سهل بن حنیف: تفاوت بین نسخهها
سطر ۶: | سطر ۶: | ||
مهمترین سند در رابطه با اسلام آوردن سهل بن حنیف روایتی است که امام علی(ع) نقل کرده است. بدین شرح که پس از آنکه پیامبر(ص) از مکه به مدینه هجرت کردند امام علی(ع) در مکه امانتهای آن حضرت را به صاحبانشان رساند و به دنبال آن حضرت روانه مدینه شدند. در بین راه امام علی(ع) مهمان زنی بنام [[کلثوم بن هدم]] شد در نیمه شب امیرالمؤمنین مردی را مشاهده کرد که به منزلگاه آن زن نزدیک شد وقتی امام(ع) مسئله را از آن زن جویا شد او گفت: این شخص سهل بن حنیف است و چون میداند من زنی تنها هستم شبها بتهای قوم خود را شکسته و هیزم آنها را برای استفاده من میآورد. منابع این روایت را سه ماه پس از هجرت میدانند. با توجه به بیان کلثوم بن هدم میتوان گفت که سهل بن حنیف قبلاً هم برای وی هیزم میبرده است. از طرفی در آن شرایط اولیه حضور پیامبر(ص) و اینکه اسلام هنوز دشمنان زیادی در مدینه داشت اقدام سهل به شکستن بتهایی که اهمیت زیادی برای مشرکان داشت نشان از اعتقاد راسخ او به پیامبر(ص) و اسلام دارد. همچنین باید افزود که مسلماً این اعتقاد نمیتوانسته فی البداهه باشد و به نظر میرسد که سهل پیش از اینکه پیامبر(ص) به مدینه هجرت کنند، به اسلام گرویده باشد. اگرچه با اعتماد بیشتری میتوان گفت که سهل در همان ابتدای ورود رسول خدا(ص) به مدینه مسلمان شده است.<ref>نقش سهل بن حنیف در حوادث دوره خلافت امام علی (ع)، علی اکبر عباسی و شهرام خالدی سردشتی، تاریخنامه خوارزمی، سال سوم، پاییز 1394</ref> | مهمترین سند در رابطه با اسلام آوردن سهل بن حنیف روایتی است که امام علی(ع) نقل کرده است. بدین شرح که پس از آنکه پیامبر(ص) از مکه به مدینه هجرت کردند امام علی(ع) در مکه امانتهای آن حضرت را به صاحبانشان رساند و به دنبال آن حضرت روانه مدینه شدند. در بین راه امام علی(ع) مهمان زنی بنام [[کلثوم بن هدم]] شد در نیمه شب امیرالمؤمنین مردی را مشاهده کرد که به منزلگاه آن زن نزدیک شد وقتی امام(ع) مسئله را از آن زن جویا شد او گفت: این شخص سهل بن حنیف است و چون میداند من زنی تنها هستم شبها بتهای قوم خود را شکسته و هیزم آنها را برای استفاده من میآورد. منابع این روایت را سه ماه پس از هجرت میدانند. با توجه به بیان کلثوم بن هدم میتوان گفت که سهل بن حنیف قبلاً هم برای وی هیزم میبرده است. از طرفی در آن شرایط اولیه حضور پیامبر(ص) و اینکه اسلام هنوز دشمنان زیادی در مدینه داشت اقدام سهل به شکستن بتهایی که اهمیت زیادی برای مشرکان داشت نشان از اعتقاد راسخ او به پیامبر(ص) و اسلام دارد. همچنین باید افزود که مسلماً این اعتقاد نمیتوانسته فی البداهه باشد و به نظر میرسد که سهل پیش از اینکه پیامبر(ص) به مدینه هجرت کنند، به اسلام گرویده باشد. اگرچه با اعتماد بیشتری میتوان گفت که سهل در همان ابتدای ورود رسول خدا(ص) به مدینه مسلمان شده است.<ref>نقش سهل بن حنیف در حوادث دوره خلافت امام علی (ع)، علی اکبر عباسی و شهرام خالدی سردشتی، تاریخنامه خوارزمی، سال سوم، پاییز 1394</ref> | ||
− | == | + | ==در زمان پیامبر== |
سهل در جنگ بدر و دیگر غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شرکت داشت. در جنگ احد که شرایط سخت جنگ باعث شد برخی از مسلمانان بگریزند سهل از معدود کسانی بود که فرار نكرد و با تیر از پیامبر دفاع می کرد. پيامبر می فرمود به سهل تير بدهيد و سهل آن تيرها را به طرف دشمن نشانه می رفت.<ref>الدرجات الرفيعه ، ص 388، نقل از سيماى كارگزاران اميرالمومنين على عليه السلام، علی اکبر ذاکری</ref> | سهل در جنگ بدر و دیگر غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شرکت داشت. در جنگ احد که شرایط سخت جنگ باعث شد برخی از مسلمانان بگریزند سهل از معدود کسانی بود که فرار نكرد و با تیر از پیامبر دفاع می کرد. پيامبر می فرمود به سهل تير بدهيد و سهل آن تيرها را به طرف دشمن نشانه می رفت.<ref>الدرجات الرفيعه ، ص 388، نقل از سيماى كارگزاران اميرالمومنين على عليه السلام، علی اکبر ذاکری</ref> | ||
هنگامی که رسول خدا (ص) علی (ع) را همراه صد و پنجاه مرد انصاري که در بین آنان بزرگان اوس و خزرج بودند به سوي قبیله طی در سرزمین نَجْد فرستاد و دستور داد بتخانه فُلْس را ویران کند. امیرالمؤمنین رایت سپاه را به سهل بن حُنیف و پرچم را به جبّار بن صخر داد.<ref>واقدی، المغازى، ج3، ص985</ref> این خود نشان از جایگاه سهل در زمان پیامبر دارد. | هنگامی که رسول خدا (ص) علی (ع) را همراه صد و پنجاه مرد انصاري که در بین آنان بزرگان اوس و خزرج بودند به سوي قبیله طی در سرزمین نَجْد فرستاد و دستور داد بتخانه فُلْس را ویران کند. امیرالمؤمنین رایت سپاه را به سهل بن حُنیف و پرچم را به جبّار بن صخر داد.<ref>واقدی، المغازى، ج3، ص985</ref> این خود نشان از جایگاه سهل در زمان پیامبر دارد. | ||
− | == | + | ==در زمان امام علی علیه السلام== |
− | پس از رحلت پیامبر، سهل انصاری از جمله مخالفان خلافت ابوبکر بود که به همراه یازده تن از صحابه به مخالفت از بیعت با ابوبکر داد سخن داد | + | پس از رحلت پیامبر، سهل انصاری از جمله مخالفان خلافت ابوبکر بود که به همراه یازده تن از صحابه به مخالفت از بیعت با ابوبکر داد سخن داد. |
− | + | زمانی که عثمان در محاصره شورشیان افتاده بود، مؤذن مسجد پیامبر(ص) خدمت امام علی علیه السلام آمد تا کسی را برای اقامه جماعت به مسجد بفرستد. حضرت سهل را فرستاد. وی از اول ذی حجه تا روز عید قربان برای مردم در مسجد پیامبر(ص) نماز گزارد و روز عید هم نماز عید قربان را اقامه کرد و پس از آن همچنان امام جماعت مسجد النبی بود تا عثمان کشته شد. او بعد از قتل عثمان از نخستین گروندگان به امیرالمؤمنین علیه السلام بود. | |
− | + | علی علیه السلام پس از رسیدن به خلافت در صفر سال سی وششم، کارگزاران خود را به شهرستانها اعزام فرمود. از جمله آنان سهل بن حنیف بود که او را به شام فرستاد. اما در بین راه اسب سواران معاویه راه را بر او بستند و او به ناچار نزد علی علیه السلام بازگشت. | |
+ | زمانی که حضرت علی(ع) عازم بصره شد، سهل بن حنیف را در بیست وششم ربیع الاول به عنوان فرماندار مدینه منصوب کرد. سهل در مدینه بود تا اینکه جنگ جمل به پایان رسید و مردم کوفه و شام برای جنگ صفّین آماده می شدند. از آنجا که جنگ صفّین بااهمیت بود، طرفداران معاویه از مدینه فرار کرده، به وی ملحق می شدند. زمانی که امام علی علیه السلام متوجه شد سهل از فرار طرفداران معاویه ناراحت است، نامه ای به او نوشت. این نامه را سید رضی در نهج البلاغه ذکر کرده است: | ||
+ | |||
+ | اما بعد، فقد بلغنی أنّ رجالاً ممّن قبلک یتسلّلون ألی معاویة، فلا تأسف علی ما یفوتک من عددهم، و یذهب عنک من مددهم، فکفی لهم غیّاً، و للک منهم شافیاً، فرارهم من الهدی و الحقّ، و ایضاعهم الی العمی و الجهل؛ و انّما هم اهل دنیا مقبلون علیها، و مهطعون الیها، و قد عرفوا العدل و رأوه، و سمعوه و وعوه، و عملوا أنّ النّاس عندها فی الحقّ اسوة، فهربوا الی الاثرة، فبعد! لهم وسحقاً | ||
+ | |||
