یمامه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
يمامه كه در قديم به نام «جوّا» خوانده مى‌شد،<ref>معجم البلدان؛ ج5، ص442.</ref> به نوشته مقدسى در قرن چهارم هجرى قمرى يكى از چهار ناحيه جزيرة العرب و وابسته به خوره حجر (هگر) بوده است. همو در جاى ديگر مى‌نويسد: يمامه ناحيتى است كه قصبه آن حجر است. شهرى بزرگ كه دژها و ديه‌ها آن را دربر گرفته است.<ref>احسن التقاسيم؛ بخش ص 102، 104 و 133.</ref>
+
یمامه که در قدیم به نام «جوّا» خوانده مى‌شد،<ref>معجم البلدان؛ ج۵، ص۴۴۲.</ref> به نوشته مقدسى در قرن چهارم هجرى قمرى یکى از چهار ناحیه [[شبه جزیره عربستان|جزیرة العرب]] و وابسته به خوره حجر (هگر) بوده است. همو در جاى دیگر مى‌نویسد: یمامه ناحیتى است که قصبه آن حجر است. شهرى بزرگ که دژها و دیه‌ها آن را دربر گرفته است.<ref>احسن التقاسیم؛ بخش ۱، ص ۱۰۲، ۱۰۴ و ۱۳۳.</ref>
  
به نوشته ياقوت، يمامه از ناحيه‌هاى نجد شمرده مى‌شد و مركز آن حجر بوده است.<ref>معجم البلدان؛ ج5، ص442.</ref> به هنگام پيدايش [[اسلام]] يمامه شهرها و روستاهايى داشته، از جمله منفوخه كه قبر اعشى، سخن‌سراى عرب، در آنجا بوده است.
+
به نوشته [[یاقوت حموی|یاقوت]]، یمامه از ناحیه‌هاى [[نجد]] شمرده مى‌شد و مرکز آن حجر بوده است.<ref>معجم البلدان؛ ج۵، ص۴۴۲.</ref> به هنگام پیدایش [[اسلام]]، یمامه شهرها و روستاهایى داشته، از جمله منفوخه که قبر اعشى، سخن‌سراى عرب، در آنجا بوده است.
  
يكى ديگر از اماكن آن سدوس است كه از شهرهاى باستانى است و اكنون در آن آثارى از گذشته پيدا شده، در آنجا تنديسى به قطر 3 و بلندى 22 پا يافت شده است. آلوسى در تاريخ نجد مى‌نويسد: در نزديكى سدوس ساختمان هايى است كه گمان مى‌رود از آثار حميريان (تبعان) باشد. همچنين گفته‌اند در ميان اين آثار چيزى است مانند گلدسته و بر آن نبشته‌هاى كنده شده بسيار است... چون مردم سدوس رفت‌ و آمد جهانگردان فرنگى را به آنجا ديدند، ويرانش كردند تا با ايشان ارتباطى نداشته باشند.<ref>المفصل فى تاريخ العرب...؛ ج1، ص182 و 183.</ref>
+
یکى دیگر از اماکن آن سدوس است که از شهرهاى باستانى است و اکنون در آن آثارى از گذشته پیدا شده، در آنجا تندیسى به قطر ۳ و بلندى ۲۲ پا یافت شده است. آلوسى در تاریخ نجد مى‌نویسد: در نزدیکى سدوس ساختمان هایى است که گمان مى‌رود از آثار حمیریان (تبعان) باشد. همچنین گفته‌اند در میان این آثار چیزى است مانند گلدسته و بر آن نبشته‌هاى کنده شده بسیار است... چون مردم سدوس رفت‌ و آمد جهانگردان فرنگى را به آنجا دیدند، ویرانش کردند تا با ایشان ارتباطى نداشته باشند.<ref>المفصل فى تاریخ العرب...؛ ج۱، ص۱۸۲ و ۱۸۳.</ref>
  
در روستاى فاو كه‌ در يمامه قرار دارد، نبشته‌هايى يافت شده كه اهميت بسيار دارد زيرا از نخستين نبشته‌ها به زبان عربى جنوبى است كه به پيش از ميلاد بازمى‌گردد و از آثار سبئيان است.
+
در روستاى فاو که‌ در یمامه قرار دارد، نبشته‌هایى یافت شده که اهمیت بسیار دارد زیرا از نخستین نبشته‌ها به زبان عربى جنوبى است که به پیش از میلاد بازمى‌گردد و از آثار سبئیان است.
  
گويا اينجا بازمانده شهرى بر سر راه كاروان‌رو بين [[یمن|يمن]] و [[خلیج|خليج فارس]] و [[عراق]] از راه نجد بوده است.<ref>همان؛ ج1، ص183.:.92 .p ,1949 .enuJ ,IIIXC .loV ;lanruoJ lacihpargoeG ehT </ref> به نوشته برترام توماس در يمامه چاههاى «عويفره» نزديك به فاو قرار داشته كه همان محل اوفير است كه در [[تورات]] آمده و به زر و طاووس اشتهار داشته است.
+
گویا اینجا بازمانده شهرى بر سر راه کاروان‌رو بین [[یمن|یمن]] و خلیج فارس و [[عراق]] از راه نجد بوده است.<ref>همان؛ ج۱، ص۱۸۳.:.۹۲ .p ,۱۹۴۹ .enuJ ,IIIXC .loV ;lanruoJ lacihpargoeG ehT </ref> به نوشته برترام توماس در یمامه چاههاى «عویفره» نزدیک به فاو قرار داشته که همان محل اوفیر است که در [[تورات]] آمده و به زر و طاووس اشتهار داشته است.
  
نام عربى آن عفر بوده كه در ترجمه به يونانى و عبرى اوفير شده است. اين محل به معادن طلا نزديك است.<ref>همان؛ ج1، ص184.</ref> يكى از وادي هاى يمامه به نام عرض يا عارض است كه به نوشته ابن خرداذبه كسى كه از [[كوفه]] به سوى طايف رود ابتدا به عرض و سپس به طايف مى‌رسد. همو در ضمن وصف راه يمامه تا مكه، عرض را نيز نام مى‌برد و مى‌گويد: عرض دره‌اى است كه يمامه را دو قسمت مى‌كند و در اين درّه روستاهاى منفوحه، وبره... توضح و مقراة قرار دارد.<ref>المسالك والممالك؛ ص 103، 121 و 125.</ref>
+
نام عربى آن عفر بوده که در ترجمه به یونانى و عبرى اوفیر شده است. این محل به معادن طلا نزدیک است.<ref>همان؛ ج۱، ص۱۸۴.</ref> یکى از وادی هاى یمامه به نام عرض یا عارض است که به نوشته ابن خرداذبه کسى که از [[کوفه]] به سوى [[طائف|طایف]] رود ابتدا به عرض و سپس به طایف مى‌رسد. همو در ضمن وصف راه یمامه تا [[مکه]]، عرض را نیز نام مى‌برد و مى‌گوید: عرض دره‌اى است که یمامه را دو قسمت مى‌کند و در این درّه روستاهاى منفوحه، وبره... توضح و مقراة قرار دارد.<ref>المسالک والممالک؛ ص ۱۰۳، ۱۲۱ و ۱۲۵.</ref>
  
بعضى از اين روستاها مانند توضح و مقراة همانهايى است كه شاعر معروف و صاحب معلّقه،<ref>معلّقات سبع؛ ص 22.</ref> امرؤالقيس، بدانها اشاره كرده است. به نوشته ياقوت، عرض درّه‌اى است در يمامه، خرم و بارور و داراى روستاها و كشتزارها.<ref>معجم البلدان؛ ج4، ص102.</ref> اين درّه شايد بازمانده آبى روان بوده است. از وادي هاى ديگر يمامه، وادى حنيفه و عرض شمام است.<ref>المفصل فى تاريخ العرب...؛ ج1، ص184.</ref>
+
بعضى از این روستاها مانند توضح و مقراة همانهایى است که شاعر معروف و صاحب معلّقه،<ref>معلّقات سبع؛ ص ۲۲.</ref> امرؤالقیس، بدانها اشاره کرده است. به نوشته یاقوت، عرض درّه‌اى است در یمامه، خرم و بارور و داراى روستاها و کشتزارها.<ref>معجم البلدان؛ ج۴، ص۱۰۲.</ref> این درّه شاید بازمانده آبى روان بوده است. از وادی هاى دیگر یمامه، وادى حنیفه و عرض شمام است.<ref>المفصل فى تاریخ العرب...؛ ج۱، ص۱۸۴.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
* حسین قره چانلو، جغرافیاى تاریخى کشورهاى اسلامى، سمت، تهران، ۱۳۸۰، ج‌۱، ص ۲۴۰ و ۲۴۱.
حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 240 و 241.
 
  
 
[[رده:جغرافیای تاریخی عربستان]]
 
[[رده:جغرافیای تاریخی عربستان]]

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۳

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


یمامه که در قدیم به نام «جوّا» خوانده مى‌شد،[۱] به نوشته مقدسى در قرن چهارم هجرى قمرى یکى از چهار ناحیه جزیرة العرب و وابسته به خوره حجر (هگر) بوده است. همو در جاى دیگر مى‌نویسد: یمامه ناحیتى است که قصبه آن حجر است. شهرى بزرگ که دژها و دیه‌ها آن را دربر گرفته است.[۲]

به نوشته یاقوت، یمامه از ناحیه‌هاى نجد شمرده مى‌شد و مرکز آن حجر بوده است.[۳] به هنگام پیدایش اسلام، یمامه شهرها و روستاهایى داشته، از جمله منفوخه که قبر اعشى، سخن‌سراى عرب، در آنجا بوده است.

یکى دیگر از اماکن آن سدوس است که از شهرهاى باستانى است و اکنون در آن آثارى از گذشته پیدا شده، در آنجا تندیسى به قطر ۳ و بلندى ۲۲ پا یافت شده است. آلوسى در تاریخ نجد مى‌نویسد: در نزدیکى سدوس ساختمان هایى است که گمان مى‌رود از آثار حمیریان (تبعان) باشد. همچنین گفته‌اند در میان این آثار چیزى است مانند گلدسته و بر آن نبشته‌هاى کنده شده بسیار است... چون مردم سدوس رفت‌ و آمد جهانگردان فرنگى را به آنجا دیدند، ویرانش کردند تا با ایشان ارتباطى نداشته باشند.[۴]

در روستاى فاو که‌ در یمامه قرار دارد، نبشته‌هایى یافت شده که اهمیت بسیار دارد زیرا از نخستین نبشته‌ها به زبان عربى جنوبى است که به پیش از میلاد بازمى‌گردد و از آثار سبئیان است.

گویا اینجا بازمانده شهرى بر سر راه کاروان‌رو بین یمن و خلیج فارس و عراق از راه نجد بوده است.[۵] به نوشته برترام توماس در یمامه چاههاى «عویفره» نزدیک به فاو قرار داشته که همان محل اوفیر است که در تورات آمده و به زر و طاووس اشتهار داشته است.

نام عربى آن عفر بوده که در ترجمه به یونانى و عبرى اوفیر شده است. این محل به معادن طلا نزدیک است.[۶] یکى از وادی هاى یمامه به نام عرض یا عارض است که به نوشته ابن خرداذبه کسى که از کوفه به سوى طایف رود ابتدا به عرض و سپس به طایف مى‌رسد. همو در ضمن وصف راه یمامه تا مکه، عرض را نیز نام مى‌برد و مى‌گوید: عرض دره‌اى است که یمامه را دو قسمت مى‌کند و در این درّه روستاهاى منفوحه، وبره... توضح و مقراة قرار دارد.[۷]

بعضى از این روستاها مانند توضح و مقراة همانهایى است که شاعر معروف و صاحب معلّقه،[۸] امرؤالقیس، بدانها اشاره کرده است. به نوشته یاقوت، عرض درّه‌اى است در یمامه، خرم و بارور و داراى روستاها و کشتزارها.[۹] این درّه شاید بازمانده آبى روان بوده است. از وادی هاى دیگر یمامه، وادى حنیفه و عرض شمام است.[۱۰]

پانویس

  1. معجم البلدان؛ ج۵، ص۴۴۲.
  2. احسن التقاسیم؛ بخش ۱، ص ۱۰۲، ۱۰۴ و ۱۳۳.
  3. معجم البلدان؛ ج۵، ص۴۴۲.
  4. المفصل فى تاریخ العرب...؛ ج۱، ص۱۸۲ و ۱۸۳.
  5. همان؛ ج۱، ص۱۸۳.:.۹۲ .p ,۱۹۴۹ .enuJ ,IIIXC .loV ;lanruoJ lacihpargoeG ehT
  6. همان؛ ج۱، ص۱۸۴.
  7. المسالک والممالک؛ ص ۱۰۳، ۱۲۱ و ۱۲۵.
  8. معلّقات سبع؛ ص ۲۲.
  9. معجم البلدان؛ ج۴، ص۱۰۲.
  10. المفصل فى تاریخ العرب...؛ ج۱، ص۱۸۴.

منابع

  • حسین قره چانلو، جغرافیاى تاریخى کشورهاى اسلامى، سمت، تهران، ۱۳۸۰، ج‌۱، ص ۲۴۰ و ۲۴۱.