عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

عدالت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(عوامل انحراف از مسیر عدالت)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
عدالت در لغت به معنای دادکردن، دادگر بودن، انصاف داشتن، دادگری و عدالت اجتماعی عدالتی است که همة افراد جامعه از آن برخوردار باشند.
+
«عدالت» به معنای دادگر بودن، انصاف داشتن، دادگری است و عدالت اجتماعی عدالتی است که همه افراد جامعه از آن برخوردار باشند. همچنین عدل در مقابل [[ظلم]] و به معنای احقاق [[حق]] و اخراج حق از [[باطل]] است و امر متوسط میان افراط و تفریط را نیز عدل گویند.  
  
'''معنای عدالت در لغت'''
+
==مفهوم عدالت==
  
عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد كه به برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی»<ref> فرهنگ معین، واژه عدل.</ref>، «به تساوی تقسیم كردن»<ref> المنجد، ماده عدل.</ref>، «رعایت برابری در پاداش و كیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیك است پاداش و اگر بد است است كیفر داده شود».<ref> المفردات، راغب اصفهانی، واژه عدل.</ref>
+
عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی»<ref>فرهنگ معین، واژه عدل.</ref>، «به تساوی تقسیم کردن»<ref> المنجد، ماده عدل.</ref>، «رعایت برابری در پاداش و کیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیک است پاداش و اگر بد است است کیفر داده شود».<ref>المفردات، راغب اصفهانی، واژه عدل.</ref>
  
شهید مطهری از واژه عدالت و ظلم كه درباره انسان بكار می‌‌رود، چنین ترسیمی ‌‌ارائه داده است: «ما افراد بشر، فردی از نوع خود را كه نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد به حقوق آن‌ها تجاوز نمی‌‌كند، هیچ‌گونه تبعیضی میان افراد قائل نمی‌‌گردد، در آنچه مربوط به حوزه حكومت و اداره او است با نهایت بی‌طرفی به همه به یك چشم نگاه می‌‌كند، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است؛ چنین كسی را دارای نوعی از كمال (یعنی عدالت) می‌‌دانیم و روش او را قابل «تحسین» می‌‌شماریم و خود او را «عادل» می‌‌دانیم».
+
در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] ذیل آیه ۹۰ [[سوره نحل]] آمده عدل به معنای واقعی کلمه آن است که هر چیزی در جای خود باشد؛ یعنی دادن حق هر صاحب حق.
  
در مقابل، فردی را كه نسبت به حقوق دیگران تجاوز می‌‌كند، در حوزه قدرت و اداره خود میان افراد تبعیض قائل می‌‌شود، طرفدار ستمگران و ستمكشان «بی‌تفاوت» است، چنین كسی را دارای نوعی نقص به نام «ظلم» و ستمگری می‌‌دانیم و خود او را «ظالم» می‌‌خوانیم و روش او را لایق «تقبیح» می‌‌شماریم.<ref> عدل الهی، ص 47، صدرا.</ref>
+
[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] در کتاب [[عدل الهی]] چهار برداشت از عدل را بیان می کند:
  
'''ارزش عدالت'''
+
*۱. موزون بودن: یعنی رعایت تناسب یا توازن میان اجزای یک مجموعه؛ واژه اقتصاد نیز در [[فرهنگ]] اسلامی به معنای رعایت حد وسط و اعتدال ذکر شده است و اساس اقتصاد اسلامی بر مبنای رعایت اعتدال است.
 +
*۲. تساوی و رفع تبعیض: یعنی رعایت مساوات بین افراد هنگامی که استعدادها و استحقاق های مساوی دارند، مانند: عدل قاضی.
 +
*۳. رعایت حقوق افراد و دادن پاداش و امتیاز بر اساس میزان مشارکت آنها مانند: عدالت اجتماعی.
 +
*۴. رعایت استحقاق ها: این معنی از عدل عمدتاً مربوط به عدالت تکوینی و از خصوصیات باری تعالی است.
  
عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی ‌‌بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل هر كسی به حق خویش می‌‌رسد، تعدی و تجاوز از جامعه رخت برمی‌‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاكم می‌‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نكوهش می‌‌كنند و عدالت را می‌‌ستایند.
+
وی همچنین از واژه عدالت و [[ظلم]] که درباره انسان بکار می‌‌رود، چنین ترسیمی ‌‌ارائه داده است: «ما افراد بشر، فردی از نوع خود را که نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد، به حقوق آن‌ها تجاوز نمی‌‌کند، هیچ‌گونه تبعیضی میان افراد قائل نمی‌‌گردد، در آنچه مربوط به حوزه حکومت و اداره او است با نهایت بی‌طرفی به همه به یک چشم نگاه می‌‌کند، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است؛ چنین کسی را دارای نوعی از کمال (یعنی عدالت) می‌‌دانیم و روش او را قابل «تحسین» می‌‌شماریم و خود او را «عادل» می‌‌دانیم. در مقابل، فردی را که نسبت به حقوق دیگران تجاوز می‌‌کند، در حوزه قدرت و اداره خود میان افراد تبعیض قائل می‌‌شود، طرفدار ستمگران و ستمکشان «بی‌تفاوت» است، چنین کسی را دارای نوعی نقص به نام «ظلم» و ستمگری می‌‌دانیم و خود او را «ظالم» می‌‌خوانیم و روش او را لایق «تقبیح» می‌‌شماریم».<ref>عدل الهی، ص۴۷، صدرا.</ref>
  
[[امام صادق]] علیه‌السلام درباره این حقیقت كه بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است، فرموده است: «اِتَّقُوا اللهَ وَاعْدِلوُا فَأنَّكُمْ تْعیبونَ عَلی قومٍ لایَعْدلونَ؛<ref> فروع كافی، ج 3، ص 217.</ref> از خداوند پروا كنید و به عدالت رفتار كنید، چرا كه شما به قومی‌‌ كه عدالت نكند خرده می‌‌گیرید».
+
==عدالت در فرهنگ اسلامی==
  
همچنین فرموده است: «العَدْلُ أَحلی مِنَ الشَّهْدِ وَ‌ أَلْیَنُ مِنَ‌ الزبدِ و أطیَبُ ریحاً مِنَ الْمِشْكِ؛<ref> همان.</ref> عدل از عسل شیرین‌تر، از كره نرمتر و از مشك خوشبوتر است».
+
از دیدگاه [[قرآن|قرآن کریم]] عدل در سراسر نظام آفرینش جاری است و نسبت به همه موجودات و همه هستی از آن جهت که فعل [[الله|خداوند]] متعال هستند جریان دارد. به تعبیر قرآن کریم هم نظام طبیعت و هم نظام ملکوت، عادلانه می باشد. {{متن قرآن|«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»}}.<ref>[[سوره حدید]]، آیه ۲۵.</ref>
  
آری همچنان كه عسل به كام هر كسی شیرین و بوی خوش مشك خوشایند همگان است، رایحه عدل نیز نزد همگان پسندیده و خوشایند است. این سخن اشاره به این است كه مردم تشنه عدالتند و انجام یك كار عادلانه، هر چند قلیل موجب گشایش كارهای بسیار می‌‌شود.
+
بنابراین سبب پویایی عدل در سراسر هستی چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع، خداوند متعال خواهد بود و عدالت وصفی است برای توزیع مواهب و بدلیل آن که رحمت و علم الهی بی نهایت است عدالت به معنای تام و کامل آن محقق می شود.
  
'''آثار اجتماعی عدالت'''
+
آنچه ویژگی منحصر به فرد دیدگاه برگرفته از [[وحی]] می باشد آن است که عدالت در میان انسانها هماهنگ با واقعیت های آفرینش بوده و آفرینش نیز دارای یک نظام هدفمند است، لذا چنانچه قدرت علمی انسان نتواند برخی از اهداف حیات بشری را کشف نماید و در عین حال علم به آنها و عمل بدان اصول در رسیدن انسان به زندگی عادلانه و سعادتمند موثر باشد بی گمان خداوند متعال از طریق وحی، انسانها را هدایت خواهد کرد، در حالی که در دیدگاه های غیردینی این مشکلات پیچیدگی های غیرقابل حلی پیدا می کند. علاوه بر این روایات بسیاری درباره عدالت و تبعات آن در کتب [[شیعه|شیعی]] ذکر شده که به چند روایت اشاره می کنیم:
  
'''''الف) پایداری اجتماع:'''''
+
*[[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام: «العدل حیات الاحکام».
 +
*[[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی کاظم]] علیه السلام: «لو عُدل فی الناس لاستغنوا».
 +
*[[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام: «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم».
  
انسان‌ها به دلیل داشتن، منافع مشترك و نیازهای متقابل همگانی برای زیست سالم و انسانی، نیازمند روابط عادلانه‌اند. عدالت از جمله اصولی است كه به كار بستن آن سبب قوام و پایداری اجتماع است و با اجرای آن حق هر كس ادا شده و راه تعدی و تجاوز به حقوق دیگران بسته می‌‌شود. تنظیم روابط سالم اجتماعی و حفظ حاكمیت ضوابط و قوانین الهی در جامعه اسلامی، تنها در سایه عدالت میسر است.
+
عدالت بنابر سخن مفسرین قرآن بطوری که در [[حدیث|احادیث]] یاد شده ملاحظه شود آن است که فقر نباشد و مردم در معیشت و زندگی به استغنا و بی نیازی دست یابند. به نظر می رسد که اجرای عدالت و تحقق [[تقوا]] نویددهنده یک جامعه رفاه [[اسلام|اسلامی]] خواهد بود.
  
امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌‌فرماید: «جَعَلَ اللهُ الْعَدْلَ قِواماً لِلْاَنامِ وَ تَنْزیهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَالْآثامِ وَ تَسْنِیهً لِلْاِسْلامِ؛<ref> غررالحكم و دررالكلم، ج 3، ص 374.</ref> خداوند عدالت را برای استواری مردم و پاكیزگی از ستم و گناهان و وسیله علو و سربلندی اسلام قرار داده است». 
+
==ارزش عدالت==
 +
عدل دارای جاذبه‌ای [[فطرت|فطری]] است و نزد وجدان عمومی ‌‌بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل هر کسی به حق خویش می‌‌رسد، تعدی و تجاوز از جامعه رخت برمی‌‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌‌کنند و عدالت را می‌‌ستایند.
  
'''''ب) اصلاح مردم:'''''
+
[[امام صادق]] علیه‌السلام درباره این حقیقت که بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است، فرموده است: «اِتَّقُوااللهَ وَاعْدِلوُا فَإنَّکمْ تعیبونَ عَلی قومٍ لایَعْدلونَ؛<ref> فروع کافی، ج۳، ص۲۱۷.</ref> از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی‌‌ که عدالت نکند، خرده می‌‌گیرید».
  
[[امام علی]] علیه‌السلام فرمود: «بِالْعَدلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّهُ؛<ref> همان، ص 206.</ref> ملت با عدل اصلاح می‌‌شود».
+
همچنین فرموده است: «العَدْلُ أَحلی مِنَ الشَّهْدِ وَ‌ أَلْیَنُ مِنَ‌ الزبدِ و أطیَبُ ریحاً مِنَ الْمِشْک؛<ref>همان.</ref> عدل از عسل شیرین‌تر، از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است».
  
این سخن بیانگر این حقیقت است كه با حاكمیت عدل، امور مختلف زندگی مردم سامان می‌‌یابد و زمینه رشد فضایل اخلاقی فراهم می‌‌شود.
+
آری همچنان که عسل به کام هر کسی شیرین و بوی خوش مشک خوشایند همگان است، رایحه عدل نیز نزد همگان پسندیده و خوشایند است. این سخن اشاره به این است که مردم تشنه عدالتند و انجام یک کار عادلانه، هر چند قلیل، موجب گشایش کارهای بسیار می‌‌شود.
  
'''''ج) پایداری و قدرت دولت:'''''
+
==آثار اجتماعی عدالت==
  
امام علی علیه‌السلام می‌‌فرماید: «ثُباتُ الدُّوَلِ بِاقامَهِ سُنَنِ العَدلِ؛<ref> همان، ص 353.</ref> پایداری دولت‌ها با برپایی سنت‌های عادلانه است».
+
'''''الف) پایداری اجتماع:'''''
  
'''''د) آبادی و بركت:'''''
+
انسان‌ها به دلیل داشتن منافع مشترک و نیازهای متقابل همگانی برای زیست سالم و انسانی، نیازمند روابط عادلانه‌اند. عدالت از جمله اصولی است که به کار بستن آن سبب قوام و پایداری اجتماع است و با اجرای آن حق هر کس ادا شده و راه تعدی و تجاوز به حقوق دیگران بسته می‌‌شود. تنظیم روابط سالم اجتماعی و حفظ حاکمیت ضوابط و قوانین الهی در جامعه اسلامی، تنها در سایه عدالت میسر است.
  
این دو اثر ارزنده نیز در دو جمله از امیرمؤمنان علیه‌السلام بیان شده است. «بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَكاتُ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 2، ص 205.</ref> با عدالت بركت‌ها فزونی می‌‌یابد».
+
[[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام می‌‌فرماید: «جَعَلَ اللهُ الْعَدْلَ قِواماً لِلْاَنامِ وَ تَنْزیهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَالْآثامِ وَ تَسْنِیهً لِلْاِسْلامِ؛<ref>غررالحکم و دررالکلم، ج۳، ص۳۷۴.</ref> خداوند عدالت را برای استواری مردم و پاکیزگی از ستم و گناهان و وسیله علو و سربلندی اسلام قرار داده است».  
  
«ما عُمّرت البلدان بمثل العدل؛<ref> همان، ج 6، ص 68.</ref> شهرها به هیچ چیز همانند دادگری آباد نمی‌‌شود».
+
'''''ب) اصلاح مردم:'''''
  
'''عوامل انحراف از مسیر عدالت'''
+
[[امام علی]] علیه‌السلام فرمود: «بِالْعَدلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّهُ؛<ref>همان، ص۲۰۶.</ref> ملت با عدل اصلاح می‌‌شود».
  
با فطری بودن جاذبه عدل، این سؤال مطرح است كه عامل انحراف بشر از مسیر عدل چیست؟ از برخی آیات قرآن استفاده می‌‌شود كه «امیال نفسانی» و نیز «حب و بغض»های بیجا از جمله انگیزه‌های بشر در سرپیچی از اجرای عدل است: «یا أَیُّها الّذینَ آمَنوُا كونُوا قَوّامینَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَلَو عَلَی أَنْفُسِكُمْ أَوِ الوالدیْنِ والاَقربینَ إِن یَكُنْ غَنیّاً أَوْ فقیرَاً فالله أَولَی بِهِما فَلَاتتَّبِعُوا الهَوی أَن تَعْدِلوا؛<ref> [[سوره نساء]]، آیه 135.</ref> ای كسانی كه [[ایمان]] آورده‌اید كاملاً قیام به عدالت كنید، برای خدا گواهی دهید؛ اگرچه بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، چه فقیر باشند و یا توانگر پس (در هر حال) خداوند سزاوارتر است (كه جانب او را مراعات كنید) پس پیروی هوای نفس مكنید كه از حق منحرف خواهید شد».
+
این سخن بیانگر این حقیقت است که با حاکمیت عدل، امور مختلف زندگی مردم سامان می‌‌یابد و زمینه رشد فضایل اخلاقی فراهم می‌‌شود.
  
آری پیروی از هوا و هوس، روحیه عدالتخواهی را تضعیف می‌‌كند. دیده خدابین را كور می‌‌نماید و روزنه خودبینی را می‌‌گشاید و سرانجام انسان را وامی‌‌دارد تا به ملاحظه پدر و مادر و خویشان و اقوام، پا روی حقیقت بگذارد و از اجرای عدل سرباز زند.
+
'''''ج) پایداری و قدرت دولت:'''''
 
 
كینه با دشمنان نیز از دیگر عواملی است كه فرد را وامی‌‌دارد تا عدالت را نادیده انگارد. از این رو [[قرآن كریم]] تأكید فرموده است تا مؤمنان از بازگو كردن سخن حق در هیچ شرایطی خودداری نكنند و رعایت عدالت را بر هر چیز دیگر مقدم دارند: «یَا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا كونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهداءَ بِالقِسطِ وَلایَجْرِمَنَّكُمْ شَنآنُ قَوْمٍ علَی أَلّا تَعْدِلو إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتقوی؛<ref> [[سوره مائده]]، آیه 8.</ref> ای مؤمنان، برای خدا قیام كنید و به عدالت گواهی دهید و دشمنی قومی، شما را وادار نكند كه عدالت نكنید، عدالت كنید كه به تقوا نزدیكتر است».
 
 
 
'''كاربردهای عدالت'''
 
 
 
در این بخش به برخی از كاربردهای عدل كه به طور معمول در زندگی روزمره با آن‌ها روبرو هستیم،‌ اشاره می‌‌كنیم:
 
 
 
# شهادت به حق: عدالت ایجاب می‌‌كند كه یك فرد مسلمان در داوری‌های رسمی‌‌ و خودمانی همواره طرفدار «حق» و «اهل حق» باشد و اگر او را به گواهی دادن طلبیدند، صادقانه گواهی دهد، گرچه به زیان خودش باشد، چنان كه آیه 135 [[سوره نساء]] كه پیش‌تر آمد، بر این مطلب تصریح دارد و حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام نیز آن را از حقیقت ایمان شمرده است: «اِنَّ مِنَ حَقیقَهِ الایمانِ اَنْ تُؤَثِّرَ الحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّكَ، عَلَی الباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَكَ...؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 70، ص 107، اسلامیه.</ref> از حقیقت ایمان (این) است كه حق را ـ گرچه به زیانت باشد ـ بر باطل ـ گرچه به سودت باشد ـ مقدم بداری».
 
 
 
# قضاوت به حق: ممكن است كسانی گاه و بیگاه ما را به داوری بخوانند مانند داوری میان دو همسایه، دو همكار، دو فرزند، زن و شوهر و... در این گونه موارد، عدالت حكم می‌‌كند كه آنچه را حق تشخیص می‌‌دهیم، اظهار كنیم و ملاحظه و رودربایستی سبب حق‌كشی ما نشود، چنین كاری ممكن است در ابتدا برای ما آسان بنماید ولی هنگام عمل خواهیم دید كه چندان هم آسان نیست به ویژه اگر یك طرف دعوا دوست و طرف مقابل، دشمن باشد. در این گونه موارد خواهیم یافت كه حق‌گویی و داوری به حق، سخت و سنگین است.
 
 
 
چنان كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله می‌‌فرماید: «الحق ثَقیلٌ مُرٌّ وَالباطِلُ خَفیفٌ حُلْوٌ...؛<ref> بحارالانوار، ج 77، ص 82.</ref> حق سنگین و تلخ و باطل سبك و شیرین است!» و اگر كسی این سنگینی را تحمل كند و آن تلخی را بچشد، شایسته آن است كه [[امام علی]] علیه‌السلام درباره‌اش بفرماید: «اَفْضلُ الْخَلقِ اقضاهُمْ بِالْحَقَّ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 2، ص 467.</ref> بهترین مردم كسی است كه بیش از دیگران به حق، داوری كند».
 
 
 
# حق‌طلبی و حق‌دهی: گرفتن حق و دادن حق نیز از لوازم عدالت است. حال، این حق كوچك باشد یا بزرگ، فردی باشد یا اجتماعی، دینی باشد یا سیاسی، اقتصادی باشد یا فرهنگی و...
 
 
 
شخص عادل، هم درصدد احقاق حقوق خود و دیگران برمی‌‌آید، (حق طلبی) و هم حقوق دیگران را به آنان بازمی‌‌گرداند. (حق دهی) امیرمؤمنان علیه‌السلام ضمن نامه‌ای به سران سپاه خود، از حق رهبر و رهروان، سخن به میان می‌‌آورد و گوشه‌ای از آن را شرح می‌‌دهد، سپس به آنان سفارش می‌‌كند كه هم حق خود را از رده بالاتر دریافت كنند و هم حقوق آنان را بپردازند.<ref> ر.ك: نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، نامه 50.</ref>
 
 
 
# انجام فرائض و ترك گناهان: چنین عدالتی در مرجع تقلید، امام جماعت، قاضی، گواه در دادگاه و مانند آن شرط است، حضرت [[امام خمینی]] قدس سره در معنای آن فرموده است: «حالتی است نفسانی كه صاحب خود را بر پایبندی به [[تقوا]] وامی‌‌دارد و مانع ارتكاب گناهان كبیره (و با احتیاط، گناهان صغیره) می‌‌شود... همچنین از انجام كارهایی كه در عرف، بی‌مبالاتی در دین شمرده می‌‌شود، جلوگیری می‌‌كند».<ref> ترجمه تحریرالوسیله، ج 1، ص 499، با توجه به پاورقی، (با تصرف در عبارت).</ref>
 
 
 
در برابر چنین عدالتی «فسق» قرار دارد؛ یعنی كسی كه مرتكب گناه كبیره شود یا بر گناه صغیر اصرار بورزد، «فاسق»‌ است كه از مرجعیت، امامت جماعت، گواهی دادن بر دادگاه و مانند آن محروم می‌‌شود، مگر آن كه از گناه [[توبه]] كند.
 
  
# احترام به اموال و حقوق مردم: مصداق دیگر عدالت، احترام به جان، آبرو، مال و حقوق دینی و اجتماعی مردم است كه باید مراعات گردد، این دادگری نیز حساس و ارزشمند است كه بایستی به آن آراسته باشیم؛ اهمال یك پزشك در نجات جان بیمار، كوتاهی نیروی نظامی‌‌ و انتظامی‌‌ در ایجاد امنیت داخلی و خارجی، سستی یك قاضی در اعمال قانون، بی‌تفاوتی هر مسئولی در برابر حقوق مردم و... از اموری است كه عدالت را خدشه‌دار می‌‌كند و مرتكبین چنین كارهایی هرگز عادل شمرده نمی‌‌شوند.
+
امام علی علیه‌السلام می‌‌فرماید: «ثُباتُ الدُّوَلِ بِاقامَة سُنَنِ العَدلِ؛<ref>همان، ص۳۵۳.</ref> پایداری دولت‌ها با برپایی سنت‌های عادلانه است».
  
'''عدالت در فرهنگ اسلامی'''
+
'''''د) آبادی و برکت:'''''
  
از نظر لغوی عدل در مقابل ظلم و به معنای احقاق حق و اخراج حق از باطل است و امر متوسط میان افراط و تفریط را نیز عدل گویند. در تفسیر نمونه ذیل ایة 90 نحل آمده عدل به معنای واقعی کلمه آن است که هر چیزی در جای خود باشد؛ یعنی دادن حق هر صاحب حق.
+
این دو اثر ارزنده نیز در دو جمله از امیرمؤمنان علیه‌السلام بیان شده است: «بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَکاتُ؛<ref>شرح غررالحکم، ج۲، ص۲۰۵.</ref> با عدالت برکت‌ها فزونی می‌‌یابد».
  
شهید مطهری در کتاب عدل الهی چهار برداشت از عدل را بیان می کند:
+
«ما عُمّرت البلدان بمثل العدل؛<ref> همان، ج۶، ص۶۸.</ref> شهرها به هیچ چیز همانند دادگری آباد نمی‌‌شود».
  
1. موزون بودن: یعنی رعایت تناسب یا توازن میان اجزای یک مجموعه؛ واژة اقتصاد نیز در فرهنگ اسلامی به معنای رعایت حد وسط و اعتدال ذکر شده است و اساس اقتصاد اسلامی بر مبنای رعایت اعتدال است.
+
==عوامل انحراف از مسیر عدالت==
  
2. تساوی و رفع تبعیض: یعنی رعایت مساوات بین افراد هنگامی که استعدادها و استحقاق های مساوی دارند، مانند: عدل قاضی.
+
با فطری بودن جاذبه عدل، این سؤال مطرح است که عامل انحراف بشر از مسیر عدل چیست؟ از برخی آیات [[قرآن]] استفاده می‌‌شود که «امیال نفسانی» و نیز «حب و بغض»های بیجا از جمله انگیزه‌های بشر در سرپیچی از اجرای عدل است: {{متن قرآن|« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖفَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا»}}؛<ref>[[سوره نساء]]، آیه ۱۳۵.</ref> ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید کاملاً قیام به عدالت کنید، برای خدا گواهی دهید؛ اگرچه بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، چه فقیر باشند و یا توانگر پس (در هر حال) خداوند سزاوارتر است (که جانب او را مراعات کنید) پس پیروی هوای نفس مکنید که از حق منحرف خواهید شد».
  
3. رعایت حقوق افراد ودادن پاداش و امتیاز بر اساس میزان مشارکت آنها مانند: عدالت اجتماعی.
+
آری پیروی از هوا و هوس، روحیه عدالتخواهی را تضعیف می‌‌کند. دیده خدابین را کور می‌‌نماید و روزنه خودبینی را می‌‌گشاید و سرانجام انسان را وامی‌‌دارد تا به ملاحظه پدر و مادر و خویشان و اقوام، پا روی حقیقت بگذارد و از اجرای عدل سرباز زند.
  
