حسین لنکرانی: تفاوت بین نسخهها
(تصویر و ترتیب در رده ی علمای معاصر) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{منبع الکترونیکی معتبر}} | + | {{منبع الکترونیکی معتبر}}{{خوب}} |
+ | '''«آیتالله شیخ حسین لنکرانی»''' (۱۲۶۸-۱۳۶۸ ش)، خطیب، سیاستمدار و عالم مجاهد [[شیعه]] معاصر بود. وی مشهور به «مرد دین و سیاست» بود و از زمان قاجار و پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی [[ایران]]، همواره در کانون مبارزه علیه استبداد و استعمار بوده است؛ چنانکه در نهضت ملی شدن نفت از همفکران [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیتالله کاشانی]] و در جریان انقلاب اسلامی جزو همراهان [[امام خمینی]] بشمار میآمد. | ||
− | == | + | {{شناسنامه عالم |
− | + | |نام کامل = حسین لنکرانی | |
+ | |تصویر=[[پرونده:حسین لنکرانی0.jpg|۲۵۰px|center]] | ||
+ | |زادروز = ۱۲۶۸ شمسی | ||
+ | |زادگاه = [[تهران]] | ||
+ | |وفات = ۱۳۶۸ شمسی | ||
+ | |مدفن = شهر ری، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی | ||
+ | |اساتید = [[آخوند خراسانی]]، [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضلالله نوری]]،... | ||
+ | |شاگردان = [[علی ابوالحسنی]]، ابوذر بیدار،... | ||
+ | |آثار = | ||
+ | }} | ||
+ | ==ولادت و تحصیلات== | ||
− | + | حسین لنکرانی، در سال ۱۲۶۸ شمسی در یکی از محلههای قدیمی شهر [[تهران]] (سنگلج) و در یک خانواده روحانی پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش آیتالله حاج شیخ علی لنکرانی از عالمان و مجتهدان طراز اول تهران به شمار میآمد. پدربزرگ و جد بزرگ وی نیز از مجتهدان سرشناس زمان خود بودند. خاندان لنکرانی نسل در نسل حدود چهارصد سال، رهبری مذهبی و سیاسی مردم را بر عهده داشتند. | |
− | + | شیخ حسین خواندن و نوشتن و بخشی از مقدمات [[علوم اسلامی|علوم اسلامی]] را نزد پدر و بخشی دیگر را در محضر استادان [[حوزه علمیه]] تهران از جمله [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضلالله نوری]] فراگرفت. سپس به [[نجف]] اشرف هجرت کرد و در درس [[آخوند خراسانی]] حضور یافت و تحصیلات خود را تا رسیدن به [[اجتهاد]] ادامه داد. وی علاوه بر علوم حوزوی، در سایر علوم نیز اطلاعات لازم و کافی داشت و با زبانهای انگلیسی، روس و عربی نیز آشنا بود. | |
− | |||
− | |||
− | == | + | ==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی== |
− | + | '''مبارزه با استبداد و استعمار:''' | |
− | + | شیخ لنکرانی پس از بازگشت به [[ایران]] به ترویج فرهنگ [[اهل البیت|اهل بیت]] و نشر تفکر [[جهاد]] و مبارزه بر ضد استبداد داخلی و استعمار خارجی پرداخت. در اعتراض به قرارداد استعمارى ۱۹۱۹ توسط وثوقالدوله، شیخ حسین به عنوان یک روحانی مبارز و جوان (بیست ساله) در برابر این خیانت تاریخی ایستاد. ایشان در ردیف شخصیت هایی بود که در برابر جمهوریخواهی دروغین رضاخان ایستاد و برای افشای ماهیت آن اقدام به انتشار اعلامیهای کرد. | |
− | + | لنکرانی از اعضای فعال جمعیتی بود که به خاطر حمایت از انقلاب [[عراق]] و آزادی حرمین شریفین و [[بین النهرین|بینالنهرین]] از دست بیگانگان تشکیل شد. | |
− | + | همچنین در سال ۱۳۰۳ شمسی در جهت انجام وظیفه تاریخی و دینی خود اقدام به راه اندازی روزنامهای تحت عنوان «اتحاد اسلام» کرد و در پی فعالیت های ضد استعماری و انقلابی، از سوی رضاخان چندین بار تبعید شد. | |
