تهران: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی '== موقعیت جغرافیایی == تهران پایتخت ایران در پهنهای بین دو وادی کوه و کویر و در د...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
ياقوت حموى در معجم البلدان از طهران هم نامى برده و در مورد آن می نویسد: | ياقوت حموى در معجم البلدان از طهران هم نامى برده و در مورد آن می نویسد: | ||
− | + | :«طهران از قراى رى است و ميان اين قريه و رى دو فرسخ است از مرد راستگويى از مردان رى شنيدم كه مى گفت طهران قريه بزرگى ست كه بيوتات آن را زيرزمين ساخته اند و احدى را راهى براى اين قريه نه مى باشد بجز اين كه خود اهل اين قريه بخواهند او را راه دهند و بارها بر سلطان وقت ياغى شدند و سلطان جز مدارات با ايشان چاره نداشته و اين آبادى منقسم به دوازده محله مى شود اهل هر محله با محله ديگر منازعه مى نمايند و مردم اين محله به محله ديگر نمى روند و باغات و بساتين زياد دارد و همين نكته اسباب حراست اهالى و دفع دشمن از ايشان است و با وجود محروس بودند با گاو زراعت نمى كنند و زراعت ايشان دستى و به مرور است زيرا كه مى ترسند بعضى از آنها گاو بعض ديگر به غارت بربايند.» <ref> [http://www.hadith.net/n367-e2360-p172.html شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري، ج14، ص 173] </ref> | |
تهران تا زمان شاه طهماسب صفوی دیوار نداشته است و اولين برج و باروي دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوي به سال 964ق ايجاد شد. بنابه گفته نويسنده مرآت البلدان اين بارو شش هزار گام طول آن بود و به عدد سوره مباركة قرآن يعني صد و چهارده برج براي بارو قرار دادند. البته بايد درنظر داشت تهران پانصد سال پيش دهي بزرگ بيش نبوده است. اين برج و باروي اوليه چهار دروازه بيشتر نداشت: دروازه حضرت عبدالعظيم به سوي ري، دروازه دولاب، دروازه شميران و دروازه قزوين. البته محدوده آن زمان تهران نيز با توجه به كوچكي ابعادش چنين بود: حد شمالي خيابان اميركبير، ميدان سپه و خيابان سپه، حد شرقي خيابان ري، حد جنوبي خيابان مولوي و حد غربي خيابان وحدت اسلامي (شاهپور).<ref> [http://www.iichs.org/magazine/sub.asp?id=98&theme=Green&magNumber=3&magID=7&magIMG= جلال فرهمند، دروازههاي دارالخلافه طهران، ماهنامه الکترونیکی بهارستان] </ref> | تهران تا زمان شاه طهماسب صفوی دیوار نداشته است و اولين برج و باروي دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوي به سال 964ق ايجاد شد. بنابه گفته نويسنده مرآت البلدان اين بارو شش هزار گام طول آن بود و به عدد سوره مباركة قرآن يعني صد و چهارده برج براي بارو قرار دادند. البته بايد درنظر داشت تهران پانصد سال پيش دهي بزرگ بيش نبوده است. اين برج و باروي اوليه چهار دروازه بيشتر نداشت: دروازه حضرت عبدالعظيم به سوي ري، دروازه دولاب، دروازه شميران و دروازه قزوين. البته محدوده آن زمان تهران نيز با توجه به كوچكي ابعادش چنين بود: حد شمالي خيابان اميركبير، ميدان سپه و خيابان سپه، حد شرقي خيابان ري، حد جنوبي خيابان مولوي و حد غربي خيابان وحدت اسلامي (شاهپور).<ref> [http://www.iichs.org/magazine/sub.asp?id=98&theme=Green&magNumber=3&magID=7&magIMG= جلال فرهمند، دروازههاي دارالخلافه طهران، ماهنامه الکترونیکی بهارستان] </ref> |
نسخهٔ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۵۷
موقعیت جغرافیایی
تهران پایتخت ایران در پهنهای بین دو وادی کوه و کویر و در دامنههای جنوبی البرز گسترده شده و 1190 متر از سطح دریا فاصله دارد. این شهر از سمت جنوب به کوههای ری و بیبیشهربانو و دشتهای هموار شهریار و ورامین و از شمال به واسطه کوهستان محصور شدهاست.
