سائب بن یزید کندی: تفاوت بین نسخهها
(درست کردن پانویس ها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}} | ||
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} | {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} | ||
− | سائب بن یزید كِندی ، محدّث و صحابی قرن اول. کنیه اش را ابویزید و نسبت او را أسَدی، سُلَّمی، لَیْثی، هُذَلی و أزْدی ذکرکرده و برخی نیز او را از شمار قبیلۀ كِنانه دانسته اند <ref> | + | سائب بن یزید كِندی ، محدّث و صحابی قرن اول. کنیه اش را ابویزید و نسبت او را أسَدی، سُلَّمی، لَیْثی، هُذَلی و أزْدی ذکرکرده و برخی نیز او را از شمار قبیلۀ كِنانه دانسته اند <ref>ابن عبدالبر، ج2، ص576؛ ابن عساکر، ج 20، ص 106، 111؛ مزی، ج 10، ص193. برای سلسله نسب کامل وی رجوع کنید به ابن عساکر، ج 20، ص 106</ref> ، اما متداولترین نسبت وی، کِندی است <ref>رجوع کنید به ابن عساکر، ج 20، ص 109، 121</ref>. وی به خواهرزادۀ نَمِر (نَمِر بن جبل) شهرت داشته است <ref>ابن عبدالبر، ج 2، ص 576؛ ابن حجر، ج 3، ص 26ـ27</ref>. مادرش، عُلَّیه ،دختر شریح حضرمی <ref>مزی، ج 10، ص 194</ref> بود و نیاکان او در دوران جاهلیت هم پیمان خاندان عبدالشمس بودند<ref>ابن عساکر، ج 20، ص 109، 112</ref> . پدرش، یزید بن سعید، نیز از صحابۀ پیامبر بود<ref>مزی، ج10، ص194؛ ابن حجر، ج 3، ص 27</ref>. به نوشتۀ ابن حزم <ref>ص428</ref> ، اجداد سائب به بنی شیطان معروف بودند و پیامبراکرم آنان را بنی عبدالله نامید. سائب بن یزید در سال دوم یا سوم هجرت به دنیا آمد <ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج2، ص576ـ 577؛ ابن عساکر،همانجا</ref>. وی، به گفتۀ خودش ، در سفر حجه الوداع هفت سال داشته <ref>ابن عبدالبر، ج2، ص577؛ ابن عساکر، ج 20، ص 111، 114؛ قس ابن عساکر، ج 20، ص 112، که سن وی را در این هنگام ،به نقلی، ده سال ذکر کرده </ref>، که در این صورت او در سال سوم هجری به دنیا آمده است . |
− | بنا بر روایتی از خود وی، خالۀ سائب او را در کودکی به حضور پیامبر برد تا برای بهبود بیماریش دعا کند. حضرت برایش دعا کرد و بر سرش دست کشید. سپس وضو گرفت و نماز خواند و سائب به ایشان اقتدا کرد و در همین حین، خاتم نبوت را بین دو کتف پیامبر مشاهده کرد <ref> | + | بنا بر روایتی از خود وی، خالۀ سائب او را در کودکی به حضور پیامبر برد تا برای بهبود بیماریش دعا کند. حضرت برایش دعا کرد و بر سرش دست کشید. سپس وضو گرفت و نماز خواند و سائب به ایشان اقتدا کرد و در همین حین، خاتم نبوت را بین دو کتف پیامبر مشاهده کرد <ref>بخاری، ج1، ص55ـ56، ج7، ص9ـ10؛ابن عبدالبر، ج 2، ص 577</ref>. همچنین از وی نقل شده است که پیامبر صلی الله عليه و آله وسلم در کودکی بر سر او دست کشید و از این رو، موی وسط سرش سیاه مانده بود <ref>ابن عساکر، ج20، ص115- 116</ref>. سائب بن یزید، پس از صحابۀ صدر اول، یکی از صاحبان فتوا در مدینه بوده است <ref>ابن سعد، ج2، ص383؛ یعقوبی، ج2، ص240</ref>. وی مورد توجه عمربن خطّاب بود، چنان که گفته اند در زمان عمر و پس از آن تا زمان عثمان، در مدینه قضاوت را بر عهده داشت <ref>رجوع کنید به مسعودی، ص290؛ ابن عساکر، ج 20، ص 118</ref>. عمر مدتی نیز وی را، به همراه عبدالله بن عتبه بن مسعود و سلیمان بن أبی خیثمه، به سرپرستی بازار مدینه گماشت <ref>ابن عبدالبر، ج2، ص576؛ ابن عساکر، ج 20، ص 117</ref>. ابن عساکر <ref>همانجا</ref> در چند خبر، به صورت مشخص، مسئولیت وی را در بازار مدینه ، جمع آوری خراج ذکر کرده است. سائب در زمان امارت معاویه در شام، به شام سفر کرد و ابن عساکر <ref>ج 20، ص 107</ref> از او به عنوان یکی از کسانی که به شام آمده و با معاویه دیدار داشته، یاد کرده که نشان دهندۀ مناسبات او با خلافت اموی است. ابن عساکر <ref>ج 20، ص 119</ref> و ابن حجر <ref>ج 3، ص 28</ref>، نقل یعقوب بن سفیان را دربارۀ قتل سائب در واقعة حره* بازگو کرده و آن¬ را نادرست دانسته اند. |
− | سائب از پیامبر و کسانی چون حُوَیطب بن عبدالعُزَّى، رافع بن خَدیج، سعدبن أبی وَقّاص، عثمان بن عفّان و عمربن خطّاب حدیث نقل کرده است و از وی کسانی چون ابن شهاب زُهری، اسماعیل بن عبیدالله بن أبی مُهاجر پسرش عبدالله بن سائب روایت کرده اند <ref> | + | سائب از پیامبر و کسانی چون حُوَیطب بن عبدالعُزَّى، رافع بن خَدیج، سعدبن أبی وَقّاص، عثمان بن عفّان و عمربن خطّاب حدیث نقل کرده است و از وی کسانی چون ابن شهاب زُهری، اسماعیل بن عبیدالله بن أبی مُهاجر پسرش عبدالله بن سائب روایت کرده اند <ref>برای فهرست کاملی از مشایخ و راویان او رجوع کنید به مزی، ج10، ص194ـ 195</ref>. درصحت برخی روایات سائب، به سبب سن کم او در روزگار پیامبر <ref>رجوع کنید به خطیب بغدادی، ص72ـ 76</ref>، تردید وجود دارد، از جمله این روایت که پیامبر در جنگ احد دو زره بر تن داشت <ref>ابن¬سعد، ج 2، ص 46</ref> ، زیرا جنگ احد در شوال سال سوم هجری رخ داده و سائب نیز در همین سال متولد شده است. |
+ | |||
+ | دربارۀ تاریخ وفات وی اختلاف هست؛ آن را از سال 71 تا دهۀ آخر قرن اول هجری ذکر کرده اند <ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج 2، ص 577؛ ابن عساکر، ج 20، ص 112، 119ـ122</ref>. | ||
− | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۳۲
سائب بن یزید كِندی ، محدّث و صحابی قرن اول. کنیه اش را ابویزید و نسبت او را أسَدی، سُلَّمی، لَیْثی، هُذَلی و أزْدی ذکرکرده و برخی نیز او را از شمار قبیلۀ كِنانه دانسته اند [۱] ، اما متداولترین نسبت وی، کِندی است [۲]. وی به خواهرزادۀ نَمِر (نَمِر بن جبل) شهرت داشته است [۳]. مادرش، عُلَّیه ،دختر شریح حضرمی [۴] بود و نیاکان او در دوران جاهلیت هم پیمان خاندان عبدالشمس بودند[۵] . پدرش، یزید بن سعید، نیز از صحابۀ پیامبر بود[۶]. به نوشتۀ ابن حزم [۷] ، اجداد سائب به بنی شیطان معروف بودند و پیامبراکرم آنان را بنی عبدالله نامید. سائب بن یزید در سال دوم یا سوم هجرت به دنیا آمد [۸]. وی، به گفتۀ خودش ، در سفر حجه الوداع هفت سال داشته [۹]، که در این صورت او در سال سوم هجری به دنیا آمده است .
بنا بر روایتی از خود وی، خالۀ سائب او را در کودکی به حضور پیامبر برد تا برای بهبود بیماریش دعا کند. حضرت برایش دعا کرد و بر سرش دست کشید. سپس وضو گرفت و نماز خواند و سائب به ایشان اقتدا کرد و در همین حین، خاتم نبوت را بین دو کتف پیامبر مشاهده کرد [۱۰]. همچنین از وی نقل شده است که پیامبر صلی الله عليه و آله وسلم در کودکی بر سر او دست کشید و از این رو، موی وسط سرش سیاه مانده بود [۱۱]. سائب بن یزید، پس از صحابۀ صدر اول، یکی از صاحبان فتوا در مدینه بوده است [۱۲]. وی مورد توجه عمربن خطّاب بود، چنان که گفته اند در زمان عمر و پس از آن تا زمان عثمان، در مدینه قضاوت را بر عهده داشت [۱۳]. عمر مدتی نیز وی را، به همراه عبدالله بن عتبه بن مسعود و سلیمان بن أبی خیثمه، به سرپرستی بازار مدینه گماشت [۱۴]. ابن عساکر [۱۵] در چند خبر، به صورت مشخص، مسئولیت وی را در بازار مدینه ، جمع آوری خراج ذکر کرده است. سائب در زمان امارت معاویه در شام، به شام سفر کرد و ابن عساکر [۱۶] از او به عنوان یکی از کسانی که به شام آمده و با معاویه دیدار داشته، یاد کرده که نشان دهندۀ مناسبات او با خلافت اموی است. ابن عساکر [۱۷] و ابن حجر [۱۸]، نقل یعقوب بن سفیان را دربارۀ قتل سائب در واقعة حره* بازگو کرده و آن¬ را نادرست دانسته اند.
سائب از پیامبر و کسانی چون حُوَیطب بن عبدالعُزَّى، رافع بن خَدیج، سعدبن أبی وَقّاص، عثمان بن عفّان و عمربن خطّاب حدیث نقل کرده است و از وی کسانی چون ابن شهاب زُهری، اسماعیل بن عبیدالله بن أبی مُهاجر پسرش عبدالله بن سائب روایت کرده اند [۱۹]. درصحت برخی روایات سائب، به سبب سن کم او در روزگار پیامبر [۲۰]، تردید وجود دارد، از جمله این روایت که پیامبر در جنگ احد دو زره بر تن داشت [۲۱] ، زیرا جنگ احد در شوال سال سوم هجری رخ داده و سائب نیز در همین سال متولد شده است.
دربارۀ تاریخ وفات وی اختلاف هست؛ آن را از سال 71 تا دهۀ آخر قرن اول هجری ذکر کرده اند [۲۲].
پانویس
- ↑ ابن عبدالبر، ج2، ص576؛ ابن عساکر، ج 20، ص 106، 111؛ مزی، ج 10، ص193. برای سلسله نسب کامل وی رجوع کنید به ابن عساکر، ج 20، ص 106
- ↑ رجوع کنید به ابن عساکر، ج 20، ص 109، 121
- ↑ ابن عبدالبر، ج 2، ص 576؛ ابن حجر، ج 3، ص 26ـ27
- ↑ مزی، ج 10، ص 194
- ↑ ابن عساکر، ج 20، ص 109، 112
- ↑ مزی، ج10، ص194؛ ابن حجر، ج 3، ص 27
- ↑ ص428
- ↑ رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج2، ص576ـ 577؛ ابن عساکر،همانجا
- ↑ ابن عبدالبر، ج2، ص577؛ ابن عساکر، ج 20، ص 111، 114؛ قس ابن عساکر، ج 20، ص 112، که سن وی را در این هنگام ،به نقلی، ده سال ذکر کرده
- ↑ بخاری، ج1، ص55ـ56، ج7، ص9ـ10؛ابن عبدالبر، ج 2، ص 577
- ↑ ابن عساکر، ج20، ص115- 116
- ↑ ابن سعد، ج2، ص383؛ یعقوبی، ج2، ص240
- ↑ رجوع کنید به مسعودی، ص290؛ ابن عساکر، ج 20، ص 118
- ↑ ابن عبدالبر، ج2، ص576؛ ابن عساکر، ج 20، ص 117
- ↑ همانجا
- ↑ ج 20، ص 107
- ↑ ج 20، ص 119
- ↑ ج 3، ص 28
- ↑ برای فهرست کاملی از مشایخ و راویان او رجوع کنید به مزی، ج10، ص194ـ 195
- ↑ رجوع کنید به خطیب بغدادی، ص72ـ 76
- ↑ ابن¬سعد، ج 2، ص 46
- ↑ رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج 2، ص 577؛ ابن عساکر، ج 20، ص 112، 119ـ122
منابع
- دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل سائب بن یزید کندی از محمود مهدوی دامغانی، در دسترس در پایگاه دانشنامه جهان اسلام