رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
سیر منطقی به صورت کامل رعایت نشده
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ترک نماز: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
{{خوب}}
+
[[نماز]] از واجبات و [[ضروریات دین]] است و ترک آن از روی انکار، [[گناه]] کبیره شمرده شده و موجب [[کفر]] است. سهل انگاری در ادای [[نماز]] یا ترک آن به طور کلی، علاوه بر این که آثار شومی در زندگی دنیوی دارد، عواقب وخیمی در سرای [[آخرت]] نیز خواهد داشت.
  
"ترك" در لغت به معني رد كردن چيزى از روى قصد و اختيار يا فشار و اضطرار است.<ref>راغب اصفهاني، حسین بن محمد؛ مفردات قرآن، ترجمه غلامرضا خسروي، تهران، مرتضوي، 1374 ش، دوم، ج‌1، ص 344.</ref>
+
==نتیجه ترک نماز==
  
"صلاة" در لغت به معني [[دعا]] و تبريك و تمجيد است، صلاة يعنى [[نماز]] كه يكى از عبادات مخصوص است، اصلش دعاست و وجه نامگذارى آن عبادت به صلاة مثل ناميدن چيزى به اسم جزء از محتواى آن است كه آن را دربرمى‌گيرد.<ref>مفردات، همان، ج‌2، ص416- 415.</ref>
+
چون وجوب [[نماز]] از [[احکام]] بدیهی و ضروری [[اسلام]] است، پس کسی که از روی انکار نماز نخواند از دین اسلام خارج شده است، زیرا انکار نماز، انکار [[رسالت]] پیامبر و قبول نداشتن [[قرآن]] است.<ref>عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹ش، سیزدهم، ج۲، ص۱۸۳.</ref>
  
نماز از واجبات و ضروریات دین است و ترک آن گناه کبیره شمرده می شود. اهمیت آن در حدی است که پذیرفته شدن همه اعمال انسان به
+
[[امام باقر]] علیه السلام به نقل از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله می ­فرماید: مَا بَینَ الْمُسْلِمِ وَ بَینَ الْکافِرِ إِلَّا أَنْ یتْرُک الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یصَلِّیهَا؛ بین مسلمان و کافر فاصله‌اى نیست، مگر این که مسلمان نماز واجب را عمدا ترک کند یا آن را بى‌اهمیت بداند و نخواند.<ref>شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه ابراهیم محدث بندرریگى،‌ قم‌، اخلاق، ‌۱۳۷۹ ش‌، ص ۴۹۸.</ref>
پذیرفته شدن نماز بستگی دارد، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می­فرماید: أوّلُ مَا يَنظُرُ فِي عَمَلِ العَبد فِي يَومِ القيامَة فِي صَلاتِه، فَان قُبِلَت نَظرَ فِي غَيرها، وَ إن لَم تقبل لَم يَنظر فِي عَمَلِه بِشَي‌ء؛ اول چيزى كه از عمل بنده در روز قيامت به آن توجه مى‌شود، نماز او است، اگر قبول شد به ديگر اعمالش نظر مى‌شود و اگر پذيرفته نشد به عملش نگاه نخواهد شد.<ref>دررالأخبار، مهدى حجازى؛ ترجمه على رضا حجازى و محمد عيدى خسروشاهى،‌ قم، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى، 1419ق، اول، ‌ص575.</ref>
 
  
==نماز بازدارنده از زشتي ها==
+
البته [[کفر|کفر]] مطرح شده در برخی روایات، کفر از دیدگاه [[فقه|فقهی]] نیست؛ یعنی احکام کفر بر او بار نمی­ شود، بلکه یکی از دلایلی که به تارک الصلاة کافر اطلاق شده، اهمیت دادن به موضوع نماز و ترک نکردن آن است؛ اما اگر کسی از روی انکار نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او کافر می­ گویند زیرا منکر ضروری دین است.<ref>علی اصغر عزیزی تهرانی، حضور قلب در نماز (علل و درمان حواسپرتی در نماز)، قم، بوستان کتاب، ص۱۴۴.</ref>
  
{{متن قرآن|«اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»}}؛<ref>[[سوره عنكبوت]]/45. (ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي مي­باشد).</ref> آنچه را از كتاب آسمانى به تو [[وحى]] شده تلاوت كن و [[نماز]] را برپا دار كه نماز (انسان را) از زشتى‌ها و منكرات بازمى‌دارد و خداوند مى‌داند شما چه كارهايى انجام مى‌دهيد.
+
از [[امام صادق]] علیه السلام سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نماز نمى‌گذارد، کافر مى‌باشد؟ امام علیه السلام فرمود: «چون زناکار براى‌ شهوت این کار را مى‌کند ولى آن کس که نماز را ترک مى‌کند براى این است که به آن اهمیت نمى‌دهد. زناکار براى لذت دنبال زنى را مى‌گیرد و از او کامجوئى مى‌کند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمى‌دهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بى‌اهمیت شمردن آن مى‌باشد و هرگاه کسى نظرش استخفاف باشد، کافر مى‌گردد».<ref>عطاردى‌، عزیزالله؛ ترجمه الإیمان والکفر، بحارالانوار، تهران،‌ عطارد، ۱۳۷۸ ش،‌ اول، ‌ج۱، ص ۴۱۸-۴۱۷.</ref>
  
هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى‌كند، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود. ممكن نيست كسى [[نماز]] بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد و هر چند آن شخص آلوده گناه باشد، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است، اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى‌خواندند از اين هم آلوده‌تر بودند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، اول، ج‌16، ص 285.</ref>
+
==اقسام ترک نماز==
  
از [[امام صادق]] علیه السلام روايت شده: «كسى كه دوست دارد بداند كه نمازش قبول خداوند گرديده يا خير، بنگرد تا چه مقدار نماز او را از بدي ها و گناهان دور داشته، بهمان اندازه قبول شده است».<ref>طبرسي، فضل بن حسن؛ تفسير مجمع البيان، ترجمه گروهي از مترجمان، تهران، فراهاني،‌ 1360ش، اول، ج‌19، ص 65.</ref>
+
#ترک نماز به طور کلی از روی انکار، چون منکر [[ضروریات دین|ضروری دین]] شده کافر می شود.
 +
#ترک نماز به طور کلی نه از روی انکار، بلکه به واسطه مسامحه کاری و کم اعتنایی به امور اخروی و اشتغال به شهوات و امور دنیوی که موجب [[فسق]] است.
 +
#ترک نماز در بعضی اوقات در اثر ضعف [[ایمان]] و کم اعتنایی به امر [[آخرت]] یا اهمیت ندادن به اوقات نماز؛ این شخص جزء ضایع کنندگان نماز و سبک شمارندگان آن می­ باشد.
 +
#ترک واجبی از واجبات نماز (بدون رعایت شرایط صحت آن با بی اهمیتی، با لباس نجس و...) این شخص نیز جزء ضایع کنندگان و خوارکنندگان نماز است.<ref>گناهان کبیره، پیشین، ص۱۹۱.</ref>
  
اما سؤالي كه مطرح مي­شود اين است كه اگر نماز انسان را از فحشاء و منكر باز مى‌دارد چرا بسيارى از نمازگزاران مرتكب كبائر و منكرات مى‌شوند؟
+
به هر حال تارک نماز جزء هر قسمی که باشد در [[قرآن]] شدیداً نکوهش شده است: {{متن قرآن|«فَوَیلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ»}}؛<ref>[[سوره ماعون]]/۵-۴.</ref> پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهل‌انگارى مى‌کنند. یعنى آنهایى که از نمازشان غافلند، اهتمامى به امر نماز نداشته و از فوت شدنش باکى ندارند.<ref>تفسیرالمیزان، پیشین، ج‌۲۰، ص ۶۳۴.</ref> «ساهون» به معنى خطایى که از روى [[غفلت]] سرزند و در این آیه با معانی مختلفی [[تفسیر قرآن|تفسیر]] شده است:
  
جواب اين سؤال اين است كه: بازدارى از گناه اثر طبيعى نماز است، چون [[نماز]] توجه خاصى است از بنده به سوى خداى سبحان، ليكن اين اثر تنها به مقدار اقتضاء است، يعنى اگر مانع و يا مزاحمى در بين نباشد اثر خود را مى‌بخشد و نمازگزار را از فحشاء بازمى‌دارد، ولى اگر مانعى و يا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت ديگر اثر نمى‌كند و در نتيجه نمازگزار آن كارى كه انتظارش را از او ندارند مى‌كند، خلاصه ياد خدا و موانعى كه از اثر او جلو مى‌گيرند مانند دو كفه ترازو هستند. هر وقت كفه ياد خدا چربيد، نمازگزار گناه نمى‌كند و هر جا كفه آن موانع چربيد كفه ياد خدا ضعيف مى‌شود و نمازگزار از حقيقت ياد خدا منصرف مى‌گردد و گناه را مرتكب مى‌شود.<ref> طباطبايي، محمدحسين؛ تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1374ش‌، پنجم‌، ج‌16، ص201.</ref>
+
#سهو توأم با تقصیر است (این تفسیر مناسبتر به نظر مى‌رسد).
 +
#تاخیر انداختن نماز از وقت فضیلت است.
 +
#منافقانى هستند که نه براى نماز [[ثواب|ثوابى]] معتقد بودند و نه براى ترک آن عقاب.
  
==ترك نماز==
+
باید توجه داشت که نمى‌فرماید: «در نمازشان سهو مى‌کنند» چون سهو در نماز به هر حال براى هر کس واقع مى‌شود، بلکه مى‌فرماید: «از اصل نماز سهو مى‌کنند» و کل آن را بدست فراموشى مى‌سپرند. وقتى فراموش کنندگان نماز شایسته «ویل» هستند، آنها که به کلى ترک نماز گفته و تارک الصلاة هستند چه حالى خواهند داشت؟!<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج‌۲۷، ص ۳۶۱-۳۶۰.</ref>
  
چون وجوب نماز از [[احكام]] بديهي و ضروري اسلام است پس كسي كه از روي انكار نماز نخواند از دين اسلام خارج شده است، زيرا انكار نماز، انكار رسالت پيامبر و قبول نداشتن قرآن است.<ref>دستغيب، عبدالحسين؛ گناهان كبيره، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1379ش، سيزدهم، ج2، ص183.</ref>
+
==علل ترک نماز==
  
امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله مي­فرمايد: مَا بَيْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَيْنَ الْكَافِرِ إِلَّا أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ الْفَرِيضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ يَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا يُصَلِّيَهَا؛ بين مسلمان و كافر فاصله‌اى نيست، مگر اين كه مسلمان [[نماز واجب]] را عمدا ترك كند يا آن را بى‌اهميت بداند و نخواند.<ref>[[شيخ صدوق]]، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه ابراهيم محدث بندرريگى،‌ قم‌، اخلاق، ‌1379 ش‌، سوم‌، ص 498.</ref>
+
#ناآشنایی به فلسفه [[نماز]] و آثار و فواید آن در زندگی
 +
#احساس تحجّر و عقب ماندگی
 +
#تنبلی و تن پروری
 +
#مسامحه کاری و سهل انگاری (علی رغم داشتن وضعیت روحی و جسمی مناسب)
 +
#احساس خودنمایی و [[ریا|ریاکاری]]
 +
#محیط و اجتماع فاسد<ref>حضور قلب در نماز، پیشین، ص۱۶۸-۱۴۴.</ref>
  
كفر مطرح شده در روايات، كفر از ديدگاه فقهي نيست؛ يعني [[احكام]] كفر بر او بار نمي­شود، (يكي ديگر از دلايلي كه) به تارك الصلاة كافر اطلاق شده، اهميت دادن به موضوع [[نماز]] و ترك نكردن آن است؛ البته اگر كسي از روي انكار نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او كافر مي­گويند زيرا منكر ضروري دين است.<ref>عزيزي تهراني، علي اصغر؛ حضور قلب در نماز (علل و درمان حواسپرتي در نماز)، قم، بوستان كتاب، 1387ش، هشتم، ص144.</ref>
+
==آثار اخروی ترک نماز==
  
از حضرت [[امام صادق]] علیه السلام سؤال شد كه چرا زانى كافر نيست ولى كسى كه [[نماز]] نمى‌گذارد، كافر مى‌باشد. امام علیه السلام فرمود: «چون زناكار براى‌ شهوت اين كار را مى‌كند ولى آن كس كه نماز را ترك مى‌كند براى اين است كه به آن اهميت نمى‌دهد. زناكار براى لذت دنبال زنى را مى‌گيرد و از او كامجوئى مى‌كند، ولى آن كس كه نماز را ترك كرده و آن را انجام نمى‌دهد قصدش لذت نيست بلكه فقط نظرش بى‌اهميت شمردن آن مى‌باشد و هرگاه كسى نظرش استخفاف باشد، كافر مى‌گردد».<ref>عطاردى‌، عزيزالله؛ ترجمه الإيمان والكفر، بحارالانوار، تهران،‌ عطارد، 1378 ش،‌ اول، ‌ج1، ص 418-417.</ref>
+
سهل انگاری در ادای [[نماز]] یا در اعمال شرایط آن یا ترک آن به طور کلی، علاوه بر این که آثار شومی در زندگی دنیوی دارد، بدون شک عواقب وخیمی در سرای [[آخرت]] نیز خواهد داشت.
  
==اقسام ترك نماز==
+
'''دوزخ ارمغان ترک نماز:'''
  
# ترك نماز به طور كلي از روي انكار، چون منكر ضروري دين شده كافر مي شود.
+
{{متن قرآن|«فىِ جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِینَ * مَا سَلَککمُ‌ْ فىِ سَقَرَ * قَالُواْ لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلِّینَ...»}} ؛<ref>[[سوره مدثر]]/۴۰-۴۳.</ref>
# ترك نماز به طور كلي نه از روي انكار بلكه به واسطه مسامحه كاري و كم اعتنايي به امور اخروي و اشتغال به شهوات و امور دنيوي كه موجب فسق است.
+
آنها در باغ هاى بهشتند و سؤال مى‌کنند از مجرمان. چه چیز شما را به [[دوزخ]] وارد ساخت؟! مى‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم...».
# ترك نماز در بعضي اوقات در اثر ضعف [[ايمان]] و كم اعتنايي به امر آخرت يا اهميت ندادن به اوقات نماز؛ اين شخص جزء ضايع كنندگان نماز و سبك شمارندگان آن مي­باشد.
 
# ترك واجبي از واجبات نماز (بدون رعايت شرايط صحت آن با بي اهميتي، با لباس نجس و...) اين شخص نيز جزء ضايع كنندگان و خواركنندگان نماز است.<ref>گناهان كبيره، پيشين، ص191.</ref>
 
  
به هر حال تارك نماز جزء هر قسمي كه باشد در قرآن شديداً نكوهش شده است: {{متن قرآن|«فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ × الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ»}}؛<ref>[[سوره ماعون]]/5-4.</ref> پس واى بر نمازگزارانى كه در نماز خود سهل‌انگارى مى‌كنند.
+
این آیات گوشه‌اى از شرح حال [[اصحاب یمین|اصحاب یمین]] و گروه مقابل آنهاست، آنها به چند گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف مى‌کنند: یکی از این گناهان ترک [[نماز]] است؛ البته نماز از آنجا که [[عبادت]] خدا است بدون [[ایمان|ایمان]] به او میسر نیست، بنابراین ذکر آن رمزى است براى ایمان و اعتقاد به خداوند و تسلیم در برابر فرمان او.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج‌۲۵، ص ۲۵۵-۲۵۳.</ref>
  
يعنى آنهايى كه از نمازشان غافلند اهتمامى به امر نماز نداشته و از فوت شدنش باكى ندارند.<ref>تفسيرالميزان، پيشين، ج‌20، ص 634.</ref> «ساهون» به معنى خطايى كه از روى غفلت سرزند و در اين آيه با معاني مختلفي تفسير شده است:
+
از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله روایت شده: «نماز خود را ضایع نسازید، زیرا هر کس نمازش را ضایع گزارد (بدان اهمیت ندهد) با [[قارون]] و [[هامان]] (وزیر [[فرعون]]) محشور گردد و خداوند را سزاوار است که او را با منافقین به [[دوزخ]] فرستد، پس واى بر آن کس که محافظت نکند بر نماز (غافل از آن باشد) و...».<ref>شیخ صدوق، عیون أخبارالرضا علیه السلام، ‌ترجمه حمیدرضا مستفید و على اکبر غفارى،‌ تهران‌، صدوق، ۱۳۷۲ ش،‌ اول‌، ج۲، ص۲۲.</ref>
  
# سهو توأم با تقصير است. (اين تفسير مناسبتر به نظر مى‌رسد.)
+
'''ترک نماز و محرومیت از شفاعت:'''
# تاخير انداختن نماز از وقت فضيلت است.
 
# منافقانى هستند كه نه براى [[نماز]] ثوابى معتقد بودند و نه براى ترك آن عقاب.
 
# كسانى كه در نمازهاى خود ريا مى‌كنند (در حالي كه اين معنى در آيه بعد مى‌آيد).
 
  
بايد توجه داشت كه نمى‌فرمايد: «در نمازشان سهو مى‌كنند» چون سهو در نماز به هر حال براى هر كس واقع مى‌شود، بلكه مى‌فرمايد: «از اصل نماز سهو مى‌كنند» و كل آن را بدست فراموشى مى‌سپرند. وقتى فراموش كنندگان نماز شايسته «ويل» هستند آنها كه به كلى ترك نماز گفته و تارك الصلاة هستند چه حالى خواهند داشت.<ref>تفسير نمونه، پيشين، ج‌27، ص 361-360.</ref>
+
[[امام صادق]] علیه السلام هنگام وفات در آخرین وصیت خود به خویشان فرمود: لاتَنالُ شَفَاعَتنَا مُستَخِفاً بِصَلاتِه؛<ref>عیون أخبارالرضا علیه السلام، پیشین، ص۲۲.</ref> [[شفاعت]] ما نمى­ رسد به آن که نمازش را سبک مى‌شمارد.
  
==علل ترك نماز==
+
==درمان ترک نماز==
 
 
# ناآشنايي به [[فلسفه]] [[نماز]] و آثار و فوايد آن در زندگي
 
# احساس تحجر و عقب ماندگي
 
# تنبلي و تن پروري
 
# مسامحه كاري و سهل انگاري (علي رغم داشتن وضعيت روحي و جسمي مناسب)
 
# احساس خودنمايي و رياكاري
 
# محيط و اجتماع فاسد<ref>حضور قلب در نماز، پيشين، ص168-144.</ref>
 
 
 
==برخي از آثار ترك نماز==
 
 
 
سهل انگاري در اداي نماز يا در اعمال شرايط آن يا ترك آن به طور كلي علاوه بر اين كه آثار شومي در زندگي دنيوي دارد، بدون شك عواقب وخيمي در سراي آخرت نیز خواهد داشت.
 
 
 
==دوزخ ارمغان ترك نماز==
 
 
 
{{متن قرآن|«فىِ جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ × عَنِ الْمُجْرِمِينَ × مَا سَلَكَكمُ‌ْ فىِ سَقَرَ × قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ...»}}؛<ref>[[سوره مدثر]]/40-43.</ref>
 
آنها در باغ هاى بهشتند و سؤال مى‌كنند از مجرمان. چه چيز شما را به [[دوزخ]] وارد ساخت؟! مى‌گويند: ما از نمازگزاران نبوديم...».
 
 
 
اين آيات گوشه‌اى از شرح حال اصحاب يمين و گروه مقابل آنهاست، آنها به چند گناه بزرگ خويش در اين رابطه اعتراف مى‌كنند: يكي از اين گناهان ترك [[نماز]] است؛ البته نماز از آنجا كه [[عبادت]] خدا است بدون ايمان به او ميسر نيست، بنابراين ذكر آن رمزى است براى ايمان و اعتقاد به خداوند و تسليم در برابر فرمان او.<ref>تفسير نمونه، پيشين، ج‌25، ص 255-253.</ref>
 
 
 
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روايت شده: «نماز خود را ضايع نسازيد، زيرا هر كس نمازش را ضايع گزارد (بدان اهميت ندهد) با قارون و هامان (وزير فرعون) محشور گردد و خداوند را حق و سزاوار است كه او را با منافقين به [[دوزخ]] فرستد، پس واى بر آن كس كه محافظت نكند بر نماز (غافل از آن باشد) و...».<ref>شيخ صدوق، عيون أخبارالرضا عليه السلام، ‌ترجمه حميدرضا مستفيد و على اكبر غفارى،‌ تهران‌، صدوق، 1372 ش،‌ اول‌، ج2، ص22.</ref>
 
 
 
==ترك نماز و محروميت از شفاعت==
 
 
 
حضرت [[امام صادق]] علیه السلام فرمود: شَفَاعَتنَا لاتَنالُ مُستَخِفا بِصَلاتِه؛<ref>عيون أخبارالرضا عليه السلام، پيشين، ص22.</ref> و شفاعت ما نمى­رسد به آن كه نماز را سبك مى‌شمارد.
 
