ابن خلدون: تفاوت بین نسخهها
جز |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی (۷۳۲-۸۰۸ ق، تونس) معروف به «ابن خلدون»، تاریخنگار، جامعهشناس، مردمشناس و سیاستمدار عرب مسلمان است. وی را از پیشگامان علم جامعهشناسی و تاریخنگاری به شیوه علمی میدانند. تحلیل های جامعه شناسی در مقدمه اثر تاریخی اش با نام العبر که به «[[مقدمه ابن خلدون]]» شهرت یافته | + | ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی (۷۳۲-۸۰۸ ق، تونس) معروف به «ابن خلدون»، تاریخنگار، جامعهشناس، مردمشناس و سیاستمدار عرب مسلمان است. وی را از پیشگامان علم جامعهشناسی و تاریخنگاری به شیوه علمی میدانند. تحلیل های جامعه شناسی در مقدمه اثر تاریخی اش با نام العبر که به «[[مقدمه ابن خلدون]]» شهرت یافته است، در دو سده اخیر به شدت مورد توجه قرار گرفته است. |
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
عبدالرحمان در شهر [[تونس]] (از سرزمين افريقيه) چشم به جهان گشود. او برخى از مقدمات را پيش پدر آموخت و سپس نزد علمای تونسی [[قرآن]] و تفسیر، فقه مالکی، حدیث، علم رجال، تاریخ، فن شعر، فلسفه و منطق آموخت. وی پس از تکمیل تحصیلات در آفریقیه (تونس) به مغرب (مراکش) وسپس الجزایر رفت و دوباره به مغرب بازگشت وپس از آن که اطلاعات مفیدی دربارهی کشورهای شمال آفریقا به دست آورد، در سال 764 به آندلس (اسپانیای امروز) رفت و در غرناطه (گرانادا) به حضور سلطان، محمد پنجم، رسید. | عبدالرحمان در شهر [[تونس]] (از سرزمين افريقيه) چشم به جهان گشود. او برخى از مقدمات را پيش پدر آموخت و سپس نزد علمای تونسی [[قرآن]] و تفسیر، فقه مالکی، حدیث، علم رجال، تاریخ، فن شعر، فلسفه و منطق آموخت. وی پس از تکمیل تحصیلات در آفریقیه (تونس) به مغرب (مراکش) وسپس الجزایر رفت و دوباره به مغرب بازگشت وپس از آن که اطلاعات مفیدی دربارهی کشورهای شمال آفریقا به دست آورد، در سال 764 به آندلس (اسپانیای امروز) رفت و در غرناطه (گرانادا) به حضور سلطان، محمد پنجم، رسید. |
نسخهٔ ۱۰ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۷
ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی (۷۳۲-۸۰۸ ق، تونس) معروف به «ابن خلدون»، تاریخنگار، جامعهشناس، مردمشناس و سیاستمدار عرب مسلمان است. وی را از پیشگامان علم جامعهشناسی و تاریخنگاری به شیوه علمی میدانند. تحلیل های جامعه شناسی در مقدمه اثر تاریخی اش با نام العبر که به «مقدمه ابن خلدون» شهرت یافته است، در دو سده اخیر به شدت مورد توجه قرار گرفته است.
زندگی نامه
عبدالرحمان در شهر تونس (از سرزمين افريقيه) چشم به جهان گشود. او برخى از مقدمات را پيش پدر آموخت و سپس نزد علمای تونسی قرآن و تفسیر، فقه مالکی، حدیث، علم رجال، تاریخ، فن شعر، فلسفه و منطق آموخت. وی پس از تکمیل تحصیلات در آفریقیه (تونس) به مغرب (مراکش) وسپس الجزایر رفت و دوباره به مغرب بازگشت وپس از آن که اطلاعات مفیدی دربارهی کشورهای شمال آفریقا به دست آورد، در سال 764 به آندلس (اسپانیای امروز) رفت و در غرناطه (گرانادا) به حضور سلطان، محمد پنجم، رسید.
