محمد خالصی زاده: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
  
محمد خالصى زاده از علماى مبارز عليه استعمار انگليس در ايران و عراق است.
+
محمد خالصى زاده از علماى مبارز علیه استعمار انگلیس در ایران و عراق است.
 
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = شیخ محمد خالصی زاده
 +
||تصویر= [[پرونده:Khalesi.jpg|240px]]
 +
||زادروز =  1308 قمری
 +
|زادگاه = [[کاظمین]]
 +
|وفات =  1342 شمسی
 +
|مدفن = کاظمین
 +
|اساتید =  [[آخوند خراسانی]]، [[میرزا محمدتقى شیرازى]]،...
 +
}}
 
==ولادت==
 
==ولادت==
  
شیخ محمد، از علماى مبارز عليه استعمار انگليس در ايران و عراق. او در 1308 در شهر [[كاظمين]] به دنيا آمد.<ref>هاشم دباغ، ج1، ص15؛ بصيرتمنش، ص351.</ref> پدرش شيخ مهدى خالصى از مراجع شيعيان از خاندان خالصى در كاظمين [[عراق]] بود.
+
شیخ محمد، از علماى مبارز علیه استعمار انگلیس در [[ایران|ایران]] و [[عراق]]. او در ۱۳۰۸ قمری در شهر [[کاظمین]] به دنیا آمد.<ref>هاشم دباغ، ج۱، ص۱۵؛ بصیرتمنش، ص۳۵۱.</ref> پدرش شیخ مهدى خالصى از مراجع [[شیعه|شیعیان]] از خاندان خالصى در کاظمین عراق بود.
  
 
==تحصیلات==
 
==تحصیلات==
  
شيخ محمد، علوم اسلامى را نزد پدر و عموهايش (شيخ صادق خالصى و شيخ راضى خالصى) و سپس نزد استادانى چون محمدكاظم خراسانى، ميرزامحمدتقى شيرازى و شيخ عبدالحسين كاظمى فراگرفت و در جوانى به درجه [[اجتهاد]] نايل آمد. وى علاوه بر علوم اسلامى، علوم ديگر مانند رياضيات، طبيعيات و طب را نيز فراگرفت و به زبانهاى انگليسى، فرانسه، تركى و فارسى تسلط يافت.<ref>اسلام دباغ، ص189؛ تبريزى خيابانى، ص403؛ هاشم دباغ، همانجا.</ref>
+
شیخ محمد، [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] را نزد پدر و عموهایش (شیخ صادق خالصی و شیخ راضى خالصى) و سپس نزد استادانى چون [[آخوند خراسانی|محمدکاظم خراسانى]]، [[میرزا محمدتقى شیرازى]] و شیخ عبدالحسین کاظمى فراگرفت و در جوانى به درجه [[اجتهاد]] نایل آمد. وى علاوه بر علوم اسلامى، علوم دیگر مانند [[ریاضی|ریاضیات]]، طبیعیات و [[طب]] را نیز فراگرفت و به زبانهاى انگلیسى، فرانسه، ترکى و فارسى تسلط یافت.<ref>اسلام دباغ، ص۱۸۹؛ تبریزى خیابانى، ص۴۰۳؛ هاشم دباغ، همانجا.</ref>
  
 
==فعالیت های سیاسی==
 
==فعالیت های سیاسی==
  
پس از آغاز جنگ جهانى اول و حمله انگليس به بندر فاو در 1332، خالصى زاده به همراه پدرش و آيت اللّه سيد مهدى حيدرى از علماى [[كاظمين]]، مردم اين شهر را براى جنگ با انگليسي ها بسيج كردند.(هاشم دباغ، ج1، ص126ـ127)
+
پس از آغاز جنگ جهانى اول و حمله انگلیس به بندر فاو در ۱۳۳۲، خالصى زاده به همراه پدرش و آیت اللّه سید مهدى حیدرى از علماى کاظمین، مردم این شهر را براى جنگ با انگلیسی ها بسیج کردند.(هاشم دباغ، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷)
 
 
در قيام مردم عراق در 4 [[شوال]] 1338/1920 به رهبرى ميرزا محمدتقى شيرازى در [[كربلا]]، خالصى زاده به مردم انقلابى پيوست و در كنار رهبرى اين قيام، يكى از گردانندگان اصلى آن شد.<ref>رجوع کنید به اسلام دباغ، همانجا؛ آل فرعون، ص177ـ179.</ref>
 
 
 
انگليسي ها براى سركوب قيام، كربلا را محاصره كردند و تسليم شدن هفده نفر از رهبران قيام را از شروط ترك مخاصمه دانستند و سرانجام وارد كربلا شدند، ولى نتوانستند شيخ محمد را دستگير كنند.<ref>رجوع کنید به آل فرعون، ص424ـ426؛ براى آگاهى بيشتر رجوع کنید به انقلاب 1920 عراق.</ref>
 
  
در 1340/1921 ملك فيصل قرارداد تحت الحمايگى انگليس را در قبال پادشاهى عراق پذيرفت كه به اعتراضات گسترده مردمى انجاميد. در پى آن، كميته اى پنج نفره از شخصيت هاى سياسى و مذهبى تشكيل شد كه خالصى زاده نيز عضو آن بود. اعضاى اين كميته در ديدار با ملك فيصل مخالفت مردم عراق با قيمومت انگلستان را اعلام نمودند.<ref>هاشم دباغ، ج1، ص141ـ142؛ عبدالهادى حائرى، ص173ـ174؛ رهيمى، ص253ـ254.</ref>
+
در قیام مردم عراق در ۴ [[شوال]] ۱۳۳۸/۱۹۲۰ به رهبرى میرزا محمدتقى شیرازى در [[کربلا]]، خالصى زاده به مردم انقلابى پیوست و در کنار رهبرى این قیام، یکى از گردانندگان اصلى آن شد.<ref>رجوع کنید به اسلام دباغ، همانجا؛ آل فرعون، ص۱۷۷ـ۱۷۹.</ref> انگلیسی ها براى سرکوب قیام، کربلا را محاصره کردند و تسلیم شدن هفده نفر از رهبران قیام را از شروط ترک مخاصمه دانستند و سرانجام وارد کربلا شدند، ولى نتوانستند شیخ محمد را دستگیر کنند.<ref>رجوع کنید به آل فرعون، ص۴۲۴ـ۴۲۶؛ براى آگاهى بیشتر رجوع کنید به انقلاب ۱۹۲۰ عراق.</ref>
  
