جهاد اكبر: تفاوت بین نسخهها
Heydarzadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
عنوان یاد شده برگرفته از روایتى از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله است كه به گروهى از اصحاب كه از نبرد با دشمن بازمىگشتند، فرمود: مرحبا به قومى كه جهاد اصغر را به انجام رساندهاند و جهاد اكبر برایشان باقى است. گفتند: اى پیامبر خدا، جهاد اكبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس.<ref> وسائل الشیعة، ج15، ص161. </ref> | عنوان یاد شده برگرفته از روایتى از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله است كه به گروهى از اصحاب كه از نبرد با دشمن بازمىگشتند، فرمود: مرحبا به قومى كه جهاد اصغر را به انجام رساندهاند و جهاد اكبر برایشان باقى است. گفتند: اى پیامبر خدا، جهاد اكبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس.<ref> وسائل الشیعة، ج15، ص161. </ref> | ||
+ | |||
+ | ==جهاد با نفس در قرآن== | ||
+ | |||
+ | در قرآن وقتی سخن از نفس انسان یعنی خود انسان به میان می آید، گاهی به این صورت به میان می آید؛ با هواهای نفس باید مبارزه کرد، با نفس باید مجاهده کرد. نفس اماره بالسوء است. | ||
+ | {{متن قرآن|«و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی* فان الجنه هی المأوی»}}؛<ref>(نازعات/40-41)</ref> | ||
+ | «هر کس که از مقام پروردگارش بیم داشته باشد و جلوی نفس را از هوی پرستی بگیرد، مأوی و جایگاه او بهشت است.» | ||
+ | {{متن قرآن|«فاما من طغی* و آثر الحیاة الدنیا* فان الجحیم هی المأوی»}}<ref>(نازعات/37-39)</ref> | ||
+ | «پس آن کس که طغیان کرد و زندگی دنیا را برگزید، دوزخ جایگاه اوست.» | ||
+ | {{متن قرآن|«أفرأیت من اتخذ الهه هواه»}}<ref>(جاثیه/23)</ref> | ||
+ | «آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خودش را معبود خویش قرار داده است؟» | ||
+ | همچنین از زبان یوسف صدیق نقل می کند که به یک شکل بدبینانه ای به نفس خودش می نگرد:{{متن قرآن|«و ما أبرء نفسی ان النفس لأماره بالسوء»}}. <ref>(یوسف/53)</ref> | ||
+ | «من خود را تبرئه نمی کنم چرا که مسلما نفس پیوسته به بدی ها امر می کند.» | ||
+ | در ارتباط با حادثه ای که مورد تهمت قرار گرفته است، با اینکه صد در صد به اصطلاح برائت ذمه دارد و هیچ گونه گناه و تقصیری ندارد، در عین حال می گوید: «من نمی خواهم خودم را تنزیه بکنم بگویم که من با لذات چنین نیستم، «و ما أبرء نفسی» من نمی خواهم خودم را تبرئه کنم چون می دانم که نفس، انسان را به بدی فرمان میدهد. پس (طبق آیات) آن چیزی که در قرآن به نام «نفس» و «خود» از او اسم برده شده، چیزی است که انسان باید با چشم بدبینی و به چشم یک دشمن به او نگاه کند، نگذارد او مسلط بشود، او را همیشه مطیع و زبون نگه دارد.<ref>http://tahoor.com/fa/article/view/2814</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۱۸
مبارزه با نفس امّاره
جهاد اكبر، مقابل جهاد اصغر (جهاد با دشمن بیرونى) عبارت است از ستیز و مخالفت با نفس و خواهشهاى آن - كه انسان را وادار به مخالفت با خداوند متعال و سرپیچى از دستورهاى او مىكند - به ترك شهوتهاى شیطانى و گردن نهادن به دستورهاى خداوند متعال و پیراستن نفس از صفات ناشایست و آراستن آن به صفات نیكو.
عنوان یاد شده برگرفته از روایتى از رسول خدا صلى الله علیه و آله است كه به گروهى از اصحاب كه از نبرد با دشمن بازمىگشتند، فرمود: مرحبا به قومى كه جهاد اصغر را به انجام رساندهاند و جهاد اكبر برایشان باقى است. گفتند: اى پیامبر خدا، جهاد اكبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس.[۱]
جهاد با نفس در قرآن
در قرآن وقتی سخن از نفس انسان یعنی خود انسان به میان می آید، گاهی به این صورت به میان می آید؛ با هواهای نفس باید مبارزه کرد، با نفس باید مجاهده کرد. نفس اماره بالسوء است. «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی* فان الجنه هی المأوی»؛[۲] «هر کس که از مقام پروردگارش بیم داشته باشد و جلوی نفس را از هوی پرستی بگیرد، مأوی و جایگاه او بهشت است.» «فاما من طغی* و آثر الحیاة الدنیا* فان الجحیم هی المأوی»[۳] «پس آن کس که طغیان کرد و زندگی دنیا را برگزید، دوزخ جایگاه اوست.» «أفرأیت من اتخذ الهه هواه»[۴] «آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خودش را معبود خویش قرار داده است؟» همچنین از زبان یوسف صدیق نقل می کند که به یک شکل بدبینانه ای به نفس خودش می نگرد:«و ما أبرء نفسی ان النفس لأماره بالسوء». [۵] «من خود را تبرئه نمی کنم چرا که مسلما نفس پیوسته به بدی ها امر می کند.» در ارتباط با حادثه ای که مورد تهمت قرار گرفته است، با اینکه صد در صد به اصطلاح برائت ذمه دارد و هیچ گونه گناه و تقصیری ندارد، در عین حال می گوید: «من نمی خواهم خودم را تنزیه بکنم بگویم که من با لذات چنین نیستم، «و ما أبرء نفسی» من نمی خواهم خودم را تبرئه کنم چون می دانم که نفس، انسان را به بدی فرمان میدهد. پس (طبق آیات) آن چیزی که در قرآن به نام «نفس» و «خود» از او اسم برده شده، چیزی است که انسان باید با چشم بدبینی و به چشم یک دشمن به او نگاه کند، نگذارد او مسلط بشود، او را همیشه مطیع و زبون نگه دارد.[۶]
پانویس
منابع
جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جلد 3، ص 145.