آیه ۲ حشر: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی '=== متن آیه === {{قرآن در قاب|هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==متن آیه== | |
− | {{قرآن در قاب| | + | {{قرآن در قاب|«هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ».|سوره=59|آیه=2}} |
− | + | ==ترجمه== | |
− | اوست آن خدایی که نخستین بار کسانی از اهل کتاب را که کافر | + | اوست آن خدایی که نخستین بار کسانی از اهل کتاب را که کافر بودند، از خانه هایشان بیرون راند و شما نمی پنداشتید که بیرون روند آنها نیز می پنداشتند حصارهاشان را توان آن هست که در برابر خدا نگهدارشان باشد. خدا از سویی که گمانش را نمی کردند بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افکند، چنان که خانه های خود را بدست خود و بدست مؤمنان خراب می کردند پس ای اهل بصیرت، عبرت بگیرید. |
− | == | + | ==نزول== |
[[سوره حشر]] درباره قوم بنىالنضیر نازل شده است. مردى از ابن عباس پرسید که نام این سوره چیست؟ گفت: سوره بنىالنضیر است زیرا همه این سوره درباره داستان بنىالنضیر وارد شده است. | [[سوره حشر]] درباره قوم بنىالنضیر نازل شده است. مردى از ابن عباس پرسید که نام این سوره چیست؟ گفت: سوره بنىالنضیر است زیرا همه این سوره درباره داستان بنىالنضیر وارد شده است. | ||
سطر ۲۷: | سطر ۲۷: | ||
در این میان یک زن یهودى برادر مسلمانى داشت به وسیله او رسول خدا صلی الله علیه و آله را از مکر و حیله یهودیان اعزامى باخبر مى سازد. پیامبر که آماده حرکت بود وقتى که از این خبر مطلع گردید. از رفتن منصرف شد و دستور فرمود: محاصره قلعه و حصار یهودیان را تنگتر نمایند و از طرفى منافقین که وعده نصرت پنهانى به یهودیان داده بودند به یارى آنان برنخاستند لذا در دل یهودیان ترس و وحشت غلبه کرد چنان که در آیه فرماید «وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» بنىالنضیر وقتى که به گرفتارى خویش و نفاق منافقین پى بردند به ناچار تقاضاى عفو و صلح از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله نمودند. پیامبر فرمود: باید این طائفه از مدینه و اطراف آن بیرون رفته و به طرف ازرعات و اریحاى شام بروند و این آیه نازل گردید.<ref> تفاسیر روض الجنان و کشف الاسرار.</ref> | در این میان یک زن یهودى برادر مسلمانى داشت به وسیله او رسول خدا صلی الله علیه و آله را از مکر و حیله یهودیان اعزامى باخبر مى سازد. پیامبر که آماده حرکت بود وقتى که از این خبر مطلع گردید. از رفتن منصرف شد و دستور فرمود: محاصره قلعه و حصار یهودیان را تنگتر نمایند و از طرفى منافقین که وعده نصرت پنهانى به یهودیان داده بودند به یارى آنان برنخاستند لذا در دل یهودیان ترس و وحشت غلبه کرد چنان که در آیه فرماید «وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» بنىالنضیر وقتى که به گرفتارى خویش و نفاق منافقین پى بردند به ناچار تقاضاى عفو و صلح از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله نمودند. پیامبر فرمود: باید این طائفه از مدینه و اطراف آن بیرون رفته و به طرف ازرعات و اریحاى شام بروند و این آیه نازل گردید.<ref> تفاسیر روض الجنان و کشف الاسرار.</ref> | ||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
− | <references /> | + | <references/> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | ==منابع== | ||
* قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی. | * قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی. | ||
+ | * محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 790. | ||
− | + | ==پیوندها== | |
− | + | * [[سوره حشر]] | |
− | + | * [[سوره حشر/متن و ترجمه سوره]] | |
− | |||
− | *[[سوره حشر ]] | ||
− | |||
− | *[[سوره حشر /متن و ترجمه سوره | ||
− | |||
− | |||
+ | [[رده:آیات سوره حشر]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۶
متن آیه
ترجمه
اوست آن خدایی که نخستین بار کسانی از اهل کتاب را که کافر بودند، از خانه هایشان بیرون راند و شما نمی پنداشتید که بیرون روند آنها نیز می پنداشتند حصارهاشان را توان آن هست که در برابر خدا نگهدارشان باشد. خدا از سویی که گمانش را نمی کردند بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افکند، چنان که خانه های خود را بدست خود و بدست مؤمنان خراب می کردند پس ای اهل بصیرت، عبرت بگیرید.
نزول
سوره حشر درباره قوم بنىالنضیر نازل شده است. مردى از ابن عباس پرسید که نام این سوره چیست؟ گفت: سوره بنىالنضیر است زیرا همه این سوره درباره داستان بنىالنضیر وارد شده است.
گویند: قبائل بنىالنضیر و بنىقریظه از دو سبط بنىاسرائیل بوده و هر دو طائفه از یهودیانى بودند که بتپرستى میکردند و در اطراف مدینه در یکى از روستاهاى آن به نام زهرة جاى داشتند و قلعه ها و حصارهاى محکمى در اطراف خویش احداث کرده بودند و فاصله بین مدینه و جایگاه آنها یک میل مى بود و رئیس آنان بنام کعب بن اشرف بوده است.
اینان در عداوت با رسول خدا صلی الله علیه و آله با کفار عرب همدست و همداستان شده بودند و منافقین مدینه نیز از آنها پشتیبانى مى کردند و آنها را به جنگ با مسلمین و پیامبر اسلام تشویق مینمودند و شرح داستان آنها از این قرار است:
وقتى که رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه مهاجرت فرمود. بنوالنضیر با وى به مصالحه پرداختند و عهد و پیمان بستند که با مسلمین به جنگ و قتال نپردازند پیامبر چنین عهدى را از آنها پذیرفت و در همان اوقات جنگ بدر پیش آمد و مسلمین در آن جنگ پیروز شدند.
این یهودیان گفتند: قسم به خدا محمد همان پیامبرى است که ما در تورات خوانده بودیم سپس بعد از چندى جنگ احد پیش آمد. در این جنگ که موقتاً سپاه اسلام شکست خورده بود. اینان درباره رسالت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به شک و تردید افتادند و در همین اوان نامه کفار قریش به آنها رسید که آنان را مسخره نموده و سرزنش کرده بودند که چرا با محمد سازش کرده و با وى پیمان عدم تعرض و متارکه جنگ بسته اند و نیز به اینان نوشتند که اگر از عهد و پیمانى که با محمد بسته اند، برنگردند؛ آنان مجبور خواهند بود با اینان به قتال و جنگ بپردازند پس از رسیدن نامه کعب بن اشرف رئیس قبیله بنىالنضیر با چهل سوار به مکه آمد و در مسجدالحرام برابر کعبه با کفار قریش بر ضد رسول خدا صلی الله علیه و آله عهد و پیمان بست.
کعب بعد از این عهدنامه به مدینه برگشت. جبرئیل قضیه پیمان کعب را با کفار قریش به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر فرمان قتل کعب بن اشرف را به خاطر نقض عهد با مسلمین و رسول خدا صلی الله علیه و آله صادر کرد و محمد بن مسلمه را مأمور اجراى این فرمان نمود.
محمد بن مسلمه که برادر رضاعى کعب بن اشرف بود به دستور پیامبر او را به قتل رسانید پس از کشته شدن کعب لشکر اسلام به طرف یهودیان بنىالنضیر بسیج گردیده و رهسپار شدند. یهودیان مزبور وقتى که از تصمیم پیامبر آگاهى یافتند، مرعوب شدند و ترس و وحشت سراپاى آنها را فراگرفت لذا براى رسول خدا صلی الله علیه و آله پیام فرستادند که ما هنوز از سوگ و عزاى کعب بن اشرف خارج نشده ایم و از رسول خدا صلی الله علیه و آله امان خواستند.
پیامبر فرمود: باید از مدینه خارج شوند، آنها در جواب گفتند که مرگ بر ما آسانتر است تا این که از دیار خویش بیرون رفته و خارج شویم لذا در حصار و قلعه خود رفته و آماده جنگ شدند. در این میان عبدالله بن ابى بن سلول رئیس منافقین در نهانى براى یهودیان بنىالنضیر پیام فرستاد و آنها را از حمایت خویش باخبر ساخت. یهودیان براى پیامبر پیام فرستادند که خودش با دو نفر براى بستن عهد و پیمان جدید بیایند تا با سه نفر از خودشان در جایگاهى پیمان مزبور را امضاء نمایند و منظورشان از این پیشنهاد بکار بردن مکر و حیله و کشتن رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است و سه نفر یهود اعزامى از طرف یهودیان بنىالنضیر پنهانى با خود خنجر همراه آورده بودند.
در این میان یک زن یهودى برادر مسلمانى داشت به وسیله او رسول خدا صلی الله علیه و آله را از مکر و حیله یهودیان اعزامى باخبر مى سازد. پیامبر که آماده حرکت بود وقتى که از این خبر مطلع گردید. از رفتن منصرف شد و دستور فرمود: محاصره قلعه و حصار یهودیان را تنگتر نمایند و از طرفى منافقین که وعده نصرت پنهانى به یهودیان داده بودند به یارى آنان برنخاستند لذا در دل یهودیان ترس و وحشت غلبه کرد چنان که در آیه فرماید «وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» بنىالنضیر وقتى که به گرفتارى خویش و نفاق منافقین پى بردند به ناچار تقاضاى عفو و صلح از رسول خدا صلی الله علیه و آله نمودند. پیامبر فرمود: باید این طائفه از مدینه و اطراف آن بیرون رفته و به طرف ازرعات و اریحاى شام بروند و این آیه نازل گردید.[۱]
پانویس
- ↑ تفاسیر روض الجنان و کشف الاسرار.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی.
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 790.