مراجع اعلى از جمله حاج ميرزا محمدحسين نائينى، شيخ محمدمهدى خالصى و سيد ابوالحسن اصفهانى در فتوايى انتخابات را تحريم كردند كه اين امر در نهايت به ناكامى فيصل در اجراى انتخابات عمومى و تشكيل مجلس مؤسسان منجر شد.<ref>رجوع کنید به عبدالهادى حائرى، ص174؛ رهيمى، ص260، 262ـ263.</ref> حكومت با هجوم به خانه شيخ محمدمهدى خالصى و بازداشت وى و چند تن ديگر و سپس تبعيد آنان به [[حجاز]] و [[قم]] تلاش كرد تا جريان مخالفت علما را به بهانه ايرانى بودن برخى از آنان به مسائل قومى نسبت دهد.(رهيمى، ص271ـ272؛ وردى، ج6، ص221ـ224)
+
در ۱۳۴۰/۱۹۲۱ ملک فیصل قرارداد تحت الحمایگى انگلیس را در قبال پادشاهى عراق پذیرفت که به اعتراضات گسترده مردمى انجامید. در پى آن، کمیته اى پنج نفره از شخصیت هاى سیاسى و مذهبى تشکیل شد که خالصى زاده نیز عضو آن بود. اعضاى این کمیته در دیدار با ملک فیصل مخالفت مردم عراق با قیمومت انگلستان را اعلام نمودند.<ref>هاشم دباغ، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲؛ عبدالهادى حائرى، ص۱۷۳ـ۱۷۴؛ رهیمى، ص۲۵۳ـ۲۵۴.</ref>
  
از سوى ديگر گسترش مبارزات مردمى عليه قيمومت انگليس، به تبعيد شيخ محمد خالصى زاده و سيد محمد صدر از سوى مقامات انگليسى به ايران انجاميد.<ref>رهيمى، ص258؛ عبدالهادى حائرى، ص175؛ كاتب، ص85ـ86.</ref>
+
مراجع اعلى از جمله حاج [[علامه نائینی|میرزا محمدحسین نائینى]]، شیخ محمدمهدى خالصى و [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] در فتوایى انتخابات را تحریم کردند که این امر در نهایت به ناکامى فیصل در اجراى انتخابات عمومى و تشکیل مجلس مؤسسان منجر شد.<ref>رجوع کنید به عبدالهادى حائرى، ص۱۷۴؛ رهیمى، ص۲۶۰، ۲۶۲ـ۲۶۳.</ref> حکومت با هجوم به خانه شیخ محمدمهدى خالصى و بازداشت وى و چند تن دیگر و سپس تبعید آنان به [[حجاز]] و [[قم]] تلاش کرد تا جریان مخالفت علما را به بهانه ایرانى بودن برخى از آنان به مسائل قومى نسبت دهد.(رهیمى، ص۲۷۱ـ۲۷۲؛ وردى، ج۶، ص۲۲۱ـ۲۲۴)
  
==فعالیت های در ایران==
+
از سوى دیگر گسترش مبارزات مردمى علیه قیمومت انگلیس، به تبعید شیخ محمد خالصى زاده و سید محمد صدر از سوى مقامات انگلیسى به ایران انجامید.<ref>رهیمى، ص۲۵۸؛ عبدالهادى حائرى، ص۱۷۵؛ کاتب، ص۸۵ـ۸۶.</ref>
  
خالصى زاده با تشكيل جمعيتى به نام «نمايندگان عالى بين النهرين در ايران» توجه جهانى را به تجاوزات ملك فيصل و انگليس در عراق جلب و پيام هايى تلگرافى به كشورها و مجامع مختلف مخابره كرد.<ref>هاشم دباغ، ج1، ص143ـ144؛ اسلام دباغ، ص192.</ref> همچنين وى از آذر 1302 به ترويج ديدگاههاى خود در روزنامه لواء بين النهرين پرداخت.<ref>صدرهاشمى، ج4، ص180.</ref>
+
==فعالیت ها در ایران==
  
خالصى زاده براى بازگشت علماى عراق و كمك به آنان با احمدشاه قاجار ديدار و گفتگو كرد.(عبدالهادى حائرى، ص187) او از آيت اللّه عبدالكريم حائرى كه به تازگى حوزه علميه قم را رونق داده بود، انتظار داشت كه در بازگرداندن علما به عراق همكارى كند.<ref>وردى، ج6، ص248؛ عبدالحسين حائرى، مصاحبه مورخ 22 آبان 1386.</ref> در كنار اين تلاش ها در اواخر 1302ش در ماجراى جمهورى خواهى رضاخان، مردم را به مخالفت با جمهورى فراخواند<ref>سالور، ج9، ص6817؛ بهار، ج2، ص44.</ref> و در نهايت در ناكامى جنبش جمهورى خواهى نقش اساسى داشت.<ref>رجوع کنید به بهار، ج1، ص360؛ مستوفى، ج3، ص595.</ref>
+
خالصى زاده با تشکیل جمعیتى به نام «نمایندگان عالى بین النهرین در ایران» توجه جهانى را به تجاوزات ملک فیصل و انگلیس در عراق جلب و پیام هایى تلگرافى به کشورها و مجامع مختلف مخابره کرد.<ref>هاشم دباغ، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۴؛ اسلام دباغ، ص۱۹۲.</ref> همچنین وى از آذر ۱۳۰۲ به ترویج دیدگاههاى خود در روزنامه لواء بین النهرین پرداخت.<ref>صدرهاشمى، ج۴، ص۱۸۰.</ref> خالصى زاده براى بازگشت علماى عراق و کمک به آنان با احمدشاه قاجار دیدار و گفتگو کرد.(عبدالهادى حائرى، ص۱۸۷) او از آیت اللّه [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|عبدالکریم حائرى]] که به تازگى [[حوزه علمیه قم]] را رونق داده بود، انتظار داشت که در بازگرداندن علما به عراق همکارى کند.<ref>وردى، ج۶، ص۲۴۸؛ عبدالحسین حائرى، مصاحبه مورخ ۲۲ آبان ۱۳۸۶.</ref> در کنار این تلاش ها در اواخر ۱۳۰۲ش در ماجراى جمهورى خواهى رضاخان، مردم را به مخالفت با جمهورى فراخواند<ref>سالور، ج۹، ص۶۸۱۷؛ بهار، ج۲، ص۴۴.</ref> و در نهایت در ناکامى جنبش جمهورى خواهى نقش اساسى داشت.<ref>رجوع کنید به بهار، ج۱، ص۳۶۰؛ مستوفى، ج۳، ص۵۹۵.</ref>
  
