما با نان خشك روزگار میگذرانیم، شما دانش را به خاطر بهبودی زندگی ما رها نكنید.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| + | ==منابع== |
− | | + | *عباس عبیری، تلخیص از کتاب [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۲، صفحه ۷۵۳. |
− | بدین ترتیب ستاره تابناك قلعه آقا عبدالله همچنان با زندگی دشوار [[نجف]] ادامه داد. فرزند برومندش آن روزهای سخت را چنین به خاطر میآورد: شخصی در حضور آقا وصیتنامهای به زبان دامادش تنظیم كرد و به امضای آقا رساند داماد، كه نزدیك خانه ما مغازه داشت، پس از درگذشت پدر همسرش از آقا خواست كه وصیتنامه را باطل كند ولی آقا سرباز زد. مغازهدار برای رسیدن به مراد خویش حتی به تهدید نیز دست یازید ولی آقا تسلیم نشد. این امر بذرهای دشمنی را در مغازهدار بارور ساخته، او را در شمار دشمنان آقا جای داد.
| + | *آیت الله سید محمود شاهرودی، فرهنگنامه روحانیون معاصر امام، [http://daneshnameh.irdc.ir/?p=۲۱۱۵ دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران]، بازیابی: ۱ خرداد ۱۳۹۳. |
− | | + | *ویکی نور. |
− | مدتی ادامه یافت ولی سرانجام آبها از آسیاب افتاد، مرد در كردار آقا اندیشه كرد. شیفته [[ایمان]] و پرهیزكاری وی شد و گفت: آقا، شما هر روز از بازار نسیه میخرید و چون پول ندارید ناچار هر جنسی كه به شما دهند به خانه میبرید. اجازه دهید از این پس هر روز مقداری پول نقد به شما قرض دهم تا با دست پر به بازار رفته، كالای خوب تهیه كنید. از آن روز به بعد هر بامداد پنجاه فلس معادل یك تومان از او قرض كرده، جنس میخریدیم. البته آن مغازهدار بر گفتارش پایدار نماند. چون روزگار قرض به درازا میكشید، اندك اندك میزان وام را كاهش داد و... سرانجام قطع میكرد.
| |
− | | |
− | ما ناچار به مغازهای كه ماست و خرما میفروخت روی آورده، با ماست و خرمای نسیه روزگار میگذراندیم. درست یادم هست یك بار هفتهای گذشت و ما جز نان و خرما، كه ارزانترین غذا بود. نخوردیم... گاه اجاره بهای منزل ماهها به تأخیر میافتاد... هرگاه دشواری از حد میگذشت و فشارها فزونی مییافت، آقا میفرمود: محمد، برو [[زیارت عاشورا]] بخوان، [[دعا]] كن. من بر بام خانه فراز آمده، زیارت عاشورا میخواندم، در پی این دعا دو دینار میرسید و گشایش فراوان در زندگی پدید میآمد...<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| |
− | | |
− | تنگدستی سید فقیهان شاهرود چنان بود كه هر بینندهای را تحت تأثیر قرار میداد. روزی یكی از آشنایان به وی گفت: میرزای نایینی و سید ابوالحسن درباره شما بیانصافی میكنند. شما با فضل و دانشی كه دارید هرگز نباید چنین تنگدست باشید.
| |
− | | |
− | سید محمود، كه توهین به مراجع را روا نمیدانست، پاسخ داد: هیچ یك از آنها بیانصاف نیستند؛ سید، كه هر روز به دانشجویان نان میدهد، چنان میاندیشید كه میرزا شاگردانش را اداره میكند و میرزا نیز معذور است زیرا روزی یكی از مؤمنان بسطام نزد وی گفت: اجازه دهید وجوهاتم را به سید محمود دهم. آن بزرگوار نیز پذیرفت ولی آن مؤمن هرگز چیزی نفرستاد. اینك میرزا چنین میاندیشد كه مرد بسطامی بر سخن خویش پایدار مانده زندگیام را اداره میكند. او چنان بر این پندار خویش استوار است كه حتی انتظار دارد من دانشجویان تهیدست را یاری دهم.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| |
− | | |
− | '''مراد پارسایان'''
| |
− | | |
− | هر چند فقیه فرزانه شاهرود هرگز در اندیشه شهرت نبود و آن را مایه بازماندن از پژوهش های ژرف میدانست ولی دانش فراوان و پرهیزگاری بسیار سرانجام وی را بلند آوازه ساخت. او كه به هیچ چیز جز خشنودی پروردگار نمیاندیشید، گاه برای دست یابی بدین هدف بهایی سنگین میپرداخت، برای مثال وقتی حاج احمد معین بوشهری، بنیانگذار آب لوله كشی شده نجف، ناخشنودیاش را از دست نهادن دولت بر آب لولهكشی شده آشكار ساخت و مردم را از مصرف آن بازداشت، فقیه پارسای قلعه آقا عبدالله هر بامداد پس از پایان تدریس ظرف برمیداشت همراه فرزندانش سمت نهر ویژه آبیاری نخلستانها، كه در سه كیلومتری غرب شهر جای داشت، میشتافت و آب مصرفی خانه را به [[نجف]] میآورد، این كردار دشوار چهل روز ادامه یافت.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| |
− | | |
− | پارسایی كم نظیر سید فقیهان شاهرود كه گاه در اقدامهایی چنین دشوار آشكار میشد. دانشجویان وارسته حوزه نجف را تحت تأثیر قرار داده، سمت آستان [[اخلاص]] و تقوای آن مجتهد پاك رأی میكشاند. حضرت آیت الله حاج شیخ محمد كوهستانی، عارف شهره مازندران، در شمار دوستداران شخصیت الهی سید محمود جای داشت. آن بزرگمرد چنان به پژوهشگر نستوه شاهرود ارادت داشت كه هرگاه به نجف سفر میكرد در خانه آن دانشمند پارسا اقامت میگزید.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| |
| | | |
− | ==در وادی سیاست==
| |
− |
| |
− | 1342 سال آشكارشدن چهره واقعی دستگاه ستم پیشه پهلوی بود. عوامل شاه در این سال [[حوزه علمیه]] [[قم]] را آماج یورشهای سنگین خود قرار داده، امت را در سوگ فروبردند. خورشید فروزان آسمان مرجعیت چون پدری سوگمند جنایت خونبار درباریان را محكوم ساخت و با فرستادن تلگرافهای متعدد به ایران رهنمودهای لازم را به مردم و دانشوران ارائه كرد.<ref> اسناد انقلاب اسلامی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 61ـ61 و 101.</ref>
| |
− |
| |
− | ==عزیمت به حج==
| |
− |
| |
− | هر چند مرجعیت سیل وجوه شرعی و هدایای مردمی را سمت خانه فقیه بزرگ نجف سرازیر كرد ولی شدت پارسایی آن مرجع پاك دل به اندازهای بود كه حتی گاه از تصرف در هدایا نیز چشم میپوشید و بسی دشوارتر از طبقات پایین جامعه روزگار میگذرانید. چنین فردی هرگز در گروه مستطیعان و توانگران جای نداشت و به جای آوردن [[حج]] بر وی واجب نبود تا آن كه نیك مردی كویتی هزینه این سفر الهی را پرداخت و مرجع شیعه را در شمار حاجیان جای داد.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| |
− |
| |
− | ==سالهای سیاه==
| |
− |
| |
− | سالهای پایانی دهه چهل و آغاز دهه پنجاه را باید روزهای ماتم مرجع وارسته شاهرودی دانست. در این روزگار كینههای دیرین بعثیان به حوزه [[نجف]] دیگر بار آشكار شد و فرمان اخراج غیرانسانی ایرانیان مقیم [[عراق]] مرجعیت شیعه را در نگرانی فروبرد. استاد فقیهان نجف ضمن رد فرستادن رژیم عراق، كه حساب وی را از دیگر ایرانیان جدا میخواندند، فرمود: ما نیز به حریم حضرت علی بن موسی علیه السلام خواهیم شتافت.<ref> مصاحبه با حضرت حجت الاسلام والمسلمین اشرفی شاهرودی.</ref>