نام تهران
یاقوت حموی در معجم البلدان گوید: طهران لفظ عجمى است و عجم آن را به تاء منقوطه تلفظ نمايند براى اين كه طاء در لغت عجم نيامده است.[۱] تا قبل از پهلوی کتابت درست تهران به صورت طهران بوده است. اما در این زمان فرهنگستان زبان فارسی که کار آن معادل سازی فارسی برای کلمات عربی بوده است[۲] از آنجا که اصرار داشته برخی حروف را که عربی می دانسته از کلمات بر دارد کتابت تهران را به صورت رسمی رایج می سازد. [۳]
تاریخچه تهران
از آنجا که در منابع رجالی در معرفی محمد بن حماد طهرانى محدث متوفی ۲۶۱ هجری قمری ذکر تهران به میان آمده و نسب او را به طهران ری مورد تاکید قرار داده اند [۴] معلوم می شود تهران در قرن سوم وجود داشته است . اما اطلاع بیشتری از قدمت آن با همین نام در دسترس نیست.
ياقوت حموى در معجم البلدان از طهران هم نامى برده و در مورد آن می نویسد:
- «طهران از قراى رى است و ميان اين قريه و رى دو فرسخ است از مرد راستگويى از مردان رى شنيدم كه مى گفت طهران قريه بزرگى ست كه بيوتات آن را زيرزمين ساخته اند و احدى را راهى براى اين قريه نه مى باشد بجز اين كه خود اهل اين قريه بخواهند او را راه دهند و بارها بر سلطان وقت ياغى شدند و سلطان جز مدارات با ايشان چاره نداشته و اين آبادى منقسم به دوازده محله مى شود اهل هر محله با محله ديگر منازعه مى نمايند و مردم اين محله به محله ديگر نمى روند و باغات و بساتين زياد دارد و همين نكته اسباب حراست اهالى و دفع دشمن از ايشان است و با وجود محروس بودند با گاو زراعت نمى كنند و زراعت ايشان دستى و به مرور است زيرا كه مى ترسند بعضى از آنها گاو بعض ديگر به غارت بربايند.» [۵]
تهران تا زمان شاه طهماسب صفوی دیوار نداشته است و اولين برج و باروي دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوي به سال 964ق ايجاد شد. بنابه گفته نويسنده مرآت البلدان اين بارو شش هزار گام طول آن بود و به عدد سوره مباركة قرآن يعني صد و چهارده برج براي بارو قرار دادند. البته بايد درنظر داشت تهران پانصد سال پيش دهي بزرگ بيش نبوده است. اين برج و باروي اوليه چهار دروازه بيشتر نداشت: دروازه حضرت عبدالعظيم به سوي ري، دروازه دولاب، دروازه شميران و دروازه قزوين. البته محدوده آن زمان تهران نيز با توجه به كوچكي ابعادش چنين بود: حد شمالي خيابان اميركبير، ميدان سپه و خيابان سپه، حد شرقي خيابان ري، حد جنوبي خيابان مولوي و حد غربي خيابان وحدت اسلامي (شاهپور).[۶]
شاه طهماسب اول قصبه تهران را، كه معبری بین مازندران و آذربایجان و خراسان بود، تقویت نمود تا همچون قلعهای محكم آماده مقابله با هجوم عثمانیها و ازبكان شود. همچنین وضع مساعد طبیعی، مجاورت با شهر باستانی ری و مرقد امامزاده حمزه (كه صفویان طبق شجرهنامهای نسب خود را به او میرساندند) و مرقد حضرت عبدالعظیم، در توجه به این ناحیه مؤثر بود. كاركرد دفاعی با ساخت برج و بارو، و احداث بازار از نخستین اقداماتی بود كه به تهران رونق و اعتبار داد.[۷]
پس از شاه طهماسب شاه عباس اول صفوی (حك : 996ـ 1038) در محل فعلی ارگ در داخل حصار شاه طهماسبی، چهارباغ و چنارستانی، معروف به چنار عباسی، احداث كرد كه بعدها دیواربلندی دور آن كشیدند و عمارات سلطنتی و مقر حكومت را در آن ساختند و نامش را ارگ نهادند[۸]