− | + | '''ورود به مجلس شورای ملی:''' | |
− | + | لنکرانی در انتخابات دوره چهاردهم از حوزه انتخابیه اردبیل به مجلس راه یافت. وی در غالب اقدامات از جمله لغو امتیاز مالی ـ اقتصادی دکتر میلسپو مستشار آمریکایی و رئیس کل دارایی وقت، رد پیشنهاد کمیسیون سه جانبه روس، انگلیس و آمریکا (کمیسیون قیمومت)، مخالفت ناموفق با تصویب طرح تعویق انتخابات دوره پانزدهم تا تخلیه [[ایران|ایران]] از قشون خارجی، ارائه و طرح و برنامه دقیق جهت پایان یافتن غائله آذربایجان شرکت داشت. | |
− | |||
− | + | '''نقش شیخ در انقلاب اسلامی:''' | |
− | + | شیخ حسین لنکرانی با علما و شخصیتهای مبارزی چون [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیتالله کاشانی]] و [[شهید نواب صفوی|نواب صفوی]] ارتباط داشت و تلاشهای ضداستعماری و ضداستبدادی آنها را تایید میکرد. آشنایی وی با [[امام خمینی]] نیز از سال ۱۳۲۳ پس از تألیف کتاب «کشفالاسرار» آغاز شد و با این که از نظر سنی دوازده سال از امام بزرگتر بود و چندین سال سابقه مبارزاتی داشت، ولی به شدت تحت تأثیر شخصیت علمی، اخلاقی و انقلابی امام بود. حضرت امام نیز به وی به دید احترام مینگریست و از افکار و اندیشههای سیاسی او بهره میگرفت.<ref>گلشن ابرار، ج۶، قم: نشر معروف، ۱۳۸۵، ص۲۵۹-۲۷۰.</ref> | |
− | + | '''مخالفت با انقلاب سفید:''' | |
− | + | اسفند ۱۳۴۱ طرح آمریکایی «انقلاب سفید» شاه با مخالفت سرسختانه علما و آزادیخواهان و به تبع آنها مردم روبرو شد و توالی آن به تشدید مبارزه قهرآمیز مردم تحت رهبری امام و مراجع تقلید با اساس رژیم انجامید. لنکرانی نیز منتظر فرصت بود تا گامی قاطع در جهت اصلاح اوضاع برداشته شود به همین خاطر همه توانش را در انتقال تجربیات مبارزات ۵۰ ساله خویش به امام و حمایت جدی از وی به کار بست. | |
− | + | '''در نهضت ۱۵ خرداد:''' | |
− | |||
− | + | لنکرانی نزدیک به یک هفته پیش از ۱۵ خرداد ۴۲ با امام در [[قم]] دیدار داشت و راجع به ضرورت و کیفیت مبارزه با رژیم تبادل نظر کرد. خانه وی نیز در تهران محل رفت و آمد مبارزان و مرکز پخش اخبار و دستورهای مربوط به نهضت بود. شب ۱۵ خرداد، لنکرانی تصویر امام را در تیراژی بسیار وسیع در تهران چاپ کرد و روز بعد در میان تظاهرکنندگان که از میدان شاه (قیام فعلی) به سمت دانشگاه میرفتند، پخش نمود. پیرو این اقدامات در ۲۰ خرداد ۴۲، توسط فرمانداری نظامی دستگیر و روانه زندان شد و اواخر تیر همان سال آزاد گردید.<ref>علی ابوالحسنی (منذر)، روابط و مناسبات آیتالله حاج شیخ حسین لنکرانی و امام خمینی ۱۳۲۴-۱۳۶۸، قسمت اول، تاریخ معاصر ایران، س۶، ش۲۱و۲۲ (بهار و تابستان ۱۳۸۱)، ص ۹۵ و ۹۸.</ref> | |
− | + | ||
+ | گفته میشود که نعمتالله نصیری (رئیس شهربانی کل کشور) در جریانات ۱۵ خرداد در آن حادثه به شاه گفته بود: «بر ما مسلم است که بلوای تهران، عمدتاً زیر سر آیتالله لنکرانی است، اما وی با تردستی و زرنگی هیچ مدرکی از خود به جای نگذاشته است»! | ||
+ | |||
+ | '''مبارزه با کاپیتولاسیون:''' | ||
+ | |||
+ | پس از تصویب کاپیتولاسیون در مجلس به شهادت ناظران عینی و پیش از ایراد نطق کوبنده امام بر ضد لایحه مذکور و وکلای مجلس فرمایشی، متن مذاکرات مجلس از ناحیه لنکرانی تهیه و جهت اطلاع کامل و دقیق امام و برخی دیگر از مراجع به [[قم]] فرستاده شده بود و این اولین و آخرین اخبار سیاسی مهم ارسالی از سوی ایشان به قم و دیگر بلاد نبود.<ref>نگاهی بر زندگانی بزرگمرد دین و سیاست: آیتالله حاج شیخ حسین لنکرانی، ص ۲۸ و ۲۹.</ref> | ||
+ | |||
+ | شیخ حسین لنکرانی پس از تبعید امام به [[ترکیه|ترکیه]]، ضمن ادامه ارتباط با ایشان، با رجال نهضت نظیر [[شهید آیت الله سعیدی|آیتالله سعیدی]] و ربانی شیرازی جلسات مستمر گذاشته به بحث و مذاکره پیرامون مسائل جاری کشور میپرداخت و در همین راستا، عناصر حوزه و دانشگاه و بازار را به مبارزه دلگرم و امیدوار میساخت و به ادامه ستیز با رژیم ستمشاهی تحریک میکرد.<ref>علی ابوالحسنی (منذر)، قسمت دوم، تاریخ معاصر ایران، س۶، ش۲۳ (پاییز ۱۳۸۱)، ص۱۴.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''پس از پیروزی انقلاب اسلامی:''' | ||
+ | |||
+ | پس از پیروزی انقلاب اسلامی شیخ حسین لنکرانی به رغم کهولت سن و بیماریهای مزمن از تأیید مقام رهبری و تعقیب اساس نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی بازنایستاد و از هیچگونه کمک فکری دریغ نداشت و نظرات سیاسی ـ نظامی ایشان به طور مستقیم و غیرمستقیم گاه حتی در شورای عالی دفاع مطرح و مورد بررسی قرار میگرفت.<ref>نگاهی بر زندگانی...، ص۳۰و۳۱.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==ویژگیهای اخلاقی== | ||
+ | '''عاشق اهل بیت علیهمالسّلام:''' | ||
+ | |||
+ | او واقعا عاشق و شیدای [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهمالسّلام و [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهمالسّلام بود و در ایام شهادت و رحلت آن بزرگان، همانند مادران فرزند مرده گریه میکرد. | ||
+ | |||
+ | '''ذوب در تشیع:''' | ||
+ | |||
+ | او با تمام وجود به مکتب [[شیعه|تشیع]] عشق میورزید و به آن افتخار میکرد. اعتقادش این بود که مکتب تشیع، مکتب عشق و محبت میباشد و سراپا تحرک و پویایی است و تنها عشق و پویایی باقی و ماندگار خواهد بود. شیخ لنکرانی همه چیز را برای اعتلای [[ایران]] میخواست چون ایران را برای تشیع میدانست و به همین دلیل در دفاع از این سرزمین پرگهر، سر از پا نمیشناخت و از همه چیزش میگذشت. در نگاه او، سرزمین ایران به منزله ظرف و تشیع به مثابه مظروف آن قلمداد میشد. او ظرف را برای حفظ مظروف آن میخواست و معتقد بود که اگر مظروف بریزد، ظرف خالی ارزشی ندارد و با از میان رفتن تشیع، استقلال و اتحاد این کشور از هم خواهد پاشید. | ||
+ | |||
+ | '''ثبات و پایداری:''' | ||
− | + | آیة الله لنکرانی از شخصیتهای نادری بود که نزدیک به یک قرن، در مبارزه با بیگانگان، همچنان ثبات و استواری خود را حفظ کرد. او در سختترین و دشوارترین شرایط دوران ستمشاهی استقامت کرد و دیگران را نیز توصیه به استقامت نمود. آیة الله لنکرانی برای ثبات قدم و مقاومت افراد در زندگی و مبارزه، ارزش زیادی قائل بود و هروقت میخواست برای خود و دیگران دعا کند، بر ثبات قدم او در زندگی سیاسی، اجتماعی، دینی و فرهنگی تکیه میکرد و دعای «یاالله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» و نیز آیه «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین»<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۰.</ref> را همواره تکرار میکرد و به دیگران نیز خواندن آن را توصیه میکرد. | |
− | < | ||
− | + | '''دفاع از مرزهای عقیدتی:''' | |
− | |||