 
 
==درمان==
 
 
 
# اين كه بداند ذكر خدا باعث آرامش و تعادل رواني مي­شود.<ref>[[سوره رعد]]/28.</ref>
 
# تمام دستورات دين براي چگونه زندگي كردن، چگونه انسان شدن و... است و يكي از فلسفه­هاي تشريع واجبات براي خوشبختي در دنياست.
 
# عوامل انحطاط مسلمانان در خود ايشان است نه در اصل اسلام.
 
# ترك پرخوري و پرخوابي كه از علل سستي و بي حالي است.
 
# اهميت دادن به [[نماز]] بيشتر از كارهاي ديگر در هر شرايط
 
# فايده نماز به خودمان برمي­گردد و طلبي از ديگران نداريم تا نمازمان را به رخ آنها بكشيم، صاحب [[عبادت]] خداست و خوشحالي او كافي است چه ديگران مسخره كنند چه تشويق
 
# وارد نشدن به مكان­هاي گناه و...<ref>حضور قلب در نماز، پيشين، ص169-145.</ref>
 
# همان گونه که در برابر محبت­های کوچک دیگران تشکر می­کنیم، نماز نیز تشکر از خداوند است در برابر نعمت­های بی پایان او.
 
# انسان مسلمان در طول زندگی همواره در معرض دام­های گوناگون شیاطین است. ارتباط هر روزه با خدا و طلب هدایت از او در نمازها، سبب ثبات قدم در مسیر مسلمانی و رهایی از شیطان­های انس و جن می شود.
 
  
 +
#این که بداند [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|ذکر]] خدا باعث آرامش و تعادل روانی می­ شود.<ref>[[سوره رعد]]/۲۸.</ref>
 +
#تمام دستورات [[دین]] -از جمله [[نماز]]- برای چگونه زندگی کردن، چگونه انسان شدن و... است و یکی از فلسفه ­های تشریع واجبات برای خوشبختی در دنیاست.
 +
#عوامل انحطاط مسلمانان در خود ایشان است نه در اصل [[اسلام]].
 +
#ترک پرخوری و پرخوابی که از علل سستی و بی حالی است.
 +
#اهمیت دادن به نماز بیشتر از کارهای دیگر در هر شرایط
 +
#فایده نماز به خودمان برمی ­گردد و طلبی از دیگران نداریم تا نمازمان را به رخ آنها بکشیم، صاحب [[عبادت]] خداست و خوشحالی او کافی است، چه دیگران مسخره کنند چه تشویق.
 +
#وارد نشدن به مکان­های [[گناه]] و...<ref>حضور قلب در نماز، پیشین، ص۱۶۹-۱۴۵.</ref>
 +
#همان گونه که در برابر محبت­های کوچک دیگران تشکر می­ کنیم، نماز نیز تشکر از خداوند در برابر نعمت­های بی پایان او است.
 +
#انسان مسلمان در طول زندگی همواره در معرض دام­های گوناگون [[شیطان|شیاطین]] است. ارتباط هر روزه با خدا و طلب هدایت از او در نمازها، سبب ثبات قدم در مسیر مسلمانی و رهایی از شیطان­های انس و [[جن]] می شود.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
علی محمودی، ترک نماز، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 15 بهمن 1391.
+
* علی محمودی، "ترک نماز"، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۱۵ بهمن ۱۳۹۱.
 
 
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده:نماز]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۷

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

نماز از واجبات و ضروریات دین است و ترک آن از روی انکار، گناه کبیره شمرده شده و موجب کفر است. سهل انگاری در ادای نماز یا ترک آن به طور کلی، علاوه بر این که آثار شومی در زندگی دنیوی دارد، عواقب وخیمی در سرای آخرت نیز خواهد داشت.

نتیجه ترک نماز

چون وجوب نماز از احکام بدیهی و ضروری اسلام است، پس کسی که از روی انکار نماز نخواند از دین اسلام خارج شده است، زیرا انکار نماز، انکار رسالت پیامبر و قبول نداشتن قرآن است.[۱]

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می ­فرماید: مَا بَینَ الْمُسْلِمِ وَ بَینَ الْکافِرِ إِلَّا أَنْ یتْرُک الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یصَلِّیهَا؛ بین مسلمان و کافر فاصله‌اى نیست، مگر این که مسلمان نماز واجب را عمدا ترک کند یا آن را بى‌اهمیت بداند و نخواند.[۲]

البته کفر مطرح شده در برخی روایات، کفر از دیدگاه فقهی نیست؛ یعنی احکام کفر بر او بار نمی­ شود، بلکه یکی از دلایلی که به تارک الصلاة کافر اطلاق شده، اهمیت دادن به موضوع نماز و ترک نکردن آن است؛ اما اگر کسی از روی انکار نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او کافر می­ گویند زیرا منکر ضروری دین است.[۳]

از امام صادق علیه السلام سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نماز نمى‌گذارد، کافر مى‌باشد؟ امام علیه السلام فرمود: «چون زناکار براى‌ شهوت این کار را مى‌کند ولى آن کس که نماز را ترک مى‌کند براى این است که به آن اهمیت نمى‌دهد. زناکار براى لذت دنبال زنى را مى‌گیرد و از او کامجوئى مى‌کند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمى‌دهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بى‌اهمیت شمردن آن مى‌باشد و هرگاه کسى نظرش استخفاف باشد، کافر مى‌گردد».[۴]

اقسام ترک نماز

  1. ترک نماز به طور کلی از روی انکار، چون منکر ضروری دین شده کافر می شود.
  2. ترک نماز به طور کلی نه از روی انکار، بلکه به واسطه مسامحه کاری و کم اعتنایی به امور اخروی و اشتغال به شهوات و امور دنیوی که موجب فسق است.
  3. ترک نماز در بعضی اوقات در اثر ضعف ایمان و کم اعتنایی به امر آخرت یا اهمیت ندادن به اوقات نماز؛ این شخص جزء ضایع کنندگان نماز و سبک شمارندگان آن می­ باشد.
  4. ترک واجبی از واجبات نماز (بدون رعایت شرایط صحت آن با بی اهمیتی، با لباس نجس و...) این شخص نیز جزء ضایع کنندگان و خوارکنندگان نماز است.[۵]

به هر حال تارک نماز جزء هر قسمی که باشد در قرآن شدیداً نکوهش شده است: «فَوَیلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ»؛[۶] پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهل‌انگارى مى‌کنند. یعنى آنهایى که از نمازشان غافلند، اهتمامى به امر نماز نداشته و از فوت شدنش باکى ندارند.[۷] «ساهون» به معنى خطایى که از روى غفلت سرزند و در این آیه با معانی مختلفی تفسیر شده است:

  1. سهو توأم با تقصیر است (این تفسیر مناسبتر به نظر مى‌رسد).
  2. تاخیر انداختن نماز از وقت فضیلت است.
  3. منافقانى هستند که نه براى نماز ثوابى معتقد بودند و نه براى ترک آن عقاب.

باید توجه داشت که نمى‌فرماید: «در نمازشان سهو مى‌کنند» چون سهو در نماز به هر حال براى هر کس واقع مى‌شود، بلکه مى‌فرماید: «از اصل نماز سهو مى‌کنند» و کل آن را بدست فراموشى مى‌سپرند. وقتى فراموش کنندگان نماز شایسته «ویل» هستند، آنها که به کلى ترک نماز گفته و تارک الصلاة هستند چه حالى خواهند داشت؟![۸]

علل ترک نماز

  1. ناآشنایی به فلسفه نماز و آثار و فواید آن در زندگی
  2. احساس تحجّر و عقب ماندگی
  3. تنبلی و تن پروری
  4. مسامحه کاری و سهل انگاری (علی رغم داشتن وضعیت روحی و جسمی مناسب)
  5. احساس خودنمایی و ریاکاری
  6. محیط و اجتماع فاسد[۹]

آثار اخروی ترک نماز

سهل انگاری در ادای نماز یا در اعمال شرایط آن یا ترک آن به طور کلی، علاوه بر این که آثار شومی در زندگی دنیوی دارد، بدون شک عواقب وخیمی در سرای آخرت نیز خواهد داشت.

دوزخ ارمغان ترک نماز:

«فىِ جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِینَ * مَا سَلَککمُ‌ْ فىِ سَقَرَ * قَالُواْ لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلِّینَ...» ؛[۱۰] آنها در باغ هاى بهشتند و سؤال مى‌کنند از مجرمان. چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! مى‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم...».

این آیات گوشه‌اى از شرح حال اصحاب یمین و گروه مقابل آنهاست، آنها به چند گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف مى‌کنند: یکی از این گناهان ترک نماز است؛ البته نماز از آنجا که عبادت خدا است بدون ایمان به او میسر نیست، بنابراین ذکر آن رمزى است براى ایمان و اعتقاد به خداوند و تسلیم در برابر فرمان او.[۱۱]

از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده: «نماز خود را ضایع نسازید، زیرا هر کس نمازش را ضایع گزارد (بدان اهمیت ندهد) با قارون و هامان (وزیر فرعون) محشور گردد و خداوند را سزاوار است که او را با منافقین به دوزخ فرستد، پس واى بر آن کس که محافظت نکند بر نماز (غافل از آن باشد) و...».[۱۲]

ترک نماز و محرومیت از شفاعت:

امام صادق علیه السلام هنگام وفات در آخرین وصیت خود به خویشان فرمود: لاتَنالُ شَفَاعَتنَا مُستَخِفاً بِصَلاتِه؛[۱۳] شفاعت ما نمى­ رسد به آن که نمازش را سبک مى‌شمارد.

درمان ترک نماز

  1. این که بداند ذکر خدا باعث آرامش و تعادل روانی می­ شود.[۱۴]
  2. تمام دستورات دین -از جمله نماز- برای چگونه زندگی کردن، چگونه انسان شدن و... است و یکی از فلسفه ­های تشریع واجبات برای خوشبختی در دنیاست.
  3. عوامل انحطاط مسلمانان در خود ایشان است نه در اصل اسلام.
  4. ترک پرخوری و پرخوابی که از علل سستی و بی حالی است.
  5. اهمیت دادن به نماز بیشتر از کارهای دیگر در هر شرایط
  6. فایده نماز به خودمان برمی ­گردد و طلبی از دیگران نداریم تا نمازمان را به رخ آنها بکشیم، صاحب عبادت خداست و خوشحالی او کافی است، چه دیگران مسخره کنند چه تشویق.
  7. وارد نشدن به مکان­های گناه و...[۱۵]
  8. همان گونه که در برابر محبت­های کوچک دیگران تشکر می­ کنیم، نماز نیز تشکر از خداوند در برابر نعمت­های بی پایان او است.
  9. انسان مسلمان در طول زندگی همواره در معرض دام­های گوناگون شیاطین است. ارتباط هر روزه با خدا و طلب هدایت از او در نمازها، سبب ثبات قدم در مسیر مسلمانی و رهایی از شیطان­های انس و جن می شود.

پانویس

  1. عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹ش، سیزدهم، ج۲، ص۱۸۳.
  2. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه ابراهیم محدث بندرریگى،‌ قم‌، اخلاق، ‌۱۳۷۹ ش‌، ص ۴۹۸.
  3. علی اصغر عزیزی تهرانی، حضور قلب در نماز (علل و درمان حواسپرتی در نماز)، قم، بوستان کتاب، ص۱۴۴.
  4. عطاردى‌، عزیزالله؛ ترجمه الإیمان والکفر، بحارالانوار، تهران،‌ عطارد، ۱۳۷۸ ش،‌ اول، ‌ج۱، ص ۴۱۸-۴۱۷.
  5. گناهان کبیره، پیشین، ص۱۹۱.
  6. سوره ماعون/۵-۴.
  7. تفسیرالمیزان، پیشین، ج‌۲۰، ص ۶۳۴.
  8. تفسیر نمونه، پیشین، ج‌۲۷، ص ۳۶۱-۳۶۰.
  9. حضور قلب در نماز، پیشین، ص۱۶۸-۱۴۴.
  10. سوره مدثر/۴۰-۴۳.
  11. تفسیر نمونه، پیشین، ج‌۲۵، ص ۲۵۵-۲۵۳.
  12. شیخ صدوق، عیون أخبارالرضا علیه السلام، ‌ترجمه حمیدرضا مستفید و على اکبر غفارى،‌ تهران‌، صدوق، ۱۳۷۲ ش،‌ اول‌، ج۲، ص۲۲.
  13. عیون أخبارالرضا علیه السلام، پیشین، ص۲۲.
  14. سوره رعد/۲۸.
  15. حضور قلب در نماز، پیشین، ص۱۶۹-۱۴۵.

منابع