علم بیان: تفاوت بین نسخهها
جز (←حوزه ی علم بیان) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | [[علم بیان]]، دانشی است که در آن از چگونگی ادا کردن یک معنی به صورتهای گوناگون بحث میشود. به تعبیر دیگر علم بیان مجموع قواعدی است که نشان میدهد چگونه میتوان از یک معنی با الفاظ گوناگون بهره برد. | + | «بیان» از نظر لغت به معنی گفتار، شرح، تفسیر و توضیح آمده است.<ref>لسان العرب، ذیل بیان.</ref> [[علم بیان]]، دانشی است که در آن از چگونگی ادا کردن یک معنی به صورتهای گوناگون بحث میشود. به تعبیر دیگر علم بیان مجموع قواعدی است که نشان میدهد چگونه میتوان از یک معنی با الفاظ گوناگون بهره برد. |
− | + | == تعریف علم بیان == | |
+ | علم بیان علمی است که به واسطه آن، یک معنی حاصل در ذهن را می توان به روشهای گوناگون و ترکیبات مختلف بیان کرد که از نظر دلالت بر آن معنی ذهنی از حیث وضوح و خفا، بعضی آشکارتر و بعضی پوشیده تر باشد. | ||
− | + | در حقیقت علم مزبور، علم به اصول و قواعد کلیه ای است که مراعات آن منتج به این نتیجه می شود که هر معنی ذهنی به چند طریق قابل ایراد است.<ref>ابوطالب فندرسکی، ۱۳۸۱:۲۷.</ref> یا آن که نفس ملکه ای است، یعنی کیفیتی که ذهن را از تکرار ادراکات مسائل حاصل شود و به سبب آن بر ادراکات جزئیه قدرت به هم رسد.<ref>همان.</ref> علم بیان، ملکه ای است که از طول ممارست قواعد فن بیان حاصل می گردد که به واسطه آن ادراکات جزئیه که منشأ قواعد کلی است درک می شود.<ref>تفتازانی، بی تا،؛ ۲۵۷.</ref> | |
− | + | استادان دیگر بلاغت نیز «بیان» را ایراد معنای واحد به طرق مختلفی می دانند که از نظر دلالت بر آن معنی، بعضی آشکار و بعضی آشکارتر و بعضی پوشیده تر باشد.<ref>سکاکی، ۱۳۸۴: ۱۴۰، تفتازانی، بی تا، ۱۲۸.</ref> منظور از روشهای گوناگون کنایه، مجاز، تشبیه، استعاره، است؛ مثلاً در وصف سخاوت کسی که به طریق کنایه گفته می شود: «مهزول الفصیل» یا دارای گله ی لاغری، «جبان الکلب» دارای سگی ترسو و یا به طریقه استعاره مخصصه چنین تعبیر شود: دریایی را دیدم، یا به گونه استعاره مکنیه گفته شود: زید همه را در نعمت خود غرق کرد، که هر یک از نظر دلالت بر معنای مقصود با دیگری در وضوح و خفا فرق دارد و به طریق تشبیه گاه گفته شود: زید در سخاوت چون دریاست و یا زید دریاست، که دلالت هر یک از سه گانه مزبور نسبت به معنای مقصود (سخاوت زید) از نظر آشکارایی و پوشیدگی گوناگون است.<ref>خطیب قزوینی، بی تا: ۲۵۸.</ref> | |
− | + | توضیح این که راههای مختلف شیوه های گوناگون ایراد معنی واحد، هم از نظر کلی است، یعنی به وسیله ی تشبیه یا استعاره یا مجاز و کنایه، معنای واحدی به طرق مختلف است و هم از نظر جزیی، یعنی هر یک از کنایه و مجاز و استعاره و تشبیه خود جداگانه می تواند گونه هایی با دلالت های مختلف نسبت به معنای مقصود ارائه دهد، مثلاً در زبان فارسی: در خانه ی فلانی همیشه باز است، یا فلانی در خانه بازی دارد و یا فلانی همیشه مهمان دارد و در ادب کیسه به برگ گندنا بستن در معنای سخاوت؛ و یا فلان کس دستش در جیبش نمی رود و یا نم پس نمی دهد در معنای خساست، از نظر دلالت به معنی مقصود مختلف است، بعضی زودتر معنا را منتقل می کند و بعضی دیرتر. به همین دلیل انواع مختلف پدید آمده است؛ مثلاً کنایه بعید با قریب و نیز رمز با ایما و همچنین است صور خیال دیگر: استعاره و تشبیه. | |
− | + | ==حوزه علم بیان== | |
