اولو الالباب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
اولو الالباب به معنای عاقل، دانا، رزين و خردمندان است.
+
'''«أولوا الألباب»''' از واژگان [[قرآن|قرآنی]] به معنای صاحبان [[عقل]] و خردمندان دارای بینایی دل، در مقابل نادانان و کوردلان در پذیرش [[حق]] است. در واقع «اولوا الالباب» آنهایى هستند که عقل خود را به کار مى‌‏گیرند و در پرتو آن، راه زندگى و سعادت را مى‌‏یابند. [[قرآن کریم]] ضمن ستودن «اولوا الالباب»، ویژگی­‌هایی را برای آنان شمرده است، از جمله: یاد خدا، [[تفکر]]، [[صبر]]، تذکر پذیری، نیکوکاری.
  
== اولو الالباب  در قرآن ==
+
==معنای اولواالالباب==
 +
در ترکیب «أُولُوا الْأَلْبابِ»، کلمه «اولوا» اسم جمع است؛ یعنی مفردی است که دلالت بر معنای جمع دارد؛ چون مفردش «ذو» به معنای صاحب است. «اولوا» نیز به معنای صاحبان می‌باشد.
  
اولو الالباب الذين يوفون بعهد الله و لا ينقضون الميثاق و الذين يصلون ما امر الله...و يدرؤن بالحسنة السيّئة ; خردمندان: كسانيند كه به پيمان با خداى پايبند بوند و پيمان نشكنند و به هر موردى كه خدا امر فرموده رابطه برقرار كنند (و به هر جا كه به گسستن امر كرده بگسلند) و از خداى بترسند و از سختى حساب قيامت هراسناك باشند. و كسانى كه جهت نيل به رضاى خداوندگار خويش شكيبائى پيشه كنند و نماز را بپاى دارند و از آنچه خدا روزيشان كرده پنهان و آشكار انفاق نمايند و در برابر بدى نيكى پاداش دهند. آنانند كه سراى آخرت، بهشت عدن از آن آنان باشد... <ref> رعد: 19</ref>
+
«اَلباب» جمع «لُبّ»، به معنای عقول است. [[راغب اصفهانی|راغب]] می گوید: «الباب» یعنی عقل خالص و عقلی که از هر آلودگی پاک است. «لُبّ» به معنای اصل و مغز هر چیزی است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، محقق: داوودی، دار الشامیه ـ بیروت، ص ۷۳۳.</ref> و نیز گفته شده «الباب» از ریشه «لبب» به معنای مغز است، مثل مغز بادام و... و در اصطلاح قرآنی به معنای عقول، عقل، عقل خالص و پاک آمده است. لذا «اولواالباب» به افراد صاحب تفکر و اندیشه و درک، اطلاق می شود.<ref>قرشی، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ۶، ص ۱۷۶.</ref>
  
== اولو الالباب در روایات ==
+
نامگذارى به عقل پاک و خالص براى این است که عقل و خرد، خالص کننده‏ همه معانى است که در وجود انسان هست. گفته‏ اند مفهوم واژه «لُبّ» برتر و والاتر از معنى [[عقل]] است؛ هر لُبّى عقل است و هر عقلى لُبّ نیست؛ لذا خداى تعالى فهمیدن و درک احکامى که عقل‏ هاى کامل و پاک، آنها را مى ‏فهمند، مربوط به «أُولُوا الْأَلْباب» می داند، یعنى فرزانگان و صاحبان عقول و خردهاى کامل.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۷۳۳.</ref>
  
پيغمبر (ص) فرمود: «شايسته است كه شخص خردمند اوقات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسيم كند: در بخشى با خداى خود راز و نياز كند و بخش ديگر را به حسابرسى خود بپردازد و سومين بخش را به همنشينى با دانشمندى كه او را در امر دينش يارى دهد صرف نمايد و بخش چهارم را صرف در لذتهاى حلال كند».
+
«لُبّ» در انسان‏ ها به معناى [[عقل]] است، چون‏ عقل در آدمى مانند مغز گردو است نسبت به پوست آن، و لذا در [[قرآن]] «لُب» به همین معنا استعمال شده، و گویا کلمه عقل به آن معنایى که امروز معروف شده یکى از اسماء مستحدثه است، که از راه غلبه استعمال این معنا را به خود گرفته، و به همین جهت کلمه عقل، در قرآن نیامده، و تنها افعال مشتق شده از آن در قرآن استعمال شده است، مانند «یعقلون».<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج ‏۲، ص ۶۰۷.</ref>
  
امام كاظم (ع) فرمود: «عمل اندك از خردمند مقبول و عمل بسيار از اهل هوا و هوس و جهالت مردود است».
+
اگرچه همه افراد (جز دیوانگان) صاحب عقل ‏اند، اما «اولوا الالباب» به همه آنها گفته نمى‏ شود. بلکه منظور آنهایى هستند که عقل و خرد خود را به کار مى ‏گیرند و در پرتو این چراغ پر فروغ، راه زندگى و سعادت را مى ‏یابند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ج ۲، ص ۳۴۲.</ref>
  
پيغمبر (ص) فرمود: «از صفات خردمند اينست كه چون با جهالت جاهلان برخورد كند حلم ورزد و از ظلم ظالم گذشت بمورد كند و با زير دستان فروتن باشد و از همگنان در نيكى پيشتاز باشد و چون بخواهد سخن گويد در آغاز بينديشد. اگر سخن خير است بگويد و سود برد و اگر شر است سكوت كند و سالم ماند».
+
تعبیر «أُولی الْأَلْبابِ» ۱۶ بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته و هر مرتبه همراه با یک کمال و وصفى بیان شده است.
 +
==ویژگی‌های اولواالالباب==
 +
[[قرآن کریم]] در آیات ۱۹ تا ۲۲ [[سوره رعد]]، برخی از صفات و ویژگی های «اولوا الالباب» و صاحبان خرد را بیان می کند:
  
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «شخص خردمند به كسى كه ممكن است سخن او را باور نكند مطلبى بازگو ننمايد و از كسى كه ممكن است خواسته اش را رد كند چيزى نخواهد و به كارى كه موجب عذرخواهى شود اقدام ننمايد و بكسى كه شايسته نيست اميدوار نباشد».
+
{{متن قرآن|«أَفَمَنْ یعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک الْحَقُّ کمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ إِنَّمَا یتَذَکرُ أُولُو الْأَلْبَابِ * الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا ینْقُضُونَ الْمِیثَاقَ * وَالَّذِینَ یصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَیخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ * وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً وَیدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُولَٰئِک لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»}}. خردمندان، کسانی اند که به پیمان با خداى پایبند بوند و پیمان نشکنند و به هر موردى که خدا امر فرموده رابطه برقرار کنند (و به هر جا که به گسستن امر کرده بگسلند) و از خداى بترسند و از سختى حساب قیامت هراسناک باشند. و کسانى که جهت نیل به رضاى خداوندگار خویش شکیبائى پیشه کنند و نماز را بپاى دارند و از آنچه خدا روزیشان کرده پنهان و آشکار انفاق نمایند و در برابر بدى نیکى پاداش دهند. آنانند که سراى آخرت، بهشت عدن از آن آنان باشد.<ref> [[سوره رعد|رعد]]، ۱۹-۲۲.</ref>
  
امام صادق (ع) فرمود: «خردمند از يك سوراخ دو بار گزيده نشود».<ref> مرحوم مجلسی بحار:1/129 ـ 138  </ref>
+
ـ تذکر پذیری: {{متن قرآن|«إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ‏»}}؛ تنها صاحبان اندیشه متذکر مى ‏شوند.
  
و نيز فرمود: «خردمند خواه ناخواه دين دارد و كسى كه دين دارد به بهشت خواهد رفت».
+
ـ وفا به عهد الهی: {{متن قرآن|«الَّذینَ یوفُونَ‏ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا ینْقُضُونَ الْمیثاقَ»}}؛ آنها که به عهد الهى وفا مى‏ کنند، و پیمان را نمى ‏شکنند.
  
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «قطع ارتباط از خردمند مساوى است با پيوستن به نادان».
+
ـ برقراری پیوندهای الهی: {{متن قرآن|«وَ الَّذینَ یصِلُونَ‏ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ»}} و آنها که پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار می دارند.
ونيز آن حضرت فرمود: «خردمند جز به يكى از سه هدف سفر نكند: سامان دادن امر معاش خود يا پيشرفتى در امور آخرتش يا لذّتى مشروع و حلال».
 
  
امام كاظم (ع) فرمود: «خردمند دروغ نگويد گرچه مطابق هواى دلش و بسودش باشد».
+
ـ ترس از خدا: {{متن قرآن|«وَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»}}؛ و از پروردگارشان مى ‏ترسند.
  
امام عسكرى (ع) فرمود: «اگر همه مردم خردمند بودند دنيا خراب ميشد». <ref> مرحوم مجلسی، بحار:1/91 تا 143 </ref>
+
ـ ترس از بدی حساب: {{متن قرآن|«وَ یخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ»}}؛ و از بدى حساب (روز [[قیامت]]) بیم دارند.
  
در زمان پيغمبر (ص) مردى نصرانى از اهل نجران به مدينه آمد، وى زبانى گويا و وقار و هيبتى چشمگير داشت، به حضرت عرض شد: او چه مرد خردمندى است! حضرت به تندى بگوينده فرمود: ساكت باش، خردمند كسى است كه خدا را به يكتائى بشناسد و از او اطاعت كند.<ref> مرحوم کجلسی،  بحار:77 / 158 </ref>
+
ـ [[صبر]] برای خدا: {{متن قرآن|«وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»}}؛ و آنها که به خاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایى مى ‏کنند.
  
اميرالمؤمنين (ع): «خردمند كسى است كه آزمونها وى را پند دهند».<ref> زمخشری،  ربيع الابرار:3/140 </ref>
+
ـ برپا داشتن [[نماز]]: {{متن قرآن|«وَ أَقامُوا الصَّلاةَ»}}؛ و نماز را برپا مى ‏دارند.
  
اردشير بن هرمز: «خردمند كسى است كه زمام شهوت خويش را به دست داشته باشد». <ref> زمخشری، ربيع الابرار:3/141 </ref>
+
ـ [[انفاق]] علنی و سرّی: {{متن قرآن|«وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیةً»}}؛ و از آنچه به آنها روزى داده ‏ایم، در پنهان و آشکار، [[انفاق]] مى ‏کنند.
  
 +
ـ نیکوکاری: {{متن قرآن|«وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ»}}؛ و با حسنات، سیئات را از میان مى‏ برند.
  
 +
قرآن کریم درباره­ خصوصیات و ویژگی­های «اولوا الالباب» در آیاتی غیر از آیات مذکور، می فرماید: {{متن قرآن|«لَقَدْ کانَ فی‏ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»}}؛ در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود.<ref>[[سوره یوسف|یوسف]]، ۱۱۱.</ref> در این آیه شریفه به یکی دیگر از ویژگی­ها و خصایص صاحبان خرد ناب اشاره دارد، و در تبیین آن می­ فرماید: این افراد «اهل [[عبرت]] و توصیه پذیری» هستند، و داستانهای قرآن را به ­صورت دقیق مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهند و از آن درس عبرت می گیرند.
  
==پانویس ==  
+
چنانچه از [[آیه]] ­دیگر استفاده می شود که صاحب عقل و خرد ناب، «اهل [[تهجد]] و [[عبادت]]» است: {{متن قرآن|«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمُونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْباب‏»}}؛ (آیا چنین کسى با ارزش است) یا کسى که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از [[عذاب]] آخرت مى ‏ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانى که مى‏ دانند با کسانى که نمى‏ دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکر مى‏ شوند.<ref>[[سوره زمر|زمر]]، ۹.</ref>
 +
 
 +
در جای دیگری نیز دربارۀ یاد خدا و [[تفکر]] آنان می فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ * الَّذینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النَّار»؛}} ... خردمندان کسانی هستند که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده ‏اند، یاد مى ‏کنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مى‏ اندیشند؛ (و مى‏ گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‏ اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار.<ref>[[سوره آل عمران|آل عمران]]، ۱۹۱.</ref>
 +
 
 +
صاحب عقل و خرد ناب بر اساس برنامه­ دقیق زندگی که برای خودش ترسیم کرده است، «آینده نگر» است. چراکه قرآن درباره­ این ویژگی آن­ها می فرماید: {{متن قرآن|«وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب»}}؛ و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکارى است! و از من بپرهیزید اى خردمندان.<ref>[[سوره بقره|بقره]]، ۱۹۷.</ref> لذا آن­ها در اثر رعایت احکام الهی برای خود توشه جمع می کنند تا آخرت خود را آباد کنند.
 +
 
 +
==اولواالالباب در روایات==
 +
 
 +
* [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام]] (ص) فرمود: «شایسته است که شخص خردمند اوقات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کند: در بخشى با خداى خود راز و نیاز کند و بخش دیگر را به حسابرسى خود بپردازد و سومین بخش را به همنشینى با دانشمندى که او را در امر دینش یارى دهد صرف نماید و بخش چهارم را صرف در لذت هاى حلال کند».
 +
* [[امیرالمؤمنین]] (ع) فرمود: «شخص خردمند به کسى که ممکن است سخن او را باور نکند مطلبى بازگو ننماید و از کسى که ممکن است خواسته اش را رد کند چیزى نخواهد و به کارى که موجب عذرخواهى شود اقدام ننماید و به کسى که شایسته نیست امیدوار نباشد».
 +
* [[امام کاظم]] (ع) فرمود: «عمل اندک از خردمند مقبول و عمل بسیار از اهل هوا و هوس و جهالت مردود است».
 +
* پیامبر اسلام (ص) فرمود: «از صفات خردمند این است که چون با جهالت جاهلان برخورد کند [[حلم]] ورزد و از [[ظلم]] ظالم گذشت بجا کند و با زیردستان فروتن باشد و از همگنان در نیکى پیشتاز باشد و چون بخواهد سخن گوید در آغاز بیندیشد. اگر سخن خیر است بگوید و سود برد و اگر شرّ است سکوت کند و سالم ماند».
 +
* [[امام صادق]] (ع) فرمود: «خردمند از یک سوراخ دو بار گزیده نشود».<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱/ ۱۲۹ـ۱۳۸.  </ref>
 +
* امام صادق (ع) فرمود: «خردمند خواه ناخواه [[دین]] دارد و کسى که دین دارد به [[بهشت]] خواهد رفت».
 +
* امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «قطع ارتباط از خردمند مساوى است با پیوستن به نادان».
 +
* امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «خردمند جز به یکى از سه هدف سفر نکند: سامان دادن امر معاش خود، یا پیشرفتى در امور آخرتش، یا لذّتى مشروع و [[حلال]]».
 +
* امام کاظم (ع) فرمود: «خردمند [[دروغ]] نگوید گرچه مطابق هواى دلش و به سودش باشد».
 +
* در زمان پیامبر (ص) مردى [[مسیحیت|نصرانى]] از اهل [[نجران]] به [[مدینه]] آمد، وى زبانى گویا و وقار و هیبتى چشمگیر داشت، به حضرت عرض شد: او چه مرد خردمندى است! حضرت به تندى به گوینده فرمود: ساکت باش، خردمند کسى است که خدا را به یکتائى بشناسد و از او اطاعت کند.<ref> مجلسی،  بحارالانوار، ۷۷ / ۱۵۸. </ref>
 +
* امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «خردمند کسى است که آزمونها وى را پند دهند».<ref> زمخشری، ربیع الابرار، ۳/۱۴۰. </ref>
 +
* از امام صادق نقل شده است، مصداق روشن و آشکار اولوا الالباب (در قرآن)، [[شیعه|شیعیانی]] هستند که به [[ولایت]] [[ائمه اطهار|امامان]] به طور عموم و [[امام علی]] علیه‌السّلام به طور ویژه [[ایمان]] آورده و با آن حضرت بیعت نموده و بر بیعت خویش باقی مانده‌اند.<ref>شرح الأخبار، نعمان مغربی، فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام‌، ج۳، ص۴۷۳.</ref>
 +
==پانویس==  
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
 +
* [[فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفی حسینی دشتی.
 +
* [http://www.porsemanequran.com/content/%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86 "خردمندان"، سایت پرسمان قرآن].
 +
* [https://www.hawzahnews.com/news/403348/%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%88%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 "ویژگی‌های اولواالالباب در قرآن"، سایت خبرگزاری حوزه]
 +
* "اولواالالباب و وعده‌های خدا"، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۳۰۷.  
  
 
+
[[رده:واژگان قرآنی]][[رده:معارف قرآن]]
== منبع ==
+
[[رده:انسان]]
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.
+
[[رده:مقاله های مهم]]
[[رده:واژگان قرآنی]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۳

«أولوا الألباب» از واژگان قرآنی به معنای صاحبان عقل و خردمندان دارای بینایی دل، در مقابل نادانان و کوردلان در پذیرش حق است. در واقع «اولوا الالباب» آنهایى هستند که عقل خود را به کار مى‌‏گیرند و در پرتو آن، راه زندگى و سعادت را مى‌‏یابند. قرآن کریم ضمن ستودن «اولوا الالباب»، ویژگی­‌هایی را برای آنان شمرده است، از جمله: یاد خدا، تفکر، صبر، تذکر پذیری، نیکوکاری.

معنای اولواالالباب

در ترکیب «أُولُوا الْأَلْبابِ»، کلمه «اولوا» اسم جمع است؛ یعنی مفردی است که دلالت بر معنای جمع دارد؛ چون مفردش «ذو» به معنای صاحب است. «اولوا» نیز به معنای صاحبان می‌باشد.

«اَلباب» جمع «لُبّ»، به معنای عقول است. راغب می گوید: «الباب» یعنی عقل خالص و عقلی که از هر آلودگی پاک است. «لُبّ» به معنای اصل و مغز هر چیزی است.[۱] و نیز گفته شده «الباب» از ریشه «لبب» به معنای مغز است، مثل مغز بادام و... و در اصطلاح قرآنی به معنای عقول، عقل، عقل خالص و پاک آمده است. لذا «اولواالباب» به افراد صاحب تفکر و اندیشه و درک، اطلاق می شود.[۲]

نامگذارى به عقل پاک و خالص براى این است که عقل و خرد، خالص کننده‏ همه معانى است که در وجود انسان هست. گفته‏ اند مفهوم واژه «لُبّ» برتر و والاتر از معنى عقل است؛ هر لُبّى عقل است و هر عقلى لُبّ نیست؛ لذا خداى تعالى فهمیدن و درک احکامى که عقل‏ هاى کامل و پاک، آنها را مى ‏فهمند، مربوط به «أُولُوا الْأَلْباب» می داند، یعنى فرزانگان و صاحبان عقول و خردهاى کامل.[۳]

«لُبّ» در انسان‏ ها به معناى عقل است، چون‏ عقل در آدمى مانند مغز گردو است نسبت به پوست آن، و لذا در قرآن «لُب» به همین معنا استعمال شده، و گویا کلمه عقل به آن معنایى که امروز معروف شده یکى از اسماء مستحدثه است، که از راه غلبه استعمال این معنا را به خود گرفته، و به همین جهت کلمه عقل، در قرآن نیامده، و تنها افعال مشتق شده از آن در قرآن استعمال شده است، مانند «یعقلون».[۴]

اگرچه همه افراد (جز دیوانگان) صاحب عقل ‏اند، اما «اولوا الالباب» به همه آنها گفته نمى‏ شود. بلکه منظور آنهایى هستند که عقل و خرد خود را به کار مى ‏گیرند و در پرتو این چراغ پر فروغ، راه زندگى و سعادت را مى ‏یابند.[۵]

تعبیر «أُولی الْأَلْبابِ» ۱۶ بار در قرآن کریم به کار رفته و هر مرتبه همراه با یک کمال و وصفى بیان شده است.

ویژگی‌های اولواالالباب

قرآن کریم در آیات ۱۹ تا ۲۲ سوره رعد، برخی از صفات و ویژگی های «اولوا الالباب» و صاحبان خرد را بیان می کند:

«أَفَمَنْ یعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک الْحَقُّ کمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ إِنَّمَا یتَذَکرُ أُولُو الْأَلْبَابِ * الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا ینْقُضُونَ الْمِیثَاقَ * وَالَّذِینَ یصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَیخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ * وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً وَیدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُولَٰئِک لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ». خردمندان، کسانی اند که به پیمان با خداى پایبند بوند و پیمان نشکنند و به هر موردى که خدا امر فرموده رابطه برقرار کنند (و به هر جا که به گسستن امر کرده بگسلند) و از خداى بترسند و از سختى حساب قیامت هراسناک باشند. و کسانى که جهت نیل به رضاى خداوندگار خویش شکیبائى پیشه کنند و نماز را بپاى دارند و از آنچه خدا روزیشان کرده پنهان و آشکار انفاق نمایند و در برابر بدى نیکى پاداش دهند. آنانند که سراى آخرت، بهشت عدن از آن آنان باشد.[۶]

ـ تذکر پذیری: «إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ‏»؛ تنها صاحبان اندیشه متذکر مى ‏شوند.

ـ وفا به عهد الهی: «الَّذینَ یوفُونَ‏ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا ینْقُضُونَ الْمیثاقَ»؛ آنها که به عهد الهى وفا مى‏ کنند، و پیمان را نمى ‏شکنند.

ـ برقراری پیوندهای الهی: «وَ الَّذینَ یصِلُونَ‏ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ» و آنها که پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار می دارند.

ـ ترس از خدا: «وَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»؛ و از پروردگارشان مى ‏ترسند.

ـ ترس از بدی حساب: «وَ یخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ»؛ و از بدى حساب (روز قیامت) بیم دارند.

ـ صبر برای خدا: «وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»؛ و آنها که به خاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایى مى ‏کنند.

ـ برپا داشتن نماز: «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ»؛ و نماز را برپا مى ‏دارند.

ـ انفاق علنی و سرّی: «وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیةً»؛ و از آنچه به آنها روزى داده ‏ایم، در پنهان و آشکار، انفاق مى ‏کنند.

ـ نیکوکاری: «وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ»؛ و با حسنات، سیئات را از میان مى‏ برند.

قرآن کریم درباره­ خصوصیات و ویژگی­های «اولوا الالباب» در آیاتی غیر از آیات مذکور، می فرماید: «لَقَدْ کانَ فی‏ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»؛ در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود.[۷] در این آیه شریفه به یکی دیگر از ویژگی­ها و خصایص صاحبان خرد ناب اشاره دارد، و در تبیین آن می­ فرماید: این افراد «اهل عبرت و توصیه پذیری» هستند، و داستانهای قرآن را به ­صورت دقیق مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهند و از آن درس عبرت می گیرند.

چنانچه از آیه ­دیگر استفاده می شود که صاحب عقل و خرد ناب، «اهل تهجد و عبادت» است: «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمُونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْباب‏»؛ (آیا چنین کسى با ارزش است) یا کسى که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت مى ‏ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانى که مى‏ دانند با کسانى که نمى‏ دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکر مى‏ شوند.[۸]

در جای دیگری نیز دربارۀ یاد خدا و تفکر آنان می فرماید: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ * الَّذینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النَّار»؛ ... خردمندان کسانی هستند که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده ‏اند، یاد مى ‏کنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مى‏ اندیشند؛ (و مى‏ گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‏ اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار.[۹]

صاحب عقل و خرد ناب بر اساس برنامه­ دقیق زندگی که برای خودش ترسیم کرده است، «آینده نگر» است. چراکه قرآن درباره­ این ویژگی آن­ها می فرماید: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب»؛ و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکارى است! و از من بپرهیزید اى خردمندان.[۱۰] لذا آن­ها در اثر رعایت احکام الهی برای خود توشه جمع می کنند تا آخرت خود را آباد کنند.

اولواالالباب در روایات

  • پیامبر اسلام (ص) فرمود: «شایسته است که شخص خردمند اوقات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کند: در بخشى با خداى خود راز و نیاز کند و بخش دیگر را به حسابرسى خود بپردازد و سومین بخش را به همنشینى با دانشمندى که او را در امر دینش یارى دهد صرف نماید و بخش چهارم را صرف در لذت هاى حلال کند».
  • امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «شخص خردمند به کسى که ممکن است سخن او را باور نکند مطلبى بازگو ننماید و از کسى که ممکن است خواسته اش را رد کند چیزى نخواهد و به کارى که موجب عذرخواهى شود اقدام ننماید و به کسى که شایسته نیست امیدوار نباشد».
  • امام کاظم (ع) فرمود: «عمل اندک از خردمند مقبول و عمل بسیار از اهل هوا و هوس و جهالت مردود است».
  • پیامبر اسلام (ص) فرمود: «از صفات خردمند این است که چون با جهالت جاهلان برخورد کند حلم ورزد و از ظلم ظالم گذشت بجا کند و با زیردستان فروتن باشد و از همگنان در نیکى پیشتاز باشد و چون بخواهد سخن گوید در آغاز بیندیشد. اگر سخن خیر است بگوید و سود برد و اگر شرّ است سکوت کند و سالم ماند».
  • امام صادق (ع) فرمود: «خردمند از یک سوراخ دو بار گزیده نشود».[۱۱]
  • امام صادق (ع) فرمود: «خردمند خواه ناخواه دین دارد و کسى که دین دارد به بهشت خواهد رفت».
  • امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «قطع ارتباط از خردمند مساوى است با پیوستن به نادان».
  • امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «خردمند جز به یکى از سه هدف سفر نکند: سامان دادن امر معاش خود، یا پیشرفتى در امور آخرتش، یا لذّتى مشروع و حلال».
  • امام کاظم (ع) فرمود: «خردمند دروغ نگوید گرچه مطابق هواى دلش و به سودش باشد».
  • در زمان پیامبر (ص) مردى نصرانى از اهل نجران به مدینه آمد، وى زبانى گویا و وقار و هیبتى چشمگیر داشت، به حضرت عرض شد: او چه مرد خردمندى است! حضرت به تندى به گوینده فرمود: ساکت باش، خردمند کسى است که خدا را به یکتائى بشناسد و از او اطاعت کند.[۱۲]
  • امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «خردمند کسى است که آزمونها وى را پند دهند».[۱۳]
  • از امام صادق نقل شده است، مصداق روشن و آشکار اولوا الالباب (در قرآن)، شیعیانی هستند که به ولایت امامان به طور عموم و امام علی علیه‌السّلام به طور ویژه ایمان آورده و با آن حضرت بیعت نموده و بر بیعت خویش باقی مانده‌اند.[۱۴]

پانویس

  1. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، محقق: داوودی، دار الشامیه ـ بیروت، ص ۷۳۳.
  2. قرشی، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ۶، ص ۱۷۶.
  3. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۷۳۳.
  4. طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج ‏۲، ص ۶۰۷.
  5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ج ۲، ص ۳۴۲.
  6. رعد، ۱۹-۲۲.
  7. یوسف، ۱۱۱.
  8. زمر، ۹.
  9. آل عمران، ۱۹۱.
  10. بقره، ۱۹۷.
  11. مجلسی، بحارالانوار، ۱/ ۱۲۹ـ۱۳۸.
  12. مجلسی، بحارالانوار، ۷۷ / ۱۵۸.
  13. زمخشری، ربیع الابرار، ۳/۱۴۰.
  14. شرح الأخبار، نعمان مغربی، فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام‌، ج۳، ص۴۷۳.

منابع