ولایت تکوینی: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | «ولایت» به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد. لازمه ی چنین | + | «ولایت» به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد. لازمه ی چنین ترتیبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است.از این رو، در معنای (حب و دوستی)، (نصرت و یاری)، (متابعت و پیروی)، (سرپرستی و رهبری) استعمال شده. |
− | از این رو، در معنای (حب و دوستی)، (نصرت و یاری)، (متابعت و پیروی)، (سرپرستی و رهبری) استعمال شده. | + | |
«ولایت تکوینی»، یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به پیامبران و ائمه معصومین (ع) و انسان های کامل اسناد داده می شود. | «ولایت تکوینی»، یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به پیامبران و ائمه معصومین (ع) و انسان های کامل اسناد داده می شود. | ||
سطر ۲۸: | سطر ۲۸: | ||
در حدیث قدسی آمده است که پروردگار متعال فرمود: «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی». بنده ی من مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم.<ref> أسرارالصلاة، ج1، ص 4 (مقدمة).شرحدعاىصباح، خوئى، ج1، ص11، مقدمه مصحح. </ref> | در حدیث قدسی آمده است که پروردگار متعال فرمود: «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی». بنده ی من مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم.<ref> أسرارالصلاة، ج1، ص 4 (مقدمة).شرحدعاىصباح، خوئى، ج1، ص11، مقدمه مصحح. </ref> | ||
− | «ابن آدم أنا غنی لا أفتقر أطعنی فیما أمرتک أجعلک غنیا لا تفتقر یا ابن آدم أنا حی لا أموت أطعنی فیما أمرتک أجعلک حیا لا تموت یا ابن آدم أنا أقول للشیء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتک أجعلک تقول لشیء کن فیکون». فرزند آدم من غنی هستم و فقیر نمی شوم از من اطاعت کن تا تو را بی نیاز قرار دهم که فقیر نشوی و من زنده ام و نمی میرم، آنچه به تو امر می کنم اطاعت کن تا تو را زنده دائمی قرار دهم که هرگز نمیری و من به شیء می گویم باش پس می شود. از من اطاعت کن تا تو را آنچنان قرار دهم که به شیء بگویی باش پس موجود شود.<ref> بحارالأنوار، ج90، ص 376، باب 24، علة الإبطاء فی الإجابة ...؛ إرشادالقلوب، ج1، ص 75، الباب الثامن عشر، وصایا و حکم بلیغة... ، عدةالداعی، ص310، فصل ..... ص307. | + | «ابن آدم أنا غنی لا أفتقر أطعنی فیما أمرتک أجعلک غنیا لا تفتقر یا ابن آدم أنا حی لا أموت أطعنی فیما أمرتک أجعلک حیا لا تموت یا ابن آدم أنا أقول للشیء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتک أجعلک تقول لشیء کن فیکون». فرزند آدم من غنی هستم و فقیر نمی شوم از من اطاعت کن تا تو را بی نیاز قرار دهم که فقیر نشوی و من زنده ام و نمی میرم، آنچه به تو امر می کنم اطاعت کن تا تو را زنده دائمی قرار دهم که هرگز نمیری و من به شیء می گویم باش پس می شود. از من اطاعت کن تا تو را آنچنان قرار دهم که به شیء بگویی باش پس موجود شود.<ref> بحارالأنوار، ج90، ص 376، باب 24، علة الإبطاء فی الإجابة ...؛ إرشادالقلوب، ج1، ص 75، الباب الثامن عشر، وصایا و حکم بلیغة... ، عدةالداعی، ص310، فصل ..... ص307. </ref> |
− | + | ||
+ | علاوه بر این روایات، حدیث معروف قرب نوافل که در اصول کافی آمده است، مجموعاً رمز دست یابی معصومین (ع) به ولایت تکوینی را بر ما آشکار می نمایند. | ||
که «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض والسماء». به یمن وجود آن بزرگواران موجودات روزی می خورند و آسمان و زمین ثابت و برقرار می باشد.<ref> مفاتیحالجنان، ص 85، دعاى عدیله ..... ص84. </ref> | که «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض والسماء». به یمن وجود آن بزرگواران موجودات روزی می خورند و آسمان و زمین ثابت و برقرار می باشد.<ref> مفاتیحالجنان، ص 85، دعاى عدیله ..... ص84. </ref> | ||
سطر ۴۴: | سطر ۴۵: | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
ولایت تکوینی [http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1406 اسلام کوئیست] بازیابی: بیست و نهم اردیبهشت 1394 | ولایت تکوینی [http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1406 اسلام کوئیست] بازیابی: بیست و نهم اردیبهشت 1394 | ||
+ | |||
+ | [[رده:امامت]] |
نسخهٔ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۰۰
«ولایت» به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد. لازمه ی چنین ترتیبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است.از این رو، در معنای (حب و دوستی)، (نصرت و یاری)، (متابعت و پیروی)، (سرپرستی و رهبری) استعمال شده.
«ولایت تکوینی»، یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به پیامبران و ائمه معصومین (ع) و انسان های کامل اسناد داده می شود.
معنای ولایت
«ولایت» واژه ای عربی است که از کلمه ی (ولی) گرفته شده است و در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر، بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد. لازمه ی چنین ترتبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو، این واژه با هیئت های مختلف (به فتح و کسر واو) در معنای (حب و دوستی)، (نصرت و یاری)، (متابعت و پیروی)، (سرپرستی و رهبری) استعمال شده که از میان معانی ارائه شده، آنچه با ولایت تکوینی متناسب و مرتبط می باشد همان معنای اخیر است. «ولایت تکوینی»، یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها که اولاً و بالذات منحصر در ذات «الله» است و ثانیاً و بالعرض به پیامبران و ائمه معصومین (ع) و انسان های کامل اسناد داده می شود. البته این قاعده به صورت یک برنامه ی روشمند در بسیاری از موضوعات قرآنی از قبیل عزت، قوت، شفاعت هم قابل ملاحظه است.
ولایت از منظر خداوند
در مورد ولایت می بینم خداوند متعال در یک جا می فرماید: «فالله هو الولیّ»، تنها ولی حقیقی انسان و جهان الله است.[۱] در عین حال در موارد دیگر فرمود: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و اموالهم». ولایت وجود مبارک پیامبر اسلام بر جان و مال مؤمنین، از خود آنان بالاتر است.[۲] یا «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکات و هم راکعون.[۳] که این آیه، ولایت را برای خدا و پیامبر و اهل بیت اثبات می فرماید.
حال می گوییم معنای این آیات این نیست که انسان ها چند ولی و سرپرست متفاوت دارند که یکی از آنها یا برترین آنها خداست، بلکه معنایش با توجه به آیه ی حصر ولایت «والله هو الولی» آن است که تنها ولی حقیقی و بالذات خداوند است. پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (س) ولی بالعرض و مظهر ولایت خدایند و به تعبیر لطیف قرآن، آیه و نشانه ی ولایت الاهی اند.[۴]
ولایت تکوینی ائمه:
بخش دوم سؤال این است که منظور از ولایت تکوینی در مورد امامان (ع) چیست؟ قبل از پرداختن به پاسخ این پرسش یادآوری دو نکته لازم به نظر می رسد:
1. از میان موجودات این عالم، انسان دارای موقعیت و جایگاه ممتازی است که حتی فرشتگان مقرب از آن بی بهره اند. انسان از استعداد و نیروهای پنهان و بالقوه ای برخوردار است که اگر آنها را در خویشتن کشف کند و بپروراند و به بالفعل مبدل سازد، می تواند خلیفة الله و اشرف مخلوقات باشد.
2. خداوند متعال از طرفی طریق وصول به ولایت خویش را به روی تمامی انسان ها باز گذاشته که «الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون». و از طرفی دیگر آن را به خوبی معرفی نموده است.
با عنایت به این دو مطلب می توان نتیجه گرفت که ائمه معصومین (ع) در اثر پرورش قابلیت ها و کسب شناخت و معرفتی والا و رسیدن به ایمان و یقین برتر به حوزه ی ولایت الاهی راه یافتند که پیامد مبارک آن، افاضه ی حضرت حق از ولایت تکوینیه ی خویش به آن ذوات مقدسه بوده است. کارنامه زندگی معصومین (ع) حاکی از آن است که عبودیت و بندگی خدا و ارتباط دائمی با مبدأ کائنات در سر لوحه ی زندگی آن بزرگواران قرار داشته که با همین اکسیر بندگی خدا، کیمیاگری می کردند و روح حیات را در کالبد نظام هستی می دمیدند که: «بکم یمسک السماء ان تقع علی الأرض». به واسطه ی شما آسمان نگه داشته می شود که بر زمین نیفتد.[۵]
از امام مجتبی(ع) منقول است که فرمودند: «من عبد الله عبد الله له کل شیء». هر کس بنده خدا شد خداوند همه چیز را تحت فرمان و بندگی او قرار می دهد. [۶]
در حدیث قدسی آمده است که پروردگار متعال فرمود: «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی». بنده ی من مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم.[۷]
«ابن آدم أنا غنی لا أفتقر أطعنی فیما أمرتک أجعلک غنیا لا تفتقر یا ابن آدم أنا حی لا أموت أطعنی فیما أمرتک أجعلک حیا لا تموت یا ابن آدم أنا أقول للشیء کن فیکون، أطعنی فیما أمرتک أجعلک تقول لشیء کن فیکون». فرزند آدم من غنی هستم و فقیر نمی شوم از من اطاعت کن تا تو را بی نیاز قرار دهم که فقیر نشوی و من زنده ام و نمی میرم، آنچه به تو امر می کنم اطاعت کن تا تو را زنده دائمی قرار دهم که هرگز نمیری و من به شیء می گویم باش پس می شود. از من اطاعت کن تا تو را آنچنان قرار دهم که به شیء بگویی باش پس موجود شود.[۸]
علاوه بر این روایات، حدیث معروف قرب نوافل که در اصول کافی آمده است، مجموعاً رمز دست یابی معصومین (ع) به ولایت تکوینی را بر ما آشکار می نمایند.
که «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض والسماء». به یمن وجود آن بزرگواران موجودات روزی می خورند و آسمان و زمین ثابت و برقرار می باشد.[۹]
نتیجه:
معصومین (ع) به دنبال دست یابی به ولایت تکوینی خداوند توانستند تمامی موجودات و نظام آفرینش را تحت فرمان بگیرند و همه از آن بزرگواران حساب می برند که ظهور و بروز بسیاری از خوارق عادات و معجزاتی که از آنان صادر شده که از شماره بیرون است، همه مؤید این حقیقت انکار ناپذیر است.
پانویس
- ↑ شوری ، آیه 9.
- ↑ احزاب، آیه 6.
- ↑ مائده، آیه 55.
- ↑ ولایت فقیه، جوادی آملی، عبدالله، ص 122 و 123 و 129.
- ↑ زیارت جامعه.
- ↑ تفسیر عسکری، ج1، ص327.
- ↑ أسرارالصلاة، ج1، ص 4 (مقدمة).شرحدعاىصباح، خوئى، ج1، ص11، مقدمه مصحح.
- ↑ بحارالأنوار، ج90، ص 376، باب 24، علة الإبطاء فی الإجابة ...؛ إرشادالقلوب، ج1، ص 75، الباب الثامن عشر، وصایا و حکم بلیغة... ، عدةالداعی، ص310، فصل ..... ص307.
- ↑ مفاتیحالجنان، ص 85، دعاى عدیله ..... ص84.
منبع
ولایت تکوینی اسلام کوئیست بازیابی: بیست و نهم اردیبهشت 1394