مقولات عشر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
فلاسفه قدیم مجموعه جوهر واعراض نه‌گانه را که جنس عالی همه موجودات هستی است ( یعنی بالاتر از آن جنسی وجود ندارد) مقولات عشر نامیده‌اند. که به آنها اجناس عالیه نیز گفته می شود. مقولات عشر در تقسیم اولی بردو گونه است: جوهر وعرض
+
فلاسفه قدیم مجموعه جوهر و اعراض نه‌گانه را که جنس عالی همه موجودات هستی است (یعنی بالاتر از آن جنسی وجود ندارد) مقولات عشر نامیده‌اند که به آنها اجناس عالیه نیز گفته می شود. مقولات عشر در تقسیم اولی بر دو گونه است: جوهر و عرض.
  
جوهر جنس موجودی است که در بودن خود نیاز به هستی موجود دیگری ندارد. مانند مقوله ماده و عرض جنس موجودی است که دربودن خود نیازمند بودن موجود دیگری است مانند مقوله رنگ.
+
جوهر جنس موجودی است که در بودن خود نیاز به هستی موجود دیگری ندارد، مانند مقوله ماده؛ و عرض جنس موجودی است که در بودن خود نیازمند بودن موجود دیگری است مانند مقوله رنگ. عرض بر نه قسم است: کم، کیف، وضع، این، له، متی، اضافه، فعل، انفعال، که در این بیت آمده است:
  
عرض برنه قسم است :کم، کیف، وضع، این، له، متی، اضافه، فعل، انفعال
+
کم وکیف وضع این له زبعدش هم متی * همچنین باشد مضاف وفعل وبعدش انفعال
 
 
که دراین بیت آمده است :
 
 
 
کم وکیف وضع این له زبعدش هم متی--- همچنین باشد مضاف وفعل وبعدش انفعال
 
  
 
==تعریف مقولات عشر==
 
==تعریف مقولات عشر==
 
   
 
   
برای تعریف "مقولات عشر" اول باید دانست که "مقولات" جمع "مقوله" است که در لغت به معنای "گفته شده" می باشد، اما در اصطلاح  منطقیین و فلاسفه به هر موضوعی که گفته بشود "مقوله" نمی گویند،بلکه تنها به آنچه در جواب سؤال "ما هو" گفته می شود "مقوله" می گویند؛ به عبارت ساده تر زمانی که ما از چیستی یک شئ می پرسیم درباره "مقوله" آن شئ سوال کرده ایم و پاسخی که می شنویم همان "مقوله" آن شی است؛ برای مثال کسی که تا کنون " فنج " ندیده و از چیستی "فنج" می پرسد به او می گویند فنج یک پرنده است، یعنی پرنده مقوله ای است که فنج یکی از انواع آن است و به همین ترتیب همه اشیاء به نوبه خود دارای یک مقوله هستند.  
+
برای تعریف "مقولات عشر" اول باید دانست که "مقولات" جمع "مقوله" است که در لغت به معنای "گفته شده" می باشد، اما در اصطلاح  منطقیین و فلاسفه به هر موضوعی که گفته بشود "مقوله" نمی گویند، بلکه تنها به آنچه در جواب سؤال "ما هو" گفته می شود "مقوله" می گویند؛ به عبارت ساده تر زمانی که ما از چیستی یک شئ می پرسیم درباره "مقوله" آن شئ سوال کرده ایم و پاسخی که می شنویم همان "مقوله" آن شی است؛ برای مثال کسی که تا کنون " فنج " ندیده و از چیستی "فنج" می پرسد به او می گویند فنج یک پرنده است، یعنی پرنده مقوله ای است که فنج یکی از انواع آن است و به همین ترتیب همه اشیاء به نوبه خود دارای یک مقوله هستند.  
  
 
حال اگر همان شخص تا به حال پرنده نیز ندیده باشد و از چیستی پرنده بپرسد در جوابش می گویند پرنده یک جانور است که ویژگی های خاصی مانند توانایی پریدن دارد؛ بنابراین پرنده نیز به نوبه خود "نوعی" از یک مقوله بالاتر به نام "جانور" است و به همین ترتیب هر مقوله "زیر مجموعه" یا  یک "نوع" برای "مقوله ای" بالاتر است؛ این سلسله مقولات همین طور بالا می رود تا آنجا که به مقوله ای برسیم که این مقوله دیگر نوعی برای هیچ مقوله بالاتر از خود نباشد، به تعبیر دیگر این مقوله خود نقطه شروع مقوله ها باشد و بالاتر از آن دیگر مقوله ای نتوان یافت؛ به این مقولات که دیگر بالاتر از آنها هیچ مقوله ای نیست "ماهیات اولیه" یا "اجناس عالیه" می گویند.
 
حال اگر همان شخص تا به حال پرنده نیز ندیده باشد و از چیستی پرنده بپرسد در جوابش می گویند پرنده یک جانور است که ویژگی های خاصی مانند توانایی پریدن دارد؛ بنابراین پرنده نیز به نوبه خود "نوعی" از یک مقوله بالاتر به نام "جانور" است و به همین ترتیب هر مقوله "زیر مجموعه" یا  یک "نوع" برای "مقوله ای" بالاتر است؛ این سلسله مقولات همین طور بالا می رود تا آنجا که به مقوله ای برسیم که این مقوله دیگر نوعی برای هیچ مقوله بالاتر از خود نباشد، به تعبیر دیگر این مقوله خود نقطه شروع مقوله ها باشد و بالاتر از آن دیگر مقوله ای نتوان یافت؛ به این مقولات که دیگر بالاتر از آنها هیچ مقوله ای نیست "ماهیات اولیه" یا "اجناس عالیه" می گویند.
سطر ۱۷: سطر ۱۳:
 
ارسطو برای اولین بار در رساله "قاطیغوریاس" ادعا کرد "ماهیات اولیه" یا "مقولات اولیه"، ده مقوله بیشتر نیستند و تمام مقولات دیگر از همین ده مقوله سرچشمه می گیرند. در زمان ترجمه رساله قاطیغوریاس به عربی، نام این کتاب را به دلیل ده مقوله بودن این ماهیات، از قاطیغوریاس به "مقولات عشر" یا "مقوله های دهگانه" تغییر دادند و این مقولات در زبان عربی به "مقولات عشر" معروف شدند.
 
ارسطو برای اولین بار در رساله "قاطیغوریاس" ادعا کرد "ماهیات اولیه" یا "مقولات اولیه"، ده مقوله بیشتر نیستند و تمام مقولات دیگر از همین ده مقوله سرچشمه می گیرند. در زمان ترجمه رساله قاطیغوریاس به عربی، نام این کتاب را به دلیل ده مقوله بودن این ماهیات، از قاطیغوریاس به "مقولات عشر" یا "مقوله های دهگانه" تغییر دادند و این مقولات در زبان عربی به "مقولات عشر" معروف شدند.
  
البته در تعداد واقعی اجناس عالیه اختلاف های اساسی وجود دارد و عددهای بسیار متفاوتی برای این مقولات بیان شده است بعضی تنها چهار مقوله را پذیرفته اند و بعضی دیگر تا بیست و چهار مقوله پیش رفته اند، خود ارسطو نیز در دیگر رساله های خود تعداد مقولات را کمتر از ده مقوله بیان کرده است، اما به هر حال تعداد ده مقوله در بین اکثر منطق دانان مورد قبول واقع شد و مقولات دهگانه به عنوان اجناس عالیه پذیرفته شد. <ref> [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38037 علی اصغر نجابت، مقولات عشر، سایت پژوهشکده باقر العلوم]، بازیابی: 9 اردیبهشت 1394  </ref>
+
البته در تعداد واقعی اجناس عالیه اختلاف های اساسی وجود دارد و عددهای بسیار متفاوتی برای این مقولات بیان شده است بعضی تنها چهار مقوله را پذیرفته اند و بعضی دیگر تا بیست و چهار مقوله پیش رفته اند، خود ارسطو نیز در دیگر رساله های خود تعداد مقولات را کمتر از ده مقوله بیان کرده است، اما به هر حال تعداد ده مقوله در بین اکثر منطق دانان مورد قبول واقع شد و مقولات دهگانه به عنوان اجناس عالیه پذیرفته شد.<ref> [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38037 علی اصغر نجابت، مقولات عشر، سایت پژوهشکده باقر العلوم]، بازیابی: 9 اردیبهشت 1394  </ref>
+
==تعداد و انواع جوهر و عرض==
 
 
==تعدادمقولات ==
 
 
 
در مورد تعداد اقسام جوهروعرض بین فلاسفه قدیم ومتاخرین اختلاف نظر است.
 
 
 
===متقدمین===
 
 
 
فلاسفه قدیم اقسام جوهر را ۵ گونه عقل نفس ماده هیولا وصورت ودر مورد اعراض همان نه گونه یادشده را میدانند. ارسطو این مواردرا درکتاب خود بنام ارغنون آورده است.<ref> ارغنون قاطیغوریاس </ref>و<ref> ابن سینا، الشفاء، کتاب المنطق، المقولات </ref>
 
  
===متاخرین===
+
در مورد تعداد و اقسام جوهر و عرض بین فلاسفه قدیم ومتاخرین اختلاف نظر است. متقدمین و فلاسفه قدیم اقسام جوهر را ۵ گونه: عقل، نفس، ماده، هیولا و صورت، و در مورد اعراض همان نه گونه یادشده را میدانند. ارسطو این موارد را درکتاب خود بنام ارغنون آورده است.<ref> ارغنون قاطیغوریاس </ref> <ref> ابن سینا، الشفاء، کتاب المنطق، المقولات </ref>
  
متاخرین معتقدند که هیولا وصورت بدون ترکیب وجود خارجی ندارد ولذا ازاقسام جوهر خارج است وماده را که ازترکیب آن دو است جوهر اصلی میدانند. از طرف دیگر آنان به عالم ملکوت نیز معتقدند ولذا مثال را که موجود آن عالم است به عنوان جوهر می‌شناسند بنابراین با توجه به عوالم هستی آنان اقسام جوهررا عقل مثال نفس وماده می‌شمارند. در مورد اعراض نیز آنان معتقدند که اولاً کمیت عرض نبوده بلکه ازشئون جسم است وجسم بدون کمیت مفهومی ندارد. ودوم اینکه بجز کیف که عرض حقیقی است سایر موارد مفاهیمی ذهنی اند ودرعالم خارج حضور ندارند وهمه آنها بعنوان (نسبت) میان دوچیز می‌باشند؛ بنابراین تنها عرض حقیقی کیف است ودر نتیجه مقولات عشردرنزد فلاسفه اسلامی وایرانی به موارد زیر منحصر می‌گردد.<ref> جلددوم آموزش فلسفه ازاستاد مصباح یزدی درس47و48  </ref>
+
اما متاخرین معتقدند که هیولا و صورت بدون ترکیب وجود خارجی ندارد ولذا از اقسام جوهر خارج است وماده را که از ترکیب آن دو است جوهر اصلی میدانند. از طرف دیگر آنان به عالم [[عالم ملکوت|ملکوت]] نیز معتقدند ولذا مثال را که موجود آن عالم است به عنوان جوهر می‌شناسند. بنابراین با توجه به عوالم هستی آنان اقسام جوهر را عقل، مثال، نفس و ماده می‌شمارند. در مورد اعراض نیز آنان معتقدند که اولاً کمیت عرض نبوده بلکه از شئون جسم است وجسم بدون کمیت مفهومی ندارد. ودوم اینکه بجز کیف که عرض حقیقی است سایر موارد مفاهیمی ذهنی اند ودر عالم خارج حضور ندارند وهمه آنها بعنوان (نسبت) میان دوچیز می‌باشند؛ بنابراین تنها عرض حقیقی کیف است ودر نتیجه مقولات عشر در نزد فلاسفه [[اسلام|اسلامی]] و ایرانی به موارد زیر منحصر می‌گردد:<ref> جلد دوم [[آموزش فلسفه (کتاب)|آموزش فلسفه]] از استاد [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]، درس47و48. </ref>
  
[[عقل]] جنس موجودات عالم جبروت یا فرشتگان است.<ref> رساله فی ماهیه العقل ازفارابی </ref>
+
[[عقل]] جنس موجودات [[عالم جبروت]] یا [[فرشتگان]] است.<ref> رساله فی ماهیه العقل ازفارابی </ref>
  
[[مثال]] جنس موجودات عالم ملکوت یا مثال است
+
[[مثال]] جنس موجودات [[عالم ملکوت]] یا مثال است.
  
[[نفس]] جنس موجودات عالم ناسوت است یعنی همان روح گیاه جانور جن وانسان
+
[[نفس]] جنس موجودات [[عالم ناسوت]] است یعنی همان روح گیاه، جانور، [[جن]] و [[انسان]].
  
[[ماده]] جنس موجودات عالم ناسوت است یعنی ماده درجمادات ویادرترکیب بانفس در جانداران
+
[[ماده]] جنس موجودات عالم ناسوت است یعنی ماده در جمادات و یا در ترکیب با نفس در جانداران.
  
[[کیف]] تنها عرض حقیقی واقسام آن عبارتنداز: محسوس نفسانی مخصوص به کمیات استعدادی
+
[[کیف]] تنها عرض حقیقی واقسام آن عبارتند از: محسوس نفسانی مخصوص به کمیات استعدادی.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
[[رده:فلسفه]]
 
[[رده:فلسفه]]

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۱۴

فلاسفه قدیم مجموعه جوهر و اعراض نه‌گانه را که جنس عالی همه موجودات هستی است (یعنی بالاتر از آن جنسی وجود ندارد) مقولات عشر نامیده‌اند که به آنها اجناس عالیه نیز گفته می شود. مقولات عشر در تقسیم اولی بر دو گونه است: جوهر و عرض.

جوهر جنس موجودی است که در بودن خود نیاز به هستی موجود دیگری ندارد، مانند مقوله ماده؛ و عرض جنس موجودی است که در بودن خود نیازمند بودن موجود دیگری است مانند مقوله رنگ. عرض بر نه قسم است: کم، کیف، وضع، این، له، متی، اضافه، فعل، انفعال، که در این بیت آمده است:

کم وکیف وضع این له زبعدش هم متی * همچنین باشد مضاف وفعل وبعدش انفعال

تعریف مقولات عشر

برای تعریف "مقولات عشر" اول باید دانست که "مقولات" جمع "مقوله" است که در لغت به معنای "گفته شده" می باشد، اما در اصطلاح منطقیین و فلاسفه به هر موضوعی که گفته بشود "مقوله" نمی گویند، بلکه تنها به آنچه در جواب سؤال "ما هو" گفته می شود "مقوله" می گویند؛ به عبارت ساده تر زمانی که ما از چیستی یک شئ می پرسیم درباره "مقوله" آن شئ سوال کرده ایم و پاسخی که می شنویم همان "مقوله" آن شی است؛ برای مثال کسی که تا کنون " فنج " ندیده و از چیستی "فنج" می پرسد به او می گویند فنج یک پرنده است، یعنی پرنده مقوله ای است که فنج یکی از انواع آن است و به همین ترتیب همه اشیاء به نوبه خود دارای یک مقوله هستند.

حال اگر همان شخص تا به حال پرنده نیز ندیده باشد و از چیستی پرنده بپرسد در جوابش می گویند پرنده یک جانور است که ویژگی های خاصی مانند توانایی پریدن دارد؛ بنابراین پرنده نیز به نوبه خود "نوعی" از یک مقوله بالاتر به نام "جانور" است و به همین ترتیب هر مقوله "زیر مجموعه" یا یک "نوع" برای "مقوله ای" بالاتر است؛ این سلسله مقولات همین طور بالا می رود تا آنجا که به مقوله ای برسیم که این مقوله دیگر نوعی برای هیچ مقوله بالاتر از خود نباشد، به تعبیر دیگر این مقوله خود نقطه شروع مقوله ها باشد و بالاتر از آن دیگر مقوله ای نتوان یافت؛ به این مقولات که دیگر بالاتر از آنها هیچ مقوله ای نیست "ماهیات اولیه" یا "اجناس عالیه" می گویند.

ارسطو برای اولین بار در رساله "قاطیغوریاس" ادعا کرد "ماهیات اولیه" یا "مقولات اولیه"، ده مقوله بیشتر نیستند و تمام مقولات دیگر از همین ده مقوله سرچشمه می گیرند. در زمان ترجمه رساله قاطیغوریاس به عربی، نام این کتاب را به دلیل ده مقوله بودن این ماهیات، از قاطیغوریاس به "مقولات عشر" یا "مقوله های دهگانه" تغییر دادند و این مقولات در زبان عربی به "مقولات عشر" معروف شدند.

البته در تعداد واقعی اجناس عالیه اختلاف های اساسی وجود دارد و عددهای بسیار متفاوتی برای این مقولات بیان شده است بعضی تنها چهار مقوله را پذیرفته اند و بعضی دیگر تا بیست و چهار مقوله پیش رفته اند، خود ارسطو نیز در دیگر رساله های خود تعداد مقولات را کمتر از ده مقوله بیان کرده است، اما به هر حال تعداد ده مقوله در بین اکثر منطق دانان مورد قبول واقع شد و مقولات دهگانه به عنوان اجناس عالیه پذیرفته شد.[۱]

تعداد و انواع جوهر و عرض

در مورد تعداد و اقسام جوهر و عرض بین فلاسفه قدیم ومتاخرین اختلاف نظر است. متقدمین و فلاسفه قدیم اقسام جوهر را ۵ گونه: عقل، نفس، ماده، هیولا و صورت، و در مورد اعراض همان نه گونه یادشده را میدانند. ارسطو این موارد را درکتاب خود بنام ارغنون آورده است.[۲] [۳]

اما متاخرین معتقدند که هیولا و صورت بدون ترکیب وجود خارجی ندارد ولذا از اقسام جوهر خارج است وماده را که از ترکیب آن دو است جوهر اصلی میدانند. از طرف دیگر آنان به عالم ملکوت نیز معتقدند ولذا مثال را که موجود آن عالم است به عنوان جوهر می‌شناسند. بنابراین با توجه به عوالم هستی آنان اقسام جوهر را عقل، مثال، نفس و ماده می‌شمارند. در مورد اعراض نیز آنان معتقدند که اولاً کمیت عرض نبوده بلکه از شئون جسم است وجسم بدون کمیت مفهومی ندارد. ودوم اینکه بجز کیف که عرض حقیقی است سایر موارد مفاهیمی ذهنی اند ودر عالم خارج حضور ندارند وهمه آنها بعنوان (نسبت) میان دوچیز می‌باشند؛ بنابراین تنها عرض حقیقی کیف است ودر نتیجه مقولات عشر در نزد فلاسفه اسلامی و ایرانی به موارد زیر منحصر می‌گردد:[۴]

عقل جنس موجودات عالم جبروت یا فرشتگان است.[۵]

مثال جنس موجودات عالم ملکوت یا مثال است.

نفس جنس موجودات عالم ناسوت است یعنی همان روح گیاه، جانور، جن و انسان.

ماده جنس موجودات عالم ناسوت است یعنی ماده در جمادات و یا در ترکیب با نفس در جانداران.

کیف تنها عرض حقیقی واقسام آن عبارتند از: محسوس نفسانی مخصوص به کمیات استعدادی.

پانویس

  1. علی اصغر نجابت، مقولات عشر، سایت پژوهشکده باقر العلوم، بازیابی: 9 اردیبهشت 1394
  2. ارغنون قاطیغوریاس
  3. ابن سینا، الشفاء، کتاب المنطق، المقولات
  4. جلد دوم آموزش فلسفه از استاد مصباح یزدی، درس47و48.
  5. رساله فی ماهیه العقل ازفارابی