سابقون: تفاوت بین نسخهها
(افزودن مطلب) |
(←بهشت مقربان) |
||
سطر ۱۹: | سطر ۱۹: | ||
در روایات برای سابقون مصادیقی بیان شده است. مهمترین این مصادیق شخص رسول الله و اهلبیت ایشان هستند<ref> بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج8 / 150</ref> | در روایات برای سابقون مصادیقی بیان شده است. مهمترین این مصادیق شخص رسول الله و اهلبیت ایشان هستند<ref> بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج8 / 150</ref> | ||
− | * در روایتی از امام حسن در وصف امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: {{متن حدیث|«فَكَانَ أَبِي سَابِقَ السَّابِقِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَى رَسُولِهِ ص وَ أَقْرَبَ الْأَقْرَبِينَ»}}؛ پدرم، پيشتازترينِ پيشتازان به سوى خداوند عز و جل و پيامبرش، و نزديك ترينِ نزديكان بود <ref> بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج10 / 140 </ref> | + | *در روایتی از امام حسن در وصف امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: {{متن حدیث|«فَكَانَ أَبِي سَابِقَ السَّابِقِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَى رَسُولِهِ ص وَ أَقْرَبَ الْأَقْرَبِينَ»}}؛ پدرم، پيشتازترينِ پيشتازان به سوى خداوند عز و جل و پيامبرش، و نزديك ترينِ نزديكان بود <ref> بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج10 / 140 </ref> |
− | * امام صادق علیه السلام نیز در تبیین آیات 10 تا 14 سوره واقعه می فرمایند: {{متن حدیث|«نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ»}}<ref> بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج24، ص: 4 </ref>؛ ما همان آخرين هستيم كه پيشى گرفتند . | + | *امام صادق علیه السلام نیز در تبیین آیات 10 تا 14 سوره واقعه می فرمایند: {{متن حدیث|«نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ»}}<ref> بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج24، ص: 4 </ref>؛ ما همان آخرين هستيم كه پيشى گرفتند . |
− | * در حدیث دیگر از رسول خدا امام علی علیه السلام و شیعیان ایشان به عنوان «سابقون» معرفی شده اند: {{متن حدیث|«قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ ذَلِكَ عَلِيٌّ وَ شِيعَتُهُ هُمُ السَّابِقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ الْمُقَرَّبُونَ مِنَ اللَّهِ بِكَرَامَتِهِ لَهُمْ»}}.<ref> الأمالي (للمفيد) ؛ النص ؛ ص298 </ref>؛ جبرئيل عليه السلام به من گفت : آنها على و شيعيان اويند . آنان پيشتازان به سوى بهشت هستند و به لطف و كرم خداوند ، به او نزديك اند. | + | *در حدیث دیگر از رسول خدا امام علی علیه السلام و شیعیان ایشان به عنوان «سابقون» معرفی شده اند: {{متن حدیث|«قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ ذَلِكَ عَلِيٌّ وَ شِيعَتُهُ هُمُ السَّابِقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ الْمُقَرَّبُونَ مِنَ اللَّهِ بِكَرَامَتِهِ لَهُمْ»}}.<ref> الأمالي (للمفيد) ؛ النص ؛ ص298 </ref>؛ جبرئيل عليه السلام به من گفت : آنها على و شيعيان اويند . آنان پيشتازان به سوى بهشت هستند و به لطف و كرم خداوند ، به او نزديك اند. |
− | * امام علی علیه السلام در تبیین آیه شریفه و تبیین مصادیق آن فرمودند: {{متن حدیث|«أمّا ما ذَكَرَهُ اللّهُ جلّ و عزّ مِنَ السابِقِينَ السابِقِينَ ، فإنّهم أنبياءٌ مُرسَلُونَ و غيرُ مُرسَلِينَ»}} <ref> تحف العقول ؛ النص ؛ ص189</ref> و اما سخن خداوند عزّ و جلّ درباره پيشتازان سبقت گيرنده ؛ آنان پيامبرانِ مرسل و غير مرسل هستند . | + | *امام علی علیه السلام در تبیین آیه شریفه و تبیین مصادیق آن فرمودند: {{متن حدیث|«أمّا ما ذَكَرَهُ اللّهُ جلّ و عزّ مِنَ السابِقِينَ السابِقِينَ ، فإنّهم أنبياءٌ مُرسَلُونَ و غيرُ مُرسَلِينَ»}} <ref> تحف العقول ؛ النص ؛ ص189</ref> و اما سخن خداوند عزّ و جلّ درباره پيشتازان سبقت گيرنده ؛ آنان پيامبرانِ مرسل و غير مرسل هستند . |
==بهشت مقربان== | ==بهشت مقربان== | ||
سطر ۴۵: | سطر ۴۵: | ||
در اينكه اين نوجوانان چه کسانی هستند تفسيرهاى گوناگونى براى آن ذكر شده است: | در اينكه اين نوجوانان چه کسانی هستند تفسيرهاى گوناگونى براى آن ذكر شده است: | ||
