خط: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} نوشتار نوعي ذخيره‌سازي اطلاعات است. در جوامع اوليه پيش ا...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
«خط» و نوشتار نوعی ذخیره‌سازی اطلاعات است. نوشتار را می‌توان با دو مفهوم عام و خاص مورد اشاره قرار داد. مفهوم عام آن بر هر گونه استفاده از فرایند نوشتار جهت ذخیره‌سازی و انتقال اطلاعات دلالت می‌کند. بدیهی است که نوشتار با این مفهوم، کلیه نگاره‌های ماقبل تاریخ و مفاهیم منقوش بر دیواره غارها، خطوط تصویری و حتی خطوط امروز را نیز دربرگرفته و پیشینه آن به حدود ۲۰۰۰۰ سال می‌رسد. در حالی که نوشتار به معنی خاص -یعنی مجموعه‌ای از نشانه‌های نوشتاری که بر پایه ویژگی‌های آوایی زبان نظام یافته باشد- پدیده‌ای است که امروزه به آن "[[الفبا]]" گفته می‌شود. پیشنیه نوشتار با این مفهوم به حدود هزاره سوم پیش از میلاد می‌رسد و از کهن‌ترین سرزمین‌هایی که از آن بهره گرفته‌اند می‌توان به [[بین النهرین|بین‌النهرین]]، چین، [[مصر]] و یونان اشاره کرد.
  
نوشتار نوعي ذخيره‌سازي اطلاعات است. در جوامع اوليه پيش از بهره‌گيري از نوشتار، ذخيره‌سازي اطلاعات را به كمك حافظه انجام مي‌دادند. اهميت نوشتار در سير تحول جوامع انساني به جدّي است كه به اعتبار بهره‌گيري يا عدم بهره‌گيري از خط، جوامع انساني را به دو گروه "داراي خط" و "فاقد خط" تقسيم كرده‌اند. اساساً جوهره مادي نوشتار، نشانه‌هاي نوشتاري بوده و اين نشانه‌ها داراي ويژگي ديداري هستند؛ برخلاف گفتار كه جوهره مادي آن آواهاي زبان بوده و از ويژگي شنيداري برخوردار است.
+
== اهمیت خط و نوشتار ==
 +
در جوامع اولیه پیش از بهره‌گیری از نوشتار، ذخیره‌سازی اطلاعات را به کمک حافظه انجام می‌دادند. اهمیت نوشتار در سیر تحول جوامع انسانی به جدّی است که به اعتبار بهره‌گیری یا عدم بهره‌گیری از خط، جوامع انسانی را به دو گروه "دارای خط" و "فاقد خط" تقسیم کرده‌اند. اساساً جوهره مادی نوشتار، نشانه‌های نوشتاری بوده و این نشانه‌ها دارای ویژگی دیداری هستند؛ برخلاف گفتار که جوهره مادی آن آواهای زبان بوده و از ویژگی شنیداری برخوردار است.
  
به‌ طور كلي، در جوامع فاقد خط ذخيره‌سازي و انتقال اطلاعات داراي دشواري‌ها و ويژگي‌هاي زير بوده‌اند، است:
+
به‌ طور کلی در جوامع فاقد خط، ذخیره‌سازی و انتقال اطلاعات دارای دشواری‌ها و ویژگی‌های زیر بوده‌ است:
  
# ذخيره‌سازي اطلاعات در سطحي بسيار محدود صورت مي‌پذيرفته است.
+
*ذخیره‌سازی اطلاعات در سطحی بسیار محدود صورت می‌پذیرفته است.
# انتشار اطلاعات دامنه‌اي بسيار محدود داشته است.
+
*انتشار اطلاعات دامنه‌ای بسیار محدود داشته است.
# زماني طولاني و نيز تماس شخصي ميان دو نفر يا بيشتر مي‌طلبيده است.
+
*زمانی طولانی و نیز تماس شخصی میان دو نفر یا بیشتر می‌طلبیده است.
# دوام آن مشروط به وجود شخصِ دربردارنده آن بوده است.
+
*دوام آن مشروط به وجود شخصِ دربردارنده آن بوده است.
# قابليت آسيب‌پذيري تدريجي و ناگهاني بسيار بالايي داشته است.
+
*قابلیت آسیب‌پذیری تدریجی و ناگهانی بسیار بالایی داشته است.
# با گذشت زمان و نيز انتقال‌هاي مكرر، پيوسته خطر از دست رفتن بخشي از اطلاعات بوده است.
+
*با گذشت زمان و نیز انتقال‌های مکرر، پیوسته خطر از دست رفتن بخشی از اطلاعات بوده است.
  
ابداع خط و نوشتار و بهره‌گيري از آن سبب شد كه اين دشواري‌ها به‌ تدريج از ميان برود يا در پاره‌اي موارد به پايين‌ترين حد خود برسد.
+
ابداع خط و نوشتار و بهره‌گیری از آن سبب شد که این دشواری‌ها به‌ تدریج از میان برود یا در پاره‌ای موارد به پایین‌ترین حد خود برسد.
  
فرايند نوشتار از زماني شكل مي‌گيرد كه ماده‌اي براي نوشته شدن وجود داشته باشد؛ به عبارت ديگر، موجوديت نوشته وابسته به موجوديت ماده‌اي است كه بتوان روي آن نوشت. پيشينه نوشتار، به معني عام، بر مبناي موادي كه تاكنون كشف شده حدوداً به 20000 سال مي‌رسد و از جمله موادي كه نوشتار روي آنها صورت گرفته مي‌توان به سنگ، چوب، فلز، پوست، برگ درخت، استخوان، صدف، گِل‌رُس و جز آن اشاره كرد. نوع ماده‌اي كه روي آن نوشته مي‌شده بر تكامل خط، شكل و اندازه ابزار نوشتار تأثير داشته است.
+
==تاریخچه خط==
  
نوشتار را مي‌توان با دو مفهوم عام و خاص مورد اشاره قرار داد. مفهوم عام آن بر هر گونه استفاده از فرايند نوشتار جهت ذخيره‌سازي و انتقال اطلاعات دلالت مي‌كند. بديهي است كه نوشتار با اين مفهوم، كليه نگاره‌هاي ماقبل تاريخ و مفاهيم منقوش بر ديواره غارها، خطوط تصويري و حتي خطوط امروز را نيز دربرگرفته و پيشينه آن به حدود 20000 سال مي‌رسد. در حالي كه نوشتار به معني خاص يعني مجموعه‌اي از نشانه‌هاي نوشتاري كه بر پايه ويژگي‌هاي آوايي زبان نظام يافته باشد پديده‌اي است كه امروزه به آن "الفبا" گفته مي‌شود. پيشنيه نوشتار با اين مفهوم به حدود هزاره سوم پيش از ميلاد مي‌رسد و از كهن‌ترين سرزمين‌هايي كه از آن بهره گرفته‌اند مي‌توان به بين‌النهرين، چين، مصر و يونان اشاره كرد.
+
فرایند نوشتار از زمانی شکل می‌گیرد که ماده‌ای برای نوشته شدن وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، موجودیت نوشته وابسته به موجودیت ماده‌ای است که بتوان روی آن نوشت. پیشینه نوشتار به معنی عام، بر مبنای موادی که تاکنون کشف شده حدوداً به ۲۰۰۰۰ سال می‌رسد و از جمله موادی که نوشتار روی آنها صورت گرفته می‌توان به سنگ، چوب، فلز، پوست، برگ درخت، استخوان، صدف، گِل‌رُس و جز آن اشاره کرد. نوع ماده‌ای که روی آن نوشته می‌شده بر تکامل خط، شکل و اندازه ابزار نوشتار تأثیر داشته است.
  
{{به‌ طور كلي گونه‌هاي مختلف خط را مي‌توان به صورت زير بخش‌بندي كرد.}}
+
بشر زمانی که خواست آنچه را می اندیشد نقش کند، در حقیقت قدم به دنیای نگارش گذاشت. در مرحله نخست تصویرهای واقعی را برای ارتباط کتبی ترسیم کرد و با این کار خط تصویری آغاز شد. تعداد فراوان تصویرها و عدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود.
  
خط انديشه‌نگار يا تصويري خطي است كه در آن رابطه ميان انديشه و نشانه نوشتاري رابطه‌اي مستقيم و بي‌واسطه است. در اين گونه نوشتار، هر تصوير بر مفهومي خاص دلالت دارد و ما مي‌توانيم ميان مفهوم و تصوير ارتباط مستقيمي را مشاهده كنيم. به‌ طور مثال در اين شيوه نوشتار، شكل خورشيد بر مفهوم "خورشيد يا آفتاب"، شكل درخت بر مفهوم "درخت" و از اين قبيل دلالت دارد.<ref>Pictographic</ref> ويژگي بارز خط انديشه‌نگار در اين است كه:
+
کم کم تصویرها شکل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی علائمی قراردادی وضع شد. مثلاً نقش دو پا نشانه راه رفتن و چشم اشک آلود نشانه اندوهگینی بود. مجموعه این تلاشها نوعی خط اندیشه نگار را در دسترس نگارندگان قرار داد.
  
# به زبان خاصي تعلق ندارد و هر كس با هر زباني مي‌تواند مفهوم را دريابد. به عبارت ديگر، مستقل از زبان است.
+
در همین مسیر، خط "هیروگلیف" وارد عرصه نگارش شد. گستره انتشار آن بیشتر در [[مصر]] و در دست کاهنان بود. یونانیان چون این خط را اعجاب آور و پر از رمز و راز پنهانی کاهنان مصر یافتند، این نام را بدان بخشیدند که در زبان یونانی به معنی نوشته نشانه های مقدس است.
# تنوع تصاوير مي‌تواند بسيار زياد باشد.
 
# نشان دادن مفاهيم ذهني و انتزاعي بسيار دشوار و گاه غيرممكن است.  
 
  
شناخته شده‌ترين نمونه خط تصويري هيروگليف<ref>برگرفته از صورت يوناني Hieroglyphika= حك‌ شده مقدس.</ref> مصري است. مصريان به جز خط هيروگليف از دو خط ديگر به نام‌هاي "هيراتي"<ref>برگرفته از صورت يوناني Hieraikos= روحاني.</ref> و "دموتي"<ref>از صورت يوناني Dematikos= مردمي.</ref> نيز كه هر دو از هيروگليف منشعب شده بود، استفاده مي‌كردند.
+
سابقه خط هیروگلیف را تا هزاره چهارم پیش از میلاد نیز می توان پیش برد. خط هیروگلیف را بر پاپیروس می نوشتند. پاپیروس از ساقه های فشرده نوعی نی بدست می آید و نیای کاغذ است. کلمات paper ,papier, ... در زبانهای غربی با این واژه ارتباط دارند.
  
دشواري‌ها و محدوديت‌هاي خط تصويري سبب شد كه اين شيوه نوشتار تكامل يافته و به خط آوانگار تبديل شود. خط آوانگار داراي پيچيدگي‌ها و ويژگي‌هايي است كه از آن جمله مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
+
مصریان نخستین مصرف کنندگان پاپیروس بودند و نوشت افزار آنها نیز نوعی قلم نی بود که آن را در مرکب سیاه یا قرمز فرو می بردند. این خط بیشتر افقی و از راست به چپ نوشته می شود و به ندرت از چپ به راست و گاهی از بالا به پایین.
  
# رابطه ميان انديشه و نشانه‌هاي نوشتاري مستقيم نيست. به عبارت ديگر در اين شيوه، نخست بايد انديشه به آواهاي زبان معيني برگردد و سپس با نشانه نوشتاري خاصي نشان داده شود. در اين فرايند هيچ رابطه مستقيمي ميان مفهوم و صورت نوشتاري برقرار نمي‌گردد.
+
مرحله بعدی خط، خط میخی است. کهن ترین اقوامی که در [[بین النهرین|بین النهرین]] زمینه خط میخی را فراهم کرده اند، سومری ها هستند. خط میخی آغازین سومری ها شباهت به خط مصری دارد، یعنی خط میخی در اصل نوعی خط تصویر نگاری بوده است، آن را بر روی لوح نقش می کردند و به همین دلیل رفته رفته تصویرها حالت ساده تر و زاویه مانندی به خود گرفتند و سرانجام علامت های تشکیل دهنده این خط به صورت میخ درآمد.
# اين گونه خط به زباني خاص تعلق دارد و ميان زبان‌ها مشترك نيست.
 
# تغيير نظام آوايي تغيير نظام نوشتاري را به همراه خواهد داشت.
 
# تنوع نشانه‌هاي نوشتاري نسبت به خط تصويري بسيار محدود است.
 
  
انواع خط آوانگار عبارتند از:
+
به جز تفاوت های ظاهری خط هیروگلیف و خط میخی، تفاوت آشکار دیگر آنها در ابزار نوشتن است. برای نگارش خط هیروگلیف همان طور که گفتیم از پاپیروس و قلم نی و مرکب استفاده می شد، در حالی که برای نوشتن خطوط میخی نیاز به لوحه های گلی نرمی بود که با قلم چوبی برآن می نگاشتند و سپس لوحه را می پختند.
  
1. خط هجايي:
+
از خط میخی سومری نخستین، خط میخی ایلامی منشعب می شود که برای نگارش زبان ایلامی که جزو زبان های منفرد است بکار می رود.
  
در اين خط كه مجموعه نشانه‌هاي نوشتاري آن نه بر پايه مفاهيم گوناگون بلكه بر اساس هجاها يعني صورت تركيبي حداقل يك همخوان و يك واكه در زبان نظم يافته باشد. مبدع اين گونه خط فنيقي‌ها بودند و از اين جهت مي‌توان آنها را مخترع خط در جهان به شمار آورد و اقوام ديگر، خط هجايي را از آنها وام گرفته و پس از ايجاد تغييراتي براي زبان خود بكار بردند. از ميان مهم‌ترين نمونه‌هاي خط هجايي مي‌توان به خطوط ميخي فارسي باستان، سومري، مصري، هيتي، چيني، ژاپني، عيلامي، و جز آن اشاره كرد.
+
خط میخی اکدی (بابلی) نیز از منشعبات همین خط است. خط میخی به جز منطقه بین النهرین در گستره وسیعی رواج می یابد: در آسیای صغیر و بین النهرین شمالی و در میان هیتی ها، هوری ها، اورارتورها، لولوبی ها و کاسی ها و غیره.
  
2. خط همخواني يا الفبايي:
+
خط میخی کتیبه های فارسی باستان دوره هخامنشی از روی خط میخی بابلی و ایلامی درست شده است که نسبت به آنها علائم ساده تر و کمتری دارد. حروف هجایی هستند (یعنی مصوت به همراه صامت) و از چپ به راست نوشته می شوند. خط میخی زبان فارسی را می توانیم صورت تکامل یافته خطوط میخی دیگر بدانیم.
  
محدوديت‌هاي خط هجايي در نشان دادن آواهاي زبان و نيز نياز به ايجاد تركيباتِ زبانيِ متنوع سبب شد كه در پي تكامل خط هجايي خط همخواني يا الفبايي شكل بگيرد. نشانه‌هاي نوشتاري اين گونه خط بر اساس آواهاي زبان به صورتِ غيرتركيبي (اعم از همخوان و واكه) نظم يافته و در مجموع به دو شاخه همخواني و الفبايي تقسيم مي‌شود.
+
همزمان با تکامل تدریجی خطوط میخی و در هزاره دوم پیش از میلاد خط دیگری در سرزمین فنیقیه پا به عرصه وجود می گذارد و آن خط فنیقی است. قدیمی ترین نمونه این خط در کاوش های شهر گوبله، از شهرهای فنیقی باستان (حوالی [[سوریه|سوریه]] کنونی) که یونانیان آن را بیبلوس می نامیدند، بدست آمده است. این شهر در میان یونانیان به عنوان داشتن بهترین پاپیروس ها شهرت داشت و مرکز مهم بازرگانی [[مصر]] و یونان بود. چون یونانیان وسایل نوشتن خود را از این شهر بدست می آورند نام بیبلوس در نزد آنها به معنی کتاب گرفته شده و بعدها Bible، مفهوم کتاب دینی [[تورات]] و [[انجیل]] را یافت.
  
در خط همخواني، تمام نشانه‌هاي نوشتاري به همخوان‌هاي زبان اختصاص دارد و واكه‌ها در مجموعه علائم نوشتاري فاقد نشانه‌اند. در اين گونه خط براي نشان دادن واكه‌ها يا از نشانه‌هاي ديگري افزون بر نشانه‌هاي موجود استفاده مي‌شود - همانند خط عربي كه از اِعراب و يا خطوط عبري، آشوري و سرياني كه از نقطه بهره مي‌گيرند - و يا پاره‌اي از نشانه‌هاي موجود در نظام نوشتاري را كه داراي ارزش دوگانه همخواني و واكه‌اي است بكار مي‌برند - همانند خط فارسي كه در آن از سه نشانه همخواني "ا، و، ي" استفاده واكه‌اي نيز مي‌شود.
+
الفبای فنیقی با ۲۲ علامت خطی که تنها صامت ها را نشان می داد، از راست به چپ نوشته می شد. به زعم خط شناسان، نشانه هایی از خط مصری باستان و خطوط تصویری را در الفبای فنیقی می توان یافت. این خط برخلاف خط هیروگلیف که در انحصار کاهنان بود و یا خط میخی که تنها طبقه دبیران با آن سرو کار داشتند، به راحتی در دسترس عامه قرار گرفت چون نگارش و فراگرفتن آن آسان بود.
  
در خط الفبايي، علاوه بر نشانه‌هاي همخواني، نشانه‌هاي واكه‌اي نيز در مجموعه حضور دارند و از اين جهت امكانات بيشتري را در اختيار نويسنده قرار مي‌دهند، مانند كليه خطوط لاتيني.
+
این خط در آسیای غربی نفوذ یافت و جایگزین خط میخی شد و به غرب (اروپای امروز) که هنوز دارای خط و کتابت نبود راه یافت. این مسئله از طریق یونان انجام گرفت که با فنیقی ها ارتباط بازرگانی داشتند.
  
==پانویس==
+
یونانیان این الفبا را با اسم سامی آن که نماینده دو حرف اول آن بود «آلفا بتا» نامیدند و برای استفاده خود تغییراتی در آن دادند و مصوت ها را وارد خط ساختند و خط صامت نگار را به آوانگار تبدیل کردند و جهت نگارش را نیز تغییر دادند و از چپ به راست نوشتند.
{{پانویس}}
+
 
 +
لازم به یادآوری هست که کهن ترین نوشته ها معمولاً از راست به چپ و سپس از چپ به راست نوشته شده است و در آغاز نوعی روش شیار گونه متداول بوده است.
 +
 
 +
گونه ای از خط یونانی را یونانیان مهاجر با خود به روم بردند و در آنجا بر این مبنا، الفبای لاتینی به وجود آمد که زبانهای گوناگون اروپا بدان خط نوشته شد. بخشی از اروپای شرقی که به کلیسای دوم وابسته بودند، الفبای لاتینی را برای نگارش برگزیدند مانند کشورهای لهستانی، چکها، کرواتها و...
 +
 
 +
اما در سده نهم میلادی کشیشی از [[کلیسا|کلیسای]] بیزانس به نام سیریل با ترکیبی از الفبای یونانی و رومی خطی را برای نگارش زبان اسلاوی به وجود آورد. گونه ای تعدیل شده از این الفبا که سیریلیک نامیده می شود برای نگارش زبان روسی و دیگر زبانهای همجوار بکار می رود.
 +
 
 +
الفبای فنیقی به نوعی شبه قاره هند را نیز درنوردید. دانشمندان خط برهمایی هند را از فرزندان همین خط می دانند که زبان سنسکریت و دیگر زبانهای هندی با آن نوشته می شود. متون دینی بودایی به زبان ختنی (سکایی) که یکی از زبانهای [[ایران|ایرانی]] شرقی دوره میانه است به خط برهمایی نوشته شده است. یکی دیگر از فرزندان خط فنیقی خط آرامی است که به سرعت در [[خاور میانه|خاورمیانه]] پخش شد.
 +
 
 +
خط و زبان آرامی در دولت هخامنشی تبدیل به زبان دیوانی شد و دبیران آرامی ‌نژاد و آرامی زبان در دستگاه‌های دیوانی ایالت‌های مختلف سرزمین هخامنشی به خدمت مشغول شدند و زبان و خط آرامی با عنوان آرامی رسمی یا آرامی امپراطوری پا به پای زبان فارسی باستان و خط میخی که تنها در کتیبه‌ های هخامنشی بکار می ‌رفت در ارسال مراسلات بکار گرفته شد. بدین صورت که نامه به زبان هر ایالتی تقریر می ‌شد. دبیر آرامی زبان آن را به زبان و الفبای آرامی می ‌نوشت و نامه به ایالت‌های دیگر فرستاده می شد و در آنجا دبیرهایی از همین نوع آن را به زبان آن ایالت برمی ‌گرداندند و برمی ‌خواندند.
 +
 
 +
پس از دوران هخامنشی در دوره کوتاه مدت اسکندر و سلوکی‌ها زبان و خط یونانی در مراسلات رسمی و اداری بکار رفت تا این که در زمان اشکانیان خط پهلوی اشکانی برای نوشتن زبان پهلوی اشکانی بر مبنای خط آرامی پایه ‌ریزی شد و سپس خط پهلوی ساسانی در همین راستا به وجود آمد که هر کدام گونه ‌های کتیبه ای و تحریری دارند. این خطوط صامت نگارند و حتی تعداد علامت‌ها نسبت به الفبای آرامی کمتر نیز هست و همین موضوع مشکلاتی را برای خواندن زبان پهلوی ایجاد می ‌کند. این خطوط از راست به چپ نوشته می ‌شوند.
 +
 
 +
خط اوستایی که برای به تحریر درآوردن کتاب دینی [[زرتشت|زرتشتیان]] بکار رفته است و یکی از کامل‌ترین خطوط دنیاست، بر مبنای خط پهلوی ساسانی اختراع شده است. این خط آوانگار هست و با ۵۳ یا ۵۸ علامت صامت و مصوت از قابلیت نگارشی بسیار بالایی برخوردار است. از راست به چپ نوشته می ‌شود و به نام‌های دین دبیره و دین دبیریه، دین دفیره و... هم نامیده می ‌شود.
 +
 
 +
از نخستین سده‌ های [[اسلام|اسلامی]] چون زبان و خط پهلوی حالت رسمی خود را از دست داد، مشکلات آن بیشتر عیان شد و برای سهولت در خواند متون پهلوی آن را به الفبای اوستایی برگرداندند و این نحوه نگارش پازند نامیده می ‌شود.
 +
 
 +
در دوره زبان‌های ایرانی میانه خطی که مانی در آثار خود بکار برده است نیز از اهمیت ویژه‌ ای برخوردار است. مانی خط را بر مبنای خط [[سریانی|سریانی]] ابداع کرد که نسبت به خط پهلوی از امتیازات بهتری برخوردار است و در آن موازین زیبا شناختی خطی مراعات شده است. زبان‌های سریانی یکی از زبان‌های گروه شرقی زبان آرامی است که در دوران گذشته زبان علم بود. بسیاری از آثار علمی یونانی و پهلوی و عبری به این زبان برگردانده شده است. خط سریانی از فرزندان خط آرامی به شمار می ‌آید.
 +
 
 +
نوشته ‌هایی که به زبان سغدی، یکی از زبان‌های شرقی [[ایران]] بدست ما رسیده است با خط‌های سغدی مانوی، سغدی [[مسیحیت|مسیحی]] و سغدی بودایی نوشته شده است که خط اخیر در حقیقت خط سغدی را نشان می ‌دهد. این خط نیز از فرزندان شاخه دیگر آرامی است.
 +
 
 +
لازم به یادآوری است که خط عبری نیز که سابقه زبانی آن به سده چهارم پیش از میلاد می رسد از اصل آرامی نشات گرفته است. عموم [[یهود|یهودیان]] جهان خط عبری را برای نگارش آثار خود بکار می گیرند.
 +
 
 +
خط عربی نیز با واسطه نبطیان از خط آرامی به وجود آمده است. نبطیان قومی از نژاد عرب بودند که در نبطیه زندگی می ‌کردند، از حدود ۱۵۰ سال پیش از میلاد گونه ‌ای از خط و زبان آرامی در میان ایشان رایج بود، از این خط، خطی موسوم به سینایی نو به وجود آمد که از سده اول پیش از میلاد تا سده چهارم میلادی در شبه جزیره سینا رواج داشت. [[خط کوفی]] (در [[کوفه]] و [[حیره|حیره]]) و [[خط نسخ]] (در [[مکه]] و [[مدینه]]) از این خط اقتباس شده اند.
 +
 
 +
گونه ای از این خط نسخ برای نوشتن آثار زبان خوارزمی که یکی از زبانهای ایرانی شرقی است بکار رفته است. ایرانیان نیز در سده های نخستین پس از [[اسلام]] با افزودن حروف فارسی به الفبای عربی، خط فارسی را بر مبنای نسخ پایه گذاری کردند و سپس [[خط نستعلیق|خط نستعلیق]] و [[خط شکسته نستعلیق|خط شکسته]] و دیگر خطوط ایرانی ابداع شد.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%AE%D8%B7.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "خط" از                 سعيد عريان]، بازیابی: 9 مرداد 1392.
+
*[http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%AE%D8%B7.aspx دائرةالمعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "خط" از سعید عریان]، بازیابی: ۹ مرداد ۱۳۹۲.
 +
*تاریخچه ای از نگارش و خط، ژاله آموزگار.
 +
 
 +
[[رده:اصطلاحات فرهنگ و تمدن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۹

«خط» و نوشتار نوعی ذخیره‌سازی اطلاعات است. نوشتار را می‌توان با دو مفهوم عام و خاص مورد اشاره قرار داد. مفهوم عام آن بر هر گونه استفاده از فرایند نوشتار جهت ذخیره‌سازی و انتقال اطلاعات دلالت می‌کند. بدیهی است که نوشتار با این مفهوم، کلیه نگاره‌های ماقبل تاریخ و مفاهیم منقوش بر دیواره غارها، خطوط تصویری و حتی خطوط امروز را نیز دربرگرفته و پیشینه آن به حدود ۲۰۰۰۰ سال می‌رسد. در حالی که نوشتار به معنی خاص -یعنی مجموعه‌ای از نشانه‌های نوشتاری که بر پایه ویژگی‌های آوایی زبان نظام یافته باشد- پدیده‌ای است که امروزه به آن "الفبا" گفته می‌شود. پیشنیه نوشتار با این مفهوم به حدود هزاره سوم پیش از میلاد می‌رسد و از کهن‌ترین سرزمین‌هایی که از آن بهره گرفته‌اند می‌توان به بین‌النهرین، چین، مصر و یونان اشاره کرد.

اهمیت خط و نوشتار

در جوامع اولیه پیش از بهره‌گیری از نوشتار، ذخیره‌سازی اطلاعات را به کمک حافظه انجام می‌دادند. اهمیت نوشتار در سیر تحول جوامع انسانی به جدّی است که به اعتبار بهره‌گیری یا عدم بهره‌گیری از خط، جوامع انسانی را به دو گروه "دارای خط" و "فاقد خط" تقسیم کرده‌اند. اساساً جوهره مادی نوشتار، نشانه‌های نوشتاری بوده و این نشانه‌ها دارای ویژگی دیداری هستند؛ برخلاف گفتار که جوهره مادی آن آواهای زبان بوده و از ویژگی شنیداری برخوردار است.

به‌ طور کلی در جوامع فاقد خط، ذخیره‌سازی و انتقال اطلاعات دارای دشواری‌ها و ویژگی‌های زیر بوده‌ است:

  • ذخیره‌سازی اطلاعات در سطحی بسیار محدود صورت می‌پذیرفته است.
  • انتشار اطلاعات دامنه‌ای بسیار محدود داشته است.
  • زمانی طولانی و نیز تماس شخصی میان دو نفر یا بیشتر می‌طلبیده است.
  • دوام آن مشروط به وجود شخصِ دربردارنده آن بوده است.
  • قابلیت آسیب‌پذیری تدریجی و ناگهانی بسیار بالایی داشته است.
  • با گذشت زمان و نیز انتقال‌های مکرر، پیوسته خطر از دست رفتن بخشی از اطلاعات بوده است.

ابداع خط و نوشتار و بهره‌گیری از آن سبب شد که این دشواری‌ها به‌ تدریج از میان برود یا در پاره‌ای موارد به پایین‌ترین حد خود برسد.

تاریخچه خط

فرایند نوشتار از زمانی شکل می‌گیرد که ماده‌ای برای نوشته شدن وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، موجودیت نوشته وابسته به موجودیت ماده‌ای است که بتوان روی آن نوشت. پیشینه نوشتار به معنی عام، بر مبنای موادی که تاکنون کشف شده حدوداً به ۲۰۰۰۰ سال می‌رسد و از جمله موادی که نوشتار روی آنها صورت گرفته می‌توان به سنگ، چوب، فلز، پوست، برگ درخت، استخوان، صدف، گِل‌رُس و جز آن اشاره کرد. نوع ماده‌ای که روی آن نوشته می‌شده بر تکامل خط، شکل و اندازه ابزار نوشتار تأثیر داشته است.

بشر زمانی که خواست آنچه را می اندیشد نقش کند، در حقیقت قدم به دنیای نگارش گذاشت. در مرحله نخست تصویرهای واقعی را برای ارتباط کتبی ترسیم کرد و با این کار خط تصویری آغاز شد. تعداد فراوان تصویرها و عدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود.

کم کم تصویرها شکل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی علائمی قراردادی وضع شد. مثلاً نقش دو پا نشانه راه رفتن و چشم اشک آلود نشانه اندوهگینی بود. مجموعه این تلاشها نوعی خط اندیشه نگار را در دسترس نگارندگان قرار داد.

در همین مسیر، خط "هیروگلیف" وارد عرصه نگارش شد. گستره انتشار آن بیشتر در مصر و در دست کاهنان بود. یونانیان چون این خط را اعجاب آور و پر از رمز و راز پنهانی کاهنان مصر یافتند، این نام را بدان بخشیدند که در زبان یونانی به معنی نوشته نشانه های مقدس است.

سابقه خط هیروگلیف را تا هزاره چهارم پیش از میلاد نیز می توان پیش برد. خط هیروگلیف را بر پاپیروس می نوشتند. پاپیروس از ساقه های فشرده نوعی نی بدست می آید و نیای کاغذ است. کلمات paper ,papier, ... در زبانهای غربی با این واژه ارتباط دارند.

مصریان نخستین مصرف کنندگان پاپیروس بودند و نوشت افزار آنها نیز نوعی قلم نی بود که آن را در مرکب سیاه یا قرمز فرو می بردند. این خط بیشتر افقی و از راست به چپ نوشته می شود و به ندرت از چپ به راست و گاهی از بالا به پایین.

مرحله بعدی خط، خط میخی است. کهن ترین اقوامی که در بین النهرین زمینه خط میخی را فراهم کرده اند، سومری ها هستند. خط میخی آغازین سومری ها شباهت به خط مصری دارد، یعنی خط میخی در اصل نوعی خط تصویر نگاری بوده است، آن را بر روی لوح نقش می کردند و به همین دلیل رفته رفته تصویرها حالت ساده تر و زاویه مانندی به خود گرفتند و سرانجام علامت های تشکیل دهنده این خط به صورت میخ درآمد.

به جز تفاوت های ظاهری خط هیروگلیف و خط میخی، تفاوت آشکار دیگر آنها در ابزار نوشتن است. برای نگارش خط هیروگلیف همان طور که گفتیم از پاپیروس و قلم نی و مرکب استفاده می شد، در حالی که برای نوشتن خطوط میخی نیاز به لوحه های گلی نرمی بود که با قلم چوبی برآن می نگاشتند و سپس لوحه را می پختند.

از خط میخی سومری نخستین، خط میخی ایلامی منشعب می شود که برای نگارش زبان ایلامی که جزو زبان های منفرد است بکار می رود.

خط میخی اکدی (بابلی) نیز از منشعبات همین خط است. خط میخی به جز منطقه بین النهرین در گستره وسیعی رواج می یابد: در آسیای صغیر و بین النهرین شمالی و در میان هیتی ها، هوری ها، اورارتورها، لولوبی ها و کاسی ها و غیره.

خط میخی کتیبه های فارسی باستان دوره هخامنشی از روی خط میخی بابلی و ایلامی درست شده است که نسبت به آنها علائم ساده تر و کمتری دارد. حروف هجایی هستند (یعنی مصوت به همراه صامت) و از چپ به راست نوشته می شوند. خط میخی زبان فارسی را می توانیم صورت تکامل یافته خطوط میخی دیگر بدانیم.

همزمان با تکامل تدریجی خطوط میخی و در هزاره دوم پیش از میلاد خط دیگری در سرزمین فنیقیه پا به عرصه وجود می گذارد و آن خط فنیقی است. قدیمی ترین نمونه این خط در کاوش های شهر گوبله، از شهرهای فنیقی باستان (حوالی سوریه کنونی) که یونانیان آن را بیبلوس می نامیدند، بدست آمده است. این شهر در میان یونانیان به عنوان داشتن بهترین پاپیروس ها شهرت داشت و مرکز مهم بازرگانی مصر و یونان بود. چون یونانیان وسایل نوشتن خود را از این شهر بدست می آورند نام بیبلوس در نزد آنها به معنی کتاب گرفته شده و بعدها Bible، مفهوم کتاب دینی تورات و انجیل را یافت.

الفبای فنیقی با ۲۲ علامت خطی که تنها صامت ها را نشان می داد، از راست به چپ نوشته می شد. به زعم خط شناسان، نشانه هایی از خط مصری باستان و خطوط تصویری را در الفبای فنیقی می توان یافت. این خط برخلاف خط هیروگلیف که در انحصار کاهنان بود و یا خط میخی که تنها طبقه دبیران با آن سرو کار داشتند، به راحتی در دسترس عامه قرار گرفت چون نگارش و فراگرفتن آن آسان بود.

این خط در آسیای غربی نفوذ یافت و جایگزین خط میخی شد و به غرب (اروپای امروز) که هنوز دارای خط و کتابت نبود راه یافت. این مسئله از طریق یونان انجام گرفت که با فنیقی ها ارتباط بازرگانی داشتند.

یونانیان این الفبا را با اسم سامی آن که نماینده دو حرف اول آن بود «آلفا بتا» نامیدند و برای استفاده خود تغییراتی در آن دادند و مصوت ها را وارد خط ساختند و خط صامت نگار را به آوانگار تبدیل کردند و جهت نگارش را نیز تغییر دادند و از چپ به راست نوشتند.

لازم به یادآوری هست که کهن ترین نوشته ها معمولاً از راست به چپ و سپس از چپ به راست نوشته شده است و در آغاز نوعی روش شیار گونه متداول بوده است.

گونه ای از خط یونانی را یونانیان مهاجر با خود به روم بردند و در آنجا بر این مبنا، الفبای لاتینی به وجود آمد که زبانهای گوناگون اروپا بدان خط نوشته شد. بخشی از اروپای شرقی که به کلیسای دوم وابسته بودند، الفبای لاتینی را برای نگارش برگزیدند مانند کشورهای لهستانی، چکها، کرواتها و...

اما در سده نهم میلادی کشیشی از کلیسای بیزانس به نام سیریل با ترکیبی از الفبای یونانی و رومی خطی را برای نگارش زبان اسلاوی به وجود آورد. گونه ای تعدیل شده از این الفبا که سیریلیک نامیده می شود برای نگارش زبان روسی و دیگر زبانهای همجوار بکار می رود.

الفبای فنیقی به نوعی شبه قاره هند را نیز درنوردید. دانشمندان خط برهمایی هند را از فرزندان همین خط می دانند که زبان سنسکریت و دیگر زبانهای هندی با آن نوشته می شود. متون دینی بودایی به زبان ختنی (سکایی) که یکی از زبانهای ایرانی شرقی دوره میانه است به خط برهمایی نوشته شده است. یکی دیگر از فرزندان خط فنیقی خط آرامی است که به سرعت در خاورمیانه پخش شد.

خط و زبان آرامی در دولت هخامنشی تبدیل به زبان دیوانی شد و دبیران آرامی ‌نژاد و آرامی زبان در دستگاه‌های دیوانی ایالت‌های مختلف سرزمین هخامنشی به خدمت مشغول شدند و زبان و خط آرامی با عنوان آرامی رسمی یا آرامی امپراطوری پا به پای زبان فارسی باستان و خط میخی که تنها در کتیبه‌ های هخامنشی بکار می ‌رفت در ارسال مراسلات بکار گرفته شد. بدین صورت که نامه به زبان هر ایالتی تقریر می ‌شد. دبیر آرامی زبان آن را به زبان و الفبای آرامی می ‌نوشت و نامه به ایالت‌های دیگر فرستاده می شد و در آنجا دبیرهایی از همین نوع آن را به زبان آن ایالت برمی ‌گرداندند و برمی ‌خواندند.

پس از دوران هخامنشی در دوره کوتاه مدت اسکندر و سلوکی‌ها زبان و خط یونانی در مراسلات رسمی و اداری بکار رفت تا این که در زمان اشکانیان خط پهلوی اشکانی برای نوشتن زبان پهلوی اشکانی بر مبنای خط آرامی پایه ‌ریزی شد و سپس خط پهلوی ساسانی در همین راستا به وجود آمد که هر کدام گونه ‌های کتیبه ای و تحریری دارند. این خطوط صامت نگارند و حتی تعداد علامت‌ها نسبت به الفبای آرامی کمتر نیز هست و همین موضوع مشکلاتی را برای خواندن زبان پهلوی ایجاد می ‌کند. این خطوط از راست به چپ نوشته می ‌شوند.

خط اوستایی که برای به تحریر درآوردن کتاب دینی زرتشتیان بکار رفته است و یکی از کامل‌ترین خطوط دنیاست، بر مبنای خط پهلوی ساسانی اختراع شده است. این خط آوانگار هست و با ۵۳ یا ۵۸ علامت صامت و مصوت از قابلیت نگارشی بسیار بالایی برخوردار است. از راست به چپ نوشته می ‌شود و به نام‌های دین دبیره و دین دبیریه، دین دفیره و... هم نامیده می ‌شود.

از نخستین سده‌ های اسلامی چون زبان و خط پهلوی حالت رسمی خود را از دست داد، مشکلات آن بیشتر عیان شد و برای سهولت در خواند متون پهلوی آن را به الفبای اوستایی برگرداندند و این نحوه نگارش پازند نامیده می ‌شود.

در دوره زبان‌های ایرانی میانه خطی که مانی در آثار خود بکار برده است نیز از اهمیت ویژه‌ ای برخوردار است. مانی خط را بر مبنای خط سریانی ابداع کرد که نسبت به خط پهلوی از امتیازات بهتری برخوردار است و در آن موازین زیبا شناختی خطی مراعات شده است. زبان‌های سریانی یکی از زبان‌های گروه شرقی زبان آرامی است که در دوران گذشته زبان علم بود. بسیاری از آثار علمی یونانی و پهلوی و عبری به این زبان برگردانده شده است. خط سریانی از فرزندان خط آرامی به شمار می ‌آید.

نوشته ‌هایی که به زبان سغدی، یکی از زبان‌های شرقی ایران بدست ما رسیده است با خط‌های سغدی مانوی، سغدی مسیحی و سغدی بودایی نوشته شده است که خط اخیر در حقیقت خط سغدی را نشان می ‌دهد. این خط نیز از فرزندان شاخه دیگر آرامی است.

لازم به یادآوری است که خط عبری نیز که سابقه زبانی آن به سده چهارم پیش از میلاد می رسد از اصل آرامی نشات گرفته است. عموم یهودیان جهان خط عبری را برای نگارش آثار خود بکار می گیرند.

خط عربی نیز با واسطه نبطیان از خط آرامی به وجود آمده است. نبطیان قومی از نژاد عرب بودند که در نبطیه زندگی می ‌کردند، از حدود ۱۵۰ سال پیش از میلاد گونه ‌ای از خط و زبان آرامی در میان ایشان رایج بود، از این خط، خطی موسوم به سینایی نو به وجود آمد که از سده اول پیش از میلاد تا سده چهارم میلادی در شبه جزیره سینا رواج داشت. خط کوفی (در کوفه و حیره) و خط نسخ (در مکه و مدینه) از این خط اقتباس شده اند.

گونه ای از این خط نسخ برای نوشتن آثار زبان خوارزمی که یکی از زبانهای ایرانی شرقی است بکار رفته است. ایرانیان نیز در سده های نخستین پس از اسلام با افزودن حروف فارسی به الفبای عربی، خط فارسی را بر مبنای نسخ پایه گذاری کردند و سپس خط نستعلیق و خط شکسته و دیگر خطوط ایرانی ابداع شد.

منابع