محمد بن اورمه قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: یاران امام رضا علیه السلام، آثار محمد ب...' ایجاد کرد)
 
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
«محمد بن اورمه قمی» یکی از محدثان بزرگ و ارجمند [[شیعه]] است.
  
 +
==معرفی اجمالی محمد بن اورمه قمی==
  
 +
اسم او محمد، نام پدرش اُورَمه و کنیه اش؛ ابوجعفر است.<ref>رجال شیخ طوسی، ص512؛ فهرست شیخ طوسی، ص143؛ نجاشی، ص231؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص115 و منابع دیگر.</ref>
  
 +
هر چند، دقیقاً نمی توان تاریخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم [[اهل بیت]] علیهم‌السلام و [[محدث]] گرانقدر را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی حضرت [[امام رضا]] و حضرت [[امام هادی]] علیهاالسلام را درک کرده است، می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشود.
  
==محمد بن اُورَمه قمى==
+
'''یار امام'''
  
'''محدث مظلوم'''
+
[[شیخ طوسی]] در یکجا، او را از یاران حضرت امام رضا علیه‌السلام می داند.<ref>رجال شیخ طوسی، ص392.</ref> و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیه‌السلام را نیز درک کرده است و در روزهائی که امام در زندان [[سامرا]] بود ابن اورمه به دیدار وی می‌رفت.
  
سخنى كوتاه
+
==محمد بن اورمه قمی از نگاه دیگران==
  
«محمد بن اورمه قمى» يكى از محدثان بزرگ و ارجمند شيعه است. كه شناخت شخصيت و خدمات او در حوزه حديث و روايت، كارى شايسته  است.
+
در کتاب‌های تراجمی که درباره شخصیت مورد نظر ما سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او سه نظریه دیده می شود: بعضی از بزرگان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.<ref>همان، ص512.</ref> جمعی دیگر در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.<ref>خلاصة الاقوال، [[علامه حلی]]، ص253.</ref> و عده زیادی از دانشوران و بزرگان شیعه به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند؛<ref>تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج2، ص84 و معجم رجال الحدیث، علامه خوئی، ج15، ص115.</ref> حتی مرحوم [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]] به نقل یکی از [[علم رجال|رجال]] شناسان برجسته، نقل می فرماید که: «محمد بن اورمه مورد اعتماد و وثاقت است».<ref>معجم رجال الحدیث، ج15، ص115.</ref>
  
'''اسم و كنيه'''
+
'''چرا تضعیف؟'''
  
اسم او محمد، نام پدرش اُورَمه و كنيه اش؛ ابوجعفر است.(1)
+
چنانچه «[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]]» و «[[ابن غضائری]]» دو تن از فرزانگان علم رجال و درایت، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «[[غلو]] در مذهب» متهم کرده بودند. به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم‌السلام نقل کرده است، غلو و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است و نعوذ بالله برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».
  
'''طلوع ستاره'''
+
اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم شیعه «غلو» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء [[شیعه]] در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آن‌ها را برای وجود مقدس [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] و امامان معصوم علیهم السلام شیعه ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند.
  
هر چند، دقيقاً نمى توان تاريخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم [[اهل بيت]] علیهم‌السلام و محدث گرانقدر را مشخص كرد؛ ولى از آنجا كه وى حضرت [[امام رضا]] و حضرت [[امام هادى]] علیهاالسلام را درك كرده است. مى توان گفت او در اواخر سده دوم هجرى چشم به جهان گشود.
+
بنا به نوشته نجاشی، رجال شناس معروف، این سوء تفاهم سبب گردید برخی از علمای [[قم]] برخوردهای تند و تیزی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند تا این که بعدها [[تقوا]] و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شب‌ها را همواره به [[نماز]] و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است. آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. این عالم رجالی اضافه می کند: «کتاب‌های او تماماً صحیح و معتبر است مگر آنچه در تفسیر باطل است».<ref>رجال نجاشی، ص232.</ref>
  
'''يار امام'''
+
در [[خلاصة الاقوال]] می نویسد: «آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از دین خارج نشده بلکه بسیار انسان متعهد و اهل شب زنده داری است».<ref>خلاصة الاقوال، ص253.</ref>
  
[[شيخ طوسى]] در يك جا، او را از ياران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند(2) و از بعضى اخبار و روايات همچنين استفاده مى شود كه وى خدمت امام هادى علیه‌السلام را نيز درك كرده است.
+
مرحوم علامه و آیت الله خوئی، نیز از قول ابن غضائری<ref>ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار بزرگ و سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران [[احادیث]] شیعه را تنها به عنوان این که در آن‌ها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.</ref>، درباره محمد بن اورمه می گوید: «اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آن‌ها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است». بعداً می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از امام هادی علیه‌السلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان قم نوشته اند و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».<ref>خلاصة الاقوال، ص253 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.</ref>
  
'''مقام رفيع'''
+
==ویژگی‌های اخلاقی محمد بن اورمه قمی==
  
در كتاب‌هاى تراجمى كه درباره شخصيت مورد نظر ما سخن گفته اند، پيرامون وثاقت و مقام او سه نظريه ديده مى شود: بعضى از بزرگان او را از نظر روايتى ضعيف شمرده اند.(3) جمعى ديگر، در قبول و يا عدم قبول رواياتش دچار ترديد شده اند.(4) و عده زيادى از دانشوران و بزرگان شيعه به اين محدث توانمند اعتماد كرده اند و ضمن قبول اخبارى كه از او نقل مى شود به بزرگى شخصيتش اعتراف دارند؛(5) حتى مرحوم آيت الله خوئى به نقل يكى از رجال شناسان برجسته، نقل مى فرمايد كه: «محمد بن اورمه، مورد اعتماد و وثاقت است».(6)
+
به چند ویژگی از صفات برجسته او اشارت می شود:
  
'''چرا تضعيف؟'''
+
*1- اهل عبادت و شب زنده‌داری: وی یکی از برجسته ترین مردان خدا به شمار می رفت؛ زیرا اساساً پیوند انسان با [[الله|خدا]]، بیشتر در نماز ظهور می یابد. همان‌طور که اشاره شد آن‌هایی که مأمور کشتن او بودند، چند شب متوالی برای اجرای مأموریت آمدند؛ ولی او را در حال نماز دیدند و با خود گفتند: چطور این شخص از دین خارج شده است! لذا بدون انجام کاری برگشتند.
  
چنانچه «نجاشى» و «ابن غضائرى» دو تن از فرزانگان علم رجال و درايت، گفته اند: «علت تضعيف محمد بن اورمه اين بود كه بعضى او را به «غلو در مذهب» متهم كرده بودند. به اين معنى كه از روايات و اخبارى كه اين محدث در شأن و مقامات معنوى امامان معصوم علیهم‌السلام نقل كرده است، غلو و تندروى استفاده مى شود و گويا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است. و نعوذ بالله براى آنان جنبه «خدائى» قائل شده است».
+
*2- اهل درایت و فهم: محمد تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روش‌های تحقیق و دقت و درایت، [[روایت|روایات]] را در کتاب های خود جمع‌آوری کرد. لذا گزارشگرانِ تراجم علماء درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».<ref>رجال نجاشی، ص233؛ تنقیح الرجال، ممقانی، ج2، ص 84 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص255.</ref>
  
اما مطالب و مسائلى كه جمعى از دانشمندان قديم شيعه «غلو» به حساب مى آورند، تمام بزرگان و علماء [[شيعه]] در چند قرن اخير، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوى را نه تنها غلو و تندروى نمى دانند؛ بلكه آن‌ها را براى وجود مقدس پيامبر اكرم و امامان معصوم شيعه ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شيعه بودن راستين راوى مى دانند. بنا به نوشته نجاشى، رجال شناس معروف اين سوء تفاهم سبب گرديد، برخى از علماى قم برخوردهاى تند و تيزى را با وى آغاز كنند و او را به سختى در تنگنا قرار دهند تا اين كه بعدها تقوا، پرهيزكارى و صداقت وى بر همگان آشكار شد. در چندين مورد از نزديك مشاهده شد كه اين محدث توانا شب‌ها را همواره به [[نماز]] و راز و نياز با خداوند خويش به صبح مى رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاك و بى آلايش است، آنگاه مقابله با وى به پايان رسيد. اين عالم رجالى اضافه مى كند: «كتاب‌هاى او تماماً صحيح و معتبر است مگر آن چه در تفسير باطل است».(7)
+
*3- [[ولايت|ولایت]] مداری: صفت متعالی ولایت مداری که در این انسان بزرگوار وجود داشت، از روایت [[کشف الغمة|کشف الغمه]] کاملاً مشخص می شود.
  
در خلاصه مى نويسد: «آن جماعت كه به قصد كشتن او آمدند، چند شب اين كار را تكرار كردند. با كمال شگفتى ديدند كه نه تنها او از دين خارج نشده، بلكه بسيار انسان متعهد و اهل شب زنده دارى است».(8)
+
«[[علی بن عیسی اربلی|اربلی]]» در «کشف الغمه» می نویسد: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاکمیت سیاه و استبدادی [[متوکل|متوکل عباسی]] به [[سامرا]] رفتم. در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان [[امام هادی]] علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را بدست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند.
  
مرحوم علامه و آيت الله خوئى، نيز از قول ابن غضائرى(9)، درباره محمد بن اورمه مى گويد: «اگر چه قمى ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخبارى كه از او به ما رسيده، پاك و پاكيزه است. در آن‌ها هيچ خبرى كه نشان دهنده اين مطلب باشد، ديده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است» بعداً مى نويسد: «من خود دست خط و توقيعى از [[امام هادى]] علیه‌السلام ديدم كه امام به جمعى از دانشمندان [[قم]] نوشته اند و دامن او را از اين سخنان تهمت آميز پاك كرده اند».(10)
+
سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما [[شیعه|شیعیان]] اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد. بله دوست دارم آن امام همام را [[زیارت]] کنم.
  
'''نكته'''
+
سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه رسان از نزد او (امام هادی علیه‌السلام) بیرون شد، تو پیش او برو.
  
ممكن است اشكالى به ذهن بعضى دانش‌پژوهان برسد كه چگونه عالمان و انديشمندان قم چنين تفكرى درباره وى داشتند؟! در مقام پاسخ به اين شبهه بايد گفت: دانشمندان قم در آن برهه از زمان كه [[احاديث]] و اخبار امامان را جمع‌آورى مى كردند، در تلاش بودند كه روايات را با سندهاى صحيح ضبط نمايند و به خاطر همين دقت ها و بررسى ها بود كه بعضى از مشهورترين دانشمندان را از قم تبعيد كردند. همان طور كه احمد بن محمد بن خالد برقى را از قم بيرون كردند.(11)
+
نامه رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشک‌هایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این قبر و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت.
  
بله! آن‌ها با هيچ فردى، دشمنى شخصى نداشتند، هدف اين بود كه اشخاص بى‌صلاحيت از قول معصومين رواياتى را «جعل» نكنند. درباره شخصيت مورد سخن ما، داستان چنين است. آن‌ها از راه‌هايى بدست آورده بودند كه محمد بن اورمه، اهل غلو است؛ ولى به تدريج ثابت شد او مردى بزرگ و شيعه اى بااخلاص است. به هر حال از نقل اين افراد آگاه به علم رجال، به دست مى آيد كه «محمد بن اورمه» از چهره هاى برجسته و شاخص [[حديث]] بود تا آنجا كه حضرت [[امام هادى]] علیه‌السلام در [[سامرا]] در برابر اين شايعات بى‌اساس، واكنش نشان داد و طى نامه اى از او دفاع كرد و مقام و منزلت او را در ميان علماء و دانشمندان قم تثبيت كرد؛ البته اين نامه امام علیه‌السلام كه ابن غضائرى مشاهده كرده است، به دست علماء بعد از او نرسيد.
+
حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد.
  
'''ويژگي‌ها'''
+
محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، [[منتصر]] کشته شد.<ref>کشف الغمه، ج2، ص394 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.</ref> از این روایت همچنین بدست می آید؛ او شخصیتی معروف به [[شیعه|تشیع]] و نیز منزه از غلو بود.
  
به چند ويژگى از صفات برجسته او اشارت مى شود:
+
*4- اهل تألیف: [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که اخبار و روایت های ما را در کتاب ها جمع‌آوری کنید تا برای همه نسل ها باقی بماند و از آن روایات، در زمینه اعتقادات و [[اخلاق]] و [[فقه]] و مسائل اجتماعی و سیاسی [[اسلام]]، استفاده شود. بر همین اساس [[امام صادق]] علیه‌السلام به [[مفضل بن عمر جعفی|مفضل]] فرمود: «بنویس و اخبار ما را بین امت منتشر کن».<ref>اصول کافی، ج1، ص52.</ref>
  
* 1- اهل عبادت و شب زنده‌دار: وى يكى از برجسته ترين مردان خدا به شمار مى رفت؛ زيرا اساساً پيوند انسان با خدا، بيشتر در [[نماز]] ظهور مى يابد. همان‌طور كه اشاره شد آن‌هايى كه مأمور كشتن او بودند، چند شب متوالى، براى اجراى مأموريت آمدند؛ ولى او را در حال نماز ديدند و با خود گفتند: چطور اين شخص از دين خارج شده است! لذا بدون انجام كارى برگشتند.
+
همین تأکیدات و توصیه ها بود که اصحاب و دانشمندان شیعه را در صدر اول، وادار به تألیف [[اصول اربعمائه‌‌‌|کتاب های چهارصدگانه]] کرد که مبنای [[کتب اربعه|کتاب های اربعه]] شیعه است.
  
* 2- اهل درايت و فهم: محمد تنها يك راوى و ناقل اخبار نبود؛ بلكه با روش‌هاى تحقيق و دقت و درايت، روايات را در كتاب هاى خود جمع‌آورى كرد لذا گزارشگرانِ تراجم علماء درباره كتاب هايش نوشته اند: «همه صحيح و معتبر و در كمال دقت است».(12)
+
محمد بن اورمه نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و [[فقه]] تألیف کرد. بزرگان ما حدود 43 کتاب را برای او در فهرست های خود نام برده اند. جالب این که نام یکی از این کتاب‌ها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوکنندگان در دین.<ref>فهرست شیخ، ص143 و رجال نجاشی، ص233.</ref>
  
* 3- ولايت مدارى: صفت متعالى ولايت مدارى كه در اين انسان بزرگوار وجود داشت، از روايت كشف الغمه كاملاً مشخص مى شود.
+
==تألیفات محمد بن اورمه قمی==
  
«اربلى» در «كشف الغمه» مى نويسد: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاكميت سياه و استبدادى متوكل عباسى به سامرا رفتم در سامرا خود را نزد «سعيد» كه در دربار متوكل موقعيت بالايى داشت و ضمناً زندانبان [[امام هادى]] علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوكل، امام را به دست آن شخص جنايتكار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند.
+
فهرست تعداد دیگری از کتاب‌هایش این چنین است: کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الزهد و...<ref>همان مدارک.</ref>
  
سعيد به من گفت: آيا دوست دارى «خدايت» را ببينى؟ گفتم: سبحان الله! خداى من آن خدايى است كه ديده ها او را نمى بينند. او گفت: منظور من آن كسى است كه شما شيعيان اعتقاد داريد كه او رهبر و پيشواى شما است. در پاسخ گفتم: مانعى ندارد. بله، دوست دارم آن امام همام را [[زيارت]] كنم.
+
==اساتید محمد بن اورمه قمی==
  
سعيد گفت: من مأمورم كه او را بكشم و فردا اين نقشه را عملى خواهم كرد؛ زمانى كه نامه رسان از نزد او (امام هادى علیه‌السلام) بيرون شد، تو پيش او برو.
+
از محضر چند نفر از بزرگان علم [[حدیث]] بهره برد که برخی ز آن‌ها عبارتند از:
  
نامه رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، ديدم امام نشسته اند و در كنارش قبرى كنده اند. سلام و عرض ارادت كردم و با ديدن اين منظره اشك‌هايم جارى شد. فرمود: چرا گريه مى كنى؟ گفتم: اين قبر و منظره غريبى را كه مى بينم، مرا به گريه انداخت.
+
#ابراهیم بن حکم
 +
#یحیی بن یحیی
 +
#علی بن محمد بن محمد
 +
#[[حسن بن محبوب السراد|حسن بن محبوب]]
 +
#زیاد قندی
 +
#احمد بن حسن میثمی
 +
#اسماعیل بن ابان وراق<ref>رجال نجاشی، ص233؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص256؛ فهرست شیخ، ص143، توحید صدوق، ص75، 178، 141، 142 و امالی مفید، ص60.</ref>
  
حضرت فرمود: گريه نكن! دشمنان ما موفق به اين كار نخواهند شد. دو روز بيشتر نخواهد گذشت كه خداوند خون متوكل و وزيرش (فتح بن خاقان) را به زمين خواهد ريخت و كشته خواهند شد.
+
بعضی از این اشخاص در نهایت عظمت و جلالت بودند. مانند حسن بن محبوب که از [[اصحاب اجماع]] و از بزرگترین یاران [[امام رضا]] علیه‌ السلام بود.<ref>خلاصة الاقوال، ص37.</ref>
  
محمد بن اورمه گويد: به خدا قسم دو روز نگذشته بود كه متوكل با توطئه پسرش، منتصر كشته شد.(13) از اين روايت همچنين بدست مى آيد؛ او شخصيتى معروف به تشيع و نيز منزه از غلو بود.
+
==شاگردان محمد بن اورمه قمی==
  
* 4- اهل تأليف: امامان معصوم به اصحاب و ياران خود توصيه مى فرمودند كه: اخبار و روايت هاى ما را در كتاب ها جمع‌آورى كنيد تا براى همه نسل ها باقى بماند و از آن روايات، در زمينه اعتقادات و [[اخلاق]] و [[فقه]] و مسائل اجتماعى و سياسى اسلام، استفاده شود. بر همين اساس [[امام صادق]] علیه‌السلام به مفضل فرمود: «بنويس و اخبار ما را بين امت منتشر كن».(14)
+
#حسن بن حسن بن ابان<ref>امالی مفید، ص60 و توحید صدوق، ص75.</ref>
 +
#معلی بن محمد<ref>[[بحارالانوار]]، ج22، ص125.</ref>
 +
#سهل بن زیاد<ref>همان، ج46، ص282.</ref>
 +
#صالح بن ابی حماد<ref>همان.</ref>
  
همين تأكيدات و توصيه ها بود كه اصحاب و دانشمندان شيعه را در صدر اول، وادار به تأليف كتاب هاى چهار صدگانه كرد كه مبناى كتاب هاى اربعه شيعه است.
+
==گزیده ای از روایات او==
  
محمد بن اورمه نيز از اين امتياز برخوردار بود و كتاب هاى مفيدى در زمينه هاى اعتقادى و فقه تأليف كرد. بزرگان ما، حدود 43 كتاب، را براى او در فهرست هاى خود نام برده اند. جالب اين كه نام يكى از اين كتاب‌ها «الرد على الغلاة» است؛ رديه بر عليه غلوكنندگان در دين.(15)
+
*[[وضو]] داشتن: با واسطه از [[انس بن مالک]] نقل می کند که [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با وضو و [[طهارت]] باشی تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «[[شهادت|شهید]]» از دنیا رفته ای. بر هر کس می رسی، [[سلام]] کن تا خداوند بر [[ثواب]] های تو بیفزاید. پیران مسلمان را احترام کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.<ref>امالی مفید، ص60 و بحارالانوار، ج80، ص305.</ref>
  
فهرست تعداد ديگرى از كتاب‌هايش اين چنين است: كتاب الوضوء، كتاب الصلوة، كتاب الصيام، كتاب الحج، كتاب النكاح، كتاب الطلاق، كتاب الحدود، كتاب الديات، كتاب المزار، كتاب التجارات، كتاب المكاسب، كتاب الخمس، كتاب الدعاء، كتاب الزهد و...(16)
+
*ویژگی یک [[ایمان|مؤمن]]: از حضرت [[امام صادق]] علیه‌ السلام نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، [[حلم]] و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او [[بخل]] کنند، او صبوری پیشه می سازد.<ref>اصول کافی، ج2، ص235.</ref>
  
'''اساتيد'''
+
==وفات محمد بن اورمه قمی==
  
از محضر چند نفر از بزرگان علم حديث بهره برد كه برخى از آن‌ها عبارتند از:
+
همان طور که تاریخ طلوع این ستاره آسمان علم و حدیث دقیقاً مشخص نشد، تاریخ غروب وی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که متوکل عباسی کشته شد، (247 ه.ق) زنده بود،<ref>حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج1، ص120.</ref> اما این که در چه سالی رحلت کرد، معلوم نیست.
  
* 1- ابراهيم بن حكم؛
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
  
* 2- يحيى بن يحيى؛
+
==منابع==
  
* 3- على بن محمد بن محمد؛
+
*ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، [[ستارگان حرم]]، جلد 6.
 +
*ابوجعفر محمد بن اورمه قمی، [http://vista.ir/article/65615 ویستا]، بازیابی: 6 اسفند 1392.
  
* 4- حسن بن محبوب؛
+
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
+
[[رده:راویان حدیث]]
* 5- زياد قندى؛
 
 
 
* 6- احمد بن حسن ميثمى؛
 
 
 
* 7- اسماعيل بن ابان وراق.(17)
 
 
 
بعضى از اين اشخاص در نهايت عظمت و جلالت بودند. مانند حسن بن محبوب كه از اصحاب اجماع و از بزرگترين ياران [[امام رضا]] علیه‌السلام بود.(18)
 
 
 
'''شاگردان'''
 
 
 
* 1- حسن بن حسن بن ابان؛(19)
 
 
 
* 2- معلى بن محمد؛(20)
 
 
 
* 3- سهل بن زياد؛(21)
 
 
 
* 4- صالح بن ابى حماد.(22)
 
 
 
'''غروب ستاره'''
 
 
 
همان طور كه تاريخ طلوع اين ستاره آسمان علم و حديث دقيقاً مشخص نشد، تاريخ غروب وى نيز در هاله اى از ابهام قرار دارد، ولى از روايت «كشف الغمه» بدست مى آيد كه او در سالى كه متوكل عباسى كشته شد، (247 هـ.ق) زنده بود.(23) اما اين كه در چه سالى رحلت كرد، معلوم نيست.
 
 
 
'''گزيده اى از روايات او'''
 
 
 
* وضو داشتن: با واسطه از [[انس بن مالك]] نقل مى كند كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: اى انس! در زندگى كوشش كن بيشتر وقت ها با [[وضو]] و طهارت باشى، تا خداوند بر طول عمر تو بيفزايد. اگر مى توانى شب و روز را با وضو باش ؛ چون اگر با طهارت از دنيا بروى، گويى به عنوان «شهيد» از دنيا رفته اى.
 
 
 
بر هر كس مى رسى، سلام كن تا خداوند بر ثواب هاى تو بيفزايد. پيران مسلمان را احترام كن و بچه هاى آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.(24)
 
 
 
* ويژگى يك مؤمن: از حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام نقل مى كند كه امام فرمود: مؤمن انسانى بردبار است كه كار جاهلانه و غيرمؤدبانه نمى كند. اگر در حق او بى احترامى كنند، حلم و بردبارى ورزد. به كسى ستم روا نمى دارد، اما اگر مورد ستم قرار گيرد، بخشش پيشه كند. بخيل نيست و اگر درباره او بخل كنند، او صبورى پيشه مى سازد.(25)
 
 
 
پى  نوشت
 
 
 
(1). رجال شيخ طوسى، ص 512؛ فهرست شيخ طوسى، ص 143؛ نجاشى، ص 231؛ معجم رجال الحديث، ج 15، ص 115 و منابع ديگر.
 
 
 
(2). رجال شيخ طوسى، ص 392.
 
 
 
(3). همان، ص 512.
 
 
 
(4). خلاصة الاقوال، [[علامه حلى]]، ص 253.
 
 
 
(5). تنقيح المقال، علامه ممقانى، ج 2، ص 84 و معجم رجال الحديث، علامه خوئى، ج  15، ص 115.
 
 
 
(6). معجم رجال الحديث، ج 15، ص 115.
 
 
 
(7). رجال نجاشى، ص 232.
 
 
 
(8). خلاصة الاقوال، ص 253.
 
 
 
(9). ابن غضائرى در زمينه شناخت رجال حديث، مردى بسيار بزرگ و سختگير و اهل دقت بود و بسيارى از روايتگران [[احاديث]] شيعه را تنها به عنوان اين كه در آن‌ها يك نقطه منفى يافته، رد مى كند.
 
 
 
(10). خلاصة الاقوال، ص 253 و معجم رجال الحديث، ج 15، ص 156.
 
 
 
(11). مقدمه محاسن برقى، علامه ارموى، ص 10 و خلاصة الاقوال علامه.
 
 
 
(12). رجال نجاشى، ص 233؛ تنقيح الرجال، ممقانى، ج 2، ص 84 و معجم رجال الحديث، ج 15، ص 255.
 
 
 
(13). كشف الغمه، ج 2، ص 394 و معجم رجال الحديث، ج 15، ص 156.
 
 
 
(14). اصول كافى، ج 1، ص 52.
 
 
 
(15). فهرست شيخ، ص 143 و رجال نجاشى، ص 233.
 
 
 
(16). همان مدارك.
 
 
 
(17). رجال نجاشى ص 233؛ معجم رجال الحديث، ج 15، ص 256؛ فهرست شيخ، ص 143، توحيد صدوق، ص 75، 178، 141، 142 و امالى مفيد، ص 60.
 
 
 
(18). خلاصة الاقوال، ص 37.
 
 
 
(19). امالى مفيد، ص 60 و توحيد صدوق، ص 75.
 
 
 
(20). [[بحارالانوار]]، ج 22، ص 125.
 
 
 
(21). همان، ج 46، ص 282.
 
 
 
(22). همان.
 
 
 
(23). حيوة الحيوان، دميرى مصرى، ج 1، ص 120.
 
 
 
(24). امالى مفيد، ص 60 و بحارالانوار ج 80، ص 305.
 
 
 
(25). اصول كافى، ج 2، ص 235.
 
 
 
===منبع===
 
 
 
ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى, ستارگان حرم، جلد 6
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۲۴

«محمد بن اورمه قمی» یکی از محدثان بزرگ و ارجمند شیعه است.

معرفی اجمالی محمد بن اورمه قمی

اسم او محمد، نام پدرش اُورَمه و کنیه اش؛ ابوجعفر است.[۱]

هر چند، دقیقاً نمی توان تاریخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم اهل بیت علیهم‌السلام و محدث گرانقدر را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی حضرت امام رضا و حضرت امام هادی علیهاالسلام را درک کرده است، می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشود.

یار امام

شیخ طوسی در یکجا، او را از یاران حضرت امام رضا علیه‌السلام می داند.[۲] و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیه‌السلام را نیز درک کرده است و در روزهائی که امام در زندان سامرا بود ابن اورمه به دیدار وی می‌رفت.

محمد بن اورمه قمی از نگاه دیگران

در کتاب‌های تراجمی که درباره شخصیت مورد نظر ما سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او سه نظریه دیده می شود: بعضی از بزرگان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.[۳] جمعی دیگر در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.[۴] و عده زیادی از دانشوران و بزرگان شیعه به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند؛[۵] حتی مرحوم آیت الله خوئی به نقل یکی از رجال شناسان برجسته، نقل می فرماید که: «محمد بن اورمه مورد اعتماد و وثاقت است».[۶]

چرا تضعیف؟

چنانچه «نجاشی» و «ابن غضائری» دو تن از فرزانگان علم رجال و درایت، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «غلو در مذهب» متهم کرده بودند. به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی امامان معصوم علیهم‌السلام نقل کرده است، غلو و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهم‌السلام را از مقام خودشان بالاتر برده است و نعوذ بالله برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».

اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم شیعه «غلو» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء شیعه در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آن‌ها را برای وجود مقدس پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام شیعه ثابت دانسته، نقل آن‌ها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند.

بنا به نوشته نجاشی، رجال شناس معروف، این سوء تفاهم سبب گردید برخی از علمای قم برخوردهای تند و تیزی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند تا این که بعدها تقوا و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شب‌ها را همواره به نماز و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است. آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. این عالم رجالی اضافه می کند: «کتاب‌های او تماماً صحیح و معتبر است مگر آنچه در تفسیر باطل است».[۷]

در خلاصة الاقوال می نویسد: «آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از دین خارج نشده بلکه بسیار انسان متعهد و اهل شب زنده داری است».[۸]

مرحوم علامه و آیت الله خوئی، نیز از قول ابن غضائری[۹]، درباره محمد بن اورمه می گوید: «اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آن‌ها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است». بعداً می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از امام هادی علیه‌السلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان قم نوشته اند و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».[۱۰]

ویژگی‌های اخلاقی محمد بن اورمه قمی

به چند ویژگی از صفات برجسته او اشارت می شود:

  • 1- اهل عبادت و شب زنده‌داری: وی یکی از برجسته ترین مردان خدا به شمار می رفت؛ زیرا اساساً پیوند انسان با خدا، بیشتر در نماز ظهور می یابد. همان‌طور که اشاره شد آن‌هایی که مأمور کشتن او بودند، چند شب متوالی برای اجرای مأموریت آمدند؛ ولی او را در حال نماز دیدند و با خود گفتند: چطور این شخص از دین خارج شده است! لذا بدون انجام کاری برگشتند.
  • 2- اهل درایت و فهم: محمد تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روش‌های تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمع‌آوری کرد. لذا گزارشگرانِ تراجم علماء درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».[۱۱]
  • 3- ولایت مداری: صفت متعالی ولایت مداری که در این انسان بزرگوار وجود داشت، از روایت کشف الغمه کاملاً مشخص می شود.

«اربلی» در «کشف الغمه» می نویسد: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاکمیت سیاه و استبدادی متوکل عباسی به سامرا رفتم. در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان امام هادی علیه‌السلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را بدست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند.

سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما شیعیان اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد. بله دوست دارم آن امام همام را زیارت کنم.

سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه رسان از نزد او (امام هادی علیه‌السلام) بیرون شد، تو پیش او برو.

نامه رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشک‌هایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این قبر و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت.

حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد.

محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، منتصر کشته شد.[۱۲] از این روایت همچنین بدست می آید؛ او شخصیتی معروف به تشیع و نیز منزه از غلو بود.

  • 4- اهل تألیف: امامان معصوم به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که اخبار و روایت های ما را در کتاب ها جمع‌آوری کنید تا برای همه نسل ها باقی بماند و از آن روایات، در زمینه اعتقادات و اخلاق و فقه و مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام، استفاده شود. بر همین اساس امام صادق علیه‌السلام به مفضل فرمود: «بنویس و اخبار ما را بین امت منتشر کن».[۱۳]

همین تأکیدات و توصیه ها بود که اصحاب و دانشمندان شیعه را در صدر اول، وادار به تألیف کتاب های چهارصدگانه کرد که مبنای کتاب های اربعه شیعه است.

محمد بن اورمه نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و فقه تألیف کرد. بزرگان ما حدود 43 کتاب را برای او در فهرست های خود نام برده اند. جالب این که نام یکی از این کتاب‌ها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوکنندگان در دین.[۱۴]

تألیفات محمد بن اورمه قمی

فهرست تعداد دیگری از کتاب‌هایش این چنین است: کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الزهد و...[۱۵]

اساتید محمد بن اورمه قمی

از محضر چند نفر از بزرگان علم حدیث بهره برد که برخی ز آن‌ها عبارتند از:

  1. ابراهیم بن حکم
  2. یحیی بن یحیی
  3. علی بن محمد بن محمد
  4. حسن بن محبوب
  5. زیاد قندی
  6. احمد بن حسن میثمی
  7. اسماعیل بن ابان وراق[۱۶]

بعضی از این اشخاص در نهایت عظمت و جلالت بودند. مانند حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع و از بزرگترین یاران امام رضا علیه‌ السلام بود.[۱۷]

شاگردان محمد بن اورمه قمی

  1. حسن بن حسن بن ابان[۱۸]
  2. معلی بن محمد[۱۹]
  3. سهل بن زیاد[۲۰]
  4. صالح بن ابی حماد[۲۱]

گزیده ای از روایات او

  • وضو داشتن: با واسطه از انس بن مالک نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با وضو و طهارت باشی تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «شهید» از دنیا رفته ای. بر هر کس می رسی، سلام کن تا خداوند بر ثواب های تو بیفزاید. پیران مسلمان را احترام کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.[۲۲]
  • ویژگی یک مؤمن: از حضرت امام صادق علیه‌ السلام نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، حلم و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او بخل کنند، او صبوری پیشه می سازد.[۲۳]

وفات محمد بن اورمه قمی

همان طور که تاریخ طلوع این ستاره آسمان علم و حدیث دقیقاً مشخص نشد، تاریخ غروب وی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که متوکل عباسی کشته شد، (247 ه.ق) زنده بود،[۲۴] اما این که در چه سالی رحلت کرد، معلوم نیست.

پانویس

  1. رجال شیخ طوسی، ص512؛ فهرست شیخ طوسی، ص143؛ نجاشی، ص231؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص115 و منابع دیگر.
  2. رجال شیخ طوسی، ص392.
  3. همان، ص512.
  4. خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص253.
  5. تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج2، ص84 و معجم رجال الحدیث، علامه خوئی، ج15، ص115.
  6. معجم رجال الحدیث، ج15، ص115.
  7. رجال نجاشی، ص232.
  8. خلاصة الاقوال، ص253.
  9. ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار بزرگ و سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران احادیث شیعه را تنها به عنوان این که در آن‌ها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.
  10. خلاصة الاقوال، ص253 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
  11. رجال نجاشی، ص233؛ تنقیح الرجال، ممقانی، ج2، ص 84 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص255.
  12. کشف الغمه، ج2، ص394 و معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
  13. اصول کافی، ج1، ص52.
  14. فهرست شیخ، ص143 و رجال نجاشی، ص233.
  15. همان مدارک.
  16. رجال نجاشی، ص233؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص256؛ فهرست شیخ، ص143، توحید صدوق، ص75، 178، 141، 142 و امالی مفید، ص60.
  17. خلاصة الاقوال، ص37.
  18. امالی مفید، ص60 و توحید صدوق، ص75.
  19. بحارالانوار، ج22، ص125.
  20. همان، ج46، ص282.
  21. همان.
  22. امالی مفید، ص60 و بحارالانوار، ج80، ص305.
  23. اصول کافی، ج2، ص235.
  24. حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج1، ص120.


منابع

  • ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، ستارگان حرم، جلد 6.
  • ابوجعفر محمد بن اورمه قمی، ویستا، بازیابی: 6 اسفند 1392.