البلاغ فى تفسير القرآن بالقرآن (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲۶: سطر ۲۶:
 
}}
 
}}
  
كتاب« البلاغ فى تفسير القرآن بالقرآن» تاليف استاد علامه آيت الله دكتر محمد صادقى تهرانى به زبان عربى در يك جلد با قطع خشتى است
+
كتاب '''«البلاغ فى تفسير القرآن بالقرآن»''' تأليف آيت الله دكتر محمد صادقى تهرانى (م، ۱۳۹۰ ش)، از [[تفسیر اجتهادی|تفاسیر اجتهادی]] [[شیعه]] به زبان عربى محسوب می شود. نویسنده در تفسير البلاغ تنها از روش [[تفسیر قرآن به قرآن|تفسير قرآن به قرآن]] پيروى نموده است.
و از تفاسیر شیعیه محسوب می شود
+
 
نویسنده در تفسير البلاغ تنها از روش تفسير قرآن به قرآن پيروى نموده كه اين ويژگى موجب امتياز آن نسبت به
+
== مؤلف ==
تفسیر الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنة شده است
+
دكتر محمد صادقى تهرانى (۱۳۰۵-۱۳۹۰ ش) فقیه، مفسّر و قرآن‌پژوه معاصر [[شیعه|شیعی]] بود. وى تحصیلات جدید خود را تا سطح دكترا در تهران و تحصیلات دینى را در حوزه [[حوزه علمیه قم]] و [[نجف]] به انجام رساند.
 +
 
 +
محمد صادقی پیش از انقلاب اسلامى به علت فعالیت‌هاى مبارزاتى از ایران به نجف رفت و سپس در [[مكه]] سكونت گزید. پس از پیروزى انقلاب به ایران آمد و در شهر [[قم]] به تدریس و تألیف مشغول گردید.
 +
 
 +
دكتر محمد صادقى داراى آثار گوناگونى در زمینه فقه، [[علم کلام|كلام]]، تاریخ، عقاید و [[تفسیر]] است. وی محوریت [[علوم اسلامی]] را بر پایه [[قرآن]] می‌دانست و به نقد روش‌های متداول در حوزه‌های علمیه شیعی پرداخت. از این رو ایشان از میان [[روشهای تفسیری قرآن|روشهای تفسیری]] بیشتری اهتمام خود را بر روش [[تفسیر قرآن به قرآن]] متمرکز نمود و بیش از نیم قرن در این زمینه به تفسیرپژوهی و قرآن پژوهی پرداخت؛ حاصل این پژوهش «[[الفرقان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر الفرقان]]» بطور عام و «'''تفسیر البلاغ'''» بصورت خاص است.
 +
 
 +
== معرفی کتاب ==
 +
مفسر محترم دو تفسیر معروف بنام الفرقان و البلاغ دارد. در تفسیر الفرقان علاوه بر شیوه تفسیر قرآن به قرآن، از سنت نیز استمداد نموده است چنانچه از نام آن پیداست، ولی در تفسیر البلاغ تنها از روش تفسیر قرآن به قرآن پیروی نموده که این ویژگی موجب امتیاز آن نسبت به الفرقان شده است.
 +
 
 +
ایشان در تبیین روش تفسیر قرآن به قرآن می گوید «تفسیر قرآن نیاز به مقدمه دارد. مقدمات دو گونه است.
 +
 
 +
یک: مقدماتی است که مفسر بتواند پاسخگوی نظرات مخالف قرآن باشد.
 +
 
 +
دو: مقدمات عادی و عمومی است. در روایتی از امیرالمومنین علیه‌السّلام است که می‌فرماید: ان القرآن علی اربعة اشیاء علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولیاء و الحقایق للانبیاء.
 +
 
 +
<sup>[۴]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib.eshia.ir/11008/89/20/%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D8%A9]<span class="outlink"></span></span>
 +
 
 +
مقصود از عبارت لفظ نیست. چون اگر لفظ بود همین لفظ را بکار می‌برد. بعد از لفظ معنا است. بعد از معنا هم اشاره و لطایف و حقایق است. اینجا بعد از عبارت اشاره فرموده پس عبارت یعنی معنا، که به معانی تحت اللفظی، نصی و ظاهری قرآن نظر دارد، و به کل عوام مسلمانان مربوط است و در اختصاص کسانی هم نیست. مراحل بعدی شرایطی دارد، و شرایط کسانی که اهل اشاره و اهل لطائفند و اهل عمقند شرایط دیگری است، شرایط آن با دو چشم وارد حوزه شدن است. یک چشم فرعی یا حاشیه‌ای که نظر به علوم دارد و چشم دیگر اصلی که نظر به قرآن دارد.
 +
 
 +
=== ۲.۲ - محوریت قرآن ===
 +
باید تمام آراء و اندیشه‌های قرآنی، اسلامی،سنی و شیعی بر محور قرآن تصحیح و تفسیر شود، آنچه با قرآن موافق است بپذیرید و آنچه مخالف است رد کنید. این بعد تخصصی است. در بعد عامیانه، عوام که بخواهند قرآن را بفهمند با اینکه دروس حوزوی ندیده‌اند، فهمشان نسبت به عبارت ظاهری قرآن منوط به دانستن لغت عربی است. یعنی طبق لغت قرآن در آیات تدبر و تعمق کنند.
 +
 
 +
زیرا لغات گاهی تضاد یا تناقض دارند. ولی قرآن از تمام جهات مانند لغت،جمله،دلالتفصاحت و بلاغت، صرف و وزن از دیگران بی نیاز است. یعنی همانگونه که خدا از جهت ذات، صفات و افعال از دیگران بی نیاز است و دیگران به او نیاز دارند. همانطور هم قرآن خدا کتاب خدا احتیاج به چیزی ندارد، بنابراین قرآن مفسر مطالب دیگران است نه دیگران مفسر قرآن. مفسر در حقیقت مستفسر است یعنی می‌خواهد قرآن را با قرآن بفهمد نه قرآن را با غیر قرآن.
 +
 
 +
=== ۲.۳ - اصالت قرآن ===
 +
باید به آراء، اقوال، نظرات حتی روایات ولو متواتر اصالت نداد زیرا روایت متواتر غلط نیز وجود دارد بدلیل اینکه بر خلاف عقل، علم مطلق و قرآن است. بنابراین روایات اصالت ندارند. بلی سنت اصالت دارد.
 +
 
 +
سنت قطعی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم که طبعا موافق قرآن است نه شارح قرآن. زیرا سنت منشرح قرآن است مستفسر از قرآن است، آن قابل قبول است.
 +
 
 +
بنابراین لغات قرآن را از خود قرآن، ادب قرآن را از خود قرآن باید گرفت یعنی همه چیز قرآن را باید از خود قرآن گرفت که این تفسیر قرآن به قرآن است.
 +
 
 +
قرآن کلام خداست و همانگونه که خداوند نیازی به دیگران ندارد، کتابش نیز نیازی به دیگران ندارد. بنابراین اگر نیازی در استفسار آیاتی از قرآن هست، همین نیاز را خود قرآن برطرف می‌کند. این دلیل عقلی مطلب است. دلیل نقلی آن زیاد است مثلا در آیه «و لا یاتونک بمثل الا جئناک بالحق و احسن تفسیرا»
 +
 
 +
<sup>[۵]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib.eshia.ir/17001/1/363/33]<span class="outlink"></span></span>
 +
 
 +
جئناک کیست؟ خداست. خدا چه چیز آورده است. خدا حق آورده، مخاطب آن نیز پیامبر است. برای پیامبر در مقابل مثل‌های دیگران که با مثل‌ها می‌خواهند حقایق را وارونه کنند و باطل را حق جلوه دهند، می‌گوید: «الا جئناک» پس قرآن دو بعدی است. یکی حق است و دیگری احسن تفسیرا است. همانطوری که قرآن حق اش احسن الحقائق است، تفسیرش نیز احسن تفاسیر است. بنابراین به کمک این آیه و آیات دیگر، قرآن خودش را تفسیر می‌کند. بلی، تفکر، تفهم، فکر مطلق خالص، تعقل مطلق ناب اینها مقدماتی است که خود قرآن بیان کرده: افلا تعقلون، افلا یشعرون افلا یتدبرون.
 +
 
 +
=== ۲.۴ - کفایت قرآن برای تفسیر ===
 +
چه حدیث که قرآن را با قرآن تفسیر کرده، باشد چه نباشد قرآن خود خویشتن را تفسیر می‌کند. و نمونه‌هایی در دو بعد وجود دارد. در روایات تفسیری نوعا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و حضرت علی و امامان علیه‌السّلام قرآن را با قرآن تفسیر می‌کنند.»
 +
 
 +
این دقت در ریزه کاری‌های قرآن پژوهی کار مفسران دقیقی همچون ایشان است که برای واضح شدن مقداری آن را شرح و بسط میدهیم.
 +
 
