شیخ مفید: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
جز (شيخ مفيد را به شیخ مفيد منتقل کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۷

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 53

نویسنده: عقيقي بخشايشي

شیخ مفید نامش محمد بن محمد بن نعمان، هم متكلم است و هم فقیه ابن الندیم در فن دوم از مقاله پنجم (الفهرست) كه درباره متكلمین شیعه بحث می كند، از او به عنوان (ابن المعلم) یاد می كند و ستایش می نماید او در سال 338 متولد و در سال 413 درگذشته است.

كتاب معروف او در فقه به نام (مقنعه) است و چاپ شده و موجود است شیخ مفید از چهره های بسیار درخشان شیعه در جهان اسلام می باشد ابویعلی جعفری كه داماد مفید بوده است، گفته: (مفید شب ها مختصری می خوابید، باقی را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید می گذرانید).

شیخ مفید شاگرد ابن ابی عقیل است.[۱]

شیخ مفید و روزگار زندگی او:

از قیام نافرجام مختار بن ابی عبیده ثقفی به بعد، همه حركت محرومان ضد ستمگران، به نام طرفداری از (آل رسول علیهم السلام) آغاز گردیده است. بدین معنی كه مخالفت با حكومت های وقت با هواداران خاندان رسالت از امامیه، كیسانیه، زیدیه، راوندیه، و دیگر فرقه ها برای تحقق یك نیت صورت گرفته است و آن برانداختن حكومت نژادی عباسی و تاسیس حكومت بر اساس عدل قرآنی بوده است كه در آن عرب و غیرعرب مساوی بوده باشند.

در آن روزگار مهمترین كانون قیام، (خراسان) بود مردم این سرزمین زیر پرچم تشیع گردآمده بودند، و می خواستند حكومت را از آل ابی سفیان به آل علی علیهم السلام بازگردانند روزی كه محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، داعیان خود را به خراسان فرستاد، به آن ها سپرد كه از شخص خاصی نام نبرند، بلكه مردم را به (الرضا من آل محمد صلی الله علیه و آله بخوانند. سرانجام این نهضت آن شد كه آل عباس بر خلافت غلبه یافت و بنی الحسن و بنی الحسین علیهم السلام محروم ماندند. اما سیرتی كه خلفای عباسی از آغاز كار یا اندكی پس از استقرار حكومت پیش گرفتند، آن نبود كه توده های محروم می خواستند، آن چه به دنبال این نهضت تحقق یافت، حكومت نژادی دیگری بود كه در آن تیره عباسی جای تیره اموی را اشغال می كرد با این تفاوت كه در این حكومت عنصر ایرانی داخل در قوه اجرایی گردیده بود. بی جهت نیست كه سال 352 معزالدوله دیلمی زنان شیعه را گفت تا روهای خود را سیاه كنند و با گریبان چاك در بازار بغداد بیایند و فقهای اهل سنت آن سال را (سنه البدعه) (سال بدعت) نامیدند آنان با این وضع حقوق از دست رفته را مطالبه می نمودند.

بازگشت به خویشتن:

پس از این آزمایش تلخ و پس از این دوره سیاه بود كه متفكران شیعه به خودآمدند و به این فكر افتادند كه نخست اندیشه های فكری و اعتقادی شیعه را به مردم بیاموزند و آنان را با عدالت و مساوات و احكام اسلامی آشناتر سازند از قرن دوم هجری به بعد، متكلمان شیعه و شاگردان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام كوشیدند. اصول معتقدات تشیع را بر پایه منطق عقلی و منطق كلام پیاده نمایند از این تاریخ تا سال 447 هجری، یعنی به سال ورود طغرل سلجوقی به بغداد و برانداختن آخرین فرمانروای شیعه آل بویه، (الملك الرحیم)، دانشمندان شیعه با استناد به ظاهر قرآن كریم و با استفاده از اخبار اهل بیت علیهم السلام عالیترین مكتب اندیشه بشری و اسلامی را ارائه داده اند كه تا آن روز در دنیای اسلام بی سابقه بود. اصول فلسفی و اعتقادی این مذهب را آن چنان پی ریزی نمودند كه نه تنها در طول تاریخ زنده بماند، بلكه پیوسته پیشروی خود را حفظ كند و چاره یاب و پاسخگوی مشكلات اجتماعی باشد.