با تلاشهاى دربار ايران و سردار سپه (نخست وزير) دولت عراق موافقت كرد به علماى تبعيدى در ايران در صورت تعهد كتبى به عدم دخالت در امور سياسى عراق، اجازه بازگشت دهد. اين موافقت شامل خالصى زاده و پدرش نمى شد. آن دو ضمن انتقاد از علما به جهت پذيرفتن شرط دولت عراق، در اوايل 1303ش به [[مشهد]] مهاجرت كردند.<ref>عبدالهادى حائرى، ص183؛ بهار، همانجا.</ref>
+
با تلاشهاى دربار ایران و سردار سپه (نخست وزیر) دولت عراق موافقت کرد به علماى تبعیدى در ایران در صورت تعهد کتبى به عدم دخالت در امور سیاسى عراق، اجازه بازگشت دهد. این موافقت شامل خالصى زاده و پدرش نمى شد. آن دو ضمن انتقاد از علما به جهت پذیرفتن شرط دولت عراق، در اوایل ۱۳۰۳ش به [[مشهد]] مهاجرت کردند.<ref>عبدالهادى حائرى، ص۱۸۳؛ بهار، همانجا.</ref>
  
خالصى زاده پس از درگذشت پدرش در 16 فروردين 1304،<ref>اصغرى نژاد، ص105؛ وردى، ج6، ص251.</ref> از [[مشهد]] به تهران بازگشت .(بهار، همانجا) او در تهران به عنوان امام جماعت مسجد سلطانى (نام كنونى آن: مسجد امام) براى نظم بخشيدن به اجتماعات مسجد كميته مجتمعين مسجد سلطانى را تشكيل داد.<ref>اسلام دباغ، همانجا؛ جعفريان، ص126.</ref> و براى تحقق اهداف كميته، از خرداد 1303 روزنامه اتحاد اسلام را همراه با شيخ حسين لنكرانى منتشر كرد.(صدرهاشمى، ج1، ص49)
+
خالصى زاده پس از درگذشت پدرش در ۱۶ فروردین ۱۳۰۴،<ref>اصغرى نژاد، ص۱۰۵؛ وردى، ج۶، ص۲۵۱.</ref> از مشهد به [[تهران]] بازگشت. (بهار، همانجا) او در تهران به عنوان امام جماعت مسجد سلطانى (نام کنونى آن: مسجد امام) براى نظم بخشیدن به اجتماعات مسجد کمیته مجتمعین مسجد سلطانى را تشکیل داد.<ref>اسلام دباغ، همانجا؛ جعفریان، ص۱۲۶.</ref> و براى تحقق اهداف کمیته، از خرداد ۱۳۰۳ روزنامه اتحاد اسلام را همراه با شیخ حسین لنکرانى منتشر کرد.(صدرهاشمى، ج۱، ص۴۹)
  
 
==تبعید==  
 
==تبعید==  
  
خالصى زاده در سالهاى 1303 تا 1324ش، بارها به دليل دخالت در امور سياسى يا تحريك مردم به اغتشاش، زندانى يا به نقاط مختلف كشور از جمله خواف، تويسركان، نهاوند و كاشان تبعيد شد. او در اين شهرها نيز فعاليت هايى انجام داد؛ شامل كارهاى عمرانى، تأليف چندين كتاب و بسيج مردم در اعتراض به برخى امور<ref>رجوع کنید به بصيرتمنش، ص352ـ354، 361ـ366؛ هاشم دباغ، ج1، ص148، 154ـ156؛ اسلام دباغ، ص192ـ193.</ref> پارهاى از تحريكات خالصى زاده كه به اعتراضات مردمى در نقاط مختلف كشور منجر شد، در اسناد موجود منعكس است.<ref>براى نمونه رجوع کنید به سازمان اسناد ملى ايران، آرشيو، سند ش 293008550، 293002873، 293002899؛ نيز رجوع کنید به مركز اسناد انقلاب اسلامى، آرشيو، ش 10124، پرونده «خالصى زاده».</ref>
+
خالصى زاده در سالهاى ۱۳۰۳ تا ۱۳۲۴ش، بارها به دلیل دخالت در امور سیاسى یا تحریک مردم به اغتشاش، زندانى یا به نقاط مختلف کشور از جمله خواف، تویسرکان، نهاوند و کاشان تبعید شد. او در این شهرها نیز فعالیت هایى انجام داد؛ شامل کارهاى عمرانى، تألیف چندین کتاب و بسیج مردم در اعتراض به برخى امور<ref>رجوع کنید به بصیرتمنش، ص۳۵۲ـ۳۵۴، ۳۶۱ـ۳۶۶؛ هاشم دباغ، ج۱، ص۱۴۸، ۱۵۴ـ۱۵۶؛ اسلام دباغ، ص۱۹۲ـ۱۹۳.</ref> پاره اى از تحریکات خالصى زاده که به اعتراضات مردمى در نقاط مختلف کشور منجر شد، در اسناد موجود منعکس است.<ref>براى نمونه رجوع کنید به سازمان اسناد ملى ایران، آرشیو، سند ش ۲۹۳۰۰۸۵۵۰، ۲۹۳۰۰۲۸۷۳، ۲۹۳۰۰۲۸۹۹؛ نیز رجوع کنید به مرکز اسناد انقلاب اسلامى، آرشیو، ش ۱۰۱۲۴، پرونده «خالصى زاده».</ref>
  
او در تهران «جمعيت ستمديدگان دوره ديكتاتورى رضاخان» را در 1323ش تشكيل داد (مركز اسناد انقلاب اسلامى، همانجا) و با برپايى نماز جمعه در شهر رى، در سخنراني هاى خود از شاه، دولت و مجلس ايران انتقاد كرد. به همين دليل اداره نظميه پس از اقامه دومين نماز جمعه از برپايى آن جلوگيرى كرد.<ref>هاشم دباغ، ج1، ص159.</ref> او در ادامه فعاليت هاى خود در 1324ش، به عنوان مدير مسئول مجله نور و سردبير مجله منشور نور به بيان افكار و عقايد خود پرداخت. پس از توقيف مجله نور در ارديبهشت 1325 مدتى با روزنامه وظيفه همكارى كرد.<ref>همان، ج1، ص160؛ ابوترابيان، ص147، 158؛ قس جعفريان، ص125.</ref> انتقادهاى وى از محمدرضا شاه و دولت باعث شد دوباره در 1325ش در حدود دو سال به يزد تبعيد شود. در روزهاى آخر اقامتش در يزد به دليل ادامه فعاليت هايش به تهران منتقل شد .<ref>جعفريان، ص126؛ صفائى، ص111، پانويس.</ref> تا اين كه دولت ايران وى را در 13 آبان 1328 به زادگاهش كاظمين تبعيد كرد.  
+
او در تهران «جمعیت ستمدیدگان دوره دیکتاتورى رضاخان» را در ۱۳۲۳ش تشکیل داد (مرکز اسناد انقلاب اسلامى، همانجا) و با برپایى [[نماز جمعه]] در شهر رى، در سخنرانی هاى خود از شاه، دولت و مجلس ایران انتقاد کرد. به همین دلیل اداره نظمیه پس از اقامه دومین نماز جمعه از برپایى آن جلوگیرى کرد.<ref>هاشم دباغ، ج۱، ص۱۵۹.</ref> او در ادامه فعالیت هاى خود در ۱۳۲۴ش، به عنوان مدیر مسئول مجله نور و سردبیر مجله منشور نور به بیان افکار و عقاید خود پرداخت. پس از توقیف مجله نور در اردیبهشت ۱۳۲۵ مدتى با روزنامه وظیفه همکارى کرد.<ref>همان، ج۱، ص۱۶۰؛ ابوترابیان، ص۱۴۷، ۱۵۸؛ قس جعفریان، ص۱۲۵.</ref> انتقادهاى وى از محمدرضا شاه و دولت باعث شد دوباره در ۱۳۲۵ش در حدود دو سال به یزد تبعید شود. در روزهاى آخر اقامتش در یزد به دلیل ادامه فعالیت هایش به تهران منتقل شد.<ref>جعفریان، ص۱۲۶؛ صفائى، ص۱۱۱، پانویس.</ref> تا این که دولت ایران وى را در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ به زادگاهش کاظمین تبعید کرد.  
  
 
==اندیشه ها==
 
==اندیشه ها==
  
خالصى زاده به دليل پارهاى از اظهارنظرها درباره آيين ها و رسومات دينى مردم مورد انتقاد برخى افراد بود تا آنجا كه وى را متهم به وهابيت يا دنباله روى از كسروى مى كردند.<ref>رجوع کنید به ياد، سال ش تابستان 1366.</ref> از آن ميان ايرادات وى به برخى دعاها يا تقبيح رسومى چون زنجيرزدن و گل ماليدن در عزادارى سيدالشهداء در خور ذكر است.<ref>رجوع کنید به خالصى زاده، ص150، 154؛ هاشم دباغ، ج1، ص159.</ref> او خواهان اتحاد دنياى اسلام و تشكيل حكومت بزرگ اسلامى بود.<ref>خالصى زاده، ص132؛ صفائى، ص109؛ مركز اسناد انقلاب اسلامى، همانجا.</ref>
+
خالصى زاده به دلیل پاره اى از اظهارنظرها درباره آیین ها و رسومات دینى مردم مورد انتقاد برخى افراد بود تا آنجا که وى را متهم به [[وهابیت|وهابیت]] یا دنباله روى از کسروى مى کردند.<ref>رجوع کنید به یاد، سال ۲، ش ۷، تابستان ۱۳۶۶.</ref> از آن میان ایرادات وى به برخى دعاها یا تقبیح رسومى چون زنجیرزدن و گل مالیدن در عزادارى [[سیدالشهداء|سیدالشهداء]] درخور ذکر است.<ref>رجوع کنید به خالصى زاده، ص۱۵۰، ۱۵۴؛ هاشم دباغ، ج۱، ص۱۵۹.</ref> او خواهان اتحاد دنیاى [[اسلام]] و تشکیل حکومت بزرگ اسلامى بود.<ref>خالصى زاده، ص۱۳۲؛ صفائى، ص۱۰۹؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامى، همانجا.</ref>
  
خالصى زاده براى ترويج انديشه اتحاد اسلام علاوه بر تأليف كتاب و مقاله و ايراد سخنرانى به [[حجاز]]، [[سوريه]]، [[مصر]]، [[فلسطين]] و [[لبنان]] مسافرت كرد و با بزرگان اهل تسنن در اين مناطق به گفتگو پرداخت.<ref>رجوع کنید به اسلام دباغ، ص194؛ هاشم دباغ، ج1، ص56ـ92.</ref> او در راه تحقق آرمانهاى خود با حكومت هاى وقت ايران و عراق و با دولت هاى استعمارگر انگليس و شوروى مبارزه كرد.<ref>رجوع کنید به احمدى، ص28ـ30، 36ـ43، 69ـ70 و جاهاى ديگر.</ref> او در كنار مبارزات سياسى به تحقيق و پژوهش نيز مشغول بود و حدود يكصد جلد كتاب و رساله در زمينه هاى گوناگون به زبان فارسى و عربى تأليف كرد.<ref>رجوع کنید به هاشم دباغ، ج1، ص27ـ33؛ احمدى، ص125 به بعد.</ref>
+
خالصى زاده براى ترویج اندیشه اتحاد اسلام علاوه بر تألیف کتاب و مقاله و ایراد سخنرانى به [[حجاز]]، [[سوریه]]، [[مصر]]، [[فلسطین]] و [[لبنان]] مسافرت کرد و با بزرگان [[اهل سنت|اهل تسنن]] در این مناطق به گفتگو پرداخت.<ref>رجوع کنید به اسلام دباغ، ص۱۹۴؛ هاشم دباغ، ج۱، ص۵۶ـ۹۲.</ref> او در راه تحقق آرمانهاى خود با حکومت هاى وقت ایران و عراق و با دولت هاى استعمارگر انگلیس و شوروى مبارزه کرد.<ref>رجوع کنید به احمدى، ص۲۸ـ۳۰، ۳۶ـ۴۳، ۶۹ـ۷۰ و جاهاى دیگر.</ref> او در کنار مبارزات سیاسى به تحقیق و پژوهش نیز مشغول بود و حدود یکصد جلد کتاب و رساله در زمینه هاى گوناگون به زبان فارسى و عربى تألیف کرد.<ref>رجوع کنید به هاشم دباغ، ج۱، ص۲۷ـ۳۳؛ احمدى، ص۱۲۵ به بعد.</ref>
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
از جمله اقدامات خالصى زاده در [[كاظمين]] تأسيس مدرسه بزرگ جامعه مدينةالعلم و برگزارى نماز جمعه بود. عاقبت حكومت عبدالكريم قاسم وى را به دليل ايراد سخنرانى بر ضد دولت در خطبه هاى نماز جمعه دستگير و مدتى زندانى كرد ولى وى با وساطت علما و تظاهرات مردم آزاد شد. خالصى زاده پس از مراجعت از مراسم سخنرانى به مناسبت جشن ميلاد پيامبر اكرم دچار عوارضى شبيه مسموميت شد و مدتى بعد در آذر 1342 در [[بغداد]] درگذشت و در حجره درس خود در صحن مطهر كاظمين به خاك سپرده شد.(اسلام دباغ، ص195)
+
از جمله اقدامات خالصى زاده در [[کاظمین]] تأسیس مدرسه بزرگ جامعه مدینةالعلم و برگزارى نماز جمعه بود. عاقبت حکومت عبدالکریم قاسم وى را به دلیل ایراد سخنرانى بر ضد دولت در خطبه هاى نماز جمعه دستگیر و مدتى زندانى کرد ولى وى با وساطت علما و تظاهرات مردم آزاد شد. خالصى زاده پس از مراجعت از مراسم سخنرانى به مناسبت جشن میلاد [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] دچار عوارضى شبیه مسمومیت شد و مدتى بعد در آذر ۱۳۴۲ در [[بغداد]] درگذشت و در حجره درس خود در صحن مطهر کاظمین به خاک سپرده شد.(اسلام دباغ، ص۱۹۵)
  
 
==منابع مقاله==
 
==منابع مقاله==
  
* علاوه بر اسناد موجود در آرشيو سازمان اسناد ملى ايران و مركز اسناد انقلاب اسلامى.
+
*علاوه بر اسناد موجود در آرشیو سازمان اسناد ملى ایران و مرکز اسناد انقلاب اسلامى.
* فريق مزهر آل فرعون، الحقائق الناصعة فى الثورة العراقية سنة 1920 و نتائجها، بغداد 1415/1995.
+
*فریق مزهر آل فرعون، الحقائق الناصعة فى الثورة العراقیة سنة ۱۹۲۰ و نتائجها، بغداد ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
* حسين ابوترابيان، مطبوعات ايران از شهريور 1320 تا 1326، تهران 1366ش.
+
*حسین ابوترابیان، مطبوعات ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶، تهران ۱۳۶۶ش.
* على احمدى، شيخ محمد خالصى زاده: روحانيت در مصاف با انگليس، تهران 1383ش.
+
*على احمدى، شیخ محمد خالصى زاده: روحانیت در مصاف با انگلیس، تهران ۱۳۸۳ش.
* محمد اصغرى نژاد، محمدمهدى خالصى خصم استعمار، (تهران) 1373ش.
+
*محمد اصغرى نژاد، محمدمهدى خالصى خصم استعمار، (تهران) ۱۳۷۳ش.
* حميد بصيرتمنش، علما و رژيم رضاشاه: نظرى بر عملكرد سياسى ـ فرهنگى روحانيون در سالهاى 1305ـ1320ش، (تهران) 1376ش.
+
*حمید بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه: نظرى بر عملکرد سیاسى ـ فرهنگى روحانیون در سالهاى ۱۳۰۵ـ۱۳۲۰ش، (تهران) ۱۳۷۶ش.
* محمدتقى بهار، تاريخ مختصر احزاب سياسى ايران، تهران 1371ش.
+
*محمدتقى بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسى ایران، تهران ۱۳۷۱ش.
* على تبريزى خيابانى، علماى معاصر، چاپ عبدالرحيم عقيقى بخشايشى، قم 1382ش.
+
*على تبریزى خیابانى، علماى معاصر، چاپ عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، قم ۱۳۸۲ش.
* رسول جعفريان، جريانها و سازمانهاى مذهبى ـ سياسى ايران: از روى كار آمدن محمدرضاشاه تا پيروزى انقلاب اسلامى، سالهاى 1320ـ1357، تهران 1383ش.
+
*رسول جعفریان، جریانها و سازمانهاى مذهبى ـ سیاسى ایران: از روى کار آمدن محمدرضاشاه تا پیروزى انقلاب اسلامى، سالهاى ۱۳۲۰ـ۱۳۵۷، تهران ۱۳۸۳ش.
* عبدالهادى حائرى، تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق، تهران 1364ش.
+
*عبدالهادى حائرى، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش.
* محمد خالصى زاده، رسائل سياسى آيت اللّه شيخ محمد خالصى زاده، تدوين اسلام دباغ، تهران 1386ش.
+
*محمد خالصى زاده، رسائل سیاسى آیت اللّه شیخ محمد خالصى زاده، تدوین اسلام دباغ، تهران ۱۳۸۶ش.
* اسلام دباغ، «فقيه مصلح و مجاهد»، كيهان انديشه، ش 75 (آذر و دى 1376).
+
*اسلام دباغ، «فقیه مصلح و مجاهد»، کیهان اندیشه، ش ۷۵ (آذر و دى ۱۳۷۶).
* هاشم دباغ، صفحات مشرقه من الجهاد الدينى والسياسى لعلماء العراق، ج1، تهران 1419.
+
*هاشم دباغ، صفحات مشرقه من الجهاد الدینى والسیاسى لعلماء العراق، ج۱، تهران ۱۴۱۹.
* عبدالحليم رهيمى، تاريخ الحركة الاسلامية فى العراق: الجذور الفكرية والواقع التاريخى (1900ـ1924بيروت 1985.
+
*عبدالحلیم رهیمى، تاریخ الحرکة الاسلامیة فى العراق: الجذور الفکریة والواقع التاریخى (۱۹۰۰ـ۱۹۲۴بیروت ۱۹۸۵.
* قهرمان ميرزا سالور، روزنامه خاطرات عين السلطنه، ج9، چاپ مسعود سالور و ايرج افشار، تهران 1379ش.
+
*قهرمان میرزا سالور، روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج۹، چاپ مسعود سالور و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۹ش.
* محمد صدرهاشمى، تاريخ جرايد و مجلات ايران، اصفهان 1363ـ1364ش.
+
*محمد صدرهاشمى، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان ۱۳۶۳ـ۱۳۶۴ش.
* ابراهيم صفائى، پنجاه خاطره از پنجاه سال، (تهران) 1371ش.
+
*ابراهیم صفائى، پنجاه خاطره از پنجاه سال، (تهران) ۱۳۷۱ش.
* احمد كاتب، تجربة الثورة الاسلامية فى العراق، تهران 1402/1981.
+
*احمد کاتب، تجربة الثورة الاسلامیة فى العراق، تهران ۱۴۰۲/۱۹۸۱.
* عبداللّه مستوفى، شرح زندگانى من، يا تاريخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاريه، تهران 1377ش.
+
*عبداللّه مستوفى، شرح زندگانى من، یا تاریخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ش.
* على وردى، لمحات اجتماعيّة من تاريخ العراق الحديث، بغداد 1969ـ1979، چاپ افست (قم) 1371ش.
+
*على وردى، لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، بغداد ۱۹۶۹ـ۱۹۷۹، چاپ افست (قم) ۱۳۷۱ش.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
+
==منبع==
==منابع==
+
*[[دانشنامه جهان اسلام]]، مدخل "محمد خالصی زاده" از غلامعلى پاشازاده، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23019/1/6789/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%A7 کتابخانه مدرسه فقاهت]، تاریخ بازیابی: 5 دی ماه 1392.
* دانشنامه جهان اسلام، مدخل "محمد خالصی زاده" از غلامعلى پاشازاده، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23019/1/6789/%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%A7 کتابخانه مدرسه فقاهت]، تاریخ بازیابی: 5 دی ماه 1392.
 
  
 
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]

نسخهٔ ‏۴ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۳۸

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


محمد خالصى زاده از علماى مبارز علیه استعمار انگلیس در ایران و عراق است.

Khalesi.jpg
نام کامل شیخ محمد خالصی زاده
زادروز 1308 قمری
زادگاه کاظمین
وفات 1342 شمسی
مدفن کاظمین

Line.png

اساتید

آخوند خراسانی، میرزا محمدتقى شیرازى،...

شاگردان
آثار

ولادت

شیخ محمد، از علماى مبارز علیه استعمار انگلیس در ایران و عراق. او در ۱۳۰۸ قمری در شهر کاظمین به دنیا آمد.[۱] پدرش شیخ مهدى خالصى از مراجع شیعیان از خاندان خالصى در کاظمین عراق بود.

تحصیلات

شیخ محمد، علوم اسلامى را نزد پدر و عموهایش (شیخ صادق خالصی و شیخ راضى خالصى) و سپس نزد استادانى چون محمدکاظم خراسانى، میرزا محمدتقى شیرازى و شیخ عبدالحسین کاظمى فراگرفت و در جوانى به درجه اجتهاد نایل آمد. وى علاوه بر علوم اسلامى، علوم دیگر مانند ریاضیات، طبیعیات و طب را نیز فراگرفت و به زبانهاى انگلیسى، فرانسه، ترکى و فارسى تسلط یافت.[۲]

فعالیت های سیاسی

پس از آغاز جنگ جهانى اول و حمله انگلیس به بندر فاو در ۱۳۳۲، خالصى زاده به همراه پدرش و آیت اللّه سید مهدى حیدرى از علماى کاظمین، مردم این شهر را براى جنگ با انگلیسی ها بسیج کردند.(هاشم دباغ، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷)

در قیام مردم عراق در ۴ شوال ۱۳۳۸/۱۹۲۰ به رهبرى میرزا محمدتقى شیرازى در کربلا، خالصى زاده به مردم انقلابى پیوست و در کنار رهبرى این قیام، یکى از گردانندگان اصلى آن شد.[۳] انگلیسی ها براى سرکوب قیام، کربلا را محاصره کردند و تسلیم شدن هفده نفر از رهبران قیام را از شروط ترک مخاصمه دانستند و سرانجام وارد کربلا شدند، ولى نتوانستند شیخ محمد را دستگیر کنند.[۴]

در ۱۳۴۰/۱۹۲۱ ملک فیصل قرارداد تحت الحمایگى انگلیس را در قبال پادشاهى عراق پذیرفت که به اعتراضات گسترده مردمى انجامید. در پى آن، کمیته اى پنج نفره از شخصیت هاى سیاسى و مذهبى تشکیل شد که خالصى زاده نیز عضو آن بود. اعضاى این کمیته در دیدار با ملک فیصل مخالفت مردم عراق با قیمومت انگلستان را اعلام نمودند.[۵]

مراجع اعلى از جمله حاج میرزا محمدحسین نائینى، شیخ محمدمهدى خالصى و سید ابوالحسن اصفهانى در فتوایى انتخابات را تحریم کردند که این امر در نهایت به ناکامى فیصل در اجراى انتخابات عمومى و تشکیل مجلس مؤسسان منجر شد.[۶] حکومت با هجوم به خانه شیخ محمدمهدى خالصى و بازداشت وى و چند تن دیگر و سپس تبعید آنان به حجاز و قم تلاش کرد تا جریان مخالفت علما را به بهانه ایرانى بودن برخى از آنان به مسائل قومى نسبت دهد.(رهیمى، ص۲۷۱ـ۲۷۲؛ وردى، ج۶، ص۲۲۱ـ۲۲۴)

از سوى دیگر گسترش مبارزات مردمى علیه قیمومت انگلیس، به تبعید شیخ محمد خالصى زاده و سید محمد صدر از سوى مقامات انگلیسى به ایران انجامید.[۷]

فعالیت ها در ایران

خالصى زاده با تشکیل جمعیتى به نام «نمایندگان عالى بین النهرین در ایران» توجه جهانى را به تجاوزات ملک فیصل و انگلیس در عراق جلب و پیام هایى تلگرافى به کشورها و مجامع مختلف مخابره کرد.[۸] همچنین وى از آذر ۱۳۰۲ به ترویج دیدگاههاى خود در روزنامه لواء بین النهرین پرداخت.[۹] خالصى زاده براى بازگشت علماى عراق و کمک به آنان با احمدشاه قاجار دیدار و گفتگو کرد.(عبدالهادى حائرى، ص۱۸۷) او از آیت اللّه عبدالکریم حائرى که به تازگى حوزه علمیه قم را رونق داده بود، انتظار داشت که در بازگرداندن علما به عراق همکارى کند.[۱۰] در کنار این تلاش ها در اواخر ۱۳۰۲ش در ماجراى جمهورى خواهى رضاخان، مردم را به مخالفت با جمهورى فراخواند[۱۱] و در نهایت در ناکامى جنبش جمهورى خواهى نقش اساسى داشت.[۱۲]

با تلاشهاى دربار ایران و سردار سپه (نخست وزیر) دولت عراق موافقت کرد به علماى تبعیدى در ایران در صورت تعهد کتبى به عدم دخالت در امور سیاسى عراق، اجازه بازگشت دهد. این موافقت شامل خالصى زاده و پدرش نمى شد. آن دو ضمن انتقاد از علما به جهت پذیرفتن شرط دولت عراق، در اوایل ۱۳۰۳ش به مشهد مهاجرت کردند.[۱۳]

خالصى زاده پس از درگذشت پدرش در ۱۶ فروردین ۱۳۰۴،[۱۴] از مشهد به تهران بازگشت. (بهار، همانجا) او در تهران به عنوان امام جماعت مسجد سلطانى (نام کنونى آن: مسجد امام) براى نظم بخشیدن به اجتماعات مسجد کمیته مجتمعین مسجد سلطانى را تشکیل داد.[۱۵] و براى تحقق اهداف کمیته، از خرداد ۱۳۰۳ روزنامه اتحاد اسلام را همراه با شیخ حسین لنکرانى منتشر کرد.(صدرهاشمى، ج۱، ص۴۹)

تبعید

خالصى زاده در سالهاى ۱۳۰۳ تا ۱۳۲۴ش، بارها به دلیل دخالت در امور سیاسى یا تحریک مردم به اغتشاش، زندانى یا به نقاط مختلف کشور از جمله خواف، تویسرکان، نهاوند و کاشان تبعید شد. او در این شهرها نیز فعالیت هایى انجام داد؛ شامل کارهاى عمرانى، تألیف چندین کتاب و بسیج مردم در اعتراض به برخى امور[۱۶] پاره اى از تحریکات خالصى زاده که به اعتراضات مردمى در نقاط مختلف کشور منجر شد، در اسناد موجود منعکس است.[۱۷]

او در تهران «جمعیت ستمدیدگان دوره دیکتاتورى رضاخان» را در ۱۳۲۳ش تشکیل داد (مرکز اسناد انقلاب اسلامى، همانجا) و با برپایى نماز جمعه در شهر رى، در سخنرانی هاى خود از شاه، دولت و مجلس ایران انتقاد کرد. به همین دلیل اداره نظمیه پس از اقامه دومین نماز جمعه از برپایى آن جلوگیرى کرد.[۱۸] او در ادامه فعالیت هاى خود در ۱۳۲۴ش، به عنوان مدیر مسئول مجله نور و سردبیر مجله منشور نور به بیان افکار و عقاید خود پرداخت. پس از توقیف مجله نور در اردیبهشت ۱۳۲۵ مدتى با روزنامه وظیفه همکارى کرد.[۱۹] انتقادهاى وى از محمدرضا شاه و دولت باعث شد دوباره در ۱۳۲۵ش در حدود دو سال به یزد تبعید شود. در روزهاى آخر اقامتش در یزد به دلیل ادامه فعالیت هایش به تهران منتقل شد.[۲۰] تا این که دولت ایران وى را در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ به زادگاهش کاظمین تبعید کرد.

اندیشه ها

خالصى زاده به دلیل پاره اى از اظهارنظرها درباره آیین ها و رسومات دینى مردم مورد انتقاد برخى افراد بود تا آنجا که وى را متهم به وهابیت یا دنباله روى از کسروى مى کردند.[۲۱] از آن میان ایرادات وى به برخى دعاها یا تقبیح رسومى چون زنجیرزدن و گل مالیدن در عزادارى سیدالشهداء درخور ذکر است.[۲۲] او خواهان اتحاد دنیاى اسلام و تشکیل حکومت بزرگ اسلامى بود.[۲۳]

خالصى زاده براى ترویج اندیشه اتحاد اسلام علاوه بر تألیف کتاب و مقاله و ایراد سخنرانى به حجاز، سوریه، مصر، فلسطین و لبنان مسافرت کرد و با بزرگان اهل تسنن در این مناطق به گفتگو پرداخت.[۲۴] او در راه تحقق آرمانهاى خود با حکومت هاى وقت ایران و عراق و با دولت هاى استعمارگر انگلیس و شوروى مبارزه کرد.[۲۵] او در کنار مبارزات سیاسى به تحقیق و پژوهش نیز مشغول بود و حدود یکصد جلد کتاب و رساله در زمینه هاى گوناگون به زبان فارسى و عربى تألیف کرد.[۲۶]

وفات

از جمله اقدامات خالصى زاده در کاظمین تأسیس مدرسه بزرگ جامعه مدینةالعلم و برگزارى نماز جمعه بود. عاقبت حکومت عبدالکریم قاسم وى را به دلیل ایراد سخنرانى بر ضد دولت در خطبه هاى نماز جمعه دستگیر و مدتى زندانى کرد ولى وى با وساطت علما و تظاهرات مردم آزاد شد. خالصى زاده پس از مراجعت از مراسم سخنرانى به مناسبت جشن میلاد پیامبر اکرم دچار عوارضى شبیه مسمومیت شد و مدتى بعد در آذر ۱۳۴۲ در بغداد درگذشت و در حجره درس خود در صحن مطهر کاظمین به خاک سپرده شد.(اسلام دباغ، ص۱۹۵)

منابع مقاله

  • علاوه بر اسناد موجود در آرشیو سازمان اسناد ملى ایران و مرکز اسناد انقلاب اسلامى.
  • فریق مزهر آل فرعون، الحقائق الناصعة فى الثورة العراقیة سنة ۱۹۲۰ و نتائجها، بغداد ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
  • حسین ابوترابیان، مطبوعات ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶، تهران ۱۳۶۶ش.
  • على احمدى، شیخ محمد خالصى زاده: روحانیت در مصاف با انگلیس، تهران ۱۳۸۳ش.
  • محمد اصغرى نژاد، محمدمهدى خالصى خصم استعمار، (تهران) ۱۳۷۳ش.
  • حمید بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه: نظرى بر عملکرد سیاسى ـ فرهنگى روحانیون در سالهاى ۱۳۰۵ـ۱۳۲۰ش، (تهران) ۱۳۷۶ش.
  • محمدتقى بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسى ایران، تهران ۱۳۷۱ش.
  • على تبریزى خیابانى، علماى معاصر، چاپ عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، قم ۱۳۸۲ش.
  • رسول جعفریان، جریانها و سازمانهاى مذهبى ـ سیاسى ایران: از روى کار آمدن محمدرضاشاه تا پیروزى انقلاب اسلامى، سالهاى ۱۳۲۰ـ۱۳۵۷، تهران ۱۳۸۳ش.
  • عبدالهادى حائرى، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش.
  • محمد خالصى زاده، رسائل سیاسى آیت اللّه شیخ محمد خالصى زاده، تدوین اسلام دباغ، تهران ۱۳۸۶ش.
  • اسلام دباغ، «فقیه مصلح و مجاهد»، کیهان اندیشه، ش ۷۵ (آذر و دى ۱۳۷۶).
  • هاشم دباغ، صفحات مشرقه من الجهاد الدینى والسیاسى لعلماء العراق، ج۱، تهران ۱۴۱۹.
  • عبدالحلیم رهیمى، تاریخ الحرکة الاسلامیة فى العراق: الجذور الفکریة والواقع التاریخى (۱۹۰۰ـ۱۹۲۴)، بیروت ۱۹۸۵.
  • قهرمان میرزا سالور، روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج۹، چاپ مسعود سالور و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۹ش.
  • محمد صدرهاشمى، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان ۱۳۶۳ـ۱۳۶۴ش.
  • ابراهیم صفائى، پنجاه خاطره از پنجاه سال، (تهران) ۱۳۷۱ش.
  • احمد کاتب، تجربة الثورة الاسلامیة فى العراق، تهران ۱۴۰۲/۱۹۸۱.
  • عبداللّه مستوفى، شرح زندگانى من، یا تاریخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ش.
  • على وردى، لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، بغداد ۱۹۶۹ـ۱۹۷۹، چاپ افست (قم) ۱۳۷۱ش.

پانویس

  1. هاشم دباغ، ج۱، ص۱۵؛ بصیرتمنش، ص۳۵۱.
  2. اسلام دباغ، ص۱۸۹؛ تبریزى خیابانى، ص۴۰۳؛ هاشم دباغ، همانجا.
  3. رجوع کنید به اسلام دباغ، همانجا؛ آل فرعون، ص۱۷۷ـ۱۷۹.
  4. رجوع کنید به آل فرعون، ص۴۲۴ـ۴۲۶؛ براى آگاهى بیشتر رجوع کنید به انقلاب ۱۹۲۰ عراق.
  5. هاشم دباغ، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲؛ عبدالهادى حائرى، ص۱۷۳ـ۱۷۴؛ رهیمى، ص۲۵۳ـ۲۵۴.
  6. رجوع کنید به عبدالهادى حائرى، ص۱۷۴؛ رهیمى، ص۲۶۰، ۲۶۲ـ۲۶۳.
  7. رهیمى، ص۲۵۸؛ عبدالهادى حائرى، ص۱۷۵؛ کاتب، ص۸۵ـ۸۶.
  8. هاشم دباغ، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۴؛ اسلام دباغ، ص۱۹۲.
  9. صدرهاشمى، ج۴، ص۱۸۰.
  10. وردى، ج۶، ص۲۴۸؛ عبدالحسین حائرى، مصاحبه مورخ ۲۲ آبان ۱۳۸۶.
  11. سالور، ج۹، ص۶۸۱۷؛ بهار، ج۲، ص۴۴.
  12. رجوع کنید به بهار، ج۱، ص۳۶۰؛ مستوفى، ج۳، ص۵۹۵.
  13. عبدالهادى حائرى، ص۱۸۳؛ بهار، همانجا.
  14. اصغرى نژاد، ص۱۰۵؛ وردى، ج۶، ص۲۵۱.
  15. اسلام دباغ، همانجا؛ جعفریان، ص۱۲۶.
  16. رجوع کنید به بصیرتمنش، ص۳۵۲ـ۳۵۴، ۳۶۱ـ۳۶۶؛ هاشم دباغ، ج۱، ص۱۴۸، ۱۵۴ـ۱۵۶؛ اسلام دباغ، ص۱۹۲ـ۱۹۳.
  17. براى نمونه رجوع کنید به سازمان اسناد ملى ایران، آرشیو، سند ش ۲۹۳۰۰۸۵۵۰، ۲۹۳۰۰۲۸۷۳، ۲۹۳۰۰۲۸۹۹؛ نیز رجوع کنید به مرکز اسناد انقلاب اسلامى، آرشیو، ش ۱۰۱۲۴، پرونده «خالصى زاده».
  18. هاشم دباغ، ج۱، ص۱۵۹.
  19. همان، ج۱، ص۱۶۰؛ ابوترابیان، ص۱۴۷، ۱۵۸؛ قس جعفریان، ص۱۲۵.
  20. جعفریان، ص۱۲۶؛ صفائى، ص۱۱۱، پانویس.
  21. رجوع کنید به یاد، سال ۲، ش ۷، تابستان ۱۳۶۶.
  22. رجوع کنید به خالصى زاده، ص۱۵۰، ۱۵۴؛ هاشم دباغ، ج۱، ص۱۵۹.
  23. خالصى زاده، ص۱۳۲؛ صفائى، ص۱۰۹؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامى، همانجا.
  24. رجوع کنید به اسلام دباغ، ص۱۹۴؛ هاشم دباغ، ج۱، ص۵۶ـ۹۲.
  25. رجوع کنید به احمدى، ص۲۸ـ۳۰، ۳۶ـ۴۳، ۶۹ـ۷۰ و جاهاى دیگر.
  26. رجوع کنید به هاشم دباغ، ج۱، ص۲۷ـ۳۳؛ احمدى، ص۱۲۵ به بعد.

منبع