 +
از بیان اخیر ایشان این چنین استفاده میشود که اگر تفسیر قرآن منوط به غیر قرآن مانند حدیث و روایت باشد این مشکل و محذور پیش می‌آورد زیرا آنچه را که خداوند حفاظت و صیانتش را تضمین کرده قرآن است نه حدیث و بر فرض اگر روزی فرا رسد که حدیث به عللی قابل دسترسی نباشد آیا فهم و تفسیر قرآن امکان دارد یا خیر؟ اگر معیار روش تفسیر قرآن به قرآن باشد چنانچه مفسر محترم و علامه طباطبایی و حضرت استاد جوادی آملی و بزرگان دیگر برآنند هیچ مشکلی پیش نمی‌آید ولی اگر معیار روش تفسیر قرآن به حدیث باشد کما اینکه برخی از دانشمندان و مفسران برآنند، تفسیر ناممکن خواهد بود.
 +
 
 +
[ویرایش]
 +
----کتاب «البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن» تالیف استاد علامه آیت‌الله دکتر محمد صادقی تهرانی به زبان عربی در یک جلد با قطع خشتی است. که توسط موسسه اسماعیلیان قم در تاریخ ۱۴۱۹ ق برابر با ۱۳۷۷ ش در نوبت اول با تیراژ ۲۰۰۰ نسخه چاپ گردیده است.
 +
 
 +
این نسخه دارای مقدمه‌ای در سه صفحه توسط مولف محترم است که در آن به بیان مهجوریت قرآن در حوزه و عوامل پنهان و آشکار آن، روش تفسیری وی در تفسیر الفرقان، تبیین دلالت واضح قرآن در آیات و عبارات آن و شیوه تفسیر قرآن به قرآن در تفسیر البلاغ پرداخته است.
 +
 
 +
این تفسیر شرح مزجی است که با شماره آیه متن مربوط مشخص شده و در کنار هر صفحه متن قرآن با رسم الخط عثمان طه مندرج گردیده تا خواننده قرآن همزمان با قرائت قرآن و تدبر در معانی آن از تفسیر نیز بهره مند گردد.
 +
 
 +
تفاسیر تک نگاری بدین سبک اخیرا معمول گردیده و با استقبال شایان مواجه گردیده است.
 +
 
 +
این کتاب در ۶۰۴ صفحه مطابق قرآن با خط عثمان طه به همراه فهرست اسامی سور در پایان، میباشد. در آخرین صفحه فهرست اسامی آثار و تالیفات چاپی و خطی مفسر ارائه گردیده است.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*[http://emortezaei.blogfa.com/post/37 برگرفته و تخلیص از وبلاگ شخصی عزت الله مرتضایی ]
+
 
 +
*نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). <br />
 +
*[http://emortezaei.blogfa.com/post/37 برگرفته و تخلیص از وبلاگ شخصی عزت الله مرتضایی]
 +
 
 
==متن کتاب البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن==
 
==متن کتاب البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن==
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39150/البلاغ-في-تفسير-القرآن-بالقرآن البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن]
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39150/البلاغ-في-تفسير-القرآن-بالقرآن البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن]
 
[[رده:تفاسیر]]
 
[[رده:تفاسیر]]

نسخهٔ ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۵

البلاغ فى تفسير القرآن بالقرآن.jpg
نویسنده محمد صادقی تهرانی
موضوع تفسیر قرآن
زبان عربی
تعداد جلد 1

البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن

كتاب «البلاغ فى تفسير القرآن بالقرآن» تأليف آيت الله دكتر محمد صادقى تهرانى (م، ۱۳۹۰ ش)، از تفاسیر اجتهادی شیعه به زبان عربى محسوب می شود. نویسنده در تفسير البلاغ تنها از روش تفسير قرآن به قرآن پيروى نموده است.

مؤلف

دكتر محمد صادقى تهرانى (۱۳۰۵-۱۳۹۰ ش) فقیه، مفسّر و قرآن‌پژوه معاصر شیعی بود. وى تحصیلات جدید خود را تا سطح دكترا در تهران و تحصیلات دینى را در حوزه حوزه علمیه قم و نجف به انجام رساند.

محمد صادقی پیش از انقلاب اسلامى به علت فعالیت‌هاى مبارزاتى از ایران به نجف رفت و سپس در مكه سكونت گزید. پس از پیروزى انقلاب به ایران آمد و در شهر قم به تدریس و تألیف مشغول گردید.

