قيس بن عاصم: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{بخشی از یک کتاب}} | {{بخشی از یک کتاب}} | ||
− | + | قیس بن عاصم الْمِنْقَرى در سال نهم هجری همراه با وَفْد [[بنی تمیم|بنى تمیم]] به خدمت [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] صلى الله علیه و آله آمد و [[اسلام]] آورد. حضرت فرمود: هذا سیدُ اَهلِ الْوَبر.<ref> الاستیعاب، ۳/۱۲۹۵.</ref> | |
− | + | ==کثرت حلم قیس== | |
− | + | قیس بن عاصم مردى عاقل و حلیم بود؛ چندان که [[احنف بن قیس|احنف بن قیس]] -معروف به کثرت [[حلم]]-، حلم را از او آموخته؛ چنان که در تاریخ است که وقتى از احنف پرسیدند که از خود حلیمتر کسى یافتهاى؟ گفت: آرى من این حلم را از قیس بن عاصم منقرى آموختهام. | |
− | + | در همین رابطه نقل شده است: او با مردى سخن مىگفت، ناگاه چند تن از مردم بَرادَر او را با دست بسته آوردند و گفتند هم اکنون پسرت را مقتول ساخت، او را بسته آوردیم، قیس این بشنید و قطع سخن خویش نکرد آنگاه که سخنش تمام گشت پسر دیگرش را طلبید و گفت: قُمْ یا بُنَىَّ اِلى عَمِّک فَاَطْلِقْهُ وَ اِلى اَخیک فاَدْفنهُ؛ برخیز اى پسرک من، دست عمویت را بگشا و برادرت را به خاک سپار! آنگاه فرمود: مادر مقتول را صد شتر عطا کن باشد که حزن او اندک شود این بگفت و از طرف اَیمَن به سوى اَیسَر تکیه زد و بگفت: | |
− | + | اِنّی امْرؤْ لایعْتَری خُلْقی * دَنَسٌ یفَنِّدُهُ ولا أفِنُ<ref> مأخذ پیشین.</ref> | |
− | ==موعظه پیامبر به قیس | + | ==موعظه پیامبر به قیس== |
− | و | + | و این قیس همان است که با جماعتى از [[بنی تمیم|بنى تمیم]] خدمت [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و سلم رسیدند و از آن حضرت موعظه نافعه خواستند. آن حضرت ایشان را موعظه فرمود به کلمات خود، از جمله فرمود: اى قیس! چارهاى نیست از براى تو از قرینى که دفن شود با تو و او زنده است و دفن مىشوى تو با او و تو مردهاى پس او اگر (کریم) باشد گرامى خواهد داشت تو را و اگر (لئیم) باشد واخواهد گذاشت تو را و به داد تو نرسد و محشور نخواهى شد مگر با او و مبعوث نشوى مگر با او و سؤال کرده نخواهى شد مگر از او؛ پس قرار مده آن را مگر عمل صالح؛ زیرا که اگر صالح باشد اُنس خواهى گرفت با او و اگر فاسد باشد وحشت نخواهى نمود مگر از او و او عمل تو است. |
− | + | قیس عرض کرد: یا نبى الله! دوست داشتم که این موعظه به نظم آورده شود تا ما افتخار کنیم به آن بر هر که نزدیک ما است از عرب و هم آن را ذخیره خود مىکردیم. آن جناب فرستاد [[حسان بن ثابت]] شاعر را حاضر کنند که به نظم آورد آن را؛ صَلْصال بن دَلْهَمِسْ حاضر بود و به نظم درآورد آن را پیش از آن که حَسّان بیاید، و گفت: | |
− | + | تَخَیرْ خلیطا مِنْ فِعالِک اِنَّما * قَرینُ الْفَتى فِی الْقَبْر ما کانَ یفْعَلُ | |
− | ولابُدَّ قَبْلَ الْمَوْتِ مِنْ اَنْ تُعِدَّهُ | + | ولابُدَّ قَبْلَ الْمَوْتِ مِنْ اَنْ تُعِدَّهُ * لِیوْمٍ ینادِى المَرْء فیهِ فَیقْبِلُ |
− | فَاِنْ | + | فَاِنْ کنْتَ مَشْغُولاً بِشَىءٍ فلا تَکنْ * بِغَیرِ الَّذی یرْضى بِهِ اللّهُ تَشْغَلُ |
− | فَلَنْ | + | فَلَنْ یصْحُبَ الاِنْسانَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ * وَمِنْ قَبْلِهِ اِلا الَّذی کانَ یعْمَلُ |
− | اَلا اِنَّمَا الانسانُ | + | اَلا اِنَّمَا الانسانُ ضَیفٌ لاَهْلِهِ * یقیمُ قَلیلاً بَینَهُمْ ثُمَّ یرْحَلُ<ref> [[الأمالی شیخ صدوق (کتاب)|امالى شیخ صدوق]]، ص ۵۱، مجلس اول، حدیث چهارم.</ref> |
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
<references /> | <references /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | حاج شیخ عباس | + | * حاج شیخ عباس قمی، [[منتهى الآمال (کتاب)|منتهی الآمال]]، قسمت اول، باب اول: در تاریخ حضرت خاتم الانبیاء. |
+ | |||
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۸
قیس بن عاصم الْمِنْقَرى در سال نهم هجری همراه با وَفْد بنى تمیم به خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله آمد و اسلام آورد. حضرت فرمود: هذا سیدُ اَهلِ الْوَبر.[۱]
کثرت حلم قیس
قیس بن عاصم مردى عاقل و حلیم بود؛ چندان که احنف بن قیس -معروف به کثرت حلم-، حلم را از او آموخته؛ چنان که در تاریخ است که وقتى از احنف پرسیدند که از خود حلیمتر کسى یافتهاى؟ گفت: آرى من این حلم را از قیس بن عاصم منقرى آموختهام.
