ملا علی کنی: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''«آیت اللّه حاج ملا علی کنی»''' (۱۳۰۶-۱۲۲۰ ق)، عالم ربانی و [[فقیه]] مجاهد [[شیعه]] در قرن ۱۳ قمری و از شاگردان [[شیخ محمدحسن نجفی]] بود. او از جمله شخصیت های بزرگ در عصر قاجار به شمار می آید که با استبداد و استعمار مبارزه کرد. رسیدگی به ضعیفان، دستگیری از مستمندان و تلاش در پی رفع گرفتاری نیازمندان، از صفات بارز ملاعلی کنی بود. «[[توضیح المقال فی علم الرجال (کتاب)|توضیح المقال فی علم الرجال]]»، از جمله آثار اوست. | |
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | |نام کامل = حاج ملا علی کنی | ||
+ | ||تصویر= [[پرونده:Kani.GIF|۳۰۰px|center]] | ||
+ | |زادروز = ۱۲۲۰ قمری | ||
+ | |زادگاه = [[تهران]] | ||
+ | |وفات = ۱۳۰۶ قمری | ||
+ | |مدفن = شهر ری، حرم [[حضرت عبدالعظیم حسنی]] | ||
+ | |اساتید = [[شیخ محمدحسن نجفی]]، [[شریف العلماء|شریف العلماء مازندرانی]]، [[سید ابراهیم موسوی قزوینی|سید ابراهیم قزوینی]]، شیخ حسن کاشف الغطاء،... | ||
+ | |شاگردان = شیخ اسدالله تهرانی، سید محمد لواسانی، شیخ موسی شراره عاملی، سید محمد مرعشی،... | ||
+ | |آثار = [[توضیح المقال فی علم الرجال (کتاب)|توضیح المقال فی علم الرجال]]، ارشاد الأمة، ایضاح المشتبهات، تحقیق الدلائل فی شرح تلخیص المسائل،... | ||
+ | }} | ||
+ | ==تحصیل و استادان== | ||
+ | ملا علی کنی فرزند میرزا قربانعلی آملی در سال ۱۲۲۰ هجری قمری در محله «کن» واقع در شمال غرب [[تهران]] دیده به جهان گشود.<ref> علماء معاصرین، ملا علی واعظ خیابانی، ص ۲۶؛ گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۴، ص ۶۳.</ref> | ||
− | + | او پس از سعی و تلاش در مکتب، در اندیشه حضور در حوزه علوم دینی بود، لیکن با مخالفت خانوادهاش روبرو گردید و در آغاز به صورت مخفیانه به درس مشغول شد و سپس با کسب رضایت آنان راهی حوزه [[تهران]] گردید و از آن جا به [[اصفهان]] رفت و در آن شهر از محفل درس استادی چون سید اسدالله اصفهانی (متوفی ۱۲۹۰ ق) استفاده کرد.<ref> مکارم الاثار در احوال رجال دوره قاجار، میرزا محمدعلی معلم حبیب آبادی، ج ۳، ص ۶۹۶؛ اختران فروزان ری و تهران، محمد شریف رازی، ص ۱۱۴؛ مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۲؛ معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج ۲، ص ۱۱۳.</ref> | |
− | + | وی سپس آماده سفر به [[نجف]] اشرف شد و از ذخایر گران سنگ آن حوزه بهره برد. اساتید بنام و معماران علمی و معنوی «کنی» در حوزه نجف عبارت بودند از: [[شیخ محمدحسن نجفی]] معروف به «صاحب [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر]]» (متوفی ۱۲۶۶ ق)، شیخ حسن کاشف الغطاء (متوفی ۱۲۶۲ ق) شیخ مشکور حولاوی نجفی (متوفی ۱۲۷۳ ق).<ref> نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۳، ص ۱۵۰۴؛ اعیان الشیعه، محسن امین عاملی، ج ۱۰، ص ۱۲۶.</ref> | |
− | + | در کنار [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] نجف، حوزه [[کربلا]] نیز جایگاه پرورش دانش طلبان بود. شیخ علی کنی در جوار آستان مقدس حضرت [[امام حسین]] علیه السلام از محضر دو استاد برجستهای چون [[شریف العلماء|شریف العلماء مازندرانی]] (متوفی ۱۲۴۵ ق) و [[سید ابراهیم موسوی قزوینی|سید ابراهیم قزوینی]] معروف به «صاحب ضوابط» (متوفی ۱۲۶۲ ق) کسب فیض کرد و دوره عالی [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را گذراند.<ref> معارف الرجال، ج ۲، ص ۱۱۳؛ مکارم الاثار، ج ۳، ص ۶۹۶.</ref> | |
− | + | [[میرزا محمدحسن شیرازی]] و [[شیخ مرتضی انصاری]] (متوفی ۱۲۸۱ ق) نیز از معاصران و دوستان نزدیک ملای کنی بودند. | |
+ | ==تدریس و شاگردان== | ||
+ | آن [[فقیه]] برجسته، تربیت شاگردان را یکی از اهداف اساسی خود قرار داد و به برپایی درس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] و دیگر رشتههای [[علوم اسلامی]] اقدام ورزید. برخی از شاگردان او از این قرارند: | ||
− | + | *شیخ موسی شراره عاملی (متوفی ۱۳۰۶ ق) | |
+ | *شیخ محمدباقر نجم آبادی (متوفی ۱۳۴۷ ق) | ||
+ | *شیخ اسدالله تهرانی (متوفی ۱۳۵۲ ق) | ||
+ | *سید محمود حیاطشاهی | ||
+ | *سید محمد لواسانی | ||
+ | *سید محمد مرعشی | ||
+ | *مولا محمدعلی خوانساری | ||
+ | *ملا محمدتقی سنجابی | ||
+ | *میرزا حسین نایبالصدر | ||
+ | *شیخ محمدحسین گرگانی (متوفی ۱۳۵۳ ق) | ||
+ | *شیخ حسین بافقی (متوفی ۱۳۱۳ ق).<ref> مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۳؛ مکارم الاثار، ج ۳، ص ۶۹۶؛ مجله مشکوه، ش ۴۰، ص ۸۳؛ نقباءالبشر، ج ۲، ص ۵۰۸.</ref> | ||
− | + | ==آثار و تألیفات== | |
+ | گنجینه پربار حاجی کنی به قرار زیر است: | ||
− | + | *ارشاد الأمّه، | |
+ | *ایضاح المشتبهات، | ||
+ | *تحقیق الدلائل فی شرح تلخیص المسائل (شامل مباحث مستقلی چون کتاب البیع، کتاب الخیارات، کتاب القضاء و کتاب الشهادات،<ref>آقا بزرگ تهرانی درباره کتب فوق مینویسد: «این کتاب ها به اتفاق تمام فقها و علما، دقیقتر و متینتر از جواهرالکلام و آکنده از تحقیقات است و در سراسر آن ریزهکاری ها و موشکافی هایی که اندیشه هیچ فقیهی به سوی آن راه نمیپوید، به چشم میخورد». ر.ک: نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۵۰۶.</ref> کتاب الطهاره و کتاب الصلاه)، | ||
+ | *تلخیص المسائل، | ||
+ | *[[توضیح المقال فی علم الرجال (کتاب)|توضیح المقال فی علم الرجال]]، | ||
+ | *حاشیه بر [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد الاحکام]]، | ||
+ | *رسالهای در استصحاب، | ||
+ | *رسالهای در اوامر و نواهی، | ||
+ | *رسالهای در مفاهیم و مواعظ حسنه.<ref>الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۱۱، ص ۵۷، ج ۳، ص ۳۹۲، ج ۴، ص ۴۲۷، ۴۹۸؛ ریحانه الادب، محمدعلی مدرس خیابانی، ج ۳، ص ۳۹۲؛ طرائف المقال، جابلقی، ج ۲، ص ۳۷۵، نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۵، ص ۱۸۸.</ref> | ||
− | + | ==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی== | |
− | + | '''خدمات اجتماعی:''' | |
− | + | پس از اقامت حاج ملاعلی کنی در [[تهران]]، مراجعات پی در پی مردم و پرسش های کتبی و شفاهی آنان در قالب استفتاءات شرعی آغاز شد و روزبروز افزایش مییافت و ایشان یگانه محور پاسخگویی به سؤالات دینی و تنها ملجأ رسیدگی به مشکلات مردم بشمار میرفت.<ref> احسن الودیعه، محمدمهدی کاظمی موسوی، ج ۱، ص ۸۲.</ref> به دلیل فزونی مقلدان و بنا به درخواست آنان، سرانجام در سال ۱۲۷۱ ق، رساله عملیه آن [[فقیه]] وارسته به چاپ رسید<ref> الاجازه الکبیره، آیت الله مرعشی نجفی، ص ۴۱۶.</ref> تا مردم مؤمن [[احکام]] دینی خود را بر اساس [[فتوا|فتاوای]] مجتهد و [[مرجعیت|مرجع]] تقلید خویش انجام دهند. | |
− | + | آیت الله کنی همچنین تولیت مدرسه مروی را عهدهدار شد و با نظارت و حسن تدبیر او، نظم شایان تحسینی بر برنامههای آن محیط معنوی و روحانی حکمفرما گشت.<ref> کتاب «روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه»، ص ۱۴۵.</ref> | |
− | به | + | ساخت آب انبار و کاروانسرا به منظور رفاه و آسایش قافلهها ـ چون کاروانسرایی در خاتون آباد ـ نیز از خدمات عمومی و عام المنفعه حاجی بود.<ref> نامههای سیاسی دهخدا، ص ۱۰۳؛ نخبه سیفیّه، محمدعلی قورخانچی صولت نظام، ص ۶۵.</ref> مُهر آیت الله کنی سند اعتبار اسناد بشمار میرفت. معامله کنندگان برای معتبر ساختن کاغذ و سند معامله خویش به در خانه او رفته، سند خود را با مُهر مبارکش اعتبار میبخشیدند.<ref> تاریخ بیگدلی، دکتر غلامحسین بیگدلی، ص ۹۱۴؛ مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۴.</ref> |
− | ''' | + | '''مقابله با ظلم و استبداد:''' |
− | + | بسیاری از مورخان تاریخ معاصر [[ایران]] بر این نکته اعتراف دارند که ناصرالدین شاه قاجار از عظمت و نفوذ آیت الله کنی فوق العاده بیم و ملاحظه داشت و این امر حاکی از قدرت معنوی، نفوذ کلام، پیوند با مردم و [[شجاعت]] آن مرجع دینی است. عالمی که با تحقیر و شکستن قدرت پوشالی کارگزاران ظالم، سایه حمایت خویش را بر مردم ضعیف گسترده بود. در این مقال به نمونههای درخشانی از شجاعت و غیرت دینی او اشاره میکنیم: | |
− | + | میرزا محمدمهدی لکهنوی مینویسد: «اینک حکم محکم ایشان مشابهت دارد. از سلطان و شاهزادگان و امرا کسی را جرأت آن نیست که بیاذن ایشان اقدام بر تکلم نماید و یا بیمشورت ایشان اجرای مطلبی بنماید. امرای عصر حتی ناصرالدین شاه قاجار از وی خائف میبودند و شاه مذکور مکرر به خانهاش به جهت ملاقات میآمد».<ref> تکمله نجوم السماء، میرزا محمدمهدی لکنهوی، ج ۲، ص ۲۱، ۲۳.</ref> | |
− | + | نوشتهاند: «روزی ناصرالدین شاه به منظور شکار، به همراه اطرافیانش از دروازه شهر خارج شد. هنوز مسافتی را طی نکرده بود که از دور نگاهی به پایتخت کرد و در فکر فرورفت. پس از آن بیدرنگ از شکار منصرف شد و به تهران بازگشت. یکی از درباریان سبب انصراف شاه را از شکار جویا شد. شاه در پاسخ گفت: چون از دروازه بیرون رفتم، نگاهم به شهر و دروازه افتاد، این فکر در نظرم آمد که اگر حاجی ملا علی کنی امر نماید درِ این دروازه را بر روی من ببندند و باز نکنند، من چه خواهم کرد! از این رو ترس و وحشت مرا فراگرفت و گفتم برگشتن بهتر است».<ref>مجله مشکوه، ش۴۰، ص۸۱.</ref> | |
− | + | کردار مغایر با [[دین]] و همکاری ذلت آور با بیگانگانی چون روس و انگلیس، از شاه چهره کریه و خائنی ساخته بود؛ بدان حد که حاجی درباره او میگفت: «او ناصرالدین شاه (یاری کننده دین) نیست، بلکه ناصرالکفر است».<ref> مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۴.</ref> | |
− | + | '''مبارزه با امتیاز رویتر:''' | |
− | + | در هیجدهم [[جمادی الثانی]] ۱۲۸۹ ق قراردادی میان ناصرالدین شاه و نماینده بارون ژولیوس دورویتر ـ سرمایه دار انگلیسی ـ به امضا رسید که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و به دنبال آن تسلط سیاسی انگلستان بر سرتاسر ایران برقرار میشد. این امتیاز که کشور را در اندک زمانی تحت استعمار بریتانیا قرار میداد، از نمونههای فوق العادهای بود که میتوان آن را کودتای اقتصادی نامید.<ref> مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابک)، ص ۶۹.</ref> کارگردان اصلی و بانیان پشت پرده در اعطای امتیاز، دو روشنفکر بیخردی بودند که به موجب غرب باوری و مطامع شخصی خویش، کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند. این دو خائن میرزا حسن خان سپهسالار (مشیرالدوله) و میرزا ملکم خان ناظم الدوله بودند که با اخذ [[رشوه خواری|رشوه]] کلان، زمینه اعطای تمام ثروت و منابع طبیعی و اقتصادی کشور را به یک سرمایهدار خارجی فراهم کردند.<ref> همان، ص ۷۱؛ عصر بیخبری، ص ۳۸.</ref> به موجب این قرارداد امضا شده، تأسیس راه آهن از دریای خزر تا خلیج فارس علاوه بر حق تصرف کلیه زمین های واقع در مسیر، دایر کردن راه آهن شهری، بهرهبرداری از همه معادن، از جمله زغال سنگ، نفت و آهن و سُرب، بهرهبرداری از جنگل های ملی در سراسر مملکت و وصول انحصاری حقوق گمرکی و به طور خلاصه کلیه منابع ثروت ملی ایران به رویتر واگذار شد.<ref> تاریخ روابط خارجی ایران، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ج ۱، ص ۲۸۹؛ مقدمه فکری نهضت مشروطیت، علی اکبر ولایتی، ص ۸۸؛ ارگات ها تا مشروطیت، محمدرضا فشاهی، ص ۴۴۱ و ۴۴۲.</ref> «لرد کرزن» این امتیاز را چنین توصیف میکند: «...موقعی که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بین المللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروت های زمینی، زیرزمینی و کلیه منابع طبیعی و پولی و اقتصادی کشورش را بدین سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایهدار خارجی گذاشته باشد».<ref> مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابک)، ص ۶۹.</ref> | |
− | + | حاج ملا علی کنی با رهبری مبارزه علیه امتیاز رویتر، افکار عمومی مردم را در جهت لغو امتیاز هدایت کرد. نامه اعتراض آمیز و کوبنده او به شاه، سند زنده تیزبینی و آگاهی آن مرجع [[شیعه]] بوده و قدرت تشخیص و توانایی درک مسائل پیچیده سیاسی او را بر همگان روشن میسازد.<ref> ر.ک: عصر بیخبری، ص ۱۲۴.</ref> | |
− | + | نفوذ کلام و اقتدار مردمی حاجی کنی، خیزش و حرکت مردم پایتخت را به دنبال داشت. سیل خروشان ملت، آماده عمل به دستور مرجع شجاع خویش شدند و برای انجام تکلیف از هیچ گونه جانفشانی و مجاهدت دریغ نورزیدند. لغو امتیاز و برکناری محمدحسین خان سپهسالار از صدراعظمی، دو خواستهای بود که علما و مردم بر آن اصرار داشتند؛ بدان حد که پس از بازگشت ناصرالدین شاه از سفر اروپا و به محض پیاده شدن از کشتی و ورود به بندر انزلی، استقبال کنندگان درباری، بیداری و خیزش مردم به رهبری روحانیون را گزارش داده، به او فهماندند که اگر صدراعظم همراه شما وارد تهران شود، شورش عظیمی در پایتخت برپا خواهد شد. به این سبب شاه در مرحله نخست سپهسالار را از مقام صدراعظمی عزل کرد و او را در رشت قرار داد و خود رهسپار تهران گردید<ref> نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، حامد الگار، ص ۲۴۸.</ref> و سپس در دهه آخر [[رمضان]] ۱۲۹۰ ق بطلان قرارداد به طور رسمی اعلان شد<ref> مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابکی)، ص ۸۳.</ref> و سرانجام، تلاش عالمانی چون ملا علی کنی و حمایت و حضور مردم وظیفه شناس جامه عمل پوشید و ورقی زرین بر تاریخ پرافتخار [[مرجعیت]] شیعه و پیوند امت با روحانیت افزوده شد و اقتدار علمای متعهد را عیان ساخت. | |
− | + | ==اخلاق و صفات== | |
− | + | رسیدگی به ضعیفان، دستگیری از مستمندان و تلاش در پی رفع گرفتاری نیازمندان، از صفات بارز ملاعلی کنی بود. او چون پدری دلسوز، بسیاری از یتیمان درمانده را تحت تکفل قرار داده و برای گذران زندگی آنان مقرری مناسبی در نظر گرفته بود و همچنین برای حل مشکل بیمارانی که بنیه مالی ضعیفی داشتند، مکان هایی را به منظور پرداخت پول داروها در نظر گرفته بود تا آنان با دریافت مبلغ آن، به درمان خود اقدام کنند.<ref> معارف الرجال، ج ۲، ص ۱۱۲، مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۴.</ref> | |
− | + | آیت الله کنی در قلب همه جای داشت. علاقه و محبت درونی مردم به این پیشوای سترگ در تمام حالات هویدا بود. | |
− | + | ساموئل گرین ویلر بنجامین ـ نخستین سفیر آمریکا در [[ایران]] ـ در خاطرات خود چنین مینویسد: «...بزرگترین مجتهد حالیه که به منزله رئیس عدالتخانه حالیه ممالک فرنگ است حاجی ملا علی کنی است. حاجی ملا علی شخص مسنی است و ظاهراً مایل به تجمل نیست بلکه میل به سادگی زیاد دارد. اگر چه املاک او زیاد است مع هذا نمیخواهد جلال و ظاهر سازی به خرج دهد. وقتی در کوچهای راه میرود بر قاطر سفیدی سوار میشود و فقط یک نفر نوکر دارد، اما جمعیت از هر طرف کوچه به جلوِ او ازدحام میکنند مثل این که وجودی ملکوتی است. اگر یک کلمه بگوید میتواند اعلیحضرت را از سلطنت خلع کند. سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول میکشیدند به من گفتند که اگر چه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شدهایم، اما اگر حاجی ملا علی امر کند همه شما را میکشیم!».<ref> ایران و ایرانیان، ساموئل گرین بنجامین، ص ۴۹۹.</ref> | |
+ | ==وفات== | ||
− | + | مرحوم ملا علی کنی، سرانجام در روز پنجشنبه ۲۷ [[ماه محرم|محرم]] ۱۳۰۶ قمری در تهران دار فانی را وداع گفت.<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۴، ص ۶۳۵.</ref> پیکر مطهرش را تا شهر ری [[تشییع جنازه|تشییع]] نمودند و در حرم [[حضرت عبدالعظیم حسنی]] به خاک سپردند.<ref>نقباءالبشر، ج۳، ص۱۵۰۶؛ کتاب «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه»، ص ۶۸۱.</ref> | |
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد۱، زندگینامه "ملا علی کنی" از محمدباقر پورامینی. | ||
+ | *"آیتاللّه حاج ملا علی کنی"، مجله افق حوزه، ۱۰ بهمن ۱۳۸۶، شماره ۱۷۷، [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/6435/6836/82066?ParentID=79244 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]. | ||
− | + | [[رده:علمای قرن سیزدهم]][[رده:علماء شیعه]] | |
− | + | [[رده:مراجع تقلید]] | |
− | + | [[رده:فقیهان]] | |
− | + | [[رده:مجتهدین]] | |
− | + | [[رده:مدفونین در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی]] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− |
نسخهٔ کنونی تا ۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۹
«آیت اللّه حاج ملا علی کنی» (۱۳۰۶-۱۲۲۰ ق)، عالم ربانی و فقیه مجاهد شیعه در قرن ۱۳ قمری و از شاگردان شیخ محمدحسن نجفی بود. او از جمله شخصیت های بزرگ در عصر قاجار به شمار می آید که با استبداد و استعمار مبارزه کرد. رسیدگی به ضعیفان، دستگیری از مستمندان و تلاش در پی رفع گرفتاری نیازمندان، از صفات بارز ملاعلی کنی بود. «توضیح المقال فی علم الرجال»، از جمله آثار اوست.
نام کامل | حاج ملا علی کنی |
زادروز | ۱۲۲۰ قمری |
زادگاه | تهران |
وفات | ۱۳۰۶ قمری |
مدفن | شهر ری، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی |
اساتید |
شیخ محمدحسن نجفی، شریف العلماء مازندرانی، سید ابراهیم قزوینی، شیخ حسن کاشف الغطاء،... |
شاگردان |
شیخ اسدالله تهرانی، سید محمد لواسانی، شیخ موسی شراره عاملی، سید محمد مرعشی،... |
آثار |
توضیح المقال فی علم الرجال، ارشاد الأمة، ایضاح المشتبهات، تحقیق الدلائل فی شرح تلخیص المسائل،... |
محتویات
تحصیل و استادان
ملا علی کنی فرزند میرزا قربانعلی آملی در سال ۱۲۲۰ هجری قمری در محله «کن» واقع در شمال غرب تهران دیده به جهان گشود.[۱]
او پس از سعی و تلاش در مکتب، در اندیشه حضور در حوزه علوم دینی بود، لیکن با مخالفت خانوادهاش روبرو گردید و در آغاز به صورت مخفیانه به درس مشغول شد و سپس با کسب رضایت آنان راهی حوزه تهران گردید و از آن جا به اصفهان رفت و در آن شهر از محفل درس استادی چون سید اسدالله اصفهانی (متوفی ۱۲۹۰ ق) استفاده کرد.[۲]
وی سپس آماده سفر به نجف اشرف شد و از ذخایر گران سنگ آن حوزه بهره برد. اساتید بنام و معماران علمی و معنوی «کنی» در حوزه نجف عبارت بودند از: شیخ محمدحسن نجفی معروف به «صاحب جواهر» (متوفی ۱۲۶۶ ق)، شیخ حسن کاشف الغطاء (متوفی ۱۲۶۲ ق) شیخ مشکور حولاوی نجفی (متوفی ۱۲۷۳ ق).[۳]
در کنار حوزه علمیه نجف، حوزه کربلا نیز جایگاه پرورش دانش طلبان بود. شیخ علی کنی در جوار آستان مقدس حضرت امام حسین علیه السلام از محضر دو استاد برجستهای چون شریف العلماء مازندرانی (متوفی ۱۲۴۵ ق) و سید ابراهیم قزوینی معروف به «صاحب ضوابط» (متوفی ۱۲۶۲ ق) کسب فیض کرد و دوره عالی فقه و اصول را گذراند.[۴]
میرزا محمدحسن شیرازی و شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱ ق) نیز از معاصران و دوستان نزدیک ملای کنی بودند.
تدریس و شاگردان
آن فقیه برجسته، تربیت شاگردان را یکی از اهداف اساسی خود قرار داد و به برپایی درس فقه و اصول و دیگر رشتههای علوم اسلامی اقدام ورزید. برخی از شاگردان او از این قرارند:
- شیخ موسی شراره عاملی (متوفی ۱۳۰۶ ق)
- شیخ محمدباقر نجم آبادی (متوفی ۱۳۴۷ ق)
- شیخ اسدالله تهرانی (متوفی ۱۳۵۲ ق)
- سید محمود حیاطشاهی
- سید محمد لواسانی
- سید محمد مرعشی
- مولا محمدعلی خوانساری
- ملا محمدتقی سنجابی
- میرزا حسین نایبالصدر
- شیخ محمدحسین گرگانی (متوفی ۱۳۵۳ ق)
- شیخ حسین بافقی (متوفی ۱۳۱۳ ق).[۵]
آثار و تألیفات
گنجینه پربار حاجی کنی به قرار زیر است:
- ارشاد الأمّه،
- ایضاح المشتبهات،
- تحقیق الدلائل فی شرح تلخیص المسائل (شامل مباحث مستقلی چون کتاب البیع، کتاب الخیارات، کتاب القضاء و کتاب الشهادات،[۶] کتاب الطهاره و کتاب الصلاه)،
- تلخیص المسائل،
- توضیح المقال فی علم الرجال،
- حاشیه بر قواعد الاحکام،
- رسالهای در استصحاب،
- رسالهای در اوامر و نواهی،
- رسالهای در مفاهیم و مواعظ حسنه.[۷]
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
خدمات اجتماعی:
پس از اقامت حاج ملاعلی کنی در تهران، مراجعات پی در پی مردم و پرسش های کتبی و شفاهی آنان در قالب استفتاءات شرعی آغاز شد و روزبروز افزایش مییافت و ایشان یگانه محور پاسخگویی به سؤالات دینی و تنها ملجأ رسیدگی به مشکلات مردم بشمار میرفت.[۸] به دلیل فزونی مقلدان و بنا به درخواست آنان، سرانجام در سال ۱۲۷۱ ق، رساله عملیه آن فقیه وارسته به چاپ رسید[۹] تا مردم مؤمن احکام دینی خود را بر اساس فتاوای مجتهد و مرجع تقلید خویش انجام دهند.
آیت الله کنی همچنین تولیت مدرسه مروی را عهدهدار شد و با نظارت و حسن تدبیر او، نظم شایان تحسینی بر برنامههای آن محیط معنوی و روحانی حکمفرما گشت.[۱۰]
ساخت آب انبار و کاروانسرا به منظور رفاه و آسایش قافلهها ـ چون کاروانسرایی در خاتون آباد ـ نیز از خدمات عمومی و عام المنفعه حاجی بود.[۱۱] مُهر آیت الله کنی سند اعتبار اسناد بشمار میرفت. معامله کنندگان برای معتبر ساختن کاغذ و سند معامله خویش به در خانه او رفته، سند خود را با مُهر مبارکش اعتبار میبخشیدند.[۱۲]
مقابله با ظلم و استبداد:
بسیاری از مورخان تاریخ معاصر ایران بر این نکته اعتراف دارند که ناصرالدین شاه قاجار از عظمت و نفوذ آیت الله کنی فوق العاده بیم و ملاحظه داشت و این امر حاکی از قدرت معنوی، نفوذ کلام، پیوند با مردم و شجاعت آن مرجع دینی است. عالمی که با تحقیر و شکستن قدرت پوشالی کارگزاران ظالم، سایه حمایت خویش را بر مردم ضعیف گسترده بود. در این مقال به نمونههای درخشانی از شجاعت و غیرت دینی او اشاره میکنیم:
میرزا محمدمهدی لکهنوی مینویسد: «اینک حکم محکم ایشان مشابهت دارد. از سلطان و شاهزادگان و امرا کسی را جرأت آن نیست که بیاذن ایشان اقدام بر تکلم نماید و یا بیمشورت ایشان اجرای مطلبی بنماید. امرای عصر حتی ناصرالدین شاه قاجار از وی خائف میبودند و شاه مذکور مکرر به خانهاش به جهت ملاقات میآمد».[۱۳]
نوشتهاند: «روزی ناصرالدین شاه به منظور شکار، به همراه اطرافیانش از دروازه شهر خارج شد. هنوز مسافتی را طی نکرده بود که از دور نگاهی به پایتخت کرد و در فکر فرورفت. پس از آن بیدرنگ از شکار منصرف شد و به تهران بازگشت. یکی از درباریان سبب انصراف شاه را از شکار جویا شد. شاه در پاسخ گفت: چون از دروازه بیرون رفتم، نگاهم به شهر و دروازه افتاد، این فکر در نظرم آمد که اگر حاجی ملا علی کنی امر نماید درِ این دروازه را بر روی من ببندند و باز نکنند، من چه خواهم کرد! از این رو ترس و وحشت مرا فراگرفت و گفتم برگشتن بهتر است».[۱۴]
کردار مغایر با دین و همکاری ذلت آور با بیگانگانی چون روس و انگلیس، از شاه چهره کریه و خائنی ساخته بود؛ بدان حد که حاجی درباره او میگفت: «او ناصرالدین شاه (یاری کننده دین) نیست، بلکه ناصرالکفر است».[۱۵]
مبارزه با امتیاز رویتر:
در هیجدهم جمادی الثانی ۱۲۸۹ ق قراردادی میان ناصرالدین شاه و نماینده بارون ژولیوس دورویتر ـ سرمایه دار انگلیسی ـ به امضا رسید که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و به دنبال آن تسلط سیاسی انگلستان بر سرتاسر ایران برقرار میشد. این امتیاز که کشور را در اندک زمانی تحت استعمار بریتانیا قرار میداد، از نمونههای فوق العادهای بود که میتوان آن را کودتای اقتصادی نامید.[۱۶] کارگردان اصلی و بانیان پشت پرده در اعطای امتیاز، دو روشنفکر بیخردی بودند که به موجب غرب باوری و مطامع شخصی خویش، کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند. این دو خائن میرزا حسن خان سپهسالار (مشیرالدوله) و میرزا ملکم خان ناظم الدوله بودند که با اخذ رشوه کلان، زمینه اعطای تمام ثروت و منابع طبیعی و اقتصادی کشور را به یک سرمایهدار خارجی فراهم کردند.[۱۷] به موجب این قرارداد امضا شده، تأسیس راه آهن از دریای خزر تا خلیج فارس علاوه بر حق تصرف کلیه زمین های واقع در مسیر، دایر کردن راه آهن شهری، بهرهبرداری از همه معادن، از جمله زغال سنگ، نفت و آهن و سُرب، بهرهبرداری از جنگل های ملی در سراسر مملکت و وصول انحصاری حقوق گمرکی و به طور خلاصه کلیه منابع ثروت ملی ایران به رویتر واگذار شد.[۱۸] «لرد کرزن» این امتیاز را چنین توصیف میکند: «...موقعی که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بین المللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروت های زمینی، زیرزمینی و کلیه منابع طبیعی و پولی و اقتصادی کشورش را بدین سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایهدار خارجی گذاشته باشد».[۱۹]
حاج ملا علی کنی با رهبری مبارزه علیه امتیاز رویتر، افکار عمومی مردم را در جهت لغو امتیاز هدایت کرد. نامه اعتراض آمیز و کوبنده او به شاه، سند زنده تیزبینی و آگاهی آن مرجع شیعه بوده و قدرت تشخیص و توانایی درک مسائل پیچیده سیاسی او را بر همگان روشن میسازد.[۲۰]
نفوذ کلام و اقتدار مردمی حاجی کنی، خیزش و حرکت مردم پایتخت را به دنبال داشت. سیل خروشان ملت، آماده عمل به دستور مرجع شجاع خویش شدند و برای انجام تکلیف از هیچ گونه جانفشانی و مجاهدت دریغ نورزیدند. لغو امتیاز و برکناری محمدحسین خان سپهسالار از صدراعظمی، دو خواستهای بود که علما و مردم بر آن اصرار داشتند؛ بدان حد که پس از بازگشت ناصرالدین شاه از سفر اروپا و به محض پیاده شدن از کشتی و ورود به بندر انزلی، استقبال کنندگان درباری، بیداری و خیزش مردم به رهبری روحانیون را گزارش داده، به او فهماندند که اگر صدراعظم همراه شما وارد تهران شود، شورش عظیمی در پایتخت برپا خواهد شد. به این سبب شاه در مرحله نخست سپهسالار را از مقام صدراعظمی عزل کرد و او را در رشت قرار داد و خود رهسپار تهران گردید[۲۱] و سپس در دهه آخر رمضان ۱۲۹۰ ق بطلان قرارداد به طور رسمی اعلان شد[۲۲] و سرانجام، تلاش عالمانی چون ملا علی کنی و حمایت و حضور مردم وظیفه شناس جامه عمل پوشید و ورقی زرین بر تاریخ پرافتخار مرجعیت شیعه و پیوند امت با روحانیت افزوده شد و اقتدار علمای متعهد را عیان ساخت.
اخلاق و صفات
رسیدگی به ضعیفان، دستگیری از مستمندان و تلاش در پی رفع گرفتاری نیازمندان، از صفات بارز ملاعلی کنی بود. او چون پدری دلسوز، بسیاری از یتیمان درمانده را تحت تکفل قرار داده و برای گذران زندگی آنان مقرری مناسبی در نظر گرفته بود و همچنین برای حل مشکل بیمارانی که بنیه مالی ضعیفی داشتند، مکان هایی را به منظور پرداخت پول داروها در نظر گرفته بود تا آنان با دریافت مبلغ آن، به درمان خود اقدام کنند.[۲۳]
آیت الله کنی در قلب همه جای داشت. علاقه و محبت درونی مردم به این پیشوای سترگ در تمام حالات هویدا بود.
ساموئل گرین ویلر بنجامین ـ نخستین سفیر آمریکا در ایران ـ در خاطرات خود چنین مینویسد: «...بزرگترین مجتهد حالیه که به منزله رئیس عدالتخانه حالیه ممالک فرنگ است حاجی ملا علی کنی است. حاجی ملا علی شخص مسنی است و ظاهراً مایل به تجمل نیست بلکه میل به سادگی زیاد دارد. اگر چه املاک او زیاد است مع هذا نمیخواهد جلال و ظاهر سازی به خرج دهد. وقتی در کوچهای راه میرود بر قاطر سفیدی سوار میشود و فقط یک نفر نوکر دارد، اما جمعیت از هر طرف کوچه به جلوِ او ازدحام میکنند مثل این که وجودی ملکوتی است. اگر یک کلمه بگوید میتواند اعلیحضرت را از سلطنت خلع کند. سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول میکشیدند به من گفتند که اگر چه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شدهایم، اما اگر حاجی ملا علی امر کند همه شما را میکشیم!».[۲۴]
وفات
مرحوم ملا علی کنی، سرانجام در روز پنجشنبه ۲۷ محرم ۱۳۰۶ قمری در تهران دار فانی را وداع گفت.[۲۵] پیکر مطهرش را تا شهر ری تشییع نمودند و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپردند.[۲۶]
پانویس
- ↑ علماء معاصرین، ملا علی واعظ خیابانی، ص ۲۶؛ گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۴، ص ۶۳.
- ↑ مکارم الاثار در احوال رجال دوره قاجار، میرزا محمدعلی معلم حبیب آبادی، ج ۳، ص ۶۹۶؛ اختران فروزان ری و تهران، محمد شریف رازی، ص ۱۱۴؛ مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۲؛ معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج ۲، ص ۱۱۳.
- ↑ نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۳، ص ۱۵۰۴؛ اعیان الشیعه، محسن امین عاملی، ج ۱۰، ص ۱۲۶.
- ↑ معارف الرجال، ج ۲، ص ۱۱۳؛ مکارم الاثار، ج ۳، ص ۶۹۶.
- ↑ مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۳؛ مکارم الاثار، ج ۳، ص ۶۹۶؛ مجله مشکوه، ش ۴۰، ص ۸۳؛ نقباءالبشر، ج ۲، ص ۵۰۸.
- ↑ آقا بزرگ تهرانی درباره کتب فوق مینویسد: «این کتاب ها به اتفاق تمام فقها و علما، دقیقتر و متینتر از جواهرالکلام و آکنده از تحقیقات است و در سراسر آن ریزهکاری ها و موشکافی هایی که اندیشه هیچ فقیهی به سوی آن راه نمیپوید، به چشم میخورد». ر.ک: نقباءالبشر، ج ۴، ص ۱۵۰۶.
- ↑ الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۱۱، ص ۵۷، ج ۳، ص ۳۹۲، ج ۴، ص ۴۲۷، ۴۹۸؛ ریحانه الادب، محمدعلی مدرس خیابانی، ج ۳، ص ۳۹۲؛ طرائف المقال، جابلقی، ج ۲، ص ۳۷۵، نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۵، ص ۱۸۸.
- ↑ احسن الودیعه، محمدمهدی کاظمی موسوی، ج ۱، ص ۸۲.
- ↑ الاجازه الکبیره، آیت الله مرعشی نجفی، ص ۴۱۶.
- ↑ کتاب «روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه»، ص ۱۴۵.
- ↑ نامههای سیاسی دهخدا، ص ۱۰۳؛ نخبه سیفیّه، محمدعلی قورخانچی صولت نظام، ص ۶۵.
- ↑ تاریخ بیگدلی، دکتر غلامحسین بیگدلی، ص ۹۱۴؛ مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۴.
- ↑ تکمله نجوم السماء، میرزا محمدمهدی لکنهوی، ج ۲، ص ۲۱، ۲۳.
- ↑ مجله مشکوه، ش۴۰، ص۸۱.
- ↑ مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۴.
- ↑ مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابک)، ص ۶۹.
- ↑ همان، ص ۷۱؛ عصر بیخبری، ص ۳۸.
- ↑ تاریخ روابط خارجی ایران، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ج ۱، ص ۲۸۹؛ مقدمه فکری نهضت مشروطیت، علی اکبر ولایتی، ص ۸۸؛ ارگات ها تا مشروطیت، محمدرضا فشاهی، ص ۴۴۱ و ۴۴۲.
- ↑ مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابک)، ص ۶۹.
- ↑ ر.ک: عصر بیخبری، ص ۱۲۴.
- ↑ نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، حامد الگار، ص ۲۴۸.
- ↑ مقاله امتیاز استعماری رویتر (قتل اتابکی)، ص ۸۳.
- ↑ معارف الرجال، ج ۲، ص ۱۱۲، مجله پیام انقلاب، ش ۷۱، ص ۴۴.
- ↑ ایران و ایرانیان، ساموئل گرین بنجامین، ص ۴۹۹.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۴، ص ۶۳۵.
- ↑ نقباءالبشر، ج۳، ص۱۵۰۶؛ کتاب «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه»، ص ۶۸۱.
منابع
- گلشن ابرار، جلد۱، زندگینامه "ملا علی کنی" از محمدباقر پورامینی.
- "آیتاللّه حاج ملا علی کنی"، مجله افق حوزه، ۱۰ بهمن ۱۳۸۶، شماره ۱۷۷، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.