ابن خشاب: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | ابومحمد عبدالله بن احمد بن خَشّاب، معروف به ابنخشاب یمنی، عالم نامور | + | ابومحمد عبدالله بن احمد بن خَشّاب، معروف به ابنخشاب یمنی، عالم نامور [[نحو]]، لغت، ادب، حدیث، منطق و نسبشناسى است. شهرت او بیشتر در زمینه علم نحو است. |
{{شناسنامه عالم | {{شناسنامه عالم | ||
|نام کامل = ابوعبدالله محمد بن احمد بن خَشّاب | |نام کامل = ابوعبدالله محمد بن احمد بن خَشّاب | ||
|تصویر= [[پرونده:Ibn-khashab.jpg]] | |تصویر= [[پرونده:Ibn-khashab.jpg]] | ||
− | |زادروز = | + | |زادروز = ۴۹۲ قمری |
|زادگاه = | |زادگاه = | ||
|وفات = | |وفات = | ||
|مدفن = | |مدفن = | ||
− | |اساتید = ابن دبّاس، جوالیقى، حسن بن على محولى، | + | |اساتید = ابن دبّاس، جوالیقى، حسن بن على محولى، ابوبکر ابن جُوامرد قطان،... |
− | |شاگردان = عمادالدین | + | |شاگردان = عمادالدین کاتب، ابوبدر اسکافى، ابن دهّان،... |
− | |آثار = | + | |آثار = استدراکات، المرتجل، تواریخ میلاد الائمه و وفیاتهم،... |
}} | }} | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
− | از اصل و نسب وی اطلاع دقیقى در دست نیست. شاگرد وی عمادالدین | + | از اصل و نسب وی اطلاع دقیقى در دست نیست. شاگرد وی عمادالدین کاتب او را بغدادی دانسته و نیز به گفته همو «خشاب» لقب نیای دوم وی بوده است . ابن خلکان درباره تاریخ تولد او که از زبان خود وی ۴۹۲ق نقل شده، تردید روا داشته و گفته است که احتمالاً وی پیش از این تاریخ به دنیا آمده است. درباره دوران کودکى و جوانى او نیز به اشاراتى مختصر بسنده شده و از این رو بخش وسیعى از زندگى وی در پرده ابهام باقى مانده است. |
==ویژگی های اخلاقی== | ==ویژگی های اخلاقی== | ||
− | ابن خشاب با مردم فرودست بسیار فروتنانه رفتار | + | ابن خشاب با مردم فرودست بسیار فروتنانه رفتار مىکرد، اما در برابر فرمانروایان و اشراف تکبر نشان مىداد. در مجلس درس نیز با خودخواهان بىاعتنایى و تندی مىکرد و با فروتنان به نرمى سخن مىگفت . از درباریان که دوستدار همیشگى او بودند، مىگریخت، اما ساعتها با دوستى زنگى و زشتروی در بازار و دکانها مىنشست و به گفتوگو و شوخى مىپرداخت . |
− | ابن خشاب به زندگى مادی و حتى نظافت خود بىاعتنا بود. خانه قدیمى او با فرش بوریا و تختههای چوب | + | ابن خشاب به زندگى مادی و حتى نظافت خود بىاعتنا بود. خانه قدیمى او با فرش بوریا و تختههای چوب که کتابهایش را بر آنها نهاده بود، ویرانهای را مىمانست. چنانکه گویند پرندگان در میان کتابهای او آشیان مىساختند. عمامهاش را تا از چرک سیاه نمىشد، از سر بر نمىگرفت و چون آن را بر سر مىنهاد، به آراستگى آن توجهى نمىکرد و ملامتگر را با این پاسخ که هیچ گاه عمامهای بر سر عاقلى راست نیامده است، خاموش مىساخت. |
− | درباره طنزگویى و حاضرجوابى او داستانهای بسیاری نقل شده است. وی زبان ملامتگران را | + | درباره طنزگویى و حاضرجوابى او داستانهای بسیاری نقل شده است. وی زبان ملامتگران را که چرا به تماشای شعبدهبازان و دلقکان مىایستد نیز با پاسخى چنین مىبست: اینان سخنان نادری بر زبان مىآورند و لطایفى در سخن خویش دارند که دلپذیرتر از آن نتوان یافت و در گفتارشان اندیشههایى است که هرگاه به کتابهای علمى راه یابند، ارزش واقعى آنها شناخته مىشود. |
− | همین آسان گیری وی در زندگى شخصى برخى را بر آن داشته تا او را بخیل بخوانند، اما از سوی دیگر مىدانیم | + | همین آسان گیری وی در زندگى شخصى برخى را بر آن داشته تا او را بخیل بخوانند، اما از سوی دیگر مىدانیم که او به طالبان علم توصیه مىکرد که کالای خود را وسیله جمعآوری زر و زور قرار ندهند و آن را فقط در راه خدا به کار گیرند و مزد از وی بخواهند. اما کج روی و سنت گریزی ابن خشاب هرگز نتوانست چیزی از اعتبار علمى او بکاهد و نویسندگان از اینکه او را «حجت عرب» و «حجه الاسلام» و «امام و علامه» بخوانند، ابایى نداشتند. |
==اساتید== | ==اساتید== | ||
− | تا حدود | + | تا حدود ۱۳ سالگى از ابن دبّاس به عنوان استاد خویش یاد کرده است، پس از آن ابن خشاب در محضر استادان متعدد به فراگرفتن دانش های گوناگون پرداخت. لغت و ادب را از جوالیقى و حسن بن على محولى فراگرفت. از ابوبکر ابن جُوامرد قطان، على بن ابى زید فصیحى و ابن شجری نحو آموخت. |
− | و ابوالغنائم نَرْسى، یحیى بن عبدالوهاب مَنْده، ابوالقاسم بن حُصَین و ابوالعزّ بن | + | و ابوالغنائم نَرْسى، یحیى بن عبدالوهاب مَنْده، ابوالقاسم بن حُصَین و ابوالعزّ بن کادش استادان حدیث او بودند. قرائت و نیز علوم قرآنى را افزون بر دو تن اخیر از ابوالقاسم سمرقندی، ابوغالب بن بنّا و دیگران و علم فرائض (تقسیم ارث) را از ابوبکر مرزوقى آموخت و نزد ابوبکر بن عبدالباقى انصاری به تحصیل حساب و هندسه پرداخت. علاوه بر اینان از بسیاری از استادان دیگر نیز بهره برده است. |
==شخصیت علمی== | ==شخصیت علمی== | ||
شخصیت علمى وی را دیگران نیز ستودهاند، اما سخن دوست و شاگرد او عمادالدیناز همه ستایشآمیزتر است. وی ابن خشاب را داناترین مردم به زبان عرب، نحو، لغت، تفسیر، حدیث و نسبشناسى و از همه بزرگان روزگارش برتر دانسته است. یاقوتاو را همسنگِ ابوعلى فارسى دانسته و ابن فرات او را از لحاظ علمى برتر از ابوعلى شمرده است. | شخصیت علمى وی را دیگران نیز ستودهاند، اما سخن دوست و شاگرد او عمادالدیناز همه ستایشآمیزتر است. وی ابن خشاب را داناترین مردم به زبان عرب، نحو، لغت، تفسیر، حدیث و نسبشناسى و از همه بزرگان روزگارش برتر دانسته است. یاقوتاو را همسنگِ ابوعلى فارسى دانسته و ابن فرات او را از لحاظ علمى برتر از ابوعلى شمرده است. | ||
− | افزون بر این گفتهاند | + | افزون بر این گفتهاند که او در علم فرائض، ادب و شعر، منطق، حساب و هندسه چیرهدست بود و خطى به غایت خوش داشت و دست نوشتههای او به قیمت گزاف به فروش مىرفت و طالبان برای به دست آوردن آنها رقابت مىکردند. در حسن قرائت و سریع خواندن و فهمیدن قرآن نیز سرآمد اقران به حساب مىآمد و قرآن را با قرائتهای گوناگون، حفظ داشت . |
با اینهمه شهرت ابن خشاب مدیون نحودانى اوست و گفتهاند زعامت و پیشگامى دانش نحو در آن روزگار به وی منتهى مىگشت. | با اینهمه شهرت ابن خشاب مدیون نحودانى اوست و گفتهاند زعامت و پیشگامى دانش نحو در آن روزگار به وی منتهى مىگشت. | ||
− | وی پژوهشگری | + | وی پژوهشگری کمنظیر بود. چنانکه ابوالخیر مصدق بن شبیب واسطى، استاد [[ابن ابى الحديد|ابن ابى الحدید]]، گفته است آنگاه که [[خطبه شقشقیه|خطبه شقشقیه]] را نزد او مىخواند، درباره استاد آن از وی جویا شد و گفت که برخى این گفتهها را به [[سید رضى|سید رضى]] منسوب مىدانند. ابن خشاب پاسخ داد که «این شیوه گفتار از سیدرضى نیست، چه ما سبک و اسلوب او را مىشناسیم و من متن خطبه را در کتابهای مختلفى که حدود ۲۰۰ سال پیش از سید رضى نوشته شده، یافته و چندین نسخه دستنویس از آنها مىشناسم که پیش از تولد پدر سید رضى نوشته شده است و مشخصات خط و نویسنده آنها را به خوبى مىدانم» (ابن ابى الحدید، همانجا). مؤلف الجوهر المنتخب فى اخبار العلم و الادب نیز گفته است که ابن خشاب در رساله مربوط به نسب مسدد بن مسمر از حماد راویه (ه م) و از ادعای او مبنى بر اینکه ۶۰۰ قصیده با مطلع «بانَتْ سُعادُ» مىشناخته، یاد کرده است، اما چون این مطلب برای او شگفتآور بوده، خود به تحقیق پرداخته و موفق به جمعآوری ۶۰۰ قصیده مذکور گردیده است. |
− | علاوه بر هوش و حافظه نیرومند، عامل دیگری | + | علاوه بر هوش و حافظه نیرومند، عامل دیگری که در تکوین شخصیت علمى ابن خشاب مؤثر بوده است، کتابدوستى شدید اوست که گاه چون دیگر رفتارهای وی رنگى بیمارگونه دارد. پیری و سالخوردگى نیز هرگز از شور و اشتیاق او به مطالعه نکاست. به گفته ذهبى وی با وجود سالخوردگى سخت شیفته شنیدن و سود بردن از گفتههای دیگران بود و در آموختن هیچ مطلبى تردید نمىکرد. وی انبوهى از کتابهای سودمند داشت و هرگاه دانشوری زندگى را بدرود مىگفت، کتابهای او را مىخرید و بر مجموعه خود مىافزود |
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
− | ابن خشاب شاگردان بسیاری تربیت | + | ابن خشاب شاگردان بسیاری تربیت کرد که از جمله مىتوان به اینان اشاره کرد: |
− | الف - در شعر و ادب و نحو: عمادالدین | + | الف - در شعر و ادب و نحو: [[عمادالدین کاتب]]، [[ابوبدر اسکافى]]، از دبیران نوپرداز و مبرز در ادب عربى، ابوالحسن على بن عنتر بن ثابت معروف به شُمَیم. ابن دهّان و نیز ابوغالب بن میمون که قصاید گزیده خود را برای تدوین منتهى الطلب برای استاد برمىخواند |
− | ب - در حدیث: حافظ ابوسعید | + | ب - در حدیث: [[حافظ ابوسعید سمعانى]]، [[ابومحمد بن اخضر]] و [[ابواحمد بن سُکینه]] |
سطر ۵۵: | سطر ۵۴: | ||
'''آثار چاپى:''' | '''آثار چاپى:''' | ||
− | # | + | # استدراکات: این کتاب نقد ابن خشاب بر مقامات حریری است که همراه با نقد ابن بری بر ابن خشاب در ۱۳۲۸ق در آستانه (استانبول) و همچنین در ۱۳۲۶ق در قاهره در پایان مقامات به چاپ رسیده است. |
− | # المرتجل: این اثر شرح او بر الجمل فى النحو عبدالقاهر جرجانى است و در | + | # المرتجل: این اثر شرح او بر الجمل فى النحو عبدالقاهر جرجانى است و در ۱۹۷۲م به کوشش على حیدر در دمشق چاپ شده است. |
'''آثار خطى:''' | '''آثار خطى:''' | ||
− | # تواریخ میلاد الائمه و وفیاتهم | + | # تواریخ میلاد الائمه و وفیاتهم که به روایت ابن خشاب ضمن مجموعهای در کتابخانه فخرالدین نصیری در تهران. |
− | # القصیده البدیعیه الجامعه لشتات الفضائل والرموز العلمیه، ابن خشاب این قصیده را به ابن انباری هدیه | + | # القصیده البدیعیه الجامعه لشتات الفضائل والرموز العلمیه، ابن خشاب این قصیده را به ابن انباری هدیه کرده است و آن شامل بخش هایى در شیوه کتابت، بلاغت و نحو و لغات دشوار، عروض وقافیه، قرآن و فقه و سیر و اخبار اوائل. |
− | # لمعه فى | + | # لمعه فى الکلام على لفظه آمین المستعمله فى الدعاه و حکمها فى العربیه که ضمن مجموعهای در کتابخانه کوپریلى موجود است. |
# مسائل فى النحو. | # مسائل فى النحو. | ||
'''آثار منسوب:''' | '''آثار منسوب:''' | ||
− | # شرحى ناتمام بر اللمع ابن جنى در | + | # شرحى ناتمام بر اللمع ابن جنى در ۳ مجلد. |
# شرح مقدمه ابن هبیره وزیر در نحو | # شرح مقدمه ابن هبیره وزیر در نحو | ||
− | # حاشیه بر درّه الغوّاص حریری | + | # حاشیه بر درّه الغوّاص حریری که ابن بری ردّی موسوم به اللباب على ابن الخشاب بر آن نوشته بوده است. |
− | # ردّیهای بر تهذیب اصلاح المنطق ابن | + | # ردّیهای بر تهذیب اصلاح المنطق ابن سکیت، این تهذیب از خطیب تبریزی بوده است. |
# ردیهای بر امالى ابن شجری با عنوان انتصار | # ردیهای بر امالى ابن شجری با عنوان انتصار | ||
# ردیهای بر شرح الجمل ابن بابشاذ با نام هادیه الهادیه. | # ردیهای بر شرح الجمل ابن بابشاذ با نام هادیه الهادیه. | ||
سطر ۷۷: | سطر ۷۶: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/ | + | * [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/۱۶۵۸ دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، مدخل "ابن خشاب" از محمد فاضلى.](۲۹ شهریورماه ۱۳۹۱) |
− | * [http://rasekhoon.net/calender/show- | + | * [http://rasekhoon.net/calender/show-۴۸۶۳.aspx سایت راسخون، درگذشت "ابن خَشّاب" محقق و نویسنده ی مسلمان (۵۶۷ ق).](۲۹ شهریورماه ۱۳۹۱) |
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی |
نسخهٔ ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۳
ابومحمد عبدالله بن احمد بن خَشّاب، معروف به ابنخشاب یمنی، عالم نامور نحو، لغت، ادب، حدیث، منطق و نسبشناسى است. شهرت او بیشتر در زمینه علم نحو است.
ولادت
از اصل و نسب وی اطلاع دقیقى در دست نیست. شاگرد وی عمادالدین کاتب او را بغدادی دانسته و نیز به گفته همو «خشاب» لقب نیای دوم وی بوده است . ابن خلکان درباره تاریخ تولد او که از زبان خود وی ۴۹۲ق نقل شده، تردید روا داشته و گفته است که احتمالاً وی پیش از این تاریخ به دنیا آمده است. درباره دوران کودکى و جوانى او نیز به اشاراتى مختصر بسنده شده و از این رو بخش وسیعى از زندگى وی در پرده ابهام باقى مانده است.
ویژگی های اخلاقی
ابن خشاب با مردم فرودست بسیار فروتنانه رفتار مىکرد، اما در برابر فرمانروایان و اشراف تکبر نشان مىداد. در مجلس درس نیز با خودخواهان بىاعتنایى و تندی مىکرد و با فروتنان به نرمى سخن مىگفت . از درباریان که دوستدار همیشگى او بودند، مىگریخت، اما ساعتها با دوستى زنگى و زشتروی در بازار و دکانها مىنشست و به گفتوگو و شوخى مىپرداخت .
ابن خشاب به زندگى مادی و حتى نظافت خود بىاعتنا بود. خانه قدیمى او با فرش بوریا و تختههای چوب که کتابهایش را بر آنها نهاده بود، ویرانهای را مىمانست. چنانکه گویند پرندگان در میان کتابهای او آشیان مىساختند. عمامهاش را تا از چرک سیاه نمىشد، از سر بر نمىگرفت و چون آن را بر سر مىنهاد، به آراستگى آن توجهى نمىکرد و ملامتگر را با این پاسخ که هیچ گاه عمامهای بر سر عاقلى راست نیامده است، خاموش مىساخت.
درباره طنزگویى و حاضرجوابى او داستانهای بسیاری نقل شده است. وی زبان ملامتگران را که چرا به تماشای شعبدهبازان و دلقکان مىایستد نیز با پاسخى چنین مىبست: اینان سخنان نادری بر زبان مىآورند و لطایفى در سخن خویش دارند که دلپذیرتر از آن نتوان یافت و در گفتارشان اندیشههایى است که هرگاه به کتابهای علمى راه یابند، ارزش واقعى آنها شناخته مىشود.
همین آسان گیری وی در زندگى شخصى برخى را بر آن داشته تا او را بخیل بخوانند، اما از سوی دیگر مىدانیم که او به طالبان علم توصیه مىکرد که کالای خود را وسیله جمعآوری زر و زور قرار ندهند و آن را فقط در راه خدا به کار گیرند و مزد از وی بخواهند. اما کج روی و سنت گریزی ابن خشاب هرگز نتوانست چیزی از اعتبار علمى او بکاهد و نویسندگان از اینکه او را «حجت عرب» و «حجه الاسلام» و «امام و علامه» بخوانند، ابایى نداشتند.
اساتید
تا حدود ۱۳ سالگى از ابن دبّاس به عنوان استاد خویش یاد کرده است، پس از آن ابن خشاب در محضر استادان متعدد به فراگرفتن دانش های گوناگون پرداخت. لغت و ادب را از جوالیقى و حسن بن على محولى فراگرفت. از ابوبکر ابن جُوامرد قطان، على بن ابى زید فصیحى و ابن شجری نحو آموخت.
و ابوالغنائم نَرْسى، یحیى بن عبدالوهاب مَنْده، ابوالقاسم بن حُصَین و ابوالعزّ بن کادش استادان حدیث او بودند. قرائت و نیز علوم قرآنى را افزون بر دو تن اخیر از ابوالقاسم سمرقندی، ابوغالب بن بنّا و دیگران و علم فرائض (تقسیم ارث) را از ابوبکر مرزوقى آموخت و نزد ابوبکر بن عبدالباقى انصاری به تحصیل حساب و هندسه پرداخت. علاوه بر اینان از بسیاری از استادان دیگر نیز بهره برده است.
شخصیت علمی
شخصیت علمى وی را دیگران نیز ستودهاند، اما سخن دوست و شاگرد او عمادالدیناز همه ستایشآمیزتر است. وی ابن خشاب را داناترین مردم به زبان عرب، نحو، لغت، تفسیر، حدیث و نسبشناسى و از همه بزرگان روزگارش برتر دانسته است. یاقوتاو را همسنگِ ابوعلى فارسى دانسته و ابن فرات او را از لحاظ علمى برتر از ابوعلى شمرده است.
افزون بر این گفتهاند که او در علم فرائض، ادب و شعر، منطق، حساب و هندسه چیرهدست بود و خطى به غایت خوش داشت و دست نوشتههای او به قیمت گزاف به فروش مىرفت و طالبان برای به دست آوردن آنها رقابت مىکردند. در حسن قرائت و سریع خواندن و فهمیدن قرآن نیز سرآمد اقران به حساب مىآمد و قرآن را با قرائتهای گوناگون، حفظ داشت .
با اینهمه شهرت ابن خشاب مدیون نحودانى اوست و گفتهاند زعامت و پیشگامى دانش نحو در آن روزگار به وی منتهى مىگشت.
وی پژوهشگری کمنظیر بود. چنانکه ابوالخیر مصدق بن شبیب واسطى، استاد ابن ابى الحدید، گفته است آنگاه که خطبه شقشقیه را نزد او مىخواند، درباره استاد آن از وی جویا شد و گفت که برخى این گفتهها را به سید رضى منسوب مىدانند. ابن خشاب پاسخ داد که «این شیوه گفتار از سیدرضى نیست، چه ما سبک و اسلوب او را مىشناسیم و من متن خطبه را در کتابهای مختلفى که حدود ۲۰۰ سال پیش از سید رضى نوشته شده، یافته و چندین نسخه دستنویس از آنها مىشناسم که پیش از تولد پدر سید رضى نوشته شده است و مشخصات خط و نویسنده آنها را به خوبى مىدانم» (ابن ابى الحدید، همانجا). مؤلف الجوهر المنتخب فى اخبار العلم و الادب نیز گفته است که ابن خشاب در رساله مربوط به نسب مسدد بن مسمر از حماد راویه (ه م) و از ادعای او مبنى بر اینکه ۶۰۰ قصیده با مطلع «بانَتْ سُعادُ» مىشناخته، یاد کرده است، اما چون این مطلب برای او شگفتآور بوده، خود به تحقیق پرداخته و موفق به جمعآوری ۶۰۰ قصیده مذکور گردیده است.
علاوه بر هوش و حافظه نیرومند، عامل دیگری که در تکوین شخصیت علمى ابن خشاب مؤثر بوده است، کتابدوستى شدید اوست که گاه چون دیگر رفتارهای وی رنگى بیمارگونه دارد. پیری و سالخوردگى نیز هرگز از شور و اشتیاق او به مطالعه نکاست. به گفته ذهبى وی با وجود سالخوردگى سخت شیفته شنیدن و سود بردن از گفتههای دیگران بود و در آموختن هیچ مطلبى تردید نمىکرد. وی انبوهى از کتابهای سودمند داشت و هرگاه دانشوری زندگى را بدرود مىگفت، کتابهای او را مىخرید و بر مجموعه خود مىافزود
شاگردان
ابن خشاب شاگردان بسیاری تربیت کرد که از جمله مىتوان به اینان اشاره کرد:
الف - در شعر و ادب و نحو: عمادالدین کاتب، ابوبدر اسکافى، از دبیران نوپرداز و مبرز در ادب عربى، ابوالحسن على بن عنتر بن ثابت معروف به شُمَیم. ابن دهّان و نیز ابوغالب بن میمون که قصاید گزیده خود را برای تدوین منتهى الطلب برای استاد برمىخواند
ب - در حدیث: حافظ ابوسعید سمعانى، ابومحمد بن اخضر و ابواحمد بن سُکینه
تالیفات
آثار چاپى:
- استدراکات: این کتاب نقد ابن خشاب بر مقامات حریری است که همراه با نقد ابن بری بر ابن خشاب در ۱۳۲۸ق در آستانه (استانبول) و همچنین در ۱۳۲۶ق در قاهره در پایان مقامات به چاپ رسیده است.
- المرتجل: این اثر شرح او بر الجمل فى النحو عبدالقاهر جرجانى است و در ۱۹۷۲م به کوشش على حیدر در دمشق چاپ شده است.
آثار خطى:
- تواریخ میلاد الائمه و وفیاتهم که به روایت ابن خشاب ضمن مجموعهای در کتابخانه فخرالدین نصیری در تهران.
- القصیده البدیعیه الجامعه لشتات الفضائل والرموز العلمیه، ابن خشاب این قصیده را به ابن انباری هدیه کرده است و آن شامل بخش هایى در شیوه کتابت، بلاغت و نحو و لغات دشوار، عروض وقافیه، قرآن و فقه و سیر و اخبار اوائل.
- لمعه فى الکلام على لفظه آمین المستعمله فى الدعاه و حکمها فى العربیه که ضمن مجموعهای در کتابخانه کوپریلى موجود است.
- مسائل فى النحو.
آثار منسوب:
- شرحى ناتمام بر اللمع ابن جنى در ۳ مجلد.
- شرح مقدمه ابن هبیره وزیر در نحو
- حاشیه بر درّه الغوّاص حریری که ابن بری ردّی موسوم به اللباب على ابن الخشاب بر آن نوشته بوده است.
- ردّیهای بر تهذیب اصلاح المنطق ابن سکیت، این تهذیب از خطیب تبریزی بوده است.
- ردیهای بر امالى ابن شجری با عنوان انتصار
- ردیهای بر شرح الجمل ابن بابشاذ با نام هادیه الهادیه.
منابع
- دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، مدخل "ابن خشاب" از محمد فاضلى.(۲۹ شهریورماه ۱۳۹۱)
- سایت راسخون، درگذشت "ابن خَشّاب" محقق و نویسنده ی مسلمان (۵۶۷ ق).(۲۹ شهریورماه ۱۳۹۱)