دكتر محمد صادقى داراى آثار گوناگونى در زمینه فقه، كلام، تاریخ، عقاید و تفسیر است. وی محوریت علوم اسلامی را بر پایه قرآن می‌دانست و به نقد روش‌های متداول در حوزه‌های علمیه شیعی پرداخت. از این رو ایشان از میان روشهای تفسیری بیشتری اهتمام خود را بر روش تفسیر قرآن به قرآن متمرکز نمود و بیش از نیم قرن در این زمینه به تفسیرپژوهی و قرآن پژوهی پرداخت؛ حاصل این پژوهش «تفسیر الفرقان» بطور عام و «تفسیر البلاغ» بصورت خاص است.

معرفی کتاب

مفسر محترم دو تفسیر معروف بنام الفرقان و البلاغ دارد. در تفسیر الفرقان علاوه بر شیوه تفسیر قرآن به قرآن، از سنت نیز استمداد نموده است چنانچه از نام آن پیداست، ولی در تفسیر البلاغ تنها از روش تفسیر قرآن به قرآن پیروی نموده که این ویژگی موجب امتیاز آن نسبت به الفرقان شده است.

ایشان در تبیین روش تفسیر قرآن به قرآن می گوید «تفسیر قرآن نیاز به مقدمه دارد. مقدمات دو گونه است.

یک: مقدماتی است که مفسر بتواند پاسخگوی نظرات مخالف قرآن باشد.

دو: مقدمات عادی و عمومی است. در روایتی از امیرالمومنین علیه‌السّلام است که می‌فرماید: ان القرآن علی اربعة اشیاء علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولیاء و الحقایق للانبیاء.

[۴][۱]

مقصود از عبارت لفظ نیست. چون اگر لفظ بود همین لفظ را بکار می‌برد. بعد از لفظ معنا است. بعد از معنا هم اشاره و لطایف و حقایق است. اینجا بعد از عبارت اشاره فرموده پس عبارت یعنی معنا، که به معانی تحت اللفظی، نصی و ظاهری قرآن نظر دارد، و به کل عوام مسلمانان مربوط است و در اختصاص کسانی هم نیست. مراحل بعدی شرایطی دارد، و شرایط کسانی که اهل اشاره و اهل لطائفند و اهل عمقند شرایط دیگری است، شرایط آن با دو چشم وارد حوزه شدن است. یک چشم فرعی یا حاشیه‌ای که نظر به علوم دارد و چشم دیگر اصلی که نظر به قرآن دارد.

۲.۲ - محوریت قرآن

باید تمام آراء و اندیشه‌های قرآنی، اسلامی،سنی و شیعی بر محور قرآن تصحیح و تفسیر شود، آنچه با قرآن موافق است بپذیرید و آنچه مخالف است رد کنید. این بعد تخصصی است. در بعد عامیانه، عوام که بخواهند قرآن را بفهمند با اینکه دروس حوزوی ندیده‌اند، فهمشان نسبت به عبارت ظاهری قرآن منوط به دانستن لغت عربی است. یعنی طبق لغت قرآن در آیات تدبر و تعمق کنند.

زیرا لغات گاهی تضاد یا تناقض دارند. ولی قرآن از تمام جهات مانند لغت،جمله،دلالتفصاحت و بلاغت، صرف و وزن از دیگران بی نیاز است. یعنی همانگونه که خدا از جهت ذات، صفات و افعال از دیگران بی نیاز است و دیگران به او نیاز دارند. همانطور هم قرآن خدا کتاب خدا احتیاج به چیزی ندارد، بنابراین قرآن مفسر مطالب دیگران است نه دیگران مفسر قرآن. مفسر در حقیقت مستفسر است یعنی می‌خواهد قرآن را با قرآن بفهمد نه قرآن را با غیر قرآن.

۲.۳ - اصالت قرآن

باید به آراء، اقوال، نظرات حتی روایات ولو متواتر اصالت نداد زیرا روایت متواتر غلط نیز وجود دارد بدلیل اینکه بر خلاف عقل، علم مطلق و قرآن است. بنابراین روایات اصالت ندارند. بلی سنت اصالت دارد.

سنت قطعی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم که طبعا موافق قرآن است نه شارح قرآن. زیرا سنت منشرح قرآن است مستفسر از قرآن است، آن قابل قبول است.

بنابراین لغات قرآن را از خود قرآن، ادب قرآن را از خود قرآن باید گرفت یعنی همه چیز قرآن را باید از خود قرآن گرفت که این تفسیر قرآن به قرآن است.