| |
− |
| |
− | با این سخن بستگان و دانشوران بسیار بار سفر بستند ولی بامداد روز موعود تصمیم نوین مرجعیت همه را شگفت زده ساخت. او چنان اندیشیده بود كه باید همه دشواریها در [[نجف]] بماند و پاسدار میراث هزار ساله فقیهان شیعه شود. بنابراین از راههای گوناگون به یاری شیعیان و دانش پژوهان پرداخت.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| |
− |
| |
− | بعثیان، كه در پی از میان بردن قدرت مرجعیت بودند، با پخش شایعات گوناگون وی را آزرده خاطر ساختند و بر آن شدند كه با دادگاهی فرمایش فقیه پاك رأی شیعه را به جرم همكاری با سفارت ایران محاكمه و تحقیر كنند.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref> هر چند این نقشه كاخ نشینان [[بغداد]] در سایه ایستادگیِ قدرتمندانه استاد بزرگ حوزه نجف با شكست روبرو شد ولی تلاش های آن ها در آزردن خاطر مرجع كهنسال اسلام پایان نپذیرفت. تلاشهای پلیدی كه سرانجام به بار نشست و آن عارف پاك دل را در بستر بیماری فروافكند.<ref> مصاحبه با فرزند معظم له.</ref>
| |
− |
| |
− | ==آثار آفتاب==
| |
− |
| |
− | مرجع زاهد نجف بسیار اندك مینگاشت. بحثهای علمی، عبارتهای پیوسته و رسیدگی به امور مؤمنان وی را از پرداختن قلم بازمیداشت ولی اندك كتابهای بازمانده از آن فقیه فرزانه نیز میتواند نشانه روشن توان علمیاش باشد. فهرست نگاشتههای آن رادمرد چنین است:
| |
− |
| |
− | # تقریرات بحثهای آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی
| |
− | # تقریرات اصول فقه آیت الله میرزا حسین نایینی
| |
− | # حاشیه بر كتاب گرانقدر عروه الوثقی
| |
− | # حاشیه بر كتاب شریف وسیله النجاه
| |
− | # ذخیره المؤمنین
| |
− | # رسالههایی در موضوعات گوناگون فقهی، اصولی، ادبی و رجالی.<ref>همان، ص70ـ72.</ref>
| |
− |
| |
− | علاوه بر این دانشوران بسیار در مكتب آفتاب شاهرود بالیدهاند. دانشمندانی كه پس از استاد نور دانش و پرهیزگاری در گیتی میپراكنند و از میراث نورانی آن پیشوای پارسا پاسداری میكنند.
| |
− |
| |
− | ==وفات==
| |
− |
| |
− | بیماری در شهریور 1353 ش به اوج رسید و پانزدهم این ماه را فرجام زندگی خاكی آن آفتاب فروزان ساخت.<ref>مجله نور علم، ص77.</ref>
| |
− |
| |
− | مؤمنان پیكر پاك مرجع خویش را دربرگرفتند، در حرم [[امام حسین]] علیه السلام و برادر گرانقدرش، حضرت عباس علیه السلام [[طواف]] دادند و با دیدهای خونین در صحن آسمانی حضرت [[امام علی]] علیه السلام به خاك سپردند.<ref>مجله نور علم، ص77.</ref>
| |
− |
| |
− | ==پانویس==
| |
− | <references/>
| |
− |
| |
− | ==منابع==
| |
− | * عباس عبيري، تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 753.
| |
− | * آیت الله سید محمود شاهرودی، فرهنگنامه روحانیون معاصر امام، [http://daneshnameh.irdc.ir/?p=2115 دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران]، بازیابی: 1 خرداد 1393.
| |
| {{سنجش کیفی | | {{سنجش کیفی |
| |سنجش=شده | | |سنجش=شده |
آیت الله سید محمود حسینی شاهرودی (۱۳۹۴-۱۳۰۱ ق)، از مراجع تقلید و فقهای مجاهد شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان میرزای نائینی بود. ایشان مؤسس اولین بعثه حج در مکه و مدینه و همچنین احیاگر سنت پیاده روی به کربلا بود.
تحصیل و استادان
سید محمود حسینی شاهرودى فرزند سید على، در سال ۱۳۰۱ قمری، در یکى از روستاهاى شاهرود دیده به جهان گشود. وى، پس از طى تحصیلات اولیه و دورهى مقدمات در شهر بسطام، عازم حوزه علمیه مشهد مقدس شد و در دروس سطح و خارج فقه و اصول اساتید و فقهاى آن زمان حاضر گردید، سپس در سال ۱۳۲۸ق، عازم حوزهى علمیهى نجف اشرف شد.
سید محمود شاهرودى، از محضر درس مرحوم آقاى آخوند خراسانى صاحب «کفایه» به مدت یک سال و نیم استفاده نمود. پس از فوت استاد، به مجلس درس میرزای نائینی و آقا ضیاءالدین عراقى حاضر شد و از آن دو بهرهى وافى برد.
پس از فوت مرحوم نایینى، تدریس خارج آیتالله شاهرودى شروع گشت و مورد توجه فضلا و طلاب قرار گرفت. ایشان، حیات خود را همواره در تربیت فضلا و علما و رسیدگى به امور حوزه و تدریس و تألیف سپرى کرد.
آثار و تألیفات
آیتالله شاهرودى بسیار اندک می نگاشت. بحثهای علمی، عبارتهای پیوسته و رسیدگی به امور مؤمنان وی را از پرداختن قلم بازمی داشت، ولی اندک کتابهای بازمانده از آن فقیه فرزانه نیز می تواند نشانه روشن توان علمی اش باشد. برخی از آثار ایشان عبارت است از:
- تقریرات اصول فقه آیتالله میرزا محمدحسین نایینى؛
- تقریرات بحثهاى آیتالله آقا ضیاءالدین عراقى؛
- حاشیه بر کتاب شریف «وسیلة النجاة» اثر آیتالله سید ابوالحسن اصفهانى؛
- حاشیه بر کتاب گرانقدر «العروة الوثقی»؛
- ذخیرة المؤمنین؛
- کتاب الاجارة؛
- کتاب الحج؛
- نتائج الافکار فى الاصول.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
با رحلت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانى، رسالهى عملیهى سید محمود شاهرودى در دسترس مقلدین در کشورهاى عراق و ایران و لبنان و هند و پاکستان قرار گرفت و با درگذشت آیتالله بروجردى، مرجعیت وى در اماکن یادشده، بهخصوص ایران و عراق و خلیج، شهرت و توسعهى بیشترى حاصل نمود و حوزهى بحث فقه و اصول ایشان در نجف، فضلا و علماى بىشمارى را در بر داشت.
هر چند مرجعیت، سیل وجوه شرعی و هدایای مردمی را سمت خانه آیتالله شاهرودى سرازیر کرد، ولی شدت پارسایی آن مرجع پاک دل به اندازه ای بود که حتی گاه از تصرف در هدایا نیز چشم می پوشید و بسی دشوارتر از طبقات پایین جامعه روزگار می گذرانید.
نماز جماعت مسجد هندى که او در آن اقامه نماز مىکرد، بیشترین نمازگزار را داشت. تأمین هزینههاى درمانى طلاب در نجف و همچنین شهریه و تأمین نان طلاب حوزههاى علمیه نجف و کربلا و سامرا و مشهد مقدس به عهده وى بود.
اولین بار در تاریخ مرجعیت و حوزه، از طرف آیتالله شاهرودى، گروهى بهعنوان بعثه دینیه حج در سال ۱۳۸۷ قمری (برابر با ۱۳۴۶ ش)، به امر وى و به سرپرستى آقازادهى بزرگش اعزام شدند که بسیار مورد استقبال حجاج قرار گرفتند. همچنین وى، نخستین شهرک مسکونى طلاب به نام «حى الامام الشاهرودى» را در نجف اشرف تأسیس نمود.
سال ۱۳۴۲ شمسی، سال آشکارشدن چهره واقعی دستگاه ستم پیشه پهلوی بود. عوامل شاه در این سال حوزه علمیه قم را آماج یورشهای سنگین خود قرار داده، امت را در سوگ فروبردند. آیتالله شاهرودى جنایت خونبار درباریان را محکوم ساخت و با فرستادن تلگرافهای متعدد به ایران رهنمودهای لازم را به مردم و دانشوران ارائه کرد.
آیت الله شاهرودی پس از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، به جانبداری از این حرکت پرداخت و در دوران اقامت رهبر کبیر انقلاب در نجف، با ایشان روابطی صمیمانه داشت.
وفات
مرحوم آیتالله شاهرودى، سرانجام در ۱۷ شعبان المعظم سال ۱۳۹۴ قمری (شهریور ۱۳۵۳ ش)، دار فانى را وداع گفت و پیکر پاکش در حرم مطهر امیرمؤمنان على (علیه السلام) به خاک سپرده شد.
منابع