سید جمال الدین واعظ اصفهانی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | [[پرونده:واعظ اصفهانی.jpg|بندانگشتی|]] | |
+ | '''سید جمال الدین واعظ اصفهانى''' (۱۲۷۹-۱۳۲۶ ق)، خطیب نامدار دوره قاجار و از رهبران نهضت [[مشروطیت]] بود. او از نخستین کسانی است که مردم را به مطالبۀ حقوق اجتماعی و سیاسی خود برانگیخت و آنها را با مفاهیمی چون «قانون» و «مشروطه» آشنا کرد. تأسیس «شرکت اسلامیه» برای عرضه و ترویج منسوجات [[ایران|ایرانی]] از جمله فعالیتهای اجتماعی او و همفکرانش بود. دو کتاب «رویاى صادقه» و «لباس التقوى» از آثار اوست. | ||
− | + | ==ولادت و تحصیل== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == ولادت == | ||
سید جمال الدین حدود سال ۱۲۷۹ق. در همدان، در خاندانی از [[شیعه|شیعیان]] مهاجر از جبل عامل [[لبنان]] زاده شد. او برادرزادهى آیت اللَّه [[سید اسماعیل صدر|سید اسماعیل صدرعاملى]] است. هنوز خردسال بود که پدرش سید عیسى موسوی عاملی در گذشت و مادرش به [[تهران]] مهاجرت کرد. با آنکه سید جمال به تحصیل علاقۀ بسیار نشان داد، اما برای گذران زندگی نزد یکی از خویشاوندان به زنجیرهبافی پرداخت و تا ۱۴ سالگی به آن کار اشتغال داشت. آنگاه برای تحصیل دانش وارد مدرسۀ موسوم به «مدرسۀ مادر شاه» واقع در خیابان «سر در الماسیه» (باب همایون) تهران شد. | سید جمال الدین حدود سال ۱۲۷۹ق. در همدان، در خاندانی از [[شیعه|شیعیان]] مهاجر از جبل عامل [[لبنان]] زاده شد. او برادرزادهى آیت اللَّه [[سید اسماعیل صدر|سید اسماعیل صدرعاملى]] است. هنوز خردسال بود که پدرش سید عیسى موسوی عاملی در گذشت و مادرش به [[تهران]] مهاجرت کرد. با آنکه سید جمال به تحصیل علاقۀ بسیار نشان داد، اما برای گذران زندگی نزد یکی از خویشاوندان به زنجیرهبافی پرداخت و تا ۱۴ سالگی به آن کار اشتغال داشت. آنگاه برای تحصیل دانش وارد مدرسۀ موسوم به «مدرسۀ مادر شاه» واقع در خیابان «سر در الماسیه» (باب همایون) تهران شد. | ||
− | سید از جوانی به خواندن کتاب شوق و ولع بسیار داشت و از همان اوقات به سبب کثرت مطالعه دچار ضعف بینایی شد. وی در ۲۱ سالگی برای ادامۀ تحصیل و استفاده از استادان نامدار | + | سید از جوانی به خواندن کتاب شوق و ولع بسیار داشت و از همان اوقات به سبب کثرت مطالعه دچار ضعف بینایی شد. وی در ۲۱ سالگی برای ادامۀ تحصیل و استفاده از استادان نامدار [[اصفهان]]، همراه خانوادهاش به این شهر رفت و به فراگیرى مقدمات عربى و [[فلسفه]] و [[عرفان]] پرداخت. مدتی بعد به تشویق و کمک برخی خویشانش به [[روضه خوانی|روضهخوانی]] و وعظ پرداخت و به زودی کارش بالا گرفت و شهرتی یافت و ازدواج کرد. |
− | + | == فعالیتهای اجتماعی و سیاسی == | |
+ | ستمگریهای ظلالسلطان -که با اقتدار و استیلای تمام بر [[اصفهان]] حکومت میکرد-، افزون بر عوامل متعدد اجتماعی و اقتصادی، سید جمال را که از خردسالی با فقر و نابرابری دست به گریبان بود و وجوه مختلف ستمگری متنفذین را دیده بود، به سرعت مجذوب اندیشههای اصلاحطلبانه کرد. او در این شهر یارانی همچون میرزا نصرالله بهشتی معروف به ملک المتکلمین، شیخ احمد مجدالاسلام کرمانی، سید علی جنابزاده و چند تن دیگر یافت که جملگی در زمرۀ آزادیخواهان و اصلاح طلبان بودند و به زودی گروهی به نام «انجمن ترقی» تشکیل دادند. | ||
− | سخنان این گروه برای مردم | + | سخنان این گروه برای مردم تازگی داشت و سید جمال در آن میان به سرعت مشهور شد؛ چندانکه توجه ناصرالدین شاه را به خود جلب کرد و او طی فرمانی دستور داد که هر سال ۱۰۴ تومان از خزانه به سید مقرری دهند. گویا در همین اوقات ظل السلطان نیز به وی لقب «صدر الواعظین» داد. ظاهراً نخستین منبر مهم سید در اصفهان، در مسجد نو بود که مسجد جامع [[حاج آقا نورالله اصفهانی|آقا نورالله اصفهانی]]، برادر [[محمدتقی آقا نجفی اصفهانی|آقا نجفی]]، مجتهد طراز اول اصفهان بهشمار میرفت. سید پس از آن تا مدتی واعظ ثابت آن مسجد شد؛ و گفتهاند که در آنجا تدریس هم میکرد. |
در [[شوال]] ۱۳۱۶ سید جمالالدین، ملکالمتکلمین و شیخ احمد کرمانی با شرکت برخی از تجار، چون حاج محمد حسین کازرونی، شرکتی به نام «شرکت اسلامیه» برای عرضه و ترویج منسوجات [[ایران|ایرانی]] تأسیس کردند. این شرکت و «انجمن ترقی» به زودی شناخته شدند و دامنۀ فعالیتهای خود را به شهرهای دیگر هم کشانیدند. جالب آنکه اعضای انجمن ترقی هم جز آنکه مردم را به مقابله با استبداد میخواندند، همه جا آنها را به سرمایهگذاری برای تولید و ترویج محصولات داخلی تشویق میکردند و مقالاتی مهیج در همین زمینهها در نشریات فارسی داخلی و خارجی، در هند، عثمانی و [[مصر]] انتشار میدادند. | در [[شوال]] ۱۳۱۶ سید جمالالدین، ملکالمتکلمین و شیخ احمد کرمانی با شرکت برخی از تجار، چون حاج محمد حسین کازرونی، شرکتی به نام «شرکت اسلامیه» برای عرضه و ترویج منسوجات [[ایران|ایرانی]] تأسیس کردند. این شرکت و «انجمن ترقی» به زودی شناخته شدند و دامنۀ فعالیتهای خود را به شهرهای دیگر هم کشانیدند. جالب آنکه اعضای انجمن ترقی هم جز آنکه مردم را به مقابله با استبداد میخواندند، همه جا آنها را به سرمایهگذاری برای تولید و ترویج محصولات داخلی تشویق میکردند و مقالاتی مهیج در همین زمینهها در نشریات فارسی داخلی و خارجی، در هند، عثمانی و [[مصر]] انتشار میدادند. | ||
− | در این برهه که فعالیتهای سید جمال برای بیداری مردم وارد عرصهای جدید میشد، چون بر خلاف انتظار، از حمایت و همراهی علما برخوردار نگردید، از اینرو، به انتقاد برخاست و از بی اعتنایی برخی از آنها به لزوم بیداری مردم و توضیح حقایق اجتماعی، و نیز استبداد و ستمگری دولتمردان سخن گفت | + | در این برهه که فعالیتهای سید جمال برای بیداری مردم وارد عرصهای جدید میشد، چون بر خلاف انتظار، از حمایت و همراهی علما برخوردار نگردید، از اینرو، به انتقاد برخاست و از بی اعتنایی برخی از آنها به لزوم بیداری مردم و توضیح حقایق اجتماعی، و نیز استبداد و ستمگری دولتمردان سخن گفت. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | چون [[ماه محرم]] ۱۳۱۸ ق. در رسید، سید ناچار برای وعظ و هم تبلیغ شرکت اسلامیه به [[شیراز]] رفت و در مساجد آن شهر سخنرانیهایی بس مهیج ایراد کرد. وی در همین سفر رسالۀ «لباس التقوى» را نوشت و با بیانی روشن و محکم و استدلالهایی استوار مردم را به استفاده از منسوجات داخلی تشویق کرد. چندی بعد از شیراز به [[عتبات عالیات|عتبات]] رفت و یک ماه در خانۀ عمویش، [[سید اسماعیل صدر|سید اسماعیل صدر عاملی]] در [[نجف]] ماند. آنگاه دوباره به شیراز بازگشت و همانجا ساکن شد؛ اما چون قوام الدولۀ شیرازی ـ که با سید دشمنی میکرد ـ زنی از اشرار شیراز را مأمور کشتن او کرد، سید به اصفهان بازگشت. | ||
− | + | به علت جو استبدادى که ظلالسلطان در اصفهان برقرار کرده بود، سید جمال در ۱۳۱۹ ق به تبریز رفت و در مورد اهمیت قانون و مزایاى حکومت قانونى خطابههایى ایراد نمود. در بازگشت به اصفهان پس از انتشار کتاب «رویاى صادقه» با همکارى شیخ احمد مجدالاسلام کرمانى و میرزا نصراللَّه ملک المتکلمین، مورد کینهى ظلالسلطان قرار گرفت. | |
− | + | چندی بعد که ماه محرم (ظاهراً محرم ۱۳۲۰) نزدیک شد، سید برای وعظ به [[تبریز]] رفت و مورد استقبال مردم و شخص محمد علی میرزا ولیعهد قرار گرفت و توسط او لقب «صدر المحققین» یافت. سپس به تهران آمد و به تشویق محافل آزادیخواهان شبها در مسجد شاه (مسجد امام خمینى کنونی) به وعظ و خطابه پرداخت. وى در اوایل [[مشروطیت]] در مساجد و انجمنها به طرفدارى از مشروطه سخنرانى مىکرد و به همین جهت مورد توجه مردم واقع شده بود. پارهای از سخنرانىهاى او به صورت روزنامهاى به نام «الجمال» چاپ شد. | |
− | لذا امیر افخم همدانى | + | == وفات == |
+ | جمالالدین واعظ اصفهانی در زمان به توپ بستن مجلس، به [[حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام|شاه عبدالعظیم]] رفت و از آنجا به قصد [[عتبات عالیات|عتبات]] عازم همدان شد. وى به واسطه سابقه دوستى، ورود خود را به میرزا محسن خان مظفرالملک، حاکم همدان ابلاغ کرد. او نیز این مسأله را به دربار تهران گزارش داد. لذا امیر افخم همدانى حاکم بروجرد از طرف دربار مأمور شد تا سید جمالالدین را به بروجرد ببرد. سید جمال مدتى در بروجرد زندانى بود و عاقبت توسط عمال محمدعلى شاه قاجار مسموم گردید و در قبرستان یخچال این شهر مدفون شد. بعدها این قبرستان به جمالیه معروف گردید. در «کارنامهى بزرگان» سال درگذشت وى ۱۳۳۶ ق. ذکر شده است. | ||
− | ==منابع== | + | == منابع == |
− | *[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، | + | *"جمالالدین واعظ اصفهانی"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. |
+ | *[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج۶، ص۹۷. | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] |
نسخهٔ ۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۲
سید جمال الدین واعظ اصفهانى (۱۲۷۹-۱۳۲۶ ق)، خطیب نامدار دوره قاجار و از رهبران نهضت مشروطیت بود. او از نخستین کسانی است که مردم را به مطالبۀ حقوق اجتماعی و سیاسی خود برانگیخت و آنها را با مفاهیمی چون «قانون» و «مشروطه» آشنا کرد. تأسیس «شرکت اسلامیه» برای عرضه و ترویج منسوجات ایرانی از جمله فعالیتهای اجتماعی او و همفکرانش بود. دو کتاب «رویاى صادقه» و «لباس التقوى» از آثار اوست.
ولادت و تحصیل
سید جمال الدین حدود سال ۱۲۷۹ق. در همدان، در خاندانی از شیعیان مهاجر از جبل عامل لبنان زاده شد. او برادرزادهى آیت اللَّه سید اسماعیل صدرعاملى است. هنوز خردسال بود که پدرش سید عیسى موسوی عاملی در گذشت و مادرش به تهران مهاجرت کرد. با آنکه سید جمال به تحصیل علاقۀ بسیار نشان داد، اما برای گذران زندگی نزد یکی از خویشاوندان به زنجیرهبافی پرداخت و تا ۱۴ سالگی به آن کار اشتغال داشت. آنگاه برای تحصیل دانش وارد مدرسۀ موسوم به «مدرسۀ مادر شاه» واقع در خیابان «سر در الماسیه» (باب همایون) تهران شد.
سید از جوانی به خواندن کتاب شوق و ولع بسیار داشت و از همان اوقات به سبب کثرت مطالعه دچار ضعف بینایی شد. وی در ۲۱ سالگی برای ادامۀ تحصیل و استفاده از استادان نامدار اصفهان، همراه خانوادهاش به این شهر رفت و به فراگیرى مقدمات عربى و فلسفه و عرفان پرداخت. مدتی بعد به تشویق و کمک برخی خویشانش به روضهخوانی و وعظ پرداخت و به زودی کارش بالا گرفت و شهرتی یافت و ازدواج کرد.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
ستمگریهای ظلالسلطان -که با اقتدار و استیلای تمام بر اصفهان حکومت میکرد-، افزون بر عوامل متعدد اجتماعی و اقتصادی، سید جمال را که از خردسالی با فقر و نابرابری دست به گریبان بود و وجوه مختلف ستمگری متنفذین را دیده بود، به سرعت مجذوب اندیشههای اصلاحطلبانه کرد. او در این شهر یارانی همچون میرزا نصرالله بهشتی معروف به ملک المتکلمین، شیخ احمد مجدالاسلام کرمانی، سید علی جنابزاده و چند تن دیگر یافت که جملگی در زمرۀ آزادیخواهان و اصلاح طلبان بودند و به زودی گروهی به نام «انجمن ترقی» تشکیل دادند.
سخنان این گروه برای مردم تازگی داشت و سید جمال در آن میان به سرعت مشهور شد؛ چندانکه توجه ناصرالدین شاه را به خود جلب کرد و او طی فرمانی دستور داد که هر سال ۱۰۴ تومان از خزانه به سید مقرری دهند. گویا در همین اوقات ظل السلطان نیز به وی لقب «صدر الواعظین» داد. ظاهراً نخستین منبر مهم سید در اصفهان، در مسجد نو بود که مسجد جامع آقا نورالله اصفهانی، برادر آقا نجفی، مجتهد طراز اول اصفهان بهشمار میرفت. سید پس از آن تا مدتی واعظ ثابت آن مسجد شد؛ و گفتهاند که در آنجا تدریس هم میکرد.
در شوال ۱۳۱۶ سید جمالالدین، ملکالمتکلمین و شیخ احمد کرمانی با شرکت برخی از تجار، چون حاج محمد حسین کازرونی، شرکتی به نام «شرکت اسلامیه» برای عرضه و ترویج منسوجات ایرانی تأسیس کردند. این شرکت و «انجمن ترقی» به زودی شناخته شدند و دامنۀ فعالیتهای خود را به شهرهای دیگر هم کشانیدند. جالب آنکه اعضای انجمن ترقی هم جز آنکه مردم را به مقابله با استبداد میخواندند، همه جا آنها را به سرمایهگذاری برای تولید و ترویج محصولات داخلی تشویق میکردند و مقالاتی مهیج در همین زمینهها در نشریات فارسی داخلی و خارجی، در هند، عثمانی و مصر انتشار میدادند.