+ | آیة الله لنکرانی، در هر دو جبهه اعتقادی و نظامی، بارها [[غیرت]] دینی خود را به نمایش گذاشت. در دوران ستمشاهی، وقتی باخبر شد که در کتابهای درسی (تعلیمات دینی) [[عربستان|عربستان سعودی]]، مطالبی خلاف واقع در مدح [[یزید بن معاویه]] برای دانش آموزان نوشته شده از شدت [[تعصب]] دینی، آزرده خاطر شد به طوری که شبها نمیتوانست بخوابد و همواره در تکاپو و چاره اندیشی بود تا این که [[سید مرتضی عسکری|علامه سید مرتضی عسکری]] را به حضور طلبید و او مقالهای در رد آن مطالب تحریف آمیز از کتابهای [[اهل سنت]] تهیه و برای وزارت فرهنگ عربستان ارسال کرد. این اقدام، مؤثر واقع شد و آن مطالب از برنامه درسی تعلیمات دینی عربستان حذف گردید.<ref>تاریخ معاصر ایران، ش ۲۱و۲۲، ص۲۰.</ref> | ||
+ | ==وفات== | ||
+ | آیتالله شیخ حسین لنکرانی سرانجام پس از حدود یک قرن زندگی پربار و مبارزه بیامان با استعمار خارجی و استبداد داخلی، در ۱۸ خرداد ۱۳۶۸ دعوت حق را لبیک گفت و در شهرری در جوار حرم [[حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام|حضرت عبدالعظیم]] به خاک سپرده شد.<ref>گلشن ابرار، ص۲۷۷.</ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *"آیتالله شیخ حسین لنکرانی"، طاهره شکوهی، [http://www.iichs.org/index.asp?id=1036&doc_cat=7 موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران]، تاریخ بازیابی: ۸ آذر ۱۳۹۲. | ||
+ | *"شیخ حسین لنکرانی"، سایت فرهیختگان تمدن شیعه. | ||
==آرشیو عکس و تصویر== | ==آرشیو عکس و تصویر== | ||
− | <gallery | + | <gallery mode="packed" heights="170"> |
− | پرونده:حسین لنکرانی (1).jpg| | + | پرونده:حسین لنکرانی (1).jpg|حسین لنکرانی در جوانی |
− | پرونده:حسین لنکرانی (2).jpg| | + | پرونده:حسین لنکرانی (66).jpg|حسین لنکرانی |
− | پرونده:حسین لنکرانی ( | + | پرونده:حسین لنکرانی (2).jpg|از راست: ابوذر بیدار و حسین لنکرانی |
− | پرونده:حسین لنکرانی (4).jpg| | + | پرونده:حسین لنکرانی (33).jpg|1. [[آیت الله سید عبدالله شیرازی|سید عبدالله موسوی شیرازی]]، 2. حسین لنکرانی و 3. [[علی ابوالحسنی]] (منذر) در حسینیه فاطمیون تهران |
− | پرونده:حسین لنکرانی (5).jpg| | + | پرونده:حسین لنکرانی (4).jpg|حسین لنکرانی در منزل شخصی |
− | پرونده:حسین لنکرانی ( | + | پرونده:حسین لنکرانی (5).jpg|حسین لنکرانی |
− | پرونده:حسین لنکرانی (7).jpg| | + | پرونده:حسین لنکرانی (666).jpg|از راست: سید غلامرضا سعیدی، [[محمد تقی شریعتی|محمدتقی شریعتی]]، [[سید محمود طالقانی|سید محمود علایی طالقانی]]، حسین لنکرانی و ناشناس |
− | + | پرونده:حسین لنکرانی (7).jpg|قبر حسین لنکرانی در حرم حضرت عبدالعظیم سلام الله علیه | |
</gallery> | </gallery> | ||
− | + | {{سنجش کیفی | |
− | [[رده:علمای معاصر|لنکرانی،حسین]] | + | |سنجش=شده |
+ | |شناسه= ضعیف | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده=دارد | ||
+ | }} | ||
+ | [[رده:علمای معاصر|لنکرانی،حسین]][[رده:علماء شیعه]] | ||
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]] | [[رده:مبارزان علیه پهلوی]] | ||
+ | [[رده: مدفونین در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۳
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«آیتالله شیخ حسین لنکرانی» (۱۲۶۸-۱۳۶۸ ش)، خطیب، سیاستمدار و عالم مجاهد شیعه معاصر بود. وی مشهور به «مرد دین و سیاست» بود و از زمان قاجار و پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همواره در کانون مبارزه علیه استبداد و استعمار بوده است؛ چنانکه در نهضت ملی شدن نفت از همفکران آیتالله کاشانی و در جریان انقلاب اسلامی جزو همراهان امام خمینی بشمار میآمد.
نام کامل | حسین لنکرانی |
زادروز | ۱۲۶۸ شمسی |
زادگاه | تهران |
وفات | ۱۳۶۸ شمسی |
مدفن | شهر ری، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی |
اساتید | |
شاگردان |
علی ابوالحسنی، ابوذر بیدار،... |
| |
محتویات
ولادت و تحصیلات
حسین لنکرانی، در سال ۱۲۶۸ شمسی در یکی از محلههای قدیمی شهر تهران (سنگلج) و در یک خانواده روحانی پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش آیتالله حاج شیخ علی لنکرانی از عالمان و مجتهدان طراز اول تهران به شمار میآمد. پدربزرگ و جد بزرگ وی نیز از مجتهدان سرشناس زمان خود بودند. خاندان لنکرانی نسل در نسل حدود چهارصد سال، رهبری مذهبی و سیاسی مردم را بر عهده داشتند.
شیخ حسین خواندن و نوشتن و بخشی از مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و بخشی دیگر را در محضر استادان حوزه علمیه تهران از جمله شیخ فضلالله نوری فراگرفت. سپس به نجف اشرف هجرت کرد و در درس آخوند خراسانی حضور یافت و تحصیلات خود را تا رسیدن به اجتهاد ادامه داد. وی علاوه بر علوم حوزوی، در سایر علوم نیز اطلاعات لازم و کافی داشت و با زبانهای انگلیسی، روس و عربی نیز آشنا بود.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
مبارزه با استبداد و استعمار:
شیخ لنکرانی پس از بازگشت به ایران به ترویج فرهنگ اهل بیت و نشر تفکر جهاد و مبارزه بر ضد استبداد داخلی و استعمار خارجی پرداخت. در اعتراض به قرارداد استعمارى ۱۹۱۹ توسط وثوقالدوله، شیخ حسین به عنوان یک روحانی مبارز و جوان (بیست ساله) در برابر این خیانت تاریخی ایستاد. ایشان در ردیف شخصیت هایی بود که در برابر جمهوریخواهی دروغین رضاخان ایستاد و برای افشای ماهیت آن اقدام به انتشار اعلامیهای کرد.
لنکرانی از اعضای فعال جمعیتی بود که به خاطر حمایت از انقلاب عراق و آزادی حرمین شریفین و بینالنهرین از دست بیگانگان تشکیل شد.
همچنین در سال ۱۳۰۳ شمسی در جهت انجام وظیفه تاریخی و دینی خود اقدام به راه اندازی روزنامهای تحت عنوان «اتحاد اسلام» کرد و در پی فعالیت های ضد استعماری و انقلابی، از سوی رضاخان چندین بار تبعید شد.
ورود به مجلس شورای ملی:
لنکرانی در انتخابات دوره چهاردهم از حوزه انتخابیه اردبیل به مجلس راه یافت. وی در غالب اقدامات از جمله لغو امتیاز مالی ـ اقتصادی دکتر میلسپو مستشار آمریکایی و رئیس کل دارایی وقت، رد پیشنهاد کمیسیون سه جانبه روس، انگلیس و آمریکا (کمیسیون قیمومت)، مخالفت ناموفق با تصویب طرح تعویق انتخابات دوره پانزدهم تا تخلیه ایران از قشون خارجی، ارائه و طرح و برنامه دقیق جهت پایان یافتن غائله آذربایجان شرکت داشت.
