حال: تفاوت بین نسخهها
(رده اولویت مقاله) |
|||
سطر ۲۲: | سطر ۲۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
− | *[http://www.pajoohe. | + | *حسن رضایی، حال، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 15 بهمن 1391. |
+ | |||
*دانشنامه جهان اسلام، ج 12، مدخل حال/احوال از بابک عباسی. | *دانشنامه جهان اسلام، ج 12، مدخل حال/احوال از بابک عباسی. | ||
[[رده:کلیات اخلاق]] | [[رده:کلیات اخلاق]] | ||
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]] | [[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]] |
نسخهٔ ۲ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۰۵
حال شىء يعنى صفت و هيئت آن. در زبان فرانسه، معادل حال عبارتست ازEtat و معادل انگلیسی آن عبارتست از State. حال انسان، خير و شرى است كه بر او مىگذرد و امور حسى و عقلي است كه اختصاص به انسان دارد.حال و حالت به يك معنى به كار مىرود، جز اينكه در لغت حال ابهام و اجمال بيشتری وجود دارد و در حالت تشخص و گسترش بيشتر است. لفظ حال به معانى نزدیک به هم، از قبيل كيفيت، مقام، هيئت، صفت و صورت اطلاق مىشود. اگر مقصود از حال، كيفيت باشد، شأن آن، اين است كه پس از ظهور كيفيت جديد، زايل شود، اما اگر اين كيفيت ادامه يابد و ملكه شود، مقام ناميده مىشود. به اين جهت منطقدانان گفتهاند: حال كيفيتى است كه با سرعت زايل مىشود، مثل حرارت، سرما، خشكى و رطوبت كه عارض چيزى شده باشد. اگر لفظ حال به هيئت نفسانى اطلاق شود دلالت بر آغاز حدوث اين هيئت پيش از آنكه در نفس رسوخ يابد، دارد و اگر در نفس راسخ گرديد، ملكه ناميده مىشود. فرق ملكه و صفت اين است كه ملكه دلالت بر معانى راسخ، ثابت و دائم مىكند، در حالى كه صفت دال بر معنایی اعم از آن است. زيرا صفت، به آنچه در حكم حركات است نيز اطلاق مىشود، مانند روزه، نماز و امثال آن.
کاربرد حال
اين اصطلاح از سه جنبه کاربرد دارد. صوفيها، فلاسفه و متكلمان از کاربران این واژه بودهاند و هر یک آن را به یک معنا به کار بردهاند.
فلاسفه، اعراض و كيفياتی که رسوخ در نفس پیدا ننموده را حال ميگويند و كيفيات راسخه را ملكه مينامند.
در اصطلاح سالكان و صوفیها، حال عبارت است از طرب يا حزن، يا گشادگى و يا گرفتگى (قبض و بسط)كه بر دل انسان عارض میشود. در نظر این افراد، احوال موهبتهایی است از جانب پروردگار. این اصطلاح در تصوف و عرفان، بهمعناى حالتى است كه بیاختیار در ضمیر سالك پدیدار و در مدت كوتاهى ناپدید میشود اما اثرى نافذ و ماندگار از خود برجاى میگذارد. در نظر دكارت و اسپينوزا، حال يكى از كيفيات و اعراضی است که بر جوهر عارض میشود. كيفيات بر دو قسم است: كيفيات ذاتى ثابت كه تصور شىء بدون آنها محال است و به نام محمولات معروفند و كيفيات عرضى متغير كه آنها را احوال مىنامند.[۱]
و بالاخره، حال در نظر متكلمان، به معنى چيزى بين وجود و عدم است و صفتى است كه ذاتا نه موجود است و نه معدوم، اما قائم به موجود است. مانند عالميت كه نسبت بين عالم و معلوم است.
پانویس
- ↑ صلبیا، جمیل؛ فرهنگ فلسفى، منوچهر صانعى دره بيدى، تهران، حکمت، 1366ش، اول، ج1، ص 297.
منابع
- حسن رضایی، حال، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 15 بهمن 1391.
- دانشنامه جهان اسلام، ج 12، مدخل حال/احوال از بابک عباسی.