+ | انّهم واللّه لم ینفروا من جور، و لم یلحقوا بعدل، و انّا لنطمع فی هذا الأمر أن یذلّل اللّه لنا صعبه، و یسهّل لنا حزنه، ان شاءالّه، و السّلام. | ||
+ | |||
+ | به من خبر رسید که مردمی که نزد تو هستند، مخفیانه به معاویه می پیوندند. پس با از دست رفتن ایشان و کاستن کمک آنها از تو، افسردگی به خود راه مده. کافی است برای ایشان گمراهی و برای تو بدل از آنها، شفا گریز ایشان از هدایت و رستگاری است و وقوعشان در گمراهی و نادانی است. و آنان دوستداران دنیا هستند که به آن با شتاب رو آورده اند و عدل و درستی را شناخته، دیدند و شنیدند و در گوش دارند و دانستند مردمی که نزد ما هستند، در حق برابرند. پس گریختند تا این که سودی را به خود اختصاص داده، دیگران را بی بهره نمایند. پس هلاکت و نابودی بر آنان باد! | ||
+ | |||
+ | سوگند به خدا ایشان از جور و ستم نگریختند و به عدل و داد نپیوستند و ما امیدواریم در این امر خلافت، خدا دشواری آن را برای ما آسان و ناهمواریش را هموار سازد. انشاءاللّه و درود بر تو باد!<ref>علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران علیّ بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع)، ج1</ref> | ||
+ | |||
+ | سهل سپس بنا بر فرمان امام علی(ع) پس از آنکه سپاهی از مدینه فراهم کرد به امام علی علیه السلام پیوست و همراه وی در جنگ صفین حضور یافت. زمانی که امام قبل از رفتن به صفین با یاران خود مشورت می کرد سهل اینگونه سخن گفت: | ||
+ | |||
+ | :«یا امیر مؤمنان، ما با هر که تو با او صلح کنی بر سر صلحیم و با هر که تو با او بجنگی در جنگیم. رای ما همان رأ ی توست و ما چون سرپنجه دست تو هستیم...»<ref>منقری، پیکار صفین، ص93</ref> | ||
+ | |||
+ | پس از پایان نبرد صفین سهل مدتی از جانب امام علی علیه السلام حاکم فارس بود. پس از نابسامانی ممالک اسلامی به دلیل جنگهای داخلی برخی مناطق شورش کردند. فارس نیز طغیان کردند و علی علیه السلام ابن زیاد را یه جای سهل بن حنیف به فارس فرستاد و ابن زیاد فارس را آرام کرد.<ref>نقش سهل بن حنیف در حوادث دوره خلافت امام علی (ع)، علی اکبر عباسی و شهرام خالدی سردشتی، تاریخنامه خوارزمی، سال سوم، پاییز 1394</ref> | ||
+ | |||
+ | ==وفات سهل بن حنیف== | ||
+ | سرانجام سهل در سال 38 قمری در شهر کوفه دار فانی را وداع گفت. امیر مومنان علیه السلام پس از شنیدن خبر رحلت سهل فرمود: لو احبنی جبل لتهافت؛ اگر کوهی مرا دوست داشته باشد در هم خواهد ریخت.<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۱</ref> شوشتری در بهج الصباغه در شرح این حدیث می گوید: این بدین معناست که محنت ها بر او شدت یافته و مصیبت ها بدو شتاب گرفته بوده است و این جز برای پرهیزگاران نیک کردار و برگزیدگان نخواهد بود. و این همانند گفته آن حضرت است که می فرمود: هر کس ما اهل بیت را دوست دارد پس خود را برای فقر که او را در بر می گیرد آماده کند.<ref>بهج الصباغه، ج3، ص438</ref> | ||
+ | |||
+ | نماز میت سهل را امام علی علیه السلام خود خواندند. مطابق با روایتی از امام باقر علیه السلام آن حضرت به سهل ۲۵ تكبير گفت، ولى پنج پنج هر زمانى كه يكى از مردم مى رسيد مى گفت من به نماز سهل نرسیدم حضرت سهل را به زمين مى گذاشت و بر او ۵ تكبير می گفت و تا به قبر او برسد ۵ بار شد.<ref>الکافی، ج3، ص186 (کتاب الجنائز، باب من زاد علی خمس تکبیرات، حدیث 3)</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | *شیخ عباس قمی، منتهی الامال، قسمت اول، باب سوم، در تاريخ حضرت علي عليه السلام. |
*المغازى، محمد بن عمر الواقدي، تحقيق مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الأعلمى، ط الثالثة، 1409/1989. | *المغازى، محمد بن عمر الواقدي، تحقيق مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الأعلمى، ط الثالثة، 1409/1989. | ||
+ | *شوشتری، محمد تقی، بهج الصباغه، تهران، امیرکبیر، 1376ش. | ||
+ | *کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق. | ||
+ | *سيماى كارگزاران اميرالمومنين على عليه السلام، علی اکبر ذاکری | ||
+ | *منقری، نصربن مزاحم، پیکار صفین، ترجمه پرویز اتابکی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370ش. | ||
+ | *[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B3%D9%87%D9%84+%D8%A8%D9%86+%D8%AD%D9%86%DB%8C%D9%81+%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد] | ||
− | |||
[[رده:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[رده:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | ||
[[Category:اصحاب امام علی علیه السلام]] | [[Category:اصحاب امام علی علیه السلام]] | ||
[[رده:مقاله های مهم]] | [[رده:مقاله های مهم]] |
نسخهٔ ۱۲ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۲
محتویات
نسب
سهل بن حُنَيْف انصارى برادر عثمان بن حُنَيْف از اصحاب پیامبر است. پدر و مادر او هر دو از قبیله اوس بودند که بعد از اسلام به همراه قبیله خزرج به انصار شهرت پیدا نمودند
اسلام آوردن
مهمترین سند در رابطه با اسلام آوردن سهل بن حنیف روایتی است که امام علی(ع) نقل کرده است. بدین شرح که پس از آنکه پیامبر(ص) از مکه به مدینه هجرت کردند امام علی(ع) در مکه امانتهای آن حضرت را به صاحبانشان رساند و به دنبال آن حضرت روانه مدینه شدند. در بین راه امام علی(ع) مهمان زنی بنام کلثوم بن هدم شد در نیمه شب امیرالمؤمنین مردی را مشاهده کرد که به منزلگاه آن زن نزدیک شد وقتی امام(ع) مسئله را از آن زن جویا شد او گفت: این شخص سهل بن حنیف است و چون میداند من زنی تنها هستم شبها بتهای قوم خود را شکسته و هیزم آنها را برای استفاده من میآورد. منابع این روایت را سه ماه پس از هجرت میدانند. با توجه به بیان کلثوم بن هدم میتوان گفت که سهل بن حنیف قبلاً هم برای وی هیزم میبرده است. از طرفی در آن شرایط اولیه حضور پیامبر(ص) و اینکه اسلام هنوز دشمنان زیادی در مدینه داشت اقدام سهل به شکستن بتهایی که اهمیت زیادی برای مشرکان داشت نشان از اعتقاد راسخ او به پیامبر(ص) و اسلام دارد. همچنین باید افزود که مسلماً این اعتقاد نمیتوانسته فی البداهه باشد و به نظر میرسد که سهل پیش از اینکه پیامبر(ص) به مدینه هجرت کنند، به اسلام گرویده باشد. اگرچه با اعتماد بیشتری میتوان گفت که سهل در همان ابتدای ورود رسول خدا(ص) به مدینه مسلمان شده است.[۱]
در زمان پیامبر
سهل در جنگ بدر و دیگر غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شرکت داشت. در جنگ احد که شرایط سخت جنگ باعث شد برخی از مسلمانان بگریزند سهل از معدود کسانی بود که فرار نكرد و با تیر از پیامبر دفاع می کرد. پيامبر می فرمود به سهل تير بدهيد و سهل آن تيرها را به طرف دشمن نشانه می رفت.[۲]
هنگامی که رسول خدا (ص) علی (ع) را همراه صد و پنجاه مرد انصاري که در بین آنان بزرگان اوس و خزرج بودند به سوي قبیله طی در سرزمین نَجْد فرستاد و دستور داد بتخانه فُلْس را ویران کند. امیرالمؤمنین رایت سپاه را به سهل بن حُنیف و پرچم را به جبّار بن صخر داد.[۳] این خود نشان از جایگاه سهل در زمان پیامبر دارد.