در همین رابطه نقل شده است: او با مردى سخن مىگفت، ناگاه چند تن از مردم بَرادَر او را با دست بسته آوردند و گفتند هم اکنون پسرت را مقتول ساخت، او را بسته آوردیم، قیس این بشنید و قطع سخن خویش نکرد آنگاه که سخنش تمام گشت پسر دیگرش را طلبید و گفت: قُمْ یا بُنَىَّ اِلى عَمِّک فَاَطْلِقْهُ وَ اِلى اَخیک فاَدْفنهُ؛ برخیز اى پسرک من، دست عمویت را بگشا و برادرت را به خاک سپار! آنگاه فرمود: مادر مقتول را صد شتر عطا کن باشد که حزن او اندک شود این بگفت و از طرف اَیمَن به سوى اَیسَر تکیه زد و بگفت:
اِنّی امْرؤْ لایعْتَری خُلْقی * دَنَسٌ یفَنِّدُهُ ولا أفِنُ[۲]
موعظه پیامبر به قیس
و این قیس همان است که با جماعتى از بنى تمیم خدمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم رسیدند و از آن حضرت موعظه نافعه خواستند. آن حضرت ایشان را موعظه فرمود به کلمات خود، از جمله فرمود: اى قیس! چارهاى نیست از براى تو از قرینى که دفن شود با تو و او زنده است و دفن مىشوى تو با او و تو مردهاى پس او اگر (کریم) باشد گرامى خواهد داشت تو را و اگر (لئیم) باشد واخواهد گذاشت تو را و به داد تو نرسد و محشور نخواهى شد مگر با او و مبعوث نشوى مگر با او و سؤال کرده نخواهى شد مگر از او؛ پس قرار مده آن را مگر عمل صالح؛ زیرا که اگر صالح باشد اُنس خواهى گرفت با او و اگر فاسد باشد وحشت نخواهى نمود مگر از او و او عمل تو است.
قیس عرض کرد: یا نبى الله! دوست داشتم که این موعظه به نظم آورده شود تا ما افتخار کنیم به آن بر هر که نزدیک ما است از عرب و هم آن را ذخیره خود مىکردیم. آن جناب فرستاد حسان بن ثابت شاعر را حاضر کنند که به نظم آورد آن را؛ صَلْصال بن دَلْهَمِسْ حاضر بود و به نظم درآورد آن را پیش از آن که حَسّان بیاید، و گفت:
تَخَیرْ خلیطا مِنْ فِعالِک اِنَّما * قَرینُ الْفَتى فِی الْقَبْر ما کانَ یفْعَلُ
ولابُدَّ قَبْلَ الْمَوْتِ مِنْ اَنْ تُعِدَّهُ * لِیوْمٍ ینادِى المَرْء فیهِ فَیقْبِلُ
فَاِنْ کنْتَ مَشْغُولاً بِشَىءٍ فلا تَکنْ * بِغَیرِ الَّذی یرْضى بِهِ اللّهُ تَشْغَلُ
فَلَنْ یصْحُبَ الاِنْسانَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ * وَمِنْ قَبْلِهِ اِلا الَّذی کانَ یعْمَلُ
اَلا اِنَّمَا الانسانُ ضَیفٌ لاَهْلِهِ * یقیمُ قَلیلاً بَینَهُمْ ثُمَّ یرْحَلُ[۳]
پانویس
- ↑ الاستیعاب، ۳/۱۲۹۵.
- ↑ مأخذ پیشین.
- ↑ امالى شیخ صدوق، ص ۵۱، مجلس اول، حدیث چهارم.
منابع
- حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت اول، باب اول: در تاریخ حضرت خاتم الانبیاء.