از یك سو اصل (عدالت) را در زمره اصول اعتقادی درآوردند و از سوی دیگر عقل را جز منابع استنباط احكام كلی شناساندند در زمینه اعتقاد و عمل هر دو، حكومت عقل را به رسمیت شناختند عصر ظهور شیخ مفید و هم ردیفان او در چنین موقعیت ویژه بود.

این نوع حركت مكتبی توسط فقها و متكلمین و اندیشمندان اسلامی متوقف نگردید، بلكه پیوسته تعقیب و پیگیری شد تا به وسیله فقیهان پارسایی مانند ابن ادریس، علامه حلی، محقق حلی، شیخ علی كركی، پسرش شیخ عبدالعال و شیخ ‌علی منشار، شیخ بهایی و دهها تن عالم دیگر در صحنه فقاهت ظاهر شدند و فقه شیعه را از عبادات و معاملات كه به وسیله صدوق و كلینی و مفید و شیخ طوسی پی ریزی شده بود، به مرحله كاملتری رساندند درست است كه پس از یورش مغول به مراكز علمی، اندك وقفه ای در حوزه های علمی مدارس دینی به وجود آمد، ولی پس از فترت دوران مغول از نو، طبقات بعدی فقها مانند:

شهید اول و دوم، مقدس اردبیلی، بعدها علامه وحید بهبهانی، شیخ جعفر آل كاشف الغطاء، شیخ محمدحسن صاحب جواهر، و میرزای بزرگ شیرازی و شیخ مرتضی انصاری، فقه اسلام احیا شده و رونق گرفت تا به عصر كنونی رسید كه در معرفی شخصیت های آینده مورد بحث قرار خواهد گرفت.[۲]

شیخ بزرگوار ما در آن بحران برخوردهای اعتقادی و سیاسی و حركت های سرنوشت ساز در حومه بغداد دیده به جهان گشود و دانش های ابتدایی را در خانواده و زادگاه خویش به پایان برد او كه در یك خانواده عمیق و اصیل در تشیع از سلاله نیكان و پاكان به وجود آمده بود و سراسر خاندان او مالامال از عشق به اهل بیت رسالت علیهم السلام بوده اند، راهی بغداد گردید از اساتید و دانشمندان مدارس بغداد نیز كسب علم و دانش نمود تا در علم كلام، فقه و اصول، سرآمد دانشمندان گردید.

مكتب مفید:

پیش از مفید، علم كلام و اصول فقه در میان دانشمندان اهل سنت رونقی بسزا داشت فقها و متكلمین بسیاری در اطراف بغداد گرد آمده و در رشته های گوناگون اصول عقائد، سرگرم بحث و مناظره بودند.

هر چند علم كلام پیش از مفید نیز در میان شیعیان سابقه داشته است، ولی در اثر محدودیتی كه در كار شیعیان از نظر سیاسی بود، این موضوع از مرحله تالیف و تدوین كتاب تجاوز نمی كرد پیش از مفید، شیخ صدوق كه رئیس شیعیان بود سبك ساده ای را در تصنیف و تالیف به وجود آورده بود و آن را به صورت املا به صورت ساده به مستمعین القا می نمود.

مفید نیز در پیگیری مكتب استاد كوشید و با استفاده از مبانی علم كلام و اصول فقه، راه بحث و استدلال را به روی شیعیان باز كرد و تلاش هایی را كه متقدمین مانند ابن جنید اسكافی و قبل از او ابن عقیل فقیه معروف شیعه و عیاشی ریخته بودند، به صورت دلپذیری درآورد به گفته نجاشی كتاب كوچكی در اصول فقه تصنیف كرد كه مشتمل بر تمام مباحث آن بود.

مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه:

1- گفتار نجاشی: نجاشی، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید در حق او گوید: (محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر، شیخ و استاد ما ـ كه رضوان خدا بر او باد ـ فضل او در فقه و حدیث، و ثقه بودن او مشهورتر از آن است كه توصیف شود او تالیفات متعددی دارد كه از آن هاست: المقنعه، الاركان فی دعائم الدین، الایضاح والافصاح در امامت، الارشاد، العیون والمحاسن).[۳]

2- گفتار طوسی: شیخ طوسی شاگرد ارزنده مكتب او، درباره او در فهرست می نویسد: (محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم، از متكلمان امامسه است در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید در فقه و كلام بر هر كس دیگر مقدم بود حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضر جواب بود او بیش از 200 جلد كتاب كوچك و بزرگ دارد).[۴]

3- گفتار ابویعلی جعفری: فقیه بزرگوار ابویعلی جعفری كه عنوان دامادی و جانشینی شیخ را نیز دارد، در حق استاد خویش گوید: (او اندكی از شب را می خوابید و باقی شبانه روز را یا نماز می خواند یا مطالعه می كرد یا درس می گفت یا قرآن تلاوت می كرد).[۵]

تمام دانشمندان كه به نوعی به شرح حال او پرداخته اند، او را با جلالت قدر و عظمت علمی توصیف نموده اند.

اساتید:

مرحوم نوری در خاتمه مستدرك، 50 تن از استادان مفید را نام می برد. البته تعداد آن ها بیش از این هاست از معروفترین آنان: ابن قولویه قمی، صدوق، ابن ولید قمی، ابوغالب، ابن جنید اسكافی، ابوعلی صولی بصری، ابوعبدالله صفوانی و می باشند.

شاگردان:

تعداد كثیری از دانشجویان علوم اسلامی از مكتب پرفیض او بهره برده اند كه سرآمد آنان سید مرتضی علم الهدی، برادر سید رضی، شیخ طوسی، نجاشی، ابوالفتح كراچكی، ابویعلی جعفر بن سالار و عبدالغنی از مفاخر شاگردان اویند.[۶]

تالیفات:

نجاشی 171 جلد كتاب از تالیفات شیخ را ذكر كرده است كه اسامی برخی از آن ها به این ترتیب است:

  • 1- در فقه: المقنعه، الفرائض الشرعیه و احكام النسا.
  • 2- در علوم قرآنی: الكلام فی دلائل القرآن، وجوه اعجاز القرآن، النصره فی فضل القرآن، البیان فی تالیف القرآن (او یكی از پركارترین افراد این رشته بود طالبان تفصیل می توانند به كتاب طبقات مفسران شیعه جلد 2، تالیف مؤلف مراجعه نمایند).
  • 3- در علم كلام و عقائد: اوائل المقالات، نقض فضیله المعتزله، الافصاح، الایضاح، الاركان.[۷]

وفات:

شیخ بزرگوار ما در سال 413 در بغداد، پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم و قدردانی علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیر شاگرد بزرگوارش شیخ طوسی كه خود حاضر در صحنه بوده است، روز وفات او از كثرت دوست و دشمن برای ادای نماز و گریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است.

هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع كردند و سید مرتضی علم الهدی بر او نمازگزارد و در حرم مطهر امام جواد علیه السلام پائین پای آن حضرت و نزدیك قبر استادش ابن قولویه مدفون گردید.

پانویس

  1. آشنایی با علوم اسلامی، ص 294.
  2. بخشی از تحلیل آقای دكتر جعفر شهیدی در آرام نامه، ص 52.
  3. رجال نجاشی، ص 399، چاپ جامعه مدرسین قم.
  4. معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 206.
  5. فهرست ابن ندیم، ص 266 و 239، چاپ الاستقامه.
  6. مكتب اسلام، سال اول، شماره 3، مقاله دانشمند محترم علی دوانی.
  7. رجال نجاشی، ص 400 تا 403.

پیوندها