در این برهه که فعالیتهای سید جمال برای بیداری مردم وارد عرصهای جدید میشد، چون بر خلاف انتظار، از حمایت و همراهی علما برخوردار نگردید، از اینرو، به انتقاد برخاست و از بی اعتنایی برخی از آنها به لزوم بیداری مردم و توضیح حقایق اجتماعی، و نیز استبداد و ستمگری دولتمردان سخن گفت.
چون ماه محرم ۱۳۱۸ ق. در رسید، سید ناچار برای وعظ و هم تبلیغ شرکت اسلامیه به شیراز رفت و در مساجد آن شهر سخنرانیهایی بس مهیج ایراد کرد. وی در همین سفر رسالۀ «لباس التقوى» را نوشت و با بیانی روشن و محکم و استدلالهایی استوار مردم را به استفاده از منسوجات داخلی تشویق کرد. چندی بعد از شیراز به عتبات رفت و یک ماه در خانۀ عمویش، سید اسماعیل صدر عاملی در نجف ماند. آنگاه دوباره به شیراز بازگشت و همانجا ساکن شد؛ اما چون قوام الدولۀ شیرازی ـ که با سید دشمنی میکرد ـ زنی از اشرار شیراز را مأمور کشتن او کرد، سید به اصفهان بازگشت.
به علت جو استبدادى که ظلالسلطان در اصفهان برقرار کرده بود، سید جمال در ۱۳۱۹ ق به تبریز رفت و در مورد اهمیت قانون و مزایاى حکومت قانونى خطابههایى ایراد نمود. در بازگشت به اصفهان پس از انتشار کتاب «رویاى صادقه» با همکارى شیخ احمد مجدالاسلام کرمانى و میرزا نصراللَّه ملک المتکلمین، مورد کینهى ظلالسلطان قرار گرفت.
چندی بعد که ماه محرم (ظاهراً محرم ۱۳۲۰) نزدیک شد، سید برای وعظ به تبریز رفت و مورد استقبال مردم و شخص محمد علی میرزا ولیعهد قرار گرفت و توسط او لقب «صدر المحققین» یافت. سپس به تهران آمد و به تشویق محافل آزادیخواهان شبها در مسجد شاه (مسجد امام خمینى کنونی) به وعظ و خطابه پرداخت. وى در اوایل مشروطیت در مساجد و انجمنها به طرفدارى از مشروطه سخنرانى مىکرد و به همین جهت مورد توجه مردم واقع شده بود. پارهای از سخنرانىهاى او به صورت روزنامهاى به نام «الجمال» چاپ شد.
وفات
جمالالدین واعظ اصفهانی در زمان به توپ بستن مجلس، به شاه عبدالعظیم رفت و از آنجا به قصد عتبات عازم همدان شد. وى به واسطه سابقه دوستى، ورود خود را به میرزا محسن خان مظفرالملک، حاکم همدان ابلاغ کرد. او نیز این مسأله را به دربار تهران گزارش داد. لذا امیر افخم همدانى حاکم بروجرد از طرف دربار مأمور شد تا سید جمالالدین را به بروجرد ببرد. سید جمال مدتى در بروجرد زندانى بود و عاقبت توسط عمال محمدعلى شاه قاجار مسموم گردید و در قبرستان یخچال این شهر مدفون شد. بعدها این قبرستان به جمالیه معروف گردید. در «کارنامهى بزرگان» سال درگذشت وى ۱۳۳۶ ق. ذکر شده است.
منابع
- "جمالالدین واعظ اصفهانی"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج۶، ص۹۷.