شهید آیت الله مرتضی بروجردی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۴۶: | سطر ۴۶: | ||
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] | ||
[[رده:علمای شهید]] | [[رده:علمای شهید]] | ||
+ | [[رده:مدفونین در وادی السلام]] |
نسخهٔ ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۰
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
محتویات
ولادت
در بین الطلوعین هفدهم جمادی الاول هزار و سیصد و چهل و هشت هجری قمری در یك خانواده مذهبی به دنیا آمد و وجه تسمیه ایشان به مرتضی به دو جهت می باشد. اول این كه ساعاتی قبل از تولد والده ایشان كه بسیار عابده و زاهده بود در خواب دو سید بزرگوار كه یكی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و دیگری امیرالمؤمنین علیه السلام را می بیند كه از والد آن شهید مرحوم حاج شیخ علی محمد سئوالاتی می نمایند و حاج شیخ سئوالات حضرات را پاسخ می گوید و پس از اتمام سؤال ها و بحث از زیر عبای مباركشان طفل قنداق شده ای را به مرحوم حاج شیخ هدیه می نمایند و می فرمایند نامش مرتضی می باشد.
و جهت دوم این كه از آنجا كه جوار مرقد مطهر امام علی مرتضی علیه السلام متولد شد، به نام شیخ مرتضی انصاری ثانی نامش را مرتضی گذاشتند.
پدر بزرگوار شهید
پدر بزرگوار شهید مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ علی محمد بروجردی (1315ـ1395 ه.ق) یكی از مراجع تقلید شیعه و از برترین تلامذه آیات عظام، میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، محقق اصفهانی، سید علی قاضی قدس الله اسرارهم به شمار می رفت، كتاب های توضیح المسائل، مناسك حج، انیس المقلدین، حاشیه عروه، كتاب الخمس از آثار وی می باشد.
تحصیلات
ایشان در سن شش سالگی به كسب علم و دانش زیر نظر والد عظیم الشأن شان مقدمات و سطوح را به پایان و از محضر درس اساتید حوزه علمیه نجف اشرف همچون مرحوم آیت الله شیخ حسین حلی و آیت الله حاج سید محسن حكیم بهره بردند و عمده تلمّذ ایشان از محضر استاد گرانقدرشان استاد الفقهاء والمجتهدین مرحوم آیت الله العظمی خوئی بوده كه در خلال سالهای متمادی بهره علمی به درجه عالیه اجتهاد نائل گردید و موفق به تألیف تقریرات درس استاد در زمینه فقه و اصول در حدود چهل جلد شدند كه شانزده جلد آن به نام مستند العروه الوثقی چاپ گردیده و فضلاء حوزه علمیه از آن استفاده می نمایند.
ویژگی های اخلاقی شهید
شهید غالباً در نوشتن مطالب استاد از چرك نویس استفاده نمی كرد بلكه معمولاَ بدون خط خوردگی یك باره با بیانی شیوا و استدلالی محكم می نوشتند و خصوصیات دیگر ایشان این بود كه در بحث های علمی قوی بودند كه معمولا حرف آخر را می زدند و اساسا ایشان ولع عجیبی برای فهم مطالب از خودشان نشان می دادند.
یكی از ویژگی های بارز معظمله در القاء درس دقت نظر و بیان شیوا بود ایشان با بیانی قوی و در عین حال ساده و روان و با احتراز از بكاربردن عبارات پیچیده مطالب سنگین علمی را در دسترس شاگردانشان قرار می دادند و همه را مجذوب خود می ساختند.
وارستگی و بی اعتنائی به زخارف دنیا و احتیاط در صرف وجوه شرعیه یكی دیگر از خصوصیات ایشان بود و خود معظم له از هدایا و نذوراتی كه برایشان می آوردند با اقتصار تام مصرف و مقداری را نیز جهت فقراء و نیازمندان نجف اشرف اختصاص داده بودند، در سرپرستی و یاری رساندن به خانواده زندانیان عراق نقش بسیار مهمی داشت و به طور ناشناس و مرتب مایحتاج زندگی آنان را تأمین می نمود.
در انجام وظایف دینی خستگی نمی شناخت غالب اوقات شبانه روز چیزی در حدود 18 ساعت به مطالعه و تدریس و كمك به مستمندان و سایر خدمات دینی انجام می داد. فقرا گاهی اوقات نامناسب دق الباب می نمودند كه همه خواب بودند، آقا خودشان برخواسته و با دست خود و با ترحیب به آنان كمك می نمودند و تا حد امكان نمی گذاشتند فقیری دست خالی از در منزلشان رد شود.
مسافرت به ایران
در تابستان سال 1398 ه.ق به منظور زیارت مرقد مطهر ثامن الحجج علیه السلام و هم زیارت مرقد پدر و به منظور چاپ كتاب های خود به ایران مسافرت و مورد استقبال كم نظیر اهالی بروجرد قرار گرفتند، اهالی قدردان و گوهرشناس بروجرد تا ملایر از معظم له استقبال و مقدمش را گرامی داشتند، در شهرستانهای قم، مشهد، تهران و بروجرد از طرف حوزه علمیه و طبقات مختلف تقاضای زیادی برای توقفشان می نمودند.
لكن ایشان به منظور جلوگیری از تضعیف حوزه علمیه نجف اشرف به آن دیار مقدس مراجعت كردند و همواره جهت حفظ آن حوزه علمیه علی رغم مشكلات عدیده احساس وظیفه می نمودند، اقامت در نجف اشرف و ادامه درس و بحث و تربیت طلاب در آن حوزه علمیه مقدسه را بر خویش واجب می دانستند.
تقوای شهید
تهجد و تضرع های نیمه شب و راز و نیاز ایشان به در گاه احدیت چنان از سوز دل برمی خواست كه دیگران را تحت تأثیر شدید قرار می داد، بیش از پنجاه سال بود كه نماز شب شان ترك نشده بود و غالب اوقات تهجدِ در شب را در اتاقی كاملا تاریك به حدی كه اگر روزنه نوری از پنجره داخل می آمد. آن را پوشانده كه اتاق ایشان در ظلمات و تاریكی محض قرار گیرد، علت را كه سوال می كردند. می فرمودند: می خواهم به یاد تاریكی قبرم بیافتم و در آنجا معبودش را خطاب و به درگاه احدیت نیایش می نمود، در سجده به مدتهای طولانی متضرعانه و ناله كنان با چشمان اشك بار معبود و معشوق اش را مخاطب قرار می داد.
شهادت
حدود سه سال قبل از شهادتشان هنگامی كه به حرم مطهر مولی الموحدین در ماه مبارك رمضان مشرف می شدند، مضروب شخصی واقع شدند و چند روز بعد مجدداً در راه تشرف به بارگاه ملكوتی مولا در سحر به شدت مضروب چند شخص نقاب پوش واقع و از آنجا كه هیچ حاضر به جدایی از مولایش نبود و ادامه این راه را بر خودش فرض و تكلیف می دانست، حدود یك سال بعد در سحر ماه مبارك رمضان و در حالی كه روزه بودند و برای اقامه جماعت به حرم امام و مقتدایش مشرف میشد بمبی به سوی ایشان پرتاب شد كه به شدت مجروح و به بیمارستان منتقل و مدتی بستری می شوند كه تركش های آن تا آخر عمر شریفشان در پایشان بود و از درد پا رنج میبردند.
سرانجام در سحرگاه بیست و چهارم ذی الحجه سال هزار و چهارصد و هجده هجری قمری كه مصادف با شب خاتم بخشی مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام و شب مباهله می باشد پس از اقامه نماز جماعت در داخل حرم مطهر (در مهمترین منطقه حرم یعنی بالاسر) و به هنگام بازگشت از آن مكان مقدس كه مانند همیشه مؤذن آقا و جمعی از طلاب و فضلا ایشان را همراهی می كردند. پس از ورود این جمع به داخل كوچهای كه منزل آقا در آن واقع بود ناگهان از سوی مرد مسلحی كه از پشت مراقب آنان بود حالت تهاجمی به خود گرفته و در مقابل این جمع واقع، آنان را تهدید و به آنان شلیك می نماید و هیچ فرصت عكس العمل به آنان نمی دهد بلافاصله آقا را مورد تهاجم رگبار گلوله قرار می دهد به گفته شهود، آقا در آن لحظه با فریاد (الله اكبر) در مقابل درب مسجد (قتله گاه) بر زمین افتاده و همان جا به لقاءالله و دیدار معبود و معشوق اش شتافت پیكر پاك او را (بنا به وصیت ایشان كه فرموده بود: قبرم را در وادی السلام نزد دو قبر مطهر حضرت هود و حضرت صالح علیهماالسلام تعیین نمایید) طبق وصیت در همان نزدیكی به خاك سپرده شد.