میرزا حسن مجتهد تبریزی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
{{منبع الکترونیکی معتبر}}
+
'''آیت الله میرزا حسن مجتهد تبریزی''' (۱۳۳۷-۱۲۶۸ ق)، از  فقها و علمای مجاهد [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] و [[محمدحسن مامقانی|محمدحسن مامقانی]] بود. از دغدغه‌های اساسی مجتهد، جلوگیری از شیوع افکار انحرافی و [[بدعت|بدعتهای]] دینی مانند [[بهائیت]] بود. او همانند بیشتر علما در ابتدا موافق [[مشروطیت]] بود ولی به‌ علت انحراف آن، به صف منتقدین پیوست. نویسندگان عصر مشروطه، همگی مجتهد تبریزی را «عالمی مردم‌دار» معرفی کرده‌اند. کتاب «تشریح الاصول»، از جمله تألیفات اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = میرزا حسن مجتهد تبریزی
 +
||تصویر=[[پرونده:مجتهد تبریزی.png|270px|center]]
 +
|زادروز =  ۱۲۶۸ قمری
 +
|زادگاه =  [[تبریز]]
 +
|وفات =    ۱۳۳۷ قمری
 +
|مدفن =  تبریز
 +
|اساتید =  [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]]، [[محمدحسن مامقانی|محمدحسن مامقانی]]، [[سید حسین کوه کمره ای|سید حسین کوه‌کمری]]، آخوند ملاعلی نهاوندی،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار = تشریح الاصول، کتاب الطهاره، رساله‌ای در مقدمه واجب،...
 +
}}
  
حاج ميرزا حسن مجتهد از علماي مجاهد و از مفاخر فقهي و اجتماعي آذربايجان فرزند حاج ميرزا باقر مجتهد در سال 1268ق در تبريز به دنيا آمد. دروس مقدماتي را در تبريز فراگرفت و براي ادامه تحصيل به عتبات رفت و از محضر اساتيد بزرگ چون حاج سيد حسين کوه‌کمري، ملاعلي نهاوندي، حاج ميرزا حسن شيرازي، آقا شيخ حسن مامقاني کسب فيض نمود و از آنان اجازه اجتهاد دريافت کرد، سپس به زادگاه خود بازگشت. پس از فوت پدر جانشين او و متصدي مرافعه و قضاي تبريز گرديد.
+
==ولادت و خاندان==
 +
میرزا حسن مجتهد تبریزی فرزند حاج میرزا محمدباقر مجتهد در سال ۱۲۶۸ق در [[تبریز]] به دنیا آمد. وی از خاندان علم و [[فقه|فقاهت]] بوده؛ به طوری که بسیاری از افراد این خاندان، از بزرگان علمی فقهی عصر خود به شمار می رفته و همه آنها دارای پایگاه اجتماعی قوی و گسترده ای بوده اند. پدرش میرزا محمدباقر [[امام جمعه]] تبریز و عمویش میرزا جوادآقا مجتهد هردو از علمای برجسته زمان خود بودند.  
  
ميرزا حسن در علم و فضل و نفود کلمه، عالم درجه يک تبريز و آذربايجان به شمار مي‌رفت تا جايي که لفظ «مجتهد مطلق» به او منحصر شد.<ref>محمدحسن رجبي، علماي مجاهد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1382، 430.</ref> مجتهد تبريزي يکي از چهره‌هاي مشهور و بحث‌انگيز تاريخ مشروطيت است. خصلت هايي همچون پارسايي، دادجويي، استعمارستيزي سوابق خانوادگي،... و مجتهد را محبوب‌القلوب مردم مسلمان ساخته بود.
+
==فعالیت‌های علمی==
 +
میرزا حسن مجتهد دروس مقدماتی را در [[تبریز]] فراگرفت و برای ادامه تحصیل به [[عتبات عالیات|عتبات]] رفت و از محضر اساتید بزرگی چون [[سید حسین کوه کمره ای|سید حسین کوه‌کمری]]، آخوند ملاعلی نهاوندی، حاج [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزا حسن شیرازی]]، و [[محمدحسن مامقانی|شیخ حسن مامقانی]] کسب فیض نمود و از آنان اجازه [[اجتهاد]] دریافت کرد، سپس به زادگاه خود بازگشت. پس از فوت پدر جانشین او و متصدی مرافعه و قضای تبریز گردید.
  
او با همين نفوذ و اعتبار اجتماعي-ديني وارد جنبش عدالتخواهي عصر مشروطيت شد و همراه جمعي از عالمان برجسته تبريز پرچم قيام عدالتخواهي را در آذربايجان برافراشت و با علماي تهران شيخ فضل‌الله نوري، سيد عبدالله بهبهاني، محمد طباطبايي همدل و همراه شد و به پيشبرد قيام خدمتي شايان کرد. <ref>علي ابوالحسني، شيخ فضل‌الله نوري و مکتب تاريخ نگاري مشروطه، تهران: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1385، ص216 و 217.</ref>
+
میرزا حسن در علم و فضل و نفود کلمه، عالم درجه یک تبریز و آذربایجان به شمار می‌رفت تا جایی که لفظ «مجتهد مطلق» به او منحصر شد.<ref>محمدحسن رجبی، علمای مجاهد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، ۴۳۰.</ref>  
  
پس از پيروزي مشروطيت در تأسيس انجمن ايالتي آذربايجان شرکت کرد و تا مدتها از اعضاي هئيت رئيسه اين انجمن بود. و از هيچ کمکي به انجمن دريغ نداشت به‌ طوري که تمام دارايي خود را در اختيار انجمن قرار داد. ايشان همچنين در انتخاب وکلاي آذربايجان (1324ق) در مجلس شورا نقش بسزايي داشت.
+
وی در عصر خود، مقام علمی بالا و مشهوری داشت. [[محمدحسن مامقانی|آیت الله مامقانی]]، استاد مجتهد در مورد او می گوید: عجب دارم از هم شهری های خود که با وجود مردی مثل او، به [[نجف]] توجه دارند.<ref>مهدی مجتهدی، رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، تهران، نقش جهان، ۱۳۲۷، ص ۶۴.</ref> همچنین نویسنده کتاب «زندگی نامه شهید نیک نام ثقه الاسلام تبریزی» می نویسد: «ایشان در زمان خود، اعلم و اسنّ مجتهدین عهد خود بوده و قضاوت و فتاوای فقهی عمیق و وسیع داشته و در معضلات شرعی و فقهی چیره دست تر از دیگران به شمار می رفته است».<ref>نصرت الله فتحی، زندگی نامه شهید نیک نام ثقه الاسلام تبریزی، تهران، ۱۳۵۲، ص ۳۳۸.</ref> [[محمدعلی مدرس تبریزی|میرزا محمدعلی مدرس]] نیز در توصیف مقام علمی‌ و اجتماعی وی می‌نویسد: «وی در قوت حافظه و دقت نظر و ذکاوت و فطانت، مشهور و اجتهاد او مسلم علمای وقت بود. در حدود چهل سال در تبریز به فتوی و تدریس و مرافعات شرعیه، با تمام دقت و احتیاط و درستکاری، ‌متصدی و در احقاق حق متداعبین و تشخیص حق از باطل و صدق و کذب شهود قضیه، مهارتی به سزا داشت».
  
اقدامات تند و افراطي انجمن ايالتي، موجب نگراني و رويگرداني بسياري از علما و روحانيون از آن گرديد و انجمن يکه تاز صحنه سياست آذربايجان شد و به اقدامات خودسرانه‌اي دست زد، از جمله حاج ميرزا عبدالکريم تبريزي برادرزاده ميرزا حسن را که در آغاز از مشروطه‌خواهان بود تبعيد کرد و فرزند ميرزا و چند نفر ديگر را اعدام نمود.
+
«تشریح الاصول»، «کتاب الطهاره» و رساله ای در «مقدمه واجب»، از جمله تألیفات اوست.
  
اين اقدامات موجب اعتراض و انتقاد مجتهد گرديد. اما انجمن که از مدتها پيش تبليغات گسترده‌اي بر ضد مخالفان خود به راه انداخته بود، وي را به زمينداري، احتکار و همکاري با مستبدان متهم کرده ايشان را ممنوع‌المنبر ساخت و از تبريز تبعيد کرد و اين خبر را با آب و تاب به مجلس شوراي ملي در تهران مخابره کرد. برخورد توهين‌آميز مشروطه‌چيان تندرو با مجتهد مورد انتقاد شديد علما، از جمله شيخ فضل‌الله نوري، طباطبايي، بهبهاني و حتي نمايندگان تندرو آذربايجان در مجلس قرار گرفت.
+
==فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی==
 +
'''مخالفت با بدعتها و فرقه های ضالّه:'''
  
انجمن ايالتي نه تنها به اين اعتراضات ترتيب اثر نداد بلکه عده‌اي از اعضاي خود را به اتهام حمايت از ميرزا اخراج کرد. پس از تبعيد ميرزا علماي طراز اول تبريز همچون ثقه‌الاسلام تبريزي و برخي از رجال متنفذ تبريز به نشانه اعتراض شهر را ترک کردند. <ref>محمدحسن رجبي، پيشين، ص430.</ref> خروج تبعيدگونه مجتهد از تبريز نقطه اوج حرکت مرموزي بود که نتيجه سوء آن بعدها معلوم گرديد.
+
از دغدغه های اساسی مجتهد تبریزی، جلوگیری از نضج و شیوع افکار انحرافی و [[بدعت]] های دینی بود. به گواهی اسناد تاریخی در این خصوص، مجتهد از هیچ کوششی دریغ نکرده، تا آخر عمر به این رسالت تاریخی پایبند بوده است.  
  
حاج ميرزا حسن به تهران آمد و فرياد مظلوميت خود و اقدامات افراطي و ضد مردمي و غيرشرعي انجمن ايالتي آذربايجان را به گوش نمايندگان مجلس رساند و مورد احترام و تجليل فراوان مجلسيان قرار گرفت. مجتهد در پايتخت با شيخ فضل‌الله نوري در انتقاد از مشروطه‌خواهان افراطي هم آوا شد و در تحصن شيخ در عبدالعظيم وي را همراهي کرد.<ref>علي ابوالحسني، پيشين، ص214 و 217.</ref>
+
صاحب [[ریحانة الادب (کتاب)|ریحانة الادب]] درباره مجتهد می نویسد: «در ردّ بعضی عقاید مخالف اعتقاد حقه [[اثنی عشریه|اثنی‌عشریه]]، اهتمام تمام به کار می برد».
  
پس از مدتي در اثر فشار دولت و خواهش حاج مخبرالسلطنه والي تبريز به شهر خود مراجعت نمود. مردم تبريز که از اقدامات انجمن نفرت و انزجار پيدا کرده بودند، استقبال شاياني از وي به عمل آوردند. در جريان جدال و کشمکش ميان محمدعلي شاه و انجمن، حاج ميرزا حسن و علماي مخالف انجمن از شاه حمايت کردند و گروه جديدي به نام «هئيت اسلاميه» تشکيل دادند. اما با شکست محمدعلي شاه و پيروزي مشروطه‌خواهان او بار ديگر در تنگناي شديد قرار گرفت و خانه خود و بستگانش غارت گرديد.
+
از خشم و غیظی که عباس افندی در نامه خود خطاب به [[بهائیت|بهائیان]] تبریز درباره مجتهد ابراز کرده است نیز می توان به تأثیر مجتهد در جلوگیری از شیوع افکار و عقاید منحرف پی برد. افندی در این نامه تأکید کرده است که «با وجود فتوای تعرض به یاران بهایی تبریز از سوی مجتهد، چگونه می شود که نویدهای پیشین به پیروزی مسلک بهائیت به زودی جامه عمل بپوشد؟...».<ref>عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، ص ۳۲.</ref>
  
پس از تشکيل حزب دمکرات و فعاليت شيخ محمد خياباني حاج ميرزا حسن که نگران دودستگي و از ميان رفتن استقلال کشور و مذهب بود؛ نامه‌اي به روزنامه تجدد ارگان حزب دمکرات فرستاد که در آن مردم آذربايجان را به برادري و همکاري و حفظ اسلاميت و دستاوردهاي مشروطيت دعوت مي‌کرد. روزنامه مزبور نيز پيام فوق را با احترام و تجليل فراوان منتشر کرد و آن را نشانه آشتي ميرزا با مشروطه دانست. حسن مجتهد اندکي بعد از [[جمادی الثانی]] 1337ق در تبريز درگذشت. کتاب تشريع‌الاصول و کتاب الطهاره از آثار اوست.
+
نویسنده کتاب «رجال آذربایجان در عصر مشروطیت» می نویسد: حاج میرزا حسن آقا می توانست مانند بسیاری از اشخاص دیگر در گوشه ای بنشیند و در این صورت، جان و مال او محفوظ و وجهه اش دست نخورده باقی می ماند؛ اما او وظیفه خود می دانست با بدعت ها مخالفت کند و مذهب [[اسلام]] را بدین ترتیب حراست نماید. او برای هوا و هوس خود به این کار اقدام نکرده بود.<ref>رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص ۶۶.</ref>
  
 +
همچنین در یادداشت های علمداری می خوانیم که حاج میرزا حسن آقا، حملات سخت و توهین آمیزی نسبت به [[شیخیه]] می کرد.<ref>زندگی نامه شهید نیک نام ثقه الاسلام تبریزی، ص ۴۰.</ref>
 +
 +
'''مجتهد تبریزی و مشروطه:'''
 +
 +
مجتهد تبریزی یکی از چهره‌های مشهور و بحث‌انگیز تاریخ [[مشروطیت]] است. خصلت هایی همچون پارسایی، دادجویی، استعمارستیزی، سوابق خانوادگی و...، مجتهد را محبوب‌القلوب مردم مسلمان ساخته بود. او با همین نفوذ و اعتبار اجتماعی-دینی وارد جنبش عدالتخواهی عصر مشروطیت شد و همراه جمعی از عالمان برجسته [[تبریز]] پرچم قیام عدالتخواهی را در آذربایجان برافراشت و با علمای [[تهران]] مانند [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل‌الله نوری]]، [[سید عبدالله بهبهانی|سید عبدالله بهبهانی]] و [[سید محمد طباطبایی سنگلجی|سید محمد طباطبایی]] همدل و همراه شد و به پیشبرد قیام خدمتی شایان کرد.<ref>علی ابوالحسنی، شیخ فضل‌الله نوری و مکتب تاریخ نگاری مشروطه، موسسه مطالعات تاریخ ایران، ۱۳۸۵، ص۲۱۶.</ref>
 +
 +
مجتهد تبریزی پس از پیروزی مشروطیت در تأسیس انجمن ایالتی آذربایجان شرکت کرد و تا مدتها از اعضای هئیت رئیسه این انجمن بود و از هیچ کمکی به انجمن دریغ نداشت، به‌ طوری که تمام دارایی خود را در اختیار انجمن قرار داد. ایشان همچنین در انتخاب وکلای آذربایجان (۱۳۲۴ ق) در مجلس شورا نقش بسزایی داشت.
 +
 +
اما اقدامات تند و افراطی انجمن ایالتی، موجب نگرانی و رویگردانی بسیاری از علما و روحانیون از آن گردید و انجمن یکه تاز صحنه سیاست آذربایجان شد و به اقدامات خودسرانه‌ای دست زد، از جمله حاج میرزا عبدالکریم تبریزی برادرزاده میرزا حسن را که در آغاز از مشروطه‌خواهان بود تبعید کرد و فرزند میرزا و چند نفر دیگر را اعدام نمود.
 +
 +
این اقدامات موجب اعتراض و انتقاد مجتهد گردید. اما انجمن که از مدتها پیش تبلیغات گسترده‌ای بر ضد مخالفان خود به راه انداخته بود، وی را به زمینداری، [[احتکار]] و همکاری با مستبدان متهم کرده ایشان را ممنوع‌المنبر ساخت و از تبریز تبعید کرد و این خبر را با آب و تاب به مجلس شورای ملی در [[تهران]] مخابره کرد. برخورد توهین‌آمیز مشروطه‌چیان تندرو با مجتهد مورد انتقاد شدید علما، از جمله شیخ فضل‌الله نوری، طباطبایی، بهبهانی و حتی نمایندگان تندرو آذربایجان در مجلس قرار گرفت.
 +
 +
انجمن ایالتی نه تنها به این اعتراضات ترتیب اثر نداد بلکه عده‌ای از اعضای خود را به اتهام حمایت از میرزا اخراج کرد. پس از تبعید میرزا، علمای طراز اول تبریز همچون ثقةالاسلام تبریزی و برخی از رجال متنفذ تبریز به نشانه اعتراض شهر را ترک کردند.<ref>محمدحسن رجبی، پیشین، ص۴۳۰.</ref> خروج تبعیدگونه مجتهد از تبریز نقطه اوج حرکت مرموزی بود که نتیجه سوء آن بعدها معلوم گردید.
 +
 +
حاج میرزا حسن تبریزی به تهران آمد و فریاد مظلومیت خود و اقدامات افراطی و ضد مردمی و غیرشرعی انجمن ایالتی آذربایجان را به گوش نمایندگان مجلس رساند و مورد احترام و تجلیل فراوان مجلسیان قرار گرفت. مجتهد در پایتخت با شیخ فضل‌الله نوری در انتقاد از مشروطه‌خواهان افراطی هم آوا شد و در تحصن شیخ در حرم [[حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام|حضرت عبدالعظیم]] وی را همراهی کرد.<ref>علی ابوالحسنی، پیشین، ص۲۱۴ و ۲۱۷.</ref>
 +
 +
پس از مدتی در اثر فشار دولت و خواهش حاج مخبرالسلطنه والی تبریز به شهر خود مراجعت نمود. مردم تبریز که از اقدامات انجمن نفرت و انزجار پیدا کرده بودند، استقبال شایانی از وی به عمل آوردند. در جریان جدال و کشمکش میان محمدعلی شاه و انجمن، حاج میرزا حسن و علمای مخالف انجمن از شاه حمایت کردند و گروه جدیدی به نام «هئیت اسلامیه» تشکیل دادند. اما با شکست محمدعلی شاه و پیروزی مشروطه‌خواهان، او بار دیگر در تنگنای شدید قرار گرفت و خانه خود و بستگانش غارت گردید.
 +
 +
پس از تشکیل حزب دمکرات و فعالیت [[شیخ محمد خیابانی|شیخ محمد خیابانی]]، حاج میرزا حسن که نگران دودستگی و از میان رفتن استقلال کشور و مذهب بود؛ نامه‌ای به روزنامه تجدد ارگان حزب دمکرات فرستاد که در آن مردم آذربایجان را به برادری و همکاری و حفظ اسلامیت و دستاوردهای مشروطیت دعوت می‌کرد. روزنامه مزبور نیز پیام فوق را با احترام و تجلیل فراوان منتشر کرد و آن را نشانه آشتی میرزا با مشروطه دانست.
 +
 +
==وفات==
 +
مرحوم میرزا حسن مجتهد تبریزی در [[ماه جمادی الثانی|جمادی الثانی]] ۱۳۳۷ قمری (۱۲۹۷ﻫ. ش) در [[تبریز]] چشم از جهان فروبست و پس از [[تشییع جنازه|تشییع]] باشکوهی به خاک سپرده شد.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
*طاهره شکوهی، "حاج ‌میرزا حسن مجتهد تبریزی"، دسترس در [http://www.iichs.org/index.asp?id=1006&doc_cat=7 موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران تاریخ]، بازیابی: ۸ آذرماه ۱۳۹۲.
* طاهره شکوهي، حاج ‌ميرزا حسن مجتهد تبريزي، دسترس در [http://www.iichs.org/index.asp?id=1006&doc_cat=7 موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران تاریخ]، بازیابی: 8 آذرماه 1392.
+
*مجله پگاه حوزه، "آیت الله میرزا حسن مجتهد تبریزی مشروعه خواهی غریب در میان در مشروطه خواهان سکولار تبریز"، ۳۱ تیر ۱۳۸۵، شماره ۱۸۷.
  
 
[[رده:مجتهدین]]
 
[[رده:مجتهدین]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۵۵

آیت الله میرزا حسن مجتهد تبریزی (۱۳۳۷-۱۲۶۸ ق)، از فقها و علمای مجاهد شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان میرزای شیرازی و محمدحسن مامقانی بود. از دغدغه‌های اساسی مجتهد، جلوگیری از شیوع افکار انحرافی و بدعتهای دینی مانند بهائیت بود. او همانند بیشتر علما در ابتدا موافق مشروطیت بود ولی به‌ علت انحراف آن، به صف منتقدین پیوست. نویسندگان عصر مشروطه، همگی مجتهد تبریزی را «عالمی مردم‌دار» معرفی کرده‌اند. کتاب «تشریح الاصول»، از جمله تألیفات اوست.

مجتهد تبریزی.png
نام کامل میرزا حسن مجتهد تبریزی
زادروز ۱۲۶۸ قمری
زادگاه تبریز
وفات ۱۳۳۷ قمری
مدفن تبریز

Line.png

اساتید

میرزای شیرازی، محمدحسن مامقانی، سید حسین کوه‌کمری، آخوند ملاعلی نهاوندی،...


آثار

تشریح الاصول، کتاب الطهاره، رساله‌ای در مقدمه واجب،...


ولادت و خاندان

میرزا حسن مجتهد تبریزی فرزند حاج میرزا محمدباقر مجتهد در سال ۱۲۶۸ق در تبریز به دنیا آمد. وی از خاندان علم و فقاهت بوده؛ به طوری که بسیاری از افراد این خاندان، از بزرگان علمی فقهی عصر خود به شمار می رفته و همه آنها دارای پایگاه اجتماعی قوی و گسترده ای بوده اند. پدرش میرزا محمدباقر امام جمعه تبریز و عمویش میرزا جوادآقا مجتهد هردو از علمای برجسته زمان خود بودند.

فعالیت‌های علمی

میرزا حسن مجتهد دروس مقدماتی را در تبریز فراگرفت و برای ادامه تحصیل به عتبات رفت و از محضر اساتید بزرگی چون سید حسین کوه‌کمری، آخوند ملاعلی نهاوندی، حاج میرزا حسن شیرازی، و شیخ حسن مامقانی کسب فیض نمود و از آنان اجازه اجتهاد دریافت کرد، سپس به زادگاه خود بازگشت. پس از فوت پدر جانشین او و متصدی مرافعه و قضای تبریز گردید.

میرزا حسن در علم و فضل و نفود کلمه، عالم درجه یک تبریز و آذربایجان به شمار می‌رفت تا جایی که لفظ «مجتهد مطلق» به او منحصر شد.[۱]

وی در عصر خود، مقام علمی بالا و مشهوری داشت. آیت الله مامقانی، استاد مجتهد در مورد او می گوید: عجب دارم از هم شهری های خود که با وجود مردی مثل او، به نجف توجه دارند.[۲] همچنین نویسنده کتاب «زندگی نامه شهید نیک نام ثقه الاسلام تبریزی» می نویسد: «ایشان در زمان خود، اعلم و اسنّ مجتهدین عهد خود بوده و قضاوت و فتاوای فقهی عمیق و وسیع داشته و در معضلات شرعی و فقهی چیره دست تر از دیگران به شمار می رفته است».[۳] میرزا محمدعلی مدرس نیز در توصیف مقام علمی‌ و اجتماعی وی می‌نویسد: «وی در قوت حافظه و دقت نظر و ذکاوت و فطانت، مشهور و اجتهاد او مسلم علمای وقت بود. در حدود چهل سال در تبریز به فتوی و تدریس و مرافعات شرعیه، با تمام دقت و احتیاط و درستکاری، ‌متصدی و در احقاق حق متداعبین و تشخیص حق از باطل و صدق و کذب شهود قضیه، مهارتی به سزا داشت».

«تشریح الاصول»، «کتاب الطهاره» و رساله ای در «مقدمه واجب»، از جمله تألیفات اوست.

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

مخالفت با بدعتها و فرقه های ضالّه:

از دغدغه های اساسی مجتهد تبریزی، جلوگیری از نضج و شیوع افکار انحرافی و بدعت های دینی بود. به گواهی اسناد تاریخی در این خصوص، مجتهد از هیچ کوششی دریغ نکرده، تا آخر عمر به این رسالت تاریخی پایبند بوده است.

صاحب ریحانة الادب درباره مجتهد می نویسد: «در ردّ بعضی عقاید مخالف اعتقاد حقه اثنی‌عشریه، اهتمام تمام به کار می برد».

از خشم و غیظی که عباس افندی در نامه خود خطاب به بهائیان تبریز درباره مجتهد ابراز کرده است نیز می توان به تأثیر مجتهد در جلوگیری از شیوع افکار و عقاید منحرف پی برد. افندی در این نامه تأکید کرده است که «با وجود فتوای تعرض به یاران بهایی تبریز از سوی مجتهد، چگونه می شود که نویدهای پیشین به پیروزی مسلک بهائیت به زودی جامه عمل بپوشد؟...».[۴]

نویسنده کتاب «رجال آذربایجان در عصر مشروطیت» می نویسد: حاج میرزا حسن آقا می توانست مانند بسیاری از اشخاص دیگر در گوشه ای بنشیند و در این صورت، جان و مال او محفوظ و وجهه اش دست نخورده باقی می ماند؛ اما او وظیفه خود می دانست با بدعت ها مخالفت کند و مذهب اسلام را بدین ترتیب حراست نماید. او برای هوا و هوس خود به این کار اقدام نکرده بود.[۵]

همچنین در یادداشت های علمداری می خوانیم که حاج میرزا حسن آقا، حملات سخت و توهین آمیزی نسبت به شیخیه می کرد.[۶]

مجتهد تبریزی و مشروطه:

مجتهد تبریزی یکی از چهره‌های مشهور و بحث‌انگیز تاریخ مشروطیت است. خصلت هایی همچون پارسایی، دادجویی، استعمارستیزی، سوابق خانوادگی و...، مجتهد را محبوب‌القلوب مردم مسلمان ساخته بود. او با همین نفوذ و اعتبار اجتماعی-دینی وارد جنبش عدالتخواهی عصر مشروطیت شد و همراه جمعی از عالمان برجسته تبریز پرچم قیام عدالتخواهی را در آذربایجان برافراشت و با علمای تهران مانند شیخ فضل‌الله نوری، سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی همدل و همراه شد و به پیشبرد قیام خدمتی شایان کرد.[۷]

مجتهد تبریزی پس از پیروزی مشروطیت در تأسیس انجمن ایالتی آذربایجان شرکت کرد و تا مدتها از اعضای هئیت رئیسه این انجمن بود و از هیچ کمکی به انجمن دریغ نداشت، به‌ طوری که تمام دارایی خود را در اختیار انجمن قرار داد. ایشان همچنین در انتخاب وکلای آذربایجان (۱۳۲۴ ق) در مجلس شورا نقش بسزایی داشت.

اما اقدامات تند و افراطی انجمن ایالتی، موجب نگرانی و رویگردانی بسیاری از علما و روحانیون از آن گردید و انجمن یکه تاز صحنه سیاست آذربایجان شد و به اقدامات خودسرانه‌ای دست زد، از جمله حاج میرزا عبدالکریم تبریزی برادرزاده میرزا حسن را که در آغاز از مشروطه‌خواهان بود تبعید کرد و فرزند میرزا و چند نفر دیگر را اعدام نمود.

این اقدامات موجب اعتراض و انتقاد مجتهد گردید. اما انجمن که از مدتها پیش تبلیغات گسترده‌ای بر ضد مخالفان خود به راه انداخته بود، وی را به زمینداری، احتکار و همکاری با مستبدان متهم کرده ایشان را ممنوع‌المنبر ساخت و از تبریز تبعید کرد و این خبر را با آب و تاب به مجلس شورای ملی در تهران مخابره کرد. برخورد توهین‌آمیز مشروطه‌چیان تندرو با مجتهد مورد انتقاد شدید علما، از جمله شیخ فضل‌الله نوری، طباطبایی، بهبهانی و حتی نمایندگان تندرو آذربایجان در مجلس قرار گرفت.

انجمن ایالتی نه تنها به این اعتراضات ترتیب اثر نداد بلکه عده‌ای از اعضای خود را به اتهام حمایت از میرزا اخراج کرد. پس از تبعید میرزا، علمای طراز اول تبریز همچون ثقةالاسلام تبریزی و برخی از رجال متنفذ تبریز به نشانه اعتراض شهر را ترک کردند.[۸] خروج تبعیدگونه مجتهد از تبریز نقطه اوج حرکت مرموزی بود که نتیجه سوء آن بعدها معلوم گردید.

حاج میرزا حسن تبریزی به تهران آمد و فریاد مظلومیت خود و اقدامات افراطی و ضد مردمی و غیرشرعی انجمن ایالتی آذربایجان را به گوش نمایندگان مجلس رساند و مورد احترام و تجلیل فراوان مجلسیان قرار گرفت. مجتهد در پایتخت با شیخ فضل‌الله نوری در انتقاد از مشروطه‌خواهان افراطی هم آوا شد و در تحصن شیخ در حرم حضرت عبدالعظیم وی را همراهی کرد.[۹]

پس از مدتی در اثر فشار دولت و خواهش حاج مخبرالسلطنه والی تبریز به شهر خود مراجعت نمود. مردم تبریز که از اقدامات انجمن نفرت و انزجار پیدا کرده بودند، استقبال شایانی از وی به عمل آوردند. در جریان جدال و کشمکش میان محمدعلی شاه و انجمن، حاج میرزا حسن و علمای مخالف انجمن از شاه حمایت کردند و گروه جدیدی به نام «هئیت اسلامیه» تشکیل دادند. اما با شکست محمدعلی شاه و پیروزی مشروطه‌خواهان، او بار دیگر در تنگنای شدید قرار گرفت و خانه خود و بستگانش غارت گردید.

پس از تشکیل حزب دمکرات و فعالیت شیخ محمد خیابانی، حاج میرزا حسن که نگران دودستگی و از میان رفتن استقلال کشور و مذهب بود؛ نامه‌ای به روزنامه تجدد ارگان حزب دمکرات فرستاد که در آن مردم آذربایجان را به برادری و همکاری و حفظ اسلامیت و دستاوردهای مشروطیت دعوت می‌کرد. روزنامه مزبور نیز پیام فوق را با احترام و تجلیل فراوان منتشر کرد و آن را نشانه آشتی میرزا با مشروطه دانست.

وفات

مرحوم میرزا حسن مجتهد تبریزی در جمادی الثانی ۱۳۳۷ قمری (۱۲۹۷ﻫ. ش) در تبریز چشم از جهان فروبست و پس از تشییع باشکوهی به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. محمدحسن رجبی، علمای مجاهد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، ۴۳۰.
  2. مهدی مجتهدی، رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، تهران، نقش جهان، ۱۳۲۷، ص ۶۴.
  3. نصرت الله فتحی، زندگی نامه شهید نیک نام ثقه الاسلام تبریزی، تهران، ۱۳۵۲، ص ۳۳۸.
  4. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، ص ۳۲.
  5. رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص ۶۶.
  6. زندگی نامه شهید نیک نام ثقه الاسلام تبریزی، ص ۴۰.
  7. علی ابوالحسنی، شیخ فضل‌الله نوری و مکتب تاریخ نگاری مشروطه، موسسه مطالعات تاریخ ایران، ۱۳۸۵، ص۲۱۶.
  8. محمدحسن رجبی، پیشین، ص۴۳۰.
  9. علی ابوالحسنی، پیشین، ص۲۱۴ و ۲۱۷.

منابع

  • طاهره شکوهی، "حاج ‌میرزا حسن مجتهد تبریزی"، دسترس در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران تاریخ، بازیابی: ۸ آذرماه ۱۳۹۲.
  • مجله پگاه حوزه، "آیت الله میرزا حسن مجتهد تبریزی مشروعه خواهی غریب در میان در مشروطه خواهان سکولار تبریز"، ۳۱ تیر ۱۳۸۵، شماره ۱۸۷.