آخوند خراسانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(محمدكاظم خراسانی (آخوند خراسانی))
سطر ۱: سطر ۱:
آخوند مولی محمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی بود. ایشان از مراجع تقلید و دانشمندان بزرگ [[شیعه]] و از رهبران بزرگ انقلاب مشروطیت در عصر خودش بود. یکی از آثار علمی ایشان کتاب کفایة الاصول در [[اصول فقه]] است.
+
آخوند خراسانی(1329 -1255 ق) فقیه اصولی و از مجتهدان بزرگ شیعه است.  او از شاگردان شیخ مرتضی انصاری در نجف بوده و آثار فراوانی از جمله «کفایه الاصول» از او به جا مانده است. او از جمله علمایی بود که از مشروطیت حمایت کرد.
 +
==ولادت و نسب و خانواده آخوند خراسانی==
 +
محمد کاظم بن حسین (آخوند خراسانی)  در سال 1255 ه . ق (1217 ه . ش) در مشهد به دنیا آمد.  پدرش مولی حسین هروی تاجر معروف ابریشم در مشهد و هرات بود و  به دانش و دین داری اهمیت فراوان می داد. محمد کاظم فرزند چهارم مولی حسین بود. 
 +
محمد کاظم  در هجده سالگی در مشهد ازدواج کرد. دو فرزندی که حاصل این ازدواج بود یکی در کودکی در گذشت و دیگری مرده به دنیا آمد.همسر ایشان نیز پس از مدتی در نجف گذشت.
 +
آخوند مدتی را به تنهایی در حجره زندگی کرد و  سپس با  علویه ای تبریزی ساکن نجف ازدواج کرد که ثمره این ازدواج، سه پسر بود. پس از درگذشت  همسر دوم، با زنی ایرانی ساکن بغداد ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر و یک دختر شد. این زن نیز در سال 1322 ه . ق از دنیا رفت. آخرین ازدواج آخوند با زنی اصفهانی ساکن نجف بود. از این ازدواج، فرزندی به دنیا نیامد.
 +
==زندگی علمی آخوند خراسانی==
 +
او 11 ساله بود که در مدرسه علمیه سلیمانیه مشهد مشغول تحصیل علوم حوزوی و معارف شیعی شد. در طی یازده سال تحصیل در مشهد درس های مقدماتی و متوسطه علوم اسلامی، اعم از ادبیات عرب، منطق و مقداری از اصول و فقه را اموخت و سپس مدت کوتاهی  به سبزوار رفت و  از مجلس درس حکمت و فلسفه ملا هادی سبزواری بهره برد.
 +
آخوند خراسانی سپس عازم نجف شد. در راه به دلیل تمام شدن توشه سفر مدت سیزده ماه و بیست روز در تهران در یکی از حجره های مدرسه صدر ماند و در این مدت از جلسه درس میرزا ابوالحسن جلوه و مولی حسین خویی بهره برد.
 +
با فراهم شدن مقدمات سفر راهی نجف شد و در روز اول ماه ذیحجه 1279 ه .ق  وارد نجف شد.
 +
او در  نجف از درس بزرگانی مانند شیخ انصاری، سید علی شوشتری، میرزا محمد حسن شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو) بهره برد.
 +
او در امر تحصیل بسیار کوشا بود. و همین تلاش و پشتکار در کنار نبوغ و تیزبینی و بهره گیری از اساتید طراز اول او  را به یکی از علمای برجسته شیعه تبدیل کرد. آخوند خراسانی در 35 سالگی بر کرسی درس خارج تکیه زد و به مدت 39 سال، خارج فقه و اصول تدریس کرد. ایشان حوزه درسی پر رونقی _ به ویژه در اصول فقه _ در نجف به وجود آورده بود. او صبح ها در مسجد هندی به زبان فارسی درس فقه را تقریر می کرد و شب ها نیز پس از نماز عشاء، در مسجد طوسی به زبان عربی به تدریس اصول می پرداخت. پس از درس اصول، مجلس فتوایی در منزل او برپا می شد. این مجلس که از زبده ترین شاگردان  و اصحاب وی تشکیل می شد، با هدف پاسخ گویی به مسائلی بود که مقلدان آخوند از گوشه و کنار عالم تشیع از وی می پرسیدند. آخوند در دوران میان سالی، تدریس فلسفه را ترک کرد و درس فقه دوم خود را به هنگام عصر، در خانه خود برای شاگردان برگزیده اش که شمارشان را از سیصد تا چهار صد تن آورده اند، القا می کرد.
