شیخ حسین نجفی اهری: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: حسین نجفی اهری، آثار حسین نجفی اهری، حو...' ایجاد کرد) |
(اضافه کردن رده) |
||
سطر ۱۷۷: | سطر ۱۷۷: | ||
سيد شهابالدين حسينى اهرى, ستارگان حرم، جلد 6 | سيد شهابالدين حسينى اهرى, ستارگان حرم، جلد 6 | ||
+ | [[رده:علمای قرن سیزدهم]] |
نسخهٔ ۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۰
بيرق بردبارى
مقدمه
در عصر غيبت آخرين خورشيد فروزان آسمان امامت و ولايت، حضرت بقية الله الاعظم علیهالسلام كه بىشك زندگانى طيبه اسلامى، وامدار فداكارى ها و جانفشانى هاى مرزداران حريم مقدس اسلامى و ولائى است و مراجع و فقهاى بزرگوار شيعه، از شیخ طوسی و شيخ مفيد تا علماى فرهيخته معاصر همچون امام خمينى - كه به حق اسلام را حياتى دوباره بخشيد و خورشيد آسمان فقاهت و مرجعيت بود. - در زمره اين دلاوران و پرچمداران علم و فضيلت و جهاد بوده اند. آنانى كه در عصر خويش مشعل هدايت اسلام ناب را پرفروغ و تابان حفظ كردند به جانشين هاى صالح خود سپردند تا عرصه گيتى هيچگاه از نعمت والاى اسلام تهى نماند.
در طول تاريخ اسلام علماى مكتب تشيع همواره پرچمدار علم و دانش و مجسمه تقوا و عمل صالح بوده اند و خانه هاى گلى و محقر آنان پناهگاه پابرهنه ها بوده است، اما تقوا و اخلاص الهى باعث شد، بسيارى از آنان گمنام و ناشناخته باقى بمانند. از جمله اين شخصيتهاى بزرگ دينى كه هم در زمان حيات مظلوم بود و هم بعد از وفات از او كمتر ياد مى شود، شخصيت ممتاز عالم تشيع؛ حضرت آيت الله العظمى نجفى اهرى است كه در طول حيات صد و چهار ساله خود، منشاء خيرات و بركات زيادى براى جامعه و حوزه هاى علميه، خصوصاً در منطقه ارسباران (اهر) شد و اينك ما مى كوشيم تا گوشههايى از زندگى اين فقيه مجاهد و بزرگوار شيعه را بر قلم جارى سازيم. باشد كه قدمى در معرفى شخصيت يكى از عالمان وارسته مكتب تشيع برداريم.
ولادت
حسين آقا نجفى اهرى به سال 1282 هـ.ق در خانواده اى پارسا و باتقوا و ساده و بىآلايش در شهرستان اهر - استان آذربايجان شرقى - ديده به جهان گشود. پدر بزرگوارش، فتحالله، مادر ارجمندش زهرا هر دو عاشقان و شيفتگان اهل بيت عصمت و طهارت علیهمالسلام بودند و در كمال صفا و پاكى زندگى مى كردند.(1)
تحصيلات
آقا نجفى اهرى از اوان كودكى به تحصيل علم، عشق و علاقه وافرى داشت و اين اشتياق در سيماى نورانى و معصومگونه اش نمايان بود. در سن ده سالگى به همت والدين ارجمندش موفق به شروع تحصيل در زادگاه خود - اهر - شد و به مدت دوازده سال در محضر «آيت الله ميرزا عبدالغنى مجتهد اهرى» و «ملا جواد اهرى» زانو زد و به تحصيل علوم مقدماتى و كتاب هاى درسى متداول طلبه هاى آن زمان (نصاب، گلستان، صرف و نحو، منطق، معانى و بيان، اصول و فقه) پرداخت. در سن بيست و دو سالگى براى تكميل دروس سطح به حوزه علميه تبريز وارد شد و به مدت نه سال - تا سال 1313 هـ.ق - از محضر بزرگان حوزه تبريز كسب فيض كرد. كه متأسفانه از اساتيد وى در حوزه تبريز اطلاعى در دست نيست!
حوزه علميه اهر(2)
حوزه علميه اهر، در كنار ديگر مراكز علمى حوزوى شهرهاى اسلامى، پاسدار حريم ثقلين بود، در نشر معارف حقه از سابقه اى درخشان و افتخارآميز برخوردار است و علمايى مانند: ميرزا عبدالغنى مجتهد اهرى، حاج شيخ حسين نجفى اهرى، حاج شيخ احمد اهرى، حاج سيد جعفر بنى هاشمى اهرى، حاج شيخ حسين برقى اهرى و... در دامانش پرورش يافته اند.
بناهاى فرهنگى، تاريخى و آثار به جاى مانده (از جمله بقعه شيخ شهابالدين محمود اهرى، قطبالعارفين، قرن هفتم هجرى) از قدمت و عمق اعتقادى، فرهنگى اين خطه از ميهن اسلامى حكايت مى كند و كتابها، اسناد و منقولات اين قدمت را به قرن ششم هـ.ق بازمى گرداند. در نتيجه اين پيشينه درخشان، امروز شاهد حضور مردم در حمايت از فرامين اسلام هستيم.
گفتنى است كه حوزه علميه اهر در طول زمان ها دستخوش تحولات گوناگونى بود. تا جايى كه بعضى از مدارس اين حوزه در زمان رژيم ستم شاهى با زير پا گذاشتن شرايط وقف و وقفنامه و در جهت اهداف ضداسلامى آن رژيم مبنى بر تضعيف حوزه هاى علميه، به تصرف اداره فرهنگ رژيم منحوس درآمده بود. براى نمونه مدرسه علميه شمس (امام صادق علیهالسلام) را مى توان نام برد كه به مدرسه دولتى تبديل شد و اقدامهاى عالمان و طلبه هاى شهر در جهت تخليه مدرسه و تبديل آن به حوزه علميه به جايى نرسيد و تنها بعد از تشريف فرمايى آقا نجفى اهرى، به حوزه علميه تبديل شد.
مدارس علميه اهر
- 1- مدرسه علميه امام صادق علیهالسلام: كه در سابق با نام «شمس» معروف بود به سال 1307 هـ.ش به همت ميرزا حسن، وزير قراجه داغى بنا شد و بعد از انقلاب بناى قديم مدرسه با طرح جديد در سه طبقه، تجديدبنا گرديد و اين مدرسه، تنها حوزه رايج اهر است و بيش از پنجاه نفر طلبه در آن مشغول تحصيل هستند.
- 2- مدرسه علميه مسجد جامع: اين مدرسه در حدود يك سال بعد از فرار فرقه بهائيت در سال 24 يا 25 هـ.ش، بعد از غصب مدرسه شمس توسط طاغوت، به همت «حاج ميرجواد باغبانى» در حياط مسجد جامع با اموال آقاى ميرصالح كه بىوارث بود، بنا شد. در حال حاضر از آنجا استفاده نمى شود و صورت مخروبه به خود گرفته است.
- 3- بقعه شيخ شهابالدين محمود اهرى (قطبالعارفين قرن هفتم هجرى): حضرت شيخ شهابالدين در اين مكان خانقاهى ترتيب داد و به تربيت علماء و عرفاء پرداخت. اين خانقاه در زبان محلى بنام «فبت سرا» معروف و در زمان حيات شيخ از تشكيلات درسى و رونق علمى خاصى برخوردار بود و عالمان و عارفان بزرگى مانند: شيخ جمالالدين تبريزى، بابا فرج وايقانى، باله بنيسى و... در اين دارالعلم به تحصيل كمالات نفسانى و فقه مشغول بودند. بناى فعلى بقعه در زمان صفويه (شاه عباس اول) بر روى مرقد شيخ شهابالدين محمود اهرى بنا شده است.(3)
ازدواج و فرزندان
مرحوم آقا نجفى اهرى، قبل از عزيمت به نجف، در زادگاه خود با دختر مرحوم ملا تقى، فرزند ملا علىاصغر رواسجانى به نام «فضه خانم» ازدواج كرد. ثمره ازدواجشان تنها دخترش (رباب) بود كه او را به عقد حاج سيد عباس گرگرى از فضلاى آذرى نجف، درآورد. آقا نجفى از رباب صاحب شش نوه (4 دختر و 2 پسر) شد. تمامى نوه هاى دخترى هماكنون در قيد حيات اند. به ترتيب، همسران حاج آقا بخارايى در مشهد، حاج آقا نجومى در كرمانشاه، حاج آقا دهدشتى در آبادان و مرحوم كاتب الغروى (خطاط كاشيكارى هاى حرم امام على علیهالسلام و امام حسين علیهالسلام) در نجف، هستند و دو نوه پسرش، حاج سيد محمدحسن گرگرى (مقيم اهر) و مرحوم حاج سيد محمدعلى گرگرى (ساكن نجف) مى باشند.(4)
رؤيايى صادق
معظمله بعد از فراگرفتن دروس سطح به صورت كامل و شايسته در سن سى و يك سالگى (1313 هـ.ق) براى رسيدن به مقامات عالى علمى و اجتهاد به حوزه كهن و هزار ساله نجف مشرف شد و به محافل علمى و جلسات درسى برخى از بزرگان راه يافت. آيت الله العظمى نجفى اهرى خود درباره سفر به نجف اشرف مى گفت: «در اهر منزل كرده و منتظر بودم تا زمينه عزيمت به نجف اشرف فراهم گردد.
تقريباً اواسط مهر ماه بود. يك شب در عالم رؤيا ديدم كه در حرم مطهر ابا عبدالله الحسين علیهالسلام و در ايوان طلا هستم. با دقت به يكى از ستونهاى ايوان طلا چشم دوخته بودم و سعى مى كردم تا از اين ستون به پشت بام حرم بروم، ناگهان از خواب بيدار شدم. نزديكيهاى صبح بود، وضو ساخته و خود را براى دخول به صبح آماده نمودم و از خداوند متعال خواستم كه اين خواب را برايم مبارك گرداند. هنوز اذان صبح نگفته بود كه كوبه در منزلمان به صدا درآمد. به پشت در آمده، با نگرانى در را گشوده و پدر بزرگوارم را مشاهده نمودم. علت تشريف فرمائيش را به اين صبح زودى سئوال نمودم. (پدرش آن زمان در روستاى «رواسجان» زندگى مى كرد) در جواب فرمودند: امروز آقاى حسن اهرى (پدر دكتر قاسمخان) به مكه مشرف اند. زمينه را فراهم ديده و از پدرم خواستم، تا از ايشان بخواهد ساعاتى سفرشان را به تأخير اندازد تا من هم همراه آنان به نجف مشرف شوم.
براى خداحافظى از مادر و ساير بستگان به روستاى رواسجان رفتم كه عمويم هم براى همراهيم و تشرف آماده گرديد. به همراه افراد فوقالذكر حركت نموديم و بعد از طى منزلها اول وارد كربلاى معلى گشتيم. وقتى وارد حرم ابا عبدالله الحسين علیهالسلام شديم، ناگهان چشمم به ستونى افتاد كه آن را در خواب ديده بودم و درست همان ستون بود. به عمويم گفتم: من اينجا را ديده ام و بعد همگى به زيارت نجف مشرف شديم و آقاى حسن اهرى بعد از زيارت حضرت امير علیهالسلام جهت تشرف به مكه آماده شدند و من و عمويم از آنان جدا گشتيم و من، بعد از اجازه اقامت و تحصيل در حوزه نجف از آقا سيد محمدكاظم طباطبائى يزدى (صاحب عروة الوثقى)، به عمويم گفتم كه من ماندنى شدم و ديگر برنمى گردم و چون خانواده ام را همراهم نبرده بودم... نامه اى به پدرم نوشتم اگر امكان داشت، همسر و دخترم را به نجف بفرستد و پدرم با همت والاى خود آنها را به نجف فرستاد.(5)
حوزه علميه نجف در زمان حيات آقا نجفى اهرى
حوزه كهن و هزار ساله نجف به سال 488 هـ.ق به همت شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، از بزرگترين عالمان و فقيهان شيعه تأسيس گرديد. همزمان با سالهاى عزيمت آقا نجفى اهرى به نجف، در سال 1313 هـ.ق، وظيفه پاسدارى و حراست از ميراث گرانبهاى شيعه بدست آيت الله العظمى سيد محمدكاظم طباطبائى يزدى رسيده بود كه به حق فقه شيعى را رونق بخشيد و كتاب گرانسنگى به نام «عروة الوثقى» را به رشته تحرير درآورد.
و سالهاست كه فقهاى عظيمالشأن به آن حاشيه يا تعليقه مى زنند. آنگاه محقق بزرگ و اصولى زبردست، آيت الله العظمى شيخ محمدكاظم خراسانى، معروف به «آخوند» طلوع كرد و رشته اصول فقه را چنان بارور ساخت كه از زمان تأليف كتاب علمى و تحقيقى معظمله به نام «كفاية الاصول» هيچ عالم و فقيهى از مطالعه و تحقيق آن بىنياز نيست. در حقيقت اين دو بزرگوار نهضت علمى شيخ اعظم انصارى را كه به وسيله ميرزاى شيرازى آبيارى شده بود، به تكامل رساندند. همزمان با اين دو بزرگوار و بعد از آنان شخصيتهاى بزرگى مانند: سيد ابوالحسن اصفهانى، شيخ الشريعه اصفهانى و صد فقيه برجسته و استاد مبرز در حوزه نجف قدم به ميدان گذاشتند و به بركت دانش گسترده شان روزبروز بر رونق اين حوزه كهن افزودند و آن را در دو بخش «فقاهت و سياست» فعال و پويا ساختند.(6)
آقا نجفى اهرى در چنين حوزه اى به تحصيل پرداخت و از جلسات درس و افكار بلند دانشمندان و فقيهانى بهره گرفت. شمار زياد مشايخ عالى و اساتيد والامقام معظمله خود نشانگر موقعيت مهم، پويا و باعظمت حوزه هاى آن روزگار است.
اساتيد
- 1- مرحوم ملا جواد اهرى (استاد مقدمات حاج شيخ در اهر)؛
- 2- حضرت آيت الله شيخ عبدالغنى مجتهد اهرى (استاد آقا نجفى در اهر):
فقيه بارع، زبردست، عالم بزرگوار، اديب جليل و شاعر مجيد، از اعاظم فقهاى قرن 13 و 14 هـ.ق در اهر ديده به جهان گشود. دوران كودكى و جوانى را به كسب علوم در زادگاهش گذراند مدتى به تبريز رفت و در آنجا ساكن شد. در تبريز از جمله عالمان طراز اول و مراجع امور شرعى بود و با حضور او شهر عالمخيز تبريز شكوه، عظمت و شرافت دو چندان يافت. حاج شيخ بعد از مدتى به تهران عزيمت كرد و اثر ارزنده اش در فقه به نام «درراللئالى» را در نهايت زيبايى و مهارت، به سبك سيد بحرالعلوم، منظوم كرد و به طبع رسانيد. به اعتراف آگاهان در اين علم كسى را به غير از ميرزا عبدالغنى بعد از سيد بحرالعلوم ياراى آفريدن چنين اثر عظيمى نبود. وى جامع علوم فقه، اصول، حديث، تفسير و ادبيات بود و در سال 1306 هـ.ق در زادگاهش اهر درگذشت.(7)
- 3- حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محمدكاظم بن عبدالعظيم طباطبائى يزدى (صاحب كتاب شريف عروة الوثقى):
وى از استوانه هاى معارف و فقه جعفرى و از مفاخر و مراجع بزرگ تقليد بود. در بيست و هشت رجب (1247 هـ.ق) در كسنو يزد متولد و 28 رجب (1337 هـ.ق) درگذشت.(8)
- 4- حضرت آيت الله العظمى شيخ محمدكاظم بن ملا حسين خراسانى (آخوند صاحب كفايه الاصول):
به سال 1255 هـ.ق در مشهدالرضا علیهالسلام متولد و به سال 1329 هـ.ق در بيست ذی الحجه در نجف الاشرف درگذشت.(9)
- 5- حضرت آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى:
از مراجع بزرگ و دورانديش و استاد بسيارى از فقهاى نيم قرن گذشته بود. به سال 1284 هـ.ق متولد و در سال 1365 هـ.ق درگذشت. كتاب «وسيلة النجاة» او از مشهورترين كتب فقهى، بعد از عروةالوثقى است.(10)
از ديگر اساتيد آقا نجفى اهرى مى توان؛ آقا شيخ محمدحسين نائينى (متوفى 1355 هـ.ق) و آقا شيخ عبدالكريم ممقانى را نام برد.
اجازات اجتهادى و روايتى
مرحوم آقا نجفى اهرى بعد از تكميل تحصيلات عاليه، موفق به كسب اجازه اجتهاد و نقل روايات از آيات و بزرگانى مانند سيد محمدكاظم طباطبائى يزدى، شيخ محمدحسين نائينى، سيد ابوالحسن اصفهانى، شيخ عبدالكريم ممقانى شد كه گوياى موقعيت ممتاز علمى آن فقيه فرزانه و توجه اساتيد معظمله به ايشان است. همچنين ارجاع مسائلى از ناحيه آيت الله العظمى بروجردى به وى، گوياى عنايت ايشان و فضل معظمله بود، به عنوان نمونه به دو حكايت اشاره مى كنيم:
- 1- در زمان آقا نجفى اهرى عده اى از ثروتمندان اهر جهت پرداخت بدهى هاى شرعى اموالشان، قبل از تشرف به حج، خدمت آقاى بروجردى مى رسند. قبل از هر چيز، آقا از آنان مى پرسد: از كدام منطقه ايران آمده ايد؟ آنها در پاسخ مى گويند: از ارسباران (اهر). آقا از گرفتن خمس خوددارى كرده، مى فرماييد تا زمانى كه آقا نجفى اهرى در اهر هستند، من اقدام به چنين كارى نمى كنم. برگرديد و خدمت آقا شيخ حسين برسيد.
- 2- مسأله ديگر اين كه در زمان حيات آقا نجفى اهرى، شهردارى اهر با غصب قبرستانى كه هنوز مورد استفاده اموات مؤمنين بود، حمامى بنا كرد. اما آقا نجفى به علت غصبى بودن، اجازه غسل در آن حمام را نمى داد. مردم (انجمن شهر) از آيت الله العظمى بروجردى براى تعيين تكليف استفتاء كردند و ايشان از جواب خوددارى كرد و به آقا نجفى ارجاع داد و سرانجام حمام به خاطر اجازه ندادن آقا براى غسل و استحمام از بين رفت و به مخروبه تبديل شد. بعد از رحلت آقا نجفى رژيم طاغوت مدرسه اى را به نام (ناموس) در آنجا ساخت كه اين مدرسه بعد از انقلاب به نام شهيد بزرگوار رجائى تغيير نام يافت و هم اينك به خاطر فرسودگى، ساختمان جديد مجتمع آموزشى شهيد رجائى در آنجا بنا مى شود.(11)
تدريس، شاگردان و تأليف
مرحوم آقا نجفى اهرى در دوران پربركت عمر شريف خود به مدت ده سال در حوزه نجف اشرف در مسجد هندى ها و مقبره صاحب عروة الوثقى بر كرسى تدريس تكيه زد و كتابهايى مانند قوانين الاصول ميرزاى قمى، فرائدالاصول و مكاسب شيخ انصارى را به شاگردانش از كشورهاى هندوستان، پاكستان، افغانستان و ايران تدريس فرمود. از شاگردان وى مى توان حضرات آيات و حجج الاسلام: شيخ عبدالعلى آخوندى اهرى، مرحوم حاج سيد صادق آل محمد اهرى (اولين امام جمعه اهر بعد از انقلاب)، حاج ميرزا يراله دهقان، حاج آقا بخارايى، حاج آقا نجومى و حاج آقا دهدشتى را نام برد.
آقا نجفى اهرى در كنار تعليم و تربيت، كتاب هايى را نيز تأليف كرد. فهرست كتابهاى وى عبارت است از:
- 1- «حديقة الاحباب» كتابى وزين و شامل ادعيه، روايات، كرامات، نصايح و مناقب خاندان عصمت و طهارت است و به تعبير مؤلف «كشكولى است جمعآورى شده از كتب معتبره» در تاريخ (1358 هـ.ق) در نجف چاپ و به تقريظ مرجع بزرگ شيعه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى مزين شد.
متن تقريظ چنين است: «بسم الله الرحمن الرحيم: الحق والانصاف كتاب نفيسى است، مشتمل بر اخبار شريفه و مطالب نفيسه و حكايات ظريفه. البته اخوان مؤمنين در طبع و نشر آن ساعى باشند. «للّه درّ مؤلفه» جناب علم الاعلام ثقة الاسلام آقاى آقا شيخ حسين مجتهد اهرى دامت افاضاته - ابوالحسن الموسوى الاصفهانى -».
- 2- «شجره طوبى» همانند حديقه است.
- 3- «رساله عمليه به نام (سدرة المنتهى فى دين المصطفى)» در سال (1366 هـ.ق) در تبريز به چاپ رسيد.
از حاج شيخ شش كتاب چاپ نشده نيز به يادگار ماند كه عبارت است از:
- 1 و 2- «شرح رسائل و مكاسب شيخ انصارى»؛
- 3- «مناسك حج»؛
- 4- «اربع مائه (از فرموده هاى امام صادق علیهالسلام)»؛
- 5- «رد بهائيگرى»؛
- 6- «آيا قرآن قابل ايراد است؟»
آقا نجفى اهرى دست خط خيلى خوبى هم داشت و بخشى از نسخه كتاب «رياض العلماء و حياض الفضلاء» تأليف؛ ميرزا عبدالله بن عيسى افندى اصفهانى (قرن 12) به دست خط اوست. در اين باره حكايتى خواندنى به اين صورت نقل كرده اند: آيت الله العظمى مرعشى نجفى مى خواست در نجف اشرف اين كتاب را از يك زن دست فروش خريدارى كند اما انگليسى ها هم مشترى آن بودند و تا سقف 400 دينار براى خريد پيشنهاد كردند. اما زن حاضر شد كتاب را تنها در برابر 200 دينار به آقا نجفى مرعشى بفروشد. ايشان هم با فروختن اسباب و اثاث و حتى لباس هاى نوى خود كتاب را خريدارى كرد. بعدها آقا مرعشى بر اثر تهديد و اجبار رژيم عراق حاضر شد آن را به انگليسى ها بفروشد؛ اما قبل از فروش به كمك جمعى از رفقايش آن را استنساخ كرد كه مرحوم آقا نجفى اهرى يكى از آنها بود. و قسمتى از كتاب توسط ايشان نسخهبردارى شد و الان موجود است.(12)
در فهرست «نسخه هاى خطى» كتابخانه آقاى مرعشى چنين آورده شده است: «توسط آقا شيخ حسين نجفى اهرى عناوين و نشانيهاى شنگرف تصحيح شده است».(13)
مراجعت به اهر
آقا نجفى اهرى كه همواره با مشكلات ناشى از فقر، دست و پنجه نرم مى كرد. نقل كرده اند گاه براى خريد حداقل مواد غذايى مجبور به فروش كتابهايش مى شد. پس از سى و شش سال تحصيل و تفقّه در دين و رسيدن به جايگاه رفيع اجتهاد و كسب اجازات علمى، فقهى در سن شصت و هفت سالگى به سال (1349 هـ.ق) براى هدايت مردم به ديار خويش بازگشت تا مصداق آيه نَفْر(14) گردد.
معظمله از آغاز ورود به منطقه ارسباران (اهر) مرجعيت دينى يافت و در كنار اقامه نمازهاى جماعت ظهر و عصر در مسجد امام خمينى (سفيد سابق) و مغرب و عشاء در مسجد شيخ عماد، مدرسه علوم دينى شمس (امام صادق علیهالسلام) را كه به تصرف رژيم منحوس پهلوى درآمده بود، بازپس گرفت و به تربيت شاگردان مكتب امام صادق علیهالسلام پرداختند. حاج شيخ علاوه بر بازسازى مدرسه، باقيات و صالحاتى همچون مرمت و بازسازى مسجد امام خمينى و احداث يك باب «غسالخانه» در نزديكى گلزار شهداى اهر از خود به يادگار گذاشت.
اخلاق و سيره
اخلاق پسنديده و فضائل انسانى و صفات پسنديده آقا نجفى اهرى زبانزد خاص و عام بود. معظمله به تواضع، حلم، بردبارى، عفو و گذشت، سعه صدر، مدارا و خوشبرخوردى، احترام به كوچك و بزرگ، احساس مسئوليت، هميارى و دستگيرى از فقرا و محرومان و ديگر صفات كريمه معروف بود. درِ خانه اش همواره به روى مراجعين باز بود و هر كس به حضورش مى رسيد، بىبهره بازنمى گشت. محفل او مجلس انس با قرآن و حديث بود. نه كسى از ديدار او دلتنگ مى شد و نه او از كثرت سئوال و جواب ابراز خستگى مى كرد. هر چند از او مى خواستند، مطلب را تكرار مى كرد. عشق و علاقه بىاندازه اى به اهل بيت عصمت و طهارت - خاصه حضرت سيدالشهداء علیهالسلام و عزادارى او - داشت.
به عنوان نمونه به حكايتى از سجاياى پسنديده اش اشاره مى كنيم: مى گويند در زمان حيات معظمله، فردى شراب خوار و لاابالى در اهر كه به شرارت و شرب خمر معروف بود، روزى به قصد اهانت به آقا نجفى اهرى سر راه او قرار گرفت و به ايشان فحش و ناسزا داد. اطرافيان معظمله خواستند مانع جسارت او شوند؛ اما آقا اجازه نداد و به راه خود ادامه داد. فرداى آن روز آقا به مغازه همان فرد رفت و بعد از سلام و احوالپرسى گفت: ديروز مثل اين كه عصبانى بوديد، اگر قرضى يا مشكلى داريد، من در خدمتتان هستم. آن فرد لاابالى كه انتظار چنين رأفت و عطوفتى را نداشت، متأثر شد و به پاى آقا افتاد و آنگاه از كار زشت خود عذرخواهى كرد.(15)
مبارزات
در مورد زندگى مبارزاتى آقا نجفى اهرى مى توان به همراهى و همآوايى وى با بزرگان نجف در نهضت مشروطيت، كه به رهبرى روحانيان آغاز گرديد و به حمايت همه جانبه معظمله از حضرت امام خمينى در اوائل شكل گيرى نهضت، اشاره كرد. معظمله انس و الفت و علاقه زيادى به حضرت امام داشت، از نزديك با ايشان در ارتباط بود و از حركتهاى حضرت امام قاطعانه پشتيبانى مى كرد. در سال 1343 هـ.ش بود كه حضرت امام سخنرانى تاريخى و افشاگرانه خود نسبت به جنايات رژيم سفاك پهلوى و قرارداد ننگين كاپيتولاسيون را ايراد فرمود و به دستگيرى و بازداشت امام انجاميد، مرحوم آقا نجفى اهرى، شبانه اعلاميه اى صادر فرمود و ضمن محكوم كردن دستگيرى حضرت امام، مردم را دعوت به قيام كرد و مهاجرت خود را به تهران به اطلاع عموم رساند.
اعلاميه هاى حاج شيخ شبانه در كوچه و بازار نصب شد و صبح آن روز شور و غوغاى عجيبى بين مردم راه افتاد. آقا نجفى اهرى در مقابل صفوف به هم فشرده مردم تا دروازه شهر اهر حركت كرد و از آنجا با بدرقه مردم به همراهى آيت الله سيد جعفر بنى هاشمى اهرى جهت اعتراض به بازداشت حضرت امام، به تهران عزيمت كرد و به مجمع بزرگ روحانيان طراز اول ايران (حضرات آيات عظام: گلپايگانى، مرعشى نجفى، ميلانى، پسنديده (اخوى امام)، شهيدين صدوقى و دستغيب و...) كه در باغ ملك تشكيل شده بود، پيوست. آنان مدت پانزده شبانهروز مشغول برنامهريزى جهت آزادى حضرت امام بودند و اعلاميه هاى كوبنده اى در همين زمينه صادر مى كردند. متن اين اعلاميه ها با امضاء نزديك به پنجاه نفر از بزرگان در بعضى از اسناد و كتب به ثبت رسيده است.(16)
همه روزه نماز جماعت به امامت آقا نجفى اهرى برگزار مى گرديد تا اين كه يك شب به طور ناگهانى برق منطقه خاموش شد و در تاريكى چهار جيپ ارتشى وارد باغ شدند و آقا نجفى اهرى را دستگير و به ساواك انتقال دادند. پس از بازجوئى هاى انجام شده، معظمله را چشم بسته به تبريز فرستادند و بالاخره پافشارى روحانيان و مردم موجب آزادى حضرت امام شد و امام بعد از آزادى طى تلگراف جداگانه اى از آقا نجفى اهرى تشكر و قدردانى كرد. كه متأسفانه بر اثر سهلانگارى وراث اين سند هم مانند ساير اسناد از بين رفته يا مفقود شده است.(17)
رحلت
حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ حسين نجفى اهرى سرانجام بعد از صد و چهار سال عمر بابركت و صرف آن در جلب رضاى خالق متعال و خدمت براى اعتلاى اسلام و مسلمين در (23 بهمن 1345 ش) نداى «ارجعى» معبود را لبيك گفت و سبك بال به سوى ملكوت حق و روضه رضوان الهى پر كشيد. پيكر مطهر حاج شيخ بعد از تشييع باعظمت بىسابقه اى در اهر، جهت دفن به عش آل محمد قم انتقال يافت و با حضور حضرات مراجع و علماء اعلام و جمعى از مردم شريف شهرهاى اهر، تبريز، تهران و قم از مسجد امام حسن عسکری علیهالسلام به سوى حرم كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تشييع شد و بعد از اقامه نماز بر پيكر مطهر آن عالم عامل در مقبره ابوحسين در كنار ياران سفر كرده اش: آيت الله شيخ احمد اهرى و آيت الله سيد كاظم كوهكمرى اهرى به خاك سپرده شد.(18) فسلام عليه يوم ولد و يوم مات و يوم يبعث حيّا.
پى نوشت
(1). مصاحبه با حاج سيد محمدحسن نجفى و حاج حسن طايرى، از نوادگان آقا نجفى اهرى.
(2). مصاحبه با جمعى از علماى اهر.
(3). به نقل از كتاب «سيرى در احوال و آثار شيخ شهابالدين اهرى»، حسين دوستى، ص 84.
(4) و (5). مصاحبه با حاج عباسعلى فتحى نود ساله از بستگان آقا نجفى.
(6). جمعآورى شده از كتب مختلف.
(7). نقباءالبشر؛ آقا بزرگ تهرانى، ج 3، ص 1150.
(8). مقدمه عروة الوثقى، نشر مدينة العلم آيت الله خوئى، ص 6.
(9). حيات آخوند، مقدمه كفاية الاصول، نشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص 5.
(10). بقية السلف، هادى هاشميان، ص 30.
(11). همان، ص 1.
(12). به نقل از حاج ميرزا رحيم نصيرزاده اهرى، از بستگان آقا نجفى اهرى.
(13). فهرست كتاب هاى خطى كتابخانه آيت الله مرعشى نجفی، ج 10، ص 186، رديف فهرست 3804.
(14). سوره توبه، آيه 122.
(15). مصاحبه با حاج حسن طايرى، از نوادگان آقا نجفى اهرى.
(16). دائرة المعارف، عبدالحسين سعيديان، ج 2، ص 2044؛ بررسى تحليلى نهضت امام خمينى، حميد روحانى، ج 1، ص 553؛ نهضت روحانيون ايران، على دوانى، ج 4، ص 132 و اسناد انقلاب اسلامى، ج 2، ص 89 و 108 و ج 4، ص 84.
(17) و (18). مصاحبه با حاج حسن طاهرى.
منبع
سيد شهابالدين حسينى اهرى, ستارگان حرم، جلد 6