در زمان امام علی علیه السلام
پس از رحلت پیامبر، سهل انصاری از جمله مخالفان خلافت ابوبکر بود که به همراه یازده تن از صحابه به مخالفت از بیعت با ابوبکر داد سخن داد.
زمانی که عثمان در محاصره شورشیان افتاده بود، مؤذن مسجد پیامبر(ص) خدمت امام علی علیه السلام آمد تا کسی را برای اقامه جماعت به مسجد بفرستد. حضرت سهل را فرستاد. وی از اول ذی حجه تا روز عید قربان برای مردم در مسجد پیامبر(ص) نماز گزارد و روز عید هم نماز عید قربان را اقامه کرد و پس از آن همچنان امام جماعت مسجد النبی بود تا عثمان کشته شد. او بعد از قتل عثمان از نخستین گروندگان به امیرالمؤمنین علیه السلام بود.
علی علیه السلام پس از رسیدن به خلافت در صفر سال سی وششم، کارگزاران خود را به شهرستانها اعزام فرمود. از جمله آنان سهل بن حنیف بود که او را به شام فرستاد. اما در بین راه اسب سواران معاویه راه را بر او بستند و او به ناچار نزد علی علیه السلام بازگشت.
زمانی که حضرت علی(ع) عازم بصره شد، سهل بن حنیف را در بیست وششم ربیع الاول به عنوان فرماندار مدینه منصوب کرد. سهل در مدینه بود تا اینکه جنگ جمل به پایان رسید و مردم کوفه و شام برای جنگ صفّین آماده می شدند. از آنجا که جنگ صفّین بااهمیت بود، طرفداران معاویه از مدینه فرار کرده، به وی ملحق می شدند. زمانی که امام علی علیه السلام متوجه شد سهل از فرار طرفداران معاویه ناراحت است، نامه ای به او نوشت. این نامه را سید رضی در نهج البلاغه ذکر کرده است:
اما بعد، فقد بلغنی أنّ رجالاً ممّن قبلک یتسلّلون ألی معاویة، فلا تأسف علی ما یفوتک من عددهم، و یذهب عنک من مددهم، فکفی لهم غیّاً، و للک منهم شافیاً، فرارهم من الهدی و الحقّ، و ایضاعهم الی العمی و الجهل؛ و انّما هم اهل دنیا مقبلون علیها، و مهطعون الیها، و قد عرفوا العدل و رأوه، و سمعوه و وعوه، و عملوا أنّ النّاس عندها فی الحقّ اسوة، فهربوا الی الاثرة، فبعد! لهم وسحقاً
انّهم واللّه لم ینفروا من جور، و لم یلحقوا بعدل، و انّا لنطمع فی هذا الأمر أن یذلّل اللّه لنا صعبه، و یسهّل لنا حزنه، ان شاءالّه، و السّلام.
به من خبر رسید که مردمی که نزد تو هستند، مخفیانه به معاویه می پیوندند. پس با از دست رفتن ایشان و کاستن کمک آنها از تو، افسردگی به خود راه مده. کافی است برای ایشان گمراهی و برای تو بدل از آنها، شفا گریز ایشان از هدایت و رستگاری است و وقوعشان در گمراهی و نادانی است. و آنان دوستداران دنیا هستند که به آن با شتاب رو آورده اند و عدل و درستی را شناخته، دیدند و شنیدند و در گوش دارند و دانستند مردمی که نزد ما هستند، در حق برابرند. پس گریختند تا این که سودی را به خود اختصاص داده، دیگران را بی بهره نمایند. پس هلاکت و نابودی بر آنان باد!