4. رعایت استحقاق ها: این معنی از عدل عمدتاً مربوط به عدالت تکوینی و از خصوصیات باری تعالی است.
+
[[کینه|کینه]] با دشمنان نیز از دیگر عواملی است که فرد را وامی‌‌دارد تا عدالت را نادیده انگارد. از این رو قرآن کریم تأکید فرموده است تا مؤمنان از بازگو کردن سخن [[حق]] در هیچ شرایطی خودداری نکنند و رعایت عدالت را بر هر چیز دیگر مقدم دارند: {{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ»}}؛<ref> [[سوره مائده]]، آیه ۸.</ref> ای مؤمنان، برای خدا قیام کنید و به عدالت گواهی دهید و دشمنی قومی، شما را وادار نکند که عدالت نکنید، عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر است.
  
از دیدگاه قرآن کریم عدل در سراسر نظام آفرینش جاری است و نسبت به همة موجودات و همة هستی از آن جهت که فعل خدواند متعال هستند جریان دارد. به تعبیر قرآن کریم هم نظام طبیعت و هم نظام ملکوت، عادلانه می باشد.«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»
+
==کاربردهای عدالت==
  
بنابراین سبب پویایی عدل در سراسر هستی چه در نظام تکوینی و چه در نظام تشریع، خداوند متعال خواهد بود.
+
در این بخش به برخی از کاربردهای عدل که به طور معمول در زندگی روزمره با آن‌ها روبرو هستیم،‌ اشاره می‌‌کنیم:
  
بنابراین عدالت وصفی است برای توزیع مواهب و بدلیل آن که رحمت و علم الهی بی نهایت است عدالت به معنای تام و کامل آن محقق می شود.
+
#شهادت به [[حق]]: عدالت ایجاب می‌‌کند که یک فرد مسلمان در داوری‌های رسمی‌‌ و خودمانی همواره طرفدار «حق» و «اهل حق» باشد و اگر او را به گواهی دادن طلبیدند، صادقانه گواهی دهد، گرچه به زیان خودش باشد، چنان که آیه ۱۳۵ [[سوره نساء]] که پیش‌تر آمد، بر این مطلب تصریح دارد و حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام نیز آن را از حقیقت ایمان شمرده است: «اِنَّ مِنَ حَقیقَهِ الایمانِ اَنْ تُؤَثِّرَ الحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّک، عَلَی الباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَک...؛<ref>بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۰۷، اسلامیه.</ref> از حقیقت ایمان (این) است که حق را ـ گرچه به زیانت باشد ـ بر باطل ـ گرچه به سودت باشد ـ مقدم بداری».
 +
#قضاوت به حق: ممکن است کسانی گاه و بیگاه ما را به داوری بخوانند مانند داوری میان دو همسایه، دو همکار، دو فرزند، زن و شوهر و... در این گونه موارد، عدالت حکم می‌‌کند که آنچه را حق تشخیص می‌‌دهیم، اظهار کنیم و ملاحظه و رودربایستی سبب حق‌کشی ما نشود، چنین کاری ممکن است در ابتدا برای ما آسان بنماید ولی هنگام عمل خواهیم دید که چندان هم آسان نیست به ویژه اگر یک طرف دعوا دوست و طرف مقابل، دشمن باشد. در این گونه موارد خواهیم یافت که حق‌گویی و داوری به حق، سخت و سنگین است. چنانکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌‌فرماید: «الحق ثَقیلٌ مُرٌّ وَ الباطِلُ خَفیفٌ حُلْوٌ...؛<ref>بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۸۲.</ref> حق سنگین و تلخ و باطل سبک و شیرین است!» و اگر کسی این سنگینی را تحمل کند و آن تلخی را بچشد، شایسته آن است که [[امام علی]] علیه‌السلام درباره‌اش بفرماید: «اَفْضلُ الْخَلقِ اقضاهُمْ بِالْحَقَّ؛<ref>شرح غررالحکم، ج۲، ص۴۶۷.</ref> بهترین مردم کسی است که بیش از دیگران به حق، داوری کند».
 +
#حق‌طلبی و حق‌دهی: گرفتن حق و دادن حق نیز از لوازم عدالت است. حال، این حق کوچک باشد یا بزرگ، فردی باشد یا اجتماعی، دینی باشد یا سیاسی، اقتصادی باشد یا فرهنگی و... . شخص عادل، هم درصدد احقاق حقوق خود و دیگران برمی‌‌آید، (حق طلبی) و هم حقوق دیگران را به آنان بازمی‌‌گرداند (حق دهی). امیرمؤمنان علیه‌السلام ضمن نامه‌ای به سران سپاه خود، از حق رهبر و رهروان، سخن به میان می‌‌آورد و گوشه‌ای از آن را شرح می‌‌دهد، سپس به آنان سفارش می‌‌کند که هم حق خود را از رده بالاتر دریافت کنند و هم حقوق آنان را بپردازند.<ref>ر.ک: نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، نامه ۵۰.</ref>
 +
#انجام فرائض و ترک [[گناه|گناهان]]: چنین عدالتی در [[مرجعیت|مرجع]] تقلید، [[امام جماعت‌|امام جماعت]]، قاضی، گواه در دادگاه و مانند آن شرط است، حضرت [[امام خمینی]] قدس سره در معنای آن فرموده است: «حالتی است نفسانی که صاحب خود را بر پایبندی به [[تقوا]] وامی‌‌دارد و مانع ارتکاب گناهان کبیره (و با احتیاط، گناهان صغیره) می‌‌شود... همچنین از انجام کارهایی که در عرف، بی‌مبالاتی در دین شمرده می‌‌شود، جلوگیری می‌‌کند».<ref>ترجمه تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۹۹، با توجه به پاورقی، (با تصرف در عبارت).</ref> در برابر چنین عدالتی «[[فسق]]» قرار دارد؛ یعنی کسی که مرتکب گناه کبیره شود یا بر گناه صغیر اصرار بورزد «فاسق»‌ است، که از مرجعیت، امامت جماعت، گواهی دادن بر دادگاه و مانند آن محروم می‌‌شود، مگر آن که از گناه [[توبه]] کند.
 +
#احترام به اموال و حقوق مردم: مصداق دیگر عدالت، احترام به جان، آبرو، مال و حقوق دینی و اجتماعی مردم است که باید مراعات گردد، این دادگری نیز حساس و ارزشمند است که بایستی به آن آراسته باشیم؛ اهمال یک پزشک در نجات جان بیمار، کوتاهی نیروی نظامی‌‌ و انتظامی‌‌ در ایجاد امنیت داخلی و خارجی، سستی یک قاضی در اعمال قانون، بی‌تفاوتی هر مسئولی در برابر حقوق مردم و... از اموری است که عدالت را خدشه‌دار می‌‌کند و مرتکبین چنین کارهایی هرگز عادل شمرده نمی‌‌شوند.
  
آن چه ویژگی منحصر به فرد دیدگاه برگرفته از وحی می باشد آن است که عدالت در میان انسان ها هماهنگ با واقعیت های آفرینش بوده و آفرینش نیز دارای یک نظام هدف مند است لذا چنان چه قدرت علمی انسان نتواند برخی از اهداف حیات بشری را کشف نماید و در عین حال علم به آنها و عمل بدان اصول در رسیدن انسان به زندگی عادلانه و سعادت مند موثر باشد بی گمان خداوند متعال از طریق وحی، انسان ها را هدایت خواهد کرد در حالی که در دیدگاه های غیر دینی این مشکلات پیچیدگی های غیرقابل حلی پیدا می کند. علاوه بر این روایات بسیاری درباره عدالت و تبعات آن در کتب شیعی ذکر شده که به چند روایت اشاره می کنیم:
+
==پانویس==
 
 
«العدل حیات الاحکام» امام علی (ع)
 
 
 
«لو عدل فی الناس لا ستعنو» امام موسی کاظم (ع)
 
 
 
«ما عمرت البلدان به مثل العدل» امام علی(ع)
 
 
 
«ان الناس یستعنون اذا عدل بینهم» امام صادق (ع)
 
 
 
عدالت بنابر سخن مفسرین قرآن بطوری که در احادیث یاد شده ملاحظه شود آن است که فقر نباشد ومردم در معیشت و زندگی به استغنا و بی نیازی دست یابند.
 
 
 
به نظر می رسد که اجرای عدالت و تحقق تقوا نوید دهندة یک جامعة رفاه اسلامی خواهد بود.
 
 
 
 
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
  
===منابع===
+
==منابع==
  
 
*علی‌اصغر الهامی‌‌نیا، اخلاق اسلامی.
 
*علی‌اصغر الهامی‌‌نیا، اخلاق اسلامی.
 
+
*سعید آخوندزاده، مفهوم عدالت، مجله دانش پژوهان، بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۸، صفحه ۳۸، [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5801/5820/58768 پایگاه اطلاع رسانی حوزه].
*سعید آخوندزاده،مفهوم عدالت،مجله دانش پژوهان، بهار و تابستان 1385، شماره 8،صفحه 38،[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5801/5820/58768 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]
 
  
 
[[رده: اخلاق اجتماعی پسندیده]]
 
[[رده: اخلاق اجتماعی پسندیده]]
 
[[رده: صفات پسندیده]]
 
[[رده: صفات پسندیده]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= متوسط
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۴

«عدالت» به معنای دادگر بودن، انصاف داشتن، دادگری است و عدالت اجتماعی عدالتی است که همه افراد جامعه از آن برخوردار باشند. همچنین عدل در مقابل ظلم و به معنای احقاق حق و اخراج حق از باطل است و امر متوسط میان افراط و تفریط را نیز عدل گویند.

مفهوم عدالت

عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی»[۱]، «به تساوی تقسیم کردن»[۲]، «رعایت برابری در پاداش و کیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیک است پاداش و اگر بد است است کیفر داده شود».[۳]

در تفسیر نمونه ذیل آیه ۹۰ سوره نحل آمده عدل به معنای واقعی کلمه آن است که هر چیزی در جای خود باشد؛ یعنی دادن حق هر صاحب حق.

شهید مطهری در کتاب عدل الهی چهار برداشت از عدل را بیان می کند:

  • ۱. موزون بودن: یعنی رعایت تناسب یا توازن میان اجزای یک مجموعه؛ واژه اقتصاد نیز در فرهنگ اسلامی به معنای رعایت حد وسط و اعتدال ذکر شده است و اساس اقتصاد اسلامی بر مبنای رعایت اعتدال است.
  • ۲. تساوی و رفع تبعیض: یعنی رعایت مساوات بین افراد هنگامی که استعدادها و استحقاق های مساوی دارند، مانند: عدل قاضی.
  • ۳. رعایت حقوق افراد و دادن پاداش و امتیاز بر اساس میزان مشارکت آنها مانند: عدالت اجتماعی.
  • ۴. رعایت استحقاق ها: این معنی از عدل عمدتاً مربوط به عدالت تکوینی و از خصوصیات باری تعالی است.

وی همچنین از واژه عدالت و ظلم که درباره انسان بکار می‌‌رود، چنین ترسیمی ‌‌ارائه داده است: «ما افراد بشر، فردی از نوع خود را که نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد، به حقوق آن‌ها تجاوز نمی‌‌کند، هیچ‌گونه تبعیضی میان افراد قائل نمی‌‌گردد، در آنچه مربوط به حوزه حکومت و اداره او است با نهایت بی‌طرفی به همه به یک چشم نگاه می‌‌کند، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است؛ چنین کسی را دارای نوعی از کمال (یعنی عدالت) می‌‌دانیم و روش او را قابل «تحسین» می‌‌شماریم و خود او را «عادل» می‌‌دانیم. در مقابل، فردی را که نسبت به حقوق دیگران تجاوز می‌‌کند، در حوزه قدرت و اداره خود میان افراد تبعیض قائل می‌‌شود، طرفدار ستمگران و ستمکشان «بی‌تفاوت» است، چنین کسی را دارای نوعی نقص به نام «ظلم» و ستمگری می‌‌دانیم و خود او را «ظالم» می‌‌خوانیم و روش او را لایق «تقبیح» می‌‌شماریم».[۴]

عدالت در فرهنگ اسلامی

از دیدگاه قرآن کریم عدل در سراسر نظام آفرینش جاری است و نسبت به همه موجودات و همه هستی از آن جهت که فعل خداوند متعال هستند جریان دارد. به تعبیر قرآن کریم هم نظام طبیعت و هم نظام ملکوت، عادلانه می باشد. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».[۵]

بنابراین سبب پویایی عدل در سراسر هستی چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع، خداوند متعال خواهد بود و عدالت وصفی است برای توزیع مواهب و بدلیل آن که رحمت و علم الهی بی نهایت است عدالت به معنای تام و کامل آن محقق می شود.

آنچه ویژگی منحصر به فرد دیدگاه برگرفته از وحی می باشد آن است که عدالت در میان انسانها هماهنگ با واقعیت های آفرینش بوده و آفرینش نیز دارای یک نظام هدفمند است، لذا چنانچه قدرت علمی انسان نتواند برخی از اهداف حیات بشری را کشف نماید و در عین حال علم به آنها و عمل بدان اصول در رسیدن انسان به زندگی عادلانه و سعادتمند موثر باشد بی گمان خداوند متعال از طریق وحی، انسانها را هدایت خواهد کرد، در حالی که در دیدگاه های غیردینی این مشکلات پیچیدگی های غیرقابل حلی پیدا می کند. علاوه بر این روایات بسیاری درباره عدالت و تبعات آن در کتب شیعی ذکر شده که به چند روایت اشاره می کنیم:

عدالت بنابر سخن مفسرین قرآن بطوری که در احادیث یاد شده ملاحظه شود آن است که فقر نباشد و مردم در معیشت و زندگی به استغنا و بی نیازی دست یابند. به نظر می رسد که اجرای عدالت و تحقق تقوا نویددهنده یک جامعه رفاه اسلامی خواهد بود.

ارزش عدالت

عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی ‌‌بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل هر کسی به حق خویش می‌‌رسد، تعدی و تجاوز از جامعه رخت برمی‌‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌‌کنند و عدالت را می‌‌ستایند.

امام صادق علیه‌السلام درباره این حقیقت که بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است، فرموده است: «اِتَّقُوااللهَ وَاعْدِلوُا فَإنَّکمْ تعیبونَ عَلی قومٍ لایَعْدلونَ؛[۶] از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی‌‌ که عدالت نکند، خرده می‌‌گیرید».

همچنین فرموده است: «العَدْلُ أَحلی مِنَ الشَّهْدِ وَ‌ أَلْیَنُ مِنَ‌ الزبدِ و أطیَبُ ریحاً مِنَ الْمِشْک؛[۷] عدل از عسل شیرین‌تر، از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است».

آری همچنان که عسل به کام هر کسی شیرین و بوی خوش مشک خوشایند همگان است، رایحه عدل نیز نزد همگان پسندیده و خوشایند است. این سخن اشاره به این است که مردم تشنه عدالتند و انجام یک کار عادلانه، هر چند قلیل، موجب گشایش کارهای بسیار می‌‌شود.

آثار اجتماعی عدالت

الف) پایداری اجتماع:

انسان‌ها به دلیل داشتن منافع مشترک و نیازهای متقابل همگانی برای زیست سالم و انسانی، نیازمند روابط عادلانه‌اند. عدالت از جمله اصولی است که به کار بستن آن سبب قوام و پایداری اجتماع است و با اجرای آن حق هر کس ادا شده و راه تعدی و تجاوز به حقوق دیگران بسته می‌‌شود. تنظیم روابط سالم اجتماعی و حفظ حاکمیت ضوابط و قوانین الهی در جامعه اسلامی، تنها در سایه عدالت میسر است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌‌فرماید: «جَعَلَ اللهُ الْعَدْلَ قِواماً لِلْاَنامِ وَ تَنْزیهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَالْآثامِ وَ تَسْنِیهً لِلْاِسْلامِ؛[۸] خداوند عدالت را برای استواری مردم و پاکیزگی از ستم و گناهان و وسیله علو و سربلندی اسلام قرار داده است».

ب) اصلاح مردم:

امام علی علیه‌السلام فرمود: «بِالْعَدلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّهُ؛[۹] ملت با عدل اصلاح می‌‌شود».

این سخن بیانگر این حقیقت است که با حاکمیت عدل، امور مختلف زندگی مردم سامان می‌‌یابد و زمینه رشد فضایل اخلاقی فراهم می‌‌شود.

ج) پایداری و قدرت دولت:

امام علی علیه‌السلام می‌‌فرماید: «ثُباتُ الدُّوَلِ بِاقامَة سُنَنِ العَدلِ؛[۱۰] پایداری دولت‌ها با برپایی سنت‌های عادلانه است».

د) آبادی و برکت:

این دو اثر ارزنده نیز در دو جمله از امیرمؤمنان علیه‌السلام بیان شده است: «بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَکاتُ؛[۱۱] با عدالت برکت‌ها فزونی می‌‌یابد».

«ما عُمّرت البلدان بمثل العدل؛[۱۲] شهرها به هیچ چیز همانند دادگری آباد نمی‌‌شود».

عوامل انحراف از مسیر عدالت

با فطری بودن جاذبه عدل، این سؤال مطرح است که عامل انحراف بشر از مسیر عدل چیست؟ از برخی آیات قرآن استفاده می‌‌شود که «امیال نفسانی» و نیز «حب و بغض»های بیجا از جمله انگیزه‌های بشر در سرپیچی از اجرای عدل است: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖفَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا»؛[۱۳] ای کسانی که ایمان آورده‌اید کاملاً قیام به عدالت کنید، برای خدا گواهی دهید؛ اگرچه بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، چه فقیر باشند و یا توانگر پس (در هر حال) خداوند سزاوارتر است (که جانب او را مراعات کنید) پس پیروی هوای نفس مکنید که از حق منحرف خواهید شد».

آری پیروی از هوا و هوس، روحیه عدالتخواهی را تضعیف می‌‌کند. دیده خدابین را کور می‌‌نماید و روزنه خودبینی را می‌‌گشاید و سرانجام انسان را وامی‌‌دارد تا به ملاحظه پدر و مادر و خویشان و اقوام، پا روی حقیقت بگذارد و از اجرای عدل سرباز زند.

کینه با دشمنان نیز از دیگر عواملی است که فرد را وامی‌‌دارد تا عدالت را نادیده انگارد. از این رو قرآن کریم تأکید فرموده است تا مؤمنان از بازگو کردن سخن حق در هیچ شرایطی خودداری نکنند و رعایت عدالت را بر هر چیز دیگر مقدم دارند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ»؛[۱۴] ای مؤمنان، برای خدا قیام کنید و به عدالت گواهی دهید و دشمنی قومی، شما را وادار نکند که عدالت نکنید، عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر است.

کاربردهای عدالت

در این بخش به برخی از کاربردهای عدل که به طور معمول در زندگی روزمره با آن‌ها روبرو هستیم،‌ اشاره می‌‌کنیم:

  1. شهادت به حق: عدالت ایجاب می‌‌کند که یک فرد مسلمان در داوری‌های رسمی‌‌ و خودمانی همواره طرفدار «حق» و «اهل حق» باشد و اگر او را به گواهی دادن طلبیدند، صادقانه گواهی دهد، گرچه به زیان خودش باشد، چنان که آیه ۱۳۵ سوره نساء که پیش‌تر آمد، بر این مطلب تصریح دارد و حضرت امام صادق علیه‌السلام نیز آن را از حقیقت ایمان شمرده است: «اِنَّ مِنَ حَقیقَهِ الایمانِ اَنْ تُؤَثِّرَ الحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّک، عَلَی الباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَک...؛[۱۵] از حقیقت ایمان (این) است که حق را ـ گرچه به زیانت باشد ـ بر باطل ـ گرچه به سودت باشد ـ مقدم بداری».
  2. قضاوت به حق: ممکن است کسانی گاه و بیگاه ما را به داوری بخوانند مانند داوری میان دو همسایه، دو همکار، دو فرزند، زن و شوهر و... در این گونه موارد، عدالت حکم می‌‌کند که آنچه را حق تشخیص می‌‌دهیم، اظهار کنیم و ملاحظه و رودربایستی سبب حق‌کشی ما نشود، چنین کاری ممکن است در ابتدا برای ما آسان بنماید ولی هنگام عمل خواهیم دید که چندان هم آسان نیست به ویژه اگر یک طرف دعوا دوست و طرف مقابل، دشمن باشد. در این گونه موارد خواهیم یافت که حق‌گویی و داوری به حق، سخت و سنگین است. چنانکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌‌فرماید: «الحق ثَقیلٌ مُرٌّ وَ الباطِلُ خَفیفٌ حُلْوٌ...؛[۱۶] حق سنگین و تلخ و باطل سبک و شیرین است!» و اگر کسی این سنگینی را تحمل کند و آن تلخی را بچشد، شایسته آن است که امام علی علیه‌السلام درباره‌اش بفرماید: «اَفْضلُ الْخَلقِ اقضاهُمْ بِالْحَقَّ؛[۱۷] بهترین مردم کسی است که بیش از دیگران به حق، داوری کند».
  3. حق‌طلبی و حق‌دهی: گرفتن حق و دادن حق نیز از لوازم عدالت است. حال، این حق کوچک باشد یا بزرگ، فردی باشد یا اجتماعی، دینی باشد یا سیاسی، اقتصادی باشد یا فرهنگی و... . شخص عادل، هم درصدد احقاق حقوق خود و دیگران برمی‌‌آید، (حق طلبی) و هم حقوق دیگران را به آنان بازمی‌‌گرداند (حق دهی). امیرمؤمنان علیه‌السلام ضمن نامه‌ای به سران سپاه خود، از حق رهبر و رهروان، سخن به میان می‌‌آورد و گوشه‌ای از آن را شرح می‌‌دهد، سپس به آنان سفارش می‌‌کند که هم حق خود را از رده بالاتر دریافت کنند و هم حقوق آنان را بپردازند.[۱۸]
  4. انجام فرائض و ترک گناهان: چنین عدالتی در مرجع تقلید، امام جماعت، قاضی، گواه در دادگاه و مانند آن شرط است، حضرت امام خمینی قدس سره در معنای آن فرموده است: «حالتی است نفسانی که صاحب خود را بر پایبندی به تقوا وامی‌‌دارد و مانع ارتکاب گناهان کبیره (و با احتیاط، گناهان صغیره) می‌‌شود... همچنین از انجام کارهایی که در عرف، بی‌مبالاتی در دین شمرده می‌‌شود، جلوگیری می‌‌کند».[۱۹] در برابر چنین عدالتی «فسق» قرار دارد؛ یعنی کسی که مرتکب گناه کبیره شود یا بر گناه صغیر اصرار بورزد «فاسق»‌ است، که از مرجعیت، امامت جماعت، گواهی دادن بر دادگاه و مانند آن محروم می‌‌شود، مگر آن که از گناه توبه کند.
  5. احترام به اموال و حقوق مردم: مصداق دیگر عدالت، احترام به جان، آبرو، مال و حقوق دینی و اجتماعی مردم است که باید مراعات گردد، این دادگری نیز حساس و ارزشمند است که بایستی به آن آراسته باشیم؛ اهمال یک پزشک در نجات جان بیمار، کوتاهی نیروی نظامی‌‌ و انتظامی‌‌ در ایجاد امنیت داخلی و خارجی، سستی یک قاضی در اعمال قانون، بی‌تفاوتی هر مسئولی در برابر حقوق مردم و... از اموری است که عدالت را خدشه‌دار می‌‌کند و مرتکبین چنین کارهایی هرگز عادل شمرده نمی‌‌شوند.

پانویس

  1. فرهنگ معین، واژه عدل.
  2. المنجد، ماده عدل.
  3. المفردات، راغب اصفهانی، واژه عدل.
  4. عدل الهی، ص۴۷، صدرا.
  5. سوره حدید، آیه ۲۵.
  6. فروع کافی، ج۳، ص۲۱۷.
  7. همان.
  8. غررالحکم و دررالکلم، ج۳، ص۳۷۴.
  9. همان، ص۲۰۶.
  10. همان، ص۳۵۳.
  11. شرح غررالحکم، ج۲، ص۲۰۵.
  12. همان، ج۶، ص۶۸.
  13. سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  14. سوره مائده، آیه ۸.
  15. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۰۷، اسلامیه.
  16. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۸۲.
  17. شرح غررالحکم، ج۲، ص۴۶۷.
  18. ر.ک: نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، نامه ۵۰.
  19. ترجمه تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۹۹، با توجه به پاورقی، (با تصرف در عبارت).

منابع

  • علی‌اصغر الهامی‌‌نیا، اخلاق اسلامی.
  • سعید آخوندزاده، مفهوم عدالت، مجله دانش پژوهان، بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۸، صفحه ۳۸، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.