اصحاب ایکه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'ساكنان بيشه‌زارى كه بر اثر كم‌فروشى و در پى تكذيب حضرت شعيب عليه‌السلام با ...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
ساكنان بيشه‌زارى كه بر اثر كم‌فروشى و در پى تكذيب [[حضرت شعيب]] عليه‌السلام با عذاب الهى نابود شدند.
+
===اَصحاب اَیْكَه===
  
اين عنوان به ‌صورت تركيب اضافى «اصحاب الايكه» 4 بار در آيات 78 [[سوره حجر]]/15؛ 176، [[سوره شعراء]]/26؛ 13، [[سوره ص]]/ 38 و 14 [[سوره ق]]/ 50 آمده است. ايكه به معناى درخت و جمع آن «أيْك» به معناى انبوه درختان است.<ref> جامع‌البيان، مج ‌8، ج‌ 14، ص‌ 64؛ مقاييس‌اللغه، ج‌ 1، ص‌ 165؛ لسان‌العرب، ج‌ 1، ص‌ 289، «ايك».</ref>
+
ساكنان بیشه‌زارى كه بر اثر كم‌فروشى و در پى تكذیب [[حضرت شعیب]] علیه‌السلام با عذاب الهى نابود شدند.
  
قتاده ايكه را بيشه‌اى دانسته كه بيشتر درختان آن «دَوْم» است كه آن را «مُقْل» نيز گويند.<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 90.</ref> دَوْم نوعى درخت خرما و مُقْل ميوه يا صمغ آن است.<ref> لغت نامه، ج‌ ص‌ 9921؛ ج‌ 13، ص‌ 18855.</ref> انبوهى از درختان اراك يا خرما درختان بسيار درهم پيچيده،<ref> مقاييس‌اللغه، ج‌ 1، ص‌ 165، «ايك».</ref> درخت يا درختى كه شاخه‌هايش در‌هم پيچيده<ref> التبيان، ج‌ 6، ص‌ 349.</ref> معانى ديگرى است كه براى ايكه بيان شده است. در اين ميان نظرى هم برخلاف موارد پيشگفته، ايكه را نام قريه و شهر دانسته است.<ref> همان، ص‌ 350.</ref>
+
این عنوان به ‌صورت تركیب اضافى «اصحاب الایكه» 4 بار در آیات 78 [[سوره حجر]]/15؛ 176، [[سوره شعراء]]/26؛ 13، [[سوره ص]]/ 38 و 14 [[سوره ق]]/ 50 آمده است. ایكه به معناى درخت و جمع آن «أیْك» به معناى انبوه درختان است.<ref> جامع‌البیان، مج ‌8، ج‌ 14، ص‌ 64؛ مقاییس‌اللغه، ج‌ ص‌ 165؛ لسان‌العرب، ج‌ 1، ص‌ 289، «ایك».</ref>
  
[[قرآن كريم]] اصحاب ايكه را امت شعيب معرفى ‌مى‌كند. (شعراء/ 26، 176‌ـ‌177) ناميدن آنان به اصحاب ايكه يا از آن رو بوده است كه در منطقه‌اى پر آب و درخت با ميوه فراوان زندگى مى‌كردند<ref> جامع البيان، مج‌ 8، ج‌ 14، ص‌ 64.</ref> يا از آن رو كه ايكه (درختى) را مى‌پرستيدند.<ref> قصص‌الانبياء، ص‌ 171.</ref>
+
قتاده ایكه را بیشه‌اى دانسته كه بیشتر درختان آن «دَوْم» است كه آن را «مُقْل» نیز گویند.<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 90.</ref> دَوْم نوعى درخت خرما و مُقْل میوه یا صمغ آن است.<ref> لغت نامه، ج‌ 7، ص‌ 9921؛ ج‌ 13، ص‌ 18855.</ref> انبوهى از درختان اراك یا خرما درختان بسیار درهم پیچیده،<ref> مقاییس‌اللغه، ج‌ 1، ص‌ 165، «ایك».</ref> درخت یا درختى كه شاخه‌هایش در‌هم پیچیده<ref> التبیان، ج‌ ص‌ 349.</ref> معانى دیگرى است كه براى ایكه بیان شده است. در این میان نظرى هم برخلاف موارد پیشگفته، ایكه را نام قریه و شهر دانسته است.<ref> همان، ص‌ 350.</ref>
  
اگر به روايت ترتيب نزولى كه زركشى در البرهان آورده است<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ ص‌ 281.</ref> اعتماد كنيم براى نخستين بار در [[سوره ق]] و در كنار قوم نوح، اصحاب رسّ، ثمود، عاد، فرعون، اخوان لوط و قوم تُبَّع از اصحاب ايكه نيز ياد شده و بدون آن كه هيچ معرفى از آنان ارائه شود، تنها بر اين نكته تأكيد شده كه آنان پيامبر خود را تكذيب كردند و مستحق وعيد الهى شدند: «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح و اَصحبُ الرَّسِّ و ثَمود × و عادٌ وفِرعَونُ و اِخونُ لوط × واَصحبُ الاَيكَةِ وقَومُ تُبَّع كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وعيد» (ق/50، 12‌ـ‌14) سپس براى بار دوم در [[سوره ص]] ‌با همان تعريف مبهم و مختصر و در كنار همان گروه‌هاى ياد شده از آنان نيز نام برده شده و افزون بر آن، در اين ‌سوره مى‌گويد: آنان به تعجيل از خدا مى‌خواستند كه پيش از رسيدن روز حساب عذابشان كند: «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح وعادٌ و فِرعَونُ ذوالاَوتاد × و ثَمودُ و قَومُ لوط و اَصحبُ ليكَةِ اُولئِكَ الاَحزاب × اِن كُلٌّ اِلاّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقاب × و قالوا رَبَّنا عَجِّل لَنا قِطَّنا قَبلَ يَومِ الحِساب». (ص/38،12‌ـ‌16)
+
[[قرآن كریم]] اصحاب ایكه را امت شعیب معرفى ‌مى‌كند. (شعراء/ 26، 176‌ـ‌177) نامیدن آنان به اصحاب ایكه یا از آن رو بوده است كه در منطقه‌اى پر آب و درخت با میوه فراوان زندگى مى‌كردند<ref> جامع البیان، مج‌ 8، ج‌ 14، ص‌ 64.</ref> یا از آن رو كه ایكه (درختى) را مى‌پرستیدند.<ref> قصص‌الانبیاء، ص‌ 171.</ref>
  
روشن‌ترين معرفى از اصحاب ايكه در [[سوره ‌شعراء]] آمده كه به فاصله 9 سوره پس از سوره ‌ص نازل شده است. در اين سوره اصحاب ‌ايكه، قوم شعيب معرفى شده‌اند كه پيش ‌از شعيب، ديگر فرستادگان الهى را تكذيب ‌كرده بودند: «كَذَّبَ اَصحبُ ليكَةِ المُرسَلين» (سوره شعراء/ 26، 176) شعيب آنان را به ترس از خدا فرامى‌خواند: «اِذ ‌قالَ لَهُم شُعَيبٌ اَلا ‌تَتَّقون».(سوره شعراء/ 26، 177) و با معرفى خود به ‌عنوان پيامبر امين و درستكار براى آنان از ايشان مى‌خواست تقواى الهى را رعايت كرده و از او اطاعت كنند: «اِنّى لَكُم رَسولٌ اَمين × فَاتَّقُوا اللّهَ و اَطيعون».(شعراء/ 26، 178‌ـ‌179) و اعلام ‌مى‌داشت كه در برابر هدايتشان مزدش بر ‌عهده پروردگار جهانيان است و از آنان مزدى نمى‌خواهد: «و ما اَسلُكُم عَلَيهِ مِن اَجر اِلاّ عَلى رَبِّ العلَمين». (شعراء/26،180)
+
اگر به روایت ترتیب نزولى كه زركشى در البرهان آورده است<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ 1، ص‌ 281.</ref> اعتماد كنیم براى نخستین بار در [[سوره ق]] و در كنار قوم نوح، اصحاب رسّ، ثمود، عاد، فرعون، اخوان لوط و قوم تُبَّع از اصحاب ایكه نیز یاد شده و بدون آن كه هیچ معرفى از آنان ارائه شود، تنها بر این نكته تأكید شده كه آنان پیامبر خود را تكذیب كردند و مستحق وعید الهى شدند: «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح و اَصحبُ الرَّسِّ و ثَمود × و عادٌ وفِرعَونُ و اِخونُ لوط × واَصحبُ الاَیكَةِ وقَومُ تُبَّع كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وعید» (ق/50، 12‌ـ‌14) سپس براى بار دوم در [[سوره ص]] ‌با همان تعریف مبهم و مختصر و در كنار همان گروه‌هاى یاد شده از آنان نیز نام برده شده و افزون بر آن، در این ‌سوره مى‌گوید: آنان به تعجیل از خدا مى‌خواستند كه پیش از رسیدن روز حساب عذابشان كند: «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح وعادٌ و فِرعَونُ ذوالاَوتاد × و ثَمودُ و قَومُ لوط و اَصحبُ لیكَةِ اُولئِكَ الاَحزاب × اِن كُلٌّ اِلاّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقاب × و قالوا رَبَّنا عَجِّل لَنا قِطَّنا قَبلَ یَومِ الحِساب». (ص/38،12‌ـ‌16)
  
شايد بتوان از ظاهر آيات بعد استفاده كرد كه بزرگترين انحراف اصحاب ايكه كم‌فروشى بوده است، از اين ‌رو شعيب عليه‌السلام ضمن دعوت آن‌ها به كامل دادن پيمانه، آنان را از كم‌فروشى نهى مى‌كرد: «اَوفُوا الكَيلَ ولاتَكونوا مِنَ المُخسِرين» (سوره شعراء/26،181) و از آنان مى‌خواست كه با ترازوى درست و كفه‌هاى برابر وزن كنند و از ارزش اموال مردم نكاهند كه چنين كارى فساد است و آنان نبايد با كم‌فروشى در زمين فساد‌ كنند:<ref> الميزان، ج‌ 15، ص‌ 312.</ref>
+
روشن‌ترین معرفى از اصحاب ایكه در [[سوره ‌شعراء]] آمده كه به فاصله 9 سوره پس از سوره ‌ص نازل شده است. در این سوره اصحاب ‌ایكه، قوم شعیب معرفى شده‌اند كه پیش ‌از شعیب، دیگر فرستادگان الهى را تكذیب ‌كرده بودند: «كَذَّبَ اَصحبُ لیكَةِ المُرسَلین» (سوره شعراء/ 26، 176) شعیب آنان را به ترس از خدا فرامى‌خواند: «اِذ ‌قالَ لَهُم شُعَیبٌ اَلا ‌تَتَّقون».(سوره شعراء/ 26، 177) و با معرفى خود به ‌عنوان پیامبر امین و درستكار براى آنان از ایشان مى‌خواست تقواى الهى را رعایت كرده و از او اطاعت كنند: «اِنّى لَكُم رَسولٌ اَمین × فَاتَّقُوا اللّهَ و اَطیعون».(شعراء/ 26، 178‌ـ‌179) و اعلام ‌مى‌داشت كه در برابر هدایتشان مزدش بر ‌عهده پروردگار جهانیان است و از آنان مزدى نمى‌خواهد: «و ما اَسلُكُم عَلَیهِ مِن اَجر اِلاّ عَلى رَبِّ العلَمین». (شعراء/26،180)
  
«وزِنوا بِالقِسطاسِ المُستَقيم × ولا‌تَبخَسُوا النّاسَ اَشياءَهُم ولا تَعثَوا فِى الاَرضِ مُفسِدين». (شعراء/26، 182ـ183) برخى از مفسران فساد مورد اشاره اين آيه را به راهزنى، غارت اموال، نابود كردن زراعت<ref> الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 332.</ref> و احياناً قتل<ref> تفسير بيضاوى، ج‌ ص‌ 263.</ref> تفسير كرده، اين اعمال را نيز از جمله انحراف‌ها و كارهاى نارواى اصحاب ايكه برشمرده‌اند.
+
شاید بتوان از ظاهر آیات بعد استفاده كرد كه بزرگترین انحراف اصحاب ایكه كم‌فروشى بوده است، از این ‌رو شعیب علیه‌السلام ضمن دعوت آن‌ها به كامل دادن پیمانه، آنان را از كم‌فروشى نهى مى‌كرد: «اَوفُوا الكَیلَ ولاتَكونوا مِنَ المُخسِرین» (سوره شعراء/26،181) و از آنان مى‌خواست كه با ترازوى درست و كفه‌هاى برابر وزن كنند و از ارزش اموال مردم نكاهند كه چنین كارى فساد است و آنان نباید با كم‌فروشى در زمین فساد‌ كنند:<ref> المیزان، ج‌ 15، ص‌ 312.</ref>
  
اصحاب ايكه در برابر دعوت شعيب ايستادگى و او را جادو شده معرفى كردند و با برابر دانستن شعيب با خودشان، او را در ادعاى رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند: «قالوا اِنَّما اَنتَ مِنَ المُسَحَّرين × و ما اَنتَ اِلاّ بَشَرٌ مِثلُنا و اِن نَظُنُّكَ لَمِنَ الكذِبين» (شعراء/26، 185‌ـ‌186) و ناباورانه و با استهزا<ref> كشف الاسرار، ج‌ ص‌ 148.</ref> به او پيشنهاد دادند كه اگر در ادعايش راستگوست پاره آسمان بر سر آنان فرود‌آورد: «فَاَسقِط عَلَينا كِسَفـًا مِنَ السَّماءِ اِن كُنتَ مِنَ الصّدِقين»([[سوره شعراء]]/26،187) اما شعيب با واگذاردن امر آنان به خداوند<ref> الكشاف، ج ‌3، ص‌ 333؛ التفسير‌الكبير، ج‌ 24، ص‌ 164.</ref> و اين كه خداوند به فرجام آنان داناست، به آنان فرمود: خدا به آنچه مى‌كنيد، داناتر است يعنى اختيار عذاب به دست من نيست:<ref> مجمع‌البيان، ج 7، ص 317، الميزان، ج 15، ص 313.</ref> «قالَ رَبّى اَعلَمُ بِما تَعمَلون».(سوره شعراء/26،188)
+
«وزِنوا بِالقِسطاسِ المُستَقیم × ولا‌تَبخَسُوا النّاسَ اَشیاءَهُم ولا تَعثَوا فِى الاَرضِ مُفسِدین». (شعراء/26، 182ـ183) برخى از مفسران فساد مورد اشاره این آیه را به راهزنى، غارت اموال، نابود كردن زراعت<ref> الكشاف، ج‌ ص‌ 332.</ref> و احیاناً قتل<ref> تفسیر بیضاوى، ج‌ ص‌ 263.</ref> تفسیر كرده، این اعمال را نیز از جمله انحراف‌ها و كارهاى نارواى اصحاب ایكه برشمرده‌اند.
  
اصحاب ايكه شعيب را تكذيب كردند و در پى تكذيب آنان، عذاب روزِ سايبان يا ابر آنان را فرو گرفت: «فَكَذَّبوهُ فَاَخَذَهُم عَذابُ يَومِ‌الظُّلَّةِ». (شعراء/26، 189) روز نزول عذاب بر اصحاب ايكه به «روز بزرگ» وصف شده است: «اِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوم عَظيم». (شعراء/26،189) درباره كيفيت عذاب اصحاب ايكه رواياتى نقل شده كه يادآور شباهت عذاب اين قوم با اصحاب مدين است.
+
اصحاب ایكه در برابر دعوت شعیب ایستادگى و او را جادو شده معرفى كردند و با برابر دانستن شعیب با خودشان، او را در ادعاى رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند: «قالوا اِنَّما اَنتَ مِنَ المُسَحَّرین × و ما اَنتَ اِلاّ بَشَرٌ مِثلُنا و اِن نَظُنُّكَ لَمِنَ الكذِبین» (شعراء/26، 185‌ـ‌186) و ناباورانه و با استهزا<ref> كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 148.</ref> به او پیشنهاد دادند كه اگر در ادعایش راستگوست پاره آسمان بر سر آنان فرود‌آورد: «فَاَسقِط عَلَینا كِسَفـًا مِنَ السَّماءِ اِن كُنتَ مِنَ الصّدِقین»([[سوره شعراء]]/26،187) اما شعیب با واگذاردن امر آنان به خداوند<ref> الكشاف، ج ‌3، ص‌ 333؛ التفسیر‌الكبیر، ج‌ 24، ص‌ 164.</ref> و این كه خداوند به فرجام آنان داناست، به آنان فرمود: خدا به آنچه مى‌كنید، داناتر است یعنى اختیار عذاب به دست من نیست:<ref> مجمع‌البیان، ج 7، ص 317، المیزان، ج 15، ص 313.</ref> «قالَ رَبّى اَعلَمُ بِما تَعمَلون».(سوره شعراء/26،188)
  
گفته شده: پس از آن كه شعيب را تكذيب كردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌اى از آسمان يا ابر<ref> الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 334.</ref> بر آنان بيفكند، خداوند 7 شبانه‌روز گرماى شديدى را بر آن‌ها مسلط<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 7، ص‌ 317.</ref> و باد را ساكن گرداند، به ‌گونه‌اى كه نفس كشيدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت.
+
اصحاب ایكه شعیب را تكذیب كردند و در پى تكذیب آنان، عذاب روزِ سایبان یا ابر آنان را فرو گرفت: «فَكَذَّبوهُ فَاَخَذَهُم عَذابُ یَومِ‌الظُّلَّةِ». (شعراء/26، 189) روز نزول عذاب بر اصحاب ایكه به «روز بزرگ» وصف شده است: «اِنَّهُ كانَ عَذابَ یَوم عَظیم». (شعراء/26،189) درباره كیفیت عذاب اصحاب ایكه روایاتى نقل شده كه یادآور شباهت عذاب این قوم با اصحاب مدین است.
  
پناه بردن به درون خانه‌ها و سرداب‌ها و استفاده از آب و سايه نيز براى خنك شدن بر آنان سودى نبخشيد، آنگاه پس از 7 روز خداوند ابرى (ظُلّه) به سوى آنان فرستاد. اصحاب ايكه به سوى سايه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش باريد (صاعقه آنان را فرا‌گرفت) و همه آنان را نابود كرد.<ref> همان؛ روض‌الجنان، ج‌ 14، ص‌ 352؛ الميزان، ج 15، ص 313.</ref>
+
گفته شده: پس از آن كه شعیب را تكذیب كردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌اى از آسمان یا ابر<ref> الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 334.</ref> بر آنان بیفكند، خداوند 7 شبانه‌روز گرماى شدیدى را بر آن‌ها مسلط<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ص‌ 317.</ref> و باد را ساكن گرداند، به ‌گونه‌اى كه نفس كشیدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت.
  
در برخى نقل‌ها تعبيرهاى مبالغه‌آميزى درباره عذاب نازل شده بر اصحاب ايكه، ديده مى‌شود كه مى‌توان آن را تعبيرهايى مَجاز به شمار آورد؛ مانند اين كه خورشيد آنان را بسان ملخى كه در ظرف پخته شود، سوزاند.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 6، ص‌ 320.</ref> خداوند درى از دوزخ بر روى آنان گشود،<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 92.</ref> آنگاه كه اصحاب ايكه زير آن ابر گرد آمدند چون كوهى بر سر آنان فرود آمد<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 92.</ref> و بر اثر آتشى كه از ابر بر آنان باريد همگى خاكستر شدند.<ref> همان؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص‌ 383.</ref>
+
پناه بردن به درون خانه‌ها و سرداب‌ها و استفاده از آب و سایه نیز براى خنك شدن بر آنان سودى نبخشید، آنگاه پس از 7 روز خداوند ابرى (ظُلّه) به سوى آنان فرستاد. اصحاب ایكه به سوى سایه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش بارید (صاعقه آنان را فرا‌گرفت) و همه آنان را نابود كرد.<ref> همان؛ روض‌الجنان، ج‌ 14، ص‌ 352؛ المیزان، ج 15، ص 313.</ref>
  
ابن‌كثير اصحاب مدين و ايكه را يك امت دانسته با توجه به آيه 91 [[سوره اعراف]]/ 7 كه عذاب اصحاب مدين را رَجفه (زمين لرزه) و آيه ‌94 [[سوره هود]]/‌11 كه عذاب آنان را صيحه (بانگ شديد) بيان كرده، درباره چگونگى عذاب مى‌گويد: پس از پناه بردن مردم به سايه ابر شعله‌هاى آتش بر آنان فرو باريد و زمين به لرزه درآمد و صيحه‌اى از آسمان برخاست و همه اصحاب ايكه را كه در زير ابر جاى گرفته بودند نابود كرد.<ref> قصص‌الانبياء، ص‌ 177‌ـ‌178.</ref>
+
در برخى نقل‌ها تعبیرهاى مبالغه‌آمیزى درباره عذاب نازل شده بر اصحاب ایكه، دیده مى‌شود كه مى‌توان آن را تعبیرهایى مَجاز به شمار آورد؛ مانند این كه خورشید آنان را بسان ملخى كه در ظرف پخته شود، سوزاند.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 6، ص‌ 320.</ref> خداوند درى از دوزخ بر روى آنان گشود،<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 92.</ref> آنگاه كه اصحاب ایكه زیر آن ابر گرد آمدند چون كوهى بر سر آنان فرود آمد<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 92.</ref> و بر اثر آتشى كه از ابر بر آنان بارید همگى خاكستر شدند.<ref> همان؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص‌ 383.</ref>
  
برخلاف اين نقل‌ها و اظهارنظرها، در روايتى از ابن‌عباس در بيان نوع عذاب اصحاب ايكه با احتياط برخورده شده است. او گفته است: هر كس درباره چگونگى عذاب «يوم‌الظلّه» سخنى گفت او را تكذيب كن.<ref> جامع‌البيان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص ‌135.</ref> شايد به اين سبب كه كسى از آنان نجات نيافت، تا چگونگى عذاب را شرح ‌دهد.<ref> كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 149.</ref>
+
ابن‌كثیر اصحاب مدین و ایكه را یك امت دانسته با توجه به آیه 91 [[سوره اعراف]]/ 7 كه عذاب اصحاب مدین را رَجفه (زمین لرزه) و آیه ‌94 [[سوره هود]]/‌11 كه عذاب آنان را صیحه (بانگ شدید) بیان كرده، درباره چگونگى عذاب مى‌گوید: پس از پناه بردن مردم به سایه ابر شعله‌هاى آتش بر آنان فرو بارید و زمین به لرزه درآمد و صیحه‌اى از آسمان برخاست و همه اصحاب ایكه را كه در زیر ابر جاى گرفته بودند نابود كرد.<ref> قصص‌الانبیاء، ص‌ 177‌ـ‌178.</ref>
  
'''سرزمين اصحاب ايكه:'''
+
برخلاف این نقل‌ها و اظهارنظرها، در روایتى از ابن‌عباس در بیان نوع عذاب اصحاب ایكه با احتیاط برخورده شده است. او گفته است: هر كس درباره چگونگى عذاب «یوم‌الظلّه» سخنى گفت او را تكذیب كن.<ref> جامع‌البیان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص ‌135.</ref> شاید به این سبب كه كسى از آنان نجات نیافت، تا چگونگى عذاب را شرح ‌دهد.<ref> كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 149.</ref>
  
آخرين آياتى كه درباره اصحاب ايكه نازل شده آيات 78‌ـ‌79 [[سوره حجر]]/15 است: «و اِن كانَ اَصحبُ الاَيكَةِ لَظلِمين × فانتَقَمنا مِنهُم واِنَّهُما لَبِاِمام مُبين؛ و راستى اصحاب ايكه ستمگر بودند پس از آنان انتقام گرفتيم و آن دو (سرزمين اصحاب ايكه و قوم لوط) بر سر راهى آشكار است».
+
'''سرزمین اصحاب ایكه:'''
  
از ذيل اين دو آيه برمى‌آيد كه آثار سرزمين اصحاب ايكه تا زمان نزول قرآن باقى و در كنار بزرگراه عمومى در معرض ديد كاروان‌هاى تجارتى مكيان بوده است. در ميان مفسران اتفاق نظر است كه سرزمين اصحاب ايكه ميان [[مدينه]] و شام قرار داشته است. برخى آن را نزديك مدين<ref> الميزان، ج‌ 15، ص‌ 312.</ref> و برخى ديگر آن را مابين ساحل دريا(ى ‌سرخ) و مدين دانسته‌اند.<ref> الدر المنثور، ج‌ 6، ص‌ 318.</ref>
+
آخرین آیاتى كه درباره اصحاب ایكه نازل شده آیات 78‌ـ‌79 [[سوره حجر]]/15 است: «و اِن كانَ اَصحبُ الاَیكَةِ لَظلِمین × فانتَقَمنا مِنهُم واِنَّهُما لَبِاِمام مُبین؛ و راستى اصحاب ایكه ستمگر بودند پس از آنان انتقام گرفتیم و آن دو (سرزمین اصحاب ایكه و قوم لوط) بر سر راهى آشكار است».
  
ياقوت حموى گفته است: به اعتقاد اهل تبوك، ايكه همان تبوك است كه آخرين غزوه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله در آنجا واقع شد؛ ولى اين نظر در كتب تفسير ديده نشده است، بنابراين ايكه بايد همان مدين باشد كه مجاور تبوك بوده است.<ref> معجم‌البلدان، ج‌ ص‌ 291.</ref>
+
از ذیل این دو آیه برمى‌آید كه آثار سرزمین اصحاب ایكه تا زمان نزول قرآن باقى و در كنار بزرگراه عمومى در معرض دید كاروان‌هاى تجارتى مكیان بوده است. در میان مفسران اتفاق نظر است كه سرزمین اصحاب ایكه میان [[مدینه]] و شام قرار داشته است. برخى آن را نزدیك مدین<ref> المیزان، ج‌ 15، ص‌ 312.</ref> و برخى دیگر آن را مابین ساحل دریا(ى ‌سرخ) و مدین دانسته‌اند.<ref> الدر المنثور، ج‌ ص‌ 318.</ref>
  
'''اصحاب ايكه و اهل مدين:'''
+
یاقوت حموى گفته است: به اعتقاد اهل تبوك، ایكه همان تبوك است كه آخرین غزوه [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله در آنجا واقع شد؛ ولى این نظر در كتب تفسیر دیده نشده است، بنابراین ایكه باید همان مدین باشد كه مجاور تبوك بوده است.<ref> معجم‌البلدان، ج‌ 1، ص‌ 291.</ref>
  
آيا اصحاب ايكه همان اصحاب مدين‌اند؟ يكى از پرسش‌هاى جدى درباره اصحاب ايكه آن است كه با توجه به اين كه پيامبر هر دو قوم در [[قرآن كريم]] [[حضرت شعيب]] عليه‌السلام معرفى شده است، آيا آنان يك قوم و ملت بودند كه قرآن كريم از آنان با دو عنوان ياد كرده يا آن كه دو قوم و گروه مستقل بودند با پيامبرى مشترك و با اعمالى مشابه و فرجامى تقريباً نزديك به هم؟ به نظر بيشتر مفسران اصحاب ايكه غير از اهل مدين بوده‌اند و شعيبِ پيامبر ابتدا به سوى قوم خودش (اصحاب مدين) مبعوث شد و پس از نابودى آنان رسالت هدايت اصحاب ايكه را بر عهده گرفت؛<ref> مع الانبياء، ص‌ 203.</ref> اما مستند اين نظر مفسران ظاهراً سخن قتاده است كه گفته: حضرت شعيب عليه‌السلام به سوى دو امت مبعوث شد: قوم خودش و اصحاب ايكه<ref> جامع‌البيان، مج ‌8، ج‌ 14، ص ‌64.</ref> و هر يك از آن دو قوم با عذابى ويژه نابود شد؛<ref> الدرالمنثور، ج‌ 5، ص‌ 92.</ref> در كنار ظاهر آيات كه از اين دو قوم ياد كرده است. نيز عبدالله ‌بن ‌عمرو از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه اهل مدين و اصحاب ايكه دو امت بودند كه خداوند شعيب را به سوى آنان فرستاد.<ref> همان، ص‌ 91.</ref>
+
'''اصحاب ایكه و اهل مدین:'''
  
در برابر اين نظريه، گروهى از مفسران از جمله ابن ‌عباس<ref> جامع‌البيان، مج ‌11، ج ‌19، ص‌ 130‌ـ‌131.</ref> معتقدند كه اصحاب ايكه همان اهل مدين‌اند. ابن ‌كثير ضمن غريب شمردن ‌روايت عبدالله ‌بن ‌عمرو و تضعيف برخى از رواياتش آن را از اسرائيليات دانسته و مى‌گويد: عمده‌ترين دليل نظر اول دو چيز است:
+
آیا اصحاب ایكه همان اصحاب مدین‌اند؟ یكى از پرسش‌هاى جدى درباره اصحاب ایكه آن است كه با توجه به این كه پیامبر هر دو قوم در [[قرآن كریم]] [[حضرت شعیب]] علیه‌السلام معرفى شده است، آیا آنان یك قوم و ملت بودند كه قرآن كریم از آنان با دو عنوان یاد كرده یا آن كه دو قوم و گروه مستقل بودند با پیامبرى مشترك و با اعمالى مشابه و فرجامى تقریباً نزدیك به هم؟ به نظر بیشتر مفسران اصحاب ایكه غیر از اهل مدین بوده‌اند و شعیبِ پیامبر ابتدا به سوى قوم خودش (اصحاب مدین) مبعوث شد و پس از نابودى آنان رسالت هدایت اصحاب ایكه را بر عهده گرفت؛<ref> مع الانبیاء، ص‌ 203.</ref> اما مستند این نظر مفسران ظاهراً سخن قتاده است كه گفته: حضرت شعیب علیه‌السلام به سوى دو امت مبعوث شد: قوم خودش و اصحاب ایكه<ref> جامع‌البیان، مج ‌8، ج‌ 14، ص ‌64.</ref> و هر یك از آن دو قوم با عذابى ویژه نابود شد؛<ref> الدرالمنثور، ج‌ 5، ص‌ 92.</ref> در كنار ظاهر آیات كه از این دو قوم یاد كرده است. نیز عبدالله ‌بن ‌عمرو از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل كرده است كه اهل مدین و اصحاب ایكه دو امت بودند كه خداوند شعیب را به سوى آنان فرستاد.<ref> همان، ص‌ 91.</ref>
  
# خداوند در آيه «و اِلى مَديَنَ اَخاهُم شُعَيبـًا» ([[سوره اعراف]]/7،85) شعيب را برادر اهل مدين خوانده ولى شعيب برادر اصحاب ايكه خوانده نشده است.
+
در برابر این نظریه، گروهى از مفسران از جمله ابن ‌عباس<ref> جامع‌البیان، مج ‌11، ج ‌19، ص‌ 130‌ـ‌131.</ref> معتقدند كه اصحاب ایكه همان اهل مدین‌اند. ابن ‌كثیر ضمن غریب شمردن ‌روایت عبدالله ‌بن ‌عمرو و تضعیف برخى از روایاتش آن را از اسرائیلیات دانسته و مى‌گوید: عمده‌ترین دلیل نظر اول دو چیز است:
  
# كيفر اصحاب ايكه را عذاب «يوم الظُلّه» معرفى كرده؛ اما عذاب اهل مدين «رَجْفه» و «صَيْحه» بيان شده است، آنگاه در رد اين دو دليل مى‌نويسد: با توجه به اين كه توصيف اهل مدين به اصحاب ايكه بر اثر پرستش درخت ايكه بود، مناسب نبود شعيب را برادر آنان معرفى كند همچنين تعدد عذاب نيز نشان تعدد امت نيست وگرنه خود اهل مدين نيز بايد دو امت شمرده شوند زيرا در سوره اعراف عذاب آنان «رَجْفه» اما در هود «صَيْحه» معرفى شده است.<ref> قصص‌الانبياء، ص‌ 177‌ـ‌178.</ref>
+
# خداوند در آیه «و اِلى مَدیَنَ اَخاهُم شُعَیبـًا» ([[سوره اعراف]]/7،85) شعیب را برادر اهل مدین خوانده ولى شعیب برادر اصحاب ایكه خوانده نشده است.
  
ابن ‌كثير مى‌افزايد كه اشتراك اهل مدين و اصحاب ‌ايكه در صفت كم‌فروشى شاهدى بر اين است كه آنان يك امت بودند و با چند گونه عذاب نابود شدند.<ref> همان، ص‌ 178.</ref> به اين سخن ابن‌كثير بايد افزود كه ذكر اصحاب ايكه در كنار [[قوم نوح]]، [[قوم عاد]]، [[فرعون]]، [[قوم ثمود]] و [[قوم لوط]] در دو [[سوره ص‌]] و [[سوره ق]]، بدون آن كه در اينجا نامى از اهل مدين برده شود و در مقابل، ذكر اهل مدين در كنار همين پيامبران در دو [[سوره اعراف]] و [[سوره هود]]، بدون آن كه از اصحاب ايكه ياد شود، شاهدى بر يكى بودن اهل مدين و اصحاب ايكه است. (‌=>‌اصحاب ‌مدين)
+
# كیفر اصحاب ایكه را عذاب «یوم الظُلّه» معرفى كرده؛ اما عذاب اهل مدین «رَجْفه» و «صَیْحه» بیان شده است، آنگاه در رد این دو دلیل مى‌نویسد: با توجه به این كه توصیف اهل مدین به اصحاب ایكه بر اثر پرستش درخت ایكه بود، مناسب نبود شعیب را برادر آنان معرفى كند همچنین تعدد عذاب نیز نشان تعدد امت نیست وگرنه خود اهل مدین نیز باید دو امت شمرده شوند زیرا در سوره اعراف عذاب آنان «رَجْفه» اما در هود «صَیْحه» معرفى شده است.<ref> قصص‌الانبیاء، ص‌ 177‌ـ‌178.</ref>
  
'''قرائت و كتابت الأيكه:'''
+
ابن ‌كثیر مى‌افزاید كه اشتراك اهل مدین و اصحاب ‌ایكه در صفت كم‌فروشى شاهدى بر این است كه آنان یك امت بودند و با چند گونه عذاب نابود شدند.<ref> همان، ص‌ 178.</ref> به این سخن ابن‌كثیر باید افزود كه ذكر اصحاب ایكه در كنار [[قوم نوح]]، [[قوم عاد]]، [[فرعون]]، [[قوم ثمود]] و [[قوم لوط]] در دو [[سوره ص‌]] و [[سوره ق]]، بدون آن كه در اینجا نامى از اهل مدین برده شود و در مقابل، ذكر اهل مدین در كنار همین پیامبران در دو [[سوره اعراف]] و [[سوره هود]]، بدون آن كه از اصحاب ایكه یاد شود، شاهدى بر یكى بودن اهل مدین و اصحاب ایكه است. (‌=>‌اصحاب ‌مدین)
  
«الأيْكَه» در [[سوره حجر]] و [[سوره ق]] به همين شكل و در [[سوره شعراء]] و [[سوره ص]] ‌به شكل «لَئيْكَه» كتابت شده و همه قاريان در هر 4 مورد «اَلأيْكه» قرائت كرده‌اند، مگر قاريان شام و حجاز<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 7، ص‌ 316؛ التيسير فى القراءات السبع، ص‌ 166.</ref> كه در مورد اخير «لَيْكه» قرائت كرده‌اند، از اين‌رو برخى بين اَيْكه و لَيْكه فرق گذاشته و لَيْكه را نام شهر دانسته<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 90.</ref> و اَيْكه را درخت يا بيشه؛ ولى ظاهراً قرائت «لَيْكَه» خطايى است كه بر اثر رسم الخط مصحف پديد آمده است و در [[قرآن]] موارد متعددى برخلاف قانون خط نوشته شده است، افزون بر اين كه «لَيْكَه» اسمى ناشناخته است.<ref> الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 332.</ref>
+
'''قرائت و كتابت الأیكه:'''
  
ابن ‌منظور درباره واژه لَيْكه مى‌گويد: اصل ‌آن الاَيْكه بوده كه ابتدا همزه آن در تلفظ حذف شده و به ‌صورت «اَلْيكه» درآمده و چون همزه اول آن نيز هنگام وصل به كلمه قبل تلفظ نمى‌شده هر دو همزه را در كتابت انداخته<ref> لسان العرب، ج‌ 1، ص‌ 289، «ايك».</ref> و مطابق با تلفظ كتابت كرده‌اند.
+
«الأیْكَه» در [[سوره حجر]] و [[سوره ق]] به همین شكل و در [[سوره شعراء]] و [[سوره ص]] ‌به شكل «لَئیْكَه» كتابت شده و همه قاریان در هر 4 مورد «اَلأیْكه» قرائت كرده‌اند، مگر قاریان شام و حجاز<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 316؛ التیسیر فى القراءات السبع، ص‌ 166.</ref> كه در مورد اخیر «لَیْكه» قرائت كرده‌اند، از این‌رو برخى بین اَیْكه و لَیْكه فرق گذاشته و لَیْكه را نام شهر دانسته<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 90.</ref> و اَیْكه را درخت یا بیشه؛ ولى ظاهراً قرائت «لَیْكَه» خطایى است كه بر اثر رسم الخط مصحف پدید آمده است و در [[قرآن]] موارد متعددى برخلاف قانون خط نوشته شده است، افزون بر این كه «لَیْكَه» اسمى ناشناخته است.<ref> الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 332.</ref>
 +
 
 +
ابن ‌منظور درباره واژه لَیْكه مى‌گوید: اصل ‌آن الاَیْكه بوده كه ابتدا همزه آن در تلفظ حذف شده و به ‌صورت «اَلْیكه» درآمده و چون همزه اول آن نیز هنگام وصل به كلمه قبل تلفظ نمى‌شده هر دو همزه را در كتابت انداخته<ref> لسان العرب، ج‌ 1، ص‌ 289، «ایك».</ref> و مطابق با تلفظ كتابت كرده‌اند.
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۵۹: سطر ۶۱:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
سيد محمود دشتى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 386-390
+
سید محمود دشتى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 386-390
  
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۴

اَصحاب اَیْكَه

ساكنان بیشه‌زارى كه بر اثر كم‌فروشى و در پى تكذیب حضرت شعیب علیه‌السلام با عذاب الهى نابود شدند.

این عنوان به ‌صورت تركیب اضافى «اصحاب الایكه» 4 بار در آیات 78 سوره حجر/15؛ 176، سوره شعراء/26؛ 13، سوره ص/ 38 و 14 سوره ق/ 50 آمده است. ایكه به معناى درخت و جمع آن «أیْك» به معناى انبوه درختان است.[۱]

قتاده ایكه را بیشه‌اى دانسته كه بیشتر درختان آن «دَوْم» است كه آن را «مُقْل» نیز گویند.[۲] دَوْم نوعى درخت خرما و مُقْل میوه یا صمغ آن است.[۳] انبوهى از درختان اراك یا خرما درختان بسیار درهم پیچیده،[۴] درخت یا درختى كه شاخه‌هایش در‌هم پیچیده[۵] معانى دیگرى است كه براى ایكه بیان شده است. در این میان نظرى هم برخلاف موارد پیشگفته، ایكه را نام قریه و شهر دانسته است.[۶]

قرآن كریم اصحاب ایكه را امت شعیب معرفى ‌مى‌كند. (شعراء/ 26، 176‌ـ‌177) نامیدن آنان به اصحاب ایكه یا از آن رو بوده است كه در منطقه‌اى پر آب و درخت با میوه فراوان زندگى مى‌كردند[۷] یا از آن رو كه ایكه (درختى) را مى‌پرستیدند.[۸]

اگر به روایت ترتیب نزولى كه زركشى در البرهان آورده است[۹] اعتماد كنیم براى نخستین بار در سوره ق و در كنار قوم نوح، اصحاب رسّ، ثمود، عاد، فرعون، اخوان لوط و قوم تُبَّع از اصحاب ایكه نیز یاد شده و بدون آن كه هیچ معرفى از آنان ارائه شود، تنها بر این نكته تأكید شده كه آنان پیامبر خود را تكذیب كردند و مستحق وعید الهى شدند: «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح و اَصحبُ الرَّسِّ و ثَمود × و عادٌ وفِرعَونُ و اِخونُ لوط × واَصحبُ الاَیكَةِ وقَومُ تُبَّع كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وعید» (ق/50، 12‌ـ‌14) سپس براى بار دوم در سوره ص ‌با همان تعریف مبهم و مختصر و در كنار همان گروه‌هاى یاد شده از آنان نیز نام برده شده و افزون بر آن، در این ‌سوره مى‌گوید: آنان به تعجیل از خدا مى‌خواستند كه پیش از رسیدن روز حساب عذابشان كند: «كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح وعادٌ و فِرعَونُ ذوالاَوتاد × و ثَمودُ و قَومُ لوط و اَصحبُ لیكَةِ اُولئِكَ الاَحزاب × اِن كُلٌّ اِلاّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقاب × و قالوا رَبَّنا عَجِّل لَنا قِطَّنا قَبلَ یَومِ الحِساب». (ص/38،12‌ـ‌16)

روشن‌ترین معرفى از اصحاب ایكه در سوره ‌شعراء آمده كه به فاصله 9 سوره پس از سوره ‌ص نازل شده است. در این سوره اصحاب ‌ایكه، قوم شعیب معرفى شده‌اند كه پیش ‌از شعیب، دیگر فرستادگان الهى را تكذیب ‌كرده بودند: «كَذَّبَ اَصحبُ لیكَةِ المُرسَلین» (سوره شعراء/ 26، 176) شعیب آنان را به ترس از خدا فرامى‌خواند: «اِذ ‌قالَ لَهُم شُعَیبٌ اَلا ‌تَتَّقون».(سوره شعراء/ 26، 177) و با معرفى خود به ‌عنوان پیامبر امین و درستكار براى آنان از ایشان مى‌خواست تقواى الهى را رعایت كرده و از او اطاعت كنند: «اِنّى لَكُم رَسولٌ اَمین × فَاتَّقُوا اللّهَ و اَطیعون».(شعراء/ 26، 178‌ـ‌179) و اعلام ‌مى‌داشت كه در برابر هدایتشان مزدش بر ‌عهده پروردگار جهانیان است و از آنان مزدى نمى‌خواهد: «و ما اَسلُكُم عَلَیهِ مِن اَجر اِلاّ عَلى رَبِّ العلَمین». (شعراء/26،180)

شاید بتوان از ظاهر آیات بعد استفاده كرد كه بزرگترین انحراف اصحاب ایكه كم‌فروشى بوده است، از این ‌رو شعیب علیه‌السلام ضمن دعوت آن‌ها به كامل دادن پیمانه، آنان را از كم‌فروشى نهى مى‌كرد: «اَوفُوا الكَیلَ ولاتَكونوا مِنَ المُخسِرین» (سوره شعراء/26،181) و از آنان مى‌خواست كه با ترازوى درست و كفه‌هاى برابر وزن كنند و از ارزش اموال مردم نكاهند كه چنین كارى فساد است و آنان نباید با كم‌فروشى در زمین فساد‌ كنند:[۱۰]

«وزِنوا بِالقِسطاسِ المُستَقیم × ولا‌تَبخَسُوا النّاسَ اَشیاءَهُم ولا تَعثَوا فِى الاَرضِ مُفسِدین». (شعراء/26، 182ـ183) برخى از مفسران فساد مورد اشاره این آیه را به راهزنى، غارت اموال، نابود كردن زراعت[۱۱] و احیاناً قتل[۱۲] تفسیر كرده، این اعمال را نیز از جمله انحراف‌ها و كارهاى نارواى اصحاب ایكه برشمرده‌اند.

اصحاب ایكه در برابر دعوت شعیب ایستادگى و او را جادو شده معرفى كردند و با برابر دانستن شعیب با خودشان، او را در ادعاى رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند: «قالوا اِنَّما اَنتَ مِنَ المُسَحَّرین × و ما اَنتَ اِلاّ بَشَرٌ مِثلُنا و اِن نَظُنُّكَ لَمِنَ الكذِبین» (شعراء/26، 185‌ـ‌186) و ناباورانه و با استهزا[۱۳] به او پیشنهاد دادند كه اگر در ادعایش راستگوست پاره آسمان بر سر آنان فرود‌آورد: «فَاَسقِط عَلَینا كِسَفـًا مِنَ السَّماءِ اِن كُنتَ مِنَ الصّدِقین»(سوره شعراء/26،187) اما شعیب با واگذاردن امر آنان به خداوند[۱۴] و این كه خداوند به فرجام آنان داناست، به آنان فرمود: خدا به آنچه مى‌كنید، داناتر است یعنى اختیار عذاب به دست من نیست:[۱۵] «قالَ رَبّى اَعلَمُ بِما تَعمَلون».(سوره شعراء/26،188)

اصحاب ایكه شعیب را تكذیب كردند و در پى تكذیب آنان، عذاب روزِ سایبان یا ابر آنان را فرو گرفت: «فَكَذَّبوهُ فَاَخَذَهُم عَذابُ یَومِ‌الظُّلَّةِ». (شعراء/26، 189) روز نزول عذاب بر اصحاب ایكه به «روز بزرگ» وصف شده است: «اِنَّهُ كانَ عَذابَ یَوم عَظیم». (شعراء/26،189) درباره كیفیت عذاب اصحاب ایكه روایاتى نقل شده كه یادآور شباهت عذاب این قوم با اصحاب مدین است.

گفته شده: پس از آن كه شعیب را تكذیب كردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌اى از آسمان یا ابر[۱۶] بر آنان بیفكند، خداوند 7 شبانه‌روز گرماى شدیدى را بر آن‌ها مسلط[۱۷] و باد را ساكن گرداند، به ‌گونه‌اى كه نفس كشیدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت.

پناه بردن به درون خانه‌ها و سرداب‌ها و استفاده از آب و سایه نیز براى خنك شدن بر آنان سودى نبخشید، آنگاه پس از 7 روز خداوند ابرى (ظُلّه) به سوى آنان فرستاد. اصحاب ایكه به سوى سایه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش بارید (صاعقه آنان را فرا‌گرفت) و همه آنان را نابود كرد.[۱۸]

در برخى نقل‌ها تعبیرهاى مبالغه‌آمیزى درباره عذاب نازل شده بر اصحاب ایكه، دیده مى‌شود كه مى‌توان آن را تعبیرهایى مَجاز به شمار آورد؛ مانند این كه خورشید آنان را بسان ملخى كه در ظرف پخته شود، سوزاند.[۱۹] خداوند درى از دوزخ بر روى آنان گشود،[۲۰] آنگاه كه اصحاب ایكه زیر آن ابر گرد آمدند چون كوهى بر سر آنان فرود آمد[۲۱] و بر اثر آتشى كه از ابر بر آنان بارید همگى خاكستر شدند.[۲۲]

ابن‌كثیر اصحاب مدین و ایكه را یك امت دانسته با توجه به آیه 91 سوره اعراف/ 7 كه عذاب اصحاب مدین را رَجفه (زمین لرزه) و آیه ‌94 سوره هود/‌11 كه عذاب آنان را صیحه (بانگ شدید) بیان كرده، درباره چگونگى عذاب مى‌گوید: پس از پناه بردن مردم به سایه ابر شعله‌هاى آتش بر آنان فرو بارید و زمین به لرزه درآمد و صیحه‌اى از آسمان برخاست و همه اصحاب ایكه را كه در زیر ابر جاى گرفته بودند نابود كرد.[۲۳]

برخلاف این نقل‌ها و اظهارنظرها، در روایتى از ابن‌عباس در بیان نوع عذاب اصحاب ایكه با احتیاط برخورده شده است. او گفته است: هر كس درباره چگونگى عذاب «یوم‌الظلّه» سخنى گفت او را تكذیب كن.[۲۴] شاید به این سبب كه كسى از آنان نجات نیافت، تا چگونگى عذاب را شرح ‌دهد.[۲۵]

سرزمین اصحاب ایكه:

آخرین آیاتى كه درباره اصحاب ایكه نازل شده آیات 78‌ـ‌79 سوره حجر/15 است: «و اِن كانَ اَصحبُ الاَیكَةِ لَظلِمین × فانتَقَمنا مِنهُم واِنَّهُما لَبِاِمام مُبین؛ و راستى اصحاب ایكه ستمگر بودند پس از آنان انتقام گرفتیم و آن دو (سرزمین اصحاب ایكه و قوم لوط) بر سر راهى آشكار است».

از ذیل این دو آیه برمى‌آید كه آثار سرزمین اصحاب ایكه تا زمان نزول قرآن باقى و در كنار بزرگراه عمومى در معرض دید كاروان‌هاى تجارتى مكیان بوده است. در میان مفسران اتفاق نظر است كه سرزمین اصحاب ایكه میان مدینه و شام قرار داشته است. برخى آن را نزدیك مدین[۲۶] و برخى دیگر آن را مابین ساحل دریا(ى ‌سرخ) و مدین دانسته‌اند.[۲۷]

یاقوت حموى گفته است: به اعتقاد اهل تبوك، ایكه همان تبوك است كه آخرین غزوه رسول خدا صلى الله علیه و آله در آنجا واقع شد؛ ولى این نظر در كتب تفسیر دیده نشده است، بنابراین ایكه باید همان مدین باشد كه مجاور تبوك بوده است.[۲۸]

اصحاب ایكه و اهل مدین:

آیا اصحاب ایكه همان اصحاب مدین‌اند؟ یكى از پرسش‌هاى جدى درباره اصحاب ایكه آن است كه با توجه به این كه پیامبر هر دو قوم در قرآن كریم حضرت شعیب علیه‌السلام معرفى شده است، آیا آنان یك قوم و ملت بودند كه قرآن كریم از آنان با دو عنوان یاد كرده یا آن كه دو قوم و گروه مستقل بودند با پیامبرى مشترك و با اعمالى مشابه و فرجامى تقریباً نزدیك به هم؟ به نظر بیشتر مفسران اصحاب ایكه غیر از اهل مدین بوده‌اند و شعیبِ پیامبر ابتدا به سوى قوم خودش (اصحاب مدین) مبعوث شد و پس از نابودى آنان رسالت هدایت اصحاب ایكه را بر عهده گرفت؛[۲۹] اما مستند این نظر مفسران ظاهراً سخن قتاده است كه گفته: حضرت شعیب علیه‌السلام به سوى دو امت مبعوث شد: قوم خودش و اصحاب ایكه[۳۰] و هر یك از آن دو قوم با عذابى ویژه نابود شد؛[۳۱] در كنار ظاهر آیات كه از این دو قوم یاد كرده است. نیز عبدالله ‌بن ‌عمرو از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل كرده است كه اهل مدین و اصحاب ایكه دو امت بودند كه خداوند شعیب را به سوى آنان فرستاد.[۳۲]

در برابر این نظریه، گروهى از مفسران از جمله ابن ‌عباس[۳۳] معتقدند كه اصحاب ایكه همان اهل مدین‌اند. ابن ‌كثیر ضمن غریب شمردن ‌روایت عبدالله ‌بن ‌عمرو و تضعیف برخى از روایاتش آن را از اسرائیلیات دانسته و مى‌گوید: عمده‌ترین دلیل نظر اول دو چیز است:

  1. خداوند در آیه «و اِلى مَدیَنَ اَخاهُم شُعَیبـًا» (سوره اعراف/7،85) شعیب را برادر اهل مدین خوانده ولى شعیب برادر اصحاب ایكه خوانده نشده است.
  1. كیفر اصحاب ایكه را عذاب «یوم الظُلّه» معرفى كرده؛ اما عذاب اهل مدین «رَجْفه» و «صَیْحه» بیان شده است، آنگاه در رد این دو دلیل مى‌نویسد: با توجه به این كه توصیف اهل مدین به اصحاب ایكه بر اثر پرستش درخت ایكه بود، مناسب نبود شعیب را برادر آنان معرفى كند همچنین تعدد عذاب نیز نشان تعدد امت نیست وگرنه خود اهل مدین نیز باید دو امت شمرده شوند زیرا در سوره اعراف عذاب آنان «رَجْفه» اما در هود «صَیْحه» معرفى شده است.[۳۴]

ابن ‌كثیر مى‌افزاید كه اشتراك اهل مدین و اصحاب ‌ایكه در صفت كم‌فروشى شاهدى بر این است كه آنان یك امت بودند و با چند گونه عذاب نابود شدند.[۳۵] به این سخن ابن‌كثیر باید افزود كه ذكر اصحاب ایكه در كنار قوم نوح، قوم عاد، فرعون، قوم ثمود و قوم لوط در دو سوره ص‌ و سوره ق، بدون آن كه در اینجا نامى از اهل مدین برده شود و در مقابل، ذكر اهل مدین در كنار همین پیامبران در دو سوره اعراف و سوره هود، بدون آن كه از اصحاب ایكه یاد شود، شاهدى بر یكى بودن اهل مدین و اصحاب ایكه است. (‌=>‌اصحاب ‌مدین)

قرائت و كتابت الأیكه:

«الأیْكَه» در سوره حجر و سوره ق به همین شكل و در سوره شعراء و سوره ص ‌به شكل «لَئیْكَه» كتابت شده و همه قاریان در هر 4 مورد «اَلأیْكه» قرائت كرده‌اند، مگر قاریان شام و حجاز[۳۶] كه در مورد اخیر «لَیْكه» قرائت كرده‌اند، از این‌رو برخى بین اَیْكه و لَیْكه فرق گذاشته و لَیْكه را نام شهر دانسته[۳۷] و اَیْكه را درخت یا بیشه؛ ولى ظاهراً قرائت «لَیْكَه» خطایى است كه بر اثر رسم الخط مصحف پدید آمده است و در قرآن موارد متعددى برخلاف قانون خط نوشته شده است، افزون بر این كه «لَیْكَه» اسمى ناشناخته است.[۳۸]

ابن ‌منظور درباره واژه لَیْكه مى‌گوید: اصل ‌آن الاَیْكه بوده كه ابتدا همزه آن در تلفظ حذف شده و به ‌صورت «اَلْیكه» درآمده و چون همزه اول آن نیز هنگام وصل به كلمه قبل تلفظ نمى‌شده هر دو همزه را در كتابت انداخته[۳۹] و مطابق با تلفظ كتابت كرده‌اند.

پانویس

  1. جامع‌البیان، مج ‌8، ج‌ 14، ص‌ 64؛ مقاییس‌اللغه، ج‌ 1، ص‌ 165؛ لسان‌العرب، ج‌ 1، ص‌ 289، «ایك».
  2. تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 90.
  3. لغت نامه، ج‌ 7، ص‌ 9921؛ ج‌ 13، ص‌ 18855.
  4. مقاییس‌اللغه، ج‌ 1، ص‌ 165، «ایك».
  5. التبیان، ج‌ 6، ص‌ 349.
  6. همان، ص‌ 350.
  7. جامع البیان، مج‌ 8، ج‌ 14، ص‌ 64.
  8. قصص‌الانبیاء، ص‌ 171.
  9. البرهان فى علوم القرآن، ج‌ 1، ص‌ 281.
  10. المیزان، ج‌ 15، ص‌ 312.
  11. الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 332.
  12. تفسیر بیضاوى، ج‌ 3، ص‌ 263.
  13. كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 148.
  14. الكشاف، ج ‌3، ص‌ 333؛ التفسیر‌الكبیر، ج‌ 24، ص‌ 164.
  15. مجمع‌البیان، ج 7، ص 317، المیزان، ج 15، ص 313.
  16. الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 334.
  17. مجمع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 317.
  18. همان؛ روض‌الجنان، ج‌ 14، ص‌ 352؛ المیزان، ج 15، ص 313.
  19. الدرالمنثور، ج‌ 6، ص‌ 320.
  20. تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 92.
  21. تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 92.
  22. همان؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص‌ 383.
  23. قصص‌الانبیاء، ص‌ 177‌ـ‌178.
  24. جامع‌البیان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص ‌135.
  25. كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 149.
  26. المیزان، ج‌ 15، ص‌ 312.
  27. الدر المنثور، ج‌ 6، ص‌ 318.
  28. معجم‌البلدان، ج‌ 1، ص‌ 291.
  29. مع الانبیاء، ص‌ 203.
  30. جامع‌البیان، مج ‌8، ج‌ 14، ص ‌64.
  31. الدرالمنثور، ج‌ 5، ص‌ 92.
  32. همان، ص‌ 91.
  33. جامع‌البیان، مج ‌11، ج ‌19، ص‌ 130‌ـ‌131.
  34. قصص‌الانبیاء، ص‌ 177‌ـ‌178.
  35. همان، ص‌ 178.
  36. مجمع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 316؛ التیسیر فى القراءات السبع، ص‌ 166.
  37. تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 90.
  38. الكشاف، ج‌ 3، ص‌ 332.
  39. لسان العرب، ج‌ 1، ص‌ 289، «ایك».

منابع

سید محمود دشتى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 386-390