منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

بحتری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (شاعر بحتری نام دارد نه ابوبحتری)
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ معارف و معاریف]]}}
+
{{خوب}}
  
ابوعباده وليد بن عبيد بن يحيى بحترى طائى شاعر معروف و از شعراى والا مرتبه قرن سوم و معاصر با ابوتمام بوده و بعضى او را از ابوتمام برتر مى دانند.
+
'''«ولید بن‌ عُبید بُحْتُری»''' (م، ۲۸۴ ق‌)، از شاعران سرشناس عرب در قرن سوم هجری و از شاگردان [[ابوتمام شاعر|ابوتمام طائی]] است. بحتری از طبع [[شعر]] خود بیشتر برای مدح دولت مردان دربار [[حکومت بنی عباس|عباسی]] بهره می برد.  
  
ابن خلكان گويد: به ابوالبحترى گفتند: شعر تو بهتر است يا شعر ابوتمام؟ وى گفت: خوب او از خوب من بهتر است ولى بد من از بد او بهتر و به شعر ابوالبحترى سلاسل الذهب مى گفتند. از ابوالعلاء معرّى پرسيدند كداميك از اين سه شاعرترند ابوتمام يا بحترى يا متنبى؟ وى گفت: متنبى و ابوتمام دو حكيم بودند ولى شاعر، بحترى است.
+
==زندگی‌نامه==
 +
ابوعُباده‌ ولید بن‌ عُبید بُحْتُری در شهر مَنبِج نزدیک حلب [[سوریه]] متولد شد و خیلی زود در همان زادگاهش به سرودن [[شعر]] روی آورد.
  
وى در سال 206 در منبج شام متولد شد و از آنجا به [[عراق]] رفت و در آنجا خلفا و سردمداران زيادى را از متوكل به بعد به شعر خود ستود و در سال 284 در منبج به سكته بمرد.
+
آشنایی او با شاعر چیره دستی مانند [[ابوتمام شاعر|ابوتمام طائی]] (م، ۲۳۱ ق)، نقطه عطفی در زندگی بُحْتُری بود. او فنون شعر و شیوه های مدح را به خوبی از استادش ابوتمام آموخت و همواره به فضیلت استادش اعتراف داشت.
 +
 
 +
بحتری از طبع شعری که داشت بیش از هر کار دیگری برای  مدح گویی پادشاهان و دولت مردان  بهره می برد. او مدح گویی را با مدح ابوسعید ثغری آغاز نمود و در آن زمان ۱۴ یا ۱۷ سال بیشتر نداشت. 
 +
 
 +
بحتری در سالهایی که [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل عباسی]] بر تخت سلطنت نشسته بود به [[عراق]] رفت و در [[بغداد]] و [[سامرا]] سکونت یافت و همواره در تلاش بود تا با مدح بزرگان دربار به بارگاه خلیفه راه یابد و سرانجام به خواسته اش رسید و به بارگاه متوکل راه یافت و تا ۱۵ سال شاعر مخصوص‌ و ندیم‌ خلیفه‌ شد و با مدح خلیفه و هدیه هایی که از او دریافت می کرد ثروت فراوانی فراهم آورد.
 +
 
 +
دوران‌ خوشیهای بحتری در ۲۴۷ ق. با قتل‌ متوکل‌ و وزیرش‌ فتح‌ بن‌ خاقان‌ پایان‌ یافت‌. بحتری که از این واقعه پریشان شده بود و [[منتصر (خلیفه عباسی)|منتصر]] فرزند متوکل را پایه گذار این توطئه می دانست، ابتدا با [[قصیده|قصیده ای]] او را نفرین نمود، اما دربار منتصر خلیفه تازه به تخت نشسته فریبنده‌تر از آن‌ بود که‌ بحتری بتواند از آن‌ دل‌ بردارد. پس قصیده ای سرود و در آن قصیده علاوه بر مدح و ستایش‌ دادگریهای منتصر، به‌ نکته بسیار مهمى‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ در زمان‌ متوکل‌، گویى‌ روحش‌ را عذاب‌ مى‌داده‌ است‌. منتصر، [[علویان|علویان‌]] را تا حدی آزاد گذاشت‌ و [[سب و فحش دادن|سب‌ّ]] و دشنام [[امام علی علیه السلام|امام‌ على‌]] (علیه السلام) را منع‌ کرد. بحتری وی را به‌ همین‌ سبب‌ بسیار ستوده‌ است‌. احترامی که بحتری عموماً نسبت به [[شیعه|شیعیان]] و خصوصاً به [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] (ع) داشت، موجب شده است کسانی چون [[عبدالجلیل قزوینی رازی|عبدالجلیل قزوینی]]، [[قاضی نورالله شوشتری]] و [[شیخ عباس قمی]] او را در شمار شیعیان بنهند.
 +
 
 +
حکومت منتصر چند ماه بیشتر به طول نکشید، زیرا پس‌ از چند ماه‌ [[خلافت|خلافت‌]]، درگذشت‌ و [[مستعین (خلیفه عباسی)|مستعین‌]] به‌ جایش‌ نشست‌ و بحتری پس از منتصر به مدح گویی مستعین پرداخت. همچنین قصاید فراوانی در مدح [[معتز]] دیگر خلیفه [[حکومت بنی عباس|عباسی]] سرود. دیگر پادشاهان عباسی، [[مهتدی (خلیفه عباسی)|مهتدی]] و [[معتمد (خلیفه عباسی)|معتمد]] نیز از مدح بحتری بی بهره نبودند.
 +
 
 +
برخی بحتری را به دلیل اینگونه مدح ها مذمت نموده اند، بخصوص زمانی که ممدوحی را با فاصله چند ماه که از قدرت برکنار می شد هجا می کرد و کسی را که پیش از این هجا می کرد و اینک بر مسند قدرت نشسته مدح می گفت. صولى می گوید بحتری نزدیک‌ به‌ ۴۰ تن‌ از بزرگان‌ را نخست‌ مدح‌ و سپس‌ هجا گفته‌، نیز در ۲۰ قصیده‌ نام‌ ممدوح‌ نخستین‌ را برداشته‌، ممدوحان‌ تازه‌ای به‌ جایشان‌ نهاده‌ است‌. 
 +
 
 +
بحتری به‌ یمن‌ ستایشهایش‌، ثروتى‌ کلان‌ فراهم‌ آورده‌ بود. چنانکه گفته اند با خدم‌ و حشم‌ بیرون‌ مى‌رفت‌ و در اطراف‌ منبج‌ املاک‌ فراوان‌ داشت‌ با این حال برخی از [[بخل]] شدید او حکایت کرده اند. چنانکه رفتار خسیسانه او با برادر خود و غلام‌ وی، و حتى‌ با فرزندش‌ ابوالغوث‌ همه‌جا مشهور شده‌ بود. 
 +
 
 +
درباره هیأت‌ ظاهری او نیز گفته شده است جامه سخت‌ کثیف‌ و زشت‌، رفتار بس‌ ناهنجار هنگام‌ خواندن‌ شعر، خم‌ و راست‌ شدن‌، پس‌ و پیش‌ رفتن‌، دست‌ و پا افشاندن‌، طلب‌ «احسنت‌»گویى‌ از شنوندگان‌ داشت. اما آنچه بیان شده در مورد شاعری که‌ ۱۵ سال‌ ندیم‌ [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل‌]] بوده‌ است‌، شاید غریب‌ باشد. به‌ همین‌ سبب‌، برخى‌ چندان‌ بر این‌ روایات‌ اعتماد نمى‌کنند.
 +
 
 +
==شعر بحتری==
 +
[[شعر]] بحتری نسبت‌ به‌ شعر همگنانش‌ کمتر دچار پیچیدگیهای معنایى‌ و نامأنوسى‌ واژگان‌ است. در ارزیابى‌ این‌ مجموعه عظیم‌ شعر که‌ در [[دیوان (شعر)|دیوانش‌]] گرد آمده‌ و بر ۱۶ هزار [[بیت (شعر)|بیت‌]] بالغ‌ است‌، نظر معاصران‌ مانند گذشتگان‌ سخت‌ متفاوت‌ است‌. هستند کسانى‌ که‌ او را یکى‌ از ۳ شاعر بزرگ‌ عرب‌ (با [[ابوتمام شاعر|ابوتمام‌]] و متنبى‌)، یا بزرگ‌ترین‌ شاعر عرب‌ پس‌ از امرؤالقیس‌، و یا حتى‌ بزرگ‌ترین‌ شاعر عرب‌ على‌ الاطلاق‌ پنداشته‌اند، اما بیشتر در او به‌ چشم‌ شاعری خوش‌ طبع‌ نگریسته‌اند که‌ کمتر توانسته‌ است‌ در شعری به‌ درجه نبوغ‌ پانهد و اثری پدید آورد که‌ طى‌ زمان‌، بر جامعه‌ای یا بر زبان‌ طبقه‌ای چیره‌ گردد. او خود در قیاس‌ با ابوتمام‌، به‌ این‌ نقص‌ اشاره‌ کرده‌، مى‌گوید: «شعر نیک‌ من‌ به‌ پای شعر نیک‌ ابوتمام‌ نمى‌رسد و شعر پست‌ من‌ از شعر پست‌ او بهتر است‌». 
 +
 
 +
بخش اعظم انتقادهایی که به شعر ابوتمام شده، از آنجاست که وی در آرایه‌پردازی و بازی با الفاظ و فلسفه‌بافی و دشوارگویی، افراط می‌کرده است؛ و آنگاه وی را با شاعر همسنگش بحتری می‌سنجند که شعرش با همۀ استواری، به ذوق عرب نزدیک‌تر، و از مغلق‌گویی و فلسفه‌بافی به دور است. اما مدافعان ابوتمام به دفاع از او می‌پردازند و مثلاً «سرقات» بحتری را از آثار او برمی‌شمارند، یا خطاهای او را در لفظ و معنی بررسی می‌کنند.
 +
 
 +
دیوان‌ بحتری از همان‌ آغاز، مورد توجه‌ نویسندگان‌ عرب‌ قرار داشت‌. صولى‌ آن‌ را گرد آورد و بر حسب‌ حروف‌ مرتب‌ ساخت‌.  
  
 
==منابع==
 
==منابع==
سيد مصطفى حسينى دشتى، معارف و معاریف.
 
  
[[رده:شعرا]]
+
*برگرفته از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل "بحتری"، نوشته آذرتاش آذرنوش.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
 +
 
 +
[[رده:شعرای عرب]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۲


«ولید بن‌ عُبید بُحْتُری» (م، ۲۸۴ ق‌)، از شاعران سرشناس عرب در قرن سوم هجری و از شاگردان ابوتمام طائی است. بحتری از طبع شعر خود بیشتر برای مدح دولت مردان دربار عباسی بهره می برد.

زندگی‌نامه

ابوعُباده‌ ولید بن‌ عُبید بُحْتُری در شهر مَنبِج نزدیک حلب سوریه متولد شد و خیلی زود در همان زادگاهش به سرودن شعر روی آورد.

آشنایی او با شاعر چیره دستی مانند ابوتمام طائی (م، ۲۳۱ ق)، نقطه عطفی در زندگی بُحْتُری بود. او فنون شعر و شیوه های مدح را به خوبی از استادش ابوتمام آموخت و همواره به فضیلت استادش اعتراف داشت.

بحتری از طبع شعری که داشت بیش از هر کار دیگری برای مدح گویی پادشاهان و دولت مردان بهره می برد. او مدح گویی را با مدح ابوسعید ثغری آغاز نمود و در آن زمان ۱۴ یا ۱۷ سال بیشتر نداشت.

بحتری در سالهایی که متوکل عباسی بر تخت سلطنت نشسته بود به عراق رفت و در بغداد و سامرا سکونت یافت و همواره در تلاش بود تا با مدح بزرگان دربار به بارگاه خلیفه راه یابد و سرانجام به خواسته اش رسید و به بارگاه متوکل راه یافت و تا ۱۵ سال شاعر مخصوص‌ و ندیم‌ خلیفه‌ شد و با مدح خلیفه و هدیه هایی که از او دریافت می کرد ثروت فراوانی فراهم آورد.

دوران‌ خوشیهای بحتری در ۲۴۷ ق. با قتل‌ متوکل‌ و وزیرش‌ فتح‌ بن‌ خاقان‌ پایان‌ یافت‌. بحتری که از این واقعه پریشان شده بود و منتصر فرزند متوکل را پایه گذار این توطئه می دانست، ابتدا با قصیده ای او را نفرین نمود، اما دربار منتصر خلیفه تازه به تخت نشسته فریبنده‌تر از آن‌ بود که‌ بحتری بتواند از آن‌ دل‌ بردارد. پس قصیده ای سرود و در آن قصیده علاوه بر مدح و ستایش‌ دادگریهای منتصر، به‌ نکته بسیار مهمى‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ در زمان‌ متوکل‌، گویى‌ روحش‌ را عذاب‌ مى‌داده‌ است‌. منتصر، علویان‌ را تا حدی آزاد گذاشت‌ و سب‌ّ و دشنام امام‌ على‌ (علیه السلام) را منع‌ کرد. بحتری وی را به‌ همین‌ سبب‌ بسیار ستوده‌ است‌. احترامی که بحتری عموماً نسبت به شیعیان و خصوصاً به امیرالمؤمنین (ع) داشت، موجب شده است کسانی چون عبدالجلیل قزوینی، قاضی نورالله شوشتری و شیخ عباس قمی او را در شمار شیعیان بنهند.

حکومت منتصر چند ماه بیشتر به طول نکشید، زیرا پس‌ از چند ماه‌ خلافت‌، درگذشت‌ و مستعین‌ به‌ جایش‌ نشست‌ و بحتری پس از منتصر به مدح گویی مستعین پرداخت. همچنین قصاید فراوانی در مدح معتز دیگر خلیفه عباسی سرود. دیگر پادشاهان عباسی، مهتدی و معتمد نیز از مدح بحتری بی بهره نبودند.

برخی بحتری را به دلیل اینگونه مدح ها مذمت نموده اند، بخصوص زمانی که ممدوحی را با فاصله چند ماه که از قدرت برکنار می شد هجا می کرد و کسی را که پیش از این هجا می کرد و اینک بر مسند قدرت نشسته مدح می گفت. صولى می گوید بحتری نزدیک‌ به‌ ۴۰ تن‌ از بزرگان‌ را نخست‌ مدح‌ و سپس‌ هجا گفته‌، نیز در ۲۰ قصیده‌ نام‌ ممدوح‌ نخستین‌ را برداشته‌، ممدوحان‌ تازه‌ای به‌ جایشان‌ نهاده‌ است‌.

بحتری به‌ یمن‌ ستایشهایش‌، ثروتى‌ کلان‌ فراهم‌ آورده‌ بود. چنانکه گفته اند با خدم‌ و حشم‌ بیرون‌ مى‌رفت‌ و در اطراف‌ منبج‌ املاک‌ فراوان‌ داشت‌ با این حال برخی از بخل شدید او حکایت کرده اند. چنانکه رفتار خسیسانه او با برادر خود و غلام‌ وی، و حتى‌ با فرزندش‌ ابوالغوث‌ همه‌جا مشهور شده‌ بود.

درباره هیأت‌ ظاهری او نیز گفته شده است جامه سخت‌ کثیف‌ و زشت‌، رفتار بس‌ ناهنجار هنگام‌ خواندن‌ شعر، خم‌ و راست‌ شدن‌، پس‌ و پیش‌ رفتن‌، دست‌ و پا افشاندن‌، طلب‌ «احسنت‌»گویى‌ از شنوندگان‌ داشت. اما آنچه بیان شده در مورد شاعری که‌ ۱۵ سال‌ ندیم‌ متوکل‌ بوده‌ است‌، شاید غریب‌ باشد. به‌ همین‌ سبب‌، برخى‌ چندان‌ بر این‌ روایات‌ اعتماد نمى‌کنند.

شعر بحتری

شعر بحتری نسبت‌ به‌ شعر همگنانش‌ کمتر دچار پیچیدگیهای معنایى‌ و نامأنوسى‌ واژگان‌ است. در ارزیابى‌ این‌ مجموعه عظیم‌ شعر که‌ در دیوانش‌ گرد آمده‌ و بر ۱۶ هزار بیت‌ بالغ‌ است‌، نظر معاصران‌ مانند گذشتگان‌ سخت‌ متفاوت‌ است‌. هستند کسانى‌ که‌ او را یکى‌ از ۳ شاعر بزرگ‌ عرب‌ (با ابوتمام‌ و متنبى‌)، یا بزرگ‌ترین‌ شاعر عرب‌ پس‌ از امرؤالقیس‌، و یا حتى‌ بزرگ‌ترین‌ شاعر عرب‌ على‌ الاطلاق‌ پنداشته‌اند، اما بیشتر در او به‌ چشم‌ شاعری خوش‌ طبع‌ نگریسته‌اند که‌ کمتر توانسته‌ است‌ در شعری به‌ درجه نبوغ‌ پانهد و اثری پدید آورد که‌ طى‌ زمان‌، بر جامعه‌ای یا بر زبان‌ طبقه‌ای چیره‌ گردد. او خود در قیاس‌ با ابوتمام‌، به‌ این‌ نقص‌ اشاره‌ کرده‌، مى‌گوید: «شعر نیک‌ من‌ به‌ پای شعر نیک‌ ابوتمام‌ نمى‌رسد و شعر پست‌ من‌ از شعر پست‌ او بهتر است‌».

بخش اعظم انتقادهایی که به شعر ابوتمام شده، از آنجاست که وی در آرایه‌پردازی و بازی با الفاظ و فلسفه‌بافی و دشوارگویی، افراط می‌کرده است؛ و آنگاه وی را با شاعر همسنگش بحتری می‌سنجند که شعرش با همۀ استواری، به ذوق عرب نزدیک‌تر، و از مغلق‌گویی و فلسفه‌بافی به دور است. اما مدافعان ابوتمام به دفاع از او می‌پردازند و مثلاً «سرقات» بحتری را از آثار او برمی‌شمارند، یا خطاهای او را در لفظ و معنی بررسی می‌کنند.

دیوان‌ بحتری از همان‌ آغاز، مورد توجه‌ نویسندگان‌ عرب‌ قرار داشت‌. صولى‌ آن‌ را گرد آورد و بر حسب‌ حروف‌ مرتب‌ ساخت‌.

منابع

  • برگرفته از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل "بحتری"، نوشته آذرتاش آذرنوش.