نقش شیخ در انقلاب اسلامی:
شیخ حسین لنکرانی با علما و شخصیتهای مبارزی چون آیتالله کاشانی و نواب صفوی ارتباط داشت و تلاشهای ضداستعماری و ضداستبدادی آنها را تایید میکرد. آشنایی وی با امام خمینی نیز از سال ۱۳۲۳ پس از تألیف کتاب «کشفالاسرار» آغاز شد و با این که از نظر سنی دوازده سال از امام بزرگتر بود و چندین سال سابقه مبارزاتی داشت، ولی به شدت تحت تأثیر شخصیت علمی، اخلاقی و انقلابی امام بود. حضرت امام نیز به وی به دید احترام مینگریست و از افکار و اندیشههای سیاسی او بهره میگرفت.[۱]
مخالفت با انقلاب سفید:
اسفند ۱۳۴۱ طرح آمریکایی «انقلاب سفید» شاه با مخالفت سرسختانه علما و آزادیخواهان و به تبع آنها مردم روبرو شد و توالی آن به تشدید مبارزه قهرآمیز مردم تحت رهبری امام و مراجع تقلید با اساس رژیم انجامید. لنکرانی نیز منتظر فرصت بود تا گامی قاطع در جهت اصلاح اوضاع برداشته شود به همین خاطر همه توانش را در انتقال تجربیات مبارزات ۵۰ ساله خویش به امام و حمایت جدی از وی به کار بست.
در نهضت ۱۵ خرداد:
لنکرانی نزدیک به یک هفته پیش از ۱۵ خرداد ۴۲ با امام در قم دیدار داشت و راجع به ضرورت و کیفیت مبارزه با رژیم تبادل نظر کرد. خانه وی نیز در تهران محل رفت و آمد مبارزان و مرکز پخش اخبار و دستورهای مربوط به نهضت بود. شب ۱۵ خرداد، لنکرانی تصویر امام را در تیراژی بسیار وسیع در تهران چاپ کرد و روز بعد در میان تظاهرکنندگان که از میدان شاه (قیام فعلی) به سمت دانشگاه میرفتند، پخش نمود. پیرو این اقدامات در ۲۰ خرداد ۴۲، توسط فرمانداری نظامی دستگیر و روانه زندان شد و اواخر تیر همان سال آزاد گردید.[۲]
گفته میشود که نعمتالله نصیری (رئیس شهربانی کل کشور) در جریانات ۱۵ خرداد در آن حادثه به شاه گفته بود: «بر ما مسلم است که بلوای تهران، عمدتاً زیر سر آیتالله لنکرانی است، اما وی با تردستی و زرنگی هیچ مدرکی از خود به جای نگذاشته است»!
مبارزه با کاپیتولاسیون:
پس از تصویب کاپیتولاسیون در مجلس به شهادت ناظران عینی و پیش از ایراد نطق کوبنده امام بر ضد لایحه مذکور و وکلای مجلس فرمایشی، متن مذاکرات مجلس از ناحیه لنکرانی تهیه و جهت اطلاع کامل و دقیق امام و برخی دیگر از مراجع به قم فرستاده شده بود و این اولین و آخرین اخبار سیاسی مهم ارسالی از سوی ایشان به قم و دیگر بلاد نبود.[۳]
شیخ حسین لنکرانی پس از تبعید امام به ترکیه، ضمن ادامه ارتباط با ایشان، با رجال نهضت نظیر آیتالله سعیدی و ربانی شیرازی جلسات مستمر گذاشته به بحث و مذاکره پیرامون مسائل جاری کشور میپرداخت و در همین راستا، عناصر حوزه و دانشگاه و بازار را به مبارزه دلگرم و امیدوار میساخت و به ادامه ستیز با رژیم ستمشاهی تحریک میکرد.[۴]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شیخ حسین لنکرانی به رغم کهولت سن و بیماریهای مزمن از تأیید مقام رهبری و تعقیب اساس نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی بازنایستاد و از هیچگونه کمک فکری دریغ نداشت و نظرات سیاسی ـ نظامی ایشان به طور مستقیم و غیرمستقیم گاه حتی در شورای عالی دفاع مطرح و مورد بررسی قرار میگرفت.[۵]
ویژگیهای اخلاقی
عاشق اهل بیت علیهمالسّلام:
او واقعا عاشق و شیدای اهل بیت علیهمالسّلام و ائمه معصومین علیهمالسّلام بود و در ایام شهادت و رحلت آن بزرگان، همانند مادران فرزند مرده گریه میکرد.
ذوب در تشیع:
او با تمام وجود به مکتب تشیع عشق میورزید و به آن افتخار میکرد. اعتقادش این بود که مکتب تشیع، مکتب عشق و محبت میباشد و سراپا تحرک و پویایی است و تنها عشق و پویایی باقی و ماندگار خواهد بود. شیخ لنکرانی همه چیز را برای اعتلای ایران میخواست چون ایران را برای تشیع میدانست و به همین دلیل در دفاع از این سرزمین پرگهر، سر از پا نمیشناخت و از همه چیزش میگذشت. در نگاه او، سرزمین ایران به منزله ظرف و تشیع به مثابه مظروف آن قلمداد میشد. او ظرف را برای حفظ مظروف آن میخواست و معتقد بود که اگر مظروف بریزد، ظرف خالی ارزشی ندارد و با از میان رفتن تشیع، استقلال و اتحاد این کشور از هم خواهد پاشید.
ثبات و پایداری:
آیة الله لنکرانی از شخصیتهای نادری بود که نزدیک به یک قرن، در مبارزه با بیگانگان، همچنان ثبات و استواری خود را حفظ کرد. او در سختترین و دشوارترین شرایط دوران ستمشاهی استقامت کرد و دیگران را نیز توصیه به استقامت نمود. آیة الله لنکرانی برای ثبات قدم و مقاومت افراد در زندگی و مبارزه، ارزش زیادی قائل بود و هروقت میخواست برای خود و دیگران دعا کند، بر ثبات قدم او در زندگی سیاسی، اجتماعی، دینی و فرهنگی تکیه میکرد و دعای «یاالله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» و نیز آیه «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین»[۶] را همواره تکرار میکرد و به دیگران نیز خواندن آن را توصیه میکرد.
دفاع از مرزهای عقیدتی:
آیة الله لنکرانی، در هر دو جبهه اعتقادی و نظامی، بارها غیرت دینی خود را به نمایش گذاشت. در دوران ستمشاهی، وقتی باخبر شد که در کتابهای درسی (تعلیمات دینی) عربستان سعودی، مطالبی خلاف واقع در مدح یزید بن معاویه برای دانش آموزان نوشته شده از شدت تعصب دینی، آزرده خاطر شد به طوری که شبها نمیتوانست بخوابد و همواره در تکاپو و چاره اندیشی بود تا این که علامه سید مرتضی عسکری را به حضور طلبید و او مقالهای در رد آن مطالب تحریف آمیز از کتابهای اهل سنت تهیه و برای وزارت فرهنگ عربستان ارسال کرد. این اقدام، مؤثر واقع شد و آن مطالب از برنامه درسی تعلیمات دینی عربستان حذف گردید.[۷]
وفات
آیتالله شیخ حسین لنکرانی سرانجام پس از حدود یک قرن زندگی پربار و مبارزه بیامان با استعمار خارجی و استبداد داخلی، در ۱۸ خرداد ۱۳۶۸ دعوت حق را لبیک گفت و در شهرری در جوار حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.[۸]
پانویس
- ↑ گلشن ابرار، ج۶، قم: نشر معروف، ۱۳۸۵، ص۲۵۹-۲۷۰.
- ↑ علی ابوالحسنی (منذر)، روابط و مناسبات آیتالله حاج شیخ حسین لنکرانی و امام خمینی ۱۳۲۴-۱۳۶۸، قسمت اول، تاریخ معاصر ایران، س۶، ش۲۱و۲۲ (بهار و تابستان ۱۳۸۱)، ص ۹۵ و ۹۸.
- ↑ نگاهی بر زندگانی بزرگمرد دین و سیاست: آیتالله حاج شیخ حسین لنکرانی، ص ۲۸ و ۲۹.
- ↑ علی ابوالحسنی (منذر)، قسمت دوم، تاریخ معاصر ایران، س۶، ش۲۳ (پاییز ۱۳۸۱)، ص۱۴.
- ↑ نگاهی بر زندگانی...، ص۳۰و۳۱.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵۰.
- ↑ تاریخ معاصر ایران، ش ۲۱و۲۲، ص۲۰.
- ↑ گلشن ابرار، ص۲۷۷.
منابع
- "آیتالله شیخ حسین لنکرانی"، طاهره شکوهی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تاریخ بازیابی: ۸ آذر ۱۳۹۲.
- "شیخ حسین لنکرانی"، سایت فرهیختگان تمدن شیعه.
آرشیو عکس و تصویر
1. سید عبدالله موسوی شیرازی، 2. حسین لنکرانی و 3. علی ابوالحسنی (منذر) در حسینیه فاطمیون تهران
از راست: سید غلامرضا سعیدی، محمدتقی شریعتی، سید محمود علایی طالقانی، حسین لنکرانی و ناشناس