صفوان بن مهران: تفاوت بین نسخهها
جز (افزودن محتوا با منبع جدید) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | صفوان از مردان پاک و موثقی بود که بزرگان علما به روایات او اهمیت می دهند، در اخلاق و رفتار به مقامی رسیده بود که مورد تایید امام واقع شد. | |
− | صفوان از مردان پاک و موثقی بود که بزرگان علما به روایات او اهمیت می | ||
==صفوان بن مهران جمال اسدى كوفى== | ==صفوان بن مهران جمال اسدى كوفى== | ||
سطر ۸: | سطر ۷: | ||
و او همان است كه شتران خود را به هارون رشيد كرايه داد به جهت سفر [[حج]] چون خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام رسيد آن جناب فرمود: اى صفوان! هر چيز از تو نيكو و جميل است مگر يك چيز از تو و آن كرايه دادن شتر است به اين مرد يعنى هارون، عرض كرد كه من به جهت سفر معصيت و لهو و لعب كرايه ندادم ولكن كرايه دادم براى طريق [[مكه]] و خودم هم در كار نيستم بلكه امر دست غلامان من است، فرمايد: آيا كرايه از ايشان طلب ندارى؟ گويد: چرا، فرمايد: آيا دوست ندارى بقاى ايشان را تا كرايه تو به تو برسد؟ گويد: بلى، فرمايد: كسى كه دوست داشته باشد بقاء ايشان را پس او از ايشان است و كسى كه از ايشان باشد با ايشان وارد آتش شود، صفوان رفت و شتران خود را بالتمام فروخت، هارون چون مطلب را فهميد به وى گفت: به خدا قسم! اگر نبود حسن صحبت تو، هر آينه تو را مىكشتم.<ref> رجال كشى، 2/740.</ref> | و او همان است كه شتران خود را به هارون رشيد كرايه داد به جهت سفر [[حج]] چون خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام رسيد آن جناب فرمود: اى صفوان! هر چيز از تو نيكو و جميل است مگر يك چيز از تو و آن كرايه دادن شتر است به اين مرد يعنى هارون، عرض كرد كه من به جهت سفر معصيت و لهو و لعب كرايه ندادم ولكن كرايه دادم براى طريق [[مكه]] و خودم هم در كار نيستم بلكه امر دست غلامان من است، فرمايد: آيا كرايه از ايشان طلب ندارى؟ گويد: چرا، فرمايد: آيا دوست ندارى بقاى ايشان را تا كرايه تو به تو برسد؟ گويد: بلى، فرمايد: كسى كه دوست داشته باشد بقاء ايشان را پس او از ايشان است و كسى كه از ايشان باشد با ايشان وارد آتش شود، صفوان رفت و شتران خود را بالتمام فروخت، هارون چون مطلب را فهميد به وى گفت: به خدا قسم! اگر نبود حسن صحبت تو، هر آينه تو را مىكشتم.<ref> رجال كشى، 2/740.</ref> | ||
− | == راوی حدیث == | + | ==راوی حدیث== |
و اين صفوان [[زيارت]] [[روز اربعين]] [[امام حسين]] عليه السلام، را از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده<ref> بحارالانوار، 98/331.</ref> و [[زيارت وارث]]<ref> بحارالانوار، 98/197.</ref> و دعاى معروف به (علقمه) را كه بعد از [[زيارت عاشورا]] مىخوانند نيز از آن حضرت نقل كرده<ref> بحارالانوار، 98/296.</ref> و اين صفوان مكرر حضرت صادق عليه السلام را از [[مدينه]] به [[كوفه]] آورده و با آن جناب به [[زيارت]] تربت حضرت [[امیرالمومنین]] عليه السلام نائل گشته و بر قبر آن جناب خوب مطلع بوده.<ref> فرحة الغرى، عبدالكريم بن طاوس، ص 85، تحقيق: آل شبيب الموسوى.</ref> | و اين صفوان [[زيارت]] [[روز اربعين]] [[امام حسين]] عليه السلام، را از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده<ref> بحارالانوار، 98/331.</ref> و [[زيارت وارث]]<ref> بحارالانوار، 98/197.</ref> و دعاى معروف به (علقمه) را كه بعد از [[زيارت عاشورا]] مىخوانند نيز از آن حضرت نقل كرده<ref> بحارالانوار، 98/296.</ref> و اين صفوان مكرر حضرت صادق عليه السلام را از [[مدينه]] به [[كوفه]] آورده و با آن جناب به [[زيارت]] تربت حضرت [[امیرالمومنین]] عليه السلام نائل گشته و بر قبر آن جناب خوب مطلع بوده.<ref> فرحة الغرى، عبدالكريم بن طاوس، ص 85، تحقيق: آل شبيب الموسوى.</ref> | ||
سطر ۱۴: | سطر ۱۳: | ||
و از (كامل الزيارة) مروى است كه مدت بيست سال به زيارت آن تربيت مطهره مىرفت و [[نماز]] خود را در نزد آن حضرت به جاى مىآورد.<ref> كامل الزيارة، ص 34، باب 9، [[حديث]] 11، چاپ مكتبة الصدوق.</ref> و او جد ثقه جليل و فقيه نبيل شيخ طايفه اماميه ابوعبدالله صفوانى است كه در محضر سيف الدوله حمدانى با قاضى موصل در امامت [[مباهله]] كرد چون قاضى از مجلس برخاست تب كرد و دستش كه در مباهله كشيده بود سياه گشت و ورم كرد و روز ديگر هلاك شد.<ref> رجال كشى، ص 393.</ref> | و از (كامل الزيارة) مروى است كه مدت بيست سال به زيارت آن تربيت مطهره مىرفت و [[نماز]] خود را در نزد آن حضرت به جاى مىآورد.<ref> كامل الزيارة، ص 34، باب 9، [[حديث]] 11، چاپ مكتبة الصدوق.</ref> و او جد ثقه جليل و فقيه نبيل شيخ طايفه اماميه ابوعبدالله صفوانى است كه در محضر سيف الدوله حمدانى با قاضى موصل در امامت [[مباهله]] كرد چون قاضى از مجلس برخاست تب كرد و دستش كه در مباهله كشيده بود سياه گشت و ورم كرد و روز ديگر هلاك شد.<ref> رجال كشى، ص 393.</ref> | ||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
− | <references /> | + | <references/> |
− | == | + | ==منابع== |
+ | * حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب نهم: در تاريخ حضرت صادق عليه السلام. | ||
+ | * صفوان بن مهران، [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/54298?ParentID=77850 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 30 بهمن 1392. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | ||
[[رده:اصحاب امام صادق علیه السلام]] | [[رده:اصحاب امام صادق علیه السلام]] | ||
[[رده:راویان حدیث]] | [[رده:راویان حدیث]] |
نسخهٔ ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۱۸
صفوان از مردان پاک و موثقی بود که بزرگان علما به روایات او اهمیت می دهند، در اخلاق و رفتار به مقامی رسیده بود که مورد تایید امام واقع شد.
صفوان بن مهران جمال اسدى كوفى
روايت كرده از حضرت امام صادق عليه السلام و عرضه كرده ايمان و اعتقاد خود را درباره ائمه اطهار عليهمالسلام به آن حضرت، حضرت به او فرموده: رحمك اللّه.[۱]
و او همان است كه شتران خود را به هارون رشيد كرايه داد به جهت سفر حج چون خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام رسيد آن جناب فرمود: اى صفوان! هر چيز از تو نيكو و جميل است مگر يك چيز از تو و آن كرايه دادن شتر است به اين مرد يعنى هارون، عرض كرد كه من به جهت سفر معصيت و لهو و لعب كرايه ندادم ولكن كرايه دادم براى طريق مكه و خودم هم در كار نيستم بلكه امر دست غلامان من است، فرمايد: آيا كرايه از ايشان طلب ندارى؟ گويد: چرا، فرمايد: آيا دوست ندارى بقاى ايشان را تا كرايه تو به تو برسد؟ گويد: بلى، فرمايد: كسى كه دوست داشته باشد بقاء ايشان را پس او از ايشان است و كسى كه از ايشان باشد با ايشان وارد آتش شود، صفوان رفت و شتران خود را بالتمام فروخت، هارون چون مطلب را فهميد به وى گفت: به خدا قسم! اگر نبود حسن صحبت تو، هر آينه تو را مىكشتم.[۲]
راوی حدیث
و اين صفوان زيارت روز اربعين امام حسين عليه السلام، را از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده[۳] و زيارت وارث[۴] و دعاى معروف به (علقمه) را كه بعد از زيارت عاشورا مىخوانند نيز از آن حضرت نقل كرده[۵] و اين صفوان مكرر حضرت صادق عليه السلام را از مدينه به كوفه آورده و با آن جناب به زيارت تربت حضرت امیرالمومنین عليه السلام نائل گشته و بر قبر آن جناب خوب مطلع بوده.[۶]
و از (كامل الزيارة) مروى است كه مدت بيست سال به زيارت آن تربيت مطهره مىرفت و نماز خود را در نزد آن حضرت به جاى مىآورد.[۷] و او جد ثقه جليل و فقيه نبيل شيخ طايفه اماميه ابوعبدالله صفوانى است كه در محضر سيف الدوله حمدانى با قاضى موصل در امامت مباهله كرد چون قاضى از مجلس برخاست تب كرد و دستش كه در مباهله كشيده بود سياه گشت و ورم كرد و روز ديگر هلاك شد.[۸]
پانویس
منابع
- حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب نهم: در تاريخ حضرت صادق عليه السلام.
- صفوان بن مهران، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 30 بهمن 1392.