تبرک: تفاوت بین نسخهها
(7پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}} | ||
+ | {{خوب}} | ||
تَبَرُّک، برکت جویی یا درخواست خجستگی، میمنت و شگون و نوعی طلب التفات و مراحم از خداوند و موجودات قدسی فراطبیعی. | تَبَرُّک، برکت جویی یا درخواست خجستگی، میمنت و شگون و نوعی طلب التفات و مراحم از خداوند و موجودات قدسی فراطبیعی. | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۱: | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | |||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= متوسط | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ ۲۹ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۰
تَبَرُّک، برکت جویی یا درخواست خجستگی، میمنت و شگون و نوعی طلب التفات و مراحم از خداوند و موجودات قدسی فراطبیعی.
محتویات
واژه شناسی تبرک
واژه تبرک مشتق از ریشه «ب ر ک» سامی و به معنای نزدیکی و قرابت است. در زبان مندایی از گویش های شرقی زبان آرامی [۱] ER, IX/15؛ [۲] واژههایی همچون بَراخه به معنای نماز و دعای روزانه [۳] و بَرَخَتا به معنای تقدیس کردن [۴] و دعا کردن به کار میرود. در زبان عبری نیز براخاه به معنای دعا، آرزوی توفیق، تقدیس و التفات الاهی برای خیر و سعادت به کار رفته است.[۵]
واژه عربی بَرَکَة هم به معنای نیکبختی، فزونی و دعای روحانیان برای جماعت در پایان نماز است.[۶] در زبان فارسی واژه تبرّک واژهای دخیل از عربی است که در برابر کلماتی مثل فرخنده داشتن، همایون داشتن، خجسته داشتن و میمنت[۷] [۸] به کار میرود.
تبرک به مثابه یک پدیدار
انسان دیندار به قلمروی مقدس باور دارد. این قلمرو متعالی و به کلی متفاوت از قلمرو زندگی روزمره طبیعی و غیرمقدس است ولی میتواند بر آن اثر گذارده یا در آن تجلی یابد.[۹] تبرک در واقع القا و اثرگذاری امر قدسی ــ در عامترین وجه ــ بر عناصر عالم غیرقدسی و ارتقای کیفیت آنهاست.
این ارتقای کیفیت میتواند به صورت تقویت مادی عناصر و یا به شکل گونهای ارتقای وجودی آنها باشد. بنابراین تبرک همواره نوعی تجلی امر قدسی در وجه رحمانی است. خطاب و پیام رحمانی به هر شکل ــ خواه به شکل وحی و الهام، یا به شکل التفات و انتساب ــ حاوی عنصر برکت و رضا و خشنودی الاهی نیز هست. از این رو، تبرک در برابر لعن و نفرین قرار دارد که نشانی از ناخشنودی الاهی است [۱۰] در عمل تبرک میتوان 3 عنصر را شناسایی کرد، یکی برقراری ارتباط با عالم قدسی یا قلمرو «امر به کلی متفاوت» که منشأ نیروی ماوراء طبیعی مؤثر است، دیگر انتقال دادن این نیرو به موجود یا شیء و سه دیگر ارتقای وجودی آن موجود یا شییء.[۱۱]
منشأ نیروی ماورائی
جستجو برای فهم برکت را میتوان در آراء رابرت مارت (1866-1943م)، انسانشناس انگلیسی یافت. وی با رویکردی تکاملگرایانه باور به «قابلیت مثبت امر ماوراء طبیعی» را سادهترین شکل دین میداند و برای توصیف این پدیده واژه «مانا»، رایج در برخی از زبانهای شاخه اقیانوسیه را وام میگیرد که به معنای نیرویی ماوراء طبیعی و غیرشخصی است که با جایگیرشدن در مردم یا اشیاء آنها را تقویت میکند و به آنها قدرت اثرگذاری و سودمندی میدهد.[۱۲].346
امیل دورکیم از همان واژه مانا برای توصیف نیروی غیرشخصی درتوتم بهره میگیرد و آن را با مفاهیم مشابهی در میان اقوام مختلف دیگر همارز میداند.[۱۳] نیز مشابهت با «فَرّ» یا «فرّه» و «خرّه» نزد ایرانیان باستان،[۱۴] به این ترتیب مانا یک نام نوعی برای مفاهیم مشابه با مفهوم برکت است که در میان فرهنگهای مختلف مصادیقی از آن را میتوان یافت.
انتقال برکت
میتوان نحوه انتقال برکت به عناصر عالم طبیعت، یا عمل تبرک را تحت 3 مقوله کلی قرار داد: یکی انتقال تبرک از طریق تماس با یک عنصر متبرک. در این حالت لمس یک قدیس یا لمس عنصری متبرک یا شیئی آیینی میتواند باعث برکت یافتن باشد، مانند استلام حجرالاسود توسط زائران کعبه در مناسک حج و عمره، یا لمس ضریح یا صندوق قبر ائمه اطهار و اولیا که به نوبه خود به سبب تماس و ارتباط با شخصیت مقدس مدفون متبرک تلقی میشود. تقدس و تبرک قدمگاهها و پدیدههای طبیعی مثل چشمهها، درختها، غارها و احجار منسوب به مقدسان را نیز میتوان از همین سنخ دانست. همچنین میتوان به لمس جای پای حضرت محمد صلی الله علیه و آله در سنگ به نیت برکت [۱۵] اشاره کرد.
در جعرانه ــ در 4 فرسنگی شمال مکه ــ نیز در سنگی، گودی هایی وجود دارد که گفتهاند پیامبر صلی الله علیه و آله در آنها آرد ساخته است. از اینرو، مردم در آن گودی ها آرد میسازند و از آن نانی متبرک میپزند.[۱۶] همینطور تبرک جستن با لمس پیامبر صلی الله علیه و آله و یا اجزاء بدنی او (مثل مو و ناخن) و اشیائی (مانند جام، جامه، اضافه آب وضو و بقایای خوردنی و آشامیدنی) که در تماس با آن حضرت بودهاند.[۱۷] [۱۸]
شیوه دیگر انتقال برکت از راه تشابه با امری متبرک است. این شباهت علاوه بر این که خودمایه برکت است، در عین حال میتواند قدرت برکتدهی را هم پدید آورد. به عبارت دیگر تمثال و نماد امر متبرک به گونهای با آن هم ذات میشود و خود میتواند مایه برکت باشد. آویختن تصاویری از مکانهای مقدسی مثل کعبه و یا مشاهد مشرفه در خانهها یا محل کار نمونهای از تبرک با واسطه شباهت است. همینطور بهرهگیری از شمایل قدیسان مذهبی ــ که به ویژه در مسیحیت رواج دارد ـ مصداقی دیگر از این شیوه انتقال برکت است. تبرکجویی به واسطه شباهت محدود به استفاده از تصاویر نیست و انواع دیگری را هم دربرمیگیرد، مثلاً امامباره (ه م)ها که شیعیان شبه ـ قاره هند مشابه با مزارات و مشاهد مشرفه ائمه میسازند و به زیارت آن میروند و از آن برکتجویی میکنند.[۱۹] همچنین شیعیان هند محلی در کنار رودخانه یا یک چاه را ــ ظاهراً در تشابه با شطّ فرات ــ به نام کربلا نامگذاری میکنند و بخشی از مراسم عزاداری محرم را در آنجا انجام میدهند.[۲۰] به همین ترتیب، انواع تابوتوارههای تمثیلی مذهبی مثل تعزیه (نماد قبر و ضریح امام حسین علیه السلام) در شبـه ـ قاره هند؛ حجله (تابوت تمثیلی شهید و نیز نماد حجله حضرت قاسم) در تهران و برخی شهرهای دیگر ایران [۲۱] و نیز نخل (تابوتواره امام حسین علیه السلام ویژه عزاداری محرم در میان شیعیان) که به ویژه در مناطق حاشیه کویر در ایران رواج دارد،[۲۲] همگی سازههای آیینی متبرکی هستند که مایه تبرک تلقی میشوند. شاید مشهورترین نماد متبرک دینی در حوزه غیراسلامی، صلیب در میان مسیحیان باشد که آن را نماد صلیبی میدانند که عیسى علیه السلام را بر آن به دار کشیدند. ترسیم علامت صلیب روی بدن از سده سوم به بعد یکی از متداولترین شیوههای تبرک در میان مسیحیان است.[۲۳]
انتقال برکت به واسطه تماس و تشابه، متناظر با آن چیزی است که جادوی همپیوستگی نامیده شده، خود به دو گونه جادوی سرایت و جادوی یکگونگی یا تقلیدی تقسیم میشود.[۲۴] برای شرح کوتاه جادوی ساری و تقلیدی،[۲۵]
اما شیوه دیگر انتقال برکت که متفاوت با دو شیوه پیشین است، مبتنی بر خواست و التفات شخصی است. در این حالت خداوند یا کسی که قدرت تبرک دارد، آگاهانه کسی یا چیزی را متبرک میکند. ممکن است این کار با صرف بیان اراده یا با گذاردن دست بر شخصی یا شیئی و یا از طریق دعای خیر و طلب برکت برای کسی یا چیزی صورت گیرد. در داستان آفرینش به روایت سِفر پیدایش، خداوند پس از آفرینش موجودات دریایی و انسان، ایشان را برکت میدهد تا در زمین تکثیر شوند (1: 22، 28) و نیز اراده خود را برای تبرک ابراهیم علیه السلام بیان میکند.[۲۶] اسحاق علیه السلام پسرش یعقوب علیه السلام را با دعای خیر برکت میدهد و او را مبارک میکند.[۲۷] عیسى علیه السلام بچهها را در آغوش میگیرد، دست بر آنها نهاده و ایشان را متبرک میکند [۲۸] و با برکتدادن به 5 نان و دو ماهی، هزاران نفر را با آنها اطعام میکند.[۲۹] به همین قیاس، دعای خیر مقدسان و اولیا را در فرهنگ اسلامی میتوان در زمره این مقوله از انتقال برکت قرار داد. همینطور «تبریک» و «مبارک باد» گفتن هم دعای خیر و آرزوی افاضه برکت برای کسی یا چیزی است. در همه اینها آنچه مایه تبرک است، التفات و ارادهای از جانب خداوند و یا شخصی مقدس است که باعث جریان برکت میشود.
تبرک در گفتمان اسلامی
مشتقات ریشه «برک» 30 بار در قرآن کریم آمده است. گاه در معنای فزونی، وفور و نعمت های زمینی بکار رفته است.[۳۰] [۳۱] خصیصه واضح تبرک در قرآن، انتساب و ارجاع آن به خداوند و تلقی آن به منزله امری از جانب او و به اراده اوست: تبرک یا صفتی الاهی است یا هبهای الاهی که تنها از جانب او نشئت میگیرد.[۳۲]
تلقی از تبرک و برکتجویی در میان اصناف مختلف مسلمانان موضوعی مورد مناقشه بوده است. در حالی که در میان عامه مسلمانان زیارت قبور اولیا و توجه به آثار منسوب به ایشان و تبرک به آن امری نامعمول نبوده است، اما برخی از شخصیت های دینی این امر را سخت نهی کرده و آن را منافی توحید دانستهاند. این تیمیه (د728ق/1328م) زیارت قبور و مسح و استلام جایی ــ غیر از بیتالله ــ را جایز نمیداند و آن را از بزرگترین اسباب عبادت اوثان میپندارد.[۳۳] [۳۴]
در این رویکرد هر برداشتی مبتنی بر وساطت برای ارتباط با الوهیت و برکتجویی کاملاً نفی میشود. بعدها چنین تلقی نامنعطفی از توحید در آراء محمد ابن عبدالوهاب (1115-1206ق) [۳۵] و پیروانش بازتاب مییابد و در قالب نحله وهابیه منعقد میگردد. در حالی که دیگر اصناف مسلمانان ــ و بهویژه شیعیان ــ چنینرویکردی نسبت به توحید ندارند و تبرک به قبور و جنازه اولیای خدا را جایز و نشانه ایمان میدانند.[۳۶]
بر همین سیاق متکلمان شیعی نیز مغفرت و رحمت الاهی ــ و به همین قیاس برکت الاهی ــ را با وساطت مجاری تکوینیای ممکن میدانند که شامل نفوس کامل انبیاء و اولیا ــ با اختلاف در مرتبت ــ است.[۳۷] اگر چه در نزد شیعیان هم، منشأ این مغفرت و رحمت ــ یا «قابلیت مثبت امر ماوراءطبیعی» ــ خداوند است و واسطهها هم از جانب او مأذون هستند و لازم است که توجه انسان ابتدا به خدا و سپس به طرف واسطه باشد.[۳۸] به هر حال، به نظر میرسد که تلقی اخیر نسبت به وجود واسطه تکوینی در جریان رحمت و برکت الاهی هماهنگی بیشتری با برکتجویی های رایج عامه مسلمانان داشته باشد.
پانویس
- ↑ نک: گوردن، «مندایی».
- ↑ نیز نک: هد، آرامی.
- ↑ عربستانی، 262.
- ↑ دراور، 50.
- ↑ «فرهنگ...»، 53.
- ↑ معلوف، ذیل برک.
- ↑ نک: لغتنامه...؛ آنندراج.
- ↑ معین، 1/1022.
- ↑ الیاده، 11.
- ↑ ER, IV/182.
- ↑ نک : همان، II/182.
- ↑ نک: «دائرةالمعارف...»،
- ↑ ص216 ff.
- ↑ نک: هد، 11/190.
- ↑ ناصرخسرو، 128.
- ↑ همو، 137-138.
- ↑ کردی مکّی، 17-19، 29-33.
- ↑ احمدی، 19-26، 75-76، 128-142.
- ↑ احمد، 32.
- ↑ همانجا.
- ↑ نک : بلوکباشی، 23-32.
- ↑ همو، 41-48، 57-86.
- ↑ ER, II/252-253.
- ↑ نک: فریزر، 26-28.
- ↑ نک: هد، 11/190 .
- ↑ همان، 12: 2-3.
- ↑ همان، 27: 27-33.
- ↑ مرقس، 10: 16.
- ↑ متى، 14: 19-21.
- ↑ سوره فصلت/41/10.
- ↑ سوره اعراف/7/96، 137.
- ↑ برای تفصیل، نک: هد، 11/744-745.
- ↑ نک: «النیة»، 297-298.
- ↑ العبودیة، 35.
- ↑ نک: ابن عبدالوهاب، 14.
- ↑ احمدی، 145-168.
- ↑ مطهری، 277-279.
- ↑ همو، 284.
منابع
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد14، صفحه5746، مدخل "تبرک" از مهرداد عربستانی، در دسترس در کتابخانه مدرسه فقاهت.