مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام (کتاب): تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « بندانگشتی|مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام == معرفى ا...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[پرونده:Ketab404.jpg|بندانگشتی|مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام]] | [[پرونده:Ketab404.jpg|بندانگشتی|مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام]] | ||
+ | '''مسند حضرت عبدالعظيم حسنى(ع)''' تأليف [[عزیزالله عطاردی|عزيزالله عطاردى]] و عليرضا هزار، دربردارنده روايات نقل شده از طريق حضرت [[حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام|عبدالعظيم حسنى]](ع) است. اين اثر به زبان فارسى و در سال 1382ش نوشته شده است. | ||
+ | ==ساختار کتاب== | ||
− | + | كتاب در دو بخش «درآمد» (در 121 صفحه) و مسند عبدالعظيم حسنى (در 132 صفحه)، سامان يافته است.<ref>رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46</ref> | |
− | |||
− | + | در مجموع 118 [[حدیث|حديث]] همراه با ترجمه فارسى آنها در اين كتاب گردآمدهاند. مؤلفان كوشيدهاند حتىالامكان روايات را از مصادر اصلى حديث نقل كنند و كمتر از [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار الانوار]] يا ساير جوامع روايى نقل حديث كردهاند.<ref>همان، متن كتاب ص 121</ref> | |
+ | در احاديث كتاب تكرارهايى به چشم مىخورد كه غالباً ناشى از ذكر [[تقطیع حدیث|تقطيعات]] حديث است؛ براى نمونه، حديث 39 مسند، گفتوگوى حضرت [[حضرت موسی علیه السلام|موسى بن عمران]](ع) با خداوند را به تفصيل نقل مىكند و احاديث 40 تا 46 هم فقراتى از همان گفتوگو را نقل مىكند.<ref>رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46</ref> | ||
− | + | با آنكه اين اثر به شكل مستقل درباره مسند عبدالعظيم(ع) نبوده و به شرح زندگانى وى هم پرداخته است، ولى در آنجا كه به احاديث رسيده از حضرت عبدالعظيم(ع) مىپردازد، بسيار نيكو روايات ايشان را جمعآورى و تبويب مىكند ولى از آن روى كه روايات تقطيع شده را غالباً، مستقل و جدا مىانگارد، تعداد روايات كتابش زياد شده است.<ref>متن كتاب، ص121</ref> | |
− | + | ==گزارش محتوا== | |
− | در | + | نويسندگان در ابتدا بحثهاى مقدماتى، معناى [[مسند]]، تاريخچه مسندنويسى و تاريخ زندگانى [[حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام|حضرت عبدالعظيم]](ع) را ذكر كرده و سپس، به معرفى چهل نفر از مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم پرداختهاند.<ref>رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46</ref> |
− | + | همچنين در ابتداى كتاب، به اين نكته اشاره دارند كه مجموعههاى حديثى، گوناگون مىباشند؛ برخى از آنها به «صحيح» مشهورند (مثل [[صحاح سته (کتاب)|صحاح سته]]) و بعضى به «اصول» (مثل [[اصول اربعمائه|اصول أربعمأة]])، دستهاى «سنن» ناميده مىشوند (مانند [[سنن ترمذى]] و [[سنن ابی داود (کتاب)|سنن ابوداود]]) و گروهى نيز عنوان «جامع» دارند (مثل جامع الأحاديث جعفر بن احمد قمى و الجامع الصغير [[سیوطی|سيوطى]]). برخى عناوين ديگر اين مجموعهها، عبارتند از: «معجم»، «مستدرك»، «مستخرج» و «جزء». گونهاى از مجموعههى حديثى هم «مسند» نام دارد. گفتنى است كه گاه چند نام از نامهاى ذكر شده، يكجا و در كنار هم، عنوان يك اثر واقع مىشوند؛ چنانچه ابن كثير كتابش را «جامع المسانيد و السنن» ناميده است.<ref>متن كتاب، ص9</ref> | |
− | + | «[[سند حدیث|سند]]» نزد حديثشناسان، طريق متن يا زنجيره به هم پيوسته راويان است كه يكى پس از ديگرى، حديث را روايت مىكنند تا به [[معصوم]](ع) برسد و نيز به منزله ستونى است كه متن حديث بر آن استوار است. نويسندگان معتقدند اگر «مسند» را اسم ابزار بدانيم، حديث مسند، حديثى است كه به آن استناد و بر آن، اعتماد مىشود و دليل به حساب مىآيد. در اين صورت، به قول [[جارالله زمخشری|زمخشرى]]، لفظ «مسند» در مجاز استعمال شده است. اما اگر آن را اسم مفعول باب افعال بگيريم، حديث مسند، حديثى خواهد بود كه زنجيره راويانش تا به اولين گوينده، رسانيده شده است. در اين صورت، استعمال «مسند» در حقيقت است و نه بر مجاز. گاهى هم «مسند» به صورت مصدر ميمى و به معناى «اسناد دادن» به كار مىرود.<ref>همان، ص10</ref> | |
+ | حديث مسند كه به آن موصول و [[حدیث متصل|متصل]] نيز گويند، در برابر [[حدیث مرسل|حديث مرسل]]، [[حدیث منقطع|منقطع]]، [[حدیث مرفوع|مرفوع]]، [[حدیث موقوف|موقوف]] و [[حدیث معضل|معضل]] است. يعنى اگر سلسله سند حديث تا گوينده اصلى آن كاملاً ياد شود، آن حديث مسند وگرنه مرسل خواهد بود.<ref>همان، ص11</ref> | ||
− | + | در نظر [[شیعه|شيعه]]، اگر يك حديث نبوى (با سند متصل) به يكى از [[معصوم|معصومين]](ع) برسد، مسند محسوب مىشود و نيازى به ذكر سند امام معصوم(ع) تا [[پیامبر اسلام|پيامبر]](ص) نيست؛ زيرا در ديدگاه شيعه، سخنان پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از حيث حجيت، تفاوتى ندارند و آنان، نور واحد شمرده مىشوند.<ref>همان</ref> | |
− | + | [[حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام|عبدالعظيم حسنى]](ع) شخصيتى است كه روايات بسيارى از طريق او نقل شده است. با اينكه پيش از اين كتاب، مسند عبدالعظيم حسنى(ع)، به شكل مستقل و جدا تدوين نشده است، ولى در كتابهايى كه در شرح حال ايشان نگارش شدهاند، بخشهايى را مىتوان ديد كه به جمع روايات عبدالعظيم(ع) اختصاص داده شده است.<ref>همان، ص18-19</ref> نويسنده در اين رابطه، به اشخاص و كتب زير اشاره نموده است: ملا اسماعيل فدايى كزازى (م 1263ق) در كتاب «جنات النعيم» شصت روايت را گردآورى كرده است؛ ملا محمدباقر كجورى (م 1313ق) در كتاب «روح و ريحان» 57 روايت و محمد ابراهيم كلباسى (م 1362ق) در «التذكرة العظيمية» 40 روايت و عطاردى در كتاب «عبدالعظيم الحسني حياته و مسنده» 78 روايت از عبدالعظيم(ع) را جمعآورى كرده است.<ref>همان، ص19</ref> | |
− | + | در اثر حاضر، كوشش شده است تا كتب مختلف روايى جستجو شده و از امكانات رايانهاى هم استفاده شود. نتيجه اين جستار، دست يافتن به حدود 120 روايت است كه ناقل آنها عبدالعظيم حسنى(ع) است.<ref>همان</ref> | |
− | + | اولين روايتى كه در اين بخش ذكر گرديده روايتى است كه در آن، عبدالعظيم حسنى(ع) از [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]](ع) پيرامون آيه شريفه «ما اهِّل به لغير الله» پرسيده و حضرت در پاسخ فرموده است: مقصود ذبيحهاى است كه براى بتها و يا درختى ذبح مىشد، خداوند اين نوع ذبيحهها را [[حرام]] نموده همچنانكه ميته و خون و گوشت خوك را حرام كرده است، پس كسى كه مضطر گردد و چاره نداشته باشد (در صورتى كه «ياغى» يعنى راهزن و سارق و همچنين «عادى» يعنى براى شكار و تفريح سفر نكرده كه اضطرار حاصل شود) مىتواند از گوشت ميته براى سد رمق استفاده كند.<ref>همان، ص123</ref> | |
− | + | ==وضعيت كتاب== | |
− | + | فهرست آيات، روايات، اعلام، مصادر و موضوعات كلى احاديث مسند، در انتهاى كتاب آمده است. همچنین پاورقىها به ذكر منابع روايات و معرفى اعلام اختصاص يافته است. | |
− | + | ==پانويس== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> | ||
− | == منابع مقاله == | + | ==منابع مقاله== |
1- مقدمه و متن كتاب. | 1- مقدمه و متن كتاب. | ||
2- رحمان ستايش، محمدكاظم، «بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم(ع)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه علوم حديث، بهار 1382، شماره 27، ص 6-46. | 2- رحمان ستايش، محمدكاظم، «بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم(ع)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه علوم حديث، بهار 1382، شماره 27، ص 6-46. | ||
− | + | ==منبع== | |
− | |||
− | == منبع == | ||
ویکی نور | ویکی نور |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۵
مسند حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) تأليف عزيزالله عطاردى و عليرضا هزار، دربردارنده روايات نقل شده از طريق حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) است. اين اثر به زبان فارسى و در سال 1382ش نوشته شده است.
ساختار کتاب
كتاب در دو بخش «درآمد» (در 121 صفحه) و مسند عبدالعظيم حسنى (در 132 صفحه)، سامان يافته است.[۱]
در مجموع 118 حديث همراه با ترجمه فارسى آنها در اين كتاب گردآمدهاند. مؤلفان كوشيدهاند حتىالامكان روايات را از مصادر اصلى حديث نقل كنند و كمتر از بحار الانوار يا ساير جوامع روايى نقل حديث كردهاند.[۲]
در احاديث كتاب تكرارهايى به چشم مىخورد كه غالباً ناشى از ذكر تقطيعات حديث است؛ براى نمونه، حديث 39 مسند، گفتوگوى حضرت موسى بن عمران(ع) با خداوند را به تفصيل نقل مىكند و احاديث 40 تا 46 هم فقراتى از همان گفتوگو را نقل مىكند.[۳]
با آنكه اين اثر به شكل مستقل درباره مسند عبدالعظيم(ع) نبوده و به شرح زندگانى وى هم پرداخته است، ولى در آنجا كه به احاديث رسيده از حضرت عبدالعظيم(ع) مىپردازد، بسيار نيكو روايات ايشان را جمعآورى و تبويب مىكند ولى از آن روى كه روايات تقطيع شده را غالباً، مستقل و جدا مىانگارد، تعداد روايات كتابش زياد شده است.[۴]
گزارش محتوا
نويسندگان در ابتدا بحثهاى مقدماتى، معناى مسند، تاريخچه مسندنويسى و تاريخ زندگانى حضرت عبدالعظيم(ع) را ذكر كرده و سپس، به معرفى چهل نفر از مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم پرداختهاند.[۵]
همچنين در ابتداى كتاب، به اين نكته اشاره دارند كه مجموعههاى حديثى، گوناگون مىباشند؛ برخى از آنها به «صحيح» مشهورند (مثل صحاح سته) و بعضى به «اصول» (مثل اصول أربعمأة)، دستهاى «سنن» ناميده مىشوند (مانند سنن ترمذى و سنن ابوداود) و گروهى نيز عنوان «جامع» دارند (مثل جامع الأحاديث جعفر بن احمد قمى و الجامع الصغير سيوطى). برخى عناوين ديگر اين مجموعهها، عبارتند از: «معجم»، «مستدرك»، «مستخرج» و «جزء». گونهاى از مجموعههى حديثى هم «مسند» نام دارد. گفتنى است كه گاه چند نام از نامهاى ذكر شده، يكجا و در كنار هم، عنوان يك اثر واقع مىشوند؛ چنانچه ابن كثير كتابش را «جامع المسانيد و السنن» ناميده است.[۶]
«سند» نزد حديثشناسان، طريق متن يا زنجيره به هم پيوسته راويان است كه يكى پس از ديگرى، حديث را روايت مىكنند تا به معصوم(ع) برسد و نيز به منزله ستونى است كه متن حديث بر آن استوار است. نويسندگان معتقدند اگر «مسند» را اسم ابزار بدانيم، حديث مسند، حديثى است كه به آن استناد و بر آن، اعتماد مىشود و دليل به حساب مىآيد. در اين صورت، به قول زمخشرى، لفظ «مسند» در مجاز استعمال شده است. اما اگر آن را اسم مفعول باب افعال بگيريم، حديث مسند، حديثى خواهد بود كه زنجيره راويانش تا به اولين گوينده، رسانيده شده است. در اين صورت، استعمال «مسند» در حقيقت است و نه بر مجاز. گاهى هم «مسند» به صورت مصدر ميمى و به معناى «اسناد دادن» به كار مىرود.[۷]
حديث مسند كه به آن موصول و متصل نيز گويند، در برابر حديث مرسل، منقطع، مرفوع، موقوف و معضل است. يعنى اگر سلسله سند حديث تا گوينده اصلى آن كاملاً ياد شود، آن حديث مسند وگرنه مرسل خواهد بود.[۸]
در نظر شيعه، اگر يك حديث نبوى (با سند متصل) به يكى از معصومين(ع) برسد، مسند محسوب مىشود و نيازى به ذكر سند امام معصوم(ع) تا پيامبر(ص) نيست؛ زيرا در ديدگاه شيعه، سخنان پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از حيث حجيت، تفاوتى ندارند و آنان، نور واحد شمرده مىشوند.[۹]
عبدالعظيم حسنى(ع) شخصيتى است كه روايات بسيارى از طريق او نقل شده است. با اينكه پيش از اين كتاب، مسند عبدالعظيم حسنى(ع)، به شكل مستقل و جدا تدوين نشده است، ولى در كتابهايى كه در شرح حال ايشان نگارش شدهاند، بخشهايى را مىتوان ديد كه به جمع روايات عبدالعظيم(ع) اختصاص داده شده است.[۱۰] نويسنده در اين رابطه، به اشخاص و كتب زير اشاره نموده است: ملا اسماعيل فدايى كزازى (م 1263ق) در كتاب «جنات النعيم» شصت روايت را گردآورى كرده است؛ ملا محمدباقر كجورى (م 1313ق) در كتاب «روح و ريحان» 57 روايت و محمد ابراهيم كلباسى (م 1362ق) در «التذكرة العظيمية» 40 روايت و عطاردى در كتاب «عبدالعظيم الحسني حياته و مسنده» 78 روايت از عبدالعظيم(ع) را جمعآورى كرده است.[۱۱]
در اثر حاضر، كوشش شده است تا كتب مختلف روايى جستجو شده و از امكانات رايانهاى هم استفاده شود. نتيجه اين جستار، دست يافتن به حدود 120 روايت است كه ناقل آنها عبدالعظيم حسنى(ع) است.[۱۲]
اولين روايتى كه در اين بخش ذكر گرديده روايتى است كه در آن، عبدالعظيم حسنى(ع) از امام جواد(ع) پيرامون آيه شريفه «ما اهِّل به لغير الله» پرسيده و حضرت در پاسخ فرموده است: مقصود ذبيحهاى است كه براى بتها و يا درختى ذبح مىشد، خداوند اين نوع ذبيحهها را حرام نموده همچنانكه ميته و خون و گوشت خوك را حرام كرده است، پس كسى كه مضطر گردد و چاره نداشته باشد (در صورتى كه «ياغى» يعنى راهزن و سارق و همچنين «عادى» يعنى براى شكار و تفريح سفر نكرده كه اضطرار حاصل شود) مىتواند از گوشت ميته براى سد رمق استفاده كند.[۱۳]
وضعيت كتاب
فهرست آيات، روايات، اعلام، مصادر و موضوعات كلى احاديث مسند، در انتهاى كتاب آمده است. همچنین پاورقىها به ذكر منابع روايات و معرفى اعلام اختصاص يافته است.
پانويس
منابع مقاله
1- مقدمه و متن كتاب.
2- رحمان ستايش، محمدكاظم، «بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم(ع)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه علوم حديث، بهار 1382، شماره 27، ص 6-46.
منبع
ویکی نور