خشوع: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | + | «خشوع» به معنی تضرع و زاری و فروتنی است که بیشتر در دل و خاطر انسان بوجود میآید و در اعضای بدن ظاهر میشود. لذا در روایات آمده هرگاه دل متأثر شود، اعضاء بدن فرمانبردار و خاشع میشوند.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ترجمه غلامرضا حسینی، تهران، مرتضوی، بیتا، ج۱، ص۶۵.</ref> خشوع توأم با [[خوف و رجاء|خوف]] و [[خشیت]] است و حالت انعطافپذیری دل را نشان میدهد و در برابر [[قساوت قلب|قساوت]] است که حالت سنگدلی و عدم تأثر دل می باشد.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی حضرت امام، ۱۳۷۷، سوم، ج۱، ص۴۱۲.</ref> خشوع در [[نماز]]، در واقع حضور قلب توأم با [[تواضع]] و [[ادب]] و [[احترام به دیگران|احترام]] است.<ref>حسینی، حسین، اخلاق در قرآن و حدیث؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴، سوم، ص ۳۶.</ref> | |
− | |||
− | |||
==انواع خشوع در قرآن== | ==انواع خشوع در قرآن== | ||
− | [[قرآن]] | + | [[قرآن|قرآن کریم]] «خشوع» را جزو صفات برجسته [[انسان]] شایسته به شمار میآورد و در مقام مدح از افراد یا گروهها بر این صفت به عنوان یک نقطه امتیاز دست میگزارد.<ref>همان، ص ۴۱۳.</ref> |
− | ''' | + | '''۱- نسبت خشوع به قلب:''' |
− | {{متن قرآن|«أَلَمْ | + | {{متن قرآن|«أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِاللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ»}}<ref>[[سوره حدید]]/۱۶؛ (ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی میباشد).</ref>؛ آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است، خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرده و بسیاری از آنها گنهکارند. |
− | قرآن در اینجا گروهی از مؤمنان را ملامت میکند که چرا همچون بسیاری از امتهای پیشین گرفتار غفلت و بیخبری شدهاند، همان غفلتی که باعث قساوت و فسق و گناه است. یاد خدا اگر در عمق جان قرار گیرد و اگر در آیات الهی درست تدبیر شود باید مایه خشوع گردد. <ref>مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، | + | قرآن در اینجا گروهی از مؤمنان را ملامت میکند که چرا همچون بسیاری از امتهای پیشین گرفتار [[غفلت]] و بیخبری شدهاند، همان غفلتی که باعث [[قساوت قلب|قساوت]] و [[فسق]] و [[گناه]] است. یاد خدا اگر در عمق جان قرار گیرد و اگر در آیات الهی درست تدبیر شود باید مایه خشوع گردد.<ref>مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، اول، ج۲۳، ص۳۴۱.</ref> |
− | ''' | + | '''۲- نسبت خشوع به مؤمنان:''' |
− | {{متن قرآن|«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ | + | {{متن قرآن|«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»}}؛<ref>[[سوره مومنون]]/۲–۱.</ref> مؤمنان رستگار شدند، آنها که در نمازشان خشوع دارند. |
− | یکی از صفات برجسته مؤمنان خشوع در [[نماز]] است. این آیه اقامه نماز را نشانه مؤمنان نمیشمارد بلکه خشوع در نماز را ویژگی آنان برمیشمرد.<ref>شریعتمداری، | + | یکی از صفات برجسته مؤمنان خشوع در [[نماز]] است. این [[آیه]] اقامه نماز را نشانه مؤمنان نمیشمارد بلکه خشوع در نماز را ویژگی آنان برمیشمرد.<ref>جعفر شریعتمداری، شرح و تفسیر لغات بر اساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس، ۱۳۷۲، ج۱، ص۶۸۲.</ref> خشوع در نماز هم به قلب است هم به اعضا؛ خشوع به قلب این است که از همه چیز روی برگرداند و تنها متوجه پرستش و نیایش خدا باشد و خشوع اعضا این است که چشم را فرو نهد و توجه به کسی و چیزی نکند و از کارهای بیهوده خودداری کند.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، اول، ج۱۷، ص۳۱.</ref> بیحرکت شدن اعضا از ترس، مقام طرف را بزرگ داشتن و اهتمام بر بزرگداشت او و تذلل و... از معانی دیگر خشوع اعضا میباشد.<ref>طباطبائی، محمد حسینی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی ۱۳۷۴، پنجم، ج۱۵، ص۶.</ref> |
− | ''' | + | '''۳- نسبت خشوع به چشم:''' |
− | {{متن قرآن|«خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ | + | {{متن قرآن|«خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ»}}؛<ref>[[سوره قمر]]/۷.</ref> آنان در حالی که چشمهایشان از شدت وحشت به زیر افتاد، همچون ملخهای پراکنده از قبرها خارج میشوند. |
− | نسبت خشوع به چشمها به خاطر آن است که صحنه | + | نسبت خشوع به چشمها به خاطر آن است که صحنه [[قیامت]]، آنقدر هولناک است که تاب تماشای آن را ندارند لذا چشم از آن برمیگیرند و به زیر میاندازند.<ref>نمونه، پیشین، ج ۲۳، ص ۲۳.</ref> در حقیقت خشوع نوعی ذلت است و حالت ذلت بیش از هر چیز در دیدگان ظهور میکند.<ref>المیزان، پیشین، ج ۱۹، ص ۹۳.</ref> |
− | ''' | + | '''۴- نسبت خشوع به صدا:''' |
− | {{متن قرآن| | + | {{متن قرآن|«یوْمَئِذٍ یتَّبِعُونَ الدَّاعِی لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَت الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا»}}؛<ref>[[سوره طه]]/۱۰۸.</ref> در آن روز همه از دعوت کننده الهی، پیروی نموده و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگی از قبرها برمیخیزند) و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع میشود و جز صدای آهسته چیزی نمیشنوی. |
− | این خاموشی صداها یا به خاطر سیطره عظمت الهی بر عرصه محشر است که همگان در برابرش خشوع میکنند یا در اثر ترس حساب و کتاب و نتیجه اعمال است یا هر دو<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج | + | این خاموشی صداها یا به خاطر سیطره عظمت الهی بر عرصه محشر است که همگان در برابرش خشوع میکنند یا در اثر ترس حساب و کتاب و نتیجه اعمال است یا هر دو.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج ۱۳، ص ۳۰۴.</ref> برخی گویند: (مخاطبین این آیه) افراد خشنی بودهاند که در این دنیا لحنهای تند و آمرانه داشتهاند و در آنجا خاموش شدهاند و فقط صدای پاهای آنها شنیده میشود.<ref>مجمع البیان، پیشین، ج ۱۶، ص ۷۴.</ref> |
==راه تحصیل خشوع== | ==راه تحصیل خشوع== | ||
− | تحصیل تا حدی اختیاری | + | تحصیل خشوع تا حدی اختیاری است؛ در اصلِ [[فطرت]] انسان، مایه اصلی خشوع مثل سایر احساسات و عواطف وجود دارد و قابل تضعیف و تقویت است.<ref>آیت الله مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، پیشین، ص ۴۱۳.</ref> |
− | عشق به | + | عشق به [[الله|خدا]]، اندیشیدن در حقارت و پستی [[دنیا]]، توجه به [[قدرت الهی|قدرت خدا]] در حل مشکلات و ضعف مخلوق و... باعث حضور قلب در نماز میشود.<ref>خادم الذاکرین، اکبر، اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب علیه السلام، ۱۳۸۲، چهارم، ص ۱۷۹.</ref> خشوع نیز در واقع چیزی جز حضور قلب توأم با [[تواضع]] و [[ادب]] نیست.<ref>اخلاق در قرآن و حدیث؛ حسین حسینی، پیشین، ص ۳۷–۳۶.</ref> |
− | |||
− | خشوع نیز در واقع چیزی جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب نیست.<ref>اخلاق در قرآن و حدیث؛ حسین حسینی، پیشین، ص | ||
+ | یاد [[مرگ]] و [[قیامت]] نیز چنان دردناک است که گمانش برای خاکسار شدن [[انسان]] کافی است، خاشعان اهل یقین به [[معاد]]، امیدی آمیخته با [[خوف و رجاء|خوف]] و نگرانی از سوء عاقبت دارند و دل شکستهاند و همین انکسار و حزن باعث خشوع میشود.<ref>جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۱، اول، ج ۴، ص ۱۶۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | علی محمودی، | + | * علی محمودی، "خشوع"، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱. |
− | |||
[[رده:اخلاق الهی]] | [[رده:اخلاق الهی]] | ||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
[[رده: مقاله های مهم]] | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
− | |||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده |
نسخهٔ ۱۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۲
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«خشوع» به معنی تضرع و زاری و فروتنی است که بیشتر در دل و خاطر انسان بوجود میآید و در اعضای بدن ظاهر میشود. لذا در روایات آمده هرگاه دل متأثر شود، اعضاء بدن فرمانبردار و خاشع میشوند.[۱] خشوع توأم با خوف و خشیت است و حالت انعطافپذیری دل را نشان میدهد و در برابر قساوت است که حالت سنگدلی و عدم تأثر دل می باشد.[۲] خشوع در نماز، در واقع حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام است.[۳]
انواع خشوع در قرآن
قرآن کریم «خشوع» را جزو صفات برجسته انسان شایسته به شمار میآورد و در مقام مدح از افراد یا گروهها بر این صفت به عنوان یک نقطه امتیاز دست میگزارد.[۴]
۱- نسبت خشوع به قلب:
«أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِاللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ»[۵]؛ آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است، خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرده و بسیاری از آنها گنهکارند.
قرآن در اینجا گروهی از مؤمنان را ملامت میکند که چرا همچون بسیاری از امتهای پیشین گرفتار غفلت و بیخبری شدهاند، همان غفلتی که باعث قساوت و فسق و گناه است. یاد خدا اگر در عمق جان قرار گیرد و اگر در آیات الهی درست تدبیر شود باید مایه خشوع گردد.[۶]
۲- نسبت خشوع به مؤمنان:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»؛[۷] مؤمنان رستگار شدند، آنها که در نمازشان خشوع دارند.
یکی از صفات برجسته مؤمنان خشوع در نماز است. این آیه اقامه نماز را نشانه مؤمنان نمیشمارد بلکه خشوع در نماز را ویژگی آنان برمیشمرد.[۸] خشوع در نماز هم به قلب است هم به اعضا؛ خشوع به قلب این است که از همه چیز روی برگرداند و تنها متوجه پرستش و نیایش خدا باشد و خشوع اعضا این است که چشم را فرو نهد و توجه به کسی و چیزی نکند و از کارهای بیهوده خودداری کند.[۹] بیحرکت شدن اعضا از ترس، مقام طرف را بزرگ داشتن و اهتمام بر بزرگداشت او و تذلل و... از معانی دیگر خشوع اعضا میباشد.[۱۰]
۳- نسبت خشوع به چشم:
«خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ»؛[۱۱] آنان در حالی که چشمهایشان از شدت وحشت به زیر افتاد، همچون ملخهای پراکنده از قبرها خارج میشوند.
نسبت خشوع به چشمها به خاطر آن است که صحنه قیامت، آنقدر هولناک است که تاب تماشای آن را ندارند لذا چشم از آن برمیگیرند و به زیر میاندازند.[۱۲] در حقیقت خشوع نوعی ذلت است و حالت ذلت بیش از هر چیز در دیدگان ظهور میکند.[۱۳]
۴- نسبت خشوع به صدا:
«یوْمَئِذٍ یتَّبِعُونَ الدَّاعِی لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَت الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا»؛[۱۴] در آن روز همه از دعوت کننده الهی، پیروی نموده و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگی از قبرها برمیخیزند) و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع میشود و جز صدای آهسته چیزی نمیشنوی.
این خاموشی صداها یا به خاطر سیطره عظمت الهی بر عرصه محشر است که همگان در برابرش خشوع میکنند یا در اثر ترس حساب و کتاب و نتیجه اعمال است یا هر دو.[۱۵] برخی گویند: (مخاطبین این آیه) افراد خشنی بودهاند که در این دنیا لحنهای تند و آمرانه داشتهاند و در آنجا خاموش شدهاند و فقط صدای پاهای آنها شنیده میشود.[۱۶]
راه تحصیل خشوع
تحصیل خشوع تا حدی اختیاری است؛ در اصلِ فطرت انسان، مایه اصلی خشوع مثل سایر احساسات و عواطف وجود دارد و قابل تضعیف و تقویت است.[۱۷]
عشق به خدا، اندیشیدن در حقارت و پستی دنیا، توجه به قدرت خدا در حل مشکلات و ضعف مخلوق و... باعث حضور قلب در نماز میشود.[۱۸] خشوع نیز در واقع چیزی جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب نیست.[۱۹]
یاد مرگ و قیامت نیز چنان دردناک است که گمانش برای خاکسار شدن انسان کافی است، خاشعان اهل یقین به معاد، امیدی آمیخته با خوف و نگرانی از سوء عاقبت دارند و دل شکستهاند و همین انکسار و حزن باعث خشوع میشود.[۲۰]
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ترجمه غلامرضا حسینی، تهران، مرتضوی، بیتا، ج۱، ص۶۵.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی حضرت امام، ۱۳۷۷، سوم، ج۱، ص۴۱۲.
- ↑ حسینی، حسین، اخلاق در قرآن و حدیث؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴، سوم، ص ۳۶.
- ↑ همان، ص ۴۱۳.
- ↑ سوره حدید/۱۶؛ (ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی میباشد).
- ↑ مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، اول، ج۲۳، ص۳۴۱.
- ↑ سوره مومنون/۲–۱.
- ↑ جعفر شریعتمداری، شرح و تفسیر لغات بر اساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس، ۱۳۷۲، ج۱، ص۶۸۲.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، اول، ج۱۷، ص۳۱.
- ↑ طباطبائی، محمد حسینی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی ۱۳۷۴، پنجم، ج۱۵، ص۶.
- ↑ سوره قمر/۷.
- ↑ نمونه، پیشین، ج ۲۳، ص ۲۳.
- ↑ المیزان، پیشین، ج ۱۹، ص ۹۳.
- ↑ سوره طه/۱۰۸.
- ↑ تفسیر نمونه، پیشین، ج ۱۳، ص ۳۰۴.
- ↑ مجمع البیان، پیشین، ج ۱۶، ص ۷۴.
- ↑ آیت الله مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، پیشین، ص ۴۱۳.
- ↑ خادم الذاکرین، اکبر، اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب علیه السلام، ۱۳۸۲، چهارم، ص ۱۷۹.
- ↑ اخلاق در قرآن و حدیث؛ حسین حسینی، پیشین، ص ۳۷–۳۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۱، اول، ج ۴، ص ۱۶۳.
منابع
- علی محمودی، "خشوع"، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱.