محمدرضا طبسی: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
|||
سطر ۲۴: | سطر ۲۴: | ||
'''طبسى از ديدگاه علما و بزرگان''' | '''طبسى از ديدگاه علما و بزرگان''' | ||
− | تعداد زيادى از مراجع و | + | تعداد زيادى از مراجع و شخصیت هاى بزرگ علمى معاصر محقق طبسى درباره مقام شامخ و علمى و عملى او سخن گفته اند، كه در اين مقال، فقط سخن تنى چند از آنان را مى آوريم: |
'''<I>1. مرحوم محقق نايينى:</I>''' | '''<I>1. مرحوم محقق نايينى:</I>''' | ||
سطر ۶۲: | سطر ۶۲: | ||
مرحوم آيت الله طبسى از جمله دانشمندانى بود كه در سنگر دين با حربه قلم، دلسوزانه به دفاع از [[دين]] مى پرداخت. حاصل اين مرزبانى، سى و پنج كتاب و رساله است كه به بعضى از آن ها اشاره مى كنيم: | مرحوم آيت الله طبسى از جمله دانشمندانى بود كه در سنگر دين با حربه قلم، دلسوزانه به دفاع از [[دين]] مى پرداخت. حاصل اين مرزبانى، سى و پنج كتاب و رساله است كه به بعضى از آن ها اشاره مى كنيم: | ||
− | + | # گاه با عزمى استوار از حريم پدر ولايت، مدافع موحد خاتم [[پيامبران]] صلی الله علیه و آله يعنى حضرت ابوطالب دفاع مى كرد و در اثرى ماندگار و ممتع به معرفى آن يگانه مدافع رسول اكرم صلی الله علیه و آله در سخت ترين شرايط مى پرداخت و پرده هاى ابهام را كه از سوى دشمنان فرزندش [[امام على]] علیه السلام پديد آمده است، كنار مى زد و به اين هم بسنده نمى كرد و هر ساله در روز رحلت غمبار جناب ابوطالب به سوگ مى نشست و مجلس ذكر مصيبت ترتيب مى داد. كتاب منيةالراغب فى ايمان ابى طالب كه تحت عنوان «ابوطالب يگانه مدافع اسلام» ترجمه شده است. | |
− | + | # گاه مشعل هدايت به دست مى گرفت و به بيرون راندن ديو سيرتان و انديشه هاى ناباب آنها از حوزه دين همت مى گماشت: | |
− | + | ## مصباح الهدى فى الرد على القاديانية؛ | |
− | + | ## قاديانى چه مى گويد؟ | |
− | + | ## الصوفية المبتدعة. | |
− | + | # گاه به تشييد پايه هاى دين مى پرداخت و اصول عقايد را مى نگاشت: | |
− | + | ## الاعتقادات؛ | |
− | + | ## دروس فى العقيدة والعقائد؛ | |
− | + | ## تبصرة المتعلمين فى عقائد المؤمنين؛ | |
− | + | ## عقدالفرائد فى اصول العقائد؛ | |
− | + | ## القول الفصيح فى اصول الدين الصحيح؛ | |
− | + | ## الشيعة والرجعة؛ | |
− | + | ## اثبات الرجعة؛ | |
− | + | ## الامام الغائب؛ | |
− | + | ## ذخيرة العباد فى ما يتعلق بالمعاد و... | |
− | + | # گاه در محضر بزرگان زانوى تلمذ به زمين مى زد و از خرمن دانش آن ها خوشه هاى [[فقه]] و [[اصول]] مى چيد: | |
− | + | ## تقريرات بحث آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى؛ | |
− | + | ## تقريرات بحث آيت الله العظمى شيخ محمدحسين نايينى؛ | |
− | + | ## تقريرات بحث آيت الله العظمى شيخ ضياءالدين عراقى؛ | |
− | + | ## گاه خود دامن همت به كمر مى زد و براى افزايش بصيرت دانشجويان و متعلمان يا براى راهنمايى بندگان خداى سبحان، قلم مى زد: | |
− | + | ### ذخيرةالصالحين فى شرح تبصرة المتعلمين (دوره فقه استدلالى) | |
− | + | ### رسالة فى الحج | |
− | + | ### رسالة فى المعاطاة | |
− | + | ### مباحث فى علم الاصول | |
− | + | ### طريق النجاة (رساله عمليه ايشان) | |
− | + | ### گاه به [[قرآن]] روى مى آورد و به تفسير آن مى پرداخت: | |
− | + | #### جامع البيان فى تفسير القرآن | |
− | + | #### تفسير [[سوره نبا]] | |
− | + | #### و در پايان به سوى مشعل هدايت و سفينه نجات روى آورد: | |
− | + | ##### مقتل الامام الحسين علیه السلام | |
− | + | ##### النهضة الحسينية والدعوة الالهية. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
'''همراه با امام، همگام با انقلاب''' | '''همراه با امام، همگام با انقلاب''' | ||
− | + | # يكى از اهداف شوم رژيم مستبد شاهنشاهى از تبعيد [[امام خمينى]] از [[تركيه]] به [[نجف]] اشرف به خيال خام او كوچك كردن امام و محو كردن شخصيت ايشان در پرتو شخصيت هاى بزرگ علمى حوزه [[نجف]] بود. محقق طبسى از جمله كسانى بود كه براى تعظيم و تكريم هر چه بيشتر امام و ناكام گذاشتن دشمنان اسلام، تا چهل كيلومترى نجف اشرف به استقبال امام شتافت و با آگاهى و بصيرت مى گفت و بر اين گفته پاى مى فشرد كه بايد از زحمات اين مرد (يعنى امام خمينى) تقدير به عمل آورد. | |
− | + | # در همان راستا حركت زيباى ديگرى را از محقق طبسى شاهد هستيم. ايشان پس از ورود امام به نجف اشرف و تشكيل [[نماز جماعت]] ايشان در مسجد [[شيخ مرتضی انصارى]] به منظور تأييد و تجليل و تثبيت موقعيت امام، نماز جماعت خود را در حرم مطهر اميرمؤمنان علیه السلام تعطيل كرد و در نماز جماعت امام شركت مى نمود. | |
− | + | # همچنين ايشان از جمله عالمان آگاه و بزرگوارى بودند كه براى خنثى كردن حركت كور دشمنان [[اسلام]]، در تأييد و حمايت از امام خمينى اعلاميه صادر كردند و تلگرام فرستادند. | |
− | + | # اين رجل الهى و شير بيشه علم و تقوا و كياست در دفاع از اسلام و امام در ضمن تلگرافى كه حاكى از قوت [[ايمان]] و فراستى مؤمنانه است خطاب به عَلَم نخست وزير وقت رژيم شاهنشاهى مى نويسد: «كارى نكن كه عَلَم بر تو سنگين گردد». | |
− | + | # ايشان حمايت از [[امام خمينى]] را حمايت از [[امام زمان]] علیه السلام مى دانستند. | |
− | + | # در جريان دفاع مقدس، ديگران را به شركت فعال در جبهه تشويق مى كرد و همواره آرزو مى كرد كه اى كاش پيرى و ضعف قوا مانع ايشان از رفتن به جبهه نبود و مى توانست دوشادوش رزمندگان اسلام از حريم كشور امام زمان ارواحناه فداه دفاع كند. | |
− | + | # ايشان به اين اكتفا نكرد و فرزند رشيدش آقا محمدصادق را در جريان دفاع مقدس تقديم انقلاب كرد و افتخار پدر شهيد بودن را نيز بدست آورد. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
'''عروج به سوى معبود''' | '''عروج به سوى معبود''' | ||
مرحوم آيت الله طبسى پس از سال ها رنج و زحمت طاقت فرسا در راه اعتلاى دين، رو به افول نهاد. در سال 1399 ه.ق به بيمارى جانكاهى كه از كثرت اشتغال به تأليف و اهتمام در امر دين پديد آمده بود مبتلا گرديد و سرانجام در بيست و پنجم ماه [[ربيع الاول]] سال 1405 نداى حق را لبيك گفت و رخ در نقاب خاك كشيد. پيكر پاك و مطهر اين عالم ربانى در جوار [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در حجره 38 صحن بزرگ به خاك سپرده شد. عاش سعيداً و مات سعيداً. | مرحوم آيت الله طبسى پس از سال ها رنج و زحمت طاقت فرسا در راه اعتلاى دين، رو به افول نهاد. در سال 1399 ه.ق به بيمارى جانكاهى كه از كثرت اشتغال به تأليف و اهتمام در امر دين پديد آمده بود مبتلا گرديد و سرانجام در بيست و پنجم ماه [[ربيع الاول]] سال 1405 نداى حق را لبيك گفت و رخ در نقاب خاك كشيد. پيكر پاك و مطهر اين عالم ربانى در جوار [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در حجره 38 صحن بزرگ به خاك سپرده شد. عاش سعيداً و مات سعيداً. | ||
+ | |||
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۳
منبع: ستارگان حرم، جلد 2
نویسنده: حسين روحانىنژاد
نگهبان نور
به مناسبت سيزدهمين سالگرد ارتحال ملكوتى عالم عامل و محقق فرزانه و مدافع مخلص حريم ولايت، حضرت آيت الله شيخ محمدرضا طبسى قدس سره نگاهى مى افكنيم بر سيماى درخشان او و قبسى برمى گيريم از حيات سرشار از كوشش و اخلاص او.
در هجدهم شعبان سال 1322 هجرى قمرى آن گاه كه پدر و مادرش به زيارت ثامن الحجج مشرف شده بودند پا به عرصه حيات نهاد. پدرش كه از صالحان و تقواپيشگان و ارادتمندان امام هشتم علیه السلام بود، نامش را محمدرضا گذاشت. دوران كودكى و نوجوانى را در طبس گذرانيد و مبادى علوم را نزد پدر و سيد محمدعلى معروف به ميرزا جعفر فراگرفت.
به سال 1327 هجرى قمرى به فرمان پدر به مشهد مهاجرت كرد. در آن هنگام، او پانزده بهار را پشت سر نهاده و با شور و شوقى زايدالوصف براى ادامه تحصيل در حوزه مشهد رحل اقامت افكنده بود. مقدمات و بخشى از مرحله سطح را نزد اساتيد معروف حوزه مشهد آموخت: ادبيات عرب را نزد اديب نيشابورى، اصول را نزد شيخ كاظم دامغانى، قوانين را نزد ميرزا محمدحسين شهرستانى و شرح لمعه را نزد سيد محمدباقر مدرس. اما حوزه مشهد نمى توانست عطش او را براى فراگيرى علوم مختلف اسلامى فرونشاند. از اين رو به حوزه علميه قم هجرت كرد.
در آغاز به تكميل مرحله سطح پرداخت: مكاسب شيخ انصارى و كفاية الاصول آخوند خراسانى را نزد عالم فرهيخته، آيت حق، سيد على يثربى كاشانى، رسائل شيخ انصارى را نزد آيت الله العظمى مرحوم سيد محمدتقى خوانسارى و رياض المسائل را نزد جمال السالكين، عارف و فقيه نامور آيت الله ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى فراگرفت. سپس به درس خارج فقه و اصول را يافت.
در اين مرحله هفت سال از محضر حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، مؤسس حوزه علميه قم، بهره گرفت. فلسفه و علوم عقلى را از محضر فيلسوفان فرزانه ميرزا علىاكبر يزدى و سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و فصوص الحكم محيى الدين عربى را نزد عارف و عالم بلندآوازه حضرت آيت الله العظمى محمدعلى شاه آبادى فراگرفت. وى در مدت اقامت خود در قم همواره ملازم استاد و مراد و محبوب خود ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى بود و از آن استاد الهى اخلاق و سير و سلوك مى آموخت.
محقق جوان ما در حالى كه مجتهدى توانا بود و به دريافت چندين اجازه اجتهاد نائل آمده بود، باز هم از طلب علم علوم بازنايستاد و پس از چند سال اقامت در قم به نجف اشرف مهاجرت كرد. در حوزه نجف در دروس فقه و اصول اعلام و بزرگانى چون ميرزا محمدحسين نائينى، آقا ضياءالدين عراقى، شيخ محمدحسين اصفهانى معروف به كمپانى، ميرزا على ايروانى و سيد ابوالحسن اصفهانى شركت جست و بهره ها گرفت.
او از اصحاب مورد اعتماد و از اعضاى دفتر استفتائات آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى - مرجع مقتدر و مورد توجه خاص امام عصر ارواحناه فداه - بود و حدود پانزده سال از محضر پرفيض او استفاده نمود. وى در همين زمان از مباحث كلامى و تفسيرى عالم عامل و محقق مشهور آيت الله شيخ محمدجواد بلاغى نيز بهره ها گرفت و ذخيره ها اندوخت. استاد طبسى در تمام اين مراحل به عنوان عالمى جدى و پركار و خستگى ناپذير مطرح بود و همگان به او به ديده عظمت مى نگريستند.
محقق بزرگوار ما به تواضع، سعه صدر، خلق نيك، علو همت، بلندى انديشه، ورع، تقوا، عفت و حياء آراسته بود، چنان كه سيماى ظاهرى او نيز پرجاذبه بود. او به بزرگان تعظيم مى كرد و با خردسالان با مهر و عطوفت برخورد مى نمود. همواره در سلام بر ديگران اعم از صغير و كبير، وضيع و شريف سبقت مى گرفت. ساده زيستى و بى اعتنايى به زخارف دنيا شيوه او بود. او تا پايان عمر در خانه اى قديمى و محقر زيست و از دنيا جز به قدر ضرورت برنگرفت و قناعت را همواره پيشه خود ساخت.
طبسى از ديدگاه علما و بزرگان
تعداد زيادى از مراجع و شخصیت هاى بزرگ علمى معاصر محقق طبسى درباره مقام شامخ و علمى و عملى او سخن گفته اند، كه در اين مقال، فقط سخن تنى چند از آنان را مى آوريم:
1. مرحوم محقق نايينى:
«جناب عالم عامل، فاضل كامل، تكيه گاه عالمان تقواپيشه و فضلا، ثقةالاسلام حاج شيخ محمدرضا طبسى - كه همواره خدا او را تأييد كند - از جمله كسانى است كه تمام توان خود را در طلب علم و عمل بكار گرفته تا به درجه والاى اجتهاد نائل آمده و به صلاح و ارشاد قرين گرديده است. او مى تواند به احكامى كه به شيوه متداول ميان مجتهدان بزرگ استنباط مى كند، عمل مى كند». ماه صفر سال 1349.
2. آقا ضياء عراقى:
«عالم عامل و فاضل كامل، تكيهگاه و پشتيبان فقهاى راشدين و عماد فضلا و مجتهدين، شيخ بزرگوار و پاك سرشت، ركن مورد اعتماد، غواص درياى دانش و محور تقوا و حلم، افتخار اعلام، شخصيت مورد وثوق و سربلند و ستوده همگان، كنز عرفان و نحرير زمان، دانشور راه يافته (به قله كمال)، شيخ محمدرضا طبسى كه از وطن خود به نجف مهاجرت كرد و با جديت و كوشش فراوان در محضر بزرگان و بهره گيرى از عنصر زمان چنان كوشيد كه به مقصود نائل آمد و مجتهدى عادل گرديد، پس او را سزد كه به آن چه استنباط كند، عمل نمايد و در مسائلى كه اجتهاد كند، تقليد بر او حرام است و او از همان اختياراتى برخوردار است كه مجتهدان در زمان غيبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف از آن برخوردارند و او را به تقواى الهى توصيه مى كنم كه بهترين زاد راه آدمى است». سال 1349 ق.
3. سيد ابوالحسن اصفهانى:
«... جناب عالم و عامل و فاضل كامل، صاحب انديشه قوى و سليقه مستقيم، صفى و زكى (دوست صميمى و برگزيده و نيكوكار) مورد اطمينان، ثقة الاسلام شيخ محمدرضا طبسى دامت تأييداته از كسانى است كه عمر خود را در تحصيل علوم شرعى و تنقيح مبانى نظرى آن صرف كرده و در محضر جمعى از بزرگان و بر اين حقير، مدت زيادى افاده و استفاده و تحقيق و تدقيق و جد و جهد پرداخته تا آن كه از عالمان برجسته گرديده، از آنان كه مشاراليه بالبنان (آن كه همگان او را با انگشتان به يكديگر نشان مى دهند و زبانزد خاص و عام است) گرديده است؛ پس او را سزد كه به احكامى كه به روش متداول ميان اعلام استنباط مى كند، عمل كند و به او اجازه دادم كه آن چه را روايت آن از طريق من به صحت پيوسته است روايت كند...». سال 1348 ق.
4. شيخ عبدالكريم حائرى، بنيانگذار حوزه علميه قم:
«آيت الله طبسى مدتى طولانى در درس من حاضر شده و با جديت و كوشش فراوان به تنقيح مسائل شرعى از مبانى نظرى آن به انسان كه در ميان عالمان عامل متداول است، پرداخته است، پس خداى را بر اين نعمت عظمى و عطيه كبرى (نعمت و بخشش بزرگ) شكر كند و سپاس گويد...».
5. فرزانه فرهيخته و كتابشناس بزرگ، صاحب كتاب گرانسنگ الذريعة، مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى:
«چون در روز مبعث خاتم پيامبران صلی الله علیه و آله از سامرا به نجف اشرف براى زيارت سرور اوصياء اميرالمؤمنين علیه السلام شرفياب گشتم، از حسن اتفاق برخورد كردم به دانشور مورد اعتماد بزرگان و دست پرورده مجتهدان بزرگوار، عالم عامل و فاضل كامل، داراى مزاياى ارجمند و آثار زيبا و ارزشمند، محقق مدقق، صاحب تأليفات ممتع و آثار كمنظير، فخر شيعه و مايه قوام شريعت، علامه پارساى تقواپيشه، مولانا حاج شيخ محمدرضا مشهور به مروج طبسى قمى كه خداى امثال وى را فراوان كند و شريعت محمدى را به وجود او تأييد نمايد...». سال 1351 ق.
6. صاحب دائرةالمعارف عظيم اعيان الشيعه، مرحوم آيت الله سيد محسن جبل عاملى در ضمن اجازه اى از علامه طبسى اين گونه تعبير مى كند:
«... برادر الهى، عالم عامل، فاضل كامل، زبدةالعلماء و عمدةالفضلاء، مولانا الشيخ محمدرضا مشهور به مروج طبسى...». سال 1352 ق.
7. محمدباقر بيرجندى خراسانى، صاحب كبريت الاحمر كه عالمى بسيار دقيق و محدثى خبير بوده است در ضمن اجازه اى كه به محقق طبسى داده است از او اين گونه تعبير كرده است:
«جناب مؤيد يگانه، عالم كامل فرزانه، پيشتاز فضلاى متبحر و زبده عالمان مكرم محترم، فخر اعلام و مروج احكام، شيخ جليل نبيل (استاد بزرگ شريف)...». سال 1349 ق.
8. حكيم متأله و عارف بى بديل، شيخ محمدعلى شاه آبادى:
«و از جمله كسانى كه در خلوت و جلوت، و در شب و روز به كشف حقايق و دقايق دانش دين پرداخته و مسائل دينى را بر بنيادهاى آن استوار ساخته و حلال و حرام دين را از آن استنباط كرده تا آن كه مدال افتخار «انتم افقه الناس اذا عرفتم معانى كلامنا» را دريافت كرد. آن كه در راه صدق و صفا و سلوك كرده و مراتب قرب و كمال را نور ديده و به آسمان دانش و تقوا عروج كرده، همنام مولاى ما و اميد ما حضرت امام رضا عليه آلاف التحية والثناء، حاج شيخ محمدرضا طبسى است...».
آثار و كتب محقق طبسى
مرحوم آيت الله طبسى از جمله دانشمندانى بود كه در سنگر دين با حربه قلم، دلسوزانه به دفاع از دين مى پرداخت. حاصل اين مرزبانى، سى و پنج كتاب و رساله است كه به بعضى از آن ها اشاره مى كنيم:
- گاه با عزمى استوار از حريم پدر ولايت، مدافع موحد خاتم پيامبران صلی الله علیه و آله يعنى حضرت ابوطالب دفاع مى كرد و در اثرى ماندگار و ممتع به معرفى آن يگانه مدافع رسول اكرم صلی الله علیه و آله در سخت ترين شرايط مى پرداخت و پرده هاى ابهام را كه از سوى دشمنان فرزندش امام على علیه السلام پديد آمده است، كنار مى زد و به اين هم بسنده نمى كرد و هر ساله در روز رحلت غمبار جناب ابوطالب به سوگ مى نشست و مجلس ذكر مصيبت ترتيب مى داد. كتاب منيةالراغب فى ايمان ابى طالب كه تحت عنوان «ابوطالب يگانه مدافع اسلام» ترجمه شده است.
- گاه مشعل هدايت به دست مى گرفت و به بيرون راندن ديو سيرتان و انديشه هاى ناباب آنها از حوزه دين همت مى گماشت:
- مصباح الهدى فى الرد على القاديانية؛
- قاديانى چه مى گويد؟
- الصوفية المبتدعة.
- گاه به تشييد پايه هاى دين مى پرداخت و اصول عقايد را مى نگاشت:
- الاعتقادات؛
- دروس فى العقيدة والعقائد؛
- تبصرة المتعلمين فى عقائد المؤمنين؛
- عقدالفرائد فى اصول العقائد؛
- القول الفصيح فى اصول الدين الصحيح؛
- الشيعة والرجعة؛
- اثبات الرجعة؛
- الامام الغائب؛
- ذخيرة العباد فى ما يتعلق بالمعاد و...
- گاه در محضر بزرگان زانوى تلمذ به زمين مى زد و از خرمن دانش آن ها خوشه هاى فقه و اصول مى چيد:
- تقريرات بحث آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى؛
- تقريرات بحث آيت الله العظمى شيخ محمدحسين نايينى؛
- تقريرات بحث آيت الله العظمى شيخ ضياءالدين عراقى؛
- گاه خود دامن همت به كمر مى زد و براى افزايش بصيرت دانشجويان و متعلمان يا براى راهنمايى بندگان خداى سبحان، قلم مى زد:
- ذخيرةالصالحين فى شرح تبصرة المتعلمين (دوره فقه استدلالى)
- رسالة فى الحج
- رسالة فى المعاطاة
- مباحث فى علم الاصول
- طريق النجاة (رساله عمليه ايشان)
- گاه به قرآن روى مى آورد و به تفسير آن مى پرداخت:
- جامع البيان فى تفسير القرآن
- تفسير سوره نبا
- و در پايان به سوى مشعل هدايت و سفينه نجات روى آورد:
- مقتل الامام الحسين علیه السلام
- النهضة الحسينية والدعوة الالهية.
همراه با امام، همگام با انقلاب
- يكى از اهداف شوم رژيم مستبد شاهنشاهى از تبعيد امام خمينى از تركيه به نجف اشرف به خيال خام او كوچك كردن امام و محو كردن شخصيت ايشان در پرتو شخصيت هاى بزرگ علمى حوزه نجف بود. محقق طبسى از جمله كسانى بود كه براى تعظيم و تكريم هر چه بيشتر امام و ناكام گذاشتن دشمنان اسلام، تا چهل كيلومترى نجف اشرف به استقبال امام شتافت و با آگاهى و بصيرت مى گفت و بر اين گفته پاى مى فشرد كه بايد از زحمات اين مرد (يعنى امام خمينى) تقدير به عمل آورد.
- در همان راستا حركت زيباى ديگرى را از محقق طبسى شاهد هستيم. ايشان پس از ورود امام به نجف اشرف و تشكيل نماز جماعت ايشان در مسجد شيخ مرتضی انصارى به منظور تأييد و تجليل و تثبيت موقعيت امام، نماز جماعت خود را در حرم مطهر اميرمؤمنان علیه السلام تعطيل كرد و در نماز جماعت امام شركت مى نمود.
- همچنين ايشان از جمله عالمان آگاه و بزرگوارى بودند كه براى خنثى كردن حركت كور دشمنان اسلام، در تأييد و حمايت از امام خمينى اعلاميه صادر كردند و تلگرام فرستادند.
- اين رجل الهى و شير بيشه علم و تقوا و كياست در دفاع از اسلام و امام در ضمن تلگرافى كه حاكى از قوت ايمان و فراستى مؤمنانه است خطاب به عَلَم نخست وزير وقت رژيم شاهنشاهى مى نويسد: «كارى نكن كه عَلَم بر تو سنگين گردد».
- ايشان حمايت از امام خمينى را حمايت از امام زمان علیه السلام مى دانستند.
- در جريان دفاع مقدس، ديگران را به شركت فعال در جبهه تشويق مى كرد و همواره آرزو مى كرد كه اى كاش پيرى و ضعف قوا مانع ايشان از رفتن به جبهه نبود و مى توانست دوشادوش رزمندگان اسلام از حريم كشور امام زمان ارواحناه فداه دفاع كند.
- ايشان به اين اكتفا نكرد و فرزند رشيدش آقا محمدصادق را در جريان دفاع مقدس تقديم انقلاب كرد و افتخار پدر شهيد بودن را نيز بدست آورد.
عروج به سوى معبود
مرحوم آيت الله طبسى پس از سال ها رنج و زحمت طاقت فرسا در راه اعتلاى دين، رو به افول نهاد. در سال 1399 ه.ق به بيمارى جانكاهى كه از كثرت اشتغال به تأليف و اهتمام در امر دين پديد آمده بود مبتلا گرديد و سرانجام در بيست و پنجم ماه ربيع الاول سال 1405 نداى حق را لبيك گفت و رخ در نقاب خاك كشيد. پيكر پاك و مطهر اين عالم ربانى در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها در حجره 38 صحن بزرگ به خاك سپرده شد. عاش سعيداً و مات سعيداً.