ابن حوشب: تفاوت بین نسخهها
(پروژه2: سنجش کیفی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{متوسط}} | {{متوسط}} | ||
− | «ابوالقاسم رستم بن حسین بن فرج بن حوشب بن زاذان نجار کوفی» ملقب به «منصور | + | «ابوالقاسم رستم بن حسین بن فرج بن حوشب بن زاذان نجار کوفی» (۲۳۰-۳۰۲ ق) ملقب به «منصور الیمن»، از بنیانگذاران نخستین دولت اسماعیلیه در یمن در سده سوم هجری بود. وی از مدعیان مهدویت بود و لقب منصور به داعیه او دلالت دارد؛ چون در سرزمین یمن، مهدی را منصور می خوانند. |
+ | |||
+ | از نسب وی چنین برمیآید که اصلاً ایرانی بوده و از اهالی [[کوفه]] بوده و قرآن، حدیث و فقه را خوانده بود و هوشمند و صاحب درایت بود. | ||
− | + | او نخست، [[شیعه]] دوازده امامی بود ولی پس از رحلت [[امام حسن عسکری]] علیه السلام به اسماعیلیه گروید. میگویند که نخست شیعۀ دوازده امامی بود، ولی در اعتقاد خود تردید داشت و راهی برای رفع تردید خود نیافت، تا زمانی که ظاهراً به تصادف با امامی از امامان مستور اسماعیلی ملاقات کرد و شیفتۀ او گردید. از آن پس به سلک اسماعیلیان درآمد، به امام تقرب جست و در دستگاه او جایگاهی یافت. | |
− | + | ابن حوشب در سلمیه (شهری در شام) اقامت داشت. سلمیه دارالهجرۀ اسماعیلیان و امامان مستور اسماعیلی و در عین حال مرکزی برای جذب یاران و پیروان بود. | |
+ | وی به همراه على بن فضل، داعى دیگر اسماعیلیه در سال ۲۶۸ ق. به یمن رفت و مانند عباسیان، بی ذکر نامی خاص به «الرضا من آل محمد» دعوت کرد. نخست دژ استواری در کوه لاعه برآورد و پس از آن که سپاهی بر خود فراز آورد و کارش بالا گرفت، دست به تسخیر شهرهای عمده یمن از جمله صنعا زد. | ||
+ | |||
+ | فعالیتهای ابن حوشب به امور نظامی و تشکیل حکومت اسماعیلی محدود نبود. وی به عنوان داعی الدعاة اسماعیلی وظیفۀ نشر دعوت اسماعیلی و گسترش مذهب و آیین خویش را داشت که در آن نیز به موفقیتهای شایانی نایل شد. از جملۀ اقدامات او در این زمینه فرستادن داعیانی به نواحی مختلف یمن، یمامه، بحرین، سند، هند، مصر و مغرب بود. | ||
+ | |||
+ | ابنحوشب با چنین قدرت سیاسی و گسترش فعالیتهای تبلیغی از پایگاه فکری و اعتقادی استواری نیز برخوردار بود. کتابی که خوشبختانه از وی باقی مانده، ثابت میکند که در مذهب خویش صاحب اندیشۀ متین بوده است. اثر وی کتاب الرشد و الهدایة غالباً بشارت دهندۀ ظهور قائم و مهدی آخر الزمان، در عقیدۀ اسماعیلیان است. | ||
+ | |||
+ | ابوعبدالله شیعی، داعی فاطمیان در شمال افریقا پیش از عزیمت به این سرزمین، چندگاهی در یمن پیش «ابن حوشب» بسر برد و در مجالس او حاضر شده، دقایق و رموز دعوت را از او بیاموخت. امام زیدی یمن، دست ابن حوشب و عمالش را از یمن کوتاه کردند. | ||
+ | |||
+ | در سال ۲۹۳ ق. علی بن فضل که از داعیان اسماعیلی و پیروان ابن حوشب بود، علم استقلال برافراشت و تمرد او از رئیسش ابنحوشب و تلاش او برای تشکیل دولتی مستقل از عباسیان و فاطمیان، از عوامل عمدۀ ضعف حرکت اسماعیلیه در یمن شد. | ||
+ | |||
+ | سرانجام در ۳۰۲ یا ۳۰۳ ق. علی بن فضل با ۰۰۰‘۱۰ سپاهی عازم نبرد با ابن حوشب شد و نخست ابن حوشب غالب آمد، اما پس از آن شکست خورد و علی بن فضل فاتحانه به صنعا وارد شد. از این زمان در صنعا خطبه به نام او خواندند، نام خلیفۀ عباسی از خطبهها حذف شد و لباس سفید قرامطه لباس رسمی گردید. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * معارف و معاریف، | + | * معارف و معاریف، ج۱، ص۲۵۴. |
− | + | *"ابن حوشب"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. | |
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
سطر ۲۲: | سطر ۳۵: | ||
|رده=دارد | |رده=دارد | ||
}} | }} | ||
− | |||
[[رده:مدعیان مهدویت]] | [[رده:مدعیان مهدویت]] | ||
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]] | [[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۳
«ابوالقاسم رستم بن حسین بن فرج بن حوشب بن زاذان نجار کوفی» (۲۳۰-۳۰۲ ق) ملقب به «منصور الیمن»، از بنیانگذاران نخستین دولت اسماعیلیه در یمن در سده سوم هجری بود. وی از مدعیان مهدویت بود و لقب منصور به داعیه او دلالت دارد؛ چون در سرزمین یمن، مهدی را منصور می خوانند.
از نسب وی چنین برمیآید که اصلاً ایرانی بوده و از اهالی کوفه بوده و قرآن، حدیث و فقه را خوانده بود و هوشمند و صاحب درایت بود.
او نخست، شیعه دوازده امامی بود ولی پس از رحلت امام حسن عسکری علیه السلام به اسماعیلیه گروید. میگویند که نخست شیعۀ دوازده امامی بود، ولی در اعتقاد خود تردید داشت و راهی برای رفع تردید خود نیافت، تا زمانی که ظاهراً به تصادف با امامی از امامان مستور اسماعیلی ملاقات کرد و شیفتۀ او گردید. از آن پس به سلک اسماعیلیان درآمد، به امام تقرب جست و در دستگاه او جایگاهی یافت.
ابن حوشب در سلمیه (شهری در شام) اقامت داشت. سلمیه دارالهجرۀ اسماعیلیان و امامان مستور اسماعیلی و در عین حال مرکزی برای جذب یاران و پیروان بود.
وی به همراه على بن فضل، داعى دیگر اسماعیلیه در سال ۲۶۸ ق. به یمن رفت و مانند عباسیان، بی ذکر نامی خاص به «الرضا من آل محمد» دعوت کرد. نخست دژ استواری در کوه لاعه برآورد و پس از آن که سپاهی بر خود فراز آورد و کارش بالا گرفت، دست به تسخیر شهرهای عمده یمن از جمله صنعا زد.
فعالیتهای ابن حوشب به امور نظامی و تشکیل حکومت اسماعیلی محدود نبود. وی به عنوان داعی الدعاة اسماعیلی وظیفۀ نشر دعوت اسماعیلی و گسترش مذهب و آیین خویش را داشت که در آن نیز به موفقیتهای شایانی نایل شد. از جملۀ اقدامات او در این زمینه فرستادن داعیانی به نواحی مختلف یمن، یمامه، بحرین، سند، هند، مصر و مغرب بود.
ابنحوشب با چنین قدرت سیاسی و گسترش فعالیتهای تبلیغی از پایگاه فکری و اعتقادی استواری نیز برخوردار بود. کتابی که خوشبختانه از وی باقی مانده، ثابت میکند که در مذهب خویش صاحب اندیشۀ متین بوده است. اثر وی کتاب الرشد و الهدایة غالباً بشارت دهندۀ ظهور قائم و مهدی آخر الزمان، در عقیدۀ اسماعیلیان است.
ابوعبدالله شیعی، داعی فاطمیان در شمال افریقا پیش از عزیمت به این سرزمین، چندگاهی در یمن پیش «ابن حوشب» بسر برد و در مجالس او حاضر شده، دقایق و رموز دعوت را از او بیاموخت. امام زیدی یمن، دست ابن حوشب و عمالش را از یمن کوتاه کردند.
در سال ۲۹۳ ق. علی بن فضل که از داعیان اسماعیلی و پیروان ابن حوشب بود، علم استقلال برافراشت و تمرد او از رئیسش ابنحوشب و تلاش او برای تشکیل دولتی مستقل از عباسیان و فاطمیان، از عوامل عمدۀ ضعف حرکت اسماعیلیه در یمن شد.
سرانجام در ۳۰۲ یا ۳۰۳ ق. علی بن فضل با ۰۰۰‘۱۰ سپاهی عازم نبرد با ابن حوشب شد و نخست ابن حوشب غالب آمد، اما پس از آن شکست خورد و علی بن فضل فاتحانه به صنعا وارد شد. از این زمان در صنعا خطبه به نام او خواندند، نام خلیفۀ عباسی از خطبهها حذف شد و لباس سفید قرامطه لباس رسمی گردید.
منابع
- معارف و معاریف، ج۱، ص۲۵۴.
- "ابن حوشب"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.