 +
=دشواری های تحصیل=
 +
آخوند در زمان تحصیل در نجف با فقر شدیدی مواجه بود و با کمال قناعت زندگی میکرد و در عین حال به هیچ وجه گلایه نمیکرد. او سال ها نه گوشت خورد و نه آرزوی خوردن آن را داشت. پولی را که برای خرید یک شمع به او داده می شد، به فقیرتر از خود می داد و خود در تاریکی به بسر می برد. شب ها از نور چراغ دست شویی مدرسه برای مطالعه بهره می برد. خوابش بسیار کم بود و به شش ساعت نمی رسید. بیشتر شب ها بیدار بود و به مطالعه می پرداخت. او امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در زندگی اش الگو قرار داده بود.
 +
زمانی که در محضر سید علی شوشتری بود، تنها یک پیراهن داشت. در یک شب زمستانی، آن پیراهن را شسته و صبحگاه که برای شرکت در درس رهسپار شد، هنوز پیراهن خشک نشده بود. بر او گران آمد که به سبب نداشتن پیراهنی دیگر، حتی از یک جلسه درس سید هم محروم شود. ازاین رو، بدون پیراهن، قبا را بر تن می کند و عبا را چنان بر خود می پیچید که کسی متوجه نبودن پیراهن بر تن او نشود. با این حال، او که اشکال کننده اصلی بحث سید بود، در هنگام بحث، از نداشتن پیراهن غافل می شود و با سید گرم بحث می گردد و ناگاه، دست بی آستین او، رازش را آشکار می کند. پس از درس و مباحثه، ظهر هنگام که به خانه می آید، می بیند آن سید بزرگوار چند پیراهن خود را برای او فرستاده است.
 +
او با نداری و فقر به نبردی تن به تن برخاسته بود تا با زدودن آن، به مقصودش  در علم آموزی برسد. گرچه ضربه های فقر و غربت، سخت بود، ولی آخوند را از تحصیل علم باز نداشت. سرانجام این عالم الهی، پس از سپری کردن مقدمات طاقت
 +
==شاگردان==
 +
نام برخی از شاگردان ایشان به قرار زیر است:
 +
*شیخ عبداللّه گلپایگانی (1285 _ 1355): فقیه چیره دست و محقق توانا که بحث استاد را برای شاگردانش بیان می کرد؛
 +
*میرزا حسین نایینی (1277 _ 1355): مجتهد و محقق توانا در علم فقه و اصول؛
 +
*سید ابوالحسن اصفهانی (1284 _ 1360): از مراجع بزرگ تقلید شیعه؛
 +
*شیخ محمد باقر گلپایگانی (1332): از عالمان پرهیزگار زمان خود؛
 +
*شیخ آقا ضیاء الدین عراقی (اراکی) (1278 _ 1361): از مجتهدان اصولی و محققان برجسته؛
 +
*شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی) (1296 _ 1361): از مجتهدان و فیلسوفان بنام؛
 +
*شیخ عبدالکریم حایری یزدی (1276 _ 1355): فقیه و مرجع تقلید بزرگ شیعه و مؤسس حوزه علمیه قم؛
 +
*حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (1292 _ 1380): مرجع تقلید عام شیعه در روزگار خود؛
 +
*حاج آقا حسین طباطبایی قمی (1282 _ 1366): از مراجع بزرگ تقلید و مبارز خستگی ناپذیر در ماجرای کشف حجاب؛
 +
*شیخ عبدالحسین رشتی (1292 _ 1373): از فقیهان و فیلسوفان برجسته ای که در دوران زندگی آخوند، شرح کفایه نوشت؛
 +
*شیخ محمد حسن آقا بزرگ تهرانی (1) (1293 _ 1389): مجتهد، محدّث و نویسنده کتاب هایی مانند الذریعه الی تصانیف الشیعه و الطبقات و نقباء البشر.
  
==محمدكاظم خراسانی (آخوند خراسانی)==
 
 
در سال 1255 در [[مشهد]]، در یك خانواده غیرمعروف متولد شد و در 22 سالگی به [[تهران]] مهاجرت كرد و مدت كوتاهی تحصیل [[فلسفه]] كرد، سپس به [[نجف]] رفت دو سال درس [[شیخ مرتضی انصاری]] را درك كرده است، اما بیشتر تحصیلاتش نزد [[میرزای شیرازی]] بوده است. میرزای شیرازی در سال 1291 [[سامرا]] را محل اقامت خود قرار داد ولی آخوند خراسانی از [[نجف]] دور نشد و خودش مستقلاً حوزه درس تشكیل داد او از مدرسین بسیار موفق است، در حدود هزار و دویست شاگرد از محضرش استفاده می‌كردند و در حدود دویست نفر آنان، خود مجتهد بودند.
 
 
فقها عصر اخیر، نظیر مرحوم آقا [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، مرحوم حاج [[شیخ محمدحسین اصفهانی]]، مرحوم [[حاج آقا حسین بروجردی]]، [[میرزا موسی سبزواری ]]پدر مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری ، مرحوم [[حاج آقا حسین قمی]]، و مرحوم آقا [[ضیاءالدین عراقی]] همه از شاگردان او بوده‌اند شهرت بیشتر آخوند خراسانی، در [[علم اصول]] است كتاب [[كفایه‌الاصول]] او، یك كتاب درسی مهم است، و حواشی زیادی بر آن نوشته شده است آرا اصولی آخوند خراسانی، همواره در حوزه‌های علمیه نقل می‌شود و مورد توجه است. آخوند خراسانی همان كسی است كه فتوی به ضرورت [[مشروطیت]] داد. مشروطیت ایران، رهین اوست او در سال 1329 هجری قمری درگذشت.<ref>آشنایی با علوم اسلامی، ص310.</ref>
 
 
==صفات اخلاقی آخوند==
 
 
 
===عبادت و زهد===
 
 
آخوند از ابتدای جوانی تا آخر عمرش، هر روز پیش از طلوع آفتاب به زیارت آفتاب [[نجف]]، حرم [[حضرت علی]] علیه السلام مشرف می شد. آنگاه به [[مسجد هندی]] می رفت و درس می گفت. شبها پس از اقامه نماز جماعت در صحن حرم برای برخی از شاگردان ممتازش در منزل خود درس خصوصی داشت. نمازهای مستحبی اش حتی در سنین پیری ترك نشد. در ماه [[رمضان]] نیز برای طلبه ها سخنرانی می كرد.
 
 
در اواخر عمر، زیارت را - شاید به خاطر پیری - طول نمی داد. یكی از مریدانش به وی گفت: شما كمی بیشتر در حرم بمانید تا همه زایران متوجه آداب زیارت شما بشوند. آخوند دست به ریش خود گرفت و گفت: در این آخر عمر با این ریش سفید به خدا شرك بورزم و خودنمایی كنم؟!
 
 
یكی از همسایگان آخوند می گفت: ناله سوزناك و صدای گریه آخوند در نیمه های شب، قلب هر سنگدلی را می لرزاند.
 
 
آخوند به تمیزی سر و وضع و لباس اهمیت فراوانی می داد. همراه سه فرزند كه همگی آنها متاهل بودند، در یك خانه زندگی می كرد. این چهار خانواده، چهار اتاق داشتند. روزی یكی از پسرانش از تنگی جا به پدر شكایت كرد. پدر گفت: اگر قرار باشد كه خانه های این شهر را بین نیازمندان بخش كنند، به ما بیش از این نمی رسد.
 
 
===دستگیری نیازمندان===
 
 
یكی از سخنرانان مذهبی [[كربلا]] كه از مخالفان [[مشروطه]] بود و همه جا علیه آخوند صحبت می كرد، به علت بدهی تصمیم گرفت خانه اش را بفروشد. مشتری خرید خانه را مشروط به امضا و اجازه آخوند قرار داد. گرچه روی دیدن آخوند را نداشت  اما شرمنده و ناچار نزد آخوند رفت و از او خواست تا به این معامله راضی شود. آخوند چند كیسه لیره به او داد و گفت: شما جزو علمایید، من راضی نیستم كه در گرفتاری باشید. با این پول، بدهی خود را بدهید و خانه را نفروشید. هرگاه به مشكلی برخوردید نزد من بیایید. واعظ كربلا از رفتار آخوند متنبه گشت و از آن پس، از مریدان او شد.
 
  
 
==آثار و تالیفات==
 
==آثار و تالیفات==
سطر ۴۳: سطر ۴۸:
 
آخوند ملا محمدكاظم خراسانی شاگرد و تربیت یافته مكتب میرزای شیرازی، از كسانی بود که همراه با دیگر اساتید علم، مانند: آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی و برخی دیگر از علما [[احكام]] روشن و فتاوای صریح در مورد خلع محمدعلی شاه قاجار از سلطنت و تشیید مبانی حكومت الهی و وجوب وحدت میان امت اسلامی، صادر نمودند و مشروطیت را كه خود گامی‌ به جلو در راه استواری [[عدالت]] بود، به وجود آوردند. هر چند از این مشروطیت عوامل نفوذی و مامورین استعمار و استثمار سوء استفاده‌ها كردند و نتایج ناروایی از آن گرفتند، ولی اساس كار و آن هسته اولیه و نقطه مركزی كار، بر اساس قویم و نیت پاك و اقدام الهی استوار بود.
 
آخوند ملا محمدكاظم خراسانی شاگرد و تربیت یافته مكتب میرزای شیرازی، از كسانی بود که همراه با دیگر اساتید علم، مانند: آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی و برخی دیگر از علما [[احكام]] روشن و فتاوای صریح در مورد خلع محمدعلی شاه قاجار از سلطنت و تشیید مبانی حكومت الهی و وجوب وحدت میان امت اسلامی، صادر نمودند و مشروطیت را كه خود گامی‌ به جلو در راه استواری [[عدالت]] بود، به وجود آوردند. هر چند از این مشروطیت عوامل نفوذی و مامورین استعمار و استثمار سوء استفاده‌ها كردند و نتایج ناروایی از آن گرفتند، ولی اساس كار و آن هسته اولیه و نقطه مركزی كار، بر اساس قویم و نیت پاك و اقدام الهی استوار بود.
  
==مبارزه با اومانیسم و لامذهبی==
 
 
بحث و گفتگو از مشروطیت و دقایقی كه منجر به جداشدن نیروی روحانیت گردید، یك بحث تاسف آور و خارج از عهده امروزین نگارنده است و اكنون چندان نیز مفید فایده نمی‌بیند، ولی موضوعی كه امروز نیز مطرح است، موضوع روشنفكری و خودرایی و صاحب‌رای و نظربودن در برابر [[احكام]] قطعی خدا و اوامر مذهب است كه نمونه‌اش در روزگار مشروطیت، سیاستمدار معروف، سید حسن تقی‌زاده و ملكم خان و دار و دسته آنان بود، كه معتقد بودند: ایرانی باید از نظر روحی و جسمی‌ و آداب اخلاق، پوشش، كوشش و صد در صد اروپایی و فرنگی باشد و مفهوم روشن این سخن، مبارزه با تمام مبادی اخلاق و آداب و رسوم و فرایض اسلامی‌ بود كه با روش فرنگی مغایرت پیدا می‌كرد و تقی‌زاده از جمله كسانی بود كه وارد مجلس شورای ملت اسلام آن روز گردید، و این طرز فكر را القا و تبلیغ ‌و تقنین می‌كرد و حزبی به نام حزب دموكرات تشكیل داد كه باعث هیجان‌های شدید سیاسی گردید بدین جهت مجتهد عالی مقام، آخوند ملا محمدكاظم خراسانی و همرزم او آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی كه همیشه پاسدار استقلال [[احكام]] بودند، تلگراف زیر را دایر بر اخراج او از مجلس و تبعید او از كشور صادر نمودند:
 
 
از قصر شیرین به تهران: چون ضدیت مسلم سیاسی سید حسن تقی‌زاده كه تاكنون جدا آن را تعقیب نموده است، با اسلامیت مملكت و قوانین شریعت مقدسه برخود و اعیان ثابت شده است و از مكنونات فاسده‌اش علنا پرده برداشته است، لذا از عضویت مجلس مقدس ملی و قابلیت امانت نوعیه لازمه آن مقام منیع، بالكلیه خارج قانونا و شرعا منعزل است، منعش از دخول در مجلس ملی و مداخله در امور مملكت و ملت بر عموم آقایان علما و اولیا امور و امنا دارالشوری كبری و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد عساكر معظمه ملیه و طبقات ملت ایران ایدهم الله تعالی بنصره العزیز، واجب و تبعیدش از مملكت ایران فوراً لازم، و اندك مسامحه و تهاون [[حرام]] و دشمنی با صاحب شریعت علیهم السلام است به جای او فرد امین دین‌پرست و وطن‌پرور، ملت‌خواه صحیح المسلك انتخاب فرموده، او را مفسد و فاسد مملكت شناسند، و به ملت غیور آذربایجان و سایر انجمن های ایالتی و ولایتی هم این حكم الهی عز اسمه را اخطار فرمایند، و هر كسی از او همراهی كند، در همین حكم است، ولاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم و به جمیع ما رقم قد صدرالحكم من الاحقر عبدالله مازندرانی، قدر صدر الحكم من الاحقر الجانی، محمدكاظم خراسانی بذلك.
 
 
پس از انتشار این حكم تلگرافی، مجلس شورای ایران ترتیبات اخراج او را به منظور تبعید از تهران صادر كرد تقی‌زاده به تبریز آمد و مدتی در آن جا اقامت كرد و عاقبت به استانبول رفته و متعاقباً به وطن ایده‌آل خویش كه همان اروپا باشد، رهسپار شد.<ref> اوراق تازه یاب مشروطیت و نقش تقی‌زاده، به كوشش ایرج افشار، ص 208.</ref>
 
 
تلگراف آخوند خراسانی به آیت الله انگجی: پس از صدور حكم فساد رای سیاسی تقی‌زاده، و مغایرت او با [[احكام]] مقدسه [[اسلام]]، معروف شد كه تقی‌زاده از سوی مرجعیت اسلام تكفیر شده است عده‌ای از دوستان و طرفداران او شروع به نامه پراكنی و ایجاد جو مصنوعی نمودند و آیت الله خراسانی، محض جلوگیری از اتلاف وقت مسلمانان در اموری كه ضرورت ندارد، تلگرافی در پاسخ این همه نامه‌ها به آیت الله انگجی (مرحوم میرزا ابوالحسن انگجی، جد بزرگوار حجت الاسلام والمسلمین سید علی انگجی معروف كه در مسجد ملك تهران اقامه جماعت می‌فرمایند) كه یكی از وزنه‌های بزرگ روحانیت آذربایجان بود، صادر نمودند كه متن تلگراف چنین است: از قصر شیرین به تبریز، عدد كلمات 98، تاریخ اصل مطلب 5 [[شوال]] 1328.
 
 
جناب مستطاب شریعتمدار كهف الانام ثقه الاسلام آقای حاج میرزا ابوالحسن انگجی دام تاییده: در خصوص حكمی ‌كه از این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقی‌زاده صادر شده بود، مكاتیب و سؤالاتی از تبریز رسیده، لازم است جناب مستطاب عالی به عموم علما و قاطبه مسلمین اعلام فرمائید حكم مزبور تكفیر نبوده و نسبت تكفیر بی‌اصل است، فقط حكم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملكت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم ملی و لزوم خروجش بوده، لاغیر البته زاید بر مدلول حكم اثری مترتب نشود.<ref> اوراق تازه یاب مشروطیت، ص 217.</ref>
 
 
این نوع دقت و موشكافی در مورد یك فرد سیاسی، از دیانت و اعتقاد عمیق ایمانی و الهی آن مردان بزرگ الهی سرچشمه می‌گیرد كه در مورد حفظ اساس تشكیلات اسلامی، آن چنان دلسوزی و مراقبت نشان می‌دهند و در این راه جان خویش را به مخاطره می‌افكنند، ولی در حفظ آبرو و حیثیت و شئون یك فرد مسلمان ناسالم هم این قدر تلاش و كوشش دارند تا مبادا افزون بر حكم الهی آثاری بر او مترتب سازند كه فردا در پیشگاه عدل الهی مورد مؤاخذه قرار گیرند. ولی ای كاش این همه دقت و ریزبینی، و این همه تعهد و مسئولیت در برابر قوانین الهی را دیگران نیز بتوانند درك كنند و مورد بررسی و دقت قرار دهند و دست از توطئه‌ها و نقشه‌كشی‌ها در مورد چنین رجال الهی و خدمتگزاران شریعت آسمانی بردارند و با این مردان راستین و صادق از صفا و وفا، نه از راه غدر و جفا رفتار نمایند.
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
سطر ۶۶: سطر ۵۸:
 
==منابع==
 
==منابع==
 
* عقيقي بخشايشي، فقهاي نامدار شيعه، صفحه 393.
 
* عقيقي بخشايشي، فقهاي نامدار شيعه، صفحه 393.
 +
* سینای دانش: ویژه نامه آیت الله آخوند خراسانی
 
* آخوند خراسانی، محمدكاظم، [http://www.hawzah.net/fa/daneshvar/daneshvarview/3201?ParentID=41500 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 20 فروردین 1393.
 
* آخوند خراسانی، محمدكاظم، [http://www.hawzah.net/fa/daneshvar/daneshvarview/3201?ParentID=41500 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 20 فروردین 1393.
 
* [http://miu.ac.ir/index.aspx?siteid=123&pageid=25044 اتحادیه بین المللی حوزه ها و مدارس علمیه، بخش تقویم علما]، بازیابی:7 مهر 1393  
 
* [http://miu.ac.ir/index.aspx?siteid=123&pageid=25044 اتحادیه بین المللی حوزه ها و مدارس علمیه، بخش تقویم علما]، بازیابی:7 مهر 1393  

نسخهٔ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۴۷

آخوند خراسانی(1329 -1255 ق) فقیه اصولی و از مجتهدان بزرگ شیعه است. او از شاگردان شیخ مرتضی انصاری در نجف بوده و آثار فراوانی از جمله «کفایه الاصول» از او به جا مانده است. او از جمله علمایی بود که از مشروطیت حمایت کرد.

ولادت و نسب و خانواده آخوند خراسانی

محمد کاظم بن حسین (آخوند خراسانی) در سال 1255 ه . ق (1217 ه . ش) در مشهد به دنیا آمد. پدرش مولی حسین هروی تاجر معروف ابریشم در مشهد و هرات بود و به دانش و دین داری اهمیت فراوان می داد. محمد کاظم فرزند چهارم مولی حسین بود. محمد کاظم در هجده سالگی در مشهد ازدواج کرد. دو فرزندی که حاصل این ازدواج بود یکی در کودکی در گذشت و دیگری مرده به دنیا آمد.همسر ایشان نیز پس از مدتی در نجف گذشت. آخوند مدتی را به تنهایی در حجره زندگی کرد و سپس با علویه ای تبریزی ساکن نجف ازدواج کرد که ثمره این ازدواج، سه پسر بود. پس از درگذشت همسر دوم، با زنی ایرانی ساکن بغداد ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر و یک دختر شد. این زن نیز در سال 1322 ه . ق از دنیا رفت. آخرین ازدواج آخوند با زنی اصفهانی ساکن نجف بود. از این ازدواج، فرزندی به دنیا نیامد.

زندگی علمی آخوند خراسانی

او 11 ساله بود که در مدرسه علمیه سلیمانیه مشهد مشغول تحصیل علوم حوزوی و معارف شیعی شد. در طی یازده سال تحصیل در مشهد درس های مقدماتی و متوسطه علوم اسلامی، اعم از ادبیات عرب، منطق و مقداری از اصول و فقه را اموخت و سپس مدت کوتاهی به سبزوار رفت و از مجلس درس حکمت و فلسفه ملا هادی سبزواری بهره برد. آخوند خراسانی سپس عازم نجف شد. در راه به دلیل تمام شدن توشه سفر مدت سیزده ماه و بیست روز در تهران در یکی از حجره های مدرسه صدر ماند و در این مدت از جلسه درس میرزا ابوالحسن جلوه و مولی حسین خویی بهره برد. با فراهم شدن مقدمات سفر راهی نجف شد و در روز اول ماه ذیحجه 1279 ه .ق وارد نجف شد. او در نجف از درس بزرگانی مانند شیخ انصاری، سید علی شوشتری، میرزا محمد حسن شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو) بهره برد. او در امر تحصیل بسیار کوشا بود. و همین تلاش و پشتکار در کنار نبوغ و تیزبینی و بهره گیری از اساتید طراز اول او را به یکی از علمای برجسته شیعه تبدیل کرد. آخوند خراسانی در 35 سالگی بر کرسی درس خارج تکیه زد و به مدت 39 سال، خارج فقه و اصول تدریس کرد. ایشان حوزه درسی پر رونقی _ به ویژه در اصول فقه _ در نجف به وجود آورده بود. او صبح ها در مسجد هندی به زبان فارسی درس فقه را تقریر می کرد و شب ها نیز پس از نماز عشاء، در مسجد طوسی به زبان عربی به تدریس اصول می پرداخت. پس از درس اصول، مجلس فتوایی در منزل او برپا می شد. این مجلس که از زبده ترین شاگردان و اصحاب وی تشکیل می شد، با هدف پاسخ گویی به مسائلی بود که مقلدان آخوند از گوشه و کنار عالم تشیع از وی می پرسیدند. آخوند در دوران میان سالی، تدریس فلسفه را ترک کرد و درس فقه دوم خود را به هنگام عصر، در خانه خود برای شاگردان برگزیده اش که شمارشان را از سیصد تا چهار صد تن آورده اند، القا می کرد.

دشواری های تحصیل

آخوند در زمان تحصیل در نجف با فقر شدیدی مواجه بود و با کمال قناعت زندگی میکرد و در عین حال به هیچ وجه گلایه نمیکرد. او سال ها نه گوشت خورد و نه آرزوی خوردن آن را داشت. پولی را که برای خرید یک شمع به او داده می شد، به فقیرتر از خود می داد و خود در تاریکی به بسر می برد. شب ها از نور چراغ دست شویی مدرسه برای مطالعه بهره می برد. خوابش بسیار کم بود و به شش ساعت نمی رسید. بیشتر شب ها بیدار بود و به مطالعه می پرداخت. او امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در زندگی اش الگو قرار داده بود. زمانی که در محضر سید علی شوشتری بود، تنها یک پیراهن داشت. در یک شب زمستانی، آن پیراهن را شسته و صبحگاه که برای شرکت در درس رهسپار شد، هنوز پیراهن خشک نشده بود. بر او گران آمد که به سبب نداشتن پیراهنی دیگر، حتی از یک جلسه درس سید هم محروم شود. ازاین رو، بدون پیراهن، قبا را بر تن می کند و عبا را چنان بر خود می پیچید که کسی متوجه نبودن پیراهن بر تن او نشود. با این حال، او که اشکال کننده اصلی بحث سید بود، در هنگام بحث، از نداشتن پیراهن غافل می شود و با سید گرم بحث می گردد و ناگاه، دست بی آستین او، رازش را آشکار می کند. پس از درس و مباحثه، ظهر هنگام که به خانه می آید، می بیند آن سید بزرگوار چند پیراهن خود را برای او فرستاده است. او با نداری و فقر به نبردی تن به تن برخاسته بود تا با زدودن آن، به مقصودش در علم آموزی برسد. گرچه ضربه های فقر و غربت، سخت بود، ولی آخوند را از تحصیل علم باز نداشت. سرانجام این عالم الهی، پس از سپری کردن مقدمات طاقت

شاگردان

نام برخی از شاگردان ایشان به قرار زیر است:

  • شیخ عبداللّه گلپایگانی (1285 _ 1355): فقیه چیره دست و محقق توانا که بحث استاد را برای شاگردانش بیان می کرد؛
  • میرزا حسین نایینی (1277 _ 1355): مجتهد و محقق توانا در علم فقه و اصول؛
  • سید ابوالحسن اصفهانی (1284 _ 1360): از مراجع بزرگ تقلید شیعه؛
  • شیخ محمد باقر گلپایگانی (1332): از عالمان پرهیزگار زمان خود؛
  • شیخ آقا ضیاء الدین عراقی (اراکی) (1278 _ 1361): از مجتهدان اصولی و محققان برجسته؛
  • شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی) (1296 _ 1361): از مجتهدان و فیلسوفان بنام؛
  • شیخ عبدالکریم حایری یزدی (1276 _ 1355): فقیه و مرجع تقلید بزرگ شیعه و مؤسس حوزه علمیه قم؛
  • حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (1292 _ 1380): مرجع تقلید عام شیعه در روزگار خود؛
  • حاج آقا حسین طباطبایی قمی (1282 _ 1366): از مراجع بزرگ تقلید و مبارز خستگی ناپذیر در ماجرای کشف حجاب؛
  • شیخ عبدالحسین رشتی (1292 _ 1373): از فقیهان و فیلسوفان برجسته ای که در دوران زندگی آخوند، شرح کفایه نوشت؛
  • شیخ محمد حسن آقا بزرگ تهرانی (1) (1293 _ 1389): مجتهد، محدّث و نویسنده کتاب هایی مانند الذریعه الی تصانیف الشیعه و الطبقات و نقباء البشر.


آثار و تالیفات

از تالیفات او می‌توان كتب زیر را نام برد:

  1. كتاب الاجاره
  2. الاجتهاد والتقلید
  3. التكلمه للتبصره
  4. حاشیه بر اسفار ملاصدرا
  5. حاشیه بر رسائل شیخ مرتضی انصاری
  6. حاشیه بر مكاسب شیخ
  7. القضا والشهادات
  8. كفایه الاصول در دو جلد

و مشهورتر از همه تالیفات او، این كتاب آخری است كه در تمام اقطار در نهایت اشتهار می‌باشد. دانشمندان حاشیه‌ها و تعلیقه‌های متعددی بر آن افزوده‌اند كه از مشهورترین آنها، حاشیه شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ محمدعلی قمی، شیخ ‌عبدالحسین آل شیخ و میرزا ابوالحسن مشكینی است كه هر كدام در كشف معضلات و ابراز حقایق آن كتاب، تلاش فراوانی نموده‌اند كه در روشنگری مطالب آن كتاب مفید می‌باشد و تاسیس چند مدرسه علمیه را در نجف اشرف، در سری كارهای علمی‌ و تربیت علما او می‌توان ذكر كرد.

در عرصه سیاست

آخوند ملا محمدكاظم خراسانی شاگرد و تربیت یافته مكتب میرزای شیرازی، از كسانی بود که همراه با دیگر اساتید علم، مانند: آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی و برخی دیگر از علما احكام روشن و فتاوای صریح در مورد خلع محمدعلی شاه قاجار از سلطنت و تشیید مبانی حكومت الهی و وجوب وحدت میان امت اسلامی، صادر نمودند و مشروطیت را كه خود گامی‌ به جلو در راه استواری عدالت بود، به وجود آوردند. هر چند از این مشروطیت عوامل نفوذی و مامورین استعمار و استثمار سوء استفاده‌ها كردند و نتایج ناروایی از آن گرفتند، ولی اساس كار و آن هسته اولیه و نقطه مركزی كار، بر اساس قویم و نیت پاك و اقدام الهی استوار بود.


وفات

ملا محمد کاظم خراسانی در 20 ذی الحجه سال 1329 هـ.ق، پس از عمری تلاش و كوشش در راه خدا به لقاءالله پیوست رحمت و پیکر مطهرش در حرم علوی مدفون شد [۱]

پانویس

منابع