ابنخلدون پس از دو سال به شمال آفریقا بازگشت. او در هر یک از کشورهای مغرب بزرگ عربی (تونس ، الجزیره و مراکش) که میرفت به علت کثرت معلوماتی که در زمینه فقه و علوم دیگر داشت قدر میدید و بر صدر مینشست. او مدتها در تونس و شهر فاس در مراکش به وزارت امیران محلی مشغول بود و نیز ، بارها از جانب امیران شمال افریقا در تونس، مغرب و الجزایر به سمت قاضی القضاتی رسید. با این حال در زمانی که در وهران الجزایر به سر می برد مورد خشم سلطان قرار گرفت و مدت 4 سال در قلعه ابن سلامه زندانی شد.
او در زندان ، به نوشتن کتاب معروف تاریخ خود به نام کتاب "العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر" مشغول شد و پس از آزادی از زندان به نوشتن آن ادامه داد تا آن که کتاب را به پایان رساند. مقدمهی این کتاب که اکنون با عنوان مقدمهی ابنخلدون شهرت دارد خود شاهکاری بزرگ در فلسفه تاریخ و جامعه شناسی به شمار میآید. (این کتاب را محمد پروین گنابادی به فارسی ترجمه کرد که بارها به چاپ دیگر رسیده است.)
ابنخلدون پس از آزادی از زندان، از وهران الجزایر به تونس رفت. در نیمه شعبان 784 با کشتی راهی بندر اسکندریه شد و از آنجا به قاهره رفت. در قاهره به دستور الملک الظاهر سیف الدین، ازممالیک برجی مصر، به سمت استادی جامع الازهر، که امروزه دانشگاه الازهر نامیده می شود، رسید و در آن جا به آموزش و پرروش دانشجویان پرداخت و به جایگاه قضاوت نیز رسید.
ابنخلدون از مصر برای زیارت خانهی خدا به مکه رفت و از آنجا به سوی شام رهسپار شد. در دمشق بود که دیدار مشهور او با امیر تیمور گورکانی رخ داد. در آن دیدار ابنخلدون مورد توجه تیمور قرار گرفت. ابنخلدون بار دیگر به قاهره بازگشت و بقیه عمر خود را در مصر گذرانید. سرانجام، در روز چهارشنبه، چهار روز مانده به پایان رمضان 808 قمری، در 76 سالگی درگذشت و در مزار صوفیان، در بیرون باب النصر (دروازه پیروزی) قاهره، به خاک سپرده شد.[۱]
اعتقادات و افکار ابن خلدون
ابن خلدون در نتیجه مطالعات، مشاهدات و بررسی های خود در شئون اجتماعی به این نتیجه رسیده بود که پدیده های اجتماعی نیز مانند سایر پدیده های جهان از قوانین خود تبعیت می کند و در بحث از این پدیده های اجتماعی مانند پدیده های سایر علوم لازم است تا طبیعت آن و قوانین حاکم بر آن شناخته شود. او مقدمه خود بر کتاب تاریخش را در این مورد نوشت و دانش نوینی را که بدان پرداخت علم عمران بشری یا اجتماع انسانی نامید. دانشی که اکنون به جامعه شناسی معروف است.[۲]
پرداختن به نقش عصبیت گروهی در تاریخ و تاثیر روحی و روانی آن بر تشکیل حکومت ها از ویژگی های تحلیل های تاریخی ابن خلدون است. به نظر ابن خلدون عصبیت و دولت با هم رابطه مستقیم دارند. یک گروه با عصبیت گروهی مستحکم و قوی (که از طریق ارتباط خونی یا همبستگی مذهبی و... شکل گرفته است) بر دیگر گروهها غلبه کرده و تشکیل دولت خواهد داد. با این وجود، پس از غلبه بر گروههای دیگر و تشکیل دولت، سرانجام عصبیت به تدریج رنگ باخته و محو میشود و همین مسأله، به سرنگونی قدرت سیاسی و تأسیس یک دولت جدید میانجامد. [۳] به نظر ابن خلدون تاریخ تکرار میشود و هر حکومتی مراحل تهاجم، اوج، تجمل، استبداد و انحطاط را دارد.[۴]
او برای مثال میگوید که ایرانیان از عربها شکست خوردند. عربها از ترکان سلجوقی و ترکان نیز از مغولها شکست خوردند. اگرچه عقاید ابن خلدون تحت تأثیر افکار افلاطون و به خصوص سیاست ارسطو است اما این دانشمند توانسته با اندیشه یونانی و با نگاه ژرف و تجربه طولانی خویش به عنوان سیاستمداری کارکشته تئوریهای نوین جامعهشناسی خود را توسعه دهد. از ابن خلدون به عنوان بنیانگذار علم تاریخ هم یاد میشود. او در همین کتاب برای نخستین بار شیوههایی علمی برای استخراج حقیقت از منابع دست اول را طراحی کرده است.
با همه تأثيری كه ابن خلدون در افزايش توجه به تاريخ در مصر سدههاي 8 و 9ق/14 و 15م داشت، انديشههايش در روزگار خود او بازتاب كافى نيافت، و هيچ يك از مورخان حتى شاگردانش راه او را در اين زمينه ادامه ندادند؛ ليكن از سدة گذشته (13ق/ 19م) نام، آثار و افكار او سخت مطرح شد و پژوهشهاي بسياري را به خود اختصاص داد.[۵]
ابن خلدون تحلیلهای تاریخی آمیخته به تعصب و غیرمنصفانه نیز دارد به عنوان نمونه در مورد واقعه عاشورا او هم امام حسین علیه السلام را که بر اجتهاد خود عمل کرده شهید و مأجور دانسته و هم یزید را که مطابق با اجتهاد خود برابر امام ایستاده برحق خوانده است.[۶]
پانویس
- ↑ ابنخلدون، دانشنامه جزیره دانش بازیابی: 19 اسفند 1398.
- ↑ مدرسی چهاردهی، «فلسفه تاریخ و اجتماع پیش از ابن خلدون»، ماهنامه وحید، شهریور 1343، ص ۱۹.
- ↑ فراز انجم، «بحران تمدن اسلامی در دوران مدرن بر مبنای افکار و اندیشه های ابن خلدون»، ترجمه حسین جعفری موحد، حبل المتین، تابستان 1396، صفحه 25-51
- ↑ فراهانی و قربان پور، «نقش عصبیت در تاریخ از دیدگاه ابن خلدون»، قبسات، زمستان 1385، ص151
- ↑ رحیم لو، «ابن خلدون، ابو زید»، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، ص450
- ↑ خاتمی، "نقل عاشورا (نگاهی به راویان واقعه عاشورا)"، مجله اطلاع رسانی و کتابداری، دی ماه 1388
منابع
- سيروس غفاريان، ابنخلدون، دانشنامه جزیره دانش بازیابی: 19 اسفند 1398.
- رحیم لو، یوسف، «ابن خلدون، ابو زید»، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، ص444 تا 458
- خاتمی، احمد، «نقل عاشورا (نگاهی به راویان واقعه عاشورا)»، مجله اطلاع رسانی و کتابداری، دی ماه 1388 - شماره 147، (5 صفحه - از 4 تا 8)،در دسترس در پایگاه مجلات تخصصی نور.
- مدرسی چهاردهی، مرتضی، «فلسفه تاریخ و اجتماع پیش از ابن خلدون»، ماهنامه وحید، شهریور 1343، ش9.
- فراهانی منفرد، مهدی و قربان پور دشتکی، سیمین، «نقش عصبیت در تاریخ از دیدگاه ابن خلدون»، قبسات، زمستان 1385، ص 141 تا 154