− | + | مباحث این دانش، حقیقت، مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه است و همانند [[علم معانی]] برای روشن ساختن معانی مختلف کلام الهی در [[قرآن|قرآن کریم]] پدید آمد تا صاحبان فهم از اشارات [[الله|خداوند]] جلیل به مفاهیم منظور و نهفته [[آیه|آیات]] کریمه پیبرند و از سردرگمی در ادراک قرآن خلاص گردند. همین مقصود نیز در آثار شاعران و ادیبان انجام میشود. | |
− | حوزه ی علم بیان ادبیات و شعر است، نه زبان؛ هر چند ممکن است در زبان عامیانه و محاوره و روزمره ظرایف بیانی دیده شود که در آن صورت باید گفت شعر و ادبیات وارد حوزه زبان شده است، مثلاً وقتی انارفروش می گوید: گل به سر دارم انار و یا هندوانه فروش می گوید بیا عسل ببر و یا از این قبیل؛ همه از مسائل بیانی و بلاغی استفاده می کنند بدون این که خود متوجه شوند. | + | حوزه ی علم بیان ادبیات و [[شعر]] است، نه زبان؛ هر چند ممکن است در زبان عامیانه و محاوره و روزمره ظرایف بیانی دیده شود که در آن صورت باید گفت شعر و ادبیات وارد حوزه زبان شده است، مثلاً وقتی انارفروش می گوید: گل به سر دارم انار و یا هندوانه فروش می گوید بیا عسل ببر و یا از این قبیل؛ همه از مسائل بیانی و بلاغی استفاده می کنند بدون این که خود متوجه شوند. |
− | استعمال لفظ در معنای موضوع له اصلی حقیقت است و استعمال آن در غیر موضوع له مجاز.<ref>تفتازانی، بی تا، | + | استعمال لفظ در معنای موضوع له اصلی حقیقت است و استعمال آن در غیر موضوع له مجاز.<ref>تفتازانی، بی تا، ج۳: ۱۵۲.</ref> و بحث اصلی و مجوز اصلی مباحث بیان همان مجاز است، چرا که به واسطه مجاز، طرق مختلف و شیوه های گوناگون ایراد معنی واحد، همراه با اختلاف در وضوح دلالت تحقق می یابد، نه در حوزه ی حقیقت. مجاز -یعنی استعمال در غیرمعنای حقیقی- مستلزم وجود علاقه ای است میان معنای حقیقی و معنای مجازی. اگر آن علاقه مشابهت بود بحث استعاره پیش می آید والا مجاز مرسل نام می گیرد.<ref>سکاکی، ۱۳۴۸: ۱۵۴.</ref> |
− | |||
− | مجاز یعنی استعمال در غیرمعنای | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * محمد فشارکی، "علم بیان"، پژوهشنامه زبان و ادبیات فارسی، | + | *محمد فشارکی، "علم بیان"، پژوهشنامه زبان و ادبیات فارسی، شماره۲، سال اول، تابستان ۱۳۸۸،ص۱-۱۰، در دسترس [http://www.ensani.ir/fa/content/220278/default.aspx پژوهشگاه علوم انسانی]، بازیابی: ۲۶ دی ۱۳۹۳. |
− | * علیرضا فرقانی، آموزش زبان عربی در ایران اهداف، چالشها، راهکارها، [http://www.ensani.ir/fa/content/87588/default.aspx پژوهشگاه علوم انسانی]، بازیابی: | + | *علیرضا فرقانی، آموزش زبان عربی در ایران اهداف، چالشها، راهکارها، [http://www.ensani.ir/fa/content/87588/default.aspx پژوهشگاه علوم انسانی]، بازیابی: ۶ مهر ۱۳۹۲. |
[[رده:علوم]] | [[رده:علوم]] | ||
[[رده:ادبیات عرب]] | [[رده:ادبیات عرب]] | ||
[[رده:بلاغت]] | [[رده:بلاغت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۴
«بیان» از نظر لغت به معنی گفتار، شرح، تفسیر و توضیح آمده است.[۱] علم بیان، دانشی است که در آن از چگونگی ادا کردن یک معنی به صورتهای گوناگون بحث میشود. به تعبیر دیگر علم بیان مجموع قواعدی است که نشان میدهد چگونه میتوان از یک معنی با الفاظ گوناگون بهره برد.
تعریف علم بیان
علم بیان علمی است که به واسطه آن، یک معنی حاصل در ذهن را می توان به روشهای گوناگون و ترکیبات مختلف بیان کرد که از نظر دلالت بر آن معنی ذهنی از حیث وضوح و خفا، بعضی آشکارتر و بعضی پوشیده تر باشد.
در حقیقت علم مزبور، علم به اصول و قواعد کلیه ای است که مراعات آن منتج به این نتیجه می شود که هر معنی ذهنی به چند طریق قابل ایراد است.[۲] یا آن که نفس ملکه ای است، یعنی کیفیتی که ذهن را از تکرار ادراکات مسائل حاصل شود و به سبب آن بر ادراکات جزئیه قدرت به هم رسد.[۳] علم بیان، ملکه ای است که از طول ممارست قواعد فن بیان حاصل می گردد که به واسطه آن ادراکات جزئیه که منشأ قواعد کلی است درک می شود.[۴]
استادان دیگر بلاغت نیز «بیان» را ایراد معنای واحد به طرق مختلفی می دانند که از نظر دلالت بر آن معنی، بعضی آشکار و بعضی آشکارتر و بعضی پوشیده تر باشد.[۵] منظور از روشهای گوناگون کنایه، مجاز، تشبیه، استعاره، است؛ مثلاً در وصف سخاوت کسی که به طریق کنایه گفته می شود: «مهزول الفصیل» یا دارای گله ی لاغری، «جبان الکلب» دارای سگی ترسو و یا به طریقه استعاره مخصصه چنین تعبیر شود: دریایی را دیدم، یا به گونه استعاره مکنیه گفته شود: زید همه را در نعمت خود غرق کرد، که هر یک از نظر دلالت بر معنای مقصود با دیگری در وضوح و خفا فرق دارد و به طریق تشبیه گاه گفته شود: زید در سخاوت چون دریاست و یا زید دریاست، که دلالت هر یک از سه گانه مزبور نسبت به معنای مقصود (سخاوت زید) از نظر آشکارایی و پوشیدگی گوناگون است.[۶]
توضیح این که راههای مختلف شیوه های گوناگون ایراد معنی واحد، هم از نظر کلی است، یعنی به وسیله ی تشبیه یا استعاره یا مجاز و کنایه، معنای واحدی به طرق مختلف است و هم از نظر جزیی، یعنی هر یک از کنایه و مجاز و استعاره و تشبیه خود جداگانه می تواند گونه هایی با دلالت های مختلف نسبت به معنای مقصود ارائه دهد، مثلاً در زبان فارسی: در خانه ی فلانی همیشه باز است، یا فلانی در خانه بازی دارد و یا فلانی همیشه مهمان دارد و در ادب کیسه به برگ گندنا بستن در معنای سخاوت؛ و یا فلان کس دستش در جیبش نمی رود و یا نم پس نمی دهد در معنای خساست، از نظر دلالت به معنی مقصود مختلف است، بعضی زودتر معنا را منتقل می کند و بعضی دیرتر. به همین دلیل انواع مختلف پدید آمده است؛ مثلاً کنایه بعید با قریب و نیز رمز با ایما و همچنین است صور خیال دیگر: استعاره و تشبیه.
حوزه علم بیان
مباحث این دانش، حقیقت، مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه است و همانند علم معانی برای روشن ساختن معانی مختلف کلام الهی در قرآن کریم پدید آمد تا صاحبان فهم از اشارات خداوند جلیل به مفاهیم منظور و نهفته آیات کریمه پیبرند و از سردرگمی در ادراک قرآن خلاص گردند. همین مقصود نیز در آثار شاعران و ادیبان انجام میشود.
حوزه ی علم بیان ادبیات و شعر است، نه زبان؛ هر چند ممکن است در زبان عامیانه و محاوره و روزمره ظرایف بیانی دیده شود که در آن صورت باید گفت شعر و ادبیات وارد حوزه زبان شده است، مثلاً وقتی انارفروش می گوید: گل به سر دارم انار و یا هندوانه فروش می گوید بیا عسل ببر و یا از این قبیل؛ همه از مسائل بیانی و بلاغی استفاده می کنند بدون این که خود متوجه شوند.
استعمال لفظ در معنای موضوع له اصلی حقیقت است و استعمال آن در غیر موضوع له مجاز.[۷] و بحث اصلی و مجوز اصلی مباحث بیان همان مجاز است، چرا که به واسطه مجاز، طرق مختلف و شیوه های گوناگون ایراد معنی واحد، همراه با اختلاف در وضوح دلالت تحقق می یابد، نه در حوزه ی حقیقت. مجاز -یعنی استعمال در غیرمعنای حقیقی- مستلزم وجود علاقه ای است میان معنای حقیقی و معنای مجازی. اگر آن علاقه مشابهت بود بحث استعاره پیش می آید والا مجاز مرسل نام می گیرد.[۸]
پانویس
منابع
- محمد فشارکی، "علم بیان"، پژوهشنامه زبان و ادبیات فارسی، شماره۲، سال اول، تابستان ۱۳۸۸،ص۱-۱۰، در دسترس پژوهشگاه علوم انسانی، بازیابی: ۲۶ دی ۱۳۹۳.
- علیرضا فرقانی، آموزش زبان عربی در ایران اهداف، چالشها، راهکارها، پژوهشگاه علوم انسانی، بازیابی: ۶ مهر ۱۳۹۲.