قرآن کلام خداست و همانگونه که خداوند نیازی به دیگران ندارد، کتابش نیز نیازی به دیگران ندارد. بنابراین اگر نیازی در استفسار آیاتی از قرآن هست، همین نیاز را خود قرآن برطرف می‌کند. این دلیل عقلی مطلب است. دلیل نقلی آن زیاد است مثلا در آیه «و لا یاتونک بمثل الا جئناک بالحق و احسن تفسیرا»

[۵][۲]

جئناک کیست؟ خداست. خدا چه چیز آورده است. خدا حق آورده، مخاطب آن نیز پیامبر است. برای پیامبر در مقابل مثل‌های دیگران که با مثل‌ها می‌خواهند حقایق را وارونه کنند و باطل را حق جلوه دهند، می‌گوید: «الا جئناک» پس قرآن دو بعدی است. یکی حق است و دیگری احسن تفسیرا است. همانطوری که قرآن حق اش احسن الحقائق است، تفسیرش نیز احسن تفاسیر است. بنابراین به کمک این آیه و آیات دیگر، قرآن خودش را تفسیر می‌کند. بلی، تفکر، تفهم، فکر مطلق خالص، تعقل مطلق ناب اینها مقدماتی است که خود قرآن بیان کرده: افلا تعقلون، افلا یشعرون افلا یتدبرون.

۲.۴ - کفایت قرآن برای تفسیر

چه حدیث که قرآن را با قرآن تفسیر کرده، باشد چه نباشد قرآن خود خویشتن را تفسیر می‌کند. و نمونه‌هایی در دو بعد وجود دارد. در روایات تفسیری نوعا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و حضرت علی و امامان علیه‌السّلام قرآن را با قرآن تفسیر می‌کنند.»

این دقت در ریزه کاری‌های قرآن پژوهی کار مفسران دقیقی همچون ایشان است که برای واضح شدن مقداری آن را شرح و بسط میدهیم.

از بیان اخیر ایشان این چنین استفاده میشود که اگر تفسیر قرآن منوط به غیر قرآن مانند حدیث و روایت باشد این مشکل و محذور پیش می‌آورد زیرا آنچه را که خداوند حفاظت و صیانتش را تضمین کرده قرآن است نه حدیث و بر فرض اگر روزی فرا رسد که حدیث به عللی قابل دسترسی نباشد آیا فهم و تفسیر قرآن امکان دارد یا خیر؟ اگر معیار روش تفسیر قرآن به قرآن باشد چنانچه مفسر محترم و علامه طباطبایی و حضرت استاد جوادی آملی و بزرگان دیگر برآنند هیچ مشکلی پیش نمی‌آید ولی اگر معیار روش تفسیر قرآن به حدیث باشد کما اینکه برخی از دانشمندان و مفسران برآنند، تفسیر ناممکن خواهد بود.

[ویرایش]


کتاب «البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن» تالیف استاد علامه آیت‌الله دکتر محمد صادقی تهرانی به زبان عربی در یک جلد با قطع خشتی است. که توسط موسسه اسماعیلیان قم در تاریخ ۱۴۱۹ ق برابر با ۱۳۷۷ ش در نوبت اول با تیراژ ۲۰۰۰ نسخه چاپ گردیده است.

این نسخه دارای مقدمه‌ای در سه صفحه توسط مولف محترم است که در آن به بیان مهجوریت قرآن در حوزه و عوامل پنهان و آشکار آن، روش تفسیری وی در تفسیر الفرقان، تبیین دلالت واضح قرآن در آیات و عبارات آن و شیوه تفسیر قرآن به قرآن در تفسیر البلاغ پرداخته است.

این تفسیر شرح مزجی است که با شماره آیه متن مربوط مشخص شده و در کنار هر صفحه متن قرآن با رسم الخط عثمان طه مندرج گردیده تا خواننده قرآن همزمان با قرائت قرآن و تدبر در معانی آن از تفسیر نیز بهره مند گردد.

تفاسیر تک نگاری بدین سبک اخیرا معمول گردیده و با استقبال شایان مواجه گردیده است.

این کتاب در ۶۰۴ صفحه مطابق قرآن با خط عثمان طه به همراه فهرست اسامی سور در پایان، میباشد. در آخرین صفحه فهرست اسامی آثار و تالیفات چاپی و خطی مفسر ارائه گردیده است.

منابع

متن کتاب البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن

البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن