زهد: تفاوت بین نسخهها
سطر ۸۶: | سطر ۸۶: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | مهدی امینی، زهد،[http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 29 مهر 1391. | + | مهدی امینی، زهد، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 29 مهر 1391. |
==پیوست== | ==پیوست== |
نسخهٔ ۷ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۱
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
محتویات
معنای زهد
زهد در لغت به معانی «بیرغبت شدن، روی بازگدانیدن از چیزی، پارسایی و ترک دنیا میباشد» [۱]
و در اصطلاح به معنی «بیرغبتی و دل نبستن به ظاهر دنیا به خاطر بدست آوردن آخرت و خشنودی و رضوان خداوند میباشد».[۲]
«در فرهنگ اسلام زهد به این معنا نیست که انسان از مال و منال دنیوی برخوردار نباشد، بلکه رکن اساسی و حقیقت زهد آن است که آدمی اسیر دنیا و مظاهر آن نگشته و در عین بهره مندی از آن، امیر و حاکم بر آن باشد؛ زهد دل کندن از دنیا و پرهیز از آمال و آرزوهایی است که تعلق به آنها انسان را زمین گیر میسازد».[۳]
«زهد غبار روبی دل است. صحنه دل، چون آیینه، مایل به سوی حق است و هر علاقهای به غیر خدا غباری است بر آیینه دل و چنان غبارآلوده و گرد گرفته، راهی به حریم خدا ندارد و غبار روبی ضریح دل و گردگیری رواق جان، شرط لازم تابش نور حق در آیینه دل است».[۴]
فضیلت زهد
با مطالعه فرازهایی از حکمت های گهرنشان اولیای اسلام و پیشوایان معصوم دین بیش از پیش نسبت به ارزش زهد و فضیلت پارسایی آگاه خواهیم شد و چراغ راهمان خواهد شد تا به مقصود نائل شویم.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «همه خوبیها در خانهای استقرار یافته و کلیدش زهد و بیرغبتی به دنیا قرار داده شده است»[۵]
هرگاه خداوند خیر بندهای را بخواهد او را به دنیا بیرغبت کرده و به دین آگاه و به عیبهای دنیا، بصیر میسازد و به هر کسی این خصلتها داده شود، خیر دنیا و آخرت به او ارزانی شده است».[۶]
بنابراین اگر دنبال خیر و نیکی هستیم منشأ آنها پارسایی و بیرغبتی به دنیا است. زیرا همه خطاها و گناهان از محبت به دنیا ریشه میگیرد و خانه ایمان را ویران میسازد، حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «زهد کمیابترین چیزها و ارزشمندترین چیزی است که آدمی میشناسد؛ همگان آن را میستایند ولی بیشتر مردم به آن عمل نمیکنند».[۷]
فلسفه زهد
درباره فلسفه زهد چند مطلب میتوان گفت:
1. رهایی از دنیا: زهد باعث میشود انسان از زنجیر مادیات رهایی یابد و با شرایط طبیعی، خود را طوری تربیت کند که بتواند با کم بسازد و با امکانات کم زندگی کند و خود را از اسارت طبیعت آزاد کند. «پس یک فلسفه زهد آزادی و سبکبالی است و نجات از ضعف است و انسان خود را از اسیر بودن به مادیات آزاد میکند... انسان تا زاهد نباشد نمی تواند آزاد باشد.»[۸]
2. ایثار: فلسفه دیگر زهد ایثار است که یکی از عالیترین شئون انسانی است؛ وقتی که در جامعه ای انسانهایی نیازمند وجود داشته باشد، خدمت به همنوع ایجاب میکند که انسان از مادیات صرف نظر کند و به دیگران ببخشد. به این دلیل که نعمت هایی که خدا به او بخشیده را فقط مال خودش نمیداند و ایمان دارد که فردای قیامت از این نعمتها پرسیده خواهد شد. چنانکه آیه شریفه میفرماید: «و آنها را بر خود مقدم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند».[۹]
3. همدردی: در بسیاری از مشکلات ممکن است کاری از انسان ساخته نباشد ولی انسان میتواند خود را همرنگ دیگران بکند و اظهار همدردی بکند. در شرح حال عالم بزرگ وحید بهبهانی آمده است: «پسر آقای وحید بهبهانی، برای زن خود لباس فاخر تهیه کرده بود. مورد اعتراض مرحوم وحید قرار گرفت و فرزند ایشان در جواب پدر این آیه تلاوت نمود: «بگو چه کسی زینتهایی را که خداوند برای بندگانش آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟»[۱۰] مرحوم وحید فرمود: من نمیگویم خوب پوشیدن و استفاده کردن از نعمتهای الهی حرام است؛ ولی یگانه مایه تسلی خاطر فقرا در این شهر، ما هستیم که با دیدن ما و لباس و خوراکمان، احساس حقارت نمیکنند و تسلی خاطری پیدا میکنند. با خارج شدن ما از طبقه آنها و رفتن به طبقه اشراف، این نقطه اتکاء روحی به کلی ویران و موجب تزلزل و اضطراب و ناراحتی آنها می گردد.
4. معنویت روحی: دور نگاه داشتن خود از مادیات، روح را برای جذب شدن به معنویت آماده میکند و راز این مطلب آن است که توجه و سرگرمی به اینها را با حالت معنوی خود منافی میبینند.
زهد حقیقی
کسی که به خدا ایمان آورده و دل در گرو سرای آخرت و جهان پایدار دارد، متاع دنیا را امانتی میداند که خدای بزرگ جهت آزمودنش در اختیار وی قرار داده است. لذا دیگر فریب دنیا را نمیخورد و از داشتن آن مسرور و از رفتن آن محزون نمیگردد.
حضرت علی علیه السلام درباره حقیقت زهد میفرمایند: «همه زهد در دو جمله از قرآن آمده است. خداوند میفرماید: بر آنچه از دستتان میرود اندوهگین نشوید و به آنچه دستتان میآید شادمانی نکنید. بنابراین کسی که بر گذشته اندوه نخورد و برای آنچه به دستش میرسد شاد نشود، زاهد است».[۱۱]
پارسایی در دنیا، پوشیدن لباسی خشن و خوردن غذای ناملایم نیست بلکه زهد، کوتاه کردن آرزوهاست.[۱۲]
بنابراین زهد، ترک لذت گرایی هاست اما ترک زندگی و اجتماع نیست.[۱۳]
ثمرات زهد
1. چشیدن حلاوت ایمان: وقتی بندهای به خاطر خدا، لذت دنیا را از دلش خارج میکند. خدای کریم در مقابل، شیرینی ایمان را به وی ارزانی میدارد و این لذت ایمان، لذتی ابدی، معنوی و آرامش دهنده و الهی میباشد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «چشیدن حلاوت ایمان بر دلهای شما حرام است، مگر آنگاه که دلهایتان به دنیا زاهد و بیرغبت باشد».[۱۴]
2. ریزش رحمت الهی: دل زاهد، سرشار از عشق خداست. چرا که او محبت خدا را به جای محبت دنیا انتخاب کرده و هر جا که محبت خدا باشد، بیگمان رحمت الهی هم در آنجا متجلی میشود.
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «به دنیا زاهد و بیرغبت باش تا رحمت بر تو فرود آید».[۱۵]
3. آسان شدن گرفتاری ها: هدف زاهد بزرگ بوده و سختیهای راه در برابر هدف بزرگ او اصلاً به حساب نمیآیند. برای نمونه کسی که میخواهد در کنکور جزء نمرات اول باشد و در بهترین دانشگاه مشغول به تحصیل شود، انجام ندادن بازی ها و سرگرمیها و نرفتن به مهمانی و شب بیداری کشیدنها برایش آسان میشود.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله میفرمایند: «هرکه دل از دنیا برکند، مصیبت ها و گرفتاری ها بر او آسان شود».[۱۶]
4. جاری شدن حکمت: زاهد واقع بین میشود. چون حقیقت را یافته و اوهام و خیالات در سر ندارد. زیرا آنها از هوی و هوس نشأت میگیرد و محبت به دنیاست که انسان را به سوی هوی و هوس میکشاند. کسی که محبت دنیا در دلش نباشد در او حکمت جاری میشود. هرجا حکمت باشد، بصیرت و دانایی نیز در آنجا حضور دارد و حکمت برای زاهد چراغی میشود تا وی را به مقصد برساند.
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «بوسیله زهد است که حکمت به بار مینشیند».[۱۷]
با توجه به روایات معصومین ثمرات دیگر زهد را میتوان آسایش و راحتی و نیازمند نبودن زاهد، عزیز بودن در دنیا، رسیدن به فلاح و رستگاری، مشتاق بودن به سرای ابدی ذکر کرد.
صفات زاهد
1. صبرکردن در مقابل حرام: چون زاهد محبت دنیا در دلش نیست دست به کارهای حرام نمیزند. زمانی کسی کار حرام مرتکب میشود که آن کار را دوست داشته باشد و از آن لذت ببرد.
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «زاهد به دنیا کسی است که در مقابل حرام شکیبایی خود را از دست ندهد و در برابر نعمت های حلال، او را از شکرگزاری غافل نسازد».[۱۸]
2. کارهای خداپسندانه انجام دادن: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله میفرمایند: «گفتم ای جبرئیل تفسیر زهد چیست؟ گفت: زاهد آنچه را که آفریدگارش دوست دارد، دوست میدارد و آنچه را آفریدگارش ناخوش دارد، ناخوش میدارد و از حلال دنیا میپرهیزد و به حرام آن توجه نمیکند؛ زیرا که حلال آن حساب دارد و حرامش کیفر و همچنانکه به خودش رحم میکند به همه مسلمانان نیز رحم میکند و همانگونه که از مردار بسیار بدبو دوری میکند از کلام بیجا نیز میپرهیزد و همچنانکه از آتش دوری میکند که مبادا او را فراگیرد از ریزه های دنیا نیز کناره میگیرد و آرزویش کوتاه است و مرگ رادر برابر چشم خود دارد».[۱۹]
3. بی اعتنایی به دنیا: زاهد به سبب دلبستگی های اخروی و معنوی، به مظاهر مادی دنیا بیاعتناست و از پیامدهای خطرناک وابستگی به دنیا آگاه است و میداند اگر دلبسته به مال دنیا شود سرمایه عظیم انسانیت از دستش خواهد رفت به همین خاطر به چیزی دل میبندد که ابدی و جاودانه باشد.
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «هر چه دنیا بیشتر برای زاهد خودآرایی کند او بیشتر به آن پشت میکند.»[۲۰]
4. برگزیدن آخرت: شخص زاهد به دنبال لذت و آرامش حقیقی و دایمی است و ارزش های دنیوی را به چشم حقارت نگریسته و به آنها بها نمیدهد و دنیا را برای دنیا نمیخواهد بلکه برای بندگی خدا، انفاق و خدمت به خدا و برای آبادی آخرت میخواهد. زاهد هنگامی که راه طولانی و توشه اندک خویش را مینگرد دنیا را نه ناپسند بلکه کم و زودگذر مییابد، به همین خاطر در جستجوی حقیقتی ماندگار گام برمیدارد و در این راه، آخرت را در برابر دنیا انتخاب میکند و رنج و سختی های این راه را به جان میخرد و با همتی بلند و پشتکاری فراوان به مقصود خویش نائل میگردد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «زاهد کسی است که آخرت را بر دنیا بر میگزیند و خاکساری را بر بزرگی و اقتدار و رنج را بر آسایش و گرسنگی را بر سیری و سربلندی آخرت را بر محبت دنیا و ذکر و یاد خدا و آخرت را بر غفلت میگزیند و پیکرش در دنیاست و دلش در آخرت».[۲۱]
پانویس
- ↑ دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373ش، چاپ اول، ج هشتم، ص11477.
- ↑ انصاریان، حسین، عرفان اسلامی، دفتر انتشارات اسلام 13ی، 86ش، چاپ اول، ج هشتم، ص138.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله؛ مراحل اخلاق در قرآن، قم، اسراء، 1385ش، چاپ ششم، ج11، ص178.
- ↑ کلینی، محمدبن یعقوب؛ کافی، تهران، دارالکتب الاسلامی، 1365ه .ش، چاپ چهارم، ج2، ص104.
- ↑ همان، ص130.
- ↑ تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مطبعه مکتب الاعلام الاسلامی، دفتر تبلیغات، 1378ش، چاپ اول، ص275.
- ↑ مطهری، مرتضی؛ یادداشتهای استاد مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سوم، ج5، ص382.
- ↑ سوره حشر، آیه 9.
- ↑ سوره اعراف، آیه 32.
- ↑ مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403ق، ج67، ص320.
- ↑ محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت، 1408ق، چاپ اول، ج12، ص44.
- ↑ مطهری، مرتضی؛ یادداشت های استاد مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سوم، ج5، ص378.
- ↑ مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403ق، ج16، ص12.
- ↑ تمیعی آمدی، عبدالواحدبن محمد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مطبعه مکتب الاعلام الاسلامی، انتشارات دفتر تبلیغات، 1378ش، چاپ اول، ص276.
- ↑ مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403ق، ج74، ص173.
- ↑ تمیعی آمدی، عبدالواحدبن محمد؛ تصنیف غررالحکم و درر الکلم، مطبعه مکتب الاعلام الاسلامی، دفتر تبلیغات، 1378ش، چاپ اول، ص277.
- ↑ حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404ق، چاپ دوم، ص200.
- ↑ مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403ق، ج67، ص313.
- ↑ همان، ج74، ص427.
- ↑ همان، ج74، ص427.
- ↑ همان، ج67، ص315.
منابع
مهدی امینی، زهد، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 29 مهر 1391.