− | * بعضى گفته اند آنها فرزندان مردم دنيا هستند كه پيش از بلوغ چشم از دنيا بسته، و چون كار نيك و بدى نداشته اند به لطف پروردگار چنين منصبى را يافته اند، البته آنها از اين كار خود بيشترين لذت را مى برند كه در خدمت مقربان درگاه خدا هستند.در حديثى از على اين معنى نقل شده است | + | *بعضى گفته اند آنها فرزندان مردم دنيا هستند كه پيش از بلوغ چشم از دنيا بسته، و چون كار نيك و بدى نداشته اند به لطف پروردگار چنين منصبى را يافته اند، البته آنها از اين كار خود بيشترين لذت را مى برند كه در خدمت مقربان درگاه خدا هستند.در حديثى از على اين معنى نقل شده است |
− | * در تفسير ديگرى مى خوانيم: كه اينها اطفال مشركين هستند كه به خاطر بى گناهى داراى چنين مرتبه اى شده اند، چرا كه اطفال مؤمنان به پدران و مادران خود ملحق مى شوند. | + | *در تفسير ديگرى مى خوانيم: كه اينها اطفال مشركين هستند كه به خاطر بى گناهى داراى چنين مرتبه اى شده اند، چرا كه اطفال مؤمنان به پدران و مادران خود ملحق مى شوند. |
− | * در تفسير سومى مى خوانيم كه آنها خدمتكارانى هستند بهشتى كه خداوند مخصوصا آنان را براى اين هدف آفريده است. <ref name=":1" /> | + | *در تفسير سومى مى خوانيم كه آنها خدمتكارانى هستند بهشتى كه خداوند مخصوصا آنان را براى اين هدف آفريده است. <ref name=":1" /> |
'''غذا های لذیذ''' | '''غذا های لذیذ''' | ||
سطر ۶۹: | سطر ۶۹: | ||
سپس مى افزايد:" تنها چيزى كه در آنجا مى شنوند سلام است سلام: «{{متن قرآن|إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً»}} آيا اين سلام از ناحيه خداوند است؟ يا از ناحيه فرشتگان؟ يا خود بهشتيان نسبت به يكديگر؟ و يا همه اينها؟ از همه مناسبتر تفسير اخير است چنان كه در آيات ديگر قرآن به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتيان بر يكديگر اشاره شده است.<ref name=":0" /> | سپس مى افزايد:" تنها چيزى كه در آنجا مى شنوند سلام است سلام: «{{متن قرآن|إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً»}} آيا اين سلام از ناحيه خداوند است؟ يا از ناحيه فرشتگان؟ يا خود بهشتيان نسبت به يكديگر؟ و يا همه اينها؟ از همه مناسبتر تفسير اخير است چنان كه در آيات ديگر قرآن به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتيان بر يكديگر اشاره شده است.<ref name=":0" /> | ||
− | '''چشمه تسنیم''' | + | '''چشمه تسنیم''' |
+ | |||
یکی از نعتهای ویژه مقربان چشمه ای است در بهشت به نام «تسنیم» که تنها مقربان از آن به صورت خالص می نوشند. برای سایر اهل بهشت شراب طهور دیگری به نام «رحيق مختوم» وجود دارد که با تسنیم آمیخته است. | یکی از نعتهای ویژه مقربان چشمه ای است در بهشت به نام «تسنیم» که تنها مقربان از آن به صورت خالص می نوشند. برای سایر اهل بهشت شراب طهور دیگری به نام «رحيق مختوم» وجود دارد که با تسنیم آمیخته است. | ||
− | در آیات 22 تا 28 سوره مطففین به این معنا اشاره شده است: {{متن قرآن|« إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ.عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ. تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ. يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ. خِتامُهُ مِسْكٌ وَ في ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ. وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيمٍ. عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ»}} ؛ براستى كه | + | در آیات 22 تا 28 سوره مطففین به این معنا اشاره شده است: {{متن قرآن|« إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ.عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ. تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ. يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ. خِتامُهُ مِسْكٌ وَ في ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ. وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيمٍ. عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ»}} ؛ براستى كه نیكوكاران در نعمتند. بر تختها و می نگرند، طراوت نعمت را در چهره هاشان مي شناسى. آنان را از شراب نابى سر به مهر دهند. كه مهرش از مشك است. پس مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند. و آميزه آن تَسنيم است. چشمه اى كه مقربان از آن می نوشند. |
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۲ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۰
سابقون، تعبیری است قرآنی به معنای پیشگامان در کارهای خیر و طاعت الهی.
