آیه ۱۱ جمعه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(متن آیه)
سطر ۱: سطر ۱:
 
==متن آیه==
 
==متن آیه==
  
{{قرآن در قاب|«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَاللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیْرُالرَّازِقِینَ».|سوره=62|آیه=11}}
+
{{قرآن در قاب|«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ».|سوره=62|آیه=11}}
  
 
==ترجمه==
 
==ترجمه==

نسخهٔ ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۰۹

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه

و چون تجارتی یا بازیچه ای بینند، پراکنده می شوند و به جانب آن می روند و تو را همچنان ایستاده رها می کنند. بگو: آنچه در نزد خداست از بازیچه و تجارت بهتر است و خدا بهترین روزی دهندگان است.

نزول

جابر بن عبدالله انصارى گوید: که با رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز جمعه می‌خواندیم در آن میان کاروان و قافله تجارت رسید. مردم در حین اداء نماز پراکنده شدند و کسى در صفوف جماعت جز دوازده نفر باقى نماند سپس این آیه نازل گردید.

حسن بصرى و ابومالک گویند: گرسنگى بر اهل مدینه غلبه یافت و آذوقه هم گران شده بود تا این که کاروان و قافله تجارت دحیة بن خلیفه که بازرگانى زیتون مى کرد از شام وارد گردید در حالتى که پیامبر مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بوده است وقتى که قافله را دیدند به طرف او شتافتند که مبادا دیگران سبقت جسته و از اموال کاروان مزبور خریدارى نمایند در این شتابزدگى جز عده قلیلى براى نماز جمعه باقى نماندند سپس این آیه نازل گردید و پیامبر فرمود: اگر همه مسلمین می‌رفتند هر آینه آتش آن‌ها را فرامی‌گرفت و ناگفته نماند کاروان‌هاى تجارت موقعى که به مدینه وارد می‌شدند در چند میلى مدینه شروع به طبل زدن و نواختن نى می‌نمودند تا مردم از آمدن آن‌ها اطلاع یابند.[۱]

ابن شهر آشوب از تفسیر مجاهد و ابویوسف یعقوب بن سنان از ابن عباس نقل نمایند که دحیه کلبى در روز جمعه اى که پیامبر مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بود با کاروان خود از تجارت شام با حمل زیتون به طرف مدینه مى آمد و مطابق معمول خود براى مطلع ساختن مردم به زدن طبل و نواختن نى پرداختند. در این میان جماعتى که براى اداى نماز جمعه حاضر شده بودند از دور پیامبر متفرق شده و جز على بن ابى‌طالب و حسن و حسین و فاطمه علیهم‌السلام و نیز سلمان و ابوذر و مقداد و صهیب بقیه به طرف کاروان تجارت مزبور شتافتند و پیامبر را در نماز جمعه تنها گذاشتند در حالتى که پیامبر مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بوده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند توجه و نظر خود را در این روز جمعه به مسجد و نماز من معطوف کرده است و اگر در میان تفرق و پراکندگى مردم از نماز این گروه هشت نفر باقى نمى ماندند که اکنون با من در نماز شرکت می‌نمایند. هر آینه مدینه با اهل آن در آتش قرار مى گرفتند و مانند قوم لوط عذاب باریدن سنگ بر سر آن‌ها مى آمد.[۲]

جابر گوید: کاروان مزبور مربوط به دحیة بن خلیفة الکلبى بوده که از شام مى آمده است و البته پیش از مسلمان شدن او بوده است.[۳]

پانویس

  1. تفسیر مجمع البیان.
  2. البرهان فی تفسیر القرآن.
  3. صحیح بخارى و صحیح مسلم و تفسیر کشف الاسرار.

منابع

پیوندها