شهید سید حسین علم الهدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(مبارزه با رژیم پهلوی)
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
شهید حسین علم الهدی (1338-1359)در دوران قبل از انقلاب از مبارزین فعال علیه رژیم پهلوی بود و پس از انقلاب جمهوری اسلامی ایران و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هم به مبارزه بر علیه دشمن ادامه داد تا به شهادت رسید.
 
== شهید علم الهدی تولد و تحصیلات ==
 
  
حسين علم الهدي در بيستم شهريور ماه 1338 در يك خانواده روحاني بدنيا آمد. وي در 6 سالگي به آموزش قرآن پرداخت . در 11 سالگي با تشكيل كتابخانه و جلسات سخنراني ، جلسات  قرآن ، مبارزه با استبداد محمدرضا شاه را آغاز كرد.
+
'''شهید سید حسین علم الهدی''' (۱۳۳۸-۱۳۵۹ ش) در دوران قبل از انقلاب از مبارزین فعال علیه رژیم پهلوی بود و پس از انقلاب جمهوری اسلامی [[ایران]] و در دوران جنگ تحمیلی هم به مبارزه بر علیه دشمن ادامه داد. شهید علم الهدی در 16 دی ماه در منطقه هویزه به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
 +
[[پرونده:Alamolhoda.jpg|240px|بندانگشتی|شهید سید حسین علم الهدی]]
  
== مبارزات شهید علم الهدی با رژیم پهلوی ==
+
==تولد و تحصیلات==
  
وي در همان اوان مبارزه با استبداد محمد رضا شاهي را آغاز كرد. در 14 سالگي در هنگام نمايش سيرك مصري در اهواز كه در آن رقاصه هاي مصري براي تخدير افكار وبه فساد كشيدن مردم ما شركت داشتند، لانه فساد آنها را بطوريكه به هیچ‍كس آسيبي نرسد آتش زد. در عاشوراي سال بعد يكي از مؤثرترين عناصر تشكيل دهنده راهپيمايي اين روز بود كه پس از راهپيمايي حسين‍  دستگير و روانه زندان مي‍شود. وي كه كوچكترين زنداني سياسي است ماهها شكنجه مي‍شود، اما هيچ سخني نمي‍گويد، پس از آزادي از زندان با تشكيل انجمن اسلامي و جلسه سخنراني جوانان سردرگم را به اسلام و مكتب دعوت مي‍كند.
+
سید حسین، فرزند آیت‌الله حاج سید مرتضی علم الهدی در بیستم شهریور ماه ۱۳۳۸ در یک خانواده روحانی بدنیا آمد. وی در ۶ سالگی به آموزش [[قرآن]] پرداخت. در ۱۱ سالگی با تشکیل کتابخانه و جلسات سخنرانی و قرآن، مبارزه با استبداد شاه را آغاز کرد.
سپس حسين در رشته تاريخ دانشگاه مشهد ثبت ‍نام مي‍كند و از همان اول با حوزه علميه مشهد تماس نزديك برقرار مي‍كند و با روحانيون مبارزي چون حجت الاسلام ‍خامنه اي ، حجت ‍الاسلام ‍طبسي، حجت الاسلام‍ هاشمي ‍نژاد آشنا مي‍شود.
 
نفوذ كلامي حسين به گونه ‍اي بود كه استادان چپي و شاهنشاهي در هر كلاسي كه حسين شركت مي‍كرد،نمي‍رفتند.
 
وي با نصب اعلاميه ‍ها و رهبري تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش عظيمي را ايفا كرد و در كنار دانشجويان برنامه ‍ها را به روحانيون، بازاريان و دانش ‍آموزان نيز اطلاع مي‍داد.
 
در زماني كه رژيم طاغوت مردم مسلمان ايران را به گلوله مي‍بست، حسين شهيد همراه با چند تن از همفكرانش در اهواز هسته مركزي سازمان موحدين را تشكيل داد و در اين هنگام بود كه حسين از قبل به سلاح ايمان مجهز بود به اسلحه گرم نيز مجهز شد.
 
براي حسين مبارزه در شهر بخصوص معني نداشت و وي هميشه به اطاعت از امام و مبارزه با طاغوت مي ‍انديشيد و حسين شهرباني كرمان را به قصاص آتش زدن مسجد جامع كرمان با طرح بسيار جالب و ابتكار دقيق خود آتش مي‍زند و در حاليكه از درب ورودي محل وارد مي‍شود و بطور معمولي نيز خارج مي‍شود بمب ساعتي خود را كار مي‍گذارد و نمي‍توانند او را دستگير كنند و به اهواز باز مي‍گردد. با مشاهده جنايات رژيم سابق به فكر ترور شمس تبريزي فرماندار نظامي معدوم در اهواز می افتد و شبي به خانه وي حمله مي‍كند كه مزدوران محافظ خانه وي متوجه مي‍شوند و پس از ساعتها تلاش وي را دستگير مي‍كنند و به شدت شكنجه مي‍نمايند. در دادگاه نظامي وي را محكوم به اعدام مي‍كنند و تنها از حسين مي‍خواهند كه رفيق خود را معرفي كند ولي وي ضمن انكار حمل بمب هيچ سخني نمي‍گويد.
 
حسين طرح متكبرانه جالبي براي فرار زندانيان سياسي از اهواز كشيد كه بر اثر اوجگيري مبارزات، رژيم مجبور به آزادي آنان گرديد.
 
حسين كه از نظر مأموران جلاد اهواز فردي شناخته شده بود، براي ادامه مبارزه و بمنظور استقبال امام به تهران آمد و در كنار برادران ديگر سازمان موحدين فعاليت نمود و يكي از محافظان مسلح مخصوص امام شد.
 
  
== وظایف و مسئولیت ها ==
+
==مبارزه با رژیم پهلوی==
  
سپس وارد كميته مركز شد و چندماهي بعنوان عضو شوراي فرماندهي كميته مركزي فعاليت نمود و نيز مدتي بعنوان سرپرست كميته انقلاب اهواز خدمت كرد. در اين روزها نيز حسين با تلاشي بسيار گسترده فعاليت مي‍كرد بطوريكه بساييري از شبها فقط3 ساعت استراحت مي‍كرد.
+
شهید علم الهدی در همان نوجوانی مبارزه با استبداد شاهی را آغاز کرد. در ۱۴ سالگی در هنگام نمایش سیرک [[مصر|مصری]] در اهواز که در آن رقاصه های مصری برای تخدیر افکار و به فساد کشیدن مردم ما شرکت داشتند، لانه فساد آنها را بطوری که به هیچ‍کس آسیبی نرسد آتش زد. در [[عاشورا|عاشورای]] سال بعد، یکی از مؤثرترین عناصر تشکیل دهنده راهپیمایی این روز بود که پس از راهپیمایی حسین دستگیر و روانه زندان می شود. وی که کوچکترین زندانی سیاسی است ماهها شکنجه می شود، اما هیچ سخنی نمی گوید پس از آزادی از زندان با تشکیل انجمن اسلامی و جلسه سخنرانی جوانان سردرگم را به [[اسلام]] و مکتب دعوت می کند.
حسين در كنار كارهاي نظامي فعاليتهاي فرهنگي نيز انجام مي‍داد و به تشكيل كلاسهائي در زمينه تدريس تاريخ اسلام و ازسخنراني‍هاي مختلف اهتمام ورزيد.
 
شهيد حسين علم الهدي در موقع مطرح ساختن پيش ‍نويس قانون اساسي در مجلس خبرگان، با كمك يكي از برادران طرح ولايت فقيه را تنظيم كرد و به نماينده اهواز در مجلس خبرگان داد.با فرمان امام براي نهضت سوادآموزي مديريت آنرا بعهده گرفت. سخنراني وي از راديوي اهواز پخش مي‍شد.
 
در آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران بعنوان مسئول روزانه صدها نفر را با نظم دقيق و كامل تقسيم و اعزام مي‍كرد.
 
  
== شهادت علم الهدی ==
+
سپس حسین در رشته تاریخ دانشگاه [[مشهد]] ثبت نام می کند و از همان اول با [[حوزه علمیه]] مشهد تماس نزدیک برقرار می کند و با روحانیون مبارزی چون [[سید علی حسینی خامنه ای|آیت الله خامنه ای]]، حجت الاسلام طبسی، حجت الاسلام هاشمی نژاد آشنا می شود.
  
سرانجام در برنامه حمله روز اربعين حسين كه فرماندهي 60 تن از برادران پاسدار را بعهده داشت بعنوان گروه پيشتاز و پياده ارتش به جنگ با كفار مي‍پردازد كه در محاصره 40 تانك دشمن قرار مي‍گيرد و پس از ساعاتي مبارزه با دشمن بر اثر اتمام مهمات و تشنگي و گرسنگي يكي يكي برادران به شهادت مي‍رسند كه آخرين آنها شهيد حسين علم الهدي بود كه با آر.پي.جي خود 3 تانك را منهدم كرده و سپس با فرياد الله اكبر در حاليكه قرآن در دست داشت شهيد مي‍شود. اجساد پاك اين عزيزان همچنان بر جاي ماند. اما بطور يقين امام زمان(عج) بر اجساد پاكشان نماز خواهد خواند.
+
نفوذ کلامی حسین به گونه ای بود که استادان چپی و شاهنشاهی در هر کلاسی که حسین شرکت می کرد، نمی رفتند. وی با نصب اعلامیه ها و رهبری تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش عظیمی را ایفا کرد و در کنار دانشجویان برنامه ها را به روحانیون، بازاریان و دانش آموزان نیز اطلاع می داد.
  
 +
در زمانی که رژیم [[طاغوت]] مردم مسلمان [[ایران|ایران]] را به گلوله می بست، علم الهدی همراه با چند تن از همفکرانش در اهواز هسته مرکزی سازمان موحدین را تشکیل داد و در این هنگام بود که حسین -که از قبل به سلاح [[ایمان|ایمان]] مجهز بود- به اسلحه گرم نیز مجهز شد.
  
== منابع ==
+
برای حسین مبارزه در شهر بخصوصی معنی نداشت و وی همیشه به اطاعت از [[امام خمینی|امام]] و مبارزه با طاغوت می اندیشید. او شهربانی کرمان را به قصاص آتش زدن [[مسجد جامع]] کرمان با طرح بسیار جالب و ابتکار دقیق خود آتش می زند و در حالی که از درب ورودی محل وارد می شود و به طور معمولی نیز خارج می شود و نمی توانند او را دستگیر کنند و به اهواز بازمی گردد.  
*شهید حسین علم الهدی در دسترس در[http://www.navideshahed.com/fa/index.php?Page=definition&UID=259573 پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت]، بازیابی:25آذر ماه 1392.
 
  
[[رده: هشت سال دفاع مقدس]]
+
با مشاهده جنایات رژیم سابق به فکر ترور شمس تبریزی فرماندار نظامی معدوم در اهواز می افتد و شبی به خانه وی حمله می کند که مزدوران محافظ خانه وی متوجه می شوند و پس از ساعتها تلاش وی را دستگیر می کنند و به شدت شکنجه می نمایند. در دادگاه نظامی وی را محکوم به اعدام می کنند و تنها از حسین می خواهند که رفیق خود را معرفی کند ولی وی ضمن انکار حمل بمب هیچ سخنی نمی گوید.
 +
 
 +
حسین طرح مبتکرانه جالبی برای فرار زندانیان سیاسی از اهواز کشید که بر اثر اوجگیری مبارزات، رژیم مجبور به آزادی آنان گردید.
 +
حسین که از نظر مأموران جلاد اهواز فردی شناخته شده بود، برای ادامه مبارزه و بمنظور استقبال امام به [[تهران]] آمد و در کنار برادران دیگر سازمان موحدین فعالیت نمود و یکی از محافظان مسلح مخصوص امام شد.
 +
 
 +
==مسئولیت‌ها پس از انقلاب==
 +
 
 +
علم الهدی چندماهی به عنوان عضو شورای فرماندهی کمیته مرکزی فعالیت نمود و نیز مدتی به عنوان سرپرست کمیته انقلاب اهواز خدمت کرد. در این روزها نیز حسین باتلاشی بسیار گسترده فعالیت می کرد به طوری که بسیاری از شبها فقط ۳ ساعت استراحت داشت.
 +
 
 +
حسین در کنار کارهای نظامی فعالیت های فرهنگی نیز انجام می داد و به تشکیل کلاسهائی در زمینه تدریس [[تاریخ اسلام|تاریخ اسلام]] و از سخنرانی های مختلف اهتمام ورزید.
 +
 
 +
شهید حسین علم الهدی در موقع مطرح ساختن پیش نویس قانون اساسی در مجلس خبرگان، با کمک یکی از برادران طرح [[ولایت فقیه]] را تنظیم کرد و به نماینده اهواز در مجلس خبرگان داد.
 +
 
 +
با فرمان امام برای نهضت سوادآموزی مدیریت آن را به عهده گرفت. سخنرانی وی از رادیوی اهواز پخش می شد.
 +
 
 +
وی در آغاز جنگ تحمیلی [[عراق]] علیه [[ایران|ایران]] بعنوان مسئول اعزام، روزانه صدها نفر را با نظم دقیق و کامل تقسیم و اعزام می کرد.
 +
 
 +
==شهادت==
 +
 
 +
شهید علم الهدی سرانجام در برنامه حمله روز [[اربعین حسینی|اربعین حسینی]] در 16 دی ماه در منطقه هویزه به همراه ۶۰ تن از برادران پاسدار، بعنوان گروه پیشتاز و پیاده ارتش به جنگ با دشمن می پردازند که در محاصره ۴۰ تانک دشمن قرار می گیرند. پس از ساعاتی مبارزه، بر اثر اتمام مهمات و تشنگی و گرسنگی یکی یکی به شهادت می رسند که آخرین آنها شهید حسین علم الهدی بود. او با آر.پی.جی خود ۳ تانک را منهدم کرده و سپس با فریاد «الله اکبر» در حالی که [[قرآن]] در دست داشت، در سن 22 سالگی به فیض شهادت نایل آمد.
 +
 
 +
اجساد پاک این عزیزان همچنان بر جای ماند، تا 16 ماه پس از آن، طی عملیات بیت‌المقدس، با تلاش گروه‌های تفحص، پیكرهای مطهر شهدا شناسایی شد. شهید علم الهدی را از [[قرآن|قرآنی]] كه در كنارش بود شناختند. قرآنی كه به وسیله [[امام خمینی]](ره) و [[سید علی حسینی خامنه ای|آیت الله خامنه ای]] امضا شده بود. پیكرهای این شهدا در هویزه به خاك سپرده شدند.
 +
==منابع==
 +
 
 +
*شهید حسین علم الهدی، در دسترس در [http://www.navideshahed.com/fa/index.php?Page=definition&UID=259573 پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت]، بازیابی: ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۲.
 +
 
 +
[[رده:شهدای هشت سال دفاع مقدس|علم الهدی، حسین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۶

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


شهید سید حسین علم الهدی (۱۳۳۸-۱۳۵۹ ش) در دوران قبل از انقلاب از مبارزین فعال علیه رژیم پهلوی بود و پس از انقلاب جمهوری اسلامی ایران و در دوران جنگ تحمیلی هم به مبارزه بر علیه دشمن ادامه داد. شهید علم الهدی در 16 دی ماه در منطقه هویزه به شهادت رسید.

شهید سید حسین علم الهدی

تولد و تحصیلات

سید حسین، فرزند آیت‌الله حاج سید مرتضی علم الهدی در بیستم شهریور ماه ۱۳۳۸ در یک خانواده روحانی بدنیا آمد. وی در ۶ سالگی به آموزش قرآن پرداخت. در ۱۱ سالگی با تشکیل کتابخانه و جلسات سخنرانی و قرآن، مبارزه با استبداد شاه را آغاز کرد.

مبارزه با رژیم پهلوی

شهید علم الهدی در همان نوجوانی مبارزه با استبداد شاهی را آغاز کرد. در ۱۴ سالگی در هنگام نمایش سیرک مصری در اهواز که در آن رقاصه های مصری برای تخدیر افکار و به فساد کشیدن مردم ما شرکت داشتند، لانه فساد آنها را بطوری که به هیچ‍کس آسیبی نرسد آتش زد. در عاشورای سال بعد، یکی از مؤثرترین عناصر تشکیل دهنده راهپیمایی این روز بود که پس از راهپیمایی حسین دستگیر و روانه زندان می شود. وی که کوچکترین زندانی سیاسی است ماهها شکنجه می شود، اما هیچ سخنی نمی گوید پس از آزادی از زندان با تشکیل انجمن اسلامی و جلسه سخنرانی جوانان سردرگم را به اسلام و مکتب دعوت می کند.

سپس حسین در رشته تاریخ دانشگاه مشهد ثبت نام می کند و از همان اول با حوزه علمیه مشهد تماس نزدیک برقرار می کند و با روحانیون مبارزی چون آیت الله خامنه ای، حجت الاسلام طبسی، حجت الاسلام هاشمی نژاد آشنا می شود.

نفوذ کلامی حسین به گونه ای بود که استادان چپی و شاهنشاهی در هر کلاسی که حسین شرکت می کرد، نمی رفتند. وی با نصب اعلامیه ها و رهبری تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش عظیمی را ایفا کرد و در کنار دانشجویان برنامه ها را به روحانیون، بازاریان و دانش آموزان نیز اطلاع می داد.

در زمانی که رژیم طاغوت مردم مسلمان ایران را به گلوله می بست، علم الهدی همراه با چند تن از همفکرانش در اهواز هسته مرکزی سازمان موحدین را تشکیل داد و در این هنگام بود که حسین -که از قبل به سلاح ایمان مجهز بود- به اسلحه گرم نیز مجهز شد.

برای حسین مبارزه در شهر بخصوصی معنی نداشت و وی همیشه به اطاعت از امام و مبارزه با طاغوت می اندیشید. او شهربانی کرمان را به قصاص آتش زدن مسجد جامع کرمان با طرح بسیار جالب و ابتکار دقیق خود آتش می زند و در حالی که از درب ورودی محل وارد می شود و به طور معمولی نیز خارج می شود و نمی توانند او را دستگیر کنند و به اهواز بازمی گردد.

با مشاهده جنایات رژیم سابق به فکر ترور شمس تبریزی فرماندار نظامی معدوم در اهواز می افتد و شبی به خانه وی حمله می کند که مزدوران محافظ خانه وی متوجه می شوند و پس از ساعتها تلاش وی را دستگیر می کنند و به شدت شکنجه می نمایند. در دادگاه نظامی وی را محکوم به اعدام می کنند و تنها از حسین می خواهند که رفیق خود را معرفی کند ولی وی ضمن انکار حمل بمب هیچ سخنی نمی گوید.

حسین طرح مبتکرانه جالبی برای فرار زندانیان سیاسی از اهواز کشید که بر اثر اوجگیری مبارزات، رژیم مجبور به آزادی آنان گردید. حسین که از نظر مأموران جلاد اهواز فردی شناخته شده بود، برای ادامه مبارزه و بمنظور استقبال امام به تهران آمد و در کنار برادران دیگر سازمان موحدین فعالیت نمود و یکی از محافظان مسلح مخصوص امام شد.

مسئولیت‌ها پس از انقلاب

علم الهدی چندماهی به عنوان عضو شورای فرماندهی کمیته مرکزی فعالیت نمود و نیز مدتی به عنوان سرپرست کمیته انقلاب اهواز خدمت کرد. در این روزها نیز حسین باتلاشی بسیار گسترده فعالیت می کرد به طوری که بسیاری از شبها فقط ۳ ساعت استراحت داشت.

حسین در کنار کارهای نظامی فعالیت های فرهنگی نیز انجام می داد و به تشکیل کلاسهائی در زمینه تدریس تاریخ اسلام و از سخنرانی های مختلف اهتمام ورزید.

شهید حسین علم الهدی در موقع مطرح ساختن پیش نویس قانون اساسی در مجلس خبرگان، با کمک یکی از برادران طرح ولایت فقیه را تنظیم کرد و به نماینده اهواز در مجلس خبرگان داد.

با فرمان امام برای نهضت سوادآموزی مدیریت آن را به عهده گرفت. سخنرانی وی از رادیوی اهواز پخش می شد.

وی در آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بعنوان مسئول اعزام، روزانه صدها نفر را با نظم دقیق و کامل تقسیم و اعزام می کرد.

شهادت

شهید علم الهدی سرانجام در برنامه حمله روز اربعین حسینی در 16 دی ماه در منطقه هویزه به همراه ۶۰ تن از برادران پاسدار، بعنوان گروه پیشتاز و پیاده ارتش به جنگ با دشمن می پردازند که در محاصره ۴۰ تانک دشمن قرار می گیرند. پس از ساعاتی مبارزه، بر اثر اتمام مهمات و تشنگی و گرسنگی یکی یکی به شهادت می رسند که آخرین آنها شهید حسین علم الهدی بود. او با آر.پی.جی خود ۳ تانک را منهدم کرده و سپس با فریاد «الله اکبر» در حالی که قرآن در دست داشت، در سن 22 سالگی به فیض شهادت نایل آمد.

اجساد پاک این عزیزان همچنان بر جای ماند، تا 16 ماه پس از آن، طی عملیات بیت‌المقدس، با تلاش گروه‌های تفحص، پیكرهای مطهر شهدا شناسایی شد. شهید علم الهدی را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی كه به وسیله امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای امضا شده بود. پیكرهای این شهدا در هویزه به خاك سپرده شدند.

منابع