در دوره آخرین پادشاهان صفوی، گاهی تهران مقر موقتی دربار بود، به طوری كه شاه سلیمان اول صفوی (حك : 1077 یا 1078ـ 1105) در آنجا قصری ساخت (جمالزاده، 1339، ص 10). در جمادیالا´خره 1119 كه شاه سلطان حسین صفوی (حك :1105ـ 1135) قصد زیارت مشهد كرد، زمستان را در شهر طهران گذراند و در آنجا به میرمحمدباقر خاتونآبادی، مدرّس مدرسه چهارباغ اصفهان، خلعت داد (حسینی خاتونآبادی، ص 556). اینگونه اقامتها در تهران نشانه توجه به این شهر و اهمیتش در آن دوره بوده است.[۹]
تهران، پساز پایانغائله افغان و آغاز سلطنت نادرشاه(1148)، اهمیت نظامی یافت. توجه نادرشاه به شهر به گونهای بود كه در 1152 به فرزند خود، رضاقلیمیرزا، فرمان حكومت تهران را داد [۱۰]
با انقراض خاندان افشاريه تهران به دست سلسله قاجاريه كه رقيب كريمخان زند بودند افتاد.در جنكي كه بين خاندان قاجار و خاندان زند(محمد حسن خان ) برپا شد خان قاجار شكست خورده و كريم خان چون تهران را جايي مناسب براي خود يافته بود به تهران عزيمت كرد و دستور بناي عمارت ايواني و حرمخانه را داد و كويي قصد اشت تهران را بايتخت قرار دهد. ولي با كشته شدن محمد حسن خان قاجار و اسارت پسرش آغا محمدخان آسايش خيال پيدا كرده و راهي شيراز شد.
بعد از فوت كريم خان زند، آقا محمد خان قاجار فرزند محمد حسن خان در سال 1193 ه .ق به همراه 14 تن از بستگان خود، از شيراز فرار كرد. نخست خود را به شاه عبدالعظيم رسانيد و قول داد كه در ميان اهل و قبيله خود باز مىگردد. ليكن در خفا عدّهاى سوار به دور خود جمع كرد و بعد از چندين جنگ، غفور خان حاكم شهر را مغلوب نمود و تهران را به تصرف خود درآورد. آقا محمد خان قاجار در سال 1210 ه .ق تهران را پايتخت خود قرار داد و تهران را دارالخلافه ناميد تا روزى خود خليفه مسلمين گردد. او در ارگ تهران فقط به ساختن تخت مرمر اكتفا كرد و گويند كه سنگهاى مرمر ستونها و آينههاى آن را نيز از تالار سلام كريمخانى كنده و در اينجا به كار گذاشتهاند. در زمان فتحعلى شاه كه مدت 37 سال بر كشور ايران حكومت كرد، تهران رو به آبادانى گذاشت و در پى آن به وسعت و جمعيت تهران افزوده شد. [۱۱]
تاریخ تهران و وضع سیاسی آن را در چارچوب جهانبینی تشیع و فعالیت علمای شیعه دوره قاجار، به سه دوره میتوان تقسیم كرد: دوره شروع ورود علما در سیاست، دوره كوشش متجددان برای آوردن تمدن جدید اروپا به ایران، و دوره مبارزه علمای تجددطلب برای تغییر حكومت سلطنتی و برقراری نظام مشروطه و قبول برخی رسوم تمدن غرب. در آغاز دوره قاجار، مقارن ظهور فقیه اصولی بزرگ شیعه، آقامحمدباقر بهبهانی مشهور به وحید بهبهانی (متوفی 1205) در عتبات عالیات، زمینه برای فعالیت علمای اصولی در ایران مهیا شد. بهبهانی در نیمه دوم قرن دوازدهم، پس از مواجهه جدّی با مسلك اخباری، كه حدود دو قرن بر حوزههای علمی و جوامع شیعی سیطره داشت، و فائق آمدن بر فقهای مبرِّز این جریان در كربلا، اخباریگری را از رونق انداخت و نظریه اجتهاد را احیا كرد. تأكید او در آثارش بر اثبات درستی عمل اجتهاد و حجیت فتوای مجتهد و به تبع آن شكلگیری نظام مجتهد ـ مقلد بود ( رجوع كنید به بهبهانی * ، آقامحمدباقر). مشخصه دوره شروع ورود علما در سیاست، یعنی از آغاز سلطنت آقامحمدخان تا مرگ محمدشاه قاجار (1264)، تكمیل و توسعه مبانی نظریه اجتهاد نزد شیعه دوازده امامی، ظهور مراجع تقلید و افزایش نفوذ علمای دین و حضور آنان در امور سیاسی و دولتی بود. فقهای بزرگی مانند شیخ جعفر نجفی معروف به كاشفالغطاء (متوفی 1228) در عراق، میرزاابوالقاسمبن ملامحمد حسن گیلانی (جیلانی) معروف به میرزای قمی (متوفی 1231) در قم، و ملااحمد نراقی (متوفی 1244) در كاشان، هر سه از شاگردان بهبهانی، قائل به تسری وظایف سیاسی و دینی امام دوازدهم عجلاللّه تعالی فرجهالشریف به فقیه جامعالشرایط، در عصر غیبت، بودند و عقیده داشتند فقیه از جانب آن حضرت، بهنصب عام، منصوب میشود و او اداره امور سیاسی را به پادشاه عادل تفویض میكند تا عهدهدار امور سیاسی و سلطنت شود. بنابراین فقیه خود منصوب عام از جانب امام معصوم و مشروع است و سلطان نیز فقط در صورتی كه از جانب ولیفقیه منصوب شود مشروعیت پیدا میكند (در این باره رجوع كنید به كدیور، 1376 ش، ص80 ـ96؛ همو، 1378 ش، ص 100ـ127؛ الگار ، 1969، ص 45ـ72؛ حائری، ص 323ـ 342). این اندیشه بنیادین فقهی به صورت قوه نامیه حوزههای دینی و مبنای معرفتی و منشأ آثار فرهنگی معنوی و مادّی دوره قاجار در آمد و در دوره مشروطیت تحولاتی یافت. نكته در خور توجه آن است كه بنا بر نظام مجتهد ـ مقلد، «شاه نیز مقلد محسوب میشد و به لحاظ نظری ناگزیر بود دولت را به بازوی اجرایی اقتدار علما تبدیل كند» (الگار، 1991، ج 7، ص713ـ714). وجود این شرایط، جهانبینی تشیع دوازدهامامی را روشنتر، پرتوانتر، گستردهتر و ژرفتر كرد، به طوری كه تمام جامعه را در بر گرفت. وقف، بهعنوان جلوهای تمام عیار از جهانبینی تشیع دوازدهامامی، پیامدهایی داشت كه به طور همه جانبه در جامعه و فضای آن زمان تهران پدیدار گردید. [۱۲]
همزمان با تكمیل كار كاخها و احداث كاخهای جدید در زمان فتحعلیشاه، بناهایی نیز با كاركرد دینی احداث میشد، كه از آن جملهاست مسجدشاه یا مسجد سلطانی (مسجد امام كنونی در خیابان پانزده خرداد، جنب بازار تهران)، مسجد ـ مدرسه فخریه یا مروی که حاج محمدحسینخان مروی، ملقب به فخرالدوله، به همراه املاك و قنوات و مستغلات آن وقف نمود و مسجد سیدعزیزاللّه واقع در محله بازار قدیم نزدیك چارسوق كوچك كه كاشیكاریهای زیبایی دارد.[۱۳]
پانویس
- ↑ شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري، ج14، ص 173
- ↑ الهه خسروییگانه، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ساختار، اعضا و ...، خبر آن لاین
- ↑ سيد محمد حسين حسيني طهراني، نورملكوت قرآن، ج4، ص143
- ↑ به عنوان نمونه سمعانى در كتاب الانساب صفحه ۳۷۴ نقل از شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري، ج14، ص 166
و سیر اعلامالنّبلاء (ج 12، ص 629) و تاریخالاسلام (حوادث و وفیات 261ـ280، ص 443)، ابنحَجر عَسقَلانی، ج 9، ص 104ـ 105 نقل از دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل تهران
- ↑ شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) و شهر ري، ج14، ص 173
- ↑ جلال فرهمند، دروازههاي دارالخلافه طهران، ماهنامه الکترونیکی بهارستان
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی
- ↑ پیشینه تاریخی استان تهران، ویکی اطلس فرهنگی ایران
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی