ابراهیم بن محمد اشعری قمی: تفاوت بین نسخهها
جز (←منابع) |
(پروژه2: سنجش کیفی) |
||
سطر ۶۷: | سطر ۶۷: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
برگرفته از: ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 92-100 | برگرفته از: ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 92-100 | ||
+ | |||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= متوسط | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده=دارد | ||
+ | }} | ||
+ | |||
[[رده:علمای قرن دوم]] | [[رده:علمای قرن دوم]] | ||
[[رده:راویان حدیث]] | [[رده:راویان حدیث]] |
نسخهٔ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۶
ابراهيم بن محمد اشعري قمي از اصحاب امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام و از راویات صادق حدیث اهلبیت است.
محتویات
ولادت و نسب
ابراهيم بن محمد اشعري قمي در اوايل نيمه دوم، از سده دوم هجري در قم دیده به جهان گشود. از اين جهت كه ابراهيم از تبار خاندان اشعري است و در شهر قم به دنيا آمده، به نام اشعري قمی مشهور است. از زندگي و چگونگي حالات پدرش چيزي نمیدانيم ولي اين نكته مسلم است كه از خاندان اشعري است.[۱]
علم آموزی
ابراهيم کسب علم را در قم آغاز نمود؛ زيرا در اين شهر دانشمندان و محدثان فراواني زندگي میكردند. سپس به مدینه هجرت و محضر دو تن از امامان شيعه را در دو زمان درك كرد، حضرت امام موسي كاظم علیهالسلام كه در سال 183 ق. به شهادت رسيد و حضرت امام رضا علیهالسلام كه در سال 203 ق. در طوس شهيد شد. طبعاً توقف ابراهيم در مدينه، مدتي طول كشيده است. تمام ترجمهنويسان شيعي، از اواخر سده چهارم هجري - كه روزگار نجاشي است - تا عصر اخير كه در دانش پرارزش رجال و رجالشناسي قلم زدهاند، از او به عنوان صحابي اين دو امام بزرگوار ياد نمودهاند.
نجاشي چنين مینگارد: ابراهيم بن محمد اشعري قمي، از جناب امام كاظم و امام رضا علیهاالسلام روايت میكند، و ظاهر سخن ايشان اين است كه آن بزرگواران را ملاقات و از آنان روايت نقل میكند.[۲] البته شيخ طوسی در رجال خويش، ابراهيم بن محمد اشعري را در رديف راوياني قرار داده كه مستقيماً از معصوم روايت نكردهاند. البته ثابت شده كه اين تقسيم شيخ طوسي، درست نيست؛ موردهاي بسياري هست كه شيخ طوسي بعضي از راويان را در شمار اصحاب امامان معصوم علیهمالسلام ذكر كرده؛ اما در بخش آخر كتابش از همان راويان به عنوان كساني كه از امام به گونه مستقيم، حديث نقل نمیكنند، ياد كرده است. به اعتقاد برخي از محققان، چون بيشتر روايات ابراهيم بن محمد اشعري از امامان، با واسطه راويان نقل شده، شيخ طوسي تصور كرده كه ايشان از معصوم حديث نقل نكرده است. گرچه سخن شيخ طوسي - در مورد بررسي اخباري كه از ابراهيم در كتابهاي روايتي موجود است - سخن درستي است؛ اما با توجه به سخن نجاشي كه بزرگترين رجال شناس شيعه است، میتوان دريافت كه ابراهيم به طور مستقيم از امامان علیهالسلام روايت نقل كرده؛ اما ممكن است آن روايات به دست ما نرسيده باشد. طبق تحقيق انجام شده، روايتي كه ابراهيم بدون واسطه از امام نقل كند، به دست نيامد. نكته جالبتر اين كه بعضي از دانشمندان احتمال دادهاند، ايشان و برادرش فضل، محضر امام صادق علیهالسلام را نيز درك كردهاند. شاهد اين دسته از دانشمندان اين سخن كشي است كه آورده است: از ابن ابي عمير، از ابراهيم بن محمد و برادرش فضل بن محمد نقل میكند كه آن دو گفتند: چون خبر مرگ بكير بن اعين - برادر زراره بن اعين - به حضرت امام صادق علیهالسلام رسيد، حضرت فرمود: به خدا قسم! اينك خداوند متعال، او را نزد رسول اكرم صلی الله علیه و آله و حضرت اميرمؤمنان امام علی علیهالسلام قرار داد.[۳] ظاهر اين خبر اين است كه خود آنان اين سخن را از امام علیهالسلام شنيدهاند. در همين راستا، سخن عالم معروف اهل سنت را هم میتوان به عنوان تأييد برخي از محققان قرار داد. ابن حجر میگويد: ابراهيم بن محمد اشعري قمي، از رجال شيعه است و او كسي است كه از صادق علیهالسلام و غير ايشان حديث نقل میكند.[۴]
استادان حدیث
او از بزرگان زمان خودش نقل حدیث کرده است از جمله:
- ابويحيي الحناط؛
- ابان بن عبدالملك؛
- عبدالاعلي مولي آل سام؛
- حمزة بن حُمران؛
- عبيد بن زراره؛
- ثعلبه بن ميمون؛
- عبدالله بن بكير؛
- حذيفة بن منصور؛
- فضل بن زكريا؛
- حسن بن حذيفه؛[۵]
- ابواسحاق طاهر.[۶]
تدريس
آن گونه كه از ترجمه استادان او برمیآيد - كه بيشتر آنان از محدثان شيعي و اهل كوفه هستند - طبعاً اين بزرگوار راهي آن ديار هم شده و روزگاري را در آن خطه به فراگيري آموزههاي ديني پرداخته است. وي بعد از اين تلاش چشمگير در راستاي يادگيري در جايگاه نشر حديث قرار گرفته و ذخيرههاي دانش خود را به گروهي از علاقمندان دانش حديث، انتقال داده است. به همين دليل جمعي از محدثان نخبه شيعه به محضر اين استاد روايت، شتافتند كه نام آنان عبارت است از:
- صفوان بن يحيي؛
- ابن ابي عُمير؛
- عبدالله بن محمد اسدي حجّال؛
- محمد بن خالد برقي؛
- محمد بن خالد اشعري؛
- احمد بن سَلَحه؛
- احمد بن محمد ابن بزنطي.
با دقت در اسامی شاگردان اين عالم فرهيخته، آشكار میشود كه حداقل، سه نفر از اصحاب اجماع در ميان آنان وجود دارند و اين نشاني ديگر از برجستگي اين راوي شيعي، در حوزه گسترش اخبار اهل بيت علیهمالسلام است.
تأليفات
ابراهيم بن محمد، برادري داشته به نام فضل كه از گروه محدثان شيعه است. اين دو برادر با همكاري يكديگر، يك كتاب تأليف كردهاند. نجاشي و شيخ میگويند: و كتابهما شركة[۷] با كمال تأسف نام اين كتاب بر ما پوشيده است و اين كه اثر ياد شده مشتمل بر چه ابوابي از روايات است و از نظر كمی چه اندازه بوده، در هالهاي از ابهام قرار دارد.
گرايش روايتي
در جاي خود، بررسي شده كه محدثان شيعي، گرچه در عنوان كلي يعني نقل روايت، مشتركاند؛ اما از منظر گرايش روايتي، داراي تفاوتاند. راه بدست آوردن گرايش محدث، پژوهش در رواياتي است كه از او به يادگار مانده است. بر اين اساس، از بررسي مجموع روايات اين محدث بزرگوار، میتوان گفت: گرايش روايتي او در دو حوزه فرهنگي خلاصه میشود: 1- روشن ساختن و بيان احكام شرعي، كه از آن به عنوان «مسائل فقهي» نام برده میشود. اين حوزه طبعاً ارتباط مستقيم با حوزه رفتاري و عملي يك مسلمان در انجام وظايف ديني خود دارد. 2- حوزه خودسازي و اصلاح نفس، كه از اين روش به عنوان «دانش اخلاق» نام برده میشود. اين حوزه پيوند با مسائل اخلاقي و اعمال و سازوكارهاي معنوي در راستاي آراسته شدن به خوبيها و دوري از صفات و خصلتهاي ناپسند است. سخن آخر اين كه متأسفانه تاريخ غروب اين ستاره پرفروغ آسمان دانش حديث، زمان، مكان، وفات و به خاكسپارياش بر ما مجهول است.
گزيدهاي از روايات
از او روایات فراوانی نقل شده. تعدادی از این روایات را در اینجا یاد آور می شویم:
بلا و منزلت مؤمن
- حضرت صادق علیهالسلام سه مرتبه میفرمود: مؤمن نزد خداوند مقام بسيار بلندي دارد[۸] كه خداوند او را به مصائب و آلام مبتلا و گرفتار میسازد، به گونهاي كه عضو عضو بدنش را جدا میكنند باز هم خداوند را شكر و سپاس میگويد.[۹]
- عبدالله بن ابي يعفور میگويد: به امام صادق علیهالسلام از بلاها و دردهايي كه بر من وارد میشد، گلايه كردم چون بسيار مريض میشدم. امام علیهالسلام به من فرمود: اگر مؤمن میدانست، اين مصيبتها و دردها چقدر اجر دارد، دوست میداشت بدنش را قطعه قطعه كنند.[۱۰]
وفات ابوطالب و هجرت پيامبر صلی الله علیه و آله
- امام صادق علیهالسلام فرمود: چون حضرت ابوطالب از دنيا رفت، جبرئيل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و به حضرت عرض كرد: يا محمد! اُخرُجُ مِن مكّة؛ اي محمد! از شهر مكه هجرت كن! تو ديگر بعد از ابوطالب ياوري در اين شهر نداري و چنين شد كه بعد از مرگ ابوطالب، هجوم و اذيت قريش بر پيامبر گرامی اسلام زياد شد به گونهاي كه حضرت مجبور شد از مكه خارج شود. پيامبر گرامي صلی الله علیه و آله پس از خروج از شهر بالاي كوهِ نزديك مكه به نام «حجون»[۱۱] رفت. و سپس از آنجا به مدينه هجرت نمود.[۱۲]
موعظه بليغ
- عبدالاعلي آل سام میگويد به امام جعفرصادق علیهالسلام عرض كردم: مرا موعظهاي بفرماييد كه در من تأثيرگذار باشد و پند گيرم. امام در پاسخ فرمود: مردي خدمت رسول اكرم صلی الله علیه و آله آمد و گفت: يا رسول الله! مرا موعظه و نصيحتي بفرما كه از خواب غفلت بيدار شوم. حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: فقط به تو يك چيز میگويم، برو دنبال زندگي و كار و تلاش؛ ولي مراقب باش خشمگين نشوي. حضرت اين كلمه را سه بار تكرار فرمود.[۱۳]
- عبيد بن زراره میگويد: دروغگو كم حافظه است از امام صادق علیهالسلام شنيدم كه میفرمود: از آن چيزهايي كه خداوند مؤمنان را عليه دروغگويان كمك كرده، فراموشي است.[۱۴]
شك در نماز
- امام صادق علیهالسلام فرمود: ما اعاد الصلوة فقيه قطّ يحتال لها و يُدَبِّرها حتي لايعيدها؛[۱۵] نمازگزار ملتفت و متوجه، نبايد نمازش را دوباره بخواند؛ بلكه بايد با تروي و فكر كردن در هنگام عارض شدن شك در نماز از اعاده و تكرار نماز جلوگيري نمايد.
كمك به برادر ديني اندازه دارد
- موسي بن جعفر علیهالسلام میفرمايد: نبايد در رابطه با كمك و انفاق به برادرت آن قدر خود را به زحمت و رنج بيفكني كه از سودي كه به وي میرسد، بيشتر باشد.[۱۶]
پانویس
- ↑ رجال نجاشي، ص 24، ش 42، چاپ جامعه مدرسين؛ رجال طوسي، ص 451، ش 77، فهرست طوسي، ص 8، ش 14؛ تهذيب المقال، ج 1، ص 333؛ لسان الميزان، ابن حجر عسقلاني، ج 1، ص 97، ش 289؛ منتهي المقال، ج 1، ص 193؛ معجم رجال الحديث، ج 1، ص 272؛ مشتركات، كاظمي، ص 168؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 269، ش 179؛ كشف الغمه، سيد بن طاووس، ص 125، چاپ داوري قم؛ الجامع في الرجال، ص 60؛ رجال كشي، ص 181، ش 315، چاپ حسن مصطفوي؛ نقد الرجال تفرشي، ص 12، ش 91؛ مجمع الرجال؛ قُهپايي، ج 1، ص 64 و چند منبع ديگر.
- ↑ نجاشي، ص 24.
- ↑ معجم رجال الحديث، ج 1، ص 272؛ الجامع في الرجال، ص 6.
- ↑ رجال كشي، ص 181.
- ↑ اصول كافي، ج 2، ص 255.
- ↑ معجم رجال الحديث، ج 1، ص 272؛ الجامع في الرجال، ص 6.
- ↑ لسان الميزان، ج 1، ص 97.
- ↑ اصول كافي، ج 2، ص 255، ح 25 (اِنّ المؤمن لَبِافضلِ مكانٍ - ثلاثاً - قاله ثلاثاً).
- ↑ همان، ج 2، ص 254، ح 13.
- ↑ نجاشي، ص 24؛ فهرست طوسي، ص 8.
- ↑ اصول كافي، ج 1، ص 449، ح 31، باب مولدالنبي صلی الله علیه و آله (نام قبرستان قريش يا ابوطالب است كه در نزديك مكه قرار دارد).
- ↑ همان، ج 2، ص 303، باب الغضب، ح 5.
- ↑ اصول كافي، ج 2، ص 341، ح 15، باب الكذب (انّ رسول الله اتاه رجلٌ و قال يا رسول الله، علّمني عِظةً اَتَحِظَّ بها فقال له اِنْطَلِقْ و لاتغضَب ثلاث مرّاتٍ).
- ↑ امثال و حكم، دهخدا، ج 2، ص 799 (ممّا اعان الله به عَلَي الكذّابين: النسيان).
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 2، ص 377، ح 43.
- ↑ همان، ج 4، ص 32، ح 2، آداب المعروف (لاتبذُل لاِخوانك من نفسك، ماضرّه عليك اكثر من منفعته لهم).
منابع
برگرفته از: ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 92-100