محتویات
واژه شناسی
سابقون صیغه جمع مذکر اسم فاعل از مصدر «سَبْق» به معنای پیشی گیرندگان است. از 37 مرتبه ای که «سَبق» و مشتقات آن در قرآن کریم بکار رفته، هشت مورد اسم فاعل «سابق» است که در تمامی این موارد معنای پیشی گرفتن وجود دارد. [۱]
سابقون چه کسانی هستند؟
در سوره واقعه خداوند انسانها را نسبت به کفر و ایمان در دسته بندی سه گانه ای قرار داده است: «اصحاب میمنة» [۲] ، «اصحاب مشئمة»[۳] و «السابقون»
كلمه «ميمنة» از ماده «يمن» است كه مقابل «شؤم» است و معنايى بر خلاف آن دارد. «اصحاب ميمنة» اصحاب و دارندگان يمن و سعادتند، و در مقابل آنان «اصحاب مشئمة» هستند، كه اصحاب و دارندگان شقاوت هستند. [۴] و «سابقون» گروهی هستند که در ایمان و اخلاق و اعمال خیر پیشتاز و پیشوا هستند و به همین دلیل خداوند آنان را مقربان درگاه خود نامیده و می فرماید:«و السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» [۵]
اندک بودن سابقون در امت اسلام
در امت اسلام در هر امتی از امتهای پیشین گروهی از مؤمنان در ایمان و تقوا پیشتاز بوده اند. قرآن کریم درباره تعداد این افراد می فرماید:«ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلينَ وَ قَليلٌ مِنَ الْآخِرينَ» [۶]
« ثلة» چنان كه راغب در مفردات مى گويد در اصل به معنى قطعه مجتمع از پشم است، که به معنى جماعت و گروه نیز به كار می رود. بعضى نيز آن را به معنى«قطعه» مى دانند، و در اينجا به قرينه مقابله با «قليل من الآخرين» به معنى قطعه عظيم است. [۷].
طبق اين دو آيه گروه زيادى از مقربان از امتهاى پيشينند، و تنها كمى از آنها از امت اسلام می باشند. و این به دلیل کثرت امتهای پیشین است که موجب می شود مجموع پیشگامان در همه آن امتها از پیشگامان در امت اسلام بیشتر باشد. [۸]
مصادیق سابقون در روایات
در روایات برای سابقون مصادیقی بیان شده است. مهمترین این مصادیق شخص رسول الله و اهلبیت ایشان هستند[۹]
- در روایتی از امام حسن در وصف امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: «فَكَانَ أَبِي سَابِقَ السَّابِقِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَى رَسُولِهِ ص وَ أَقْرَبَ الْأَقْرَبِينَ»؛ پدرم، پيشتازترينِ پيشتازان به سوى خداوند عز و جل و پيامبرش، و نزديك ترينِ نزديكان بود [۱۰]
- امام صادق علیه السلام نیز در تبیین آیات 10 تا 14 سوره واقعه می فرمایند: «نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ»[۱۱]؛ ما همان آخرين هستيم كه پيشى گرفتند .
- در حدیث دیگر از رسول خدا امام علی علیه السلام و شیعیان ایشان به عنوان «سابقون» معرفی شده اند: «قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ ذَلِكَ عَلِيٌّ وَ شِيعَتُهُ هُمُ السَّابِقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ الْمُقَرَّبُونَ مِنَ اللَّهِ بِكَرَامَتِهِ لَهُمْ».[۱۲]؛ جبرئيل عليه السلام به من گفت : آنها على و شيعيان اويند . آنان پيشتازان به سوى بهشت هستند و به لطف و كرم خداوند ، به او نزديك اند.
- امام علی علیه السلام در تبیین آیه شریفه و تبیین مصادیق آن فرمودند: «أمّا ما ذَكَرَهُ اللّهُ جلّ و عزّ مِنَ السابِقِينَ السابِقِينَ ، فإنّهم أنبياءٌ مُرسَلُونَ و غيرُ مُرسَلِينَ» [۱۳] و اما سخن خداوند عزّ و جلّ درباره پيشتازان سبقت گيرنده ؛ آنان پيامبرانِ مرسل و غير مرسل هستند .
بهشت مقربان
آیات 15 تا 26 سوره واقعه به توصیف نعمتهای بهشتی ویژه مقربان می پردازد:
تختهای به هم پیوسته
نخست مى فرمايد:" آنها بر تختهايى كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند:«عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ». در حالى كه تكيه بر آن كرده اند و روبروى يكديگر قرار گرفته و مجلسى پر از انس و سرور دارند:«مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ»
«سرر» جمع«سرير» از ماده «سرور» به معنى تختهايى است كه صاحبان نعمت در مجالس انس و سرور بر آن مى نشينند. «موضون» از ماده «وضن» در اصل به معنى بافتن زره است، و برای هر بافته ای كه تار و پود آن محكم است نیز به کار می رود. در اينجا منظور تختهايى است كه كاملا در كنار هم قرار گرفته و به هم پيوسته است، يا به قول برخی از مفسران خود اين تختها داراى بافت مخصوصى از «لؤلؤ» و «ياقوت» است.[۸]
خادمان جوان و پر طراوت
سپس از دومين موهبت آنها سخن گفته، مى فرمايد: نوجوانانى كه همواره در شكوه و طراوت جوانى به سر مى برند گرداگرد آنها مى گردند و در خدمت آنها هستند: «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ».
تعبير به«يطوف» از ماده «طواف» اشاره به خدمت مداوم آنها است و تعبير به «مخلدون» با اينكه همه اهل بهشت«مخلد» و جاودانى هستند اشاره به جاودانگى نشاط جوانى و طراوت و زيبايى آنها است. اين نوجوانان زيبا با قدحها و كوزه ها و جامهاى پر از شراب طهور كه از نهرهاى جارى بهشتى برداشته شده در اطراف آنها مى گردند و آنان را سيراب مى كنند:«بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ» شرابی که بهشتيان آن را مى نوشند نه موجب درد سر است و نه باعث مستی آنان می شود. «لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ» تنها يك حالت روحانى توصيف ناپذير به آنها دست مى دهد كه تمام وجودشان را در لذتى بى نظير فرو مى برد
در اينكه اين نوجوانان چه کسانی هستند تفسيرهاى گوناگونى براى آن ذكر شده است:
- بعضى گفته اند آنها فرزندان مردم دنيا هستند كه پيش از بلوغ چشم از دنيا بسته، و چون كار نيك و بدى نداشته اند به لطف پروردگار چنين منصبى را يافته اند، البته آنها از اين كار خود بيشترين لذت را مى برند كه در خدمت مقربان درگاه خدا هستند.در حديثى از على اين معنى نقل شده است
- در تفسير ديگرى مى خوانيم: كه اينها اطفال مشركين هستند كه به خاطر بى گناهى داراى چنين مرتبه اى شده اند، چرا كه اطفال مؤمنان به پدران و مادران خود ملحق مى شوند.
- در تفسير سومى مى خوانيم كه آنها خدمتكارانى هستند بهشتى كه خداوند مخصوصا آنان را براى اين هدف آفريده است. [۸]
غذا های لذیذ
سپس به چهارمين و پنجمين قسمت از نعمتهاى مادى مقربان در بهشت اشاره كرده، مى گويد: نوجوانان بهشتى هر نوع ميوهاى كه آنها مايل باشند به آنها تقديم مى كنند: «وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ»و گوشت پرندگان از هر نوع كه بخواهند: «وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ»
همسران زیبا رو
سپس به ششمين نعمت كه همسران پاك و زيبا است اشاره كرده، مى گويد:و همسرانى از حور العين دارند: «وَ حُورٌ عِينٌ» همچون مرواريد در صدف پنهان: «كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»
«حور» جمع «حوراء» و« احور» ، به كسى مى گويند كه سياهى چشمش كاملا مشكى و سفيديش كاملا شفاف است. و«عين» جمع«عيناء» و «اعين» به معنى درشت چشم است، و از آنجا كه بيشترين زيبايى انسان در چشمان او است روى اين مساله مخصوصا تكيه شده است.
«مكنون» به معنى پوشيده است، و در اينجا منظور پوشيده بودن در صدف است، زيرا مرواريد به هنگامى كه در صدف قرار دارد و هيچ دستى به آن نرسيده از هميشه شفافتر و زيباتر است، بعلاوه ممكن است اشاره به اين معنى باشد كه آنها از چشم ديگران كاملا مستورند، نه دستى به آنها رسيده، و نه چشمى بر آنها افتاده است
بعد از ذكر اين شش موهبت جسمانى مى افزايد: اينها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى كه انجام مى دادند: «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» . تا تصور نشود اين نعمتهاى بيشمار بهشتى بى حساب به كسى داده مىشود، و يا ادعاى ايمان و عمل صالح براى نيل به آنها كافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا اين الطاف نصيب انسان شود[۸]
آسودگی از سخنان بیهوده
هفتمين و آخرين نعمت آنها كه جنبه معنوى دارد اين است كه آنها در باغهاى بهشت نه لغو و بيهودهاى مى شنوند، نه سخنان گناه آلود: «لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً»
سپس مى افزايد:" تنها چيزى كه در آنجا مى شنوند سلام است سلام: «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» آيا اين سلام از ناحيه خداوند است؟ يا از ناحيه فرشتگان؟ يا خود بهشتيان نسبت به يكديگر؟ و يا همه اينها؟ از همه مناسبتر تفسير اخير است چنان كه در آيات ديگر قرآن به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتيان بر يكديگر اشاره شده است.[۷]
چشمه تسنیم
یکی از نعتهای ویژه مقربان چشمه ای است در بهشت به نام «تسنیم» که تنها مقربان از آن به صورت خالص می نوشند. برای سایر اهل بهشت شراب طهور دیگری به نام «رحيق مختوم» وجود دارد که با تسنیم آمیخته است.
در آیات 22 تا 28 سوره مطففین به این معنا اشاره شده است: « إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ.عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ. تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ. يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ. خِتامُهُ مِسْكٌ وَ في ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ. وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيمٍ. عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ» ؛ براستى كه نیكوكاران در نعمتند. بر تختها و می نگرند، طراوت نعمت را در چهره هاشان مي شناسى. آنان را از شراب نابى سر به مهر دهند. كه مهرش از مشك است. پس مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند. و آميزه آن تَسنيم است. چشمه اى كه مقربان از آن می نوشند.
پانویس
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل سابقون
- ↑ سوره واقعه/آیه 8
- ↑ سوره واقعه/آیه 9
- ↑ الميزان فى تفسير القرآن، ج19، ص: 116
- ↑ سوره واقعه/آیات 10و 11
- ↑ سوره واقعه/آیات 13و 14
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ تفسير نمونه، ج23، ص: 216
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ تفسير نمونه، ج23، ص: 214
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج8 / 150
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج10 / 140
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج24، ص: 4
- ↑ الأمالي (للمفيد) ؛ النص ؛ ص298
- ↑ تحف العقول ؛ النص ؛ ص189
منابع
- طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم1417 ق
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
- مفيد، محمد بن محمد، الأمالي (للمفيد)، 1جلد، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ: اول، 1413ق.
- ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، 1جلد، جامعه مدرسين - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
- مكارم شيرازى، ناصر ، تفسير نمونه، تهران: دار الكتب الإسلامية چاپ: اول1374، ش