سوگند به خدا ایشان از جور و ستم نگریختند و به عدل و داد نپیوستند و ما امیدواریم در این امر خلافت، خدا دشواری آن را برای ما آسان و ناهمواریش را هموار سازد. انشاءاللّه و درود بر تو باد![۴]
سهل سپس بنا بر فرمان امام علی(ع) پس از آنکه سپاهی از مدینه فراهم کرد به امام علی علیه السلام پیوست و همراه وی در جنگ صفین حضور یافت. زمانی که امام قبل از رفتن به صفین با یاران خود مشورت می کرد سهل اینگونه سخن گفت:
- «یا امیر مؤمنان، ما با هر که تو با او صلح کنی بر سر صلحیم و با هر که تو با او بجنگی در جنگیم. رای ما همان رأ ی توست و ما چون سرپنجه دست تو هستیم...»[۵]
پس از پایان نبرد صفین سهل مدتی از جانب امام علی علیه السلام حاکم فارس بود. پس از نابسامانی ممالک اسلامی به دلیل جنگهای داخلی برخی مناطق شورش کردند. فارس نیز طغیان کردند و علی علیه السلام ابن زیاد را یه جای سهل بن حنیف به فارس فرستاد و ابن زیاد فارس را آرام کرد.[۶]
وفات سهل بن حنیف
سرانجام سهل در سال 38 قمری در شهر کوفه دار فانی را وداع گفت. امیر مومنان علیه السلام پس از شنیدن خبر رحلت سهل فرمود: لو احبنی جبل لتهافت؛ اگر کوهی مرا دوست داشته باشد در هم خواهد ریخت.[۷] شوشتری در بهج الصباغه در شرح این حدیث می گوید: این بدین معناست که محنت ها بر او شدت یافته و مصیبت ها بدو شتاب گرفته بوده است و این جز برای پرهیزگاران نیک کردار و برگزیدگان نخواهد بود. و این همانند گفته آن حضرت است که می فرمود: هر کس ما اهل بیت را دوست دارد پس خود را برای فقر که او را در بر می گیرد آماده کند.[۸]
نماز میت سهل را امام علی علیه السلام خود خواندند. مطابق با روایتی از امام باقر علیه السلام آن حضرت به سهل ۲۵ تكبير گفت، ولى پنج پنج هر زمانى كه يكى از مردم مى رسيد مى گفت من به نماز سهل نرسیدم حضرت سهل را به زمين مى گذاشت و بر او ۵ تكبير می گفت و تا به قبر او برسد ۵ بار شد.[۹]
پانویس
- ↑ نقش سهل بن حنیف در حوادث دوره خلافت امام علی (ع)، علی اکبر عباسی و شهرام خالدی سردشتی، تاریخنامه خوارزمی، سال سوم، پاییز 1394
- ↑ الدرجات الرفيعه ، ص 388، نقل از سيماى كارگزاران اميرالمومنين على عليه السلام، علی اکبر ذاکری
- ↑ واقدی، المغازى، ج3، ص985
- ↑ علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران علیّ بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع)، ج1
- ↑ منقری، پیکار صفین، ص93
- ↑ نقش سهل بن حنیف در حوادث دوره خلافت امام علی (ع)، علی اکبر عباسی و شهرام خالدی سردشتی، تاریخنامه خوارزمی، سال سوم، پاییز 1394
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۱
- ↑ بهج الصباغه، ج3، ص438
- ↑ الکافی، ج3، ص186 (کتاب الجنائز، باب من زاد علی خمس تکبیرات، حدیث 3)
منابع
- شیخ عباس قمی، منتهی الامال، قسمت اول، باب سوم، در تاريخ حضرت علي عليه السلام.
- المغازى، محمد بن عمر الواقدي، تحقيق مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الأعلمى، ط الثالثة، 1409/1989.
- شوشتری، محمد تقی، بهج الصباغه، تهران، امیرکبیر، 1376ش.
- کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
- سيماى كارگزاران اميرالمومنين على عليه السلام، علی اکبر ذاکری
- منقری، نصربن مزاحم، پیکار صفین، ترجمه پرویز اتابکی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370ش.
- دانشنامه رشد