غیاث الدین منصور دشتکی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ امير منصــور را به غیاث الدین منصور دشتکی منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | امير غياثالدين منصور دشتكي (948-866 ق) فیلسوف، حکیم، عارف، منطقدان و ریاضیدان نامدار [[شیعه]] در قرن دهم هجری است. از امير غياث الدين منصور كتب زيادي در موضوعات مختلف: اخلاق، عرفان، رياضيات، نجوم، طبّ، منطق، فلسفه و كلام، بر جاي مانده است. | ||
− | + | ==زندگینامه== | |
+ | غياث الدين منصور دشتكي فرزند امير صدرالدين دشتكي در سال 866 قمری در محله دشتك (لب آب) [[شیراز|شيراز]] در خانوادهای معروف به علم و حکمت به دنيا آمد. پدرش سیدصدرالدین محمد دشتکی شیرازی معروف به سید سَنَد، بود و نسبش به [[زید بن علی بن الحسین|زید بن علی بن حسین]] میرسد. خاندان دشتکی، یکی از خاندان های علم و [[فلسفه]] و [[عرفان]] [[شیعه]] در شیراز بودند. این خاندان در شیراز مدرسه ای بنام منصوریه داشت و پدرش مؤسس مدرسه بود. غیاثالدین نزد پدر به فراگیری علوم و معارف پرداخت. او پس از وفات پدر، وارث منصب علمي و كرسي درس ايشان شد. | ||
− | + | استادان امير غياث الدين در امور شرعي، پدر بزرگوارش و پسرعمويش امير نظام الدين احمد، استاد مسلم كلام و فقه، و در ادبيات نزد امير حبيب الله، و در امور معقول نزد سيد فاضل مشهور به فارسي تلمذ نموده است. اما واضح است كه بيشترين تأثيرگذاري را امير صدرالدين محمد دشتكي بر ايشان نهاده است؛ چرا كه در آثار ايشان، كاملاً مشهود است كه طريقه علمي پدر را دنبال كرده و بر همان سياق عمل مي كرده است. | |
− | + | در چهارده سالگی داعیه مناظره با جلالالدین دوانی را داشت و در بیست سالگی از تحصیل علوم زمان خود فارغ شد. غیاثالدین را در زمان شاه اسماعیل صفوی (ﺣﮑ: 905ـ930)، برای تعمیر رصدخانه مراغه که در آن زمان ویران شده بود، از شیراز به آذربایجان دعوت کردند. وی به آذربایجان رفت، اما به سبب برخی موانع آن کار انجام نگرفت. در زمان شاه اسماعیل، از غیاثالدین دعوت شد که به همراه میر جلالالدین استرآبادی ـ که از فقیهان بود ـ عهدهدار مقام صدارت شود، اما غیاثالدین نپذیرفت. در زمان شاهطهماسب، دشتکی این مقام را پذیرفت، ولی پس از مواجهه با استرآبادی زمینه را مساعد ندید و دوباره به شیراز بازگشت و همچنان عهدهدار ریاست مدرسه شیراز شد. | |
− | |||
− | + | در 936 ق. که غیاثالدین به هفتاد سالگی رسیده بود، بار دیگر برای مقام صدارت به دربار شاه [[صفویه|صفوی]] دعوت شد. وی ابتدا با امیر نعمتاللّه حلّی در امر صدارت شریک بود و پس از عزل نعمتاللّه، غیاثالدین به تنهایی صدارت را به عهده گرفت و دو سال و اندی در این منصب بود. در 938 ق، شیخ علی بن عبدالعالی کرکی، معروف به [[محقق ثانی]]، از [[عراق]] عرب وارد [[تبریز]]، پایتخت صفویان شد و مورد احترام و اکرام شاهطهماسب قرار گرفت. محقق ثانی مناسبات دوستانهای با غیاثالدین برقرار کرد، اما رفته رفته به سبب اختلاف نظری که در برخی مسائل با وی داشت و نیز فتنهانگیزی و [[سخن چینی|سخنچینی]] دیگران، این دوستی به مشاجره و خصومت کشید. از جمله مسائل مورد اختلاف، تغییر جهت [[قبله]] [[مسجد|مساجد]] عراق عجم بود که محقق کرکی آن را از شاه درخواست کرده و وی نیز پذیرفته بود. اما غیاثالدین تعیین جهت قبله را منوط به دانستن [[علم هیئت|علم نجوم]] دانست و از اینرو محقق کرکی را فاقد صلاحیت برای انجام این کار دانست. شاه تحتتأثیر فضای سیاسی و اجتماعی آن روز، جانب محقق کرکی را گرفت و دشتکی را از صدارت عزل کرد و چند روز پس از آن دشتکی تبریز را به قصد شیراز ترک گفت. | |
− | + | بعد از آن، غیاثالدین بقیه عمر را به تحقیق و تألیف و تدریس در مدرسه منصوریه که پدرش به نام او بنا نهاده بود گذراند. وی در 948 یا 949 قمری در شیراز درگذشت و در جوار مزار پدرش در مدرسه منصوریه شیراز به خاک سپرده شد. | |
− | + | == شاگردان == | |
+ | غیاثالدین علاوه بر دو پسرش، شاگردان دیگری نیز تربیت کرد، از جمله: | ||
− | + | * مصلح الدين لاري | |
+ | * جمالالدین محمود شیرازی | ||
+ | * قطب الدین بغدادی، متبحر در علم عقلی و نقلی (متوفی 970) | ||
+ | * تقيالدين ابوالخير محمد بن محمد فارسي، كه از زمره شاگردان پدر نيز محسوب مي شده است. | ||
+ | * وجيه الدين سليمان القاري الفارسي | ||
+ | * میر ابوالفتح شریفی | ||
+ | * شيخ شهاب الدين علي دانيالي فسوي | ||
+ | * فخرالدين محمد بن حسين استرآبادي | ||
+ | * كمال الدين حسين اردبيلي، معروف به الهی اردبیلی | ||
+ | * شيخ احمد جمال الدين خلخالي | ||
+ | * مير قوام الدين شيرازي | ||
+ | * شيخ نصرالبيان انصاري، نياي ابوالقاسم كازروني | ||
+ | * مولي محمد نصرالله معمائي | ||
+ | * ميرزا شرف جهان قزويني | ||
+ | * ميرزا قاسم گنابادي | ||
+ | * كمال الدين حسين ضميري اصفهاني | ||
+ | * مقصود كاشاني، شاعر و صاحب ديوان كاشي (متوفی 987). | ||
− | + | == آثار و تألیفات == | |
+ | در کتاب «[[الذریعة الی تصانیف الشیعة (کتاب)|الذریعه]]» برای امیرغیاث الدین 60 کتاب در علوم مختلف معرفی شده است. برخی از مشهورترین آثار وی به شرح زیر است : | ||
+ | |||
+ | 1- اثبات واجب | ||
+ | |||
+ | 2- اخلاق منصوری | ||
+ | |||
+ | 3- اشارات و تلویحات (در حکمت الهی و طبیعی) | ||
+ | |||
+ | 4- اشراق هیاکل النور | ||
+ | |||
+ | 5- شرح حکمةالعین | ||
+ | |||
+ | 6- کفایة الحساب | ||
+ | |||
+ | 7- مشارق | ||
+ | |||
+ | 8- تفسیر سوره انسان | ||
− | |||
− | |||
1) در علوم قرآنی و تفسیر. تحفةالفَتی فی تفسیر سورة هَلْ اَتی که این اثر را پروین بهارزاده تصحیح و در 1381ش در تهران چاپ کردهاست. مطلع العرفان که مشتمل بر تفسیر آیات متعدد با رویکردی کلامی است. این اثر در مجموعه مصنفات غیاثالدین منصور حسین دشتکی شیرازی، به کوشش عبداللّه نورانی (تهران 1386ش، 2ج) چاپ شدهاست. | 1) در علوم قرآنی و تفسیر. تحفةالفَتی فی تفسیر سورة هَلْ اَتی که این اثر را پروین بهارزاده تصحیح و در 1381ش در تهران چاپ کردهاست. مطلع العرفان که مشتمل بر تفسیر آیات متعدد با رویکردی کلامی است. این اثر در مجموعه مصنفات غیاثالدین منصور حسین دشتکی شیرازی، به کوشش عبداللّه نورانی (تهران 1386ش، 2ج) چاپ شدهاست. | ||
سطر ۶۶: | سطر ۹۹: | ||
د) پزشکی. چندین اثر از وی در این زمینه شناخته شدهاست. معالمالشفا، بهعربی که کتابی مفصّل در این زمینه بوده؛ و شافیة (اصولالشافیة/ خلاصة معالم الشفا/ رسالة فی الطب) که گزیدهای از معالمالشفا بوده و گویا تدریس میشدهاست. | د) پزشکی. چندین اثر از وی در این زمینه شناخته شدهاست. معالمالشفا، بهعربی که کتابی مفصّل در این زمینه بوده؛ و شافیة (اصولالشافیة/ خلاصة معالم الشفا/ رسالة فی الطب) که گزیدهای از معالمالشفا بوده و گویا تدریس میشدهاست. | ||
− | + | <br /> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | + | == ویژگیهای علمی == |
− | + | امیر غیاث الدین معروف به "غیاث الحکماء" به نامهای "استاد بشر" و "عقل حادی عشر" هم معروف است. بر بسیاری از علوم متداول زمان خود از جمله: تسلط داشت. | |
+ | از ویژگیهای شخصیت علمی غیاثالدین دشتکی شیرازی، جامعیت اوست. وی در فلسفه، [[حکمت]]، [[ریاضی|ریاضیات]]، [[تفسیر]]، [[علم کلام|كلام]]، [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]، [[اخلاق]]، [[طب]]، [[عرفان]]، [[علم هیئت|نجوم]]، [[ادبیات عرب|ادب عربی]] و حتی در علوم غریبه صاحبنظر بوده و در هر کدام از آنها آثاری از خود به جا گذاشته است. | ||
= | = | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
غياث الدين امير منصور فرزند امير صدر دشتکی شيرازی یکی از بزرگان علماء و دانشمندان معروف قرن دهم هجری است که در فقه ادبيات عرب و مخصوصا در حکمت و کلام و منطق و فلسفه مهارت داشت امير منصور از سنين کودکی در حضور پدر حکيمش و اعلام مختلف شيراز بهره مند بود و قبل از تکليف در عداد فضلای شاگردان پدر و علامه دوانی قرار گرفت سبط او صاحب سلافه العصر شرحی از اوصاف و فضائل علمی و عملی امير منصور و پدرش امير صدرا که در عداد دانشمندان بزرگ عصر خويشند بر شمرده و ديگر صاحب تراجم همگان در مورد اين دو شخصيت به زيبائی قلم فرسائی نموده اند. قاضی شهيد صاحب مجالس او را به عنوان استاد بشر خاتم حکما و پناه علما توصيف نمود سپس اضافه می کند اگر کليه حکمای دوران چون ارسطو و افلاطون مواجه با او بودندی افتخار مجالست و ملازمت با او را نمودندی امير منصور در نوجوانی احاطه به مسائل فلسفی و کلامی داشت و در مباحثه با امثال علامه دوانی گاه گوی سبقت را در ميدان مناظره می ربود. در بيست سالگی به درجه اجتهاد رسيد و از علوم عقلی و نقلی فارغ گشت وشهرۀ آفاق گرديد در زمان سلطان حسين بايقرا و طهماسب صفوی صدارت سلاطين و نظارت به امور مملکتی و شرعی مردم با او بود و مدتها در قزوين و آذربايجان و بلاد مختلف ايرانی به مصاحبت با مرحوم محقق ثانی و همکاری با او در امور مختلف مملکت نظارت داشتند و ماهها با یکديگر مباحثات علمی و مطالعه کتب همديگر می نمودند اما پس از مدتی بعد از فوت امير صد امير منصور از مشاغل دولتی به کلی کنار رفت و در شيراز با تدريس و رسيدگی به امور شرعی مردم تا آخر عمر با اشتغال داشت تأليفات او بيشتر در علوم فلسفی و کلامی و الهيات است از آثار معروف اوست شرح هياکل در فلسفه، حجة الکلام در معاد، حاشيه شرح عضدی، حواشی او بر الهيات شفا و شرح اشارات، و کشاف در حکمت، معالم الشفا در طب، تعديل ميزان در منطق، لوامع و معارج در هيئت، و اخلاق منصوری، و حواشی او برکتب علامه دوانی. | غياث الدين امير منصور فرزند امير صدر دشتکی شيرازی یکی از بزرگان علماء و دانشمندان معروف قرن دهم هجری است که در فقه ادبيات عرب و مخصوصا در حکمت و کلام و منطق و فلسفه مهارت داشت امير منصور از سنين کودکی در حضور پدر حکيمش و اعلام مختلف شيراز بهره مند بود و قبل از تکليف در عداد فضلای شاگردان پدر و علامه دوانی قرار گرفت سبط او صاحب سلافه العصر شرحی از اوصاف و فضائل علمی و عملی امير منصور و پدرش امير صدرا که در عداد دانشمندان بزرگ عصر خويشند بر شمرده و ديگر صاحب تراجم همگان در مورد اين دو شخصيت به زيبائی قلم فرسائی نموده اند. قاضی شهيد صاحب مجالس او را به عنوان استاد بشر خاتم حکما و پناه علما توصيف نمود سپس اضافه می کند اگر کليه حکمای دوران چون ارسطو و افلاطون مواجه با او بودندی افتخار مجالست و ملازمت با او را نمودندی امير منصور در نوجوانی احاطه به مسائل فلسفی و کلامی داشت و در مباحثه با امثال علامه دوانی گاه گوی سبقت را در ميدان مناظره می ربود. در بيست سالگی به درجه اجتهاد رسيد و از علوم عقلی و نقلی فارغ گشت وشهرۀ آفاق گرديد در زمان سلطان حسين بايقرا و طهماسب صفوی صدارت سلاطين و نظارت به امور مملکتی و شرعی مردم با او بود و مدتها در قزوين و آذربايجان و بلاد مختلف ايرانی به مصاحبت با مرحوم محقق ثانی و همکاری با او در امور مختلف مملکت نظارت داشتند و ماهها با یکديگر مباحثات علمی و مطالعه کتب همديگر می نمودند اما پس از مدتی بعد از فوت امير صد امير منصور از مشاغل دولتی به کلی کنار رفت و در شيراز با تدريس و رسيدگی به امور شرعی مردم تا آخر عمر با اشتغال داشت تأليفات او بيشتر در علوم فلسفی و کلامی و الهيات است از آثار معروف اوست شرح هياکل در فلسفه، حجة الکلام در معاد، حاشيه شرح عضدی، حواشی او بر الهيات شفا و شرح اشارات، و کشاف در حکمت، معالم الشفا در طب، تعديل ميزان در منطق، لوامع و معارج در هيئت، و اخلاق منصوری، و حواشی او برکتب علامه دوانی. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | پایگاه شعائر | + | * [https://rch.ac.ir/article/Details?id=9585 "دشتکی، غیاثالدین منصور"، دانشنامه جهان اسلام]. |
+ | * [https://mansurieh.com/%d8%ae%d8%a7%d8%aa%d9%85-%d8%a7%d9%84%d8%ad%da%a9%d9%85%d8%a7-%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b3%d9%87-%d9%85%d9%86%d8%b5%d9%88%d8%b1%db%8c%d9%87/ "زندگينامه امير غیاثالدین منصور دشتکی «خاتم الحکما»"، حوزه علمیه منصوریه شیراز]. | ||
+ | * دائرةالمعارف تشیع، صفحه 46 و 586. | ||
+ | * پایگاه شعائر. | ||
[[رده:علمای قرن دهم]] | [[رده:علمای قرن دهم]] |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۲
امير غياثالدين منصور دشتكي (948-866 ق) فیلسوف، حکیم، عارف، منطقدان و ریاضیدان نامدار شیعه در قرن دهم هجری است. از امير غياث الدين منصور كتب زيادي در موضوعات مختلف: اخلاق، عرفان، رياضيات، نجوم، طبّ، منطق، فلسفه و كلام، بر جاي مانده است.
زندگینامه
غياث الدين منصور دشتكي فرزند امير صدرالدين دشتكي در سال 866 قمری در محله دشتك (لب آب) شيراز در خانوادهای معروف به علم و حکمت به دنيا آمد. پدرش سیدصدرالدین محمد دشتکی شیرازی معروف به سید سَنَد، بود و نسبش به زید بن علی بن حسین میرسد. خاندان دشتکی، یکی از خاندان های علم و فلسفه و عرفان شیعه در شیراز بودند. این خاندان در شیراز مدرسه ای بنام منصوریه داشت و پدرش مؤسس مدرسه بود. غیاثالدین نزد پدر به فراگیری علوم و معارف پرداخت. او پس از وفات پدر، وارث منصب علمي و كرسي درس ايشان شد.
استادان امير غياث الدين در امور شرعي، پدر بزرگوارش و پسرعمويش امير نظام الدين احمد، استاد مسلم كلام و فقه، و در ادبيات نزد امير حبيب الله، و در امور معقول نزد سيد فاضل مشهور به فارسي تلمذ نموده است. اما واضح است كه بيشترين تأثيرگذاري را امير صدرالدين محمد دشتكي بر ايشان نهاده است؛ چرا كه در آثار ايشان، كاملاً مشهود است كه طريقه علمي پدر را دنبال كرده و بر همان سياق عمل مي كرده است.
در چهارده سالگی داعیه مناظره با جلالالدین دوانی را داشت و در بیست سالگی از تحصیل علوم زمان خود فارغ شد. غیاثالدین را در زمان شاه اسماعیل صفوی (ﺣﮑ: 905ـ930)، برای تعمیر رصدخانه مراغه که در آن زمان ویران شده بود، از شیراز به آذربایجان دعوت کردند. وی به آذربایجان رفت، اما به سبب برخی موانع آن کار انجام نگرفت. در زمان شاه اسماعیل، از غیاثالدین دعوت شد که به همراه میر جلالالدین استرآبادی ـ که از فقیهان بود ـ عهدهدار مقام صدارت شود، اما غیاثالدین نپذیرفت. در زمان شاهطهماسب، دشتکی این مقام را پذیرفت، ولی پس از مواجهه با استرآبادی زمینه را مساعد ندید و دوباره به شیراز بازگشت و همچنان عهدهدار ریاست مدرسه شیراز شد.
در 936 ق. که غیاثالدین به هفتاد سالگی رسیده بود، بار دیگر برای مقام صدارت به دربار شاه صفوی دعوت شد. وی ابتدا با امیر نعمتاللّه حلّی در امر صدارت شریک بود و پس از عزل نعمتاللّه، غیاثالدین به تنهایی صدارت را به عهده گرفت و دو سال و اندی در این منصب بود. در 938 ق، شیخ علی بن عبدالعالی کرکی، معروف به محقق ثانی، از عراق عرب وارد تبریز، پایتخت صفویان شد و مورد احترام و اکرام شاهطهماسب قرار گرفت. محقق ثانی مناسبات دوستانهای با غیاثالدین برقرار کرد، اما رفته رفته به سبب اختلاف نظری که در برخی مسائل با وی داشت و نیز فتنهانگیزی و سخنچینی دیگران، این دوستی به مشاجره و خصومت کشید. از جمله مسائل مورد اختلاف، تغییر جهت قبله مساجد عراق عجم بود که محقق کرکی آن را از شاه درخواست کرده و وی نیز پذیرفته بود. اما غیاثالدین تعیین جهت قبله را منوط به دانستن علم نجوم دانست و از اینرو محقق کرکی را فاقد صلاحیت برای انجام این کار دانست. شاه تحتتأثیر فضای سیاسی و اجتماعی آن روز، جانب محقق کرکی را گرفت و دشتکی را از صدارت عزل کرد و چند روز پس از آن دشتکی تبریز را به قصد شیراز ترک گفت.
بعد از آن، غیاثالدین بقیه عمر را به تحقیق و تألیف و تدریس در مدرسه منصوریه که پدرش به نام او بنا نهاده بود گذراند. وی در 948 یا 949 قمری در شیراز درگذشت و در جوار مزار پدرش در مدرسه منصوریه شیراز به خاک سپرده شد.
شاگردان
غیاثالدین علاوه بر دو پسرش، شاگردان دیگری نیز تربیت کرد، از جمله:
- مصلح الدين لاري
- جمالالدین محمود شیرازی
- قطب الدین بغدادی، متبحر در علم عقلی و نقلی (متوفی 970)
- تقيالدين ابوالخير محمد بن محمد فارسي، كه از زمره شاگردان پدر نيز محسوب مي شده است.
- وجيه الدين سليمان القاري الفارسي
- میر ابوالفتح شریفی
- شيخ شهاب الدين علي دانيالي فسوي
- فخرالدين محمد بن حسين استرآبادي
- كمال الدين حسين اردبيلي، معروف به الهی اردبیلی
- شيخ احمد جمال الدين خلخالي
- مير قوام الدين شيرازي
- شيخ نصرالبيان انصاري، نياي ابوالقاسم كازروني
- مولي محمد نصرالله معمائي
- ميرزا شرف جهان قزويني
- ميرزا قاسم گنابادي
- كمال الدين حسين ضميري اصفهاني
- مقصود كاشاني، شاعر و صاحب ديوان كاشي (متوفی 987).
آثار و تألیفات
در کتاب «الذریعه» برای امیرغیاث الدین 60 کتاب در علوم مختلف معرفی شده است. برخی از مشهورترین آثار وی به شرح زیر است :
1- اثبات واجب
2- اخلاق منصوری
3- اشارات و تلویحات (در حکمت الهی و طبیعی)
4- اشراق هیاکل النور
5- شرح حکمةالعین
6- کفایة الحساب
7- مشارق
8- تفسیر سوره انسان
1) در علوم قرآنی و تفسیر. تحفةالفَتی فی تفسیر سورة هَلْ اَتی که این اثر را پروین بهارزاده تصحیح و در 1381ش در تهران چاپ کردهاست. مطلع العرفان که مشتمل بر تفسیر آیات متعدد با رویکردی کلامی است. این اثر در مجموعه مصنفات غیاثالدین منصور حسین دشتکی شیرازی، به کوشش عبداللّه نورانی (تهران 1386ش، 2ج) چاپ شدهاست.
2) در منطق. آدابالبحث و المناظرة که شرح آدابالبحث عضدالدین ایجی است؛ تعدیلالمیزان که خلاصة منطق شفاست؛ معیارالافکار که چکیدة تعدیلالمیزان است؛ الرّد علی حاشیةالدوانی علی تهذیبالمنطق؛ الرّد علی حاشیة الدوانی علیالشمسیة (آقابزرگ طهرانی، ج 1، ص 14، ج 4، ص 211، ج 6، ص 9، 73، ج 10، ص 193، ج 13، ص 54، ج 21، ص278).
3) در فلسفه و کلام. اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور، در شرح هیاکل النور شهابالدین یحیی سهروردی، که در آن به انتقادهای جلالالدین بر هیاکل النور پاسخ داده است. این اثر را علی اوجبی تصحیح و در 1382ش در تهران چاپ کرده�است. حجةالکلام لِایضاح محجةالاسلام فیالمعاد، کشفالحقائق المحمدیة، مرآةالحقائق و مَجْلَیالدقائق سه اثر اخیر در مصنفات غیاثالدین منصور حسینی دشتکی شیرازی (تهران 1386ش) چاپ شدهاست؛ تجریدالغواشی که حواشی غیاثالدین در رد حواشی جلالالدین دوانی* بر شرح تجرید است؛ حاشیه بر رسالة اثبات واجب جلالالدین دوانی؛ ردّ بر رسالة زوراء جلالالدین دوانی؛ ریاضالرضوان در شرح شفا ابنسینا؛ شفاءالقلوب که شرح مختصری بر الهیات شفا اثر ابنسیناست. این رساله را امیر اهری تصحیح و در مجموعهای با عنوان گنجینة بهارستان در 1379ش در تهران چاپ کردهاست؛ المحاکمات که میان حواشی پدرش صدرالدین و حواشی جلالالدین دوانی بر شرح تجرید، شرح مطالع و نیز بر شرح مختصرالاصول داوری کردهاست؛ تجوهرالاجسام، یا رساله فیالنفس و الهیولی، یا رساله فیالهیولی و الصورة که آن را امیر اهری تصحیح و در مجموعهای با عنوان گنجینة بهارستان در 1379ش در تهران چاپ کردهاست.
4) در اخلاق و عرفان. اخلاق منصوری به فارسی که بخشی از کتاب جام جهاننما است. این بخش را عبداللّه نورانی تصحیح و در مجلة معارف (دورة 13، ش 2، ص 96ـ160) چاپ کردهاست؛ الحکمةالعملیة در تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن که در مصنفات غیاثالدین منصور حسینی دشتکی شیرازی (ج 2، ص 1103ـ1132) چاپ شدهاست. منازلالسائرین و مقامات العارفین که قاسم کاکایی مستقلاً این رساله را در 1387ش در تهران چاپ کردهاست.
5) در ادبیات و شعر. خلاصةالتلخیص؛ و حاشیه بر مفتاحالعلوم سکاکی* (آقابزرگ طهرانی، ج 6، ص 214، ج 7، ص 221ـ222).علاوه بر این، کتاب جام جهاننما به فارسی در فنون حکمت و الردّ علی انموذج العلوم الدوانیة نیز از آثار غیاثالدین دشتکی است (فسائی، ج 2، ص 1148؛ آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 24، ج10، ص 186).
آرا و اندیشههای غیاثالدین دشتکی
هرچند غیاثالدین از حکمای مؤسس و صاحب مکتبی جدید در فلسفه نبوده، اما در شکلگیری جریانی فلسفی که به نام مکتب شیراز بین قرن هشتم و نهم، بهتدریج شکل گرفت، تأثیر بسزایی داشتهاست. اهتمام غیاثالدین منصور دشتکی در جمع و تألیف آرای پیشینیان و تقریب حکمت مشاء و حکمت اشراق، عرفان، کلام و معارف شیعی، راهگشای ملاصدرا در تأسیس حکمتِ متعالیه* بودهاست (کوربن ، ص 474؛ کاکائی، ص 66ـ67).
شخصیت علمی غیاثالدین بیشتر در رویارویی با عقاید و آرای جلالالدین دوانی (فیلسوف و متکلم معاصرش) در دفاع از آرای سیدصدرالدین دشتکی، پدر غیاثالدین، شکل گرفتهاست. در هنگام این مناظرات، دشتکی حدودآ هجدهساله و دوانی 71 ساله بوده و این حاکی از استعداد و نبوغ دشتکی است (خوانساری، ج7، ص194؛ فسائی، ج2، ص1140). مناظرات علمی دشتکی و دوانی، در برخی آثار دشتکی مشهود است، از جمله در اثبات واجب (رد بر رساله اثبات واجب دوانی)، تجریدالغواشی (رد بر حاشیة دوانی بر تجرید)، شرح مطالع و شرح هیاکل النور سهروردی با عنوان اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور (رد بر شواکل الحور دوانی؛ ← بخش شرححال و آثار). ملاصدرا نیز در الحکمةالمتعالیة (سفر3، ج 1، ص 86 ـ87) ضمن اشاره به برخی از این مباحثات، از غیاثالدین به بزرگی یاد کرده و او را وارث پدر بزرگوارش، و با اوصافی چون سیدعلما و منصور و مؤیَّد از عالم ملکوت خواندهاست.
شرحهای غیاثالدین بر کتابهای فلسفی پیش از خود، از جمله الهیات شفاء ابنسینا و هیاکل النور سهروردی، حاکی از تسلط او بر پیشینه مباحث فلسفی است (کاکائی، ص 67) و نیز تمایلات اشراقی او را نشان میدهد (← دشتکی، 1382ش، مقدمة اوجبی، ص پنجاهوسه). غیاثالدین در مرآةالحقائق و مجلیالدقائق (مصنفات، ج 1، ص 96ـ104) آرایی عرضه کرده که، به تصریح خودش، مخالف با آرای مشهور حکماست. برخی از این آرا در باب طبیعیات و برخی دیگر مرتبط با فلسفه است: وحدت مادّة افلاک و عناصر، آتش اِهلیلَجی به عنوان عنصر جدید، علت قوس قُزَح، خصوصیات افلاک و کواکب، متقدّر بودن عالم مثال، کیفیت اِبصار و تذکر، مبدأ بودن عقول مجرده برای صفات و آثار عناصر اربعه، تأثیر نفوس بشری در اِحداث خوارق عادات و معجزات، و تناهی عددی مجردات.
ملاصدرا (1360ش، ص 272ـ273؛ 1354ش، ص 398ـ 400) نظر غیاثالدین را دربارة تعلق نفس به بدن پس از مرگ نقد کرده و براساس مبانی خود در حرکت جوهری و سیر تکاملی نفس، تعلق دوبارة نفس به بدن را عبث و به دور از مذاق حکمت دانستهاست. با وجود مخالفت ملاصدرا با عقیدة دشتکی، آقاعلی مدرس طهرانی (از حکمای متأخر و از شارحان پیرو فلسفة ملاصدرا) عقیدهای شبیه به رأی غیاثالدین مطرح کردهاست (← زنوزی، ج 2، ص 91)، البته به دلیل اعتقاد مدرس طهرانی به حرکت جوهری، شیوة بحث وی متفاوت است (← ابراهیمیدینانی، ص 64ـ65).
شیوة بحث و مطاوی آثار غیاثالدین، حاکی از تعلقخاطر وی به عرفان است؛ البته وی به اهل تصوف التفات چندانی نداشته، شاید بهسبب بیاعتمادی او بهتصوف ظاهری که در آن زمان رایج بودهاست (← دشتکی، 1375ش، ص 142). در نظر پورجوادی (ص 248، 250، 254، 259)، مآخذ دشتکی در آثاری همچون مقامات العارفین، نمط نهم اشارات ابنسینا، کلمة التصوف سهروردی و اوصافالاشراف خواجه نصیرطوسی بودهاست و نمیتوان اندیشه و مذاق عرفانی او را متأثر از افکار و آثار ابنعربی و سایر اهلتصوف دانست، بلکه او همچون ابنسینا و سهروردی، بیشتر بر معرفت و تجربه انوار درونی تأکید داشتهاست.
آرا و آثار علمی. آثار مختلفی در نجوم، ریاضیات، نورشناسی و پزشکی از دشتکی باقی مانده یا به وی منسوب است. در میان این آثار، تألیفات وی در نجوم و هیئت اهمیت بیشتری دارند، زیرا در سالهای اخیر معلوم شده که او در برخی از آنها الگوهای سیارهای ابداعیاش را عرضه کردهاست که غیر بطلمیوسی بودهاند (← ادامة مقاله).
الف) آثار نجومی1. الهیئةالمنصوریة. اثری در هیئت که از آن نسخهای برجای نمانده ولی بنابه آنچه در دیگر آثارش دربارة الهیئة المنصوریة آورده، رسالهای مفصّل بوده و در آن به نقد و ابداع روشهایی برای حل اشکالات الگویِ بطلمیوسی حرکت کواکب پرداختهاست (برای نمونه ← دشتکی، السفیر فیالهیئة، گ 116پ، 119ر، 120ر؛ نیز ← صلیبا ، ص 284ـ285).2. معارج. اثری در هیئت که تاکنون نسخهای از آن یافته نشدهاست. از آنچه وی در دیگر آثار خود دربارة این رساله آورده، چنین بر میآید که موضوع این رساله، همچون اللوامع (← سطور بعد) حل اشکالات الگوی حرکتی سیارات بودهاست (برای نمونه ← دشتکی، السفیر فی الهیئة، گ116پ، 119ر).3. اللوامع (النوریة). رسالهای در هیئت که برخی به نادرست آن را با معارج یکی دانسته و آن را اللوامع و المعارج نامیدهاند. وی در مقدمة این رساله به برخی آثار دیگرش چون الهیئةالمنصوریة، معارج، تکملة ]المجسطی؟[ و مناظر اشاره کردهاست. ازاینرو، باید آن را بعد از معارج و قبل از السفیر فیالهیئة نگاشته باشد، چرا که در السفیر از اللوامع نام بردهاست. وی، در این رساله، علاوهبر موضوعات کلی، به مسائلی پرداخته که خود در آنها ابداعاتی داشته، از جمله شانزده ایراد الگوی بطلمیوسی که خلاصة آنها را در خاتمة رسالة السفیر فیالهیئة نیز آوردهاست (← دشتکی، همانجاها؛ حائری، ج 19، ص310ـ 312؛ برای دیگر نسخهها ← درایتی، ج 8 ، ص 1114).
4. السفیر فیالهیئة/ السفیر فی الغبراء و الخضراء (در زمین و آسمان). رسالهای مختصر به عربی که براساس آنچه کاتبِ یکی از نسخ از روی خط مؤلف نقل کرده، دشتکی این اثر را در 906 در طارم، شهری در ولایت خَسو در فارس قدیم، نگاشتهاست
5. تکملة المجسطی. این اثر گویا مختصر یا تحریری از مجسطی بطلمیوس است. دشتکی در مقدمة اللوامع از این رساله یاد کردهاست. گویا تنها یک نسخه از آن باقی ماندهاست (← گلچین معانی، ج 8 ، ص 107ـ108).
6. شرح التذکرة النصیریة. شرحی است بر التذکرة فی الهیئة* خواجهنصیرالدین طوسی و از جمله رسائلی که در متون کهن بدان اشارهای نشدهاست. شرح به روش قال ـ اقوال نگاشته شده و در آن، آرای خواجه نقد شدهاست (برای نمونه ← دشتکی، شرح التذکرة النصیریة، گ 129 پ ـ 130ر).
7. حاشیه شرح الملخَّص فی الهیئة. تعلیقاتی بر شرح قاضیزاده رومی بر الملخص فی الهیئة چَغْمینی* (قرن هفتم) که دشتکی آن را در رد حاشیة جلالالدین دوانی بر شرح قاضیزاده از این اثر نگاشته�است (← همو، حاشیه شرح ملخص، گ 1پ؛ حائری، ج 19، ص 313).
8. قبلة (رساله در ماهیت قبله به عربی)، در چهار مقصد و هر مقصد در چندین مقاله. مقصد اول در شناخت قبله و تعیین سمت آن، مقصد دوم در شناخت ابزارهای تعیین جهت در تاریکی هنگامی که نشانههای سماوی را نتوان رؤیت کرد، مقصد سوم در شناخت اوقات نماز، و مقصد چهارم دربارة مکانی که شناخت جهت قبله و اوقات نماز در آن به آسانی ممکن نباشد.
ب) ریاضیات. دو اثر ریاضی از وی برجای ماندهاست : الکفایة فی الحساب، به زبان عربی در شش فصل، شامل شمار و جمع و تفریق، ضرب و تقسیم، کسر، جذر، مساحت، جبر و مقابله؛ و گزیدهای از آن با عنوان خلاصة (تلخیص/ مختصر) کفایةالطلاب/ ضوابطالحساب (← قربانی، ص 337؛ دانشپژوه و منزوی، بخش 4، ص 386؛ درایتی، ج 7، ص 256ـ257).
ج) نورشناسی. دشتکی در مقدمة اللوامع از اثر خود با نام مناظر یاد کردهاست (← حائری، ج 19، ص310). هرچند در دیگر متون کهن به این اثر اشارهای نشده، نسخهای ناقص در همین زمینه با عنوان الاِبصار به عربی در کتابخانه و مرکز اسناد مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به شمارة 3/1925 موجود است، که مؤلف آن خود را منصوربن محمد الحسینی نامیده و فهرستنویس، وی را همان دشتکی دانستهاست. رساله در یک مقدمه، دو مقاله و یک تکمله تنظیم شدهاست. در مقدمه، مؤلف ضمن چهار فصل به تحلیل ابزار دیدن (چشم)، ماهیت دیدن، ماهیت نور، تاریکی، رنگ و برخی قواعد انعکاس، در مقالة اول و دوم به نقد دیدگاههای مختلف در این زمینه و در تکمله به بیان روشهای خود در حل مشکلات نورشناسی پرداختهاست (← دشتکی، الابصار، ص 259ـ260). نسخة موجود فقط تا میانة مقالة یکم را در بردارد، لذا ایرادات و ابداعات دشتکی استنتاجپذیر نیست (← همان، ص 268). رسالهای نیز به فارسی با عنوان رساله در ابصار منسوب به وی برجای ماندهاست (برای بحث نسخهشناسی و دلایل صحت این انتساب ← منزوی، 1382ش، ج 1، ص 3؛ همو، 1374ش، ج 4، ص 2593).
د) پزشکی. چندین اثر از وی در این زمینه شناخته شدهاست. معالمالشفا، بهعربی که کتابی مفصّل در این زمینه بوده؛ و شافیة (اصولالشافیة/ خلاصة معالم الشفا/ رسالة فی الطب) که گزیدهای از معالمالشفا بوده و گویا تدریس میشدهاست.
ویژگیهای علمی
امیر غیاث الدین معروف به "غیاث الحکماء" به نامهای "استاد بشر" و "عقل حادی عشر" هم معروف است. بر بسیاری از علوم متداول زمان خود از جمله: تسلط داشت.
از ویژگیهای شخصیت علمی غیاثالدین دشتکی شیرازی، جامعیت اوست. وی در فلسفه، حکمت، ریاضیات، تفسیر، كلام، فقه و اصول، اخلاق، طب، عرفان، نجوم، ادب عربی و حتی در علوم غریبه صاحبنظر بوده و در هر کدام از آنها آثاری از خود به جا گذاشته است.
=
غياث الدين امير منصور فرزند امير صدر دشتکی شيرازی یکی از بزرگان علماء و دانشمندان معروف قرن دهم هجری است که در فقه ادبيات عرب و مخصوصا در حکمت و کلام و منطق و فلسفه مهارت داشت امير منصور از سنين کودکی در حضور پدر حکيمش و اعلام مختلف شيراز بهره مند بود و قبل از تکليف در عداد فضلای شاگردان پدر و علامه دوانی قرار گرفت سبط او صاحب سلافه العصر شرحی از اوصاف و فضائل علمی و عملی امير منصور و پدرش امير صدرا که در عداد دانشمندان بزرگ عصر خويشند بر شمرده و ديگر صاحب تراجم همگان در مورد اين دو شخصيت به زيبائی قلم فرسائی نموده اند. قاضی شهيد صاحب مجالس او را به عنوان استاد بشر خاتم حکما و پناه علما توصيف نمود سپس اضافه می کند اگر کليه حکمای دوران چون ارسطو و افلاطون مواجه با او بودندی افتخار مجالست و ملازمت با او را نمودندی امير منصور در نوجوانی احاطه به مسائل فلسفی و کلامی داشت و در مباحثه با امثال علامه دوانی گاه گوی سبقت را در ميدان مناظره می ربود. در بيست سالگی به درجه اجتهاد رسيد و از علوم عقلی و نقلی فارغ گشت وشهرۀ آفاق گرديد در زمان سلطان حسين بايقرا و طهماسب صفوی صدارت سلاطين و نظارت به امور مملکتی و شرعی مردم با او بود و مدتها در قزوين و آذربايجان و بلاد مختلف ايرانی به مصاحبت با مرحوم محقق ثانی و همکاری با او در امور مختلف مملکت نظارت داشتند و ماهها با یکديگر مباحثات علمی و مطالعه کتب همديگر می نمودند اما پس از مدتی بعد از فوت امير صد امير منصور از مشاغل دولتی به کلی کنار رفت و در شيراز با تدريس و رسيدگی به امور شرعی مردم تا آخر عمر با اشتغال داشت تأليفات او بيشتر در علوم فلسفی و کلامی و الهيات است از آثار معروف اوست شرح هياکل در فلسفه، حجة الکلام در معاد، حاشيه شرح عضدی، حواشی او بر الهيات شفا و شرح اشارات، و کشاف در حکمت، معالم الشفا در طب، تعديل ميزان در منطق، لوامع و معارج در هيئت، و اخلاق منصوری، و حواشی او برکتب علامه دوانی.
منابع
- "دشتکی، غیاثالدین منصور"، دانشنامه جهان اسلام.
- "زندگينامه امير غیاثالدین منصور دشتکی «خاتم الحکما»"، حوزه علمیه منصوریه شیراز.
- دائرةالمعارف تشیع، صفحه 46 و 586.
- پایگاه شعائر.