حبابة الوالبیة: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
حبابة الوالبیة، ([[محدث]]، متوفی قرن ۳ ه) دختر جعفر اسدی والبی، کنیه اش ام الندی یا ام البراء است.او از اصحاب [[امیر المؤمنین]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[امام سجاد]]، [[امام باقر]]، [[امام صادق]]، [[امام کاظم]] و [[امام رضا علیه السلام]] بود، این بزرگواران را درک کرد و به خدمتشان رسید.او نیز به «صاحبة الحصاة»<ref>این لقب برای ام اسلم نیز آمده است.</ref> معروف است.
+
'''حبابة الوالبیة'''، ([[محدث]]، متوفی قرن ۳ ق) دختر جعفر اسدی والبی، [[کنیه]] اش ام الندی یا ام البراء است. او از اصحاب [[امیر المؤمنین|امیرالمؤمنین]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[امام سجاد]]، [[امام باقر]]، [[امام صادق]]، [[امام کاظم]] و [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] (علیهم السلام) بود، این بزرگواران را درک کرد و به خدمتشان رسید. او نیز به «صاحبة الحصاة»<ref>این لقب برای [[ام اسلم صاحبة الحصاة|ام اسلم]] و ام غانم نیز آمده است.</ref> معروف است.
  
[[کلینی]] به اسناد خود از عبد الکریم بن عمرو خثعمی از حبابه و البیه روایت کند که گفت : امیر المؤمنین علیه السلام را در سپاه دیدم و... به آن حضرت گفتم: رحمت خدا بر شما ای امیر المؤمنین! نشانه امامت چیست؟ فرمود: آن سنگ ریزه را بده و با دستش به سنگ ریزه ای اشاره کرد آن را به آن حضرت دادم، برای من روی آن مهر زد و فرمود: ای حبابه، اگر شخصی ادعای امامت کرد و همین کار را توانست انجام دهد، بدان که او امام واجب الاطاعه است و امامی است که هر چه را بخواهد، برایش ممانعتی نیست.
+
[[کلینی|شیخ کلینی]] به اسناد خود از عبدالکریم بن عمرو خثعمی از حبابه والبیه روایت کند که گفت: امیر المؤمنین علیه السلام را در سپاه دیدم و... به آن حضرت گفتم: رحمت خدا بر شما ای امیر المؤمنین! نشانه [[امامت]] چیست؟ فرمود: آن سنگ ریزه را بده و با دستش به سنگ ریزه ای اشاره کرد آن را به آن حضرت دادم، برای من روی آن مهر زد و فرمود: ای حبابه، اگر شخصی ادعای امامت کرد و همین کار را توانست انجام دهد، بدان که او امام واجب الاطاعه است و امامی است که هر چه را بخواهد، برایش ممانعتی نیست.
  
حبابه می گوید: از نزد آن حضرت مرخص شدم. وقتی امیر المؤمنین علیه السلام به شهادت رسید، نزد حسن علیه السلام رفتم، او در جایگاه امیر المؤمنین بود و مردم از او سؤالاتی می پرسیدند. فرمود: ای حبابه و البیه! گفتم: بله مولای من. فرمود: بیاور آنچه را داری. حبابه گوید : سنگ ریزه را به او دادم و آن حضرت مانند امیر المؤمنین علیه السلام بر آن مهر نهاد. سپس نزد حسین علیه السلام رفتم، او در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. مرا نزد خود خواند و ملاطفت و مهربانی نمود. سپس فرمود: برای دلیلی که می خواهی نشانه ای است. آیا نشانه امامت را می خواهی؟ گفتم: بله سرور من. فرمود: بیاور آنچه داری. سنگ ریزه را تقدیم کردم و برایم بر آن مهر نهاد.  
+
حبابه می گوید: از نزد آن حضرت مرخص شدم. وقتی امیر المؤمنین علیه السلام به شهادت رسید، نزد [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیه السلام رفتم، او در جایگاه امیر المؤمنین بود و مردم از او سؤالاتی می پرسیدند. فرمود: ای حبابه والبیه! گفتم: بله مولای من. فرمود: بیاور آنچه را داری. حبابه گوید: سنگ ریزه را به او دادم و آن حضرت مانند امیر المؤمنین علیه السلام بر آن مهر نهاد. سپس نزد [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام رفتم، او در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. مرا نزد خود خواند و ملاطفت و مهربانی نمود. سپس فرمود: برای دلیلی که می خواهی نشانه ای است. آیا نشانه امامت را می خواهی؟ گفتم: بله سرور من. فرمود: بیاور آنچه داری. سنگ ریزه را تقدیم کردم و برایم بر آن مهر نهاد.
  
 +
زمانی بعد نزد [[امام سجاد علیه السلام|علی بن الحسین]] علیه السلام رفتم در حالی که پیر بودم و می لرزیدم، نزدیک ۱۱۳ سال از عمرم می گذشت. آن حضرت را در حال عبادت دیدم. از دیدن نشانه مأیوس شدم. با انگشت سبابه به من اشاره کرد، جوانیم بازگشت. عرض کردم: ای سرور من! چه مقدار از دنیا گذشته و چه مقدار مانده است؟ فرمود: آنچه گذشته خوب است و آنچه مانده شد. سپس به من فرمود: بیاور آنچه را همراه داری. سنگ ریزه را به آن حضرت دادم و برایم بر آن مهر نهاد. سپس نزد [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام رفتم و بر سنگها مهر زد. زمانی بعد به خدمت [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام رفتم او نیز برایم بر سنگ مهر نهاد. پس از آن نزد [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام کاظم]] علیه السلام رفتم، آن حضرت نیز برایم بر سنگ ریزه مهر زد. پس از آن نزد [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام رفتم و آن حضرت هم برایم بر سنگ مهر زد. 
  
زمانی بعد نزد علی بن الحسین علیه السلام رفتم در حالی که پیر بودم و می لرزیدم، نزدیک ۱۱۳ سال از عمرم می گذشت. آن حضرت را در حال رکوع و سجود عبادت دیدم. از دیدن نشانه مأیوس شدم. با انگشت سبابه به من اشاره کرد، جوانیم بازگشت. عرض کردم: ای سرور من! چه مقدار از دنیا گذشته و چه مقدار مانده است؟ فرمود: آنچه گذشته خوب است و آنچه مانده شد. سپس به من فرمود: بیاور آنچه را همراه داری. سنگ ریزه را به آن حضرت دادم و برایم بر آن مهر نهاد. سپس نزد امام باقر علیه السلام رفتم و بر سنگها مهر زد. زمانی بعد به خدمت امام صادق علیه السلام رفتم او نیز برایم بر سنگ مهر نهاد. پس از آن نزد امام کاظم علیه السلام رفتم، آن حضرت نیز برایم بر سنگ ریزه مهر زد. پس از آن نزد امام رضا علیه السلام رفتم و آن حضرت هم برایم بر سنگ مهر زد. حبابه نه ماه پس از ملاقات با امام رضا علیه السلام رحلت کرد و آن حضرت وی را در پیراهن خود کفن نمود. مجموع عمر حبابه تقریبا ۲۳۰ سال بود.
+
حبابه نه ماه پس از ملاقات با امام رضا علیه السلام رحلت کرد و آن حضرت وی را در پیراهن خود [[کفن]] نمود. [[شیخ طوسی]] در کتاب [[الغیبة شیخ طوسی (کتاب)|الغیبة]]، مجموع عمر حبابه را حدود ۲۳۰ سال ذکر کرده است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها
+
 
 +
* معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، [[بانوان عالمه و آثار آنها (کتاب)|بانوان عالمه و آثار آنها]]
  
 
[[Category:زنان نمونه قرن سوم]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن سوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۸

حبابة الوالبیة، (محدث، متوفی قرن ۳ ق) دختر جعفر اسدی والبی، کنیه اش ام الندی یا ام البراء است. او از اصحاب امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام رضا (علیهم السلام) بود، این بزرگواران را درک کرد و به خدمتشان رسید. او نیز به «صاحبة الحصاة»[۱] معروف است.

شیخ کلینی به اسناد خود از عبدالکریم بن عمرو خثعمی از حبابه والبیه روایت کند که گفت: امیر المؤمنین علیه السلام را در سپاه دیدم و... به آن حضرت گفتم: رحمت خدا بر شما ای امیر المؤمنین! نشانه امامت چیست؟ فرمود: آن سنگ ریزه را بده و با دستش به سنگ ریزه ای اشاره کرد آن را به آن حضرت دادم، برای من روی آن مهر زد و فرمود: ای حبابه، اگر شخصی ادعای امامت کرد و همین کار را توانست انجام دهد، بدان که او امام واجب الاطاعه است و امامی است که هر چه را بخواهد، برایش ممانعتی نیست.

حبابه می گوید: از نزد آن حضرت مرخص شدم. وقتی امیر المؤمنین علیه السلام به شهادت رسید، نزد امام حسن علیه السلام رفتم، او در جایگاه امیر المؤمنین بود و مردم از او سؤالاتی می پرسیدند. فرمود: ای حبابه والبیه! گفتم: بله مولای من. فرمود: بیاور آنچه را داری. حبابه گوید: سنگ ریزه را به او دادم و آن حضرت مانند امیر المؤمنین علیه السلام بر آن مهر نهاد. سپس نزد امام حسین علیه السلام رفتم، او در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. مرا نزد خود خواند و ملاطفت و مهربانی نمود. سپس فرمود: برای دلیلی که می خواهی نشانه ای است. آیا نشانه امامت را می خواهی؟ گفتم: بله سرور من. فرمود: بیاور آنچه داری. سنگ ریزه را تقدیم کردم و برایم بر آن مهر نهاد.

زمانی بعد نزد علی بن الحسین علیه السلام رفتم در حالی که پیر بودم و می لرزیدم، نزدیک ۱۱۳ سال از عمرم می گذشت. آن حضرت را در حال عبادت دیدم. از دیدن نشانه مأیوس شدم. با انگشت سبابه به من اشاره کرد، جوانیم بازگشت. عرض کردم: ای سرور من! چه مقدار از دنیا گذشته و چه مقدار مانده است؟ فرمود: آنچه گذشته خوب است و آنچه مانده شد. سپس به من فرمود: بیاور آنچه را همراه داری. سنگ ریزه را به آن حضرت دادم و برایم بر آن مهر نهاد. سپس نزد امام باقر علیه السلام رفتم و بر سنگها مهر زد. زمانی بعد به خدمت امام صادق علیه السلام رفتم او نیز برایم بر سنگ مهر نهاد. پس از آن نزد امام کاظم علیه السلام رفتم، آن حضرت نیز برایم بر سنگ ریزه مهر زد. پس از آن نزد امام رضا علیه السلام رفتم و آن حضرت هم برایم بر سنگ مهر زد.

حبابه نه ماه پس از ملاقات با امام رضا علیه السلام رحلت کرد و آن حضرت وی را در پیراهن خود کفن نمود. شیخ طوسی در کتاب الغیبة، مجموع عمر حبابه را حدود ۲۳۰ سال ذکر کرده است.

پانویس

  1. این لقب برای ام اسلم و ام غانم نیز آمده است.

منابع