ازدواج: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←اهميت ازدواج در اسلام) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←پانویس) |
||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
==احکام مربوط به ازدواج== | ==احکام مربوط به ازدواج== | ||
− | ازدواج، براى زن یا مرد به خودى خود از [[استحباب|مستحبات]] بسیار مؤکد است.<ref> [[ | + | ازدواج، براى زن یا مرد به خودى خود از [[استحباب|مستحبات]] بسیار مؤکد است.<ref> [[تحرير الوسيلة|تحریرالوسیله]]، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref> که گاه [[واجب]] مى شود؛ کسى که به واسطه نداشتن زن به [[حرام]] مى افتد، واجب است زن بگیرد.<ref> توضیح المسائل، م ۲۴۴۳.</ref> |
===خواستگارى و انتخاب همسر=== | ===خواستگارى و انتخاب همسر=== | ||
برخی از توصیه های روایات در مورد خواستگاری و انتخاب همسر عبارتند از: | برخی از توصیه های روایات در مورد خواستگاری و انتخاب همسر عبارتند از: | ||
سطر ۱۲۹: | سطر ۱۲۹: | ||
*۲- پس از عروسى، بر مرد واجب است همه مهریه زن را به او بپردازد و زن حق دارد آن را پیش از عروسى نیز طلب کند.<ref> همان، ص ۲۹۹-۳۰۰، مسأله ۱۱ و ۱۷.</ref> | *۲- پس از عروسى، بر مرد واجب است همه مهریه زن را به او بپردازد و زن حق دارد آن را پیش از عروسى نیز طلب کند.<ref> همان، ص ۲۹۹-۳۰۰، مسأله ۱۱ و ۱۷.</ref> | ||
− | *۳- بر زن، واجب است در مورد کامجویى هاى [[حلال]]، از شوهر خویش [[ | + | *۳- بر زن، واجب است در مورد کامجویى هاى [[حلال]]، از شوهر خویش [[تمكين|تمکین]] کند.<ref> توضیح المسائل، مسأله ۲۴۱۲.</ref><ref> فقه خانواده، علىاصغر الهامى نیا، ص ۱۳.</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۸ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۹
محتویات
اهمیت ازدواج در اسلام
دست توانمند آفرینش، غریزه قدرتمند جنسى را با ذات آدمى، عجین کرده که خود، عامل تکامل انسان، تحکیم عواطف و احساسات، بقاى نسل و بسیارى مواهب دیگر است. از دیدگاه شریعت مقدس اسلام و دیگر ادیان الهى، براى ارضاى غریزه جنسى، راهى جز ازدواج وجود ندارد؛ بنابراین، ازدواج، ناموس طبیعت بشرى، خواست فطرت و حکمت آفرینش است؛ چنان که هسته مرکزى و سنگ زیرین جامعه بشرى را نیز تشکیل مى دهد.
قرآن مجید در این راستا مى فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ انْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ انْفُسِکمْ ازْواجاً لِتَسْکنوُا الَیها وَ جَعَل بَینَکمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً...؛[۱] و از نشانه هاى او، این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان، مودت و رحمت قرار داد».
همچنین از ازدواج با عنوان «پیوند محکم» یاد کرده، مى فرماید: «...وَاخَذْنَ مِنْکمْ میثاقاً غَلیظاً؛[۲] زنان (هنگام عقد) از شما پیمان محکمى گرفته اند».
به همین دلیل، رهبر بزرگوار اسلام، حضرت محمد صلى الله علیه و آله درباره ازدواج مى فرماید: «ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الْاسْلامِ احَبَّ الَى الَّلهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ التَّزْویجِ؛[۳] در اسلام هیچ بنیادى پى ریزى نشده که مانند ازدواج، محبوب خداى بزرگ باشد».
و امام صادق علیه السلام، ازدواج را سبب افزونى ارزش عبادت دانسته، مى فرماید: «رَکعَتانِ یصَلّیهِمَا الْمُتَزَوِّجُ افْضَلُ مِنْ سَبْعینَ رَکعَةً یصَلّیها غَیرُ مُتَزَوِّجٍ؛[۴] دو رکعت نمازى که متأهل به جاى مى آورد از هفتاد رکعت نمازى که مجرد به جاى مى آورد، برتر است».
در متون اسلامى به موازات تمجید و تشویق به ازدواج از تجرد، نهى و نکوهش شده است، از جمله رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «اکثَرُ اهْلِ النَّارِ العُزَّابُ؛[۵] بیشتر دوزخیان را مجردان تشکیل مى دهند».
احکام مربوط به ازدواج
ازدواج، براى زن یا مرد به خودى خود از مستحبات بسیار مؤکد است.[۶] که گاه واجب مى شود؛ کسى که به واسطه نداشتن زن به حرام مى افتد، واجب است زن بگیرد.[۷]
خواستگارى و انتخاب همسر
برخی از توصیه های روایات در مورد خواستگاری و انتخاب همسر عبارتند از:
- ۱- سزاوار است انسان در صفات همسر آینده خویش دقت کند و همسرى خوش نام و خوش اخلاق برگزیند و همان گونه که مرد باید در صفات نامزد خویش توجه کند، سزاوار است زن و اولیاى او نیز در صفات خواستگار، نیک بنگرند.[۸]
- ۲- در انتخاب همسر نباید به زیبایى و ثروت او بسنده کرد، بلکه باید همسرى را اختیار کند که از صفات نیکو برخوردار باشد. این صفات از نظر رسول اکرم صلى الله علیه و آله عبارتند از:
- وَلود و بسیارزا؛
- ودود و بامحبت؛
- عفیف و پاکدامن؛
- عزیز و محترم در میان خانواده خویش؛
- متواضع و مطیع در برابر شوهر؛
- خودآرایى براى همسر.[۹]
- ۳- صفات زنان ناشایست از منظر رسول خدا صلى الله علیه و آله این گونه است:
- نسبت به شوهر عزیز (و پرتوقع) است.
- در میان خانواده خود، خوار و بى مقدار است.
- کینه توز و حسود است.
- در برابر گناه، ورع و تقوا ندارد.
- در غیاب شوهر براى دیگران آرایش مى کند، ولى در حضور شوهرش از چنین کارى دریغ مى ورزد.
- سخن شوهرش را نمى شنود و از او اطاعت نمى کند.
- چون اسب سرکش، از شوهرش تمکین نمى کند.
- هیچ عذرى را از شوهر نمى پذیرد و هیچ گونه گذشتى نسبت به او ندارد.[۱۰]
- ۴- ازدواج با این گونه زنان نیز مکروه است:
- ازدواج با زن زناکار و زنازاده؛
- ازدواج با زنى که هنگام تولد، قابله انسان بوده و دختر قابله.[۱۱]
- ۵- زنان نیز نباید مردانى را به همسرى برگزینند که صفات زشت زیر را دارند:
- بداخلاقى؛
- زن صفتى و نامردى؛
- فسق و فجور؛
جواز نگاه به زن در خواستگاری
مرد مى تواند هنگام خواستگارى با شرایط زیر، به زن مورد نظر نگاه کند:
- قصد لذت نداشته باشد، گرچه به طور ناخواسته لذت نیز ببرد.
- نگاه کردن، بصیرت و شناخت او را نسبت به زن، افزون کند.
- زن در حال حاضر ممنوعیت ازدواج نداشته و احتمال توافق، وجود داشته باشد.
- احتیاط واجب آن است به نگاه بر صورت، دست ها تا مچ، مو و برخى زیبایى ها بسنده کند.
- احتیاط واجب آن است نگاه کردن از پشت لباس نازک باشد.[۱۳]
احکام مراسم عقد
ازدواج به دو شکل؛ دایم و موقت، انجام مى گیرد و هر یک از آن ها نیازمند صیغه عقدى است که مشتمل بر «ایجاب و قبول» است؛ یعنى گفتن دو جمله اى که دلالت بر انشا و رضایت به مفهوم خود داشته باشند؛ بنابراین، تنها رضایت قلبى دو طرف، یا به شکل معاطاتى (ازدواج عملى بدون عقد و صیغه) همین طور صیغه عقد کتبى یا اشاره اى که دلالت بر ازدواج کند[۱۴] کافى نیست.[۱۵]
صیغه عقد بنابر احتیاط لازم باید به عربى خوانده شود و اگر مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى صحیح بخوانند، با هر زبانى که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم نیست وکیل بگیرند، ولى باید جمله اى بگویند که معناى «زَوَّجْتُ وَ قَبِلْتُ» لغت عربى را بفهماند.[۱۶]
صیغه عقد، چه توسط خود زوجین خوانده شود، چه توسط وکیل آن ها، باید بعد از بیان شرایط و توافق و تعیین مهریه، اجرا شود و احتیاط واجب آن است که «ایجاب» از طرف زن و «قبول» از طرف مرد باشد.[۱۷]
احکام عقد
- ۱- کسى که صیغه عقد را جارى مى کند - خواه براى خود یا براى دیگرى -، باید بالغ و عاقل باشد، همچنین باید صیغه را صحیح و با قصد جدى پیوند ازدواج، جارى کند. [۱۸]
- ۲- اگر در عقد، یک حرف غلط خوانده شود که معناى آن را عوض کند، عقد باطل است.[۱۹]
- ۳- زن و مرد تا یقین نکنند وکیل آن ها صیغه را خوانده است، نمى توانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند.[۲۰]
- ۴- رضایت کامل زن و مرد در صحت عقد، شرط است؛ بنابراین اگر زن یا مرد را مجبور به ازدواج کنند، عقد صحیح نیست مگر بعد از اجراى صیغه، ازدواج را بپذیرد و راضى شود.[۲۱]
- ۵- دخترى که به حد بلوغ رسیده و رشیده است یعنى مصلحت خود را تشخیص مى دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جد پدرى خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر لازم نیست.[۲۲]
- ۶- اگر مرد پس از عقد و پیش از عروسى، زنش را طلاق بدهد، باید نصف مهریه را به او بپردازد. همین طور اگر زن یا مرد در این اثنا بمیرند، زن یا وارثان او نصف مهریه را دریافت مى کنند.[۲۳]
- ۷- وجود برخى عیب ها در زن یا مرد، سبب باطل شدن عقد مى شود.[۲۴]
احکام مراسم عروسى
الف) مستحبات:
- ۱- مستحب است عروسى در شب انجام گیرد و در شب یا روز عروسى، ولیمه داده شود که از سنت پیامبران است. ولیمه یکى دو روزه مستحب است نه بیشتر و خوب است که مؤمنان ثروتمند و فقیر را به ولیمه دعوت کرد و براى آنان نیز مستحب است این دعوت را بپذیرند، گرچه روزه مستحبى گرفته باشند.
- ۲- مستحب است داماد هنگام عروسى، دو رکعت نماز و دعاهایى را که از معصومین علیهم السلام رسیده بخواند و عروس و داماد با وضو باشند و داماد از خدا بخواهد که فرزندش را مسلمان و سالم قرار دهد و او را از گزند وسوسه شیطان نگه دارد.
- ۳- بسم الله بگوید تا شیطان به آنان نزدیک نشود.[۲۵]
ب) مکروهات:
- ۱- در زمان هاى زیر، آمیزش مکروه است: شب و روزى که ماه و خورشید مى گیرند؛ روزى که باد سیاه یا زرد مى وزد یا زلزله رخ مى دهد، هنگام غروب خورشید، شب اول ماه (جز ماه رمضان)، شب نیمه هر ماه، شب چهارشنبه، شب عید فطر و عید قربان و در مسافرت اگر آب براى غسل کردن یافت نمى شود.
- ۲- در این حالات نیز آمیزش کراهت دارد؛ رو به قبله و پشت به قبله، در کشتى، هنگام سیرى، ایستاده، زیر آسمان و درخت میوه.[۲۶]
ج) واجبات:
- ۱- وقتى زن در اختیار همسرش قرار بگیرد و مطیع او شود بر شوهر واجب است مخارج او را اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و لوازم ضرورى زندگى در حد متعارف تأمین کند، به شرط آن که زن، همسر دائمى مرد باشد و بدون اجازه او از منزل خارج نشود (جز براى حج واجب) و مرتد نگردد.[۲۷]
- ۲- پس از عروسى، بر مرد واجب است همه مهریه زن را به او بپردازد و زن حق دارد آن را پیش از عروسى نیز طلب کند.[۲۸]
پانویس
- ↑ سوره روم، آیه ۲۱.
- ↑ سوره نساء، آیه ۲۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۴.
- ↑ همان، ص ۲۰.
- ↑ همان .
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۳۶.
- ↑ توضیح المسائل، م ۲۴۴۳.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۳۷، مسأله ۱.
- ↑ همان، مسأله ۲.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۳۷-۲۳۸، مسأله ۲.
- ↑ همان، ص ۲۳۸، مسأله ۳.
- ↑ همان، مسأله ۴.
- ↑ همان، ص ۲۴۵، مسأله ۲۸.
- ↑ افرادى که لال هستند از این حکم استثنا مى شوند.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۴۶.
- ↑ توضیح المسائل، مسأله ۲۳۷۰.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۴۶-۲۴۷، مسأله ۱ و ۴.
- ↑ همان، ص ۲۴۹، مسأله ۱۱.
- ↑ توضیح المسائل، مسأله ۲۳۷۱.
- ↑ همان، مسأله ۲۳۶۵.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۵۴، مسأله ۲۵.
- ↑ توضیح المسائل، مسأله ۲۳۷۶.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۰۰، مسأله ۱۳ و ۱۴.
- ↑ توضیح المسائل، مسأله ۲۳۸۰-۲۳۸۱ و تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۹۲-۲۹۷.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۳۸-۲۳۹، مسأله ۶-۸.
- ↑ همان، ص ۲۳۹-۲۴۰، مسأله ۸.
- ↑ همان، ص ۳۱۳-۳۱۵، مسأله ۱، ۳، ۵ و ۸.
- ↑ همان، ص ۲۹۹-۳۰۰، مسأله ۱۱ و ۱۷.
- ↑ توضیح المسائل، مسأله ۲۴۱۲.
- ↑ فقه خانواده، علىاصغر